- ظرفيتهاى موجود در جهان اسلام
- مقدمه
به رغم ركود و ايستايى ظاهرى تمدن اسلامى هنوز كانونهاى فرهنگى جهان اسلام با حلقههاى مرئى و نامرئى فرهنگ غنى آن بههم متصلاند. روابط كشورهاى اسلامى و مناسباتشان در چارچوب همين حلقههاى فرهنگى رقم مىخورد. يافتن هويت حقيقى تمدن اسلامى و جانگرفتن بنيادگرايى اسلامى مستلزم آگاهى از ظرفيتهاى موجود در جهان اسلام است. بنابراين در بخش حاضر تلاش خواهد شد، ضمن معرفى ظرفيتهاى موجود در جهان اسلام و ترسيم موقعيت جغرافيايى كشورهاى اسلامى و بيان مرزهاى فرهنگى آنها، به منابع اقتصادى و اندوختههاى فرهنگى آنها نيز پرداخته شود.
- موقعيت جغرافيايى كشورهاى اسلامى
ميليونها مسلمان در سراسر كره زمين پراكندهاند. بيشتر جمعيت بيش از پنجاه كشور جهان مسلماناند و در اين ميان چهل كشور رسماً كشور اسلامى قلمداد مىشوند. كشورهايى چون ايران، افغانستان، پاكستان، بنگلادش، اندونزى، مالزى، عربستان، يمن، عراق، سوريه، فلسطين، كويت، مصر، مغرب و مراكش، تونس و الجزاير كه دين رسمىشان اسلام است، بيشترين جمعيت مسلمان را در خود جاى دادهاند.
پارهاى از كشورها نيز داراى نظام حكومت اسلامى نيستند، اما مسلمانان بسيارى در آنها زندگى مىكنند. كشورهاى آسياى جنوب شرقى، هندوستان، لبنان، اندونزى، تركيه، بوسنى و آلبانى، كشورهاى استقلاليافته قرقيزستان، ازبكستان، آذربايجان و بيشتر بخشهاى آفريقاى شمالى و جنوبى و حتى اروپا و آمريكا مناطقى هستند كه ميليونها مسلمان را پذيرفتهاند.
مطابق آمارهاى موجود بيش از 93% از جمعيت خاورميانه و شمال آفريقا مسلماناند و كمتر از 3% مسيحى و حدود 3% اين مناطق نيز داراى دينهاى قبيلهاىاند. بر اين اساس مىتوان دو دسته كشور اسلامى را در يك تقسيمبندى كلى جاى داد: نخست كشورهاى اسلامى منطقه خاورميانه و ديگر كشورهاى اسلامى خارج از اين منطقه.
- كشورهاى اسلامى منطقه خاورميانه
كشورهاى اسلامى منطقه خاورميانه حدوداً ميان عرضهاى 20 و 40 درجه شمالى در منطقهاى انتقالى بين آب و هواى استوايى و عرض متوسط قرار گرفتهاند. به دليل نحوه كلى گردشهاى اتمسفرى، غلبه آب و هوايى اين حوزهْ خشك و كمباران است و اين خشكى فراگير، آثار متعددى را بر چهره طبيعى اين منطقه نهاده است. گوناگونى عوارض زمين و تنوع اقليمى از ديگر ويژگىهاى اين منطقه است.
اختلاف نژادى و تنوع زبانى به همراه گويشهاى متنوع، در مناطق مختلف خاورميانه بسيار است. با اينكه مردم اين منطقه به سه زبان اصلى عربى، فارسى و تركى سخن مىگويند، زبانهاى بومى و گويشهاى منطقهاى نيز در نواحى مختلف آن كاربرد دارد.
