• زمينه‏هاي ظهور

ظهور امام مهدي‏عليه السلام شرايط و نشانه‏هايي دارد که از آنها به عنوان زمينه‏هاي ظهور و علائم آن ياد مي‏شود تفاوت اين دو آن است که زمينه‏ها در تحقق ظهور تأثير واقعي دارند به گونه‏اي که با فراهم شدن آنها ظهور امام اتفاق مي‏افتد و بدون آن ظهور نخواهد بود. ولي علائم در ظهور نقشي ندارند بلکه تنها نشانه‏هايي هستند که به وسيله آنها مي‏توان به اصل ظهور و يا نزديک شدن آن پي برد.

با توجه به تفاوت ياد شده به خوبي مي‏توان دريافت که زمينه‏ها و شرايط نسبت به علائم و نشانه‏ها از اهميت بيشتري برخوردارند بنابراين لازم است که بيش از آنکه به دنبال علائم باشيم به زمينه‏ها توجه کنيم و در حد توان خود در تحقق آنها بکوشيم. به همين جهت ما ابتدا زمينه‏ها و شرايط ظهور را توضيح مي‏دهيم و در پايان به اختصار برخي از علائم ظهور را برخواهيم شمرد.

  • زمينه‏هاي ظهور

هر پديده‏اي در جهان با فراهم آمدن شرائط و زمينه‏هاي آن به وجود مي‏آيد و بدون تحقق زمينه‏ها امکان وجود براي هيچ موجودي نخواهد بود. هر زميني قابليت پرورش دانه را ندارد و هر آب و هوايي مناسب با رشد هر گياه و نباتي نيست. وقتي کشاورز مي‏تواند انتظار برداشت خوب از زمين داشته باشد که شرايط لازم براي به دست آمدن محصول را تهيه کرده باشد.

بر اين اساس هر انقلاب و رويداد اجتماعي نيز به زمينه‏ها و شرايط آن بستگي دارد؛ همانگونه که انقلاب اسلامي ايران نيز با فراهم آمدن مقدمات آن به پيروزي رسيد. قيام و انقلاب جهاني امام مهدي‏عليه السلام که بزرگترين حرکت جهاني است نيز پيرو همين اصل است و بدون تحقق زمينه‏ها و شرايط آن به وقوع نخواهد پيوست.

مقصود از اين سخن آن است که تصور نشود امر قيام و حکومت امام مهدي‏عليه السلام از روابط حاکم بر جهان آفرينش مستثني است و حرکت اصلاحي آن بزرگوار از راه معجزه و بدون اسباب و عوامل عادي به سرانجام مي‏رسد. بلکه بر اساس تعاليم قرآن و پيشوايان معصوم‏عليهم السلام، سنّت الهي بر اين قرار گرفته که امور عالم از مجراي طبيعي و علل و اسباب عادي انجام گيرد.

امام صادق‏عليه السلام فرمود:

«خداوند امتناع دارد از اينکه امور را جز از راه اسباب (آن) فراهم آورد». (1)

و در روايتي از امام باقرعليه السلام نقل شده است که شخصي به ايشان عرض کرد: مي‏گويند زماني که امام مهدي‏عليه السلام قيام کند همه امور بر وفق مراد او خواهد بود.حضرت فرمود: «هرگز چنين نيست. قسم به آنکس که جانم در دست اوست اگر بنا بود براي کسي کارها خود به خود درست شود همانا براي رسول خداصلي الله عليه وآله چنين مي‏شد». (2)

البته سخن فوق بدين معني نيست که در قيام بزرگ مهدوي، امدادهاي غيبي و آسماني وجود نخواهد داشت بلکه مقصود آن است که در کنار امدادهاي الهي، زمينه‏ها و عوامل و شرايط عادي نيز بايد فراهم شود.

با اين مقدمه ابتدا بايد زمينه‏هاي ظهور را بشناسيم و سپس در راه تحقّق آنها گام برداريم.

