- اسباب وُرود به بهشت از ديدگاه قرآن
درباره اوصاف بهشتيان آيات فراوانى در قرآن مجيد وارد شده كه در مجموع صفات و اعمالى كه انسان را به بهشت مىرساند و او را در آن جايگاه رفيع و والا جاى مىدهد، كاملًا مشخص مىسازد و ديدگاه اسلام را در مسأله نجات و سعادت ابدى و تكامل بشر روشن مىكند.
اين اوصاف به شرح زير است:
1- ايمان و عمل صالح
نخستين چيزى كه سرمايه اصلى نجات و خمير مايه سعادت و كليد درهاى بهشت شمرده شده ايمان و عمل صالح است، قرآن مىگويد:
«وَ الذِّينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ اولئكَ اصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فيها خالِدُونَ * كسانى كه ايمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند ياران بهشتند و جاودانه در آن خواهند ماند. سوره بقره آیه 82».
اين تعبير يا شبيه آن در آيات بسيارى وارد شده است كه تكرار آن بيانگر، اهميت موضوع و توجه خاص قرآن نسبت به آن مىباشد.
به اين ترتيب قرآن پردههاى اوهام گروهى از اهل كتاب و مقلدين آنها را در ميان اقوام و ملل ديگر، كه تصوّر مىكردند مسأله نجات و ورود در بهشت بر اساس يك سلسله روابط، يا ضوابطى غير از ايمان و عمل صالح است، پاره مىكند، و انسانها را براى ساختن خويش در دو بُعد «عقيد» و «عمل» بسيج مىنمايد؛ و اتفاقاً آيه مورد بحث به دنبال آياتى درباره قوم يهود است كه خود را قوم برگزيده خداوند مىدانستند، و گاهى فرزندان خدا خطاب مىكردند! و مىگفتند: «اگر هم گناه كرده باشيم جز چند روزى آتش دوزخ به ما نخواهد رسيد» گويى عهد و پيمانى با خدا بسته بودند!
بديهى است رابطه «ايمان» و «عمل صالح» رابطه «درخت» و «ميوه» است، يك درخت سالم (از درختان ميوه) خالى از ميوه نخواهد بود، همچنين ايمان از عمل صالح جدا نخواهد شد، مگر ايمانهاى ضعيف و كم نور كه در برابر شهوات و هوى و هوسها از اثر مىافتد لذا در حديثى از امام صادق عليه السلام مىخوانيم كه وقتى از حقيقت ايمان سؤال كردند فرمود: «الايمانُ انْ يُطاعَ اللَّهَ فَلا يُعْصَى * ايمان آن است كه اطاعت خدا شود و معصيت او نشود». (1)
و به تعبير روشنتر عمل صالح تجسّم ايمان قلبى است!
البته اين سخن بدان معنا نيست كه معصيتكاران يا مرتكبان كبيره كافرند (2) آن گونه كه خوارج مىپنداشتند، بلكه منظور اين است ايمان قوى هرگز از عمل صالح جدا نيست، هرچند ايمانهاى ضعيف را با ارتكاب كبائر مىسازد.
اين نكته نيز قابل توجه است كه غالباً در آيات قرآن ايمان بر عمل صالح مقدم داشته شده، با اينكه به نظر مىرسد انجام واجبات و ترك محرمات كارى مشكلتر از ايمان است و قاعدتاً بايد مقدم داشته شود، اين به خاطر آن است كه قرآن با اين بيان مىخواهد اشاره به ريشه و اساس بودن ايمان نسبت به اعمال صالح كند.
آخرين سخن در اين مبحث اينكه تعبير به ايمان و عمل صالح، آنچنان تعبير گستردهاى است كه تمام مراحل ايمان به خدا و ساير مبانى اعتقادى را از يسكو و انجام هرگونه كار شايسته فردى و اجتماعى و عبادى و سياسى را از سوى ديگر شامل مىشود، اين بود نخستين كليد درهاى بهشت.
