- ويژگيهاي حکومت
در بخشهاي قبل درباره اهداف، برنامهها و دستاوردهاي حکومت امام مهديعليه السلام سخن گفته شد. در پايان به برخي از ويژگيهاي حکومت مانند قلمرو حکومت و مرکز آن، مدت حکومت و روش کارگزاران و معرفي آنها و نيز سيره رهبر بزرگ حکومت، ميپردازيم.
- قلمرو حکومت و مرکز آن
ترديدي نيست که حکومت حضرت مهديعليه السلام حکومتي جهاني است زيرا که او موعود همه بشريت و تحقق بخش آرزوهاي همه انسانهاست. بنابراين آنچه از زيباييها و خوبيها در سايه حکومت او به وجود آيد سراسر زمين را فرا خواهد گرفت. اين حقيقتي است که روايات فراوان، شاهد آن است که به گروههايي از آنها اشاره ميکنيم.
الف. روايات بسياري که مضمون آن چنين است، مهديعليه السلام زمين را پر از عدل و داد ميکند همان گونه که پر از ظلم و جور شده باشد. (1) کلمه «الارض، زمين» سرتاسر کره خاکي را در بر ميگيرد و هيچ دليلي وجود ندارد که معني آن را به بخشي از زمين محدود کند.
ب. رواياتي که از تسلّط امام مهديعليه السلام بر مناطق مختلف جهان خبر داده است که گستردگي و پراکندگي و اهميت آن مناطق، حکايت از سلطه آن حضرت بر تمامي جهان دارد و گوياي آن است؛ که بيان بعضي از شهرها و کشورها در روايات از باب نمونه و مثال بوده و ميزان درک مخاطبان روايات در آن زمان نيز ملاحظه گرديده است.
در روايات مختلف از روم، چين، ديلم يا کوههاي ديلم، ترک، سند، هند، قسطنطنيّه، کابل شاه و خزر به عنوان مناطقي که امام مهدي بر آنها مسلط خواهد شد و آنها را فتح خواهد کرد نام برده شده است.
گفتني است که مناطق ياد شده در دوران ائمهعليهم السلام بر بخشهاي بسيار گستردهتري نسبت به زمان ما، گفته ميشده است. براي مثال «روم» شامل همه اروپا ميگرديده و مراد از چين همه شرق آسيا بوده که شامل ژاپن نيز ميشود همانگونه که «هند»، پاکستان امروز را شامل بوده است.
شهر قسطنطنيه همان استانبول است که در جهان آن روز به عنوان مقاومترين شهرها و مناطق از آن ياد ميشده و در واقع فتح آن يک پيروزي و موفقيت بزرگ شمرده ميشده زيرا که يکي از راههاي اصلي ورود به قاره اروپا بوده است.
خلاصه اينکه تسلّط امام مهديعليه السلام بر مناطق حسّاس و مهم جهان حکايت از گستردگي جهاني فرمانروايي آن حضرت دارد.
ج. گذشته از روايات دسته اول و دسته دوّم، روايات متعددي در دست است که به روشني از جهاني بودن حکومت حضرت مهديعليه السلام خبر ميدهد.
در سخني از پيامبر اکرمصلي الله عليه وآله آمده است که خداوند متعال فرموده است:
«من دين خود را به دست آنها (پيشوايان دوازدهگانه) بر همه آئينها پيروز ميگردانم و به دست ايشان فرمان خود را بر همه چيره خواهم ساخت و به قيام آخرين آنها (مهديعليهالسلام) سراسر زمين را از دشمنانم پاک خواهم کرد و او را بر مشرق و مغرب زمين فرمانروا خواهم گرداند». (2)
و امام باقرعليه السلام فرمود:
«اَلْقائِمُ مِنّا يَبْلُغُ سُلْطانَهُ الْمَشْرِقَ وَ الْمَغْرِبَ وَ يُظْهِرُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بِهِ دينَهُ عَلَي الدّينِ کُلِّهِ وَ لَوْکَرِهَ الْمُشْرِکُونَ * قائمعليه السلام از خاندان پيامبر است، او کسي است که فرمانروايي او مشرق و مغرب عالم را فرا خواهد گرفت و خداوند به دست او دين خود را بر همه اديان غلبه ميدهد اگر چه مشرکان را خوش نيايد». (3)
و اما مرکز حکومت جهاني حضرت مهديعليه السلام، شهر تاريخي کوفه است که در آن زمان وسعت زيادي خواهد يافت به گونهاي که شهر نجف را که در چند کيلومتري کوفه است شامل ميشود و به همين دليل است که در بعضي روايات، کوفه و در بعضي ديگر نجف به عنوان مرکز حکومت نام برده شده است.
امام صادقعليه السلام در ضمن روايتي طولاني فرموده است:
«مرکز حکومت حضرت مهديعليه السلام شهر کوفه خواهد بود و محل قضاوت او مسجد بزرگ کوفه». (4)
گفتني است شهر کوفه از ديرزمان، مورد توجّه خاندان پيامبرصلي الله عليه وآله و محل زمامداري حضرت عليعليه السلام بوده است و مسجد مشهور آن يکي از چهار مسجد معروف جهان اسلام است که امام عليعليه السلام در آن نماز گزارده و خطبه ميخوانده است و نيز در آن به امر قضاوت ميپرداخته است و در نهايت در محراب همان مسجد به شهادت رسيده است.
- مدت حکومت
پس از اينکه عالم بشريت يک دوره بسيار طولاني از حاکميت ظلم و ستم را پشت سر گذاشت، جهان با ظهور آخرين حجّت پروردگار به سوي حاکميّت خوبيها خواهد رفت و حکومت به دست حاکمان و نيکان قرار خواهد گرفت و اين وعده حتمي خداوند است.
حکومت خوبان که با فرمانروايي امام مهديعليه السلام آغاز ميشود تا پايان عمر دنيا ادامه خواهد يافت و ديگر روزگار ظلم و ظالمين تکرار نخواهد شد.
در سخني که از پيامبرصلي الله عليه وآله نقل شد آمده است که خداوند بزرگ حاکميّت آخرين پيشواي معصوم را به پيامبر اسلامصلي الله عليه وآله بشارت ميدهد و در پايان ميافزايد:
«پس از آنکه مهديعليه السلام به حکومت رسيد دولت او را دوام خواهم بخشيد و پيوسته تا قيامت، روزگار و حاکميّت زمين را در دست اولياء ودوستان خود دست به دست خواهم کرد». (5)
بنابراين نظام عادلانهاي که امام مهديعليه السلام برپا خواهد کرد. دولتي است که پس از آن براي ظالمان ديگر دولتي نخواهد بود و در حقيقت تاريخ جديدي از حيات بشر شروع خواهد شد که سراسر در زير حاکميّت الهي بسر خواهد بُرد.
امام باقرعليه السلام فرمود:
«دولت ما آخرين دولت هاست و هيچ خاندان صاحب دولتي نميماند مگر اينکه پيش از حکومت ما، حاکم ميشوند تا وقتي حکومت اهل بيت بر پا شد و شيوه حکمراني، را ديدند نگويند، اگر ما هم حاکم ميشديم همينگونه عمل ميکرديم». (6)
بنابراين مدّت استمرار نظام الهي پس از ظهور، جدا از مدّت حکومت شخص امام مهديعليه السلام است که مطابق روايات آن حضرت باقيمانده عمر خود را حاکم بوده و سرانجام چشم از جهان فرو خواهد بست.
ترديدي نيست که مدت حکومت آن حضرت بايد به قدري باشد که امکان تحول جهاني و استقرار عدالت در همه مناطق عالم وجود داشته باشد ولي اينکه اين هدف در چند سال قابل دسترسي است، قابل تخمين و گمانه زني نيست و بايد به روايات امامان معصومعليهم السلام رجوع کرد. البته با توجه به قابليّتهاي آن رهبر الهي و توفيق و مدد غيبي براي آن حضرت و اصحاب و ياران شايستهاي که در اختيار اوست و آمادگي جهاني براي پذيرفتن حاکميّت ارزشها و زيباييها در زمان ظهور، ممکن است که رسالت مهدي موعودعليه السلام در زماني نسبتاً کوتاه انجام شود و جرياني که بشريت در طول قرون متمادي از ايجاد آن ناتوان بوده است در کمتر از 10 سال اتفاق افتد.
رواياتي که مدت حکومت حضرت مهديعليه السلام را بيان ميکند بسيار گوناگون است. بعضي از آنها مدت حکومت آن حضرت را 5 سال و تعدادي از آنها 7 سال و برخي ديگر 8 و نه و 10 سال بيان کرده است. چند روايت هم مدت حکومت را 19 سال و چند ماه و بالاخره 40 سال و 309 سال بر شمرده است.
گذشته از اينکه علّت اين همه اختلاف در روايات، روشن نيست پيدا کردن مدت واقعي حکومت از ميان اين روايات کاري دشوار است. اما بعضي از علماي شيعه با توجه به فراواني و شهرت روايات 7 سال، اين نظر را انتخاب کردهاند.
و بعضي ديگر گفتهاند مدت حکومت امام مهديعليه السلام 7 سال است ولي هر سال از سالهاي حکومت حضرت به اندازه 10 سال از سالهاي ماست که اين مطلب نيز در بعضي روايات آمده است:
راوي از امام صادقعليه السلام درباره مدت حکومت حضرت مهديعليه السلام سؤال ميکند و امام ميفرمايد:
«حضرت مهديعليه السلام هفت سال حکومت ميکند که برابر 70 سال از سالهاي روزگار شماست». (7)
مرحوم مجلسي(ره) ميفرمايد:
رواياتي که درباره مدت حکومت امامعليه السلام رسيده است بايد به احتمالهاي زير توجيه کرد: برخي روايات به تمام مدت حکومت اشاره دارد و برخي بر مدت ثبات و استوار و حکومت. بعضي مطابق سالها و روزهايي است که ما با آن آشناييم و بعضي مطابق سالها و ماههاي روزگار حضرت است که طولاني ميباشد و خداوند به حقيقت مطلب آگاه است. (8)
- سيره حکومتي امام
هر حاکمي در حکومت و بخشهاي مختلف مديريّت خود شيوهاي مخصوص دارد که اين خود از مشخصههاي حکومت اوست. امام موعود و مهدي منتظرعليه السلام نيز وقتي حکومت جهان را به دست گيرد در تدبير نظام جهاني خود روش و متد خاصّي دارد. گرچه در ضمن مباحث گذشته به گوشههايي از شيوه عملکرد آن حضرت اشاره شد ولي به جهت اهميت موضوع مناسب است در اين مجال به گونه مستقلّ به آن بپردازيم و در زلال سخنان پيامبر اکرم و امامان معصومعليهم السلام شيوه حکومتي امام مهديعليه السلام را بهتر و بيشتر بشناسيم.
آنچه در ابتدا بايد بر آن تأکيد شود اين است که روايات، يک تصوير کلّي از سيره آن بزرگوار به دست داده است و آن عبارتست از اينکه سيره امام مهدي همان سيره و روش پيامبر بزرگ اسلامصلي الله عليه وآله است و آنگونه که پيامبر در زمان ظهور خود با جاهليت بشري در همه ابعاد آن مبارزه کرد و اسلام ناب که ضامن سعادت دنيا و آخرت است را بر محيط خود حاکم کرد، حضرت مهديعليه السلام نيز با ظهور خود با جاهليّت جديد که دردناکتر از جاهليت قديم است بر خورد خواهد کرد و ارزشهاي اسلامي و الهي را بر ويرانههاي جاهليّت مدرن، بنا خواهد کرد.
