- تعریف دین
- طرح مسئله
بحث مهم و اساسی دین، سابقهای به امتداد تاریخ بشر و دنبالهای به استمرار پایان جهان دارد. طول و عرض زمان را همراهی کرده، به گونهای که هیچ دورانی و هیچ مکانی نبوده که حقیقت دین حضور و ظهور نداشته باشد. دین با انسان متولّد شده و تا همه جا با انسان میماند و دمی او را رها نکرده است.
دین، همزاد انسان است، بشر از آغاز آفرینشخود، نیاز به دین را همواره در خویشتن مییافت و با عطش فطری در پی آن میرفت تا با رسیدن به زلال آن، این عطش را برطرف و خود را سیراب کند. از اینرو، جامعهشناسان و مردمشناسان با اینکه در قرون گذشته از انسان به موجود ابزار ساز و سیاستورز تعبیر میکردند، اما امروزه از او به عنوان موجودِ دین ورز سخن میگویند؛ زیرا محققان با پژوهشهای تاریخی خویش، هیچ قومی از اقوام بشری را نیافتهاند که صاحب نوعی دین نبوده باشند؛ چنانکه جدیدترین پژوهشهای جامعه شناختی، بیش از نود و پنج درصد انسانها را معتقد به خداوند و متدین به دینی از ادیان میداند و این واقعیت، باطل کننده این نظریه است که با پیشرفت اجتماعی و افزایش رفاه مادی، دین و اندیشه دینی نابود می شود. سِرّش این است که انسان، دارای سِرشت و فطرت دینی است و هویت بافت وجودی او در متن خلقت با دین مخلوط شده است.
از آنجا که دینخواهی در متن خلقت انسان نهاده شده است، (پیتر برگر) از جامعهشناسان برجسته جهانی در مقالهای با نام موج سکولار زدایی از جهان مینویسد:
باید اذعان داشت که نمیتوان گفت: ما در جهانی سکولار زندگی میکنیم. جز چند مورد استثنا، جهانیکه ما در آن زندگی میکنیم همانند گذشته آکنده از احساسات دینی است و در برخی مناطق، این احساسات بسی بیشتر از گذشته است.
حال که انسان در فطرت و درون خود به دین گرایش دارد؛ امّا برای این که دین حق را در بُعد اندیشه علمی و انگیزه عملی بیابد، باید اقدام به پژوهش و تحقیق کند و محققانه آن را بپذیرد و عملاً به آن معتقد و به برنامههای عملی آن پایبند شود.
دینشناسی، گرچه در تاریخ بشر، پیشینهای برابر با خود دین دارد زیرا انسان تا چیزی را نشناسد آن را نپذیرفته، از آن تبعیت نمیکند امّا بررسی ضابطهمندِ دین و شناخت آن با تکیه بر اصول و مبانی تحقیق، در جهان جدید و عصر کنونی، اهمیّت فوق العاده دارد و برای همگان ضروری است. از اینرو، دین پژوهی در جامعه فکری و دینی این زمان، مورد توجّه رشتههای مختلف و متنوع علمی قرار گرفته است و هر گروهی از رشتههای علمی، به تحقیق و پژوهش ابعاد مختلف دین میپردازد؛ چنانکه از دیرباز تاکنون، مسلمانان با روش های فلسفی، کلامی و عرفانی و با مراجعه به متون دینی به شناخت دین مشغولند. از اینرو، شاخههای مختلفی در دین پژوهی پدید آمده است که رشته فلسفه دین نیز از آنهاست.
از مباحث مهم فلسفه دین، موضوع انسان و دین و چگونگی رابطه آنهاست. رابطه انسان و دین، زمانی درست ترسیم میشود که حقیقت دین و انسان به خوبی شناخته شود و در پی آن، چگونگی پیوند انسان و دین روشن گردد.
- مفهوم دین
- معنای لغوی
دین در لغت به معنای فرمان بری، تعبد، انقیاد و تسلیم آمده است؛ اما میتوان برای دین معنایی در نظر گرفت که جامع این موارد باشد. آن معنای واحد که در همه مشتقات این واژه حضور دارد عبارت است از خضوع و انقیاد در مقابل یک برنامه.
- معنای اصطلاحی دین
امروزه، دین، در بردارنده اقسام فراوانی است که اشتراک آنها به اشتراک لفظی شبیهتر است تا اشتراک معنوی؛ زیرا برخی از آنها الهی و بعضی دیگر اِلحادی است؛ مانند اعتقاد به توحید و یکتاپرستی، اعتقاد به قدرتهای جادویی، اعتقاد به تقدّس برخی حیوانات و اشیا و اَشکال گوناگون بتپرستی؛ حتی برخی نیز مکاتبی چون مارکسیسم و اُومانیسم را دین مینامند.
لذا در یک تقسیمبندی کلی، دین را به دو دسته الهی و بشری میتوان تقسیم کرد. ادیان بشری، ادیانی است که ساخته انسان است و او به سبب برخی نیازهای روانی یا اجتماعیاش به پیروی از باورها و عقاید و رفتارهایی کشانده شده است؛ مانند بتپرستی یا اعتقاد به نیروهای جادویی و مانند آن که همگی ادیانی بشری است.
ادیان الهی و وحیانی، ریشه در غیب دارد و پایه و اساس آنها بر وحی و پیام الهی استوار است. انسان، سازنده دین الهی نیست، بلکه دریافت کننده پیام الهی است که باید به آن اعتقاد پیدا کند و به محتوای وحی ملتزم شود و سلوک فردی و اجتماعی خود را بر اساس آن تنظیم کند.
مراد از دین در این نوشتار، فقط دین الهی و وحیانی است، نه دین بشری یا اعم از هر دو.
بعد از بیان این مقدمه کوتاه، در تعریف اصطلاحی دین میتوان گفت: دین مجموعه عقاید، اخلاق و قوانین و مقرراتی است که برای اداره فرد و جامعه انسانی و پرورش انسانها از طریق وحی و عقل در اختیار آنان قرار گرفته است.
دینِ مبتنی بر وحی از بخشهای گوناگون تشکیل میشود؛ بخشی شامل عقاید است؛ که شامل باور و اعتقاد به حقایق و واقعیتهای جهان هستی بر اساس توحید است؛ مانند اعتقاد به وجود خدا، وحی و نبوت، قیامت و معاد، بهشت و دوزخ و مانند آنها. بخش دیگر دین، اخلاقیات است؛ یعنی تعالیمی است که فضایل و رذایل اخلاقی را به انسان شناسانده و راه تهذیب نفس او را از رذایل و کسب فضایل ارایه داده است. بخش دیگر دین، شریعت و مناسک و احکام و مقرّرات است که روابط فرد با خود و با خدای خود و با دیگران یعنی روابط اجتماعی، حقوقی، مدنی و سلوک اجتماعی و کیفیت روابط اقتصادی و سیاسی و نظامی در این بخش قرار میگیرد.
- نکته ها
1- در تعریف دین، باید از اشتباه بین دین و تدین و دینداری و ایمان اجتناب کرد ایمان و تدین با دین فرق دارد؛ زیرا تدین و ایمان، وصف انسان است، ولی دینْ حقیقتی پیامگونه است که خداوند آن را در اختیار انسان قرار میدهد.
2- دین، گاهی به حق و زمانی به باطل وصف میشود؛ زیرا مجموعه عقاید و اوصاف اخلاقی و احکام فقهی و حقوقی، یا حق است یا باطل، یا مخلوط از حق و باطل است. مجموعه عقاید و اخلاق و مقررات حق را دین حق گویند و جز آن را دین باطل نامند؛ خواه باطل محض باشد یا حق مخلوط؛ زیرا مجموع حق و باطل نیز باطل است، نه حق.
قرآن کریم، رهآورد انبیا علیهمالسلام را دین حق میداند؛ چون عقاید و اخلاق و مقررات آن مطابق با واقع است و هرآنچه که مطابق نظام هستی و محصول خدای سبحان است، حق است. خداوند به پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: حق از پروردگار تو سرچشمه میگیرد: «الحقُ منِ ربِّك * سوره آلعمران، آیه 60».
اسلام، دین الهی است که رهآورد همه انبیاست؛ چنانکه خداوند فرمود: «إنّ الدّينَ عندَالله الإسلام * سوره آلعمران، آیه 19». اسلام، دین حقّی است که اگر کسی جز آن را انتخاب کند، مقبول خداوند نیست: «وَ مَن يَبْتَغِ غَيرْ الْاسْلَامِ دِينًا فَلَن يُقْبَلَ مِنْه * هر کس که آیینی جز اسلام را انتخاب کند، از او پذیرفته نخواهد شد. سوره آلعمران، آیه 85»؛
دین باطل، رهآورد طاغوت و طاغوتیان است. خداوند، هنگام سخن از باطلگرایی فرعون میفرماید: فرعون به قومش گفت: من میترسم موسای کلیم (علیهالسلام) دین شما را عوض یا در سرزمین شما فساد کند. از اینرو، باید او را از بین برد: «إِنىّ أَخَافُ أَن يُبَدِّلَ دِينَكُمْ أَوْ أَن يُظْهِرَ فىِ الْأَرْضِ الْفَسَاد. سوره غافر، آیه 26»؛ یعنی موسی میخواهد آیینی را که در کشور مصر حکومت میکند و بر افکار و اندیشه مردم سایه افکنده، دگرگون سازد. آنچه که بر مردم مصر حکومت میکرد، مجموعه عقاید و اخلاق و قواعد و مقررات اجتماعی و نظامی و سیاسی غیر الهی و محصول اندیشه بشر طاغی بود که امری باطل است و قرآن از آن به دین یاد میکند: «دينكم»
دین حق، واحد است؛ چون مبدأ فاعلی دین حق، خدایی است که هم ذات او نامتناهی و هم قدرت وجودیاش نامحدود است و نیز حق در نظام هستی، همیشه ثابت و واحد است.
دین باطل، متعدّد است؛ زیرا مبدأ فاعلی دینِ باطل، هوا و هوس انسان است و هوسها متفرق است. از اینرو، ادیان باطل، متفرق و پراکنده است و چون ادیان باطل پراکنده است، منحصر و محصور نیست؛ زیرا هوس انسان، محصور نیست. از اینرو، خداوند در قرآن در برابر صراط مستقیم که واحد است، از راههای پراکنده سخن میگوید: «وَ لَا تَتَّبِعُواْ السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَن سَبِيلِه * و از راههاى پراكنده (و انحرافى) پيروى نكنيد، كه شما را از طريق حق، دور مىسازد. سوره انعام، آیه 153»؛ انسانی که از راه الهی و دین حق دور شود، گرفتار راههای باطل و گوناگون خواهد شد.