- نگاه اسلام به ورود زن در اجتماع
در دهههای اخیر غرب از آزادی زن در ورود به اجتماع بدون قید و شرط بعنوان حربهای برای تحت فشار قرار دادن کشورهای اسلامی استفاده میکند. در این گفتار میخواهم به جایگاه زن در فرهنگ غرب پرداخته و آنرا با خاستگاه زن مسلمان مقایسه کرده و بدینگونه تناقضات رفتاری سیاستمداران غربی را آشکار نمایم.
- زن در نظام سرمايه دارى
در نظام دموكراسى غرب كه مدعى ايجاد مساوات و برابرى مردان با زنان است، آزادیهایی به زن داده شده است، این کار از روی فهم و رشد و تعالی نیست، بلکه به دليل نياز چرخهاى اقتصاد سرمايهدارى به نيروى كارِ زنان و ضرورت ايجاد انگيزه براى تحرک آنان به ترك خانه و ورود به صحنهى فعاليتهاى اقتصادى بوده است.
امّا بحث دیگری که مطرح است، همان برابری و یا به اصطلاح آزادی است که غرب به زنان دادها است، که آیا واقعاً این آزادی در پایان به نفع زنان تمام میشود و یا اینکه آنان را به نوعی دیگر در استثمار و استمعار زیادی خواهی انسان مدرن قرار میدهد؟
در پاسخ باید گفت: از آن جا كه هدف فرهنگ غربی، رشد و توسعهى اقتصادى و بالا بردن سودِ سرمايه است، علىرغم آزادىهاى ظاهرىِ افراد و وجود دموكراسى، به نظر مىرسد نوع ديگرى از سلطه، جايگزين جبر و استبداد ظاهرى سلاطين و امپراطورى قرون گذشته شده است كه اين امر پيامد احتياجات روز افزون مادىِ انسان مصرفگرا مىباشد، در این نوع سلطه که بسیار پنهان و خطرناکتر از سلطة ظاهری است، جبر از عمل عبور كرده و بر ذهنها و انگيزهها و روح انسان قرار گرفته است.
در حقیقت در فرهنگ غرب به زن آزادیهایی داده شد که در نهایت نفع آن به سود زنان نخواهد بود، زیرا با کار کردن زنان هم خانواده را از دست دادهاند و هم موقعیّتی که سازگار با روحیة آنان بود، در این صورت با کار خود جیب سرمایه داران بیاعتقاد را پر میکنند و از سویی با مصرفگرایی بازار مناسبی برای فروش همان سرمایه داران به وجود میآورند که دوباره سود حاصل از فروش به جیب آنان سرازیر میشود و در نهایت، با از دست دادن جایگاههای ارزشی خود، به پوچی رسیده و اینبار خود را به راحتی در اختیار همان سرمایهداران قرار میدهند و باز سرمایداران چیزی را از دست نداده اند، و این زن است که همه چیز را باخته است.
در چنين سيستمى رشد همه جانبه كه هدف اصلى هر نظام است، براى انسان محقق نخواهد شد و تنها سرمايه مادی سرمایهداران است كه با شتابى روز افزون رشد كرده و بنيان روابط انسانى و كانون خانواده را مىفرسايد.
به بیانی دیگر، پس از انقلاب صنعتی و نیاز مبرم کارخانهداران و شرکتهای بزرگ به نیروی کار ارزان قیمت و فراوان شعار آزادی زن و حقوق! سرکوب شده او مطرح گردید. کارخانهها از زنانی که نصف مردان حقوق دریافت میکردند پر شد و در ظاهر وابستگی زن غربی به شوهرش کمتر شد. او میتوانست برای خودش درآمدی داشته باشد و از نظر مالی آینده اش تامین میشد. ولی او را از چاله در آورده و در چاه انداختند. با اختلاط زن و مرد و نبودن حریمی برای آن، معنویت در میان جوامع غربی افت کرد. خانواده مرکزیت خود را از دست داد. وفاداری زن نسبت به همسرش تحت الشعاع تحولات اجتماعی قرار گرفت.
- حضور زن در اجتماع از منظر اسلام
خداوند متعال در قرآن كريم به زنان پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم مىفرمايد:
«قَرْنَ في بُيُوتِكُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى * در خانههاى خود بنشينيد، و چون زنان جاهليت نخست (قبل از اسلام) خود نمايى نكنيد. سوره احزاب آیه 33».
