• تزکیه؛ هدف اخلاق

مسأله تزکیه نفوس و تربیت انسان‌ها؛ همان چیزی است که از اهداف اصلی علم اخلاق است.

غایت و هدف علم اخلاق، شناخت فضیلت‌ها و چگونگی به کارگیری آن‌ها در جهت تزکیه نفس و شناخت پلیدی‌ها به منظور پاک کردن نفس از آن‌هاست؛ به همین جهت، علم اخلاق را «علم سلوک» یا «تهذیب اخلاق» یا «حکمت عملی» نامیده‌اند.

آموزه‌های قرآنی از یک طرف گناه را شعله آتش و سمّ مهلک معرفی می‌کند و از سوی دیگر ثواب را روح و ریحان می‌داند و می‌فرماید شما جانتان را با روح و ریحان و گل‌های معطر فضایل اخلاقی معطر کنید.

 اگر از مسأله تهذیب روح و تزکیه نفس که بهترین هدف در فرهنگ قرآن کریم است غفلت نکنیم، هرگز جانمان را مسموم نخواهیم کرد؛ قرآن کریم در سوره مطفقین، آیه 14، ما را از خطر گناه این‌گونه آگاه ساخته است:

«كَلاَّ بَلْ رانَ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ * چنين نيست كه آن‌ها مى‏پندارند، بلكه اعمالشان چون زنگارى بر دل‌هايشان نشسته است».

گناه اگر برای انسان عادت شود، کم‌کم به صورت حجاب می‌شود و انسان گنه‌کار دیگر زیبایی‌ها را نمی‌بیند.

از نظر قرآن کریم سراسر عالم، به قدری زیباست که خدا از آن به عنوان «الَّذي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ خَلَقَهُ * او همان كسى است كه هر چه را آفريد نيكو آفريد. سوره سجده آیه 7» یاد کرده است؛ ولی انسان کور، جهان را تیره می‌بیند؛ اگر انسان، چشم جان خود را تیره کند، جز تاریکی چیزی را نمی‌بیند.

تزکیه و پاک‌سازی نفس که مرتبط با اخلاق انسانی می‌باشد بارها در قرآن کریم به آن اشاره شده است. به طوری که تربیت نفوس، اوّلین مأموریت انبیا شمرده شده است.

در سوره آل‌عمران آیه 164 آمده است:

«لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَة * خداوند بر مؤمنان منت نهاد و نعمت بزرگى بخشيد هنگامى كه در ميان آن‌ها، پيامبرى از خودشان برانگيخت كه آيات او را بر آن‌ها بخواند، و آن‌ها را پاك كند و كتاب و حكمت بياموزد».

خداوند متعال در آیه دوم از سوره جمعه نیز می‌فرماید:

«هُوَ الَّذِى بَعَثَ فىِ الْأُمِّيِّنَ رَسُولًا مِّنهْمْ يَتْلُواْ عَلَيهِمْ ءَايَاتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ الحْكْمَةَ وَ إِن كاَنُواْ مِن قَبْلُ لَفِى ضَلَالٍ مُّبِينٍ * و كسى است كه در ميان جمعيت درس‌نخوانده رسولى از خودشان برانگيخت كه آياتش را بر آن‌ها مى‏خواند و آن‌ها را تزكيه مى‏كند و به آنان كتاب (قرآن) و حكمت مى‏آموزد هر چند پيش از آن در گمراهى آشكارى بودند!»

از مفهوم این قبیل آیات فهمیده می‌شود که:

– مأموریت اوّلیه انبیا، مسأله تربیت و تزکیه نفوس است.

– انسان در طول زندگی دنیوی آلوده می‌شود، وگرنه به تطهیر و تزکیه نیاز نداشت.

– آلودگی‌هایی که انسان در دنیا پیدا می‌کند؛ عقیدتی، اخلاقی یا رفتاری همه قابل تطهیر و پاک‌سازی است، در غیر این صورت خداوند تعالی پیامبران را به این کار مأمور نمی‌کرد.

– ذات انسان به خودی خود، آلوده نیست و گرنه قابل پاک‌سازی نبود.

– پاک شدن (تزکیه) انسان اختیاری است نه اجباری؛ چون کار پیامبران ابلاغ و ارشاد است. انبیاء نه کسی را مجبور می‌کنند و نه خود، در نفوس انسان‌ها تصرف تکوینی می‌کنند. پیامبران دردها و راه درمان آن‌ها را نشان می‌دهند؛ اما در نهایت وظیفه درمان و پاک‌سازی به عهده خود انسان است.

– انسان بدون پیروی از مکتب انبیاء نمی‌تواند خود را از آلودگی‌های دنیا پاک کند.

  • تحقق تهذیب و تزکیه با وجود غرایز

در بیانات نورانی امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام آمده است:

«التُّقَى رَئِيسُ الْأَخْلَاق * ریشه و ثمره هر فضیلت خُلقی، تقواست». (1)

برای اصلاح نفس و تهذیب اخلاق، هرگز لازم نیست انسان غرایز و تمایلاتی مانند غضب و شهوت را ریشه‌کن کند. انسان چنین وظیفه‌ای ندارد؛ زیرا اگر قوه شهوت نباشد، نسل انسان منقرض می‌شود و اگر قوه غضب از بین برود، انسان نمی‌تواند هیچ خطر و زیانی را از خود دفع کند و در نتیجه هلاک می‌شود. از این رو حتی پیامبران الهی نیز از غضب و شهوت خالی نبوده‌اند و هیچ یک از انبیاء و کتاب‌های آسمانی کشتن شهوت و خاموش کردن غضب را توصیه نکرده‌اند. آن‌چه انسان موظف به انجام آن بوده و امکان‌پذیر نیز هست، این است که قوه غضب و شهوت را کنترل کرده، در حد اعتدال نگه دارد و از آن‌ها در محدوده عقل و شرع بهره گیرد.

  • تشکیل جامعه پاک در پرتو اخلاق

یکی دیگر از برکات تهذیب و تزکیه، تشکیل جامعه پاک است.

جامعه سالم یا به تعبیر بزرگان؛ «مدینه فاضله» را تنها انسان مهذّب، پاک و آزاده می‌تواند بسازد؛ انسانِ در بند شهوت­ها، توان ساختن جامعه سالم را نخواهد داشت و تهذیب جانِ انسان هم، در پرتو تعالیم اخلاقی انبیاء امکان‌پذیر است. از این رو انبیاء علیهم‌السلام قبل از طرح مسائل سیاسی، نظامی، اقتصادی و سایر شئون زندگی جمعی، به تهذیب روح و اخلاق، اشاره کرده‌اند.

قرآن کریم نیز گذشته از این‌که سنت و سیرت انبیاء و اولیاء و مردان صالح را طرح می‌کند، قصه‌ امت‌های مترقی و منحط و نیز علت انحطاط ملت‌های فرومایه را هم گوشزد می‌کند.

جامعه‌ای اهل سعادت است که از تهذیب روح بهره‌مند باشد و جامعه یا ملتی که از این نور الهی محروم گردد، سقوط می‌کند.

—————–

(1) نهج‌البلاغه، حکمت 410.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا