• توحيد صفاتي

خدای متعال به صفات مختلفی وصف می­شود و ما در قرآن و روايات، او را با عناوین مختلفی مانند عالم، قادر، حي و… می­شناسیم. ذات الهي به دليل وجوب وجود (كه دربراهين اثبات خداوند ثابت شد)، داراي همه اوصاف كمالي است و هر صفتي كه از كمالات وجودي به شمار آيد و فقدان آن مستلزم نقص و محدوديت باشد (مانند: علم، قدرت، حيات و…) به كاملترين وجه ممكن و به صورت مطلق و نامحدود درباره خداوند صدق مي­كند. حال اين پرسش مطرح مي­شود كه رابطه اين اوصاف كمالي كه ثبوتش براي خداوند انكارناپذيراست، با ذات الهي چيست؟ آيا اين اوصاف، در وجود خارجي با ذات خارجي خداوند وحدت دارند، يا آنكه هركدام وجودي مستقل از ذات داشته و بر آن عارض مي­گردد؟

توحيد صفاتي به سه اصل قابل تحويل است:

  • مغايرت مفهومي و وحدت مصداقي

توحيد صفاتي در يك معنا يعني خداوند هر چند صفات متعدد دارد مانند علم، قدرت، خالقيت، رازقيت و… ولي اين صفات فقط از نظر مفهوم متعددند و از نظر مصداق و وجود خارجي عين خداوند هستند، چيزي غير خدا و يا در كنار خدا نيستند، مثلاً ما معلوم خدا و مخلوق خدا هستيم كه مفهوم معلوم غير از مخلوق است لكن در مقام تطبيق و عالم خارج وجود ما يك مصداق دارد، سراسر مخلوق و معلوم خداست. پس علم خدا و حيات خدا هر دو يكي و با خدا يكي است، نه اينكه صفات جدا و زائد بر ذات خدا باشد تا موجود قديم ديگري در كنار خدا باشد.

برای روشن شدن این مطلب که چگونه می­شود صفات با این که مفهوم متفاوتی با هم دارند، دارای یک مصداق باشند مثالی ذکر می­کنیم. هر انسانی نسبت به خودش علم دارد، یعنی با علم حضوری و وجدانی، بودن خودش را می­فهمد. هر جا علمی باشد سه مفهوم مطرح می­شود، یکی خود علم؛ دوم شخصی که علم برای او حاصل شده است، عالِم؛ و سوم چیزی که نسبت به او علم پیدا شده است، معلوم، که همان طور که مشاهده می­کنید هر یک از نظر مفهومی با دیگری متفاوت است. حال در مورد شناخت انسان از خودش، علم، خودِ انسان است، عالم هم همین انسان است و معلوم هم خود انسان است (چون انسان به خودش علم پیدا کرده است)؛ پس می­بینید که در اینجا سه مفهوم علم، عالم و معلوم فقط یک مصداق دارند که همان شخصی است که به خودش علم پیدا کرده است. انتزاع مفاهیم از ذات بسیط خداوند هم به همین صورت است.

  • خداوند در صفات بی همتاست

یکی ديگر از معانی مطرح شده برای توحید صفاتی این است كه خداوند در صفات خود یگانه است و هیچ کس در این صفات شریک خدا نیست، دلیل این یگانگی این است که:

 اولاً: صفات خدا از خود اوست و کسی آنها را به او نداده است، در حالی که دیگران اگر وصفی کمالی دارند آن را از خداوند به دست آورده­اند و خداوند همانگونه که وجود را به آنها عطا کرده آن صفت را هم به آنها بخشیده است؛ یعنی هر صفت کمالی که به اصل هستی بر می­گردد اولاً و بالذات از آن خداوند است و ثانیاً و بالتبع به مخلوقات، تعلق دارد.

دیگر این که چون ممکنات، گاهی دارای صفتی هستند و گاهی نیستند، مثلاً شخص علم ندارد و سپس دارای علم می­شود یا جوانی که دارای قدرت است و در پیری آن قدرت را از دست می­دهد. پس صفات آنها، خارج از ذات آنها است؛ چون ذاتی، چیزی است که هرگز از شيء قابل جدا شدن نیست.

  • مطلق بودن صفات الهي

در معناي سوم، صفات خداوند همچون ذات او، نامتناهی، نامحدود و مطلق هستند. چرا كه خداوند واجب الوجود است همه كمالاتش نيز همچون ذاتش به كاملترين نحوه­ي ممكن و بدون هيچ گونه نقص برايش متصور است.

  • دلايل توحيد صفاتي

پس از توضیح معنای توحید صفاتی، شایسته است به برخی دلایل عقلی آن اشاره کنیم:

 دليل اول

اين دليل بر دو مقدمه اصلي استوار است:

الف) كمال مطلق خداوند اقتضا دارد كه نحوه اتصاف او به صفات خود،‌ کامل­ترين نحوه­ي اتصاف باشد.

ب) كامل­ترين نحوه اتصاف آن است كه ذات شيء، بذاته، يعني بدون نياز به تحقق صفتي خارج از ذات، داراي وصفي گردد.

نتيجه آنكه: كمال مطلق خداوند مقتضي آن است كه ذات مقدس او، بدون نياز به وجود صفتي خارج از ذات به اوصاف خود متصف شود.

حاصل اين دليل آن است كه عينيت صفات با ذات، در مقايسه با تغاير آن دو، نوعي كمال به شمار مي­آيد و از آنجا كه خداوند واجد همه كمالات است، مي­بايست ذات او عين صفاتش باشد.

با تحلیل معنای کمال مطلق روشن می­شود که این مفهوم مقتضی این است که موجودی که آن را کمال مطلق می­دانیم، در همه ابعاد، حتی از جهت دارا بودن صفات خود، کامل باشد. از سوی دیگر، عقل با مقایسه دو حالت عینیت صفات با ذات و تغایر ذات و صفات حکم می­کند که حالت نخست، یعنی این که ذاتی بدون نیاز به امری جدای از خود، دارای صفتی باشد، از حالت دوم کامل­تر است.

دليل دوم

توحيد صفاتي نوعي توحيد نظري و اعتقادي است كه به اعتقاد و ايمان مؤمنان ارتباط دارد و به معناي عينيت صفات كماليه و ذاتيه با ذات و با يكديگر است؛ زيرا در باب ارتباط صفات كمال با ذات الهي چند احتمال وجود دارد:

الف) سلب صفات كمال از ذات، كه عقلاً و نقلاً باطل است.

ب) مغايرت صفات با ذات، كه مستلزم كثرت و تركيب ذات باري تعالي و سلب صفات از خود ذات و نيازمندي به غير است.

ج) عينيت صفات با ذات كه مدعاي ماست.

شايان ذكر است كه اين ادعا از جمع برخي از آيات به دست مي­آيد؛ يعني آياتي كه به صفات الهي، مانند علم و قدرت و… اشاره دارند، آن صفات را براي خداوند ثابت مي­كنند و اما آياتي كه بر بي­نيازي خداوند و نفي مثليت از او دلالت دارند، عينيت صفات با ذات را ثابت مي­كنند؛ زيرا اگر صفات، زايد بر ذات باشند، نيازمندي باري تعالي در كمال خود به آن صفات زائده و همچنين شباهت حق تعالي با موجوداتِ ممكن لازم مي­آيد. در حالي كه خداي سبحان در قرآن مي­فرمايد:

«لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‏ءٌ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِير * هيچ چيزى مثل او نيست، و او شنوا و بينا است. سوره شوري آیه 11».

و نيز «وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ * خدا تنها بى‏نياز و ستوده است. سوره فاطر آیه 15».

البته توجه به اين نكته هم لازم است كه توحيد صفاتي از كلمات ائمه­ي اطهار عليهم السلام هم به خوبي استفاده مي­شود.

دليل سوم

در برهان وجوب و امكان، ثابت كرديم كه ذات خداوند، واجب الوجود و علت العلل است و تمام موجودات بي واسطه يا با واسطه معلول او هستند.

تمام كمالات وجودي معلول (مانند علم، قدرت و….) به صورت تمام و کامل در ذات علت موجود است.

اگر اوصاف خداوند خارج از ذات او باشد، ذات الهي از هرگونه كمالي خالي خواهد بود.

از انضمام دو مقدمه نخست، نتيجه مي­شود كه ذات خداوند واجد همه كمالات است و هرگاه اين نتيجه را با مقدمه سوم همراه سازيم، نتيجه مي­شود كه اوصاف خداوند خارج از ذات وي نبوده، بلكه عين ذاتند.

دليل چهارم

گفتیم که در مورد ممکنات، برخي صفات خارج از ذات هستند و نیز این مطلب را اضافه می کنیم که در مورد ممکنات، خود این صفات عين يكديگر نيز نيستند؛ یعنی عالم بودن غیر از قادر بودن است و ما می­بینیم که کسی عالم است، ولی قدرتی ندارد یا قدرت زیادی دارد، ولی علم ندارد، پس در ممکنات صفات با یکدیگر و با ذات عينيت ندارند و در واقع انسانی که متصف به صفات کمالی است مجموعه­ای مرکب از ذات و صفات است.

ولی در مورد خداوند هر چند صفات از نظر مفهوم متفاوت هستند ولی از نظر مصداق با یکدیگر اتحاد دارند، چون اگر اینطور نباشد خداوند مرکب از دو جزء (ذات و صفات) می­شود و در توحید ذاتی اثبات شد که هیچ گونه ترکیبی در وجود خداوند راه ندارد، چون ترکیب به معنای نیاز داشتن است و خداوند غنی و بی نیاز مطلق است بنابراین صفات خداوند نه تنها خارج از ذات او نیستند بلکه عین ذات او می­باشند، همچنین خود این صفات هم عین یکدیگر هستند، چون در غیر این صورت باز هم موضوع ترکیب و نیازمندی خداوند مطرح می­شود.

بنابراين صفات خداوند عين ذات او بوده و عين يكديگر هم مي­باشند؛ يعني از نظر مفهوم متفاوتند لكن داراي يك مصداق خارجي هستند.

و از آنجا كه ذات خداوند نامتناهي و نامحدود و مطلق است، پس صفات خداوند نيز همگي همچون ذات وي نامتناهي و مطلق و نامحدود بوده لكن تنها به يك وجود، موجودند.

  • توحيد صفاتي در روايات

دانستيم كه توحيد صفاتي يعني اعتقاد به اين كه صفات ذاتي خداوند با يكديگر و با ذات الهي عينيت دارند و به وجود واحدي موجودند، هرچند به لحاظ مفهومي (و در ذهن) بين آنها تغاير است. بر اين اساس، صفات ذاتي خداوند همچون خود ذات، ازلي، ابدي و نامتناهي هستند؛ ‌در حالي كه هيچ گونه تغاير وجودي بين آنها نيست.

روایت­های فراوانی نيز به این مطلب اشاره دارند. براي نمونه در روايت آمده است كه:

حسین بن خالد می­گوید: از حضرت رضا عليه­السلام شنیدم می­فرمود: «خدای تبارک و تعالی همیشه دانا، توانا، زنده، قدیم (همیشگی)، شنوا، بینا بوده است (صفات ذاتی خدا نیز مانند خود ذات او، ازلی و قدیم است) راوی می­گوید: به امام رضا (ع) عرض کردم: گروهی می­گویند خدا همواره عالم است به علم، توانا است به قدرت، زنده است به حیات، قدیم است به قِدَم، شنونده است به سمع و بیناست به بصر (مقصود این است که این صفت­ها خارج از ذات خدا و زاید بر ذات اويند یعنی خدا خودش دارای علم نیست بلکه به واسطه­ی علم که دیگری به او می­دهد عالم می­شود). امام (ع) فرمود: هر کس درباره صفات خدا چنین بگوید و به آن معتقد باشد، خدایان متعددی را با خدا، معبود خود قرار داده و هیچ بهره­ای از ولایت ما اهل بیت ندارد. سپس فرمود: خدا از ازل و همواره ذاتاً دانا، توانا، زنده، قدیم، شنونده و بیننده بوده است و خدا از آنچه مشرکان و مشبهه (آنانكه خدا را به مخلوقات شبيه مي­سازند) می­گویند بسیار برتر است.» (1)

نکته­ی قابل توجه در این سخن امام رضا (ع) تعبیر «لذاته» است؛ یعنی همه­ی صفات خدا، ذاتی خداست و این بدان معناست كه صفات خدا عين ذات اويند، نه جدا از ذات او.

