تدبّر به معنی ژرف اندیشی و عاقبت اندیشی در امور می‎باشد این واژه چهار بار در قرآن به کار رفته است؛ در سه آیه قرآن کریم مخاطبین خود را به تدّبر در اعماق و مقاصد پیام خویش دعوت نموده است، آهنگ و سیاق این آیات نوعی توبیخ و اعتراض را به همراه دارد:

«أَ فَلَمْ يَدَّبَّرُواْ الْقَوْلَ * آيا در عظمت‏ اين سخن نينديشيده‏اند. سوره مؤمنون آیه 68».

«أَ فَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْءَانَ أَمْ عَلىَ‏ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا * آيا به آيات قرآن نمى‏انديشند؟ يا [مگر] بر دلهايشان قفلهايى نهاده شده است؟ سوره محمد آیه 24».

«أَ فَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْءَانَ وَ لَوْ كاَنَ مِنْ عِندِ غَيرْ اللَّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا * آيا در [معانى‏] قرآن نمى‏انديشند؟ اگر از جانب غير خدا بود قطعاً در آن اختلاف بسيارى مى‏يافتند. سوره نساء آیه 82».

مخاطبین این آیات کسانی هستند که به حقانیّت الهی این کتاب به دیده ی تردید نگریسته و یا منکر آن می باشند و نیز کسانی هستند که به تقلید و بدون معرفت، به آن ایمان آورده اند و در حقایش اندیشه نمی نمایند.

در آیه­ی چهارم،‌ محتوای پر خیر و برکت قرآن رابیان می­کند تا بواسطه­ی تدبّر در آن،‌ از برکات عظیم آن بهره­مند گردند:

«كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِّيَدَّبَّرُواْ ءَايَاتِهِ وَ لِيَتَذَكَّرَ أُوْلُواْ الْأَلْبَابِ * [اين‏] كتابى مبارك است كه آن را به سوى تو نازل كرده‏ايم تا در [باره‏] آيات آن بينديشند، و خردمندان پند گيرند. سوره ص آیه 29».

با دقّت و تأمل در این آیات و سیاق آن می­یابیم که الهی بودن قرآن بدون تدبّر در آن معلوم نخواهد گشت و نیز بدون تدبر در قرآن نمی توان از ذخائر بی­کران و پر خیر و برکت کلامِ خدا بهره ای جست؛ و همچنین نمی­توان از ظلمتِ شک و تردید و حیرت و سرگردانیِ نفاق، خود را رهانید و به ایمان راستین و یقینی استوار دست یافت.

نتیجه‎ی تدبّر، كشف حقایقی است كه در ابتدایِ امر و نظرِ سطحی، به چشم نمی‎آمد.

تلاش برای كشفِ عاقبت امور، به ناچار انسان را از سطح به عمق می‎كشاند. این نكته در مورد آیاتِ قرآن هم مورد نظر می‎باشد. چرا كه پی بردن به الهی بودنِ قرآن، نیاز به تعمق و ژرف اندیشی دارد و الّا در نظرِ سطحی، آیات، چیزی جز ترکیبی از حروف و كلماتی نیست كه عرب با آنها تكلّم می‎نماید.

پس تدبّر در قرآن یعنی كاوش و اندیشه برای كشفِ مفاهیم آیات و نیز کشف روابطِ ناپیدای موجود میان آیاتِ یک سوره و ارتباط آنها با آیاتِ دیگر سوره­های قرآن.

در این نوشتار به بیان روش و اسلوب تدبّر خواهیم پرداخت تا بتوان راه صحیح فکر کردن در مورد قرآن را به کار بست و بهترین، صحیح ترین و بیشترین بهره را از این منبع نور برای رشد و شکوفایی استعدادهای نهفته مان به کار بریم و به سعادت ابدی که برای آن خلق شده ایم دست یابیم.

  • هدف اصلی از قرائت

هدف پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت علیهم السلام این بود که اصحاب و امّت در کنار فراگیری الفاظ قرآن کریم، از سرچشمه­ی حکمت الهی یعنی قرآن کریم نیز بهره ببرند؛ در قرآن تدبّر کنند و قرآن را با قرآن بفهمند. به همین دلیل آنان هنگام پاسخ گویی به پرسش­های قرآنی امّت، به جای گستردن انواع بحث­ها که مشکل پرسشگر را دو چندان می­سازد،‌ به تبیین روابط آیه­ها و تفهیم مفاد آنها به کمک دیگر آیات می­پرداختند.

