- عدالتورزی
يكى از مهمترين وظايف اخلاقى حاكمان در قبال مردم، عدالتورزى است. با دقت در کلام معصومان در این باره، محوریت این موضوع به وضوح آشکار میگردد، چرا که در بیشتر موارد، وصف عدالت برای امام و نیز برای کارگزاران به کار رفته است. رسول خدا (ص) فرموده است:
«یک لحظه امام عادل از عبادت هفتاد سال برتر است.» (1)
عدالتورزى در همه شئون حكومت؛ حتى در توزيع امكانات و فرصتها.
اجراى عدالت نه تنها از وظايف اخلاقى حاكمان است، بلكه يكى از راههاى نفوذ در دل و جان مردم نيز به شمار مىرود. امام على عليهالسلام در اينباره مىفرمايد:
«كسى كه عدالت بورزد، حكمش نافذ مىشود.» (2)
از دید اسلام، «عدالت» عنصر ذاتی و مهمترین رکن سیاست است که باعث تداوم قدرت میشود. همانطور که حضرت على عليهالسلام فرمود:
«عدالت بورز تا قدرت و حكومتت تداوم يابد.» (3)
در اجرای عدالت حکومتی، پیامبر اسلام و امام علی علیهماالسلام که برترینهای حکومت اسلامی هستند، از هیچ تلاشی فروگذار نکردند.
وجه تمایز اصلی «حکومت اسلامی» با دیگر حکومتها، عدالت و دوری از ستم است. چون تمام اصول اخلاقی که انسانها در شرایط عادی بدان پایبندند، در شرایط ظالمانه از میان میرود. به همین دلیل پیامبر اسلام و حضرت علی علیهالسلام تمام توان خویش را برای مبارزه با بیعدالتی به کار بردند تا اصول اخلاقی را در میان مردم پایدار کنند.
به فرموده امام علی علیهالسلام:
«زمانى كه حكومت بر پايه عدل و عقل استوار شده باشد، خداوند دوستداران آن را يارى و دشمنانش را خوار میکند» (4)
آن خصیصهای که بیش از سایر خصائص، حکومت حضرت امیر المؤمنین (ع) را شهره عالم کرده است، عدالتورزی آن بزرگوار میباشد.
با این وصف بدیهی است که حضرت، کارگزاران خویش را نیز سفارش مؤکد به رعایت عدالت نماید. در عهدنامه مالک اشتر میخوانیم:
«باید محبوبترین امور در نزد تو آنی باشد که از نظر عدالت فراگیرتر است». (5)
ظاهراً منظور حضرت اینست که اگر خواستی بین چند کار عدالت گستر یکی را انتخاب کنی، آنی را انتخاب کن که برای اقشار بیشتری از مردم عدالت را فراهم سازد.
یا آن که عدالت را همزمان در زمینههای بیشتری فراهم میکند: در زمینه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و …
توصیه حضرت به عدالت ورزی در امور حکومتی چنان فراگیر است که والی حتی در سلام و تحیت و اشاره و نگاه کردن به رعیت شایسته است که مواسات را رعایت کند. همانطور که به محمد بن أبي بكر نوشت:
«همه را به يك چشم و نظر ببين، تا بزرگان بر تو طمع حيف و ميل نبندند، و ضعيفان از عدالتت مأيوس نشوند.» (6)
معيار عام «هرچه براى خود مىپسندى براى ديگران نيز بپسند» در اخلاق معاشرت و اخلاق اجتماعى، در باب اخلاق سياست و رابطه مديران و حاكمان با مردم نيز ذكر شده است. امام عليهالسلام در نامه خود خطاب به محمد بن ابىبكر بیان میکند:
«براى عموم مردم همان چيزى را بپسند كه براى خودت و نزديكانت مىپسندى و هر چه كه براىخود و نزديكانت نمىپسندى براى عموم مردم نيز نپسند.» (7)
در خصوص اجرای عدالت اقتصادی آن حضرت چنان اصراری داشت که در همان روز دوم خلافت خویش ندا داد:
«به خدا سوگند حتی اگر ببینم که با اموال بیت المال زنان و کنیزان به تزویج درآمدهاند، باز هم آن را بر میگردانم چرا که در عدل گشایش است و آن کس که عدل بر او سخت آید پس جور برایش سختتر است.» (8)
و نیز خطاب عتاب آمیز امام به برادرش عقیل که از او درخواست سهم بیشتری از بیت المال نموده بود، هنوز در تاریخ طنین انداز است که:
«ای عقیل گریه کنندگان بر تو بگریند آیا از حرارت آهنی که انسانی آن را به بازیچه، داغ ساخته مینالی اما مرا به آتشی میکشانی که خداوند جبّار از روی غضبش آن را افروخته است!؟» (9)
عدالت علی بن أبیطالب علیهالسلام تا آنجاست که حتی در مورد قصاص قاتل خویش میفرماید:
«بنگرید اگر من از این ضربت او به شهادت رسیدم پس تنها او را در مقابل ضربهاش به یک ضربه بزنید.» (10)
بنابراین از نظر امام علی علیهالسلام رعایت عدل و انصاف در روابط و مناسبات حکومتی و در خدمتگزاری مردم اصلی است که بدون آن، نظام حکومتی از صورت انسانی خارج میشود و هر فساد و تباهی گریبانگیر آن میشود.
حاکمیت عدالت در نظام حکومتی و پاس داشتن آن، و حفظ حقوق دیگران همانند حقوق خود، و در مقام داوری حقوق طرفین را یکسان و برابر رعایت کردن، و برای دیگران حقوقی برابر خود قائل شدن، مهمترین قاعدهای است که حافظ سلامت و قوت نظام حکومتی و مایه پیوند دلهاست. اگر همین قاعده در نظام حکومتی رعایت شود، رابطه کارگزاران و کارکنان با مردم درست سامان مییابد و عدل و احسان جلوه پیدا میکند.
خداوند به نیکویی کردن و انصاف فرمان داده است و نظام حکومتی، نظامی اخلاقی است که باید تمام روابط و مناسبات آن بر اساس دادورزی باشد. بر این مبناست که امام علی علیهالسلام کارگزاران دستگاه اداری خود را همواره به دادورزی فراخوانده است.
هدف حضرت علی علیه السلام در سیاست، هدایت مردم و جامعه به سوی عدالت است و این، جز با پایبندی حکومت و کارگزارانش به اصول اخلاقی در سیاست، ممکن نیست. در نتیجه بر ضرورت تعهد اخلاقی زمامدار تأکید بیشتری دارد.
————–
1- الكافي (ط – دارالحديث)، ج 14، ص 11.
2- تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص 340.
3- تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص 340.
4- غرر الحكم و درر الكلم، ص 289.
5- نهج البلاغه، نامه 53.
6- نهج البلاغه، نامه 27.
7- تحف العقول، النص، ص 180.
8- نهج البلاغه، خطبه 15.
9- نهج البلاغه، خطبه 224.
10- نهج البلاغه، نامه 47.