روایتی دیگر:

ابی بصیر می­گوید: امام صادق عليه­السلام می­فرمود: «خدا از ازل پروردگار ما بود و از آن هنگام که هیچ چیز، برای شنیدن و دیدن و هیچ مقدوری نبود، دانایی و شنوایی و دیدن و توانایی ذاتی او بود.» (2)

بنابر این روایت، ذات خدا با دانایی و شنوایی و بینایی و توانایی او مساوی است و همانطور که ذات او بی نهایت است این صفات هم برای او بی نهایت است.

از این مطالب روشن می­شود که صفت­های کمالی بی­نهایت، عین ذات خدا هستند و زائد بر ذات او نیستند و زدودن صفات زائد، از ذات خدا و اینکه بگوییم آن صفات، عین ذات خدا هستند، از بالاترین درجات توحید است؛ چون در صورت عینیت صفات با ذات خدا، صفات او مانند ذات او بی­نهایت خواهند بود و چیزی که بی­نهایت باشد همه­ی هستی را فرا می­گیرد و بنابراین جایی برای غیر او نمی­ماند و این از عالی­ترین مراتب توحید و یگانگی خداست به همین خاطر هنگامی که یونس بن عبدالرحمن به حضرت رضا (ع) عرض کرد: روایت به ما رسیده است که خداوند علمی است که جهل در آن نیست و حیاتی است که نیستی در آن روا نیست و نوری است که ظلمت به آن راه ندارد، حضرت رضا (ع) در پاسخ او فرمود: «آری چنین است؛ بنابراین بالاترين درجه توحيد، اثبات صفات کمالی بی­نهایت برای خداست». (3)

کلامی از امام علی عليه­السلام در نفی صفات خداوند

امير مؤمنان علي عليه­السلام دريكي از خطبه­هاي خويش، به زيبايي از حقيقت توحيد صفاتي پرده بر مي­دارد. امام (ع) در ابتدا از نامحدود بودن صفات الهي سخن مي­گويند: «اَلَّذِي لَيسَ لِصِفَاتِهِ حدٌّ مَحدودٌ و لانَعتٌ مَوجودٌ * آن خدايي كه صفتش تعريف ناشدني و به وصف در نيامدني است»، لكن در ادامه ايشان بيان مي­دارد كه کامل­ترین درجه اخلاص نسبت به خداوند، در شناخت خدا و توحيد آن است كه انسان هر گونه صفتي را از ذات الهي سلب كرده، از توصيف آن ذات مقدس دست بردارد: «و كمال توحيد خداوند، اخلاص ورزيدن براي اوست و كمال اخلاص، سلب صفات از اوست چرا كه هر صفتي گواهي مي­دهد كه غير از موصوف است و هر موصوفي گواهي مي­دهد كه با صفت مغايرت دارد».

ممكن است در نگاه نخست چنين به نظر آيد كه اين دو بخش با يكديگر ناسازگارند؛ چرا كه مقتضاي اولي اثبات صفت براي خداوند است، حال آن كه در بند دوم، هرگونه توصيف خدا نادرست شمرده مي­شود؛ اما با تأمل بيشتر، به وي‍ژه با دقت در علتي كه امام (ع) براي نفي صفات بيان مي­كند، روشن مي­شود كه هيچ تعارضي در كار نيست. آنچه راكه امام (ع) نفي مي­كند، صفاتي است كه زايد بر ذات الهي و عارض بر آن باشد؛ زيرا چنين صفاتي كه با موصوف خود مغايرت دارد؛ اما آنچه پذيرفتن آن اشكالي ندارد، صفاتي است كه با ذات الهي عينيت داشته و همانند ذات، نامحدود و غيرمتناهي باشد. (4)

در تفسیر این خطبه علامه طباطبایی در تفسيرالميزان می­فرمایند: انسان با هر معنايى كه بخواهد خدا را به آن توصيف كند بطور كلى معنايى است كه آن را از مشهودات ممكن خود كه همه مصنوع خدايند گرفته و با همانها خداى را توصيف كرده است. با اينكه اين معانى عموما مفاهيمي هستند ذهنى و محدود و مقيد. علاوه بر اينكه اين مفاهيم با يكديگر كاملا متفاوت هستند، مثلاً علم و قدرت و حيات و رزق و عزت و غنا و امثال اينها مفاهيمى هستند كه هر كدام غير ديگرى است و واضح است كه علم، غير قدرت است و قدرت، غير علم است، هر مفهومى خودش، خودش است، ما وقتى مفهوم علم را در نظر بگيريم، در آن لحظه از معنى قدرت منصرفيم و در معناى علم، قدرت را نمى‏بينيم؛ و همچنين وقتى معناى علم را از نظر اينكه وصفى است از اوصاف، تصور مى‏كنيم، از ذاتى كه متصف است به آن غفلت داريم.