2- تقوى
عامل ديگر تقوى و پرهيزگارى است كه در آيات فراوانى از قرآن مجيد نيز روى آن تكيه شده است، از جمله در سوره مريم بعد از اشاره «جَنَّاتُ عَدْنٍ باغهاى جاودانه بهشت» و بخشى از نعمتهاى آن مىفرمايد: «تِلْكَ الْجَنَّةُ التَّي نُورِثُ مِنْ عِبادِنا مَنْ كانَ تَقِيّاً * اين همان بهشتى است كه ما به ارث به بندگان پرهيزگار خود مىبخشيم. سوره مريم آیه 63».
در نظام ارزشى اسلام، تقوى موقعيت بسيار والايى دارد همانگونه كه در آيه 13 سوره حجرات كه به عنوان يك شعار اسلامى مشهور شده است مىخوانيم: «انَّ اكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّه اتْقاكُمْ * گرامىترين شما نزد خدا پرهيزكارترين شماست».
با اينحال جاى تعجب نيست كه در آيات فراوانى از قرآن مجيد، تقوى در حقيقت به عنوان كليد بهشت شناخته شده و مىدانيم تقوى به معناى خويشتن دارى و پرهيز از گناهان و هرگونه تخلّف در برابر فرمان خدا و حق و عدالت است؛ يا به تعبير ديگر آن حالت خدا ترسى باطنى و كنترل درونى است كه انسان را از هرگونه آلودگى باز مىدارد؛ يعنى چنان مفهوم جامعى دارد كه انجام همه وظائف الهى اخلاقى انسان را فرا مىگيرد.
3- جهاد و شهادت
هركس مختصر آشنايى با منطق قرآن و اسلام داشته باشد مىداند مقام مجاهدان و شهيدان در اسلام فوقالعاده والا است، قرآن با صراحت وعده بهشت را به اين گروه ايثارگر داده است، از جمله در آيه 11 توبه مىفرمايد: «انَّ اللَّه اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنينَ انْفُسَهُمْ وَ امْوالَهُمْ بِانَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقاتِلُونَ في سَبيلِ اللَّه فَيَقتُلُونَ وَ يُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَيْهِ حَقّا في التَّوراةِ وَ الأنْجيلِ وَ الْقُرآنِ وَ مَنْ اوْفى بِعَهْدِهِ مِنَ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُم الذَّي بايَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ * خداوند از مؤمنان جانها و اموالشان را خريدارى مىكند كه (در برابرش) بهشت براى آنان باشد (به اين گونه كه) در راه خدا پيكار مىكنند، مىكشند و كشته مىشوند، اين وعده حقى است بر او كه در تورات و انجيل و قرآن (سه كتاب بزرگ آسمانى) آمده، و چه كسى نسبت به عهدش از خدا وفادارتر است، حال كه چنين است بشارت باد بر شما به خاطر معاملهاى كه با خدا كردهايد، و اين پيروزى بزرگى است.».
و راستى اين تجارت بىنظير و بىمانندى است: خريدار خداوند، فروشندگان مؤمنان مجاهد، متاعى كه خريدارى مىشود جانها و اموالى است كه خداوند خودش به آنها بخشيده، بهايى كه براى آن پرداخته مىشود بهشت جاويدان، و سند اين معامله سه كتاب بزرگ آسمانى است، و به دنبال همه اينها تبريكى است كه اين خريدار به اين فروشنده مىگويد!
چه تعبيرات زيبا و دلنشين؟ و چه معامله پر سود؟ در برابر يك متاع زود گذر و ناپايدار چه بهاى پربركت و جاودانى با چه لطف و محبتى كه در اين معامله از سوى خدا ابراز شده؟!.
لذا در حديثى مىخوانيم: هنگامى كه آيه فوق نازل شده پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم در مسجد بود آيه را با صداى بلند تلاوت فرمود و مردم تكبير گفتند، مردى از انصار خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم آمد و پرسيد راستى همين آيه بود كه نازل شد؟ پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود آرى، مرد انصارى (از روى خوشحالى) گفت: معاملهاى است بسيار پر سود، نه تقاضاى فسخ آن را خواهيم كرد و نه فسخ آن را مىپذيريم. (3)
4- ترك هواپرستى
ديگر از امورى كه به عنوان اسباب ورود در بهشت معرفى شده «ترس از خدا و مبارزه با هواى نفس» است، در آيه 40 و 41 نازعات مىفرمايد: «وَ امَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهى النَّفْسَ عَنِ الْهوى فَانَّ الْجَنَّةَ هِي الْمأوَى * اما آنكس كه از مقام پروردگارش بترسد و نفس را از هوا و هوس باز دارد بهشت جايگاه اوست».