از امام صادقعليه السلام درباره سيره حضرت مهديعليه السلام سؤال شد؛ فرمود:
«يَصْنَعُ کَما صَنَعَ رَسُولُ اللَّهصلي الله عليه وآله يَهْدِمُ ما کانَ قَبْلَهُ کَما هَدَمَ رَسُولُ اللّهصلي الله عليه وآله اَمْرَ الْجاهِلِيَّة وَ يَسْتَأْنِفُ الْاِسْلامَ جَديداً * امام مهديعليه السلام مانند پيامبر اسلام عمل خواهد کرد و همانگونه که پيامبر آنچه از روش جاهليّت در ميان مردم مرسوم بود از ميان برد، همينگونه روشهاي جاهلي پيش از ظهور خود را نابود خواهد ساخت و اسلام را از نو پيريزي خواهد کرد». (9)
اين سياست کلّي امام موعودعليه السلام در زمان حاکميّت اوست. البته شرايط زماني متفاوت، موجب تغييراتي در شيوه اجرا و حکومت داري ميشود که در روايات مطرح گرديده و ما در بخشهاي جداگانه به آنها ميپردازيم.
الف) سيره جهادي و مبارزاتي
امام مهديعليه السلام با انقلاب جهاني خود بساط کفر و شرک را از گستره زمين بر ميچيند و همگان را به دين مقدس اسلام دعوت ميکند.
پيامبر اکرمصلي الله عليه وآله در اين باره فرموده است:
«شيوه مهديعليه السلام شيوه من است و مردم را بر آئين و شريعت من قرار ميدهد». (10)
البته آن حضرت در شرايطي ظهور ميکند که حق به گونهاي آشکار، معرفي گرديده و از هر جهت بر مردم جهان، حجّت تمام شده است.
با اين حال طبق برخي از روايات، حضرت مهديعليه السلام تورات و انجيل واقعي و تحريف نشده را از غاري در انطاکيّه بيرون ميآورد و به وسيله آنها با يهوديان و مسيحيان جهان احتجاج ميکند که بسياري از ايشان مسلمان ميشوند. (11)
در اين ميان آنچه که گرايش ملّتهاي گوناگون را به اسلام بيشتر ميکند آن است که همگان آشکارا ميبينند که مهديعليه السلام با امدادهاي غيبي ياري ميگردد و نشانههاي پيامبران همچون عصاي موسيعليه السلام و انگشتر سليمانعليه السلام و زره و شمشير و پرچم پيامبر اسلامصلي الله عليه وآله را همراه دارد (12) و براي تحقق اهداف پيامبران خدا و برقراري عدالت جهاني قيام کرده است. روشن است که در چنين بستري که حق و حقيقت آشکارا بر جهانيان عرضه شده است، تنها کساني در جبهه باطل باقي ميمانند که به کلّي هويت انساني و الهي خود را از دست داده باشند و اينان همانها هستند که جز فساد و تباهي و ظلم از آنها سر نميزند و لازم است ساحت دولت مهدوي از لوث وجود آنان پاک گردد.
اينجاست که شمشير برنده عدالت مهدوي از نيام برآمده و با قدرت و صولت بر پيکر ستمکاران لجوج فرود ميآيد و کسي از آنها را باقي نميگذارد. اين شيوه و روش پيامبرصلي الله عليه وآله و اميرالمؤمنينعليه السلام نيز بوده است. (13)
ب) سيره قضايي امام
از آنجا که موعود منتظر براي استقرار عدالت در تمام زمين ذخيره شده است، براي انجام رسالت خود نياز به يک سيستم قضايي مستحکم دارد بنابراين آن حضرت در اين بخش به شيوه جدّ بزرگوارش امام عليعليه السلام عمل ميکند و با جدّيت و قدرت به دنبال بدست آوردن حقوق پايمال شده مردمان است و حق را در هر کجا باشد، گرفته و به صاحب آن بر ميگرداند.
و چنان به عدالت رفتار ميکند که مطابق روايات، زندگان آرزو ميکنند که مردگان بر گردند و از برکت عدل او بهرهمند شوند. (14)
گفتني است که بخشي از روايات بيانگر آن است که امام مهديعليه السلام در مقام قضاوت مانند حضرت سليمانعليه السلام و حضرت داودعليه السلام عمل ميکند و مانند آنها با علم الهي که دارد حکم ميکند و نه با استناد به شاهد و گواه.
امام صادقعليه السلام فرمود:
«وقتي قائم آل محمد قيام کند مانند داود و سليمانعليهما السلام داوري ميکند، (يعني) شاهد و گواه طلب نميکند». (15)
و شايد راز اينگونه داوري آن است که به سبب اعتماد بر علم الهي، عدالت حقيقي بر پا ميشود در حالي که وقتي بر گواهان و سخن آنها تکيه ميشود، عدالت ظاهري حاکم ميشود زيرا به هر حال شاهدان از ميان انسانها هستند و احتمال اشتباه هست.
البته درکِ چگونگي قضاوت کردنِ امام مهديعليه السلام به شيوه گفته شده کار دشواري است ولي ميتوان فهميد که اين شيوه با اوضاع روزگار آن حضرت سازگار است.
ج) سيره مديريتي امام
يکي از ارکان مهم حکومت، کارگزاران آن هستند. وقتي مسئولان حکومتي افرادي شايسته باشند، کار دولت و ملّت به سامان خواهد رسيد و دست يابي به اهداف حکومت، آسانتر خواهد بود.
حضرت مهديعليه السلام به عنوان رئيس حکومت جهاني، براي بخشهاي مختلف مناطق گوناگون عالم، حاکماني را از ميان بهترين ياوران خود بر ميگزيند، آنها که تمام ويژگيهاي يک حاکم اسلامي از قبيل دانش مديريت، تعهّد و پاکي در نيّت و عمل و شجاعت در تصميمگيري را دارا هستند. با اين حال شخص امامعليه السلام به عنوان فرمانرواي بزرگ و مرکز مديريّت عالم به صورت مداوم عملکرد حاکمان را زير نظر دارد و با شدّت و دقّت و بدون چشم پوشي کار آنها را حسابرسي ميکند. اين ويژگي مهمّ که پيش از حکومت امام مهديعليه السلام به فراموشي سپرده شده و ناديده گرفته شده است در روايات به عنوان يکي از علامتهاي حضرت مهديعليه السلام بيان گرديده است.
پيامبر اکرمصلي الله عليه وآله فرمود:
«عَلامَةُ الْمَهْدي اَنْ يَکُونَ شَديداً عَلَي العُمَّالِ جَواداً بِالْمالِ رَحيماً بِالْمَساکين * علامت مهديعليه السلام آن است که با کارگزاران خود شديد و دقيق است. دست بخشندهاي دارد و نسبت به مسکينان مهربان است». (16)
د) سيره اقتصادي امام
روش امام مهديعليه السلام در امور مالي حکومت بر مبناي مساوات قرار دارد و اين همان روش پسنديدهاي است که در زمان پيامبر گرامي اسلامصلي الله عليه وآله وجود داشته است و پس از او، اين شيوه تغيير يافت و معيارهاي دروغيني براي پرداختهاي بيحساب به افراد، جاي آن را گرفت و سبب پيدايش فاصله طبقاتي در جامعه اسلامي آن روز شد و اگرچه امام عليعليه السلام و امام حسنعليه السلام در مدت خلافت خود به نظام برابري در پرداخت اموال مسلمين پايبند بودند ولي پس از ايشان بنياميه اموال مسلمانان را مانند ملک شخصي خود و بر طبق مصالح فردي، به کار ميبردند و از اين راه پايههاي حکومت نامشروع خود را محکم ميکردند. آنها زمينهاي کشاورزي يا غير آن از ثروتها و اموال عمومي را به نزديکان خود ميبخشيدند و اين کار که به ويژه در زمان خليفه سوم و دوران بنياميّه رايج گرديده بود حالتي رسمي پيدا کرد.
امام مهديعليه السلام که مظهر عدالت و دادگري است، بيت المالِ مردم را به عنوان ثروتي عمومي که همگان در آن شريک هستند قرار ميدهد به گونهاي که هيچ گونه تبعيض و امتياز خواهي در آن راه نداشته باشد و بخشش ثروتها و زمينها به کلّي ممنوع باشد.
پيامبرصلي الله عليه وآله فرمود:
«زماني که قائم ما قيام کند، قطايع (زمينهايي که زمامداران و حکام جور در مالکيت خود در آورده و يا واگذار کردهاند) از بين ميرود به طوري که ديگر قطايعي در ميان نخواهد بود». (17)
و ديگر از شاخصههاي شيوه مالي امام آن است که در راستاي رفع نيازهاي مادّي و ايجاد رفاهي معقول براي زندگيِ تمام افراد، امام مهديعليه السلام اموال فراواني به مردم ميبخشد و در حکومت او هر نيازمندي که از او طلب ميکند، اموال زيادي دريافت ميکند.
پيامبرصلي الله عليه وآله فرمود:
«مهديعليه السلام اموال را به فراواني ميبخشد». (18)
و اين شيوه براي ايجاد زمينههاي اصلاح فردي و اجتماعي است که هدف بزرگ امام خوبان است. آن حضرت با بينياز کردن مردم از جهت مادّي، در پي ايجاد زمينه مناسب براي پرداختن افراد به طاعت و عبادت پروردگار است که در بخش اهداف حکومت به تفصيل درباره آن سخن گفتيم.
ه) سيره شخصي امام
سيره امام مهديعليه السلام در رفتار شخصي و نيز در ارتباط با مردم، نمايانگر يک حاکم اسلامي واقعی است که حکومت در نگاه او وسيلهاي است براي خدمت به مردم و رسانيدن آنها به قلههاي کمال و نه جايگاهي براي زراندوزي و ستمگري و به استثمار کشيدن بندگان خدا!
به راستي که آن امام صالحان در کرسي حکمفرمايي يادآور حکومت پيامبر اکرمصلي اللهعليه وآله و اميرالمؤمنين علي عليهالسلام است و با وجود آنکه همه اموال و ثروتها در اختيار اوست در زندگي شخصي خود در پايينترين سطح به سر ميبرد و به کمترينها قناعت ميکند.
امام عليعليه السلام در توصيف او فرموده است:
امام مهديعليه السلام با خود عهد ميبندد که اگرچه حاکم و رهبر جامعه بشري است ولي همانند رعيّت خود راه رود و مانند آنان بپوشد و بر مرکبي همچون مرکب آنها سوار شود؛ و به کم قناعت کند». (19)
امام عليعليه السلام خود چنين بود و در زندگي دنيا و خوراک و پوشش آن زهدي پيامبرگونه داشت و مهديعليه السلام در اين ميدان به آن حضرت اقتدا خواهد کرد.
امام صادقعليه السلام فرموده است:
«وقتي قائم، قيام کند لباس عليعليه السلام را در بر ميکند و روش او را پيش ميگيرد». (20)
او که درباره خود سخت گير و دقيق است، با امت چون پدري مهربان است و آسايش و راحتي آنها را ميخواهد به گونهاي که در روايت امام رضاعليه السلام اينگونه توصيف شده است.
«امام آن همدم همراه و آن پدر مهربان و برادر تني (که پشتيبان برادر) است و مادر دلسوز نسبت به فرزند خردسال است و پناهگاه بندگان در واقعههای هولناک». (21)
آري او چنان با امت صميمي و نزديک است که همه او را پناهگاه خود ميدانند.
از پيامبر مکرّم اسلامصلي الله عليه وآله روايت شده که درباره مهديعليه السلام فرموده است:
«امّتش به او پناه ميبرند آن گونه که زنبورها به ملکه خود پناهنده ميشوند». (22)
او مصداق کامل رهبري است که از ميان مردم برگزيده شده و در بين آنها و مانند آنها زندگي ميکند. به همين دليل دردهاي آنها را به خوبي ميشناسد و درمان آن را ميداند و تمام همّت خود را براي بهبودي حال آنها به کار ميگيرد و در اين راه تنها به رضايت الهي ميانديشد. در اين صورت چرا امّت در کنار او به آرامش و امنيت نرسد و به کدام دليل دل به غير او بسپارد؟!
و) مقبوليت عمومي
يکي از دغدغههاي حکومتها جلب رضايت عموم بوده است ولي به خاطر ضعفهاي بسياري که در اداره مجموعهها وجود داشته چنين رضايتي حاصل نشده است. از ويژگيهاي اساسي حکومت حضرت مهديعليه السلام همين است که مورد قبول همه افراد و اجتماعات بشري است و نه تنها همه اهل زمين که ساکنان آسمان نيز نسبت به آن حکومت الهي و فرمانرواي عدل گستر رضايت کامل دارند.
پيامبر اسلام فرمود:
«شما را بشارت ميدهم به مهديعليه السلام. اهل آسمان و زمين از او و حکومت او راضي هستند؛ و چگونه ممکن است که کسي از حاکميت مهديعليه السلام ناراضي باشد و حال آنکه براي همه جهانيان روشن ميشود که صلاح امر بشر و سعادت او در همه جنبههاي مادي و معنوي تنها در سايه حکومت الهي آن حضرت است». (23)
امام عليعليه السلام فرمودند:
«خداوند امام مهدي را به وسيله فرشتگان خود تأييد ميکند و ياران او را حفظ ميکند و به وسيله نشانههاي خود ياريش ميکند و او را بر اهل زمين پيروز ميگرداند به گونهاي که همه با ميل و رغبت يا به اکراه به او ميگروند و زمين را از عدل و داد و از روشنايي و دليل پر ميکند. شهرها به او ايمان ميآورند تا اينکه کافري نميماند جز آنکه ايمان ميآورد؛ و زشت کاري نميماند جز آنکه نيکو ميگردد؛ و در حکومت او درندگان با هم آشتي ميکنند و زمين برکتهاي خود را بيرون ميريزد و آسمان خيرات خود را فرو ميبارد و گنجهاي زمين براي او آشکار ميگردد. پس خوشا به حال آنکه روزگار او را ببيند و سخن او را بشنود». (24)
————————————
(1) کمال الدین، باب 25، ح4.
(2)کمال الدین، ج1، باب 23، ح4.
(3) کمال الدین، ج1، ح16، ص603.
(4) بحار الانوار، ج53، ص11.
(5) کمال الدین، ج1، باب 23، ح4.
(6) غیبت طوسی، فصل 8، ح493.
(7) غیبت طوسی، فصل 8، ح497.
(8) بحار الانوار، ج52، ص280.
(9) غیبت نعمانی، باب 13، ح13.
(10) کمال الدین، ج2، باب 39، ح6.
(11) الفتن، ص 249-251.
(12) اثبات الهداه، ج3، ص439-494.
(13) اثبات الهداه، ج3، ص450.
(14) الفتن، ص99.
(15) اثبات الهداه، ج3، ص447.
(16) معجم الحادیث الامام المهدی علیهالسلام، ج1، ح152.
(17) بحار الانوار، ج52، ص309.
(18) معجم الحادیث الامام المهدی علیهالسلام، ج1، ص232.
(19) منتخب الاثر، ص581.
(20) وسائل الشیعه، ج3، ص348.
(21) اصول کافی، ج1، ص225.
(22) منتخب الاثر، ص598.
(23) بحار الانوار، ج51، ص 81.
(24) اثبات الهداه، ج3، ص524.