مهمترين زمينه‏هاي قيام و انقلاب جهاني امام مهدي‏عليه السلام چهار چيز است که هر يک را جداگانه مورد بررسي قرار مي‏دهيم:

  1. طرح و برنامه

روشن است که هر قيام و حرکت اصلاحي به دو برنامه نياز دارد:

  1. برنامه‏اي جامع براي مبارزه با ناهنجاري‏هاي موجود از طريق سازماندهي بهتر نيروها.
  2. قانوني کامل و متناسب با همه نيازهاي جامعه که ضامن تمام حقوق فردي و اجتماعي در يک نظام عادلانه حکومتي باشد و حرکت رو به رشد اجتماع را براي رسيدن به وضعيّت آرماني، ترسيم کند.

تعاليم قرآن کريم و سنّت معصومين‏عليهم السلام که همان اسلام ناب است به عنوان بهترين قانون و برنامه در اختيار امام عصرعليه السلام است و آن حضرت بر اساس اين منشور جاويد الهي عمل خواهد کرد  کتابي که مجموعه آيات آن توسط خداوند بزرگ که آگاه به تمام زواياي حيات آدمي و نيازهاي مادي و معنوي اوست نازل گشته است. بنابراين انقلاب جهاني او از نظر برنامه و قانون حکومتي، داراي پشتوانه‏اي بي نظير است و با هيچ حرکت و جنبش اصلاحي ديگري قابل مقايسه نيست. شاهد اين ادّعا آن است که جهان امروز پس از تجربه قوانين بشري به ضعف و سستي آنها اقرار و اعتراف کرده است و به تدريج آماده پذيرش قوانين آسماني مي‏گردد.

آلوين تافلر، مشاور سياستمداران آمريکا براي حل اين بحران و اصلاح جامعه جهاني، نظريه «موج سوم»  را ارائه کرده است؛ ولي در عين حال اعترافات شگفت‏آوري در اين زمينه دارد:

فهرست مشکلاتي که جامعه ما (غرب) با آن مواجه است، تمامي ندارد. با ديدن فروپاشي پياپي نهادهاي تمدن صنعتي در حال نزاع به درون غرقاب بي‏کفايتي و فساد؛ بوي انحطاط اخلاقي آن نيز مشام را مي‏آزارد. در نتيجه موج ناخشنودي و فشار براي تغييرات، فضا را انباشته است. در پاسخ به اين فشارها، هزاران طرح ارائه مي‏شود که همگي ادعا دارند اساسي و بنيادي يا حتي انقلابي‏اند؛ اما بارها و بارها، مقررات و قوانين، طرح‏ها و دستورالعمل‏هاي جديد (که همگي به منظور حل مشکلات ما تهيه و تدوين شده‏اند) کمانه مي‏کنند و بر وخامت مشکلات ما مي‏افزايند و اين احساس عجز و يأس را دامن مي‏زنند که هيچ فايده‏اي ندارد و مؤثّر نيست. اين احساس براي هر نظام دموکراسي خطرناک است و نياز شديد به وجود مرد سوار بر اسب سفيد ضرب المثل‏ها را هر چه بيشتر دامن مي‏زند. (3)

  1. رهبري

در همه قيام‏ها، نياز به رهبر از ابتدايي‏ترين ضرورت‏هاي قيام شمرده مي‏شود و هر چه قيام وسيع‏تر و داراي اهداف بلندتري باشد، نياز به رهبري توانا و متناسب با آن اهداف بيشتر احساس مي‏شود.

در مسير مبارزه جهاني با ظلم و ستم و حاکميت عدالت و مساوات در کره زمين وجود رهبري آگاه و توانا و دلسوز که از مديريتي صحيح و قاطع برخوردار باشد رکن اصلي و اساسي انقلاب است. حضرت مهدي‏عليه السلام که عصاره انبياء و اولياء است به عنوان رهبر قيام بزرگ زنده و حاضر است او تنها رهبري است که به دليل ارتباط با عالم غيب، به همه هستي و روابط موجود در آن آگاهي کامل دارد و داناترين انسانهاي زمان خويش است.