در این زمینه روایات فراوان است امّا به یک نمونه به عنوان تأیید کلام اکتفا می­شود:

مردی به امام صادق (علیه السلام) عرض کرد: خداوند می­فرماید:

 «وَ قَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونىِ أَسْتَجِبْ لَكمُ‏ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبرِونَ عَنْ عِبَادَتىِ سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ * و خداى شما فرمود كه مرا با (خلوص دل) بخوانيد تا دعاى شما مستجاب كنم. آنان كه از (دعا و) عبادت من اعراض و سركشى كنند زود با ذلت و خوارى در دوزخ شوند. سوره غافر آیه 60».

من خدا را می­خوانم ولی دعایم اجابت نمی­شود. دلیل چیست؟

امام فرمود چون شما به پیمان خدا وفا نمی­کنید؛ زیرا خداوند فرموده است:

«يَابَنىِ إِسْرَءِيلَ اذْكُرُواْ نِعْمَتىَ الَّتىِ أَنْعَمْتُ عَلَيْكمْ وَ أَوْفُواْ بِعَهْدِى أُوفِ بِعَهْدِكُمْ وَ إِيَّاىَ فَارْهَبُونِ * اى بنى اسرائيل، به ياد آريد نعمتهايى كه به شما عطا كردم، و به عهد من وفا كنيد تا به عهد شما وفا كنم، و تنها از من بر حذر باشيد. سوره بقره آیه 40».

خداوند در قرآن می فرماید:

«الَّذِينَ ءَاتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ أُوْلَئكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ مَن يَكْفُرْ بِهِ فَأُوْلَئكَ هُمُ الخْاسِرُونَ * كسانى كه كتاب [آسمانى‏] به آنان داده‏ايم، [و] آن را چنان كه بايد مى‏خوانند، ايشانند كه بدان ايمان دارند. [ولى‏] كسانى كه بدان كفر ورزند، همانانند كه زيانكارانند. سوره بقره آیه 121».

با مقایسه­ی این آيه با آیه­ی شریفه­ی 29 سوره­ی (ص) که هدف از نزول و بهره­مندی از قرآن را تدبّر در آیات قرآن معرفی می نماید؛ در می­یابیم که تلاوت راستین، همان تدبّر در آيات قرآن می­باشد.

آیا تدبر در قرآن وارد است؟

برای پاسخ به این سوال ناگزیریم که به قرآن این منبع عظیم الهی مراجعه کنیم، زیرا که سخن قرآن محکم­ترین پاسخ برای هر سؤالی خواهد بود:

اگر نظری به قرآن بیفکنیم می­بینیم که این کتاب شریف ما را به صراحتِ تمام دعوت به تدبّر در آیات الهی می­کند.

«فَإِنَّمَا يَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِكَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ * در حقيقت، [قرآن‏] را بر زبان تو آسان گردانيديم، اميد كه پند پذيرند. سوره دخان آیه 58».

در این آیه خداوند می­فرماید قرآن را کتابی قرار دادیم که فهم آن آسان است.

«أَ فَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْءَانَ أَمْ عَلىَ‏ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا * چرا در قرآن تدبر نمى‏كنند، آيا بر دلهايشان قفل زده شده است؟ سوره محمد  آیه 24».

با مراجعه به روایات هم به همین پاسخ بر می­خواهیم خورد؛ یعنی دعوت به تأمل در قرآن. از پیامبر گرامی (ص) نقل شده:

«أَعْرِبُوا الْقُرْآنَ وَ الْتَمِسُوا غَرَائِبَهُ‏ * قرآن را با إعراب درست بخوانید و شگفتی­های آن را جستجو کنید». (1)

و امام صادق (علیه السلام) می­فرمایند:‌

«هر بار که قرآن نوید یا هشدار می­دهد درنگ کن و در امثال و اندرزهای آن بیندیش».

و از امیر المؤمنین علی (علیه السلام) نقل شده:

«أَلَا لَا خَيْرَ فِي قِرَاءَةٍ لَا تَدَبُّرَ فِيهَا * آگاه باشید که درتلاوت قرآن بدون تدبرخیرى نیست». (2)

البته با کمی تأمل انسان به این نتیجه خواهد رسید که قرآن پیام خدا به انسان و رهنمود و روشنگری است برای قاطبه­ی مردم؛ و طبیعی است که پیام باید متناسب با حال گیرنده پیام باشد؛ یعنی بتواند در آن تأمل و تدبّر و ادراک کرد. در اکثر خطاب­های قرآن عباراتِ «یا ایها الناس» و «یا ایها الذین آمنوا» به چشم می خورد و این صحیح نیست که قرآن کسی را مورد خطاب دهد که ابداً سخنان او را نمی فهمند.

قلب انسان ظرف و ابزار تدبر در قرآن

آنچه از آیات قرآنی و روایات معصومین (علیهم السلام) به دست می­آید، این است که جایگاه شایسته کلام خدا، صدر –سینه و قلب- انسانهاست.

«أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ * آيا ما سينه تو را گشاده نساختيم؟. سوره انشراح آیه 1».

 لذا از آنجا که کلام الهی باید در قلب و سینه جای گیرد تا انسان هدایت شود می­بینیم که خداوند کسانی را که لجاجت کرده، راه هدایت را پیش نمی­گیرند را چنین مذمّت می­کند:

«أَ فَلَمْ يَسِيرُواْ فىِ الْأَرْضِ فَتَكُونَ لهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بهَا أَوْ ءَاذَانٌ يَسْمَعُونَ بهَا فَإِنهَّا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَ لَكِن تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتىِ فىِ الصُّدُورِ * چرا در اين سرزمين‏ها سير نمى‏كنند تا قلبهايى داشته باشند كه با آن بفهمند يا گوشهايى كه با آن بشوند. آرى، ديدگان كور نمى‏شود بلكه دلهايى كه در سينه‏ها است كور مى‏شود. سوره حج  آیه 46».

البته باید دانست تدبّر پدیده­ی تازه­ و جدایی از دین نیست که ما بخواهیم مستقلاً در پی کسب آن باشیم، بلکه اگر قرآن داخل قلب انسان شود که ستاد فرماندهی بدن انسان است، تدبّر نیز خود به خود از اعماق قلب او خواهد جوشید:

«أَ فَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْءَانَ أَمْ عَلىَ‏ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا * چرا در قرآن تدبر نمى‏كنند، آيا بر قلبهايشان قفل زده شده است؟ سوره محمد آیه 24».

آرى عامل گمراهی انسانها يكى از این دو امر است يا در قرآن، اين برنامه هدايت الهى و اين نسخه كامل شفابخش، تدبر نمى‏كنند و يا اگر تدبّر مى‏كنند بر اثر هواپرستى قفلهای بر دلهاى آنهاست، به گونه‏اى كه هيچ حقيقتى در آن نفوذ نمى‏كند.

آری وارد نشدن حقایق به دل است که نمی­گذارد انسان هدایت شود؛ یعنی هدایت با قلب و دل انسان رابطه­ی مستقیم دارد. لذا باید قرآن را به گونه­ای آموزش دید که وارد قلب شود نه مغز؛ زیرا مادامی که قرآن در قلب انسان باشد، همواره در یاد آن شخص بوده و او را متذکر و هدایت خواهد کرد.

آری این قلب انسان است که ظرف پذیرش قرآن و ظرف تدبّر در آن است نه مغز و یا وَهْمْ و غیره.

  • چگونگی تدبّر

تدبّر تنها راه فهم قرآن است. آیات و روایات هیچ راه دیگری غیر از تدبّر را برای رسیدن به این هدف والا به رسمیت نمی­شناسند. برای فهم آیات دو راه بیشتر وجود ندارد. یا تنظیم مباحث علمی و فلسفی پیرامون مسائلی که در آیه وجود دارد. سپس حمل آن مباحث بر آیه؛ که این روش مورد پسند بحثِ نظری هست ولی مورد رضایت قرآن نیست.

روش دیگر، تفسیر قرآن توسط خود قرآن و روشن کردن معنی آیه از راه تدبّر است.

با نگاه به قرآن می­بینیم که خداوند بارها قرآن را نور و هدایت معرفی کرده است و حاشا که قرآن روشن کننده هر چیزی باشد امّا مبیّن و روشن کننده خود نباشد؛ و چگونه ممکن است قرآن انسانها در تمام احتیاجاتشان یاری کند اما در احتیاج آنها به تدبّر در خود یاری نکند؛ و این راهی است که مورد تایید قرآن می­باشد، یعنی تفسیر و تدبّر به واسطه­ی خود قرآن.

در خصوص چگونگی و معیارهای تدبّر در قرآن بهتر است از کلام نورانی امیر مؤمنان علی (علیه السلام) استفاده گردد. ایشان ‌با بیان دو شاخصه­ی عمده، انسانها را به دو گروه اصلی تقسیم می­کنند.

گروه اول کسانی که با تمام وجود بندگی خدا را پذیرفته اند و در صددند تا با هواهای نفسانی خویش مبارزه کنند و خواست و اراده­ی خدا را بر خواست و تمایلات خود مقدم دارند. طبیعی است چنین انسانهایی قرآن را از صمیم قلب می­پذیرند و دستورات و معارف آن را به جان و دل خریدارند و در مقام عمل، آن را الگو قرار داده و در راه برپایی شعائر و دستورات آن کوشا هستند.

