- تفاوت دو واژه «خلیفه» و «امام»
«خلافت» در لغت عرب به معنای نیابت از دیگری است، و «خلیفه» به کسی گفته میشود که جانشین دیگری شده و قائم مقام او گردیده و در جای او نشسته است و در واقع به معنای نیابت از آن استفاده میشود.
دو واژه «امامت» و «خلافت» هر چند به صورت دو لفظ مترادف به کار میروند، اما به نظر میرسد از حیث معنایی متفاوت باشند؛ زیرا در تحقق معنای امامت، پیشوایی شرط است. امام چه در گفتار و چه در کردار باید مردم را رهبری نماید و به آنچه بیان میکند خود عمل نماید، ولی در معنای لغوی خلافت به این موضوع اشاره دارد که همین مقدار کافی است که شخص به عنوان خلیفه برای جانشینی پیامبر صلیاللهعلیهوآله تعیین شده باشد و در غیاب او کارهای وی را انجام دهد. حتی اگر خلیفه مطابق گفتارش عمل نکند، باز هم از حیث لغت میتوان او را خلیفه نامید.
بنابراین، امامت و خلافت مرادف نیستند، گاه ممکن است این دو معنا در یک شخص جمع شود؛ مثلاً، اگر پیامبر شخص برگزیده و ممتازی را که به احکام و دستورات دین عمل میکند و از جهت عمل پیشوای مردم است؛ مانند حضرت علی علیهالسلام جانشین و خلیفه خود قرار داده و زمام امور اجتماعی، سیاسی و حفظ و نگهداری دین و قوانین شریعت را بر عهده او قرار داد؛ چنین شخصی هم به طور حقیقت امام است و هم خلیفه در مورد به کار بستن قوانین و برنامههای دینی و احکام الهی.
«امام» در لغت عرب به معنای چیزی است که دیگران از او پیروی و متابعت کنند و گفتار و رفتارش را سرمشق و الگوی خود قرار دهند، خواه چنین امامی بر حق باشد یا بر باطل، همچنان که خداوند در مورد امام بر حق میفرماید:
«روزى را كه هر گروهى را با پيشوايشان مىخوانيم! كسانى كه نامه عملشان به دست راستشان داده شود، آن را (با شادى و سرور) مىخوانند و بقدر رشته شكاف هسته خرمايى به آنان ستم نمىشود! * اما كسى كه در اين جهان (از ديدن چهره حق) نابينا بوده است، در آخرت نيز نابينا و گمراهتر است». (1)
و در مورد امام باطل میفرماید:
«با پيشوايان كفر پيكار كنيد چرا كه آنها پيمانى ندارند شايد (با شدت عمل) دست بردارند!». (2)
«امام» در اصطلاح اسلام کسی است که به فرمان خدا رهبر و راهنمای مردم باشد. خواه این امام انسان باشد و یا کتاب خدا موظف است مردم را به راه حق و دین خدا دعوت کند.
پس به طور کلی باید اینگونه بیان کرد که، این دو لفظ با هم فرق دارند چون در تحقق معنای امامت پیشوایی شرط است امام باید به آنچه میگوید عمل کند و چه در گفتار و چه در رفتار باید مردم را رهبری کند ولی در تحقق معنای خلافت همین مقدار کافی است که شخصی به عنوان خلیفه و جانشینی کسی تعیین شده باشد که در غیاب او کارهای او را انجام دهد حتی اگر خلیفه مطابق گفتارش عمل نکند باز هم از حیث لغت میتوان او را خلیفه نامید.
با توجه به این نکته که امامت و خلافت مرادف و هم معنای یکدیگر نیستند باید توجه کرد که ممکن است «امامت» و «خلافت» هر دو در یک نفر جمع شود مانند امیرالمؤمنین علی علیهالسلام که هم امام بود و هم خلیفه رسول خدا صلیاللهعلیهوآله، همچنین ممکن است شخصی امام باشد ولی خلیفه نباشد مثل حضرت ابراهیم علیهالسلام که به مقام امامت رسید ولی خلیفه کسی نبود و ممکن است شخصی خلیفه باشد ولی امام نباشد مثل مواردی که رسول خدا صلیاللهعلیهوآله در سفرها کسی را به عنوان جانشین خود در مدینه منصوب میکردند.
—————-
1- «يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ فَمَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمينِهِ فَأُولئِكَ يَقْرَؤُنَ كِتابَهُمْ وَ لا يُظْلَمُونَ فَتيلاً * وَ مَنْ كانَ في هذِهِ أَعْمى فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمى وَ أَضَلُّ سَبيلاً»؛ سوره اسراء، آیه 71- 72.
2- «فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَيْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنْتَهُون»؛ سوره توبه، آیه 12.