اين فرمان در نگاه اول متوجه زنان پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم است؛ ولى در واقع امرى كلى و دستورى براى همه زنان است.
اين فرمان الهى «ماندن در خانه» را بايد كنار ديگر عبارتهاى آيه بررسى كرد.
خداى متعال پس از اين دستور مىافزايد:
«مانند جاهليت نخستين در اجتماع ظاهر نشويد و اندام و وسايل زينتى خود را در معرض تماشاى ديگران قرار ندهيد».
چرا كه به نقل از مورخان، زنان در عصر جاهليت، حجاب مناسبى نداشتند و دنباله سرپوشهاى خود را عقب مىانداختند؛ به گونهاى كه گلو و قسمتى از سينه، گوشواره و برخى زينتهاى آنان در معرض ديد قرار مىگرفت.
آنان خودشان را زينت مىكردند و با آرايش كامل در مجالس مردان حاضر مىشدند. مجالسى كه ضوابط و معيارهاى اخلاقى در آن رعايت نمىشد؛ بنابراين معناى آيه اين نيست كه زنان نبايد از منزل خارج شوند يا در امور اجتماعى دخالت كنند؛ زيرا چنين منع كلى و مطلقى از سيره پيامبر (ص) فهميده نمىشود.
در تاريخ اسلام، زنان بزرگى بودهاند كه بر اساس مقتضيات زمان، در مسائل اجتماعى دخالت داشتهاند. حضرت زهرا (عليها السلام) در دفاع از ولایت و خلافت حضرت علی (ع) و حقوق خود، در جمع مهاجرين و انصار از پس پرده، خطبة غرايى ايراد فرمودند كه در تاريخ ثبت است.
حضرت زينب كبرى (س) در جريان كربلا حضور داشت و خطبههاى آتشين او نيز بر تارك تاريخ، جاويدان خواهد درخشيد و حركتهاى بزرگ اجتماعى آنان را همواره به يادگار خواهد داشت.
· زن و كيفيت حضور او در اجتماع
درباره حضور زن در اجتماع، پرسش هايى مطرح است؛ از جمله اينكه زن چگونه و به چه كيفيتى در عرصه عمومى ظاهر شود؟
اسلام براى حضور زن در عرصه عمومى چه تدبيرى انديشيده است؟
آيا زن و مرد در اين جهت مساوىاند يا براى حضور زن، شروط ويژهاى وجود دارد؟
در صورت وجود شروط ويژه، اين شروط كدام است؟
اما در آغاز توجه به چند نكته ضرورى مىنمايد:
وجود غريزه جنسى و جذّابيت هر يك از مرد و زن براى يكديگر، صلابت و قدرت جسمى برتر مرد و لطافت و ضعف جسمانى زن و علاقه بيشتر وى به خودنمايى در مقايسه با مرد، از امورى است كه نمىتوان انكار كرد. با توجه به اين ويژگىها، اگر زن بدون ضابطه، به هر شكل و قيافهاى در عرصه عمومى و در محل كار و اداره حاضر شود و خود را در برابر ديدگان مردان به نمايش بگذارد، جامعهاى كه محل كار و تلاش اقتصادى و تأمين نيازهاى مادى و كسب فضايل اخلاقى و كمالات معنوى است، به صحنه نمايش جذّابيتهاى جنسى و ميدان تاخت و تاز اميال و شهوات تبديل مىشود که آثار مخرّب و زيان بارى در پى خواهد داشت.
حضور بى ضابطه زن در مناظر عمومى، نه تنها موفقيتى براى وى به ارمغان نخواهد آورد، بلكه كرامت انسانى و شخصيت واقعى او را نيز از بين خواهد برد و زن را طعمه دام صيادان شهوت پرست كرده، او را از قله بلند عزّت و كرامت، به پرتگاه ذلّتِ شهوت ساقط خواهد كرد.
چنين زنى نه تنها نخواهد توانست در بعد مادى، همگام با مردان به تلاش و فعاليت اجتماعى بپردازد و از نيروى خود در طريق پيشرفت جامعه استفاده كند، بلكه تا حد فراوانى، خنثا كننده توان مادى و نيروى فكرى مردان نيز خواهد شد.
تجربه زنانِ غربى بهترين شاهد بر اين ادعاست. انواع مشكلات و معضلات اجتماعى همچون تجاوز و آزارهاى جنسى، فرار دختران از خانه، باردارىهايى ناخواسته، سست شدن بنيان خانواده و از بين رفتن آن، سقط جنين، قتل و خودكشى و خودسوزى همه از پيامدهاى سوء آزادى بى قيد و شرط فرهنگ غربى است.
بنابراين، براى حضور سالم و مفيد زن در اجتماع و تأمين امنيت وى در محل كار و دانش، و برقرارى جامعهاى سالم، كه تأمين كننده سعادت انسان باشد، بايد براى حضور اجتماعى زن، برنامه و مقرّراتى پيش بينى شود تا از زن حمايت كرده، سلامت معنوى وى را تضمين و حقوق مادى او را تأمين كند.
اسلام با در نظر گرفتن ابعاد مادى و معنوى زن و با در نظر گرفتن تأثير اعمال و رفتار وى در سعادت ابدى او و ديگران، مقرّراتى را براى حضور زن در اجتماع وضع كرده است. اين مقرّرات علاوه بر حمايت از زنان در بُعد مادى و بهينه سازى روابط اجتماعى آنان، حافظ منافع معنوى و كرامت انسانى زن نيز هست. بى توجهى به اين دسته از مقرّرات، پيامدهاى جبران ناپذيرى براى زنان و جامعه انسانى به دنبال خواهد داشت.
مقرّرات ضرورى براى حمايت از حضور زنان در جامعه و در فعاليتهاى اجتماعى و اقتصادى دو دسته است:
نخست قوانينى كه در بُعد مادى از زن حمايت مىكند؛
مثل تعيين ميزان ساعات كار، ميزان ساعات مرخصى، مرخصى زايمان، ويژگىهاى محل كار، نوع كار و تعيين زمان بازنشستگى.
معمولا مقرّراتى كه در كشورهاى غربى به هدف حمايت از زنان وضع مىشود از اين دسته است. فمينيستها و كسانى كه سنگ حمايت از زنان را به سينه زده و خواستار رسيدگى به وضعيت زنان و بهينه سازى آن هستند، فقط به همين بُعد از زندگى زن توجه كرده و به دنبال وضع مقرّراتى هستند كه رفاه بهتر و لذت دنيوى بيشترى براى زنان به دنبال داشته باشد.
دوم مقرّراتى كه علاوه بر بُعد مادى، بعد معنوى و سعادت ابدى زن را نيز لحاظ كرده و از شخصيت و هويّت واقعى زن حمايت مى كند؛
مانند مقرّرات مربوط به اطاعت زن از شوهر، سرپرستی پدر بر دختر، تعيين پوشش براى حضور در اجتماع، آداب راه رفتن زن، چگونگى ارتباط با مردان نامحرم، و حمايت از حضور زن در عرصه اجتماعى و صحنههاى كار و تلاش اقتصادى.
وضع مقرّراتى از قسم اول گرچه لازم است، ولى كافى نيست. اخلاق، معنويت و سعادت ابدى، مهمترين بعد زندگى زن است كه مورد غفلت قانون گذاران واقع شده است. بر خلاف مقرّرات نوع اول، كه انسانها به طور طبيعى در انديشه وضع آن هستند و مدافعان حقوق زن از آن سخن مىرانند و در محافل قانونى، به تصويب مىرسانند، قوانين دسته دوم، خواه به سبب جهل و نادانى يا به اغراض و اهداف ديگر، مورد بى توجهى و بى مهرى سازمانهاى بين المللى و مدافعان حقوق زن واقع شده است، بلكه دنياى ماديگراى غرب با اين گونه قوانين موجود در كشورهاى اسلامى، مخالفت میورزد و حتى برخى از آنها مثل استفاده از پوشش را ممنوع مى كند.
اكنون با توجه به نكاتى كه بيان شد، برخى از شرايطى را كه قرآن در خصوص كيفيت حضور زن در اجتماع بيان كرده است بررسي میکنیم.
- پوشش
اندام انسان بر خلاف ساير حيوانات، از پوششى طبيعى كه او را از سرما و گرما حفظ كند، خالى است. از سوى ديگر، بشر به طور فطرى، از برهنگى رنج مى برد و خوش ندارد بدن، يا دست كم برخى از اندامش در معرض ديد ديگران باشد. همچنين انسان به زيبايى و آراستگى ظاهرى اهميّت مى دهد و تلاش مى كند تا حدّ امكان، با ظاهرى آراسته در برابر ديدگان ديگران ظاهر شود. بنابراين، انسان از جهات گوناگون، نيازمند چيزى است كه هم او را از آسيب سرما و آزار گرما حفظ كند، هم از برهنگى نجات دهد و هم ميل به زيبايى و آراستگى او را تأمين كند.
لباس پاسخى مناسب به همهی اين نيازهاست. بر این اساس، قرآن شريف لباس را به عنوان وسیلة معرفى كرده است كه انسان را از سرما و گرما محافظت مىكند و زشتىهاى انسان را مى پوشاند.
از اين رو، نياز به پوشش، يك نياز طبيعى براى انسان، اعم از زن و مرد است و استفاده از آن تا حدى فطرى و طبيعى است و زن و مرد در اين زمينه، تفاوتى ندارند. بدين روى، مشاهده مى كنيم كه زن و مرد صرف نظر از اينكه متديّن به دينى باشند، به طور طبيعى، بدن خود را از نگاه ديگران مىپوشانند، اگر چه مقدار پوشش و كيفيت آن، طبق آداب و رسوم و فرهنگهاى گوناگون، متفاوت است.
شريعت اسلام براى پوشش انسانها مقرّراتى قرار داده كه بيشتر آنها ميان زن و مرد مشترك است. مرد براى حضور در محل كار، بايد بدن خود را بپوشاند. لزوم پوشاندن از گردن به پايين در حوزه عمومى، به جنس خاصى اختصاصى ندارد. اين مقدار از پوشش تقريباً ميان زن و مرد مشترك است. در نتيجه، پوشش ويژه زن نبوده و اسلام نيز آن را مختص زن ندانسته است. مرد نيز موظف به پوشش است. بنابراين، تفاوت زن و مرد در مقدار پوشش است، نه در اصل آن.
آنچه زن را از مرد در امر پوشش جدا مىكند آن است كه زن علاوه بر پوشاندن مقدار مشترك، بايد مواضعى از بدن را بپوشاند كه بر مرد واجب نيست. در اينجا، توجه به پوشش خاص زن كه در آيات و روايات بيان شده، را بیان میکنیم:
«وَ قُل لِلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ ءَابَائهِنَّ أَوْ ءَابَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنىِ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنىِ أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيرِ أُوْلىِ الْارْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُواْ عَلىَ عَوْرَاتِ النِّسَاء * و به زنان با ايمان بگو: چشم هاى خود را (از نگاه هوس آلود) فرو بندند و دامان خويش را حفظ كنند و زينت خود را آشكار ننمايند و اطراف روسرىهاى خود را بر سينه خود افكنند (تا گردن و سينه با آن پوشانده شود). و زينت خود را آشكار نسازند مگر براى شوهرانشان، يا پدرانشان، يا پدر شوهرانشان، يا پسرانشان، يا پسران همسرانشان، يا برادرانشان، يا پسران برادرانشان، يا پسران خواهرانشان، يا زنان همكيششان، يا كنيزانشان، يا افراد سفيه كه تمايلى به زن ندارند، يا كودكانى كه از امور جنسى مربوط به زنان آگاه نيستند. سوره نور آیه 31».
«زينت» از ريشة «زَيْن» به معناى دلپسند و زيبا، در مقابل كلمه «شَيْن» به معناى زشت است.
همچنين به اشيايى كه انسان خود را با آن مىآرايد و تزيين مىكند، «زينت» گفته مىشود.
بنابراين، واژه «زينت»، هم به زيورآلاتى كه از بدن جداست مانند طلا و جواهر آلات و هم به آرايشهايى كه به بدن متصل است گفته مىشود.
اين واژه در روايات، به محاسن و زيبايىهایى، كه با آفرينش انسان به او داده میشود، گفته می شود: مثل موى سر، صورت، بازو.
در روايت اهل بیت علیهم السلام آمده است كه موى زن از زيبايىهاى زن است و شايسته است مرد در هنگام ازدواج، از آن سراغ بگيرد.
در اين روايات به بازو، صورت، ناخن و موى سر، «زينت» اطلاق شده است كه معلوم مىشود همه آنها از مصاديق زينتند. بنابراين، در فرهنگ دينى، همه بدن زن از سر تا قدم زينت است.
از سوى ديگر، آيه شريفه به طور مطلق، زنان را از اظهار زينت نهى كرده است.
نتيجه حاصل از اين دو مسئله، آن است كه زن حق ندارد هيچ عضوى از بدن خود را براى نامحرم آشكار كند.
سپس براى اين حكم كلى، كه نهى از اظهار زينت است، دو استثنا ذكر كرده: در استثناى اول، مىفرمايد: «إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا * جز زينت هايى كه آشكار است».
از اين استثنا به دست مىآيد كه زينتهاى زن دو نوع است: زينتى كه به طور طبيعى آشكار است و زينتى كه مخفى است، مگر آنكه زن با اراده و اختيار خود آن را آشكار كند. آيه شريفه با اين استثنا، زينتهاى ظاهر را از حكم قبلى، كه نهى از اظهار بود، خارج كرد.
در نتيجه، زن نسبت به پوشاندن زينتهايى كه خود به خود ظاهر است، وظيفة ندارد. اما زينت هاى مخفى مشمول نهى بوده و پوشاندن آنها بر زن واجب است.
شخصى از امام صادق عليه السلام پرسيد: مرد چه مواضعى از اندامِ زنِ نامحرم را مىتواند ببيند؟ فرمودند: «صورت و دست و پا». (1)
پس زن موظّف است در عرصه عمومى و در محل كار، تمام اندام خود را به جز صورت و دست خود تا مچ را از مردان نامحرم بپوشاند.
جمله «وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ * زينتهاى خود را جز براى شوهران آشكار نكنند» به بعد استثناى دومى است بر دستور پوشش زنان.
در اين استثنا، كسانى ذكر شدهاند كه لازم نيست زن خود را از آنان بپوشاند. از استثنا در اين قسمت آيه، فهميده مىشود كه پوشش زن براى زمانى است كه از قلمرو خصوصى فراتر رود.
بنابراین، پوشش وظيفه زن براى حضور در بيرون از خانه و ظهور در برابر مردان نامحرم است؛ و زن در فرصتهايى كه در خانه و در ميان محارم خود است، وظيفه پوشش (حداقل، به شكلى كه در برابر نامحرمان موظف به رعايت آن بود) ندارد.
- پوشش، حمايت از حضور اجتماعى زن
اسلام نه تنها زن را در حصار خانه محدود و زندانى نكرد، بلكه با آوردن قانون پوشش براى زن، در صدد تأمين امنيّت وى در دو بعد مادى و معنوى برآمد.
قانون پوشش، هم، دليل بر جواز مشاركت زن در اجتماع است و هم نشانة حمايت اسلام از دين و دنياى زن.
جمله «ذَلِكَ أَدْنَى أَن يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ * اين كار براى اينكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند بهتر است. سوره احزاب آیه 59»، كه در پايان آيه «حجاب» آمده، نقش حمايتى پوشش را در بعد مادى بيان كرده است.
زنان بدون پوشش يا با پوشش نامناسب، معمولاً در جامعه مورد انواع آزارهاى لمسى، ديدارى و شنيدارى مردانِ شهوتران قرار مىگيرند. در صدر اسلام نيز برخى از جوانان و افراد بيمار دل بر سر راهها و كوچهها مىنشستند و وقتى زنان براى نماز جماعت يا كارهاى ديگر از خانه خارج مىشدند، به گونههاى مختلف آنان را آزار مىدادند.
این آية شريفه به اين امر اشاره كرده و فرموده است: پوشش براى اينكه زنان با حجاب شناخته شوند و مورد اذيت قرار نگيرند، بهتر است.
پوشش پيام پاك دامنى و تقواست؛ پيام حيا و عفت است. در نتيجه، زنى كه با پوشش از منزل خارج مىشود، اين پيام را به مردان نامحرم و به مخاطبان خود منتقل مىكند و مردان نيز با گرفتن اين پيام، از وى حريم مىگيرند. نه زن، مردان را به سوى خود مىخواند و نه مردان به وى نزديك مىشوند و بدين سان، او كمتر مورد آزار ديگران واقع مىشود.
بدحجابى و بىحجابى حامل خلاف اين پيام به ديگران است. بى حجاب نگاه ها را به سوى خود فرامىخواند. بىحجاب خود را در معرض انواع نگاههاى آلوده قرار مىدهد و به طور طبيعى، بايد به دنبال آن، آزارهاى جنسى و فيزيكى آنان را نيز تحمّل كند.
- پرهيز از خودنمایی
«تَبَرُّج» عبارت است از: نمايان كردن چيزى كه لازم است پوشیده و مخفى باشد.
اين واژه از ريشه «بَرَجَ» است.
به ساختمانهاى بلند و مرتفع نيز به اين دليل كه براى مردم نمايان است، «بُرج» گفته مىشود.
به اظهار زيبايىهاى زن، كه بايد پوشیده باشد، «تبرّج» مىگويند.
قرآن شريف زنان را از خودنمايى برحذر داشته است:
يكى در سوره احزاب، آيه 33 خطاب به زنان پيامبر (صلى الله عليه وآله) فرموده است:
«وَ قَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى * و در خانه هاى خود بمانيد و همچون جاهليت نخستين (در ميان مردم) خود نمایی نکنند».
اين دستور گرچه در قرآن شريف به لحاظ اهميّت و موقعيّت ويژه اى كه زنان پيامبر (ص) در ميان مردم داشتند، متوجه زنان رسول خدا شده است، ولى دليلى بر اختصاص آن به زنان پيامبر نیست و همة زنان موظف به انجام آن هستند.
اين دستور بدان سبب است كه زن ممكن است دستور پوشش را رعايت كند و با سر و گردن پوشيده در محل كار حاضر شود، در مجالس و محافل شركت كند، به دانشگاه و مدرسه برود، اما با هيأتى كه جلب توجه مىكند، با پوششى كه ديگران را مجذوب خود مىسازد، با شكل و قيافة كه نگاهها را به خود خيره مىكند و ميل جنسى افراد را تحريك مىنمايد.
در اين صورت با اينكه زن پوشش دارد، ولى مشكلى مطرح است که نوع پوشش و كيفيت آن است كه هرچند بدن زن را از نامحرم پوشانده، اما هوس انگيز است، تحريك شهوت مىكند. اين كار خودنمايى و به نمايش گذاشتن زيبايىها براى به طمع انداختن ديگران است كه در فرهنگ قرآن بدان «تبرّج» گفته شده است.
دستور پوشش گرچه زنان را از بىحجابى منع مىكند، اما براى جلوگيرى از خودنمايى كافى نيست. از اين رو، دستور پوشش به مكمّلى نياز داشت كه جلوى اين گونه ظاهر شدن زنان را بگيرد. آي ياد شده مكمّل و متمّم حكم پوشش است.
بنابراين، تمام زنان وظيفه دارند به هنگام خروج از خانه، از پوششهاى هوس انگيز و حركات جالب توجه و رفتارهاى تحريك كننده پرهيز كنند. روايات فراوانى نيز زنان را از خود نمایی در مجامع عمومى نهى كرده است:
رسول گرامى (ص) نهى فرمودند از اينكه زن براى غير همسر خود آرايش كند و زنى را كه مرتكب چنين عملى شود سزاوار عذاب و آتش دانستند.
و نهى كردند از اينكه زن لباسى بپوشد كه در ميان مردم انگشت نما باشد و همه به او نگاه كنند.
از آيات و روايات به دست مى آيد كه اسلام ميان دو محل خانه و بيرون، تفاوت قائل است.
دين براى زن در هر يك از اين دو مکان، دستورات ويژة وضع كرده است. زن در حوزه خويشانِ و محارم، مثل پسر، پدر، برادر، دايى و عمو، موظّف به نوع خاصى از پوشش نيست.
اما در خارج از اين حوزه، يعنى در عرصه اجتماعى، بايد تمام بدن خود را از ديگران بپوشاند، جذابيتها، زينتها و هر آنچه سبب جلب توجه مردان شده و زمينه تحريك شهوت جنسى آنان را فراهم مىسازد، كنار بگذارد.
قانون پوشش و استفاده از آن، در بُعد مادى، ضريب امنيت اجتماعى زنان را افزايش داده، زمينه هاى سوء استفاده و آزار زنان را كاهش مىدهد و سبب مىشود زنان با آرامش خاطر، به فعاليت اجتماعى بپردازند. در بُعد معنوى نيز زمينه طهارت باطنى و پاكيزگى روانى آنان را بيشتر فراهم مىسازد.
———————-
(1) خصال شیخ صدوق، ص 302، ح 78.