از اينجا مى‏فهميم كه اين مفاهيم و اين معلومات و ادراكات، قاصر از آنند كه با آفريدگار منطبق شوند و او را آن چنان كه هست حكايت كنند، لذا كسى كه به درجه اخلاص رسيده خود را محتاج و ملزم مى‏بيند كه در توصيف خداى خود به نقص و عجز خود اعتراف كند، آنهم چه نقصى؟! نقصى علاج ناپذير و عجزى غير قابل جبران و نيز خود را ناچار مى‏بيند راهى را كه تا كنون در اين وادى پيموده به عقب برگردد و از هر چه كه تاكنون به خدا نسبت داده استغفار كند و آن اوصاف را از او نفى نمايد، اين است مراد امام علي عليه­السلام از اينكه فرمود: «و كمال اخلاصش زبان بستن از توصيف او است چون هر صفتى خود شهادت مى‏دهد كه غير موصوف است، كما اينكه هر موصوفى گواهى مى‏دهد كه غير صفت است» (5)

اینها دلایلی است که براساس آنها مولا امیرالمومنین عليه­السلام کمال اخلاص را در نفی صفات از خداوند می­داند؛ لکن خدا را به ذاتش نمی­توان شناخت پس به صفاتش باید شناخت و گرنه خدايي را كه به هيچ نحو نمي­توان شناخت چگونه عبادت كنيم. ضمن اینکه صفات بی­شماری که درقرآن برای خداوند ذکر شده خود حاکی از جایز دانستن صفات برای خداست و نه تنها صفات خدا را مي­توان شناخت و او را به آن صفات وصف كرد بلكه در آياتى بسيار تشويق به اين كار نيز شده است‏. همچنين وسيله ارتباط جهات خلقت با ذات متعالى پروردگار همانا صفات كريمه او است، يعنى صفات، واسطه ميان ذات و مخلوقات او است.

  • خلاصه بحث

منظور از توحید صفاتی آن است که صفات خدا عین ذات او است و هیچ­گونه جدایی و دوگانگی بین ذات و صفات خداوند نیست. به‌عنوان مثال، هنگامی که می­گوییم «خدا عالم است» به این معنا نیست که ذات خداوند امری جدا است و علم او امر جدای دیگری است، بلکه معنای آن این است که ذات خدا عین علم او است و بین ذات و علم او وحدت و یکپارچگی محض وجود دارد.

در توضیح این مطلب باید بگویم ما انسان­ها با دقت در اوصاف گوناگون خود می­بینیم که برخی از آن‌ها عین ذات ما است و نمی‌توانیم آن‌ها را از ذات ما جدا نماییم؛ به‌عنوان مثال، وصف «انسانیت» برای ما وصفی ذاتی بوده و عین ذات و هستی ما است، اما برخی دیگر از صفات ما به گونه­ای است که قابلیت جدا شدن از ذات ما را دارند و هستی ما می‌تواند بدون آن‌ها تصور شود؛ نظیر دو صفت «شادمانی» و «غم» که هیچکدام از آن‌ها با ذات ما وحدت ندارد و عین آن نیست، بلکه ذات ما گاهی شادمان است و گاهی خالی از شادمانی است و گاهی غمگین است و گاهی خالی از هرگونه غم و اندوه است. این امر نشانگر آن است این دو، عین هستی و ذات ما نیستند، زیرا اگر عین آن بودند نمی‌توانستند از ذات ما جدا شوند.

با توجه به این مقدمه، پرسش آن است که آیا اوصاف خداوند همچون عالم بودن، توانا بودن، حیات داشتن و غیره عین ذات و هستی او هستند یا آن‌که اوصاف الهی زاید بر ذات او و جدای از آن بوده و هیچ­گونه وحدت و عینیتی با آن ندارد؟

در پاسخ به این پرسش باید گفت که صفات خداوند عین ذات او است و هیچ­گونه دوگانگی بین ذات و صفات حضرت حق وجود ندارد.