پيامبر اکرم‏صلي الله عليه وآله فرمود:

«آگاه باشيد که مهدي‏عليه السلام وارث تمام علوم است و بر تمام دانش‏ها احاطه دارد». (4)

او يگانه رهبري است که از همه قيد و بندها آزاد بوده و تنها دل در گرو رضايت آفريدگار عالم دارد. بنابراين قيام و حکومت جهاني از نظر رهبر و پيشوا نيز در بهترين شرايط قرار دارد.

  1. ياران

يکي ديگر از زمينه‏ها و شرايط لازم براي تحقق ظهور، وجود ياوراني شايسته و لايق براي پشتيباني از قيام و انجام کارهاي حکومت جهاني است بديهي است وقتي انقلابي جهاني به وسيله رهبري آسماني روي مي‏دهد ياوراني متناسب با آن مي‏خواهد و اينگونه نيست که هر کس ادّعاي ياوري کند بتواند در آن ميدان، حضور يابد.

در اين باره به جريان زير توجه کنيد:

يکي از شيعيان امام صادق‏عليه السلام به نام سهل بن حسن خراساني به آن حضرت مي‏گويد:

چه چيز شما را بازداشته است از اينکه حق مسلّم خود (حکومت) را به دست بگيريد در حالي که صدهزار شيعه‏ي پا در رکاب و شمشير زن در اختيار شماست؟ امام دستور مي‏دهند تا تنور آتشي فراهم شود و چون شعله‏هاي آتش بالا مي‏گيرد به سهل مي‏فرمايند: اي خراساني برخيز و در تنور بنشين سهل که گمان کرده است امام از او خشمگين شده، شروع به عذر خواهي مي‏کند و مي‏گويد: آقا مرا ببخشيد و به آتش شکنجه‏ام نکنيد!! امام مي‏فرمايد: از تو گذشتم.

در اين حال هارون مکّي از شيعيان راستين حضرت وارد مي‏شود و سلام مي‏کند. امام صادق‏عليه السلام به او پاسخ مي‏دهد و بدون هيچ مقدمه‏اي به او مي‏فرمايد: در درون تنور بنشين!

هارون مکّي بي درنگ و بدون هيچ پرسشي، اين کار را انجام مي‏دهد! امام صادق‏عليه السلام در همان حال با مرد خراساني گفتگو مي‏کند و درباره خراسان خبرهايي مي‏دهد چنانکه گويي خود شاهد آن بوده است و پس از مدّتي به سهل مي‏فرمايد: برخيز اي خراساني و داخل تنور را نگاه کن! سهل برخاسته و داخل تنور را نگاه مي‏کند و هارون را مي‏بيند که در ميان شعله‏هاي آتش چهار زانو نشسته است!

آنگاه امام‏عليه السلام از او مي‏پرسد: در خراسان، چند نفر مثل هارون مي‏شناسي؟! خراساني مي‏گويد: به خدا قسم، يک نفر هم اينگونه سراغ ندارم حضرت مي‏فرمايد:

«آگاه باش! ما در زماني که پنج نفر ياور و پشتيبان پيدا نکنيم قيام نمي‏کنيم. ما بهتر مي‏دانيم که کدام زمان، زمان قيام است!». (5)

بنابراين جا دارد صفات و ويژگي‏هاي ياوران امام مهدي‏عليه السلام را در آئينه روايات پيشوايان ديني مرور کنيم تا بدين وسيله جايگاه خود را شناخته و در پي رفع کمبودهاي خود باشيم:

1) معرفت و اطاعت

ياران مهدي‏عليه السلام از شناخت عميق نسبت به خداوند و امام خود برخوردارند و با آگاهي کامل در ميدانِ حق حضور يافته‏اند.

