امامت در لغت
امامت در لغت عرب به معنای پیشوایی و رهبری است، و کسی که پیشوا و رهبر جمعیتی باشد و نظرها به سوی او متوجه گردد و از اعمال و افکارش پیروی نمایند در زبان عربی «امام» نامیده میشود.
امام جماعت را از آن جهت «امام» مینامند که مأمونین به او اقتدا میکنند و از اعمال و گفتار و حرکاتش پیروی مینمایند، و او را در این معراج روحانی مقتدا و پیشوای خود قرار میدهند.
راغب اصفهانی در کتاب «مفردات» در تعریف امام چنین میگوید:
«امام: عبارت از چیزی است که از او پیروی میشود خواه انسان باشد که از لحاظ گفتار و یا کردار مورد پیروی قرار میگیرد، و یا اینکه کتاب باشد، و یا چیزی دیگر؛ و فرق نمیکند که آنچه مورد پیروی است حق باشد و یا باطل، و جمع آن ائمه است». (1)
در کتاب «قاموسالمحیط» نیز درباره کلمه امام چنین مینویسد:
«امام به معنای طریق -راه- و شخصی است که نگهدارنده امور مردم و اصلاحکننده باشد. به همین جهت قرآن را امام گویند، پیامبر را نیز امام گویند، جانشینان آن حضرت را نیز امام گویند. و نیز رئیس لشکر و دلیل راه را هم امام گفتهاند». (2)
صاحب کتاب «مجمعالبحرین» نیز پیرامون کلمه امام چنین مینویسد:
«کلمه امام به کسر همزه، بر وزن فعال، به کسی یا چیزی گفته میشود که به او اقتدا کنند… و نیز طریق را امام گویند. بدان سبب که مردم آن را قصد کنند و از آن پیروی نمایند.» (3)
بنابراین کلمه امام به معنای «پیشوا» در زبان فارسی، درست ترجمه تحت اللفظی کلمه امام است در عربی، و پیشوا کسی است که پیشتاز و پیشرو بوده و عدهای از او پیروی کنند اعم از آن که آن پیشوا عادل و راه یافته و درست کردار باشد و یا باطل و گمراه.
——————
1- «و الْإِمَامُ: المؤتمّ به، إنسانا كأن يقتدى بقوله أو فعله، أو كتابا، أو غير ذلك محقّا كان أو مبطلا، و جمعه: أَئِمَّة»؛ مفردات راغب، ص 2، ماده (ام).
2- قاموسالمحیط، ج 4، ص 78، فصل الهمزه، باب المیم.
3- مجمعالبحرین، ج 6، ص10 و 14، ماده (امم).