بدون شك رابطه نزديكى ميان «خوف از خدا» و «نهى نفس از هوى پرستى» است كه يكى به منزله درخت و ديگرى ميوه است، هنگامى كه خوف حق در اعماق روح انسان ريشهدار شد، ستيزى از درون در برابر هواى نفس آغاز مىگردد و مىدانيم سرچشمه تمام مفاسد و گناهانى كه در روى زمين است همان «هوى پرستى» است پس خود خدا سرچشمه همه اصلاحات است.
لذا در حديثى در ذيل آيه 43 فرقان «ارَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ الهُهُ هَواهُ» از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم آمده است: «ما تَحْتَ ظِلِّ السَّماءِ مِنْ الهٍ يُعْبَدُ مِنْ دُوْنِ اللَّه اعْظَمُ عِنْدَ اللَّه مِنْ هَوىً مُتَّبَعٍ * در زير آسمان هيچ بتى نزد خدا بزرگتر از هوى و هوسى كه از آن پيروى كنند نيست»! (4)
5- هجرت و جهاد
هجرت به معناى «دورى از كانون كفر و شرك و ظلم و گناه» در بسيارى از موارد تنها راه حل مشكلات مؤمنان و نيكان و پاكان است، آنها با دور شدن از چنين محيطى خود را مىسازند، و جمعيت خويش را آماده مىكنند و جذب نيرو مىنمايند، تا براى جهاد و هجوم بر سردمداران شرك و ظلم آمادهتر گردند.
اين همان كارى بود كه مسلمانان دوبار آن را انجام دادند: «هجرت خصوصى» گروهى از مسلمين از مكه به حبشه، و هجرت عمومى مسلمانان از مكه به مدينه سر فصل جديدى در تاريخ اسلام شد.
بديهى است ترك خانه و كاشانه و بستگان و دوستان، وطن مورد علاقه، كار بسيار مشكلى است؛ و مشكل ديگر آماده شدن براى جهاد و هجوم بر كانون كفر و فساد است.
لذا قرآن مجيد مهاجران را با صراحت به نعمتهاى جاودان بهشتى بشارت داده است در آيات 20 تا 22 توبه مىفرمايد: «الَّذينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا في سَبيل اللَّه بِامْوالِهِمْ وَ انْفُسِهِمْ اعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّه وَ اولئكَ هُمُ الْفائَزُونَ * يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَ رِضْوانٍ وَ جَنَّاتٍ لَهُمْ فيها نَعيمٌ مُقيمٌ * آنها كه ايمان آوردند و هجرت كردند، و در راه خدا با اموال و جانهايشان جهاد نمودند، مقامشان نزد خدا برتر است، و آنها رستگارانند- پروردگارشان آنها را به رحمت از سوى خود و خشنودى (خويش) و باغهاى بهشتى كه در آن نعمتهاى جاودانه است بشارت مىدهد».
در اين آيه سخن از كسانى در ميان است كه داراى سه وصف «ايمان» و «هجرت» و «جهادند» و پاداش آنها نيز سه چيز قرار داده شده است: «رحمت الهى» و «خشنودى او» و «باغهاى پر نعمت بهشت» به اين ترتيب در برابر هر كار نيكى پاداشى عظيم به آنها داده مىشود، ايمان سبب آمرزش گناهان مىگردد و هجرت موجب جلب رضايت حق و جهاد با اموال و انفس سبب بهرهمندى از باغهاى پر نعمت بهشت است.
6- صبر و تحمل در برابر سختیها
مسأله استقامت خمير مايه همه كارهاى مثبت و پايه اصلى هرگونه اطاعت و ترك معصيت است، بنابراين جاى تعجب نيست كه يكى از اسباب مهم ورود در بهشت شمرده شود، چنانكه در آيه 12 سوره دهر مىخوانيم «وَ جَزَاهُمْ بِمَا صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَرِيراً * خداوند به آنها (نيكان) به خاطر صبرشان بهشت و لباسهاى حرير (بهشتى) پاداش داده است»:
و به هنگام ورود در بهشت فرشتگان به آنها خوشامد مىگويند: خوشامدى كه دليل عظمت مقام صابران است، مىگويند: «سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ * درود بر شما! به خاطر صبر و استقامتى كه داشتيد. سوره رعد آیه 24».
مىدانيم آيه مورد بحث از آيات سوره دهر است كه به گفته گروه كثيرى از مفسّران شيعه واهل سنت درباره علي و فاطمه و زهرا و امام حسن و امام حسين عليهم السلام نازل شده، زيرا صبر و شكيبايى را در حد اعلى نشان دادند و سه روز پى در پى، روزه خود را با آب افطار نمودند و غذاى خويش را به «مسكين» و «يتيم» و «اسير» بخشيدند، اين همان صبر در برابر اطاعت است.
بديهى است صبر و شكيبايى در برابر مشكلات و مصائب زندگى و ايستادگى در مقابل حوادث سخت و همچنين صبر و شكيبايى در برابر عوامل پرهيجان گناه و معصيت نيز از كليدهاى بهشت است.
7- اطاعت خدا و رسول صلى الله عليه و آله و سلم
ديگر از كارهاى كليدى بهشت همان اطاعت فرمان خدا و پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم است كه در آيه 13 نساء آمده: «وَ مَنْ يُطِعِ اللَّه وَ رَسُوْلَهُ يُدْخِلْهُ جَنّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِها الأنْهارُ خالِديْنَ فيها وَ ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ * هركس اطاعت خدا و رسولش را كند، او را در باغهايى از بهشت وارد مىسازد كه همواره از زير درختانش نهرها جارى است، جاودانه در آن مىمانند و اين پيروزى بزرگى است».
8- صدق و راستى
در ميان اعمال انسان كمتر عملى به زيبايى و جذابيت «صدق و راستى» است، و از آيات و روايات به خوبى بر مىآيد كه وزن آن در ترازوى عمل نيز بسيار سنگين است، چرا كه يكى از والاترين اوصاف اولياء اللَّه محسوب مىشود و قرآن نيز آن را يكى از كليدهاى عمده بهشت شمرده، چنانكه در آيه 119 مائده مىگويد: «هذا يَوْمُ يَنْفَعُ الصّادِقينَ صِدْقُهُمْ لَهُمْ جَنّاتٌ تُجْري مِنْ تَحْتِهَا الانْهارُ خالِدينَ فيها ابداً * امروز (روز قيامت) روزى است كه راست گفتن راستگويان به آنها سود مىبخشد، براى آنها باغهايى از بهشت است كه از زير درختانش نهرها جارى است و جاودانه در آن خواهند بود».
روشن است كه منظور صدق و راستى در دنياست، صدق در عقيده، صدق در گفتار، و صدق در عمل كه هريك، نشانهاى از نشانههاى مسلّم تقوى است.
وگرنه صدق و راستى در آخرت كه محل تكليف نيست، مفيد نخواهد بود، به علاوه اوضاع در آن روز چنان است كه هيچكس جز راستگويى راه ديگرى ندارد، حتى گنهكاران اگر موقتاً حقايق را انكار كنند به زودى متوجه مىشوند كه اين كارشان بيهوده است، لذا سرانجام به همه گناهان خويش اعتراف خواهند كرد!
اهميت صدق بدان پايه است كه وسيله اصلى آزمايش افراد شمرده شده، چنانكه در حديثى از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم مىخوانيم: «نگاه به فزونى نماز و روزه و حج و كارهاى نيك و سر و صداى آنها در شب (براى عبادت) نكنيد، بلکه نگاه به راستى گفتار و اداء امانت آنها كنيد». (5)
و به اين ترتيب صدق و راستى كليد بهشت است.
9- خوف از خدا
ترس از خداوند يعنى ترس از عدالت و حساب و كتاب و مجازات او. ترس سپرى است در برابر انواع گناهان و عامل نيرومند بازدارندهاى است در مقابل ظلم و فساد و عصيان و به همين دليل از كليدهاى بهشت شمرده شده است چنانكه در آيه 46 رحمن مىفرمايد: «وَلِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتانِ * براى كسى كه از مقام پروردگارش بترسد دو باغ بهشتى است».
10- تولى و تبرّى
دوستى دوستان خدا، و دشمنى با دشمنان حق، يا به تعبير ديگر همسويى با نيكان و پاكان و ناهماهنگى با بدان و شروران، يكى ديگر از كليدهاى بهشت است كه در آيات قرآن به آن اشاره شده، در آيه 22 مجادله مىفرمايد:
«لا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّه وَ الْيَوْمِ الآخِرِ يُوادُّونَ مَنْ حادَّ اللَّه وَ رَسُولَهُ وَلَوْ كانُوا آبائهُمْ اوْ ابْنائهُمْ اوْ اخْوانَهُمْ اوْ عَشيرَتَهُمْ * هيچ جمعيتى را كه ايمان به خدا روز قيامت دارد نمىيابى كه با دشمنان خدا و رسولش دوستى كنند، هر چند پدران، يا فرزندان، يا برادران، يا خويشاوندان آنها باشند.»
سپس مىافزايد: «اولئكَ كَتَبَ في قُلُوبِهِمْ الأيْمانَ وَ ايَّدَهُمْ بِرُوْحٍ مِنْهُ وَ يُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الأنْهارُ * آنها كسانى هستند كه خدا ايمان را بر صفحه قلوبشان رقم زده و با روحى از سوى خودش آنان را تقويت نموده و آنها را در باغهايى از بهشت وارد مىكند كه نهرها از زير درختانش جارى است»
در ذيل آيه نيز اشاره به پاداش معنوى آنها با اين تعبير شده: «رَضِيَ اللَّه عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ * هم خدا از آنها خشنود است و هم آنها از خدا خشنودند» و بالاخره تاج افتخار «اولئكَ حِزْبُ اللَّه» را بر سر آنها زده است!
ناگفته پيداست كه در يك قلب دو محبت جمع نمىشود، يا محبت خدا يا محبت دشمنان خدا، بنابراين نيرومندترين علاقههاى خويشاوندى و دوستى هنگامى كه در برابر علاقه به خدا قرار گيرد مسلّماً كمرنگ و بىرنگ خواهد شد، بعلاوه مسأله تنها مسأله علاقه نيست، بلكه علاقه مقدمهاى است براى همسويى و همگامى در تمام برنامهها.
11- اهتمام به نماز
در سوره معارج از آيه 22 تا 34 مجموعه صفاتى را (ضمن بيان نه صفت) بيان مىكند و به دنبال آن وعده بهشت به صاحبان آنها مىدهد، اين صفات عبارتند از مداومت بر نماز، قرار دادن حق ثابتى در اموال براى محرومان، ايمان به روز جزا، ترس از عذاب پروردگار، حفظ دامان از بىعفتى، اداء امانت، وفاى به عهد، اداء شهادت به حق، محافظت بر آداب و شرايط و روح نماز و به دنبال آن مىفرمايد:
«اولئكَ في جَنّاتٍ مُكْرَمُونَ * اين گوره با عظمت، در باغهاى بهشتى گرامى داشته مىشوند» تعبيرى كه هم واجد نعمتهاى مادى و هم روحانى است جالب اينكه: اين صفات نه گانه از نماز شروع مىشود و به نماز پايان مىيابد، با اين تفاوت كه در مرحله نخست از مداومت بر نماز سخن مىگويد و در مرحله آخر از محافظت بر آن، به اين ترتيب آغاز اعمال خير نماز است و پايان آنها نيز نماز مىباشد و اتفاقاً از نظر برنامه زمانى نخستين چيزى كه بر انسان بالغ واجب مىشود نماز و آخرين چيزى كه تا پايان عمر نيز همراه اوست، نماز است.
——————————
(1) اصول كافى، جلد 2، صفحه 33، حديث 3.
(2) از اصولى كه مورد اتفاق خوارج است اين است كه مرتكبان كبائر را تكفير مىكنند( سفينة البحار ماده خرج).
(3) تفسير درالمنثور، طبق نقل تفسير الميزان، جلد 9، صفحه 429.
(4) تفسير درالمنثور، جلد 5، صحفه 72.
(5) بحارالانوار، جلد 68، صفحه 9، حديث 13.