- تاريخچه نجف
اين شهر تاريخى كهن دارد و در دوران حكومت (منذريان) يا (پادشاهان حيره) كه كارگزاران امپراتورى ساسانى بودند، منطقه نجف به عنوان ييلاق مورد استفاده قرار مى گرفت و به علت آب و هواى مناسب، برخى از پادشاهان حيره قصرها و منازلى درآن منطقه ساخته بودند.
شاپور براى جلوگيرى از حمله اعراب باديه نشين اقدام به حفر خندقى در ناحيه غربى شهر نجف نمود كه بقاياى اين خندق بين نجف و كربلا همچنان پابرجا است و امروزه (بكرى سعده) ناميده مىشود. قبل از فتح مسلمانان تعدادى از ديرها وكليساهاى مسيحى در اين منطقه بنا شده بود. پس از دفن حضرت على (ع) در سال 40 ه ق تا مدت ها محل قبر آن حضرت ناشناخته و مخفى بود اما با اين وجود اهل بيت (ع) و شيعيان خاص آنان كه از محل دقيق دفن آن حضرت آگاه بودند مخفيانه و گاهى اوقات شبانه به اين منطقه آمده و قبر آن حضرت را زيارت مى كردند. در زمان منصور عباسى به سال (135 ه) و در زمان امام صادق (ع) براى نخستين بار مكان قبر نمايان شد و پس از بر ملا شدن محل دفن حضرت على (ع) اين منطقه به تدريج زيارتگاه عاشقان و شيفتگان آن حضرت گرديد و رفته رفته برخى از شيعيان در اطراف آن مستقر شدند و هسته اوليه شهر پى ريزى شد و بعدها با گذشت زمان توسعه يافت تا اينكه به شهر بزرگ و مشهورى مبدل شد. شهر نجف در طى مراحل توسعه شاهد سه مرحله بوده است كه عبارتند از:
مرحله اول: مرحله آبادانى اوليه كه از زمان (عضد الدوله آل بويه) در سال 338 ه ق آغاز گرديد و تا قرن نهم هجرى ادامه يافت. اين مرحله در حقيقت مرحله نوباوگى شهر بوده است و در اوايل اين مرحله باروى شهر ساخته شد كه تمامى شهر را در برمىگرفت و در سال 400 ه ق (ابو محمد بن سهلان) وزيرآل بويه باروى ديگرى اطراف شهر كشيد.
مرحله دوم: مرحله آبادانى ثانويه شهر است و از قرن نهم هجرى تا اواسط قرن سيزدهم هجرى ادامه داشت، در اين دوره از شكوفايى شهر كاسته شده و به علت بروز جنگ هاى طولانى بين ترك هاى عثمانى و پادشاهان صفوى آسيبهايى نيز به اين شهر وارد گرديد.
مرحله سوم: دوران اخير است كه از اواسط قرن سيزدهم هجرى آغاز شده و تا امروز ادامه دارد. در اين دوران شهر دوباره شكوفا شده و تغييرات فرهنگى و عمرانى فراوانى در آن روى داده و پس از آن كه مدت ها به صورت شهرستان تابع استان كربلا بود، عاقبت به استان تبديل شد.
در سال 12 ه. ق خالد بن وليد پس از فتح سرزمين يمامه هنگامى كه عازم فتح سرزمين حيره بود در منطقه نجف اطراق كرد و اهالى منطقه از ترس خالد به قصر سفيدى كه در آن منطقه قرار داشت پناه بردند، در اين منطقه جنگ سختى در گرفت كه بعدها به نام جنگ بويب معروف شد.
در سال 14 ه. ق منطقه نجف محل درگيرى نيروهاى نظامى ساسانيان و لشكر مسلمانان بود و در منطقه (بانقيا) مسلمانان موفق شدند كه اولين جزيه را از ايرانيان بگيرند.
در سال 37 ه. ق صحابى جليل القدر (خباب بن الارت) اولين كسى بود كه در نجف دفن شد و حضرت على (ع) بر سر جنازه او نماز خواند و براى او طلب آمرزش نمود.
در سال (40 ه. ق/ 661 م) حضرت على (ع) دركوفه به شهادت رسيد و جسد پاكش بنا به وصيت وى به وسيله دو فرزندش امام حسن (ع) و امام حسين (ع) در نجف اشرف به خاك سپرده شد.
در سال 250 ه. ق اولين رود به سوى نجف كشيده شد. اين رود را شخصى به نام (سليمان بن أعين) و در منطقهاى به نام (السنيق) احداث كرد، بعدها باغ هاى شهركوفه و يران شدند و بسيارى از اهالى كوفه به شهر قم و برخى نيز به شهر واسط و منطقهاى به نام (خراب الكوفه) هجرت كردند.
در قرن چهارم هجرى يكى از خوارج به نام (مره بن قيس) به نجف حمله كرد تا جسد مبارك حضرت على (ع) را از قبر خارج كند. وى باروى شهر را منهدم ساخت و پس از جنگ و محاصره شش روزه عاقبت شهر را فتح نمود. اما از نبش قبر مطهر امام على (ع) منصرف شد.
در سال 448 ه. ق/ 1056 م در دوران آل بويه شهر نجف از مراكز مهم تدريس امور دينى شد و اين امر بويژه پس از هجرت شيخ ابوجعفر طوسى از بغداد به نجف فزونى گرفت، زيرا كه شيخ طوسى در بغداد مورد بى مهرى فراوان قرار گرفت وكتابخانه وى آتش زده شد. مهاجرت شيخ طوسى به نجف باعث روى آوردن طلاب علوم دينى به نجف شد.
در سال 508 ه. ق شخصى به نام (مشعشعى) كه حاكم منطقه الجزاير و بصره در جنوب عراق بود به نجف وكربلا حمله كرد و اهالى نجف را كشته يا اسير كرد و حرم هاى مطهر نجف وكربلا را به تاراج برد.
در بين سالهاى (550 ه. ق و 656 ه. ق) خليفه عباسى (الناصر لدين الله) توجه زيادى به بنا و توسعه شهر نجف نموده و حرم مطهر حضرت على (ع) را بازسازى نمود.
در پايان قرن هفتم و هشتم هجرى ودر دوران حكومت خاندان پادشاهان (ايلخانى و جلايرى) شهر نجف ازجهت آبادانى و جمعيت و ساختن مدارس علميه پيشرفت چشمگيرى نمود.
در سال 997 ه. ق (عبد المؤمن خان) پادشاه ازبك با لشكر بزرگى به نجف حمله كرد و مردم شهر را قتل عام نمود.
در آغاز قرن دهم هجرى قمرى شاه عباس صفوى بر بغداد و بسيارى از شهرهاى ديگر عراق دست يافت و سپس به زيارت عتبات عاليات، از جمله شهر مقدس نجف مشرف شد و دستور داد شاخهاى از رودخانه فرات به سوى آن كشيده شود. پس از آن سلطان عثمانى (سليمان قانونى) دوباره عراق را باز پس گرفت و وى نيز در سال 941 ه ق قبل از بازگشت به قسطنطنيه عازم زيارت نجف وكربلا شد.
در سال 1032 ه. ق در دوران سلطنت سلطان سليم عثمانى، تركها موفق به محاصره نجف شدند. اما به علت مقاومت دليرانه اهالى شهر موفق به فتح شهر نشدند.
در دوران سلطنت (سلطان مراد) عثمانىها به بغداد حمله كردند، نجف نيز در معرض حملات آنان قرار گرفت اما لشكريان شاه عباس اول كه در شهر مستقر بودند به دفاع از شهر پرداختند.
در سال 1040 ه. ق فرمانده عثمانى (كنج عثمان) با موفقيت شهرهاى نجف وكربلا را فتح كرد.
در سال 1041 ه. ق سردار عثمانى (خسرو پاشا) كه موفق نشده بود شهر بغداد را از چنگ لشكريان صفوى خارج كند، مجدداً به شهر نجف حمله كرده وآن را دوباره فتح نمود.
در سال 1109 ه. ق رودخانه فرات طغيان كرد و شهر نجف و زمين هاى پيرامون آن غرق شد و در همين حين برخى از رؤساى قبايل دست به چپاول شهر زدند.
در قرن دهم و يازدهم هجرى اهالى شهر به بيمارى هاى واگيردار بسيارى مبتلا شدند كه منجر به از بين رفتن اهالى و متوقف شدن رشد و توسعه شهر شد.
در سال 1216 ه. ق وهابىها شهر كربلا را تصرف نموده و اهالى آن را كشته و حرمت حرم حسينى را هتك كردند و سپس رهسپار شهر نجف شدند و آن را براى مدتى محاصره كردند اما چون به نتيجه نرسيدند به سرزمين خود بازگشتند.
در سال 1217 ه. ق وهابىها بار ديگر در روز عيد غدير به نجف حمله كردند و تعدادى از علما و مردم بى دفاع شهر را كشتند.
در سال 1221 ه. ق خبر حمله مجدد وهابىها به شهر نجف سبب شد تا اهالى نجف خزانه امير المؤمنين (ع) را به كاظمين منتقل كنند تا از دست غارتگران در امان باشد. اين كار توسط شيخ جعفر كاشف الغطاء و تعداد ديگرى از علماى بزرگ نجف صورت گرفت و تعداد زيادى از اهالى شهر نيز از ترس وهابىها به عشاير منطقه پناهنده شدند و تنها دويست تن از مردان شهر به منظور مقاومت و مقابله با وهابىها در شهر سنگر گرفتند. ابن سعود به سركردگى پانزده هزار نفر از وهابىها به شهر رسيد و يك شبانه روز شهر را محاصره كرد اما بدون نتيجهاى به سرزمين خود بازگشت، برخى از منابع ذكر مىكنند كه دليران نجفى شبانه به لشكر ابن سعود حمله كرده و هفتصد نفر از لشكريان او را كشتند و اين امر باعث هراس شديد در بين لشكريان وهابى گرديد و آنان را ناچار كرد كه دست خالى از آن منطقه كوچ كنند.
در سال 1226 ه. ق (1811 م) نظام الدوله محمد حسين خان علّاف صدر اعظم فتحعلى شاه قاجار به علت هجوم پى درپى وهابىها جهت تخريب اماكن مقدسه شيعه دستور داد تا قوى ترين باروى ممكن براى شهر ساخته شود.
در سال 1228 ه. ق (1813 م) در دوره شيخ جعفر كاشف الغطاء حوادث تفرقه آميزى در بين رهبرى جامعه شيعيان پديد آمد كه باعث تقسيم مردم به دو گروه رقيب (زكرت) و (شمرت) گرديد و دشمنى و اختلاف و درگيرى بين اين دو گروه حدود يكصد سال طول كشيد وآخرين جنگ آن ها در سال 1323 ه. ق رخ داد كه منجر به پيروزى (گروه زكرت) گرديد.
در خلال جنگ اول جهانى به موجب فتواى علماى شيعه، اهالى نجف با تركهاى عثمانى متحد شده به دفاع از اسلام برخاستند و بسيارى از علماى بزرگ شيعه ازجمله آيت الله سيد محمد سعيد حبوبى به فرماندهى لشكرى از رزمندگان در جبهه شعيبه با انگليسىها به مقابله برخاستند، با اين وجود ترك هاى عثمانى در جنگ مغلوب شده و پس از شكست، رفتار بسيار بد و زنندهاى با عراقىها و به خصوص اهالى نجف داشتند كه اين امر منجر به قيام نجفىها برعليه حكومت عثمانى و اخراج آنان از شهر گرديد. در پى اين امر نجفىها حكومتى محلى ايجاد كردند و به مدت دوسال اداره شهر را برعهده گرفتند.
انگليسىها پس از تصرف بغداد سعى كردند شهر نجف را نيز به زير سلطه خود درآورند، اما بار ديگر اهالى نجف به مقابله با آنان پرداختند و اولين برخورد نظامى اهالى با انگليسىها در بيرون شهر رخ داد و در اثر آن انگليسىها كه چهل هزار سرباز را به منطقه گسيل كرده بودند حدود هفتصد سرباز را از دست دادند و ازعراقىها فقط چهل نفر به شهادت رسيدند كه اغلب آنان را زنان و بچههاى بىدفاع شهر تشكيل مىدادند. مقاومت دليرانه مردم تا مدت ها ادامه داشت اما عاقبت شهر به تصرف انگليسىها درآمد.
در سال 1333 ه. ق (1915 م) نجف عليه ترك هاى عثمانى قيام كرد و آن ها را از منطقه راند.
در سال 1335 ه. ق (1917 م) انگليسىها شهر نجف را به تصرف خود درآوردند، اما ديرى نپاييد (سال 1336 ه ق/ 1918 م) مردم نجف قيام كردند و انگليسىها را از آنجا بيرون راندند.
قيام ملى عراق عليه انگليسىها در سال 1920 م اتفاق افتاد و هسته مركزى اين قيام شهر نجف بود، زيرا كه اكثريت علما و مراجع شيعه در اين شهر زندگى مىكردند و بر اثر فتواى آنان و استجابت آن از طرف عشاير شيعه جنوب و ساير شهروندان اين كشور، عاقبت در روز يكشنبه 15 شوال سال 1338 ه ق قيامى همه جانبه عليه انگليس صورت گرفت و سربازان انگليسى در جبهههاى مختلف با عراقىها مشغول نبرد شدند و لشكر آنان ناچار شدكه از شهر نجف به كوفه عقب نشينى كند و عراقىها موفق شدند كه در بسيارى از جبهات اسراى زيادى را دستگير نموده و به مقر فرماندهى انقلاب كه در شهر نجف مستقر شده بود اعزام نمايند، كه در اين ميان تنها از معركه (رازنجيه) 160 اسير انگليسى به شهر نجف اعزام شدند. در اين انقلاب، عاقبت عراقىها موفق شدندكه انگليسىها را شكست داده و الگويى مناسب براى ساير ملل مسلمان گردند.