امام علي‏عليه السلام درباره آنها فرموده است:

«مرداني که خدا را چنان که شايسته است شناخته‏اند». (6)

شناخت و اعتقاد آنان نسبت به امام نيز در ژرفاي وجودشان ريشه دوانيده و سراسر وجودشان را فرا گرفته است اين شناختي فراتر از دانستن نام و نشان و نسب امام است. معرفت به حق ولايت امام و جايگاه بلند او در مجموعه هستي است و اين همان معرفتي است که آنها را سرشار از محبّت او کرده و مطيع و گوش به فرمان او قرار داده است؛ زيرا که مي‏دانند سخن امام سخن خدا و اطاعت از او اطاعت از خداست.

پيامبرصلي الله عليه وآله در توصيف آنها فرموده است:

«آنها در اطاعت از امام خويش مي‏کوشند». (7)

2) عبادت و صلابت

ياوران مهدي در عبادت از پيشواي خود الگو گرفته‏اند و روزها و شب‏ها را با ذکر شيرين حق سپري مي‏کنند.

امام صادق‏عليه السلام درباره آنها فرمود:

«شب‏ها را با عبادت به صبح مي‏رسانند و روزها را با روزه به پايان مي‏برند». (8)

و همين ذکر خداست که از آنان مرداني آهنين ساخته است که هيچ چيز صلابت و استواري آنها را در هم نمي‏کشند.

امام صادق‏عليه السلام فرمود:

«آنان مرداني هستند که گويا دل هايشان پاره‏هاي آهن است». (9)

3) جان نثاري و شهادت ‏طلبي

معرفت عميق ياران، نسبت به امام مهدي (عج)، دل‏هاي آن‏ها را مملوّ از عشق به امام مي‏کند بنابراين در ميدان رزم او را چون نگيني در ميان مي‏گيرند و جان خود را سپر بلاي او مي‏کنند.

امام صادق‏عليه السلام فرمود:

«ياران مهدي در ميدان رزم در اطراف او مي‏چرخند و با جان خود از او محافظت مي‏کنند». (10)

و نيز فرمود:

«آنها آرزو مي‏کنند که در راه خدا به شهادت برسند». (11)

4) شجاعت و دليري

ياران مهدي‏عليه السلام مانند مولايشان افرادي شجاع و مرداني پولادين هستند.

امام علي‏عليه السلام در وصف آنها فرمود:

«همه آنها شيراني هستند که از بيشه‏ها بيرون شده‏اند و اگر اراده کنند کوهها را از جا مي‏کنند». (12)

5) صبر و بردباري

بديهي است که مبارزه عليه ظلم جهاني و برقراري حکومت عدل جهاني با رنج و مشقت‏هاي فراوان همراه است و ياوران امام در راه تحقق آرمان‏هاي جهاني امام مهدي‏عليه السلام مشکلات و ناگواريها را به جان مي‏خرند ولي از سر اخلاص و تواضع، عمل خود را ناچيز مي‏شمارند.

امام علي‏عليه السلام مي‏فرمايد:

«آنها گروهي هستند که به خاطر صبر و بردباري در راه خدا، بر خداوند منّت نمي‏گذارند. و از اين که جان خويش را تقديم آستان حضرت حق مي‏کنند، به خود نمي‏بالند و آن را بزرگ نمي‏شمارند». (13)

6) اتحاد و همدلي

امام علي‏عليه السلام در توصيف همدلي و اتحاد ياران امام چنين مي‏فرمايد:

«ايشان يکدل و هماهنگ هستند». (14)

اين يکدلي به سبب آن است که خودخواهي‏ها و خواسته‏هاي شخصي در وجود آنان نيست آنها با اعتقادي صحيح در زير يک پرچم و براي يک هدف، قيام مي‏کنند و اين خود يکي از عوامل پيروزي آنها بر جبهه مقابل مي‏باشد.

