- ضرورت و اهمیت توبه
گناه آثار وضعی و فیزیکی بر جسم و روان انسان دارد. به گفته برخی محققین: گناهان، امواج منفی تولید میکنند. این امواج در درجه اول بر انجام دهنده گناه و در درجه دوم بر کسانی که در مجلس گناه حضور دارند تأثیر میگذارد.
شاهد این مطلب سخنی از امیرالمؤمنین علیهالسلام است که درباره غیبت فرمودند:
«شنونده غیبت مانند غیبت کننده است.» (1)
گناه، قلب را سیاه میکند. این اثر روحی گناه گاه به شکل افسردگیها بروز میکند. زندگیها را به بنبست میکشاند و امید به زندگی کم میشود. چیزی که در دنیای مدرن امروز به وفور میبینیم.
جامعهای که دچار فساد و هرزهگی است بیماریهای روحی و روانی را شاهد خواهد بود. در این جامعه آرامش و امنیت از بین میرود؛ و انسان را به ورطه نابودی میکشاند.
گناه، سم مهلک است و انسان را نابود میکند.
گناهان، در حقیقت سموم مهلکاند و انسانهای گناهکار، افرادی هستند که سرنوشت نهاییشان در این حال، هلاکت و نابودی است؛ پس هیچ امری ضروریتر از توبه کردن برای انسان گناهکار وجود ندارد؛ زیرا گناه، انسان را از خدا دور میکند و از فیض قرب پروردگار محروم میسازد.
توبه از دیدگاه قرآن کریم امری واجب است. خداوند متعال بارها در قرآن کریم به توبه سفارش نموده است. از آن جمله در سوره نور، آیه 31 میفرماید:
«وَ تُوبُواْ إِلیَ اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکم تُفْلِحُون * و همگی به سوی خدا بازگردید ای مؤمنان، تا رستگار شوید!»
خدای یگانه، توبهکاران را مورد محبت خود قرار میدهد همچنانکه در سوره بقره، آیه 222 میفرماید:
«إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابينَ…* خداوند، توبهكنندگان را دوست دارد..»
توبه باعث شستوشوی دل است. کسی که توبه میکند و نیت میکند که دیگر گرد گناه نرود، نشاط و شادابی از دست رفته را باز مییابد. سعی در اصلاح گذشته میکند. بهداشت فکری که حاصل شد، بهداشت رفتاری هم میآید. از کارهای زشت جلوگیری شده و کارهای پسندیده جلوهگر میشود و سلامت روانی فرد و جامعه حاصل میشود.
توبه سبب طهارت و پاکی قلب میشود و گناهان را از وجود توبه کننده میزداید.
توبه باعث جلب رحمت الهی میگردد و آدمی را از فشار وجدان اخلاقی میرهاند.
از سوی دیگر، ترک توبه آفات و بلاهایی در پی دارد. توبه نکردن موجب سلب نعمت میشود، و اصرار بر معصیت و گناه، کیفر دنیوی و اخروی به همراه دارد.
خداوند متعال از باب تفضل و احسان، توبه را وسیلهای جهت نجات از کیفر قرار داده است.
به فرموده امام علی علیهالسلام در تمام قرآن آیهای وسیعتر از آیه 53 سوره زمر نیست که برخی نیز آن را امیدبخشترین آیه قرآن دانستهاند. خداوند در این آیه میفرماید:
«قُلْ یَاعِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُواْ عَلیَ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُواْ مِن رَّحْمَةِ اللَّه إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ * بگو: ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کردهاید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را میآمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است».
این آیه با صراحت بیان میدارد که راه توبه به روی همه کس باز است. تا آنجا که نقل شده «وحشی» قاتل حضرت حمزه علیهالسلام با شنیدن این آیه به حضور پیامبر صلّیاللهعلیهوآله آمد و اظهار توبه کرد.
پیامبراکرم صلّیاللهعلیهوآله توبه او را پذیرفت ولی فقط به او فرمود: «از چشم من غایب شو، چرا که من نمیتوانم به تو نگاه کنم». (2)
وسعت و دامنه پذیرش توبه تا آنجاست که روایت شده: شخصی در محضر حضرت رضا علیهالسلام گفت: خدا لعنت کندکسی که با علی علیهالسلام جنگید.
امام رضا علیهالسلام به او فرمود:
«بگو مگر کسی که توبه کرد و خود را اصلاح نمود». (3)
و این بیانگر لطف الهی نسبت به گنهکاران است.
