- تواضع و فروتنی
- تعریف تواضع و نشانههای آن
تواضع به معناى فروتنى كردن و در اصطلاح علم اخلاق، شكستن و فروتنى نفس است بهگونهاى كه براى خود هيچگونه برترى و امتيازى بر ديگران قائل نباشد و در رفتار و گفتار، ديگران را بزرگ و گرامى دارد بر خلاف تکبّر که مفهومش برتریجویی و برتر قرار دادن خویشتن از موقعیت فردی و اجتماعی است. واژه فروتنی در فارسی نیز همین معنا را میرساند.
تواضع آن است كه انسان، خود را از كسانى كه در جاه و مقام از او پايين ترند، برتر نداند.
در بیان نشانههای تواضع میتوان از کلام الهی و سیره معصومین (ع) مدد جست.
خداوند قادر در قرآن کریم هنگامی که از ویژگیهای عبادالرحمن یعنی بندگان خوب خدا سخن میراند در مورد فروتنی ایشان در راه رفتن و بزرگواری رفتارشان در برخورد با جاهلان اینچنین میفرماید:
«وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً * بندگان خاص خداوند رحمان، کساني هستند که با آرامش و بيتکبر بر زمين راه ميروند و هنگامي که جاهلان آنها را مخاطب سازند (و سخنان نابخردانه گويند) به آنها سلام ميگويند (و با بياعتنايي و بزرگواري ميگذرند). سوره فرقان آیه 63».
- تواضع و ذلّت پذيرى
بعضی تصور می کنند حقیقت تواضع این است که انسان خود را در برابر مردم خوار و بیمقدار کند و رفتاری انجام دهد که از نظر مردم بیفتد و نسبت به او سوءظن پیدا کنند امّا اسلام اجازه نمیدهد کسی به نام تواضع، خود را تحقیر کند و در نظرها سبک و بیمقدار سازد و کرامت انسانی خویش را پایمال کند. مهم این است که در عین تواضع، شخصیت اجتماعی انسان ضایع نشود و خوار و ذلیل و بیمقدار نگردد.
از سوی دیگر، متواضع کسي است که خود را از ديگران بالاتر نداند، بلکه عيبهاي خود را همواره در نظر داشته باشد و در رفع آن بکوشد. در مقابل، متکبر، که خود را از ديگران برتر و شايسته تر ميشمارد در نتيجه هيچگاه در مسير کمال گام بر نميدارد. انسان متواضع با نهاد پاکي که دارد، هميشه نيکيها را ميان خود و ديگران تقسيم ميکند و سعادت و نيک فرجامي همنوعان خويش را طالب است.
بنابراین، بايد توجه داشت كه مفهوم تواضع به معناى خود را از ديگران برتر ندانستن و به ديگران ارج نهادن است، نه خود را خوار كردن و زير بار ذلّت رفتن! تواضع اقدامى است كه انسان داوطلبانه در برابر ديگران به خاطر امتيازاتى كه در آنان احساس مىكند، انجام مىدهد، ممكن است فردى خود را در برابر ديگران از جهتى يا جهاتى داراى امتياز ببيند، براى انكه مبادا به غررو و تكبر مبتلا شود بايد به جهات امتياز خود توجه نكند، بلكه به امتيازهاى ديگران، حتى احتمال پارهاى امتيازات در آنان توجه كند و به خاطر همان جهات امتياز، فروتنى كند؛ اما ذلّت امرى است كه معمولًا از ناحيه ديگران تحميل مىگردد و در ذلّت، فردِ ذلتپذير تحقير مىشود. اگر تواضع با ذلت همراه شود، مردود است.
- اهمیت تواضع
در دین گرانقدر اسلام تواضع و فروتنی از اهمیت بسیاری برخوردار است. خداوند خضوع و فروتنی را به پیامبر (ص) خود اینگونه میآموزد:
«وَ اخْفِضْ جَناحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ * و بال و پر خود را براي مؤمناني که از تو پيروي ميکنند بگستر. سوره شعراء آیه 125».
پيشوايان معصوم، که تربیت یافته مکتب قرآن بودند با رفتار متواضعانه و صميمي نسبت به زیردستان، اندوه، نگراني و درد اجتماعي آنان را کاهش ميدادند. ایشان با اخلاق اسلامي خویش موجب هدايت افراد و گرویدنشان به اسلام ميشدند.
پیامبر (ص) در مورد برتری افراد متواضع نسبت به دیگران میفرمایند:
«إِنَّ أَفْضَلَ النَّاسِ عَبْداً مَنْ تَوَاضَعَ عَنْ رِفْعَةٍ * برترین بندگان خدا در بین مردم، کسی است که در عین رفعت مقام، فروتن باشد». (1)
حضرت علی (ع) در یکی از خطبههای خود، تواضع را به تاج بزرگی و سلاح دفاعی تشبیه مینمایند و میفرمایند:
«وَ اعْتَمِدُوا وَضْعَ التَّذَلُّلِ عَلَى رُءُوسِكُمْ وَ إِلْقَاءَ التَّعَزُّزِ تَحْتَ أَقْدَامِكُمْ وَ خَلْعَ التَّكَبُّرِ مِنْ أَعْنَاقِكُمْ وَ اتَّخِذُوا التَّوَاضُعَ مَسْلَحَةً بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ عَدُوِّكُمْ إِبْلِيس و جُنودِهِ * تصمیم گیرید که فروتنی را روی سرهاتان نهاده بزرگی و خودپسندی را زیرپاهاتان بیفکنید و تکبر و گردنکشی را از گردنهاتان دور سازید. فروتنی را به مانند سلاحی برّان در مقابله با دشمنتان (شیطان و لشکرش) به کار گیرید». (2)
منظور امام در این حدیث این است که در رویارویی با القائات و وسوسههای شیطان که به انسان حس غرور و کاذب و تکبر میدهد تو با فروتنی و تواضع با وسوسههای آنان مقابله کن.
امام سجاد (ع) اهمیت تواضع و دوری از کبر را در یکی از دعاهای معروف خود این چنین یادآور میشوند:
«وَ لَا تَرْفَعْنِي فِي النَّاسِ دَرَجَةً إِلَّا حَطَطْتَنِي عِنْدَ نَفْسِي مِثْلَهَا، وَ لَا تُحْدِثْ لِي عِزّاً ظَاهِراً إِلَّا أَحْدَثْتَ لِي ذِلَّةً بَاطِنَةً عِنْدَ نَفْسِي بِقَدَرِهَا * خدایا! درجه و مقام اجتماعی مرا بالا مبر، مگر اینکه به همان مقدار مرا در پیش نفس خود پایین آوری و عزتی را در ظاهر برایم پدید نیاور مگر اینکه به همان اندازه نزد نفسم را خوار سازی». (3)
- فواید تواضع
اين صفت زيباى انسانى آثار نيكو و گرانقدرى دارد كه به برخى از آنها اشاره مىشود:
1- تواضع سبب رفعت و بزرگی میشود. حضرت رسول اعظم (ص) در اینباره فرمودهاند:
«مَنْ تَوَاضَعَ لِلَّهِ رَفَعَهُ اللَّهُ وَ مَنْ تَكَبَّرَ خَفَضَهُ اللَّهُ * خداوند، فروتن را رفعت بخشد و متکبر را به زیر اندازد». (4)
در اداره کار مردم میتوان به تواضع به عنوان یکی از راههای جلب اعتماد و کمک مردم نگاه کرد.
2- نردبان ترقّى است؛ به فرموده امير مؤمنان على (ع):
«التَّواضُعُ سُلَّمُ الشَّرَفِ * فروتنى نردبان شرافت و بزرگى است». (5)
3- سبب نظم مىگردد. حضرت على (ع) در این زمینه فرمودهاند:
«بِخَفْضِ الْجَناحِ تَنْتَظِمُ الْاموُرُ * با تواضع كارها مرتّب مىشود». (6)
4- فروتنی کردن سبب جلب مهر و محبت است، همچنانکه امام مؤمنان علی (ع) فرمودند:
«ثَمَرَةُ التَّوَاضُعِ الْمَحَبَّةُ * نتیجه فروتنی محبت است». (7)
5- رعایت تواضع یکی از راههای جلوگیری از ظلم و تجاوز است. پیامبر (ص) در این مورد میفرمایند:
«تَواضَعوا حَتّى لا يُفَخِرَ أَحَدٌ عَلى أَحَدٍ و لا يَبغي أَحَدٌ عَلى أَحَد * فروتنى كنيد تا كسى بر كسى افتخار نكند و كسى بر كسى تعدى ننماید». (8)
مدير و مسئولي كه خود را خدمتگزار مردم ميداند در رفتار خود با مردم متواضع و فروتن است و به هيچوجه در رفتارش با آنان برتري و سلطهگري وجود نخواهد داشت.
- تواضع در برابر چه كسانى؟
فروتنى در فرهنگ اسلام، تنها در برابر بزرگان دين، فرزانگان دانش، مؤمنان و پدر و مادر، شايسته و پسنديده است؛ زيرا در اين گونه موارد تواضع با ذلت همراه نيست، امّا تواضع در مقابل مستكبران، فرومايگان و يا توانگران به دلیل ثروت و قدرت آنان، زشت و نكوهيده است. زمانى كه تواضع، انگيزه و جهت غير الهى داشته باشد، شكل «ذلّت» به خود مىگيرد و سبب بىمقدار شدن ارزشهاى والاى انسانىِ شخص مىشود؛ به بيان اميرمؤمنان حضرت علی (ع):
«مَنْ اتى غَنِيّاً فَتَواضَعَ لَهُ لِغِناهُ، ذَهَبَ ثُلْثا دينِهِ * هر كس نزد توانگرى رود و به خاطر ثروتش برايش فروتنى كند، دو سوّم دينش از ميان رفته است!». (9)
——————-
(1) بحار الانوار، ج 77، ص 181.
(2) نهج البلاغه، خطبه 234.
(3) صحیفه سجادیه، دعای 20.
(4) الکافی، ج 2، ص 122.
(5) تصنیف غرر الحکم، ص 249.
(6) همان.
(7) همان.
(8) نهج الفصاحه، ص 290.
(9) نهج البلاغه، حکمت 219.