7) زهد و پارسايي

امام علي‏عليه السلام در وصف ياران مهدي‏عليه السلام فرموده است:

«او از يارانش بيعت مي‏گيرد که طلا و نقره‏اي نيندوزند و گندم و جوي ذخيره نکنند». (15)

آنان اهداف بلندي دارند و براي آرماني بزرگ برخاسته‏اند و مادّيات دنيا نبايد آنها را از اهداف و آرمان‏ها باز دارد. بنابراين آنها که با ديدن زرق و برق دنيا، چشمهايشان خيره مي‏شود و دل‏هايشان مي‏لرزد در ميان ياوران ويژه امام مهدي‏عليه السلام جايي ندارند.

آنچه گذشت بخشي از ويژگي‏هاي ياران امام مهدي‏عليه السلام بود و به جهت برخورداري از اين خصوصيات، در روايات از آنان به بزرگي ياد شده است و پيشوايان معصوم‏عليهم السلام زبان به ستايش و بزرگداشت آنان گشوده‏اند.

پيامبر اکرم‏صلي الله عليه وآله در وصف آنان فرموده است:

«اوُلئِکَ هُمْ خِيار الْاُمّةِ * آنان بهترين امت (من) هستند». (16)

البتّه ياوران مهدي‏عليه السلام بر طبق لياقت و شايستگي‏ها در رده‏هاي مختلف قرار مي‏گيرند و در روايات آمده است که آن حضرت علاوه بر 313 نفر يار ويژه که کادر اصلي قيام را تشکيل مي‏دهند، از لشکري 10 هزار نفري نيز برخوردار است و به علاوه خيل عظيم مؤمنان منتظر به ياري او خواهند شتافت.

  1. آمادگي عمومي

در مقاطع مختلف تاريخ امامان معصوم‏عليه السلام، اين حقيقت مشاهده مي‏شود که مردم آمادگي لازم براي استفاده بهتر از حضور امام را نداشتند. آنان در زمان‏هاي گوناگون فيض محضر معصوم را قدر ندانستند و از زمزم جاري هدايتهاي او آنچنان که بايسته بود بهره نبردند. خداوند متعال آخرين حجت حق را پنهان کرد تا هر زمان که آمادگي عمومي براي پذيرش او فراهم شد ظاهر شود و همگان را از سرچشمه معارف الهي سيراب سازد.

بنابراين وجود آمادگي از شرايط بسيار مهمّ براي ظهور مصلح موعود است چرا که با وجود آمادگي است که حرکت اصلاحي آن حضرت به نتيجه مطلوب خواهد رسيد.

در قرآن کريم درباره گروهي از بني اسرائيل که از ظلم و ستم جالوت که فرمانروايي ستمگر بود به ستوه آمده بودند آمده است که از پيامبر زمان خود خواستند که براي آنها فرماندهي را برگزيند تا تحت فرمان او به نبرد با جالوت بپردازند.

«أَ لَمْ تَرَ إِلَي الْمَلإِ مِنْ بَني إِسْرائيلَ مِنْ بَعْدِ مُوسي إِذْ قالُوا لِنَبِيٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنا مَلِکًا نُقاتِلْ في سَبيلِ اللَّهِ قالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ کُتِبَ عَلَيْکُمُ الْقِتالُ أَلاَّ تُقاتِلُوا قالُوا وَ ما لَنا أَلاَّ نُقاتِلَ في سَبيلِ اللَّهِ وَ قَدْ أُخْرِجْنا مِنْ دِيارِنا وَ أَبْنائِنا فَلَمَّا کُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتالُ تَوَلَّوْا إِلاَّ قَليلاً مِنْهُمْ وَ اللَّهُ عَليمٌ بِالظَّالِمينَ * آيا مشاهده نکردي جمعي از بني اسرائيل را بعد از موسي، که به پيامبر خود گفتند: زمامدار (و فرماندهي) براي ما انتخاب کن تا (زير فرمان او) در راه خدا پيکار کنيم. (پيامبر آنها) گفت: شايد اگر دستور پيکار به شما داده شود (سرپيچي می­کنيد و) در راه خدا جهاد و پيکار نمی­کنيد. گفتند: چگونه ممکن است در راه خدا پيکار نکنيم در حالي که از خانه‏ها و فرزندانمان رانده شده‏ايم (و شهرهاي ما به وسيله دشمن اشغال، و فرزندان ما اسير شده‏اند)؟ اما هنگامي که دستور پيکار به آنها داده شد، جز عده کمي از آنان، همه سرپيچي کردند. و خداوند از ستمکاران آگاه است. سوره بقره آیه 246»