اصولاً اسلام راه بازگشت به سوی خدا را به روی هیچکس نمیبندد.
امیرالمومنین علی علیهالسلام نیز میفرماید:
«تعجب دارم از كسى كه نوميد میشود و حال آنكه رستگارى با اوست و آن استغفار است.» (4)
مراد اين است كه انسان هر چند گنهكار باشد نبايد از رحمت خدا نوميد شود.
توبه اسلحه گناهکار است در برابر تمام اسلحههای شیطان. توبه خود یک دعاست و بهترین نوع توسل است. امیرالمومنین علی علیهالسلام میفرماید:
«بهترین توسل؛ استغفار است». (5)
در آخر دوره رسالت پیامبر اعظم صلیاللهعلیهواله هم آخرین آیاتی که بر ایشان نازل شد، سوره نصر است:
«فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَ اسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کانَ تَوّاباً * پروردگارت را تسبيح و حمد كن و از او آمرزش بخواه كه او بسيار توبهپذير است!.»
رفتار حضرت آدم و حوا پس از عملی که مرتکب شدند (خوردن میوه ممنوعه)، اهمیت وجوب توبه را میرساند. در سوره اعراف، آیه 23 نهايت تضرع و التماس آن دو برای قبولی توبه نمایان است. به بیان تفسیر المیزان آن دو هيچ چيزى درخواست نكردند و تنها احتياجشان را به مغفرت و رحمت ذكر كرده و گفتند: خداوندا! اگر رحم نكنى ما به طور دائم و به تمام معنا زيانكار خواهيم شد:
«رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِینَ * گفتند: پروردگارا! ما به خويشتن ستم كرديم! و اگر ما را نبخشى و بر ما رحم نكنى، از زيانكاران خواهيم بود!»
رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله نیز به عنوان یک انسان کامل در سخنی فرمودهاند:
«به سوی خدا توبه کنید. همانا من در روز، صد مرتبه توبه میکنم.» (6)
اگر شخص تائب عهد خود را با خدا شکست و باز گناه کرد، توبه سابقش باطل نمیشود، بلکه واجب است از گناه تازهاش توبه کند.
هر اندازه فرد، بر اثر غلبه هوا و شیطان توبه را بشکند، باز باید توبه نماید و آمرزیده خواهد شد.
محمد بن مسلم از حضرت باقر علیهالسلام روایت کرده است که فرمود:
«ای محمد بن مسلم! گناهانی که مؤمن از آن توبه کرده باشد، آمرزیده شده است؛ او باید تنها دغدغه آینده را داشته باشد برای آینده، و مراقب باشد تا پس از توبه و آمرزش، کار خوب انجام دهد. به خدا این فضیلت نیست مگر برای آنان که ایمان دارند.»
من گفتم: اگر پس از توبه و استغفار از گناهان باز گناه کرد و باز توبه نمود؟
در پاسخ فرمود:
«ای محمد بن مسلم! تو پنداری که بنده مومن از گناه خود پشیمان گردد و از آن آمرزش خواهد و توبه کند، سپس خدا توبهاش را نپذیرد!؟»
گفتم: چند بار این کار را کرده است و گناه میکند و از خدا آمرزش میخواهد!
حضرت فرمود: «هر چقدر مؤمن گناه کند و توبه نماید، باز خدا توبه او را میپذیرد؛ و به راستی که خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است؛ توبه را میپذیرد و از بدکرداریها در میگذرد. مبادا مؤمنین را از رحمت خدا نومید سازید.» (7)
البته نکته مهم این است که توبه و یاد خدا نشان عنایت الهی است که شامل هر کس نمیشود و نیاز به لیاقت و قابلیت مخصوص دارد البته این بدان معنا نیست که فرصت توبه در اختیار نباشد بلکه شکار این فرصتها نیازمند هوش و استفاده است؛ و بدانیم خداوند بخشنده و توبهپذیرتراز آن است که ما میاندیشیم.
تنها چیزی که مهم است این است که انسان پس از هر خطا و گناه، زود توبه کند، و نگذارد بار گناه او زیاد شود، چرا که توبه و جبران آن سخت میباشد.
———
1- تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص 221.
2- تفسیر فخر رازی، ج 27 ص 4.
3- عیون أخبار الرضا علیهالسلام، ج 2، ص 88.
4- تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص 195.
5- تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص 195.
6- بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج90، ص 282.
7- الكافي (ط – دارالحديث)، ج 4، ص 229-230.