حضرت در وصف این گروه چنین می­فرمایند:

«محبوب­ترین بندگان خدا بنده­ای است که، خدا او را در مبارزه با خواسته­های نفسانی­اش یاری کند. این گروه که همان گروه مؤمنان هستند،کسانی هستند که زمام امور خود را به دست قرآن کریم سپرده­اند، پس قرآن جلودار و امام و رهبر آنهاست، هر جا قرآن بار می­اندازد و فرمانِ ایست می­دهد، آنها نیز توقف می­کنند و می­ایستند. حرکت و توقف آنها تابع قرآن است. این گروه، قرآن و حقایق دین را به عنوان یک سلسله واقعیّت­های عینی پذیرفته اند و به آنها باور دارند. اینان احکام و دستورات دین و قرآن کریم را حاکی از واقعیّت­های ، که رعایت آنها با سعادت انسان رابطه­ی مستقیم دارد، می­دانند و عدم رعایت آنها را موجب بازماندن از سعادت دنیا و آخرت می­شمارند». (3)

و گروه دوم کسانی هستند که می­پندارند، قرآن، تابع ذهنیّت­ های افراد است نه این که خود گویای مطالب قطعی و مشخصی باشد؛ یعنی قرآن یا هر متن دینی دیگر بدون معنا و محتوای خاصّی تلقی می­کنند. لذا وقتی که این گروه با قرآن مواجه می­شوند بر اساس ذهنیّت ­های خود مطالبی را از قرآن برداشت می­کنند (تفسیر به رأی). به دلیل همین نگاه است که برداشت شخصی خود را به قرآن و یا هر متن دینی دیگری تحمیل می کند.

لذا چنانچه قبلاً اشاره شد کسانی از هدایت قرآن بهره مند می­شوند که بدان باور و ایمان داشته باشند و کسانی که با سوابق ذهنی و پیش داوری در صدد هستند که برای خواسته­های نفسانی خود توجیه قرآنی درست کنند و به رأی خویش کلام خدا را تفسیر و توجیه نمایند، از ایمان به خدا بی بهره اند و هیچ گاه چنین اشخاصی نمی­توانند برنامه­های انسان ساز قرآن را در زندگی پیاده کنند. مؤید این سخن بیانی از پیامبر اکرم (ص) است که می­فرمایند:

«مَن فسّرَ القرآنَ بِرَأَیه فقدِ افتری علی اللهِ الکَذِبَ * کسی که قرآن را به رأی و نظر خویش تفسیر کند هر آیینه نابجا به خداوند دروغ نسبت داده است».

  • زمینه­های تدبّر در قرآن

1- معرفت و ایمان به شأن و مقام قرآن

جهل به موقعیّت قرآن موجب می شود که نتوانیم ارتباط صحیحی با قرآن برقرار سازیم و با آن مأنوس شویم، از این رو ارتباط غلط با قرآن موجب زدگی و تنفّر خواهد شد.

رسیدن انسان به بن بست در شناخت مقصد و هدف خلقت خویش و درک عدم گره گشایی توسط غریزه، تجربه و علوم بشری از مشکلات و معضلات اساسی انسان، آدمی را به تواضع و فروتنی در مقابل وحی الاهی می کشاند:

«وَ يَرَى الَّذِينَ أُوتُواْ الْعِلْمَ الَّذِى أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ هُوَ الْحَقَّ وَ يَهْدِى إِلىَ‏ صِرَاطِ الْعَزِيزِ الحَمِيدِ * آنان كه علم داده شده‏اند، آنچه را كه از ناحيه پروردگارت به تو نازل شده حق مى‏بينند، حقى كه به سوى صراط عزيز حميد راه‏نمايى مى‏كند. سوره سبأ آیه 6».

لذا انسان زمانی جایگاه قرآن را به روشنی درک خواهد کرد از تمام راههایی که می اندیشد موجب نجات و سعادت او خواهند شد به کلّی مأیوس شده باشد. البته این به معنی نفی استفاده از علوم در زندگی نیست، ولی تا انسان مناسبات اجتماعی و سیاسی اقتصادی و نیز درمان دردهای روحی و جسمی خویش را بر اساس وحی انجام ندهد به هیچ وجه جمال سعادت دنیا و آخرت را نخواهد دید و این حقیقتی انکار ناپذیر است.

انکار شأن قرآن هلاکتی توأم با خفت و خواری و رسوایی را باعث می شود:

«أَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَ تَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ  فَمَا جَزَاءُ مَن يَفْعَلُ ذَالِكَ مِنكُمْ إِلَّا خِزْىٌ فىِ الْحَيَوةِ الدُّنْيَا وَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يُرَدُّونَ إِلىَ أَشَدِّ الْعَذَابِ وَ مَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ * پس چرا به بعضى از كتاب ايمان مى‏آوريد و به بعضى ديگر كفر مى‏ورزيد و پاداش كسى كه چنين كند بجز خوارى در زندگى دنيا و اينكه روز قيامت به طرف بدترين عذاب برگردد چيست؟ و خدا از آنچه مى‏كنيد غافل نيست. سوره بقره آیه 85».

