- توحید در ربوبيت
يكي از اقسام توحيد افعالي «توحيد در ربوبيت» است. پيش از توضيح، مناسب است درمعناي واژه «ربّ» تأملي كنيم:
ربّ از ريشه «رَبَبَ» به معناي پروراندن و تدبير كردن است، نه از «رَبَيَ» به معناي تربيت كردن؛ هر چند معناي ربّ با معناي مربي (پرورش دهنده) نزديك است، ولي اين دو واژه دقيقاً به يك معنا نيستند. ربّ از اسماي حسناي الهي و ربوبيت از صفات فعلي خداي سبحان است.
قرآن كريم در آيات فراواني از يك سو عموميت ربوبيت نظام تكوين و تشريع را از آن خدا دانسته و آن را منحصر به وي مي كند و از سوي ديگر هر گونه ربوبيت كلي و جزئي را از ديگران سلب مينمايد.
تأكيد قرآن بر اين است كه همانگونه كه تنها خالق هستي خداست؛ «لا خالق إلاّ الله» و تنها مالك هستي خداست؛ «لا مالك إلاّ الله»، همچنان تنها مدبر و يگانه پرونده عالم هستي و نظام هماهنگ انسان و جهان خداست؛ «لا رب إلا الله».
دلايل توحيد ربوبي
حال كه معناي توحيد ربوبي روشن شد، به طرح ادلهي عقلي آن مي پردازيم و از ميان دلايل متعددي كه بر توحيد ربوبي اقامه شده است، تنها به ذكر دو دليل بسنده مي كنيم:
دليل اول
تنها خالق و مالك هستي خداست. پس تنها رب و يگانه مدبر عالم نيز اوست. پيش از اين اثبات شد كه تنها خالق جهان و تنها مالك حقيقي عالم خداست و جز او هيچ موجودي، خالق و مالك نيست، اكنون گفته ميشود جز خالق و مالك موجود ديگري نميتواند تدبيركنندهي مخلوق و مملوك خود باشد؛ چون كسي كه چيزي را نيافريده و هيچ گونه مالكيت حقيقي بر آن ندارد و قهراً از جهات دروني و هدف و سود و زيان آن آگاه نيست، چگونه ميتواند آن را بپروراند و به كمال برساند؟ اين كار يعني پروراندن، تنها در توان كسي است كه آفريننده و مالك آن چيز است و از همه جهات دروني و بيروني آن آگاه است و او جز خداي خالق و مالك، كسي ديگر نيست.
قرآن كريم نيز بر پايه همين تحليل و با تصريح به پيوند محكم بين خالقيت و ربوبيت ميفرمايد: «يا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ * اي مردم! پروردگارتان را پرستش كنيد پروردگاري كه شما و پيشينيان شما را آفريده است. سوره بقره آیه 21».
دليل دوم
گفتيم كه ربوبيت به معناي تدبير امور شيء و تنظيم آن است، بر اين اساس، فرض وجود ارباب متعدد در عالم هستي كه در عرض يكديگر و به صورت مستقل به تدبير و ساماندهي امور آن بپردازد، مستلزم آن است كه به تبع دخالت و تصرف هريك از آنها، نظم خاصي در عالم حاكميت يابد؛ از سوي ديگر، واقعيت مشهود و غير قابل انكار آن است كه عالم هستي در تحت سيطره نظام واحد و منسجمي تدبير مي شود و امور جهان بر روال منظم و هماهنگي جريان مي يابد.
در توضیح این استدلال می توان گفت: فرض وجود دو رب مستقل در جهان، مستلزم آن است که دو نظام مستقل از یکدیگر داشته باشیم که هر یک از این دو رب می تواند بدون نیاز به اذن دیگری در آن دخالت و تصرف کرده، امور آنرا به دست گیرد. در این صورت لازم می آید که دو نظام مختلف بر هستی حاکم باشد و هر یک از دو رب مفروض، جهان را مطابق خواست و مشیت و اراده خود اداره کند و این امر چیزی جز فساد و تباهی عالم را به دنبال ندارد. به دیگر سخن، تعدد مدبر ضرورتاً اختلاف تدبیر را به دنبال دارد و اختلاف در تدبیر نیز با انسجام و هماهنگی و یکپارچگی اجزای هستی سازگار نیست.
