- تاريخچه شهر سامرا
امپراتورى ايران در سال 363 م (قبل از ظهور اسلام) پس از كشته شدن ژوليان امپراتور رم شرقى، موفق شد كه منطقه سامرا را از دست رومىها خارج كرده و درآن دژى بسيار محكم به نام (سومير) بنا كند. اين شهر بعدها بعنوان پايتخت خلافت عباسى انتخاب شد و المعتصم بالله عباسى اولين خليفه عباسى است كه پايتخت خود را از بغداد به اين شهر منتقل كرد و نقل است وقتيكه المعتصم بقصد يافتن محل مناسبى براى ساختن پايتخت به شمال بغداد سفر كرد، پس از پيمودن راهى طولانى عاقبت به ديرى مسيحى رسيد و سه روز درآن اقامت كرد و آبوهواى منطقه را مناسب ديد، لذا دير را بقيمت چهار هزار دينار از مسيحيان خريد و در سال 221 ه ق نقشه شهر را كشيد و شروع بساختن اماكن مختلف شهر نمود و پس از مدتى فرماندهان نظامى و لشكريان خود را به شهر منتقل كرد و به تدريج مردم از اطراف و اكناف بسوى شهر مذكور روانه شدند. اين شهر درآغاز به نام (عسكر) و بعدها به نام (سرمن رأى) يا (سامرا) معروف گرديد و از سال 220 ه ق تا 279 ه ق و در دوران خلافت شش خليفه عباسى (معتصم، متوكل، منتصر، مستعين، معتز، مهتدى و معتمد) بمدت 58 سال پايتخت عباسى به شمار مىرفت. (1)
در سال 245 ه ق متوكل عباسى شهر متوكليه و مسجد جامع با مناره مارپيچ آن را كه به (ملويه) معروف شد، بنا نمود و اين شهر را بعنوان مقر خلافت خود اعلام كرد، مهاجرت مردم به اين شهر كه در فاصله ده كيلومترى شمال سامرا بود باعث خالى شدن شهر سامرا از سكنه شد. در سال 254 ه ق امام هادى (ع) به شهادت رسيد و در سامرا مدفون شد. در سال 255 ه ق امام زمان در سامرا متولد شد. در سال 260 ه ق امام حسن العسكرى (ع) به شهادت رسيد و دركنار مرقد پدر بزرگوارش به خاك سپرده شد و به تدريج در اطراف اين مرقد مطهر خانهها و بازارها بنا گرديد و شهر سامرا رونق گرفت و اين رونق خود را حتى بعد از سقوط دولت عباسى بوسيله مغولها حفظ كرد.
در سال 279 ه ق معتمد عباسى شش ماه قبل از وفاتش اين شهر را بقصد انتقال مجدد پايتخت به شهر بغداد ترك كرد و از آن پس شهر بغداد دوباره بعنوان پايتخت خلفاى عباسى انتخاب شد و اين امر باعث از رونق افتادن شهر سامرا شد.
در سال 333 ه ق امير ناصرالدوله حمدانى كه از امراى شيعه بود و خليفه عباسى دست نشانده او به شمار مىرفت اقدام به توسعه سامرا نمود و بارويى دورتادور شهر بنا كرد.
در سال 1286 ه ق (9681 م) والى عثمانى عراق (مدحت پاشا) شهر سامرا را بعنوان شهرستانى وابسته به بغداد اعلام كرد و اولين قائم مقام وى در اين شهرستان شخصى به نام (على بيك) بود.
در سال 1292 ه ق ميرزاى بزرگ محمد حسن شيرازى از شهر نجف به شهر سامرا مهاجرت كرد و مدت بيست و يك سال در اين شهر زندگى كرد و عاقبت در سال 1312 ه ق در اين شهر درگذشت. ميرزاى شيرازى اقدام به بازسازى بخشهاى مختلف شهر نموده و مدرسه علمى بزرگى درآن بنا كرد و طلاب علوم دينى را به اين شهر دعوت نمود. و در سال 1318 ه ق ميرزاى شيرزاى درحاليكه در شهر سامرا مستقر بودند فتواى معروف خود مبنى بر تحريم تنباكو را صادر كردند.
در سال 1335 ه ق (1917 م) انگليسىها در خلال جنگ جهانى اول شهر سامرا را تصرف كردند. در سال 1339 ه ق (1920 م) دامنه قيام عراقيها عليه انگليس (انقلاب سال 1920) به كربلا رسيد و با تلاش سيد محمد صدر اهالى سامرا نيز در اين انقلاب مردمى شركت نمودند.
در سال 1343 ه ق (1924 م) شهر سامرا دچار اپيدمى وبا شد و بر اثر ميزان بالاى ابتلا، تعداد زيادى از اهالى شهر تلف شدند و بسيارى نيز جهت گريز از بيمارى شهر را ترك نمودند.
در سال 1976 م شهر سامرا كه تا آن روز بعنوان مركز شهرستان سامرا وابسته به استان بغداد بود، از اين استان جدا شده و به استان صلاح الدين پيوست. صدام حسين، حاكم ستمگر عراق كه خود را متولّد شهر تكريت مى خواند، با تأسيس اين استان و با نام گذارى آن به نام صلاح الدين ايّوبى مى خواست دو هدف متضادّ را با يك تير زده باشد، وى كه به حق حَجّاج ثانى و نرون عرب نام گرفته است با اين كار شيطنت آميز هم مى خواست خود را فاتح بيت المقدّس بنامد و به رجزهاى دروغين خويش ادامه دهد و هم اين كه مى خواست خودش را نابوده كننده حكومت شيعه ايران بنامد. اكنون سامرا مركز استان به اصطلاح صلاح ا لدين است، استانى كه از شرق به استان تميم (كركوك) و از شمال به نينوا و از غرب به استان الأنبار، و از جنوب به بغداد مى پيوندد و گذشته از شهر بزرگ سامرا، دو شهر مشهور و شيعه نشين ديگرى نيز با نام «بلد» يا «بلد سيّد محمّد» و «دُجَيل» در سمت جنوب اين استان، و در بين بغداد و سامرا واقع شده اند.
نام هاى سامرا
سامرا، در تاريخ طول و دراز خويش با نامهاى زيادى ناميده شده است كه به برخى از آنها اشاره مىشود:
- سامرّا.
- سامرا.
- سامره.
- سرّاء.
- سُرَّ مَن رَاى.
- سرور من راى.
- ساء من راى، و در تفسير و تحليل اين هفت اسم دو قول، معروف و مذكور است:
الف: همه اين هفت اسم، در اصل برمى گردد به دو واژه پارسى، يعنى «راه سام» و از آن جايى كه در زبان عربى جايگاه مضاف و مضافٌ اليه، از نظر حركت زير برعكس زبان فارسى است و عربها به جاى كسره دادن به مضاف، مضافٌ اليه را با زير مى خوانند، در اين اسم نيز علاوه بر قاعده فوق، در خود مضاف و مضافٌ اليه نيز تصرّف كرده و جاى هر يك از آن دو را با آن يكى ديگر، عوض كرده اند و در نتيجه «راه سام»، «سام راه» از آب درآمده است. و بنا به اعتقادى كه مىگويد: سام پسر نوح در سامرا زندگى مىكرده است، اين شهر را به نام او «سامره» يا «سامرا» ناميدهاند.
ب: اين كلمه در اصل واژه اى فارسى بوده ا ست منتهى نه راه سام، بلكه «سام را» يعنى شهرى كه براى سام پسر نوح نبى (ع) بود.
و احتمال دارد كه در اصل «راه شام» بوده باشد چرا كه در گذشته ها اگر كسى مى خواست از بغداد و يا از شهرهاى شرقى و جنوبى عراق، به شام مسافرت كند، بايد از سامرا مى گذشت، پس سامرا راه شام بود و به همان تحليلى كه در قول اوّل گفته شد، راه شام، تبديل به شام راه شده و در اثر كاربرد بيشتر نيز شين به سين تبديل و نقطه ها نيز حذف گرديده اند چنان كه حرف «ها» از آخر كلمه حذف شده است.
نام هاى ديگرى نيز براى سامرا در كتابها نقل و ثبت شده كه گاهگاهى با آن نام ها نيز ناميده مى شده است و امروز هم برخى از شخصيّتهاى منسوب به سامرا را نيز با همين نامها مى خوانند و مى شناسند:
- عسكر، علاوه بر اين كه اسم محلّه خاصّى در سامرا بوده به خود سامرا نيز اطلاق مى شود و امروزه سامرائيان را بيشتر عسكرى مى نامند تا سامرايى، چنان كه امام دهم و يازدهم (ع) را عسكريّين مى گويند.
- زوراء.
- طير هان.
- ناحيه، يا ناحيه مقدّسه.
—————————–
(1) طاهر مظفر الحميد، العماره العباسيه فى سامراء.