و در مقابل انکار کنندگان جایگاه قرآن کسانی هستند که دچار افراط شده و مدعی هستند هر چه در علوم تجربی مطرح است، قرآن آن را بیان کرده است و دلیلشان آیه­ی 89 سوره ی نحل است: «تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‏ * اين كتابى كه بر تو نازل كرده‏ايم توضيح همه چيز است».

این دسته افراد نیز از صراط مستقیم به انحراف گرائیده و از اهداف قرآن را گم کرده اند. اهداف قرآن هدایت به سوی رشد، شکوفاندن بذر ایمان، تقوی و احسان و … است و حرکت در شاه راه عبودیت الهی و رسیدن به قله­ی معرفت و بندگی که پیدا کردن و پیمودن این راه جز از طریق وحی برای بشر امکان پذیر نیست، نه کشف معادن و ساخت تجهیزات که این کار را بشر با عقل جزئی نگر خود می تواند انجام دهد.

از دیگر آفات عدم شناخت جایگاه قرآن، جریان علم زدگی و تفسیر به رأی است؛ که از دیر باز تا کنون در برخورد با قرآن، صورت گرفته است. باید در برابر قرآن همچون راسخان در علم بود؛ که بی چون چرا و با آرامش کامل به تمام قرآن أعم از محکم و متشابه ایمان آورده اند؛ چرا اینان ریشه در سرزمین علم دوانده اند، از آن تغذیه نموده، همچون درختان تنومد به استحکام رسیده اند و در نتیجه بیش از هر کس به حجم عظیم مجهولات بشری پی برده اند:

«هُوَ الَّذِى أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ ءَايَاتٌ محُّكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَ أُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فىِ قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَ مَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فىِ الْعِلْمِ يَقُولُونَ ءَامَنَّا بِهِ كلُ‏ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَ مَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُوْلُواْ الْأَلْبَابِ؛ رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَ هَبْ لَنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً  إِنَّكَ أَنتَ الْوَهَّابُ * و او كسى است كه كتاب را بر تو نازل كرد، بعضى از آيات آن، آيات محكم است كه اصل كتابند، و بعضى ديگر آيات متشابهند، اما آن كسانى كه در دلهايشان انحراف است تنها آيات متشابه را پيروى مى‏كنند تا به اين وسيله فتنه به پا كنند و به همين منظور آن آيات را به دلخواه خود تاويل مى‏كنند، در حالى كه تاويل آن را نمى‏دانند مگر خدا و راسخون در علم، مى‏گويند به همه قرآن ايمان داريم كه همه‏اش از ناحيه پروردگار ما است و به جز خردمندان از آن آيات پند نمى‏گيرند. پروردگارا، دلهاى ما را بعد از آنكه هدايت كردى منحرف مساز و از ناحيه خود رحمتى به ما عطا كن كه تنها تو بخشنده‏اى. سوره آل عمران آیه 8 و 7».

2- درک و اعتراف به شأن خود در برابر قرآن

قرآن طبیب است و ما بیمار و دردمند، این حقیقت بزرگ را تا واقف نشویم و به آن معترف نگردیم از سفره ی گسترده ی قرآن بهره مند نخواهیم شد. انسان تا وقتی جهلی در خو نبیند و درد و مرضی نشناسد و حس نکند نیازی به قرآن نخواهد داشت و رجوع به قرآن بی معنی خواهد بود و نه تنها قرآن جلوه ای نخواهد داشت، بلکه مطالعه اش زدگی و تنفر و گریز از قرآن را نتیجه خواهد داد:

«وَ إِذْ لَمْ يَهْتَدُواْ بِهِ فَسَيَقُولُونَ هَاذَا إِفْكٌ قَدِيمٌ * و چون بدان هدايت نيافته‏اند، به زودى خواهند گفت: اين دروغى كهنه است. سوره احقاف آیه 11»

در یک کلام تا انسان در برخورد با قرآن هر چه بیشتر ضعفها و امراض خود را شناسایی نکند و بر این طبیب بزرگوار و منحصر به فرد عرضه نکند تا شفا بخشد راهی برای تفکر باز نخواهد شد و بهره ای از قرآن نخواهد برد.

 3- زمانهای مناسب تبدّر در قرآن

قرآن دیدار با خداست، از این رو باید زنده­ترین حالات و اوقات را به قرآن اختصاص داد و در خدمت قرآن به سر برد؛ برای زنده ترین حالات وقت خاصی را نمی­توان معیّن کرد، لیکن با توجه به تحوّلات شب و روز اغلب می­توان با کمی دقّت در برنامه ریزی روزانه، مناسب­ترین حالات را با مناسب­ترین اوقاتِ طبیعت همزمان نمود.

وقتِ طلوع و غروب خورشید، دو وقتِ مهم در تحولات شبانه­روز است که یکی جانشین دیگری می شود و اوضاع و شرایط جوی خاصی را پدید می­آورد که با قبل از خود بسیار متفاوت است. از این رو این دو وقت جهت تدبّر در قرآن، خلوت و مناجات با پرودگار بسیار تأکید شده است:

«وَ اذْكُر رَّبَّكَ فىِ نَفْسِكَ تَضَرُّعًا وَ خِيفَةً وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَ الاْصَالِ وَ لَا تَكُن مِّنَ الْغَافِلِينَ * و در دل خويش، پروردگارت را بامدادان و شامگاهان با تضرع و ترس، بى‏صداى بلند، ياد كن و از غافلان مباش. سوره اعراف آیه 205».

«فىِ بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَ الاْصَالِ * در خانه‏هايى كه خدا اجازه داده همواره محترم و با عظمت باشند و نام وى در هر بامداد و پسين در آن ياد شود. سوره نور آیه 36».

این دو وقت، از اوقاتِ استجابت دعاست، از این رو شیطان، سعی فراوان در اغفال انسان­ها در این دو وقت را دارد.

وقتِ مهم دیگر، کمی از دو ثلث آخر شب خصوصاً ثلث آخر می­باشد که از ارزشمند­ترین ومؤثر­ترین اوقاتِ مناجات و انس و تدبّر در قرآن می­باشد که در سوره­ی مزمّل بر آن تأکید شده است:

«يَأَيهَّا الْمُزَّمِّلُ؛ قُمِ الَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا؛ نِّصْفَهُ أَوِ انقُصْ مِنْهُ قَلِيلاً؛ أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَ رَتِّلِ الْقُرْءَانَ تَرْتِيلاً * اى جامه به خويشتن فروپيچيده، به پا خيز شب را مگر اندكى، نيمى از شب يا اندكى از آن را بكاه، يا بر آن [نصف‏] بيفزاى و قرآن را شمرده شمرده بخوان. سوره مزمل آیه 1-4».

آرامش شب، سکوت مرموز و الهام بخشِ آن به همراه خلوت و تنهایی، تمرکز و حضوری را سبب می شود که در اوقات دیگر کمتر به دست می آید.

  • اصول اساسی تدبّر در قرآن
  • اصل اوّل: قابل فهم بودن برای مردم

«كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِّيَدَّبَّرُواْ ءَايَاتِه‏ * كتابى مبارك است كه آن را به سوى تو نازل كرده‏ايم تا در باره‏ آيات آن بينديشند. سوره ص آیه 29».

«أَ فَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْءَان‏ * آيا به آيات قرآن نمى‏انديشند؟ سوره محمد آیه 24».

قرآن برای مردم نازل شده است و آنان، مخاطب پیام ها و دستور العمل های قرآن می باشند؛ نظری گذرا بر خطاب هایِ (یا بَنی آدَم)، (یا ایُّها الإنسانُ)، (یا عبادِی)، (یا اهلَ الکتابِ)، (یا بنی اسرائیلِ) و تعبیرات دیگر، به روشنی مقصود ما را شهادت می دهد.

در این خطابها، قرآن به زبانِ توده­ی مردم از هر قشر و طبقه و از هر کیش و آئین و هر قوم و قبیله و نژاد که باشند، سخن می­گوید؛ چرا که مسئولیّت هدایتِ تمام بنی آدم را تا روز قیامت بر عهده دارد و در مقابل، مردم مسئولیّت تبعیّت و اطاعت را باید به گردن بگیرند.

این مسئولیّت دو طرفه، در کنارِ این خطاب­هایِ مستقیم به انبیاء و مؤمنین، کفار و مشرکین و توده هایِ مردمی، به ناچار قابل فهم بودنِ خطابها را به ضرورت، مطرح می­نماید.

علاوه بر آن، اعتراضات و توبیخ­هایِ قرآن، نسبت به عدم تدبرِ مستقیم مردمِ حتی مشرک در محتوای قرآن، انسان را به این نتیجه می­رساند که قرآن قابل فهم برای همگان بوده که چنین امر و توبیخی توسط خداوند در قرآن آمده در غیر این صورت نمی­توانست این توبیخات وجهی داشته باشد.

لذا اولین اصلی در مورد تدبّر قرآن باید پذیرفت این است که قرآن کتابی است قابل فهم برای همگان.

  • اصل دوم: عدم جدایی از عترت

 «إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْض‏ * به درستى كه من دو چيز وزين و گرانبها را بر جاى مى‏گذارم: كتاب خدا و عترتم اهل بيتم، مادام كه به اين دو تمسّك جستيد هرگز گمراه نخواهيد شد، زيرا اين دو هرگز از هم جدا نخواهند شد تا اينكه در كنار حوض كوثر بر من وارد شوند». (4)

«إِنَّهُ لَقُرْءَانٌ كَرِيمٌ * فىِ كِتَابٍ مَّكْنُونٍ * لَّا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ * كه اين [پيام‏] قطعاً قرآنى است ارجمند، در كتابى نهفته، كه جز پاك‏شدگان بر آن دست نزنند. سوره واقعه آیه 77- 79».

قرآن کریم در عین قابل فهم بودنِ خطاب هایش برای اقشار مردم، قرین دائمی عترت می باشد؛ از این رو این دو سرمایه و گوهر گرانبها (ثَقَلینْ) دو چهره از یک حقیقت می باشند که نباید میانشان جدایی افکند و از آنجا که تدبّر گسترده و فراگیر در قرآن، علاوه بر طهارت فطری نیازمند آشنایی با روش هایِ صحیحِ تدبّر و قبل از آن،‌ اصول اساسی تدبّر، می باشد و از طرفی فهم قرآن مراتبِ بی شماری دراد و نفوس مردمی نیز از نظرِ مراتبِ فهم، یکسان نبوده و از آلودگی نیز برکنار نمی باشد و قرآن نیز دارایِ محکم و متشابه و عام و خاص می باشد، پس به ناچار باید در فهم قرآن، از معصومین (ع) یاری جست که به حقیقتِ قرآن، دست یافته اند و تمام مراتبِ فهم آن را طی کرده اند تا اصول تدبّر و روشهای آن را به ما بیاموزند.

  • اصل سوم: عدم تحریف قرآن

قرآن معجزه و سند ابدی دین خداست، از این رو هر گونه تحریف لفظی به زیادت یا نقصان در آن راه ندارد چرا که مظهرِ مطلقِ عزت و حقانیّت خداست:

«وَ إِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ؛ لَّا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِن بَينْ‏ يَدَيْهِ وَ لَا مِنْ خَلْفِهِ تَنزِيلٌ مِّنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ * و به راستى كه آن كتابى ارجمند است. از پيش روى آن و از پشت سرش باطل به سويش نمى‏آيد وحى [نامه‏] اى است از حكيمى ستوده [صفات‏]. سوره فصلت آیه 41 و 42».

و خدا به عزّت خویش، خفظ و صیانت آن را از هر گونه نقض و عیبی، خود بر عهده گرفته است:

«إِنَّا نحَنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لحَافِظُونَ * بى‏ترديد، ما اين قرآن را به تدريج نازل كرده‏ايم، و قطعاً نگهبان آن خواهيم بود. سوره حجر آیه 9».

شبهه ی تحریف، انحرافی است عظیم که در ذهنِ معیوب ساده اندیشان و کج اندیشان زخ نموده است؛ زیرا خداوند با شدّت و غلظت تأکید می کند ما آن را نازل کردیم و قطعاً ما پاسدار آن هستیم.

  • اصل چهارم: خدایی بودن لفظ و چینش قرآن

قرآن با همین الفاظش از جانب خدا بر قلبِ مبارکِ پیامر اسلام (ص) به وحی نازل شده است و این مرتبه ی لفظی تنزلِ آن حقیقت ملکوتی قرآن می باشد که در پیشگاه خداوند متعال است:

«إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْءَانًا عَرَبِيًّا لَّعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ؛ وَ إِنَّهُ فىِ أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلىٌّ حَكِيمٌ * ما آن را قرآنى عربى قرار داديم، باشد كه بينديشيد. و همانا كه آن در كتاب اصلى [لوح محفوظ] به نزد ما سخت والا و پرحكمت است. سوره زخرف آیه 3 و 4».

برای توضیح بشتردر این خصوص به بخش تحریف قرآن مراجعه شود.

  • اصل پنجم: ابدی بودن پیام

قرآن خورشید جاری در بستر زمان می باشد و همه ی مکانها و زمانها را تا قیامت، در هنگام نزول مدّ نظر داشت؛ چرا که مظهرِ احاطه و نظارت الهی بر گذشته و حال و آینده می باشد، از این رو پیامِ قرآن مقیّد به هیچ مکان و زمان، حتی زمان و مکانِ نزول نمی باشد؛ در غیر این صورت قرآن نمی توانست برای آیندگان پیامی داشته باشد:

امام باقر (ع) می­فرمایند: «اگر بنا بود آيه‏اى كه درباره قومى نازل شده پس از مردن آن قوم بميرد، از قرآن چيزى برجاى نمى‏ماند، ليكن تا زمانى كه آسمانها و زمين باقى است، سراسر قرآن در جريان خواهد بود. و هر قومى را آيه‏اى است از خير يا شر، كه آن را مى‏خوانند و خود اهل آنند». (5)

  • اصل ششم: هدایت و تربیت فرد و جامعه

«يهْدِى إِلىَ الرُّشْد * قرآن به راه راست هدايت مى‏كند. سوره جن آیه 2».

قرآن کتاب هدایت و تربیت فرد و جامعه است به سوی رشد و تعالی و بروز ارزشهای الهی در وجود انسان و صحنه اجتماع؛ از این رو هر آنچه که در این حوزه ضروری است در قرآن مطرح گشته است:

«تِبْيَنًا لِّكلِّ شىَ‏ءٍ وَ هُدًى وَ رَحْمَةً وَ بُشْرَى‏ لِلْمُسْلِمِينَ * و اين كتاب را كه روشنگر هر چيزى است و براى مسلمانان رهنمود و رحمت و بشارتگرى است، بر تو نازل كرديم. سوره نحل آیه 89».

و هر چه که نقشی در امر تربیت و هدایت نداشته به کنار گذاشته شده است، ولو که برای مردم بسیار جذّاب و شنیدنی باشد.

  • شرایط تدبر در قرآن

یک بیمار وقتی برای درمانِ دردی به پزشک مراجعه می­کند، پزشک در قبال آن بیماری نسخه ای برای بیمار تجویز می­کند. در این نسخه داروها دارای شرایطی است. ساعت مناسب، خوردن غذای متناسب با آن دارو و شرایط خاص مصرف و … .

حال اگر بیمار واقعاً به دنبال بهبودی است، ناچار است آن شرایط را حفظ و رعایت کند؛ در غیر این صورت انتظار سلامتی و تندرستی توقعی بی جا خواهد بود.

این مطلب در مورد قرآن کریم که سخن و تجویز الهی برای درمان تمام دردهای روحی و باطنی بشریّت است نیز صادق است؛ یعنی اگر کسی بخواهد از دارو و درمان­های شفا بخش آیات قرآن برای درد جوامع بشری و یا دردهای کشنده­ی روحی خود استفاده کند ناگزیر باید شئونات و شرایطی را به جا آورد. در غیر این صورت بهره­ای که باید از آن برده شود برده نخواهد شد و اگر طبق دستور الهی به این داروخانه­ی معنوی نزدیک نشویم نه تنها شفا بخش و هدایتگر نخواهد بود بلکه بعضاً نتیجه­ی عکس نیز خواهد داد.

لذا برای آنکه تدبّر در قرآن ثمر بخش و سالم و زنده و تأثیر گذار باشد باید شرایط تدبّر در قرآن نیز به گونه­ای باشد که این نتایج حاصل آید؛ که به مهمترین آنها اشاره خواهد شد.

  • شناخت جایگاه قرآن

قرآن یک سخن عادی نیست. قرآن کلام الله است که به زبان روشن و بدون هیچ کژی و انحراف بر رسول بزرگوارش نازل شده است تا برای همه عالمیان، انذارکننده باشد. قرآن حق است و به حق نیز نازل شده و نازل کننده آن خداوندی است که همتا و نظیر ندارد؛ و آورنده آن روح الامین و محل نزول آن قلب پاک پیامبر (ص) است.

به نظر می‌رسد ناآگاهی و کم‌توجهی به شأن قرآن در دو جهت قابل بررسی باشد: یکی این که جایگاه گوینده شناخته نشود و دیگر این که جایگاه مخاطب فراموش شود. همین کم‌توجهی، بزرگ‌ترین مانع بر سر راه تدبر است.

هنگام بعثت پیامبر (ص) جهان در ظلمت و ضلالت بود. قرآن در چنین شرایطی نازل شد تا آن خرابی‌ها را اصلاح کند و آن دردها را شفا دهد. قرآن با شناساندن فقر انسان، فنای دنیا، واقعیت مرگ، حساب سخت قیامت، وسعت رحمت حق و قدرت و علم بی‌حد او از یک سو و خباثت شیطان و عداوت او با انسان و حقیقت گناه از سوی دیگر، در مسیر دوای درد انسان گام برمی‌دارد. انسان اگر به امور فوق با دقت بنگرد و وضعیت بحرانی خودش را بشناسد و به آلودگی و بیماری‌های قلب و روحش آگاه شود، به دنبال طبیبی می‌گردد که دردش را دوا کند.

درمان، فقط قرآن است، به شرطی که بشر شأن قرآن را بشناسد و بفهمد. از سوی دیگر، از این نکته نیز غفلت می‌شود که این نسخه­ی کامل، طبیبی دارد به نام محمد (ص) که به همراه کتاب طبِّ