تلاقى سه قاره بزرگ آفريقا، آسيا و اروپا و از سويى وجود چهار تنگه بزرگ استراتژيك دنيا در منطقه خاورميانه موجب شده است، اين منطقه از اهميت جغرافياى سياسى (ژئوپلوتيك) فوقالعادهاى برخوردار باشد. در طى ساليان اخير نيز حملونقل هوايى از طريق خاورميانه و ايجاد ارتباط ميان كانونهاى تجارى اروپا و هند، آسياى جنوب شرقى و خاور دور و استراليا بر اهميت منطقه افزوده است.
- كشورهاى اسلامى خارج از منطقه خاورميانه
با توجه به پراكندگى جغرافيايى كشورهاى اسلامى خارج از منطقه خاورميانه، همه كشورهايى كه در آسيا، جنوب غرب آسيا و يا شمال آفريقا پراكندهاند، جزو اين دسته به شمار مىآيند. كشورهايى چون افغانستان، پاكستان، بنگلادش، مالزى و اندونزى در شرق خاورميانه و كشورهاى سودان، تونس، الجزاير، مراكش و مغرب اسلامى در غرب خاورميانه واقع شدهاند.
- مرزهاى فرهنگى كشورهاى اسلامى
با وجود تمايز ملى و تفاوت هويتهاى سرزمينى، عمده كشورهاى مسلمان به جز ايران و تركيه تحتتأثير زبان عربى هستند، هرچند به دليل موانع موجود چون ناهمگونى فرهنگى، يكپارچهسازى ملى و سياسى آنها كاملًا تحقق نيافته است. اين ناهمگونى فرهنگى در كشورهاى اسلامى عمدتاً به سه دسته بخشبندى مىشوند:
- كشورهاى داراى ناهمگونى زبانى و اشتراك مذهبى: در اغلب اين كشورها در كنار زبان رسمى، زبانهاى بومى متنوعى وجود دارد كه به دليل همين ناهمگونى زبانى، يكپارچهسازى ملى مقدور نيست، اما از آنجا كه مذهبِ غالب آنها اسلام است، همه اقليتهاى زبانى گرد هم آمدهاند.
براى نمونه، كشورهايى چون مراكش و الجزاير كه بيشتر جمعيتشان عربزبان هستند و اقليت بربر زباناند، اما با تابعيت اسلام مشكل تأخير وحدت ملى را مرتفع نمودهاند. كشورى چون ايران نيز با دارا بودن 90% مسلمان شيعه، يكى از متنوعترين و ناهمگنترين كشورهاى اسلامى به شمار مىآيد. زبان رسمى ايرانيان پارسى است، اما اقليتهاى زبانى ديگر نيز در ايران مىزيند؛ همچون تركزبانان آذرى در غرب و شمال غرب، عربزبانان در خوزستان و جنوب باخترى، كردزبانان در غرب و شمال غربى، بلوچها در خاور و جنوب خاورى و نيز لك و لر زبانان در دامنههاى زاگرس و غرب ايران، اين تنوع كمنظير زبانى و ناهمگونى فرهنگى منحصر به فرد در اثر پيوند متعالى اسلامى اهميت خود را از دست دادهاند. به دليل همين پيوند مستحكم، بيگانگان هرگز نتوانستند با سردادن آهنگهاى جدايىطلبى و يا استقلالجويى و حتى توسعه افكار ناسيوناليستى، در ميانشان اختلاف اندازند.
