- وفاي به عهد
- تعریف عهد و انواع آن
عهد در لغت، حفظ و نگهدارى چيزى و مراعات آن در همه احوال است. تعهد نیز کلمهای عربی از ریشه عهد به معنی بستن و التزام است. تعهد در برابر وعدهها و وفای به قراردادها، در سرشت و فطرت انسانها ریشه دارد و یکی از عالیترین ویژگیهای زیبای انسانی به شمار میرود که برای ادامه زندگی و تعالی و رشد انسان ضرورت دارد و نيازمند آموزش و فراگيرى نيست و آموزه های پیامبران و ديگر مربّيان الهى، تلاشى در جهت پرورش و شكوفا سازى اين استعداد و بيان قوانين و حدود آن است. وفاى به عهد در منابع اسلامى مورد تأكيد زياد واقع شده است و شايد كمتر حكمى را بتوان يافت كه دامنه اجراى آن تا اين اندازه گسترش داشته باشد. به طور کلی میتوان گفت این عهدها عبارت است از:
عهد انسان با خدا
عهد انسان با خلق خدا
عهد انسان با خود
اهمیت وفای به عهد
وفای به عهد یک ویژگی اخلاقی بسیار حساس و مهم است که از نظر اسلام از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است تا جایی که خداوند متعال در قرآنكريم به این ویژگی به عنوان یک امتیاز و برتری مینگرد و خود را باوفاترين با وفايان عالم معرّفى مىكند:
«وَ مَنْ أوْفی بِعَهْدِهِ مِنَ اللّهِ * و چه کسي از خدا به عهدش وفادارتر است؟ سوره توبه آیه 111».
خداوند منّان، کمترین احتمال پیمانشکنی را نسبت به خود قاطعانه مردود میشمارد:
«فَلَنْ یُخْلفَ اللّهُ عَهْدَهُ * و خداوند هرگز از پيمانش تخلف نميورزد. سوره بقره آیه 80».
خداوند در آيهاى ضمن بيان نشانههاى اولوا الالباب (خردمندان حقّ جو) قبل از هر چيز بر وفای به عهد و ترك پيمان شكنى انگشت مینهد و مىفرمايد:
«الَّذينَ يُوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ لا يَنْقُضُونَ الْميثاقَ * آنها كسانى هستند كه به عهد الهى وفا مىكنند و پيمان را نمىشكنند. سوره رعد آیه 20».
در آيه ديگرى طىّ دستوری كتبى، وفادارى به هر پيمانى را از مؤمنان مىخواهد:
«يا ايُّهَا الَّذينَ امَنُوا اوْفُوا بِالْعُقُودِ * اى كسانى كه ايمان آوردهايد به پيمانها وفا كنيد. سوره مائده آیه 1».
اين آيه شامل همه پيمانها اعمّ از الهى، انسانى، سياسى، اقتصادى، نظامى، اجتماعى و … مىشود و مفهوم بسيار وسيعى دارد كه ناظر به تمام جنبههاى فكرى و عملى زندگى انسان است.
رسول اكرم (ص) نيز وفا به عهد را از شرايط اساسى ايمان مىداند و تخطّى از آن را در حكم بىدينى و بىايمانى میشمارند و مىفرمايند:
«لَا دِينَ لِمَنْ لَا عَهْدَ لَه * كسی كه پای بند به پیمان خود نباشد، دین ندارد». (1)
این سخن ارزشمند در توصیههای وحیانی قرآن ریشه دارد:
«مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدِيلاً * در ميان مؤمنان مرداني(کسانی) هستند که بر سر عهدي که با خدا بستند، صادقانه ايستادهاند؛ بعضي پيمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشيدند) و بعضي ديگر در انتظارند و هرگز تغيير و تبديلي در عهد و پيمان خود ندادند. سوره احزاب آیه 23».
به بیانِ امام صادق (ع)، خداوند متعال به هیچ عنوان اجازه تخلف از عهد را به کسی نداده است حتی اگر طرف مقابل، انسان نیکوکاری نباشد:
«ثَلاثَةٌ لا عُذْرَ لِاحَدٍ فيها: اداءُ الْامانَةِ الَى الْبَرِّ وَالْفاجِرِ وَالْوَفاءُ بِالْعَهْدِ لِلْبَرِّ وَالْفاجِرِ وَ بِرُّ الْوالِدَيْنِ بَرَّيْنِ كانا اوْ فاجِرَيْنِ * در سه چيز هيچ بهانهاى از كسى پذيرفته نيست (و همه بايد به آنها عمل كنند): اداى امانت به صاحبش چه نيكوكار باشد و چه بدكار، وفا به پيمان در برخورد با نيكوكار و بدكار و نيكى به پدر و مادر چه نيكوكار باشند، چه بدكار». (2)
رعایت صفت پسندیده و ارزشمند وفای به عهد در سلوک مدیران از جایگاه ویژهای برخوردار، و دارای حساسیت بسیاری است.
امام مؤمنان (ع) در این مورد میفرمایند:
«الْمسؤول حُرٌّ حَتَّى يَعِد * مسئول، آزاد است تا وقتی که وعده کند. (از آن پس دیگر آزاد نیست؛ بر اوست که به وعده وفا کند و وعده شده را انجام دهد)». (3)
اصل اعتماد متقابل پشتوانه فعالیتهای هماهنگ اجتماعی و همکاری در سطح وسیع است. عهد و پیمان، تأکیدی بر حفظ این همبستگی و اعتماد متقابل است.
يكي از عوامل تضعيفكننده ارتباط و پيوند بين كاركنان و مديران تأمين نشدن وعدههايي است كه مديران ميدهند.
حضرت علی (ع) به مالک اشتر نخعی به عنوان مدیر اسلامی اهمیت عهد و پیمان، حتی با دشمنان را اینچنین تبیین میفرمایند:
«اگر بين خود و دشمنت پيماني بستي و او را از جانب خويش امان و آسودگي دادي به پيمانت وفادار باش و پناه دادنت را به درستي رعايت کن و خود را سپر پيمان و امانی که دادهاي قرار ده؛ زيرا چيزي از واجبات خدا در اجتماع مردم با اختلاف هواها و پراکندگي انديشههاشان از بزرگ دانستن وفاي به پيمانها نيست و مشرکين هم پيش از مسلمانها وفای به عهد را بين خود لازم ميدانستند به دلیل اینکه وبال و بد عاقبتي پيمانشکني را دريافته بودند؛ پس به امان و عهدت خيانت نکن؛ پيمانت را مشکن و دشمنت را فريب مده». (4)
- زیانهای پیمان شکنی
در اسلام به همان اندازه كه در مورد وفادارى به عهد و پيمان تأكيد شده، از پيمانشكنى و بىوفايى نكوهش شده است. قرآن كريم بيشترين زيان ناشى از پيمان شكنى را متوجّه شخص پيمان شكن مىداند و مىفرمايد:
«فَمَنْ نَكَثَ فَانَّما يَنْكُثُ عَلى نَفْسِه * هر كس پيمانشكنى كند در حقيقت به زيان خويش پيمانشكنى كرده است. سوره فتح آیه 10».
در اجتماعی که مردمانش به گفتههای خویش عمل نمیکنند و همنوعانشان را با شکستن عهد میرنجانند، فضایی جز عدم اعتماد و هرج و مرج حاکم نخواهد بود. در سازمان نیز اگر روابط میان کارکنان و مدیران بر سست عهدی مبتنی باشد، نتیجه ای جز دلسردی و بدبینی عاید سازمان نمیشود.
امیرالمؤمنین علی (ع) در نهجالبلاغه، نامه پنجاه و سوم، خطاب به مالک اشتر به عنوان مدیر میفرمایند:
«بر حذر باش از اینکه به آنها وعدهدهی و سپس تخلف کنی؛ زیرا خُلف وعده موجب خشم خدا و خَلق او و در قرآن آمده است: «نزد خدا بسيار موجب خشم است که سخني بگوييد و عمل نکنيد».
بر اساس آیات قرآن و روایات اسلامی برخی از زیانهای پیمانشکنی در مدیریت به قرار زیر است:
الف- مقام و اعتبار مدیر تنزّل میکند.
بیاعتبارترین افراد کسانی هستند که به حرف و دستور خود پیایبند نیستند. وقتی کسی، خود به آنچه میگوید عمل نمیکند، چه انتظاری میتوان داشت که دیگران به سخن و دستور او عمل کنند. وقتی مدیر بیاعتبار شد به سخن و دستورش (هر قدر هم مهم باشد) ارزشی داده نمیشود.
ب) اعتماد عمومى سلب میشود.
احساس اعتماد متقابل، پشتوانه محكمى براى فعّاليّتهاى هماهنگ اجتماعى و همكارىهاى وسيع مردمى است. روزى كه وفاى به عهد از ميان جامعه بشرى رخت بربندد و پيمانها يكى پس از ديگرى شكسته شود، سرمايه بزرگ اعتماد عمومى به غارت خواهد رفت و جامعه به ظاهر متشكّل به اجزايى پراكنده و ناتوان تبديل خواهد شد.
حضرت على (ع) فرمودند:
«لاتَعْتَمِدْ عَلى مَوَدَّةِ مَنْ لا يُوفى بِعَهْدِهِ * بر دوستىِ كسى كه به عهد و پيمان خود وفا نمىكند، اعتماد مكن». (5)
ج) اگر مدیر به عهد خود وفا نکند، مردم و کارکنان نیز به وعدهها و حرفهای خود وفا نخواهند کرد.
د) از اعتبار و ارزش انسان در پیشگاه الهی کاسته میشود.
ه) اگر به حرفها و وعده عمل نشود، افراد به این نتیجه میرسند که هیچکس به فکر آنها نیست؛ خود باید به فکر خویش باشند که در این صورت، بیشتر آنها فرصت طلب میشوند.
و) پیمانشکنی و بدقولی گناه است و خشم الهی را به دنبال دارد.
ز) پیمانشکنی و بدقولی به زیان خود پیمانشکن تمام میشود.
- فواید وفای به عهد
همانگونه که نقض پیمان تأثیرات زیانباری دارد، رعایت عهد نیز فواید بسیاری به دنبال خواهد داشت که به صورت خلاصه عبارت است از:
الف) وفاى به عهد، مايه قرار گرفتن انسان در زمره تقواپيشگان و صادقان است:
«وَ الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذا عاهَدُوا … ِ أُولئِكَ الَّذينَ صَدَقُوا وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ * کساني که به عهد خود به هنگامي که عهد بستند وفا ميکنند؛ ….. اينها کساني هستند که راست ميگويند و (گفتارشان با اعتقادشان هماهنگ است) و اينها پرهيزگاران هستند. سوره بقره آیه 177».
ب) نيكفرجامى، ثمره وفاى به عهد انسان است:
«وَ الَّذِينَ يَصِلُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَ يَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ … أُولئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ * و آنها که پيوندهايي را که خدا دستور به برقراري آن داده برقرار ميدارند و از پروردگارشان ميترسند و از بدي حساب (روز قيامت) بيم دارند؛….. پايان نيک سراي ديگر از آن آنهاست. سوره رعد آیه 21 و 22».
ج) وفاى به عهد، زمينه جلب محبّت خداوند است:
«بَلى مَنْ أَوْفى بِعَهْدِهِ وَ اتَّقى فَإِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ * آري، کسي که به پيمان خود وفا کند، و پرهيزگاري پيشه کند، (خدا او را دوست ميدارد؛ زيرا) خداوند پرهيزگاران را دوست دارد. سوره آل عمران آیه 76».
د) وفادارى انسان به عهد و پيمان خويش، مايه وفاى خدا به عهد خود با انسان است:
«يا بَنِي إِسْرائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَ أَوْفُوا بِعَهْدِي أُوفِ بِعَهْدِكُمْ وَ إِيَّايَ فَارْهَبُونِ *
اي فرزندان اسرائيل! نعمت مرا، که به شما ارزاني داشتم به ياد آوريد و به پيماني که با من بستهايد وفا کنيد تا من نيز به پيمان شما وفا کنم ( و در راه انجام دادن وظيفه و عمل به پيمانها) تنها از من بترسيد! سوره بقره آیه 40».
- حدّ وفای به عهد
وفای به عهد، حد و اندازه دارد. گاهی مدیران و رهبران در وضعیتی قرار میگیرند که دیگر رعایت عهد مفهومی ندارد. این موقعیت استثنایی زمانی است که طرف مقابل عهد و پیمان خود را شکسته باشد. الگوی اصلی این استثنا در آیه شریفه از قرآن کریم آمده است:
«وَ إِنْ نَکَثُوا أَيْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا فِي دِينِکُمْ فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَيْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنْتَهُونَ * و اگر پيمانهاي خود را پس از عهد خويش بشکنند و آيين شما را مورد طعن قرار دهند با پيشوايان کفر پيکار کنيد؛ چرا که آنها پيماني ندارند؛ شايد (با شدت عمل) دست بردارند. سوره توبه آیه 12».
موضوع سخن، همان گروه مشرکان اطراف مکه یا سایر نقاط حجاز و بتپرستاني هستند که در آن زمان به ظاهر با مسلمانان، پيمان ترک مخاصمه داشتند، ولي عملاً پيمانشان را نقض کرده بودند.
امام علی (ع) نیز در کلامی ارزشمند این استثنا را بیان کردهاند:
«الْوَفَاءُ لِأَهْلِ الْغَدْرِ غَدْرٌ عِنْدَ اللَّهِ وَ الْغَدْرُ بِأَهْلِ الْغَدْرِ وَفَاءٌ عِنْدَ اللَّه * وفا در مورد فريبكاران، نزد خداوند مكر است و مكر كردن با فريبكاران در پيشگاه الهى وفا است». (6)
——————
(1) بحار الانوار، ج 69، ص 198.
(2) همان، ج 71، ص 56.
(3) نهج البلاغه، حکمت 327.
(4) همان، نامه 53.
(5) تصنیف غرر الحکم، ص 418.
(6) نهج البلاغه، حکمت 251.