به نظر مشهور علمای اسلامی، برای خداوند یک ذات بسیط هست که عقل ما مفاهیم مختلفی را از آن برداشت و انتزاع می‌کند. به نظر آن‌ها این عقل انسان است که از زاویه­های مختلف به این هستی مطلق، یعنی ذات خداوند توجه می‌کند و صفات کمالیه متعددی را از آن برداشت می‌کند. عقل از آن جهت که می‌بیند خدا فاقد هیچ کمالی نیست حکم می­کند که خداوند متعال فلان کمال، مثلاً عالم بودن، زنده بودن، توانا بودن و غیره را دارد، ولی این کمال چیزی غیر از ذات او نیست و آن­گونه نیست که مثلاً عالم بودن خداوند به‌عنوان صفتی غیر از ذات او به او متصل یا اضافه بشود یا با آن اتحاد پیدا کند.

توحید صفاتی خداوند همانند توحید ذاتی او از مهم­ترین اصل­های موجود در معارف اسلامی و از بالاترین اندیشه­های بشری است که در معارف تشیع و به خصوص در قرآن کریم و روایات معصومین علیهم السلام به خوبی تبلور یافته و بیان شده است.

  • دلیل بر توحید صفاتی خداوند

برای اثبات توحید صفاتی خداوند دلایل عقلی متعددی از سوی فلاسفه و متکلمان‌ اقامه شده است که برخی از آن‌ها بر مقدمات فلسفی پیچیده­ای استوار است و برخی دیگر از پیچیدگی بالایی برخوردار نیست؛ ما در اینجا به یکی از ساده­ترین و روان­ترین دلایل عقلی توحید صفاتی حق اشاره می­کنیم.

دلیل مذکور بر دو مقدمه اصلی استوار است:

الف: کمال مطلق خداوند اقتضاء دارد که به بهترین و کامل­ترین نحو به صفات کمالی خود متصف شود؛

ب: بهترین و کامل­ترین نحوه اتصاف یک ذات به یک صفت آن است که آن ذات بدون نیاز به وجود آمدن صفتی در خارج از آن ذات، دارای آن صفت باشد؛

نتیجه آن‌که کمال مطلق خداوند مقتضی آن است که ذات مقدس او بدون نیاز به وجود صفتی در خارج از ذات به آن صفت متصف شود.

خلاصه این دلایل آن است که اتحاد یک ذات با صفت خود و جدا نبودن آن دو از یکدیگر یک کمال محسوب می‌شود و از آن روی که خداوند کامل مطلق است معلوم می‌شود که صفات او با ذات او عینیت دارد و آن دو با یکدیگر وحدت دارند.

توجه به این نکته ضروری است که منظور از وحدت صفات خداوند با ذات او، وحدت آن‌ها در وجود خارجی است و اینکه در عالم واقع غیر از ذات خداوند چیزی به‌عنوان صفت وجود ندارد که به آن اضافه شده باشد، نه آن‌که «مفهوم» صفات خداوند با ذات او یکی باشد؛ بدین معنا که وجود خارجی خداوند متعال وجودی غیر مرکب و بسیط است که آن وجود عبارت است از ذات او که این ذات دارای تمامی صفات کمالی به نحو تام است، اما مفهوم «خداوند» و مثلاً مفهوم «علم» که یکی از صفات خداوند متعال است هریک به معنای خاص خویش است و هیچگاه نمی‌توان آن کلمات را در جای یکدیگر به کار برد.

همچنین دقت به این نکته لازم است که وقتی وجود خارجی صفات خداوند عین ذات و هستی او باشند آن صفات نیز عین یکدیگر بوده و همگی با هم وحدت و عینیت خواهند داشت.

———————————————–

(1) توحید شیخ صدوق، باب 11، حدیث 3.

(2) توحید شیخ صدوق، باب 11، حدیث 1.

(3) فلسفه الهی از منظر امام رضا (ع)، ص 70 و 71.

(4) آموزش كلام اسلامي ،محمد سعيدي مهر، ج 1، ص96-97.

(5) ترجمه تفسیرالمیزان، ج 6 ، ص 138.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا