- ترس از مرگ
مرگ، در نظر بیشتر انسانها، چهرهای بس زشت و هولناک دارد و از این رو، کمتر کسی را میتوان یافت که بیم مردن را به دل راه نداده باشد. با توجه به گستردگی و جدیت ترس از مرگ، بسیاری از اندیشمندان کوشیدهاند برای غلبه انسان بر آن راه چارهای بیابند.
گروهی گفتهاند که با رسیدن به رفاه دنیوی میتوان از این ترس رهایی یافت. جمعی دیگر پنداشتهاند که منشأ اصلی ترس انسان، آن است که مرگ را امری دردناک و رنج آور به شمار میآورد؛ از این رو، در تعالیم خود بر این مطلب تأکید کردهاند که مرگ عاری از هرگونه رنج و دردی است و آدمی در این هنگام، در حالتی از بی حسی فرو میرود، به گونهای که هیچ درد و رنجی را در نمییابد. گروهی نیز راه چاره را در تغافل از مرگ دیده و مردم را سفارش کردهاند که تا حد امکان به یاد مرگ نیفتند؛ زیرا در این صورت دیگر از آن نخواهند ترسید. اما تجربه بشری نشان داده است که هیچ یک از این راه حلها نمیتواند چارهای اساسی برای ترس از مرگ باشد.
- مبارزه با ترس از مرگ
در تعالیم اسلامی راه حلهای اساسی برای غلبه بر ترس از مرگ ارائه شده و اسلام، با شناسایی دقیق علل و عوامل این ترس، به مبارزهای ریشهای با آن برخاسته است. در اینجا، به بررسی مختصر برخی عوامل ترس از مرگ و شیوهی مقابله با آن میپردازیم:
- دلبستگی شدید به دنیا:
یکی از عومل مهم ترس از مرگ، دلبستگی شدید آدمی به دنیاست به گونهای که از آخرت خویش کاملاً غافل گردد و حیات دنیوی را هدف نهایی خود قرار دهد. چنین انسانی به دنبال عمر جاویدان است و همواره از فرارسیدن مرگ خویش در نگرانی و اضطراب به سر میبرد، زیرا چنین میپندارد که مرگ پایان بخش تمام لذتها و کامیابیهای اوست و او را از علایق و دلبستگی هایش، برای همیشه، جدا میسازد.
اسلام، در مبارزه با این عامل، همواره حقارت و زبونی دنیا را گوشزد میکند و به انسان هشدار میدهد که دنیای فانی و زودگذر شایسته دلبستگی نیست. قرآن کریم، بهره مندی از دنیا را، با تمام نعمتهایش، نصیبی ناچیز و اندک و آخرت را جهان برتر به شمار میآورد:
«قُلْ مَتَاعُ الدُّنْيَا قَلِيلٌ وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِمَنِ اتَّقَى * بگو: برخورداری از این دنیا اندک است و جهان آخرت برای کسی که تقوا پیشه کرده، بهتر است. سوره نساء آیه 77»
کس که بر اثر تعالیم دینی، آخرت را سرای برتر و لذایذ اخروی را ارزشمندتر از نعمتهای دنیوی بداند و دلبستگی حقیقی او به جهان جاودان باشد، از اینکه با مرگ از لذتهای دنیوی محروم گردد، هراسی نخواهد داشت.
- ناآگاهی از حقیقت مرگ:
از دیگر عوامل مهم ترس از مرگ آن است که آدمی از حقیقت مرگ، که انتقال از سرای فانی به سرای باقی است، غافل باشد و چنین بپندارد که با مرگ، هستی او پایان میپذیرد. طبیعی است که چنین انسانی به سختی از فرا رسیدن مرگ خود هراسناک باشد، زیرا تصور این مطلب که روزی انسانی کاملاً نابود میگردد، شدیداً دردناک و وحشت زاست.
تعالیم اسلامی با تشریح حقیقت مرگ به مبارزه با این عامل بر میخیزد. اسلام مرگ را تولدی تازه میداند که از رهگذر آن، انسان عالم تنگ و محدود دنیا را ترک میگوید و به جهانی بس فراختر و عظیمتر گام مینهد. امام هادی (ع) به یکی از یاران خویش که از ترس مرگ بیتابی میکرد، فرمود:
«یَا عَبداللهِ أتخافُ مِنَ المَوتِ لاَنَّکَ لاتَعرِفُهُ * ای بندهی خدا! تو از مرگ میترسی به دلیل آنکه حقیقت آن را نمیشناسی. سپس امام (ع) مرگ را به گرمابه پاکیزهای تشبیه فرمود که انسان آلودهای را که در آن وارد شده است، از هرگونه غم و اندوهی شستشو میدهد و به سرور و شادمانی میرساند». (1)
- ترس از حسابرسی اعمال:
یکی دیگر از علل ترس از مرگ، بیم از حسابرسی اعمال است. این عامل به آن گروه از انسانها اختصاص دارد که از یک سو به معاد اعتقاد دارند (یا دستِ کم احتمال آن را مردود نمیشمارند) و از سوی دیگر، کارنامهی اعمالشان سیاه است. بدیهی است که این دسته از گنهکاران به شدت از مرگ میترسند، زیرا میدانند که با مرگ مهلت آنان به پایان میآید و زمان کیفر اعمالشان فرا میرسد.
قرآن کریم، در نکوهش گروهی از یهودیان اعلام میدارد که آنان هرگز به استقبال مرگ نمیروند، زیرا به خوبی میدانند که اعمال زشتشان عاقبت دردناکی را برای آنان رقم زده است:
«وَ لاَ يَتَمَنَّوْنَهُ أَبَداً بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ * ولی آنان هرگز مرگ را به سبب آنچه از پیش به دست خویش کردهاند، آرزو نخواهند کرد و خداوند به حال ستمگران داناست. سوره جمعه آیه 7»
شخصی از امام مجتبی (ع) پرسید: به چه دلیل مرگ را ناخوشایند می دانیم؟ امام (ع) پاسخ دادند:
زیرا شما آخرت خویش را به دلیل گناهان و اعمال زشتتان ویران ساختهاید و دنیای خود را آباد کردهاید و دوست نمیدارید که از آبادی به سوی ویرانی روید.» (2)
اسلام، برای خنثی ساختن این اعمال، راهی اساسی در پیش گرفته است؛ در تعالیم اسلامی همواره بر گشودگی باب توبه و بخشندگی و توبه پذیری خداوند تأکید میشود. جرم آدمی، هر قدر که سنگین باشد، در صورت توبهی حقیقی و جبران حقوق تضییع شده، قابل بخشایش است و اصولاً ناامیدی از رحمت الهی، گناهی بس بزرگ شمرده میشود.
از سوی دیگر، انسان براساس آموزه شفاعت میتواند با ایجاد شایستگی و قابلیت لازم در خود، به شفاعت شفیعانی در آخرت امیدوار باشد.
بنابراین، گنهکاران میتوانند با بهره گیری از تعالیم حیاتبخش اسلام در باب توبه، شفاعت، بخشندگی خداوند و… گذشته تاریک خویش را جبران کنند و با انجام اعمال نیک و اصلاح امور، به آیندهای روشن و فرجامی نیکو امیدوار باشند.
———————-
(1) شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص 290، ح 9 و نیز ن.ک: علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 6، ص 156، ح 12.
(2) علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 6، ص 129، ح 18.