بنابراین، انتظام و هماهنگی جهان و حاکمیت قوانین ثابت و نظام واحد بر آن و استواری و پا برجایی آن، حاکی از آن است که تحت تدبیر و اداره مدبر واحدی است و این، همان اصل توحید در ربوبیت است.
در روایاتی زیبا امام صادق علیه السلام در جواب مرد کافری این استدلال را بیان فرموده اند:
«هنگامی که مشاهده می کنیم آفرینش موزون و منظم است و ستارگان (در مدار خاص خود) در حرکتند و شب و روز و خورشید و ماه در رفت و آمدند (و از برنامه ثابت و قوانین پایداری پیروی می کنند)، استواری و درستی تدبیر و یکپارچگی امور نشان می دهد که مدبر آنها یکی است. (1)
انواع شئون ربوبي
شئون مختلف ربوبیت را می توان به دو دسته کلی تقسیم کرد: ربوبیت تکوینی که شامل اداره امور همه موجودات و تأمین نیازمندیهای آنها و در یک کلمه «کارگردانی جهان» می شود و ربوبیت تشریعی که اختصاص به موجودات ذی شعور و مختار دارد و شامل مسائلی از قبیل فرستادن انبیاء و نازل کردن کتب آسمانی و تعیین وظایف و تکالیف و جعل احکام و قوانین می گردد.
حاصل آنکه: ربوبیت مطلقه الهی بدین معنی است که مخلوقات در همه شئون وجودی، وابسته به خدای متعال هستند و وابستگی هایی که به یکدیگر دارند سرانجام، به وابستگی همه آنها به آفریننده، منتهی می شود و اوست که بعضی از آفرینندگان را بوسیله بعضی دیگر اداره می کند و روزی خواران را بوسیله روزیهایی که می آفریند روزی می دهد و موجودات ذی شعور را با وسائل درونی (مانند عقل و سایر قوای ادراکی) و با وسیله بیرونی (مانند پیامبران و کتب آسمانی) هدایت می کند و برای مکلفین احکام و قوانینی وضع و وظایف و تکالیفی تعیین می کند.
تدبیر مخلوق به اذن خالق
واژه تدبیر به معنای ربوبیت، در آیات قرآن و روایات کاربرد فراوان دارد. تدبیر عبارت است از قرار دادن چیزی به دنبال چیز دیگر با نظم و ترتیب خاصی، به گونهای که غرض مطلوب از آنها به دست آید؛ مثلا تدبیر امور منزل به این است که هر چیزی در جایگاه مناسب آن قرار گیرد تا به موقع بتوان از هر چیزی به نحو شایسته استفاده کرده، چیزی تباه نگردد. تدبیر امر جهان عبارت است از ایجاد نظمی خاص در میان موجودات به گونه ای که هر موجودی به کمال مطلوب خود برسد، این گونه تدبیر، تدبیر جزئی و مربوط به هر پدیده ای است، اما تدبیر کلی نسبت به کل عالم، این است که چنان نظمی بر عالم، حاکم است که عالم آفرینش به غایت کلی خود که همان رجوع به سوی خدا و ظهور عالم آخرت است می رسد.
لذا مخلوقات نه تنها در اصل وجود و پیدایششان نیازمند به خدا هستند بلکه همه شئون وجودی آنها وابسته به خدای متعال است و هیچ گونه استقلالی ندارند و او به هر نحوی که بخواهد در آنها تصرف می کند و امورشان را تدبیر می نماید.
هنگامی که این رابطه را به صورت کلی در نظر بگریم مفهوم ربوبیت، انتزاع می شود که لازمه آن تدبیر امور است و مصادیق فراوانی، مانند حفظ و نگهداری کردن، حیات بخشیدن و میراندن، روزی دادن، به رشد و کمال رساندن، راهنمایی کردن و مورد امر و نهی قرار دادن و … دارد.
تدبیر و آفرینش اگرچه از نظر معنا و مفهوم دو حقیقت مختلف دارند، چنانکه از نظر مصداق نیز در مورد مصنوعات بشری از یکدیگر قابل تفکیک اند، یعنی ممکن است فردی چیزی را بسازد و دیگری آن را تدبیر نماید. ولی این امر در مورد آفرینش و تدبیر جهان، ممکن نیست؛ زیرا تدبیر پدیدههای جهان چیزی جز آفرینش مداوم و مستمر نمی باشد؛ مثلا تدبیر گیاه بدین صورت است که پیوسته، هوا، گرما و سایر مواد حیاتی در اختیار آن قرار داده می شود و جریان تکامل زیستی تداوم یابد و اینها در حقیقت جلوه های آفرینش الهی است که در نظام طبیعت نمودار می گردد.
پس محال است ربّ جهان غیر از خالق آن باشد. بلکه همان کسی که مخلوقات را با ویژگیهای خاص و وابستگی به یکدیگر می آفریند، آنها را نگهداری و اداره هم می کند و در حقیقت، مفهوم ربوبیت و تدبیر از کیفیت آفرینش مخلوقات و همبستگی آنها انتزاع می شود.
لذا «کارگردانی دستگاه خلقت» جدا از «آفرینش» آن نیست و اگر خالق جهان و انسان یکی است مدبر آنها نیز یکی بیشتر نیست. به علت همین پیوند روشن میان خالقیت و تدبیر جهان است که قرآن کریم در آیات بسیاری، این دو مقوله را با هم ذکر کرده است؛ مانند: «أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمين * آگاه باش که [عالم] خلق و امر از آن اوست. فرخنده خدایی است پرودگار جهانیان. سوره اعراف آیه 54».
«رَبُّنَا الَّذي أَعْطى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدی * پرودگار ما کسی است که هر چیزی را خلقتی که در خور اوست داده، سپس آن را هدایت فرموده است. سوره طه آیه 50».
«اللَّهُ الَّذي رَفَعَ السَّماواتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ يَجْري لِأَجَلٍ مُسَمًّى يُدَبِّرُ الْأَمْرَ يُفَصِّلُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ بِلِقاءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُون * خدا [همان] کسی است که آسمانها را بدون ستونهایی که آنها را ببینید برافراشت، آنگاه بر عرش استیلا یافت و خورشید و ماه را رام گردانید؛ هر کدام برای مدتی معین به سیر خود ادامه میدهند. [خداوند] در کار [آفرینش] تدبیر می کند، و آیات [خود] را به روشنی بیان مینماید، امید که شما به لقای پروردگارتان یقین حاصل کنید. سوره رعد آیه2».
گستره ربوبيت خداوند
ربوبيت در همه ابعاد تكوين و تشريع از آنِ خداست. اين نكته دامنه توحيد افعالي را به تشريع نيز توسعه ميدهد. بر اين اساس، اعتقاد به ربوبيت تكويني انسانها و نيز اجرام آسماني مانند خورشيد و ماه و ستارگان از يك سو و پذيرش ربوبيت تشريعي طاغوتها مانند فرعون مصر، از سوي ديگر هبوط از اوج توحيد و سقوط به وادي شرك است. ادعاي فرعونها اين نبود كه ما خالق شما هستيم يا در نزول باران و بركات آسماني نقش تكويني داريم، بلكه ادعاي اصلي آنان ربوبيت تشريعي بود آنها ميگفتند: رشد و كمال شما در پرتو حاكميت و قانون تدوين شده انديشه ماست.
به همين جهت در قرآنكريم وقتي سخن از اعتقاد به ربوبيت اجرام است، آن را با برهان ابطال ميكند و ميفرمايد: «و أنَّهُ هُوَ رَبِّ الشِّعْري * اگر شما ستاره شِعْري را مؤثر در تدبير عالم ميدانيد. سوره نجم آیه 49»؛ و بدين جهت آن را ميپرستيد، بدانيد كه شعري مخلوق خدا و تحت ربوبيت اوست. پس بايد رب او را پرستش كنيد نه خود او را كه مربوب است. ستاره شعري يكي از دورترين ستارهها نسبت به زمين است كه گروهي گرفتار پرستش او بودند.
نيز آنگاه كه سخن از ربوبيت تشريعي و پرستش «بَعل-نام بتي» است قرآن ميفرمايد: «اللَّهَ رَبَّكُمْ وَ رَبَّ آبائِكُمُ الْأَوَّلِينَ * يعني رب شما و پدران نخستين شما تنها از خداست. سوره صافات آیه 126»؛ «فَلِلَّهِ الْحَمْدُ رَبِّ السَّماواتِ وَ رَبِّ الْأَرْضِ رَبِّ الْعالَمِين * پس سپاس از آنِ خداست؛ پروردگار آسمانها و پروردگار زمين، پروردگار جهانيان. سوره جاثيه آیه 36».
اين آيه كريمه جامع و بيانگر ربوبيت عام و وسيع الهي نسبت به آسمانها و زمين و انسان و عوالم گذشته و آينده و همه موجودات مجرد و مادي است. تكرار سه بار «رب» و اضافه آن به «السَّمَاوَاتِ»، «الأرض» و «العالمين» تصريح و تأكيد بر اين حقيقت است كه رب همه موجودهاي امكاني يكي است.
اين آيه، افزون بر جامعيت در توحيد ربوبي، در حمد الهي نيز جامعترين آيه است. ادامه آيه مبيّن برهان مسئله است. چرا مطلق حمد مخصوص خداست و كسي از آن يعني مورد حمد واقع شدن سهمي ندارد؟ چون مطلق ربوبيت مخصوص خداست و او رب آسمانها و زمين و همه عوالم هستي است و حمد نيز در برابر تدبير، اداره و پرورش است، وقتي پرورش منحصر در خدا بود، ستايش نيز مخصوص آن حضرت است.
بخاطر همين ربوبيت عام الهي است كه قرآن ميفرمايد: انسان داراي حيات ديگري است كه در آن به ربوبيت خداي سبحان اقرار كرده است؛ «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى* و [ياد كن] هنگامي را كه پروردگار تو از پشت فرزندان آدم، ذرّيّه آنان را برگرفت و ايشان را بر خودشان گواه ساخت كه آيا من رب شما نيستم؟ گفتند: آري. سوره اعراف آیه 172».
اهميت توحيد ربوبي در قرآن
در قرآن كريم واژه «رب» در صورتها و تركيبهاي مختلف، نزديك به هزار بار به عنوان وصف خداوند به كار رفته است كه از اهميت خاص اين صفت حكايت دارد.
قرآن كريم در مقام تأكيد بر توحيد ربوبي، خداوند را رب و پروردگار همه هستي معرفي مي كند. صفت «رب العالمين» در قرآن ده ها بار در مورد خدا به كار رفته و حاكي از اين واقعيت است كه عوالم گوناگون هستي، مجردات و ماديات، اجسام، گياهان، حيوانات، انسانها و خلاصه تمام موجودات جهان هستي تحت تدبير و پرورش او قرار دارند.
خداوند سبحان به پيامبر خويش صلياللهعليهوآله و سلم فرمان ميدهد كه او را پروردگار آسمانها و زمين معرفي كند: «قُلْ مَنْ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ قُلِ اللَّه * بگو پروردگار آسمانها و زمين كيست؟ بگو خدا است. سوره رعد آیه 16».
البته ربوبيت خدا اختصاصي به آسمان ها و زمين ندارد؛ بلكه همه موجودات را شامل مي شد «قُلْ أَغَيْرَ اللَّهِ أَبْغِي رَبًّا وَ هُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْ * بگو آيا به جز خدا پروردگارى بجويم با اينكه پروردگار هر چيزى است. سوره انعام آیه 164».
گاه نيز بر اين نكته تأكيد مي شود كه خداي يكتا پروردگار و مدبر همه انسانهاست و هيچ انساني از حوزه تدبير او خارج نيست «أَ تَدْعُونَ بَعْلاً وَ تَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخالِقِينَ * اللَّهَ رَبَّكُمْ وَ رَبَّ آبائِكُمُ الْأَوَّلِينَ * آيا بت (بعل) را مىخوانيد و بهترين خالقان را وامىگذاريد * همان اللَّه را كه رب شما و رب پدران نخستين شما است. سوره صافات آیه 25-26» همانگونه كه ملاحظه مي شود، در بينش قرآني هيچ جايي براي ربوبيت استقلالي ديگر موجودات نيست.
البته با توجه به شيوع اعتقاد به ارباب متعدد، يكي از محورهاي اصلي احتجاجات پيامبران با مشركان، استدلال بر توحيد ربوبي بوده است. براي مثال، قرآن از يوسف عليه السلام نقل مي كند كه در مقام دعوت دو مردي كه به همراه او در زندان بودند، گفت: «يا صاحِبَيِ السِّجْنِ أَ أَرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ * اى دو رفيق زندانى من آيا خدايان متفرق (بىحقيقت) بهتر (و در نظام خلقت مؤثرترند) يا خداى يكتاى قهار. سوره يوسف آیه 39».
—————————
(1) توحید شیخ صدوق باب 36، حدیث 1.