- كشورهاى داراى ناهمگونى مذهبى و اشتراك زبانى: اگرچه دين اسلام در برخى از كشورها رسميت دارد، تنوع فرقهاى و تفاوتهاى مذهبى ميان آنها بسيار است. براى نمونه، كشورى چون مصر با وجود رسميت داشتن زبان عربى، يك تقسيم ساده درونفرقهاى در آن وجود دارد؛ بدين بيان كه همواره ميان اكثريت سنى (90%) و اقليت قبطى (10%) با وجود زبان عربى واحد و آداب و رسوم مشترك، نزاعى ممتد وجود داشته است. كشور ديگرى چون جمهورى عربى يمن نيز داراى اختلافات برونفرقهاى ساده است. در اين ميان، كشورهايى هستند كه با داشتن تقسيمات درونفرقهاى و برونفرقهاى چندگانه، اختلافات عميقى دارند؛ كشورهايى مانند عربستان و شيخنشينهاى خليجفارس و يا سوريه و لبنان با داشتن فرقههاى مختلف مذهبى اعم از سنى و شيعه و مسيحى و يهودى، همواره از اين اختلافات آسيب جدّى ديدهاند. شايان ذكر است جمعيت مسلمان اين كشورها تنها به دو مذهب بزرگ شيعه و سنى تقسيم نمىشوند، بلكه فرقهها و اقليتهاى متعدد ديگرى نيز هستند كه يا گرايشهاى شيعى چون زيدى، اسماعيلى و علوى دارند و يا از شاخههاى اهلسنت چون مالكى، شافعى و حنبلى به شمار مىروند.
- كشورهاى ناهمگون زبانى مذهبى: كشورهايى چون عراق، سودان و يا فلسطين اشغالى داراى اختلافات مذهبى عميق و ناهمگونى زبانى فراوانى هستند. براى نمونه، در عراق سه گروه بزرگ فرهنگى وجود دارد: كردهاى سنى (20%)، عربهاى سنى (25%) و عربهاى شيعه (55%). با اينكه شيعيان دو برابر عربهاى عراق را تشكيل مىدهند، در صحنههاى سياسى تاريخ عراق حضور كمترى داشتهاند. اين در حالى است كه اقليت عرب سنىمذهب از زمان عثمانىها رهبرى عراق را بر عهده داشتهاند. همين نحوه حضور در عرصه سياسى و اجتماعى موجب شده است عربهاى شيعه در توزيع جغرافيايى عمدتاً در روستاهاى فقيرنشين جنوب عراق متمركز شوند و سنىها با دسترسى به مشاغل صنعتى در شهرها زندگى كنند.
از بررسىهاى به عمل آمده مىتوان دريافت كه يكى از مهمترين موانع جدى وحدت عراق، كُرد زبانان هستند كه بارها به همين دليل مورد بىمهرى حاكمان عراق قرار گرفتهاند. تاريخ عراق مشحون از سركوب شورشهاى كُردزبانان و تخريب روستاها و قتل عام دستهجمعى آنهاست. در طى جنگ تحميلى عراق عليه ايران دهها هزار نفر از آوارگان كُرد كه جان سالم بهدر برده بودند، به ايران گريختند و در مناطق مرزى مستقر شدند. يكى از تلخترين خاطرات اين دوره زمانى، كشتار دستجمعى كردزبانان عراق در روزهاى پايانى جنگ ايران و عراق، و انجام حمله شيميايى به حلبچه است كه هزارها كشته بر جاى نهاد.
با اين توصيف، عوامل متعدد بسيارى مانع يكپارچهسازى كشورهاى اسلامى است، هرچند عامل قدرتمند دين اسلام كه تا كنون به عنوان حلقه پيوند و كانون وحدتبخش جوامع مسلمان نقشآفرينى نموده است؛ به خوبى توانسته وظيفه خطير خود را در قبال وحدتبخشى تودههاى اجتماعى ايفا نمايد.
منابع زيرزمينى و نيروى انسانى كشورهاى اسلامى
ماهيت چندبعدى كشورهاى اسلامى، شرايط خوب جغرافياى سياسى و دسترسى به آبهاى آزاد جهان همواره موجب شده است در طول تاريخْ كانون توجه زورمداران و استعمارگران واقع گردند.
تلاقى سه قاره مهم آسيا، اروپا و آفريقا از يكسو، و ذخاير غنى مواد اوليه و اندوختههاى معدنى و نيز موقعيت ممتاز تجارى و بينالمللى كشورهاى اسلامى به ويژه در منطقه خاورميانه و شمال آفريقا از ديگر سو، بر ميزان اهميت آنها افزوده است. تاريخ پر فراز و فرود كشورهاى اسلامى خود گواه اين ادعاست.
علاوه بر اين كمبود آب و مشكلات ناشى از آن بر حيات اقتصادى بيشتر كشورهاى اسلامى تأثير نهاده است. به رغم چشمانداز اقتصادى ممتاز و دارا بودن ذخاير معدنى، به دليل كمآبى و موقعيت خشك و بيابانى، توليدات كشاورزى در بيشتر كشورهاى اسلامى در حد مطلوبى نيست.
يكى ديگر از آثار كمبود آب، وجود مراتع پراكنده است كه تأثير مستقيم آن بر حيات مبتنى بر كوچنشينى و دامپرورى است؛ چنان كه اغلب كشورهاى مسلمان شمال آفريقا و خاورميانه و يا غرب آسيا از اين ويژگى برخوردارند.
با اكتشاف نفت وضعيت كشورهاى اسلامى خاورميانه و شمال آفريقا تغييرات اساسى يافت و نظام اقتصادى آنها دگرگون شد. بدينرو توليد مواد اوليه كشاورزى و يا استخراج مواد معدنى، با توسعه صنعت نفت رو به كاهش نهاد و اقتصاد تكمحصولى نفت با درآمد چشمگير، جاى فعاليت كشاورزى و دامپرورى را گرفت.
مطابق همه استانداردهاى مورد قبول، خاورميانه تنها منطقه بسيار مهم نفتى جهان به شمار مىرود؛ چرا كه از 10 ميدان بسيار بزرگ نفتى 9 ميدان و 28 ميدان از ميدانهاى نفتخيز ابرغول پيكر جهان در منطقه خاورميانه واقع است. در پى بالاگرفتن تقاضاى ساير كشورهاى در حال توسعه براى مواد غذايى و مواد اوليه صنعتى، در دهههاى 1920 و 1930 سرمايه گذارى هاى بسيارى در كشورهاى اسلامى اين منطقه صورت گرفت. با اكتشاف و استخراج نفت وضعيت اقتصادى خاورميانه تغيير كرد. در فاصله سالهاى 1960- 1940 توليد نفت به بالاترين حد خود، يعنى 40% از توليد نفت جهانى رسيد. بدينرو با افزايش توليد، درآمد سرانه كشورهاى اسلامى نيز تغيير يافت. براى نمونه، كويت در سال 1968 بالاترين درآمد سرانه را در دنيا به خود اختصاص داد. درآمد سرانه ليبى نيز در سال 1970 به گونهاى شگرف افزايش يافت. همچنين در سال 1974 توليد نفت ايران به حدود 6 ميليون بشكه در روز رسيد. با وقوع انقلاب اسلامى و نيز در طى دفاع مقدس، ايران توليد نفت خود را به شدّت كاهش داد، اما پس از جنگ تحميلى براى ترميم خرابىهاى ناشى از آن توليد روزانه را بالا برد و در نتيجه بار ديگر ايران دومين كشور توليدكننده نفت خاورميانه شد.
شكلگيرى اوپك
در پى فزونى يافتن مصرف نفت در آمريكا، اروپاى غربى و ژاپن در سالهاى 1960- 1950 و از سويى به دليل اتخاذ سياستهاى سودجويانه و قيمتهاى ناعادلانه سياستهاى نفتى از سوى كشورهاى توليدكننده، سران پنج كشور عربستان سعودى، عراق، كويت، ايران و ونزوئلا در بغداد گردهم آمدند و پس از گفتگو و تبادل آرا «اوپك» را تأسيس كردند. در اين ميان، جنگ اعراب و اسرائيل در سال 1967 بر صنعت نفت جهان تأثير بسزايى نهاد؛ چنان كه با بسته شدن كانال سوئز راه نفتكشها از خليجفارس به مقصد اروپاى غربى تغيير يافت و كشتىها ناچار شدند راه دورتر دماغه اميد نيك در جنوب قاره آفريقا را برگزينند.
اين در حالى بود كه ليبى بيشترين سود را از بستن كانال سوئز برد؛ به ويژه با كاهش توليد نفتِ نيجريه در اثر انقلابهاى داخلى، موقعيت ليبى و نقش محورى آن در توليد نفت فزونى يافت. البته عوامل ديگرى نيز در رشد چشمگير موقعيت ليبى مؤثر بود، اما همين پيروزى موجب شد، ساير اعضاى اوپك نيز براى افزايش قيمت نفت بيشتر تلاش كنند. بنابراين در سال 1970 با موافقت ايران و تريپولى (ليبى) و اعضاى اوپك قيمت نفت فزونى گرفت.
با توسعه روزافزون صنعت نفت، شركتهاى نفتى نيز به سرعت شكل گرفتند. با توجه به مقتضيات پيشآمده در سال 1968 كشورهاى عضو اوپك رسماً اعلام كردند كه قصد دارند در شركتهايى كه نفت آنها را توليد مىكنند، مشاركت نمايند. چند سال بعد كشورهاى عربستان سعودى، عراق، كويت، ابوظبى و قطر باب مذاكره را با اين شركتها گشودند. مشاركت عمومى در اين شركتها در سال 1972 منجر به اعطاى سهم 25% از امتياز اين شركتها به امضاكنندگان موافقتنامه شد. گفتنى است ليبى و ايران در اين موافقتنامه شركت نداشتند.
در سال 1972 شركت ملى نفت ايران مديريت كلى توليد نفت را به دست گرفت، هرچند در اين زمان شركت جديد خدماتى كنسرسيوم، يعنى شركت خدماتى نفت ايران عمليات توليد را در دست داشت. پس از انقلاب، شركتهاى نفتى خارجى در ايران تا حد زيادى غيرفعال شدند و ارتباط با شركتهاى سابق كنسرسيوم تنها در حد قرارداد فروش باقى ماند.
به دليل عدمرشد فنآورى لازم و نبود مهارتهاى فنى، همچنان شركتهاى نفتى خارجى در كشورهاى اسلامى فعال باقى ماندند. اما در ساليان اخير شركتهاى ملى نفتى چون شركت ملى نفت ايران، كويت، ليبى و شركت پترومين در عربستان سعودى، موفق به پيشرفتهايى در امور مختلف پالايش، حمل و نقل و توزيع و حتى تكميل كادر فنى خود شدند و همين از ميزان وابستگى آنها تا حدودى كاست.
- سرمايه فرهنگى و معنوى جهان اسلام
جهان اسلام شامل همه اقوام پراكنده و متنوعى است كه به رغم همه تفاوتهاى ظاهرى داراى مشتركات بسيارى است. مهمترين سرمايههاى فرهنگى و معنوى كه كانونهاى پراكنده مسلمان و يا اين اقوام نامتجانس را گرد هم مىآورد، اصولى است كه هريك بهتنهايى سهم مهمى در وحدت معنوى جهان اسلام دارند. اين اصول عبارتند از:
- قرآن كريم: كتاب دينى مشترك ميان همه مسلمانان با مذاهب و يا مسلكهاى متفاوت اسلامى- اعم از شيعه و سنى- است كه همه بار معنوى جهان اسلام را بر دوش مىكشد. اين كتاب آسمانى كه مهمترين عنصر جدايىناپذير هويت اسلامى است، كليد راهنماى مسلمانان و رمز موفقيت زندگى آنان است؛ چه آنكه نظام معرفتى اسلامى بر بنياد آموزههاى آن مىگردد.
- قبله مشترك: مكه مكرمه كه مركزيت تفكر توحيدى، يادگار ابراهيمى، نخستين مهبط وحى و كانون نضج نهال اسلام است، نزد مسلمانان اهميتى درخور توجه دارد. مسلمانان در همه نقاط عالم همواره در پنج وقت مشخص به سوى قبله رو نهاده، سر بر سجود عشق مىسايند.