خواستن فرمانده براي جنگ، نوعي آمادگي را در آنها نشان مي‏داد اگر چه تعداد فراواني در بين راه سست شدند و عدّه کمي تا پايان مبارزه ماندند.

پس امر ظهور زماني است که همه از عمق جان خواهان عدالت اجتماعي، امنيّت اخلاقي و رواني و رشد و شکوفايي معنوي باشند؛ وقتي مردم از بي عدالتي‏ها و تبعيض‏ها خسته شوند و ببينند که آشکارا حقوق ضعيفان به وسيله صاحبان قدرت و ثروت پايمال مي‏گردد و امکانات مادي در انحصار عده‏اي معدود است و درست در همان زمان که بسياري از افراد اجتماع نيازمند نان شب هستند گروهي ديگر براي خود کاخ‏ها مي‏سازند و در محافل خود، هزينه‏هايي سر سام‏آور غذايي و رفاهي به بار مي‏آورند، در چنين محيطي عطش عدالت خواهي به اوج مي‏رسد.

زماني که فساد اخلاقي در انواع مختلف رواج پيدا کند و افراد در انجام کارهاي ضد اخلاقي بر يکديگر سبقت بگيرند بلکه به اعمال زشت خود افتخار کنند و يا چنان از اصول الهي و انساني فاصله بگيرند که بعضي از اعمال منافي عفّت را قانوني کرده و در نتيجه نظام اصيل خانواده را سست کنند و فرزندان بي سرپرست را به دامن اجتماع بريزند، اشتياق به ظهور پيشوايي که حاکميّت او، امنيّت و سلامتي اخلاقي و رواني را به بشريّت هديه خواهد کرد، فراوان مي‏شود. و آنگاه که مردم همه لذّت‏هاي مادي را تجربه کنند ولي از زندگي و حيات خود راضي نباشند و در پي جهاني برخوردار از معنويّت باشند، تشنه آبشارِ لطف امام‏عليه السلام مي‏شوند.

بديهي است که شوق درک حضور امام، زماني به اوج مي‏رسد که بشريت با تجربه کردن دولت‏ها و نظام‏هاي مختلف بشري به اين حقيقت برسد که تنها نجات دهنده عالم از فساد و تباهي، خليفه و جانشين خدا در زمين حضرت مهدي‏عليه السلام است و يگانه برنامه‏اي که حيات پاک و طيّبه را براي انسان‏ها به ارمغان مي‏آورد قوانين الهي است. بنابراين با همه وجود نياز به امام را درک کنند و به دنبال اين درک، براي فراهم شدن زمينه‏هاي ظهور او تلاش کنند و موانع را از سر راه او بردارند. و در اين زمان است که فرج و گشايش فرا مي‏رسد.

پيامبر گرامي اسلام‏صلي الله عليه وآله در توصيف آخر الزمان و دوران پيش از ظهور فرمود:

«زماني مي‏رسد که انسان مؤمن هيچ پناهگاهي نمي‏يابد که از شرّ ظلم و تباهي به آن پناه برد پس در آن زمان خداوند عزوجل مردي از خاندان مرا بر مي‏انگيزد». (17)

  1. برپایی قیام ها و انقلاب های ظلم ستیز و عدالت خواهانه

از اموری كه باعث تسریع در انقلاب جهانی حضرت مهدی­علیه السّلام شده و موجب بیداری، ‌آگاهی جامعه جهانی و در نتیجه فراهم آمدن زمینه ظهور می­گردد قیام­ها و انقلاب­های اسلامی و بیدارگرایانه است. یكی از این انقلاب­ها كه تأثیر بسزایی در این رابطه داشته و موجب مطرح شدن اسلام و فرهنگ تشیّع در بین مردم جهان گردیده، انقلاب بزرگ ملّت ایران به رهبری بزرگ مردی از سلاله پیامبر­صلّی الله علیه و آله می­باشد. با مطالعه روایات، چنین به نظر می­آید كه انقلاب اسلامی مردم ایران، همان حركت آگاهی بخش و زمینه ساز قیام حضرت مهدی­علیه السّلام است؛ چنانكه روایات گوناگونی كه بعضی از آنها در توصیف رهبر این قیام و بعضی در وصف مردم و قیام گران و اینكه از چه منطقه­ای هستند، وارد شده است. (18)

———————————–

(1) میزان الحکمه، ح8166.

(2) غیبت نعمانی، باب 15، ح2.

(3) به سوی تمدن جدید، تافلر، مترجم محمدرضا جعفری.

(4) النجم الثاقب، ص193.

(5) سفینه البحار، ج8، ص681.

(6) منتخب الاثر، ص611.

(7) یوم الخلاص، ص223.

(8) یوم الخلاص، ص224.

(9) بحار الانوار، ج52، ص308.

(10) بحار الانوار، ج52، ص308.

(11) بحار الانوار، ج52، ص308.

(12) یوم الخلاص، ص224.

(13) یوم الخلاص، ص224.

(14) یوم الخلاص، ص223.

(15) منتخب الاثر، ص581.

(16) یوم الخلاص، ص224.

(17) عقد الدرر، ص73.

(18) این احادیث زیادند، از جمله:

1) حدیث «حتّی یأتی قومٌ مِن قبل المشرق…»، ملاحم رفتن، ابن طاووس، ص 30 و 117.

2) حدیث «رجلٌ مِن اَهْلِ قُمْ…»، بحار، ج 60، ص 216 و 446.

  1. حدیث «تكونُ قم و اَهلها حُجّهً علی الخلائق…»، بحار، ج 60، ص 213.

4) حدیث «یخرج رجلٌ قبل المهدی…»، كنزالعمال، ج 7، ص 261 و…

5) حدیث «لَیَضْربتكم علی الدینِ عوداً…»، شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 20، ص 1284.

6) حدیث «كنوز الطالقان…»، كنزالعمال، ج 7، ص 263 و…

7) حدیث «الهاشمی الخراسانی و شعیب…»، ابن طاووس فی الملاحم و الفتن، ص 31.

8) فی تفسیر قوله تعالی: «بَعَثْنا علیكم عباداً لنا»، بحار، ج 60، ص 214.

9) فی تفسیر قوله تعالی: «وَ اِنْ تَتَوَلَّوا یَسْتَبْدِلْ قَوماً غیرَكم»، كشّاف، ج 4، ص 331 و المیزان، ج 18، ص 25.

10) فی تفسیر قوله تعالی: «وَ آخَرِینَ مِنْهُمْ لَمّا یَلْحَقُوا بِهِم»، الجامع الصحیح، ج 2، ص 383 و مسند احمد، ج 2، ص 417 و…

همگی به نقل از كتاب اَلْمُمَهّدون لِلمهدی علیه السّلام، علی الكورانی، مكتب الاعلام الاسلامی، الفصل الثالث، ص 95، الطبعه الاولی، محرم 1405

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا