- زمينههاي ظهور
ظهور امام مهديعليه السلام شرايط و نشانههايي دارد که از آنها به عنوان زمينههاي ظهور و علائم آن ياد ميشود تفاوت اين دو آن است که زمينهها در تحقق ظهور تأثير واقعي دارند به گونهاي که با فراهم شدن آنها ظهور امام اتفاق ميافتد و بدون آن ظهور نخواهد بود. ولي علائم در ظهور نقشي ندارند بلکه تنها نشانههايي هستند که به وسيله آنها ميتوان به اصل ظهور و يا نزديک شدن آن پي برد.
با توجه به تفاوت ياد شده به خوبي ميتوان دريافت که زمينهها و شرايط نسبت به علائم و نشانهها از اهميت بيشتري برخوردارند بنابراين لازم است که بيش از آنکه به دنبال علائم باشيم به زمينهها توجه کنيم و در حد توان خود در تحقق آنها بکوشيم. به همين جهت ما ابتدا زمينهها و شرايط ظهور را توضيح ميدهيم و در پايان به اختصار برخي از علائم ظهور را برخواهيم شمرد.
- زمينههاي ظهور
هر پديدهاي در جهان با فراهم آمدن شرائط و زمينههاي آن به وجود ميآيد و بدون تحقق زمينهها امکان وجود براي هيچ موجودي نخواهد بود. هر زميني قابليت پرورش دانه را ندارد و هر آب و هوايي مناسب با رشد هر گياه و نباتي نيست. وقتي کشاورز ميتواند انتظار برداشت خوب از زمين داشته باشد که شرايط لازم براي به دست آمدن محصول را تهيه کرده باشد.
بر اين اساس هر انقلاب و رويداد اجتماعي نيز به زمينهها و شرايط آن بستگي دارد؛ همانگونه که انقلاب اسلامي ايران نيز با فراهم آمدن مقدمات آن به پيروزي رسيد. قيام و انقلاب جهاني امام مهديعليه السلام که بزرگترين حرکت جهاني است نيز پيرو همين اصل است و بدون تحقق زمينهها و شرايط آن به وقوع نخواهد پيوست.
مقصود از اين سخن آن است که تصور نشود امر قيام و حکومت امام مهديعليه السلام از روابط حاکم بر جهان آفرينش مستثني است و حرکت اصلاحي آن بزرگوار از راه معجزه و بدون اسباب و عوامل عادي به سرانجام ميرسد. بلکه بر اساس تعاليم قرآن و پيشوايان معصومعليهم السلام، سنّت الهي بر اين قرار گرفته که امور عالم از مجراي طبيعي و علل و اسباب عادي انجام گيرد.
امام صادقعليه السلام فرمود:
«خداوند امتناع دارد از اينکه امور را جز از راه اسباب (آن) فراهم آورد». (1)
و در روايتي از امام باقرعليه السلام نقل شده است که شخصي به ايشان عرض کرد: ميگويند زماني که امام مهديعليه السلام قيام کند همه امور بر وفق مراد او خواهد بود.حضرت فرمود: «هرگز چنين نيست. قسم به آنکس که جانم در دست اوست اگر بنا بود براي کسي کارها خود به خود درست شود همانا براي رسول خداصلي الله عليه وآله چنين ميشد». (2)
البته سخن فوق بدين معني نيست که در قيام بزرگ مهدوي، امدادهاي غيبي و آسماني وجود نخواهد داشت بلکه مقصود آن است که در کنار امدادهاي الهي، زمينهها و عوامل و شرايط عادي نيز بايد فراهم شود.
با اين مقدمه ابتدا بايد زمينههاي ظهور را بشناسيم و سپس در راه تحقّق آنها گام برداريم.
مهمترين زمينههاي قيام و انقلاب جهاني امام مهديعليه السلام چهار چيز است که هر يک را جداگانه مورد بررسي قرار ميدهيم:
- طرح و برنامه
روشن است که هر قيام و حرکت اصلاحي به دو برنامه نياز دارد:
- برنامهاي جامع براي مبارزه با ناهنجاريهاي موجود از طريق سازماندهي بهتر نيروها.
- قانوني کامل و متناسب با همه نيازهاي جامعه که ضامن تمام حقوق فردي و اجتماعي در يک نظام عادلانه حکومتي باشد و حرکت رو به رشد اجتماع را براي رسيدن به وضعيّت آرماني، ترسيم کند.
تعاليم قرآن کريم و سنّت معصومينعليهم السلام که همان اسلام ناب است به عنوان بهترين قانون و برنامه در اختيار امام عصرعليه السلام است و آن حضرت بر اساس اين منشور جاويد الهي عمل خواهد کرد کتابي که مجموعه آيات آن توسط خداوند بزرگ که آگاه به تمام زواياي حيات آدمي و نيازهاي مادي و معنوي اوست نازل گشته است. بنابراين انقلاب جهاني او از نظر برنامه و قانون حکومتي، داراي پشتوانهاي بي نظير است و با هيچ حرکت و جنبش اصلاحي ديگري قابل مقايسه نيست. شاهد اين ادّعا آن است که جهان امروز پس از تجربه قوانين بشري به ضعف و سستي آنها اقرار و اعتراف کرده است و به تدريج آماده پذيرش قوانين آسماني ميگردد.
آلوين تافلر، مشاور سياستمداران آمريکا براي حل اين بحران و اصلاح جامعه جهاني، نظريه «موج سوم» را ارائه کرده است؛ ولي در عين حال اعترافات شگفتآوري در اين زمينه دارد:
فهرست مشکلاتي که جامعه ما (غرب) با آن مواجه است، تمامي ندارد. با ديدن فروپاشي پياپي نهادهاي تمدن صنعتي در حال نزاع به درون غرقاب بيکفايتي و فساد؛ بوي انحطاط اخلاقي آن نيز مشام را ميآزارد. در نتيجه موج ناخشنودي و فشار براي تغييرات، فضا را انباشته است. در پاسخ به اين فشارها، هزاران طرح ارائه ميشود که همگي ادعا دارند اساسي و بنيادي يا حتي انقلابياند؛ اما بارها و بارها، مقررات و قوانين، طرحها و دستورالعملهاي جديد (که همگي به منظور حل مشکلات ما تهيه و تدوين شدهاند) کمانه ميکنند و بر وخامت مشکلات ما ميافزايند و اين احساس عجز و يأس را دامن ميزنند که هيچ فايدهاي ندارد و مؤثّر نيست. اين احساس براي هر نظام دموکراسي خطرناک است و نياز شديد به وجود مرد سوار بر اسب سفيد ضرب المثلها را هر چه بيشتر دامن ميزند. (3)
- رهبري
در همه قيامها، نياز به رهبر از ابتداييترين ضرورتهاي قيام شمرده ميشود و هر چه قيام وسيعتر و داراي اهداف بلندتري باشد، نياز به رهبري توانا و متناسب با آن اهداف بيشتر احساس ميشود.
در مسير مبارزه جهاني با ظلم و ستم و حاکميت عدالت و مساوات در کره زمين وجود رهبري آگاه و توانا و دلسوز که از مديريتي صحيح و قاطع برخوردار باشد رکن اصلي و اساسي انقلاب است. حضرت مهديعليه السلام که عصاره انبياء و اولياء است به عنوان رهبر قيام بزرگ زنده و حاضر است او تنها رهبري است که به دليل ارتباط با عالم غيب، به همه هستي و روابط موجود در آن آگاهي کامل دارد و داناترين انسانهاي زمان خويش است.
پيامبر اکرمصلي الله عليه وآله فرمود:
«آگاه باشيد که مهديعليه السلام وارث تمام علوم است و بر تمام دانشها احاطه دارد». (4)
او يگانه رهبري است که از همه قيد و بندها آزاد بوده و تنها دل در گرو رضايت آفريدگار عالم دارد. بنابراين قيام و حکومت جهاني از نظر رهبر و پيشوا نيز در بهترين شرايط قرار دارد.
- ياران
يکي ديگر از زمينهها و شرايط لازم براي تحقق ظهور، وجود ياوراني شايسته و لايق براي پشتيباني از قيام و انجام کارهاي حکومت جهاني است بديهي است وقتي انقلابي جهاني به وسيله رهبري آسماني روي ميدهد ياوراني متناسب با آن ميخواهد و اينگونه نيست که هر کس ادّعاي ياوري کند بتواند در آن ميدان، حضور يابد.
در اين باره به جريان زير توجه کنيد:
يکي از شيعيان امام صادقعليه السلام به نام سهل بن حسن خراساني به آن حضرت ميگويد:
چه چيز شما را بازداشته است از اينکه حق مسلّم خود (حکومت) را به دست بگيريد در حالي که صدهزار شيعهي پا در رکاب و شمشير زن در اختيار شماست؟ امام دستور ميدهند تا تنور آتشي فراهم شود و چون شعلههاي آتش بالا ميگيرد به سهل ميفرمايند: اي خراساني برخيز و در تنور بنشين سهل که گمان کرده است امام از او خشمگين شده، شروع به عذر خواهي ميکند و ميگويد: آقا مرا ببخشيد و به آتش شکنجهام نکنيد!! امام ميفرمايد: از تو گذشتم.
در اين حال هارون مکّي از شيعيان راستين حضرت وارد ميشود و سلام ميکند. امام صادقعليه السلام به او پاسخ ميدهد و بدون هيچ مقدمهاي به او ميفرمايد: در درون تنور بنشين!
هارون مکّي بي درنگ و بدون هيچ پرسشي، اين کار را انجام ميدهد! امام صادقعليه السلام در همان حال با مرد خراساني گفتگو ميکند و درباره خراسان خبرهايي ميدهد چنانکه گويي خود شاهد آن بوده است و پس از مدّتي به سهل ميفرمايد: برخيز اي خراساني و داخل تنور را نگاه کن! سهل برخاسته و داخل تنور را نگاه ميکند و هارون را ميبيند که در ميان شعلههاي آتش چهار زانو نشسته است!
آنگاه امامعليه السلام از او ميپرسد: در خراسان، چند نفر مثل هارون ميشناسي؟! خراساني ميگويد: به خدا قسم، يک نفر هم اينگونه سراغ ندارم حضرت ميفرمايد:
«آگاه باش! ما در زماني که پنج نفر ياور و پشتيبان پيدا نکنيم قيام نميکنيم. ما بهتر ميدانيم که کدام زمان، زمان قيام است!». (5)
بنابراين جا دارد صفات و ويژگيهاي ياوران امام مهديعليه السلام را در آئينه روايات پيشوايان ديني مرور کنيم تا بدين وسيله جايگاه خود را شناخته و در پي رفع کمبودهاي خود باشيم:
1) معرفت و اطاعت
ياران مهديعليه السلام از شناخت عميق نسبت به خداوند و امام خود برخوردارند و با آگاهي کامل در ميدانِ حق حضور يافتهاند.
امام عليعليه السلام درباره آنها فرموده است:
«مرداني که خدا را چنان که شايسته است شناختهاند». (6)
شناخت و اعتقاد آنان نسبت به امام نيز در ژرفاي وجودشان ريشه دوانيده و سراسر وجودشان را فرا گرفته است اين شناختي فراتر از دانستن نام و نشان و نسب امام است. معرفت به حق ولايت امام و جايگاه بلند او در مجموعه هستي است و اين همان معرفتي است که آنها را سرشار از محبّت او کرده و مطيع و گوش به فرمان او قرار داده است؛ زيرا که ميدانند سخن امام سخن خدا و اطاعت از او اطاعت از خداست.
پيامبرصلي الله عليه وآله در توصيف آنها فرموده است:
«آنها در اطاعت از امام خويش ميکوشند». (7)
2) عبادت و صلابت
ياوران مهدي در عبادت از پيشواي خود الگو گرفتهاند و روزها و شبها را با ذکر شيرين حق سپري ميکنند.
امام صادقعليه السلام درباره آنها فرمود:
«شبها را با عبادت به صبح ميرسانند و روزها را با روزه به پايان ميبرند». (8)
و همين ذکر خداست که از آنان مرداني آهنين ساخته است که هيچ چيز صلابت و استواري آنها را در هم نميکشند.
امام صادقعليه السلام فرمود:
«آنان مرداني هستند که گويا دل هايشان پارههاي آهن است». (9)
3) جان نثاري و شهادت طلبي
معرفت عميق ياران، نسبت به امام مهدي (عج)، دلهاي آنها را مملوّ از عشق به امام ميکند بنابراين در ميدان رزم او را چون نگيني در ميان ميگيرند و جان خود را سپر بلاي او ميکنند.
امام صادقعليه السلام فرمود:
«ياران مهدي در ميدان رزم در اطراف او ميچرخند و با جان خود از او محافظت ميکنند». (10)
و نيز فرمود:
«آنها آرزو ميکنند که در راه خدا به شهادت برسند». (11)
4) شجاعت و دليري
ياران مهديعليه السلام مانند مولايشان افرادي شجاع و مرداني پولادين هستند.
امام عليعليه السلام در وصف آنها فرمود:
«همه آنها شيراني هستند که از بيشهها بيرون شدهاند و اگر اراده کنند کوهها را از جا ميکنند». (12)
5) صبر و بردباري
بديهي است که مبارزه عليه ظلم جهاني و برقراري حکومت عدل جهاني با رنج و مشقتهاي فراوان همراه است و ياوران امام در راه تحقق آرمانهاي جهاني امام مهديعليه السلام مشکلات و ناگواريها را به جان ميخرند ولي از سر اخلاص و تواضع، عمل خود را ناچيز ميشمارند.
امام عليعليه السلام ميفرمايد:
«آنها گروهي هستند که به خاطر صبر و بردباري در راه خدا، بر خداوند منّت نميگذارند. و از اين که جان خويش را تقديم آستان حضرت حق ميکنند، به خود نميبالند و آن را بزرگ نميشمارند». (13)
6) اتحاد و همدلي
امام عليعليه السلام در توصيف همدلي و اتحاد ياران امام چنين ميفرمايد:
«ايشان يکدل و هماهنگ هستند». (14)
اين يکدلي به سبب آن است که خودخواهيها و خواستههاي شخصي در وجود آنان نيست آنها با اعتقادي صحيح در زير يک پرچم و براي يک هدف، قيام ميکنند و اين خود يکي از عوامل پيروزي آنها بر جبهه مقابل ميباشد.
7) زهد و پارسايي
امام عليعليه السلام در وصف ياران مهديعليه السلام فرموده است:
«او از يارانش بيعت ميگيرد که طلا و نقرهاي نيندوزند و گندم و جوي ذخيره نکنند». (15)
آنان اهداف بلندي دارند و براي آرماني بزرگ برخاستهاند و مادّيات دنيا نبايد آنها را از اهداف و آرمانها باز دارد. بنابراين آنها که با ديدن زرق و برق دنيا، چشمهايشان خيره ميشود و دلهايشان ميلرزد در ميان ياوران ويژه امام مهديعليه السلام جايي ندارند.
آنچه گذشت بخشي از ويژگيهاي ياران امام مهديعليه السلام بود و به جهت برخورداري از اين خصوصيات، در روايات از آنان به بزرگي ياد شده است و پيشوايان معصومعليهم السلام زبان به ستايش و بزرگداشت آنان گشودهاند.
پيامبر اکرمصلي الله عليه وآله در وصف آنان فرموده است:
«اوُلئِکَ هُمْ خِيار الْاُمّةِ * آنان بهترين امت (من) هستند». (16)
البتّه ياوران مهديعليه السلام بر طبق لياقت و شايستگيها در ردههاي مختلف قرار ميگيرند و در روايات آمده است که آن حضرت علاوه بر 313 نفر يار ويژه که کادر اصلي قيام را تشکيل ميدهند، از لشکري 10 هزار نفري نيز برخوردار است و به علاوه خيل عظيم مؤمنان منتظر به ياري او خواهند شتافت.
- آمادگي عمومي
در مقاطع مختلف تاريخ امامان معصومعليه السلام، اين حقيقت مشاهده ميشود که مردم آمادگي لازم براي استفاده بهتر از حضور امام را نداشتند. آنان در زمانهاي گوناگون فيض محضر معصوم را قدر ندانستند و از زمزم جاري هدايتهاي او آنچنان که بايسته بود بهره نبردند. خداوند متعال آخرين حجت حق را پنهان کرد تا هر زمان که آمادگي عمومي براي پذيرش او فراهم شد ظاهر شود و همگان را از سرچشمه معارف الهي سيراب سازد.
بنابراين وجود آمادگي از شرايط بسيار مهمّ براي ظهور مصلح موعود است چرا که با وجود آمادگي است که حرکت اصلاحي آن حضرت به نتيجه مطلوب خواهد رسيد.
در قرآن کريم درباره گروهي از بني اسرائيل که از ظلم و ستم جالوت که فرمانروايي ستمگر بود به ستوه آمده بودند آمده است که از پيامبر زمان خود خواستند که براي آنها فرماندهي را برگزيند تا تحت فرمان او به نبرد با جالوت بپردازند.
«أَ لَمْ تَرَ إِلَي الْمَلإِ مِنْ بَني إِسْرائيلَ مِنْ بَعْدِ مُوسي إِذْ قالُوا لِنَبِيٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنا مَلِکًا نُقاتِلْ في سَبيلِ اللَّهِ قالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ کُتِبَ عَلَيْکُمُ الْقِتالُ أَلاَّ تُقاتِلُوا قالُوا وَ ما لَنا أَلاَّ نُقاتِلَ في سَبيلِ اللَّهِ وَ قَدْ أُخْرِجْنا مِنْ دِيارِنا وَ أَبْنائِنا فَلَمَّا کُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتالُ تَوَلَّوْا إِلاَّ قَليلاً مِنْهُمْ وَ اللَّهُ عَليمٌ بِالظَّالِمينَ * آيا مشاهده نکردي جمعي از بني اسرائيل را بعد از موسي، که به پيامبر خود گفتند: زمامدار (و فرماندهي) براي ما انتخاب کن تا (زير فرمان او) در راه خدا پيکار کنيم. (پيامبر آنها) گفت: شايد اگر دستور پيکار به شما داده شود (سرپيچي میکنيد و) در راه خدا جهاد و پيکار نمیکنيد. گفتند: چگونه ممکن است در راه خدا پيکار نکنيم در حالي که از خانهها و فرزندانمان رانده شدهايم (و شهرهاي ما به وسيله دشمن اشغال، و فرزندان ما اسير شدهاند)؟ اما هنگامي که دستور پيکار به آنها داده شد، جز عده کمي از آنان، همه سرپيچي کردند. و خداوند از ستمکاران آگاه است. سوره بقره آیه 246»
خواستن فرمانده براي جنگ، نوعي آمادگي را در آنها نشان ميداد اگر چه تعداد فراواني در بين راه سست شدند و عدّه کمي تا پايان مبارزه ماندند.
پس امر ظهور زماني است که همه از عمق جان خواهان عدالت اجتماعي، امنيّت اخلاقي و رواني و رشد و شکوفايي معنوي باشند؛ وقتي مردم از بي عدالتيها و تبعيضها خسته شوند و ببينند که آشکارا حقوق ضعيفان به وسيله صاحبان قدرت و ثروت پايمال ميگردد و امکانات مادي در انحصار عدهاي معدود است و درست در همان زمان که بسياري از افراد اجتماع نيازمند نان شب هستند گروهي ديگر براي خود کاخها ميسازند و در محافل خود، هزينههايي سر سامآور غذايي و رفاهي به بار ميآورند، در چنين محيطي عطش عدالت خواهي به اوج ميرسد.
زماني که فساد اخلاقي در انواع مختلف رواج پيدا کند و افراد در انجام کارهاي ضد اخلاقي بر يکديگر سبقت بگيرند بلکه به اعمال زشت خود افتخار کنند و يا چنان از اصول الهي و انساني فاصله بگيرند که بعضي از اعمال منافي عفّت را قانوني کرده و در نتيجه نظام اصيل خانواده را سست کنند و فرزندان بي سرپرست را به دامن اجتماع بريزند، اشتياق به ظهور پيشوايي که حاکميّت او، امنيّت و سلامتي اخلاقي و رواني را به بشريّت هديه خواهد کرد، فراوان ميشود. و آنگاه که مردم همه لذّتهاي مادي را تجربه کنند ولي از زندگي و حيات خود راضي نباشند و در پي جهاني برخوردار از معنويّت باشند، تشنه آبشارِ لطف امامعليه السلام ميشوند.
بديهي است که شوق درک حضور امام، زماني به اوج ميرسد که بشريت با تجربه کردن دولتها و نظامهاي مختلف بشري به اين حقيقت برسد که تنها نجات دهنده عالم از فساد و تباهي، خليفه و جانشين خدا در زمين حضرت مهديعليه السلام است و يگانه برنامهاي که حيات پاک و طيّبه را براي انسانها به ارمغان ميآورد قوانين الهي است. بنابراين با همه وجود نياز به امام را درک کنند و به دنبال اين درک، براي فراهم شدن زمينههاي ظهور او تلاش کنند و موانع را از سر راه او بردارند. و در اين زمان است که فرج و گشايش فرا ميرسد.
پيامبر گرامي اسلامصلي الله عليه وآله در توصيف آخر الزمان و دوران پيش از ظهور فرمود:
«زماني ميرسد که انسان مؤمن هيچ پناهگاهي نمييابد که از شرّ ظلم و تباهي به آن پناه برد پس در آن زمان خداوند عزوجل مردي از خاندان مرا بر ميانگيزد». (17)
- برپایی قیام ها و انقلاب های ظلم ستیز و عدالت خواهانه
از اموری كه باعث تسریع در انقلاب جهانی حضرت مهدیعلیه السّلام شده و موجب بیداری، آگاهی جامعه جهانی و در نتیجه فراهم آمدن زمینه ظهور میگردد قیامها و انقلابهای اسلامی و بیدارگرایانه است. یكی از این انقلابها كه تأثیر بسزایی در این رابطه داشته و موجب مطرح شدن اسلام و فرهنگ تشیّع در بین مردم جهان گردیده، انقلاب بزرگ ملّت ایران به رهبری بزرگ مردی از سلاله پیامبرصلّی الله علیه و آله میباشد. با مطالعه روایات، چنین به نظر میآید كه انقلاب اسلامی مردم ایران، همان حركت آگاهی بخش و زمینه ساز قیام حضرت مهدیعلیه السّلام است؛ چنانكه روایات گوناگونی كه بعضی از آنها در توصیف رهبر این قیام و بعضی در وصف مردم و قیام گران و اینكه از چه منطقهای هستند، وارد شده است. (18)
———————————–
(1) میزان الحکمه، ح8166.
(2) غیبت نعمانی، باب 15، ح2.
(3) به سوی تمدن جدید، تافلر، مترجم محمدرضا جعفری.
(4) النجم الثاقب، ص193.
(5) سفینه البحار، ج8، ص681.
(6) منتخب الاثر، ص611.
(7) یوم الخلاص، ص223.
(8) یوم الخلاص، ص224.
(9) بحار الانوار، ج52، ص308.
(10) بحار الانوار، ج52، ص308.
(11) بحار الانوار، ج52، ص308.
(12) یوم الخلاص، ص224.
(13) یوم الخلاص، ص224.
(14) یوم الخلاص، ص223.
(15) منتخب الاثر، ص581.
(16) یوم الخلاص، ص224.
(17) عقد الدرر، ص73.
(18) این احادیث زیادند، از جمله:
1) حدیث «حتّی یأتی قومٌ مِن قبل المشرق…»، ملاحم رفتن، ابن طاووس، ص 30 و 117.
2) حدیث «رجلٌ مِن اَهْلِ قُمْ…»، بحار، ج 60، ص 216 و 446.
- حدیث «تكونُ قم و اَهلها حُجّهً علی الخلائق…»، بحار، ج 60، ص 213.
4) حدیث «یخرج رجلٌ قبل المهدی…»، كنزالعمال، ج 7، ص 261 و…
5) حدیث «لَیَضْربتكم علی الدینِ عوداً…»، شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 20، ص 1284.
6) حدیث «كنوز الطالقان…»، كنزالعمال، ج 7، ص 263 و…
7) حدیث «الهاشمی الخراسانی و شعیب…»، ابن طاووس فی الملاحم و الفتن، ص 31.
8) فی تفسیر قوله تعالی: «بَعَثْنا علیكم عباداً لنا»، بحار، ج 60، ص 214.
9) فی تفسیر قوله تعالی: «وَ اِنْ تَتَوَلَّوا یَسْتَبْدِلْ قَوماً غیرَكم»، كشّاف، ج 4، ص 331 و المیزان، ج 18، ص 25.
10) فی تفسیر قوله تعالی: «وَ آخَرِینَ مِنْهُمْ لَمّا یَلْحَقُوا بِهِم»، الجامع الصحیح، ج 2، ص 383 و مسند احمد، ج 2، ص 417 و…
همگی به نقل از كتاب اَلْمُمَهّدون لِلمهدی علیه السّلام، علی الكورانی، مكتب الاعلام الاسلامی، الفصل الثالث، ص 95، الطبعه الاولی، محرم 1405