- آيين حج: اين آيين به گونهاى شايان توجه عامل وحدت همه مسلمانان در اقصى نقاط جهان است؛ زيرا هر ساله در ايامى خاص (دهه اول ذىالحجه) مسلمانان براى اداى اين فريضه عبادى در مكه گردهم مىآيند و ضمن ملاقات و رويارويى به تبادل نظر مىپردازند.
- مسجد: يكى ديگر از مهمترين عناصر مشترك ميان مسلمانان، كانون عبادى مسجد است كه زيباترين تجسم خارجى بينش اسلامى در آن متجلى است؛ چنان كه با رشد و گسترش اسلام در اقصى نقاط جهان بناى مسجد نيز مورد توجه حكمرانان و معماران مسلمان قرار گرفت. از عوامل و انگيزههاى بنيادى ساخت مسجد در مناطق گوناگون و يا شهرها و روستاها و مركز اسلامى، همانا نقش و كاركردهاى مختلف عبادى، فرهنگى، سياسى و حتى اجتماعى و اقتصادى آن است. مسجد اسلامى با دارا بودن آرايهاى يكسان و تزئينات و نوع معمارى مشابه، و حتى مؤلفههاى يكسان چون منبر، مأذنه و محراب وجه مشترك ميان همه مساجد در سرزمينهاى دور و نزديك است.
- زبان عربى: زبان وحى و قرآن كريم و ادعيه اسلامى است كه بخشهاى وسيعى از جهان اسلام را تحت پوشش دارد. علاوه بر برخى كشورها كه زبان رسمىشان عربى است، ساير مسلمانان جهان نيز در سايه زبان عربى به يكديگر پيوند مىخورند. خواندن نماز به شكل واحد در ساعات خاصى از شبانه روز و يا قرائت قرآن كريم و اذكار و ادعيه آن هم با زبان قرآن، عامل مهمى در پيوند مسلمانان است.
- آداب و مناسك مشترك: همه گرايشهاى مختلف فرقههاى اسلامى، فرايض عبادى مشتركى به جاى مىآورند كه هريك بهتنهايى در ايجاد پيوند و ارتباط ميان اين فرقهها بسيار مؤثر است؛ فرايضى چون نمازهاى پنجگانه و يا گرفتن روزه در ايام ماه مبارك رمضان نمادهايى است كه بر مفهوم امت واحده مىافزايد.
- اعياد اسلامى مشترك: به رغم گوناگونى فرهنگى، قومى و زبانى ميان همه جوامع مسلمان، مجموعهاى از آداب و رسوم مشترك مؤيد همبستگى ميان آنان است. با وجود گسترش و پراكندگى فكرى و كلامى شيعه و اهلسنت در ميان جوامع اسلامى (با شاخههاى متعدد) همه آنها در بزرگداشت و گراميداشت اعياد اسلامى با هم مشتركاند. اعيادى چون عيد قربان و يا عيد فطر و حتى مبعث رسولاكرم صلى الله عليه و آله حلقه پيوندى است كه آداب و سنن اسلامى را در همه عالم به گونهاى يكسان جلوه مىدهد.
- تاريخ و آرمانهاى مشترك: بنا بر آنچه گذشت، مسلمانان جهان با اقوام و ملل متعدد- با وجود تفاوت در مكاتب و مسالك مختلف- با مجموعهاى غنى از مشتركات معنوى به هم پيوند مىيابند و اسلام به مثابه آيينى مشترك مىتواند ميان كشورهاى اسلامى همبستگى متقنى ايجاد كند.
با همين رويكرد، به دليل پويايى انديشه و ايدئولوژى اسلامى، اسلامگرايى رشد و گسترشى روزافزون يافت و فرهنگ غنى اسلامى با جاذبههاى مختلف خود در بسيارى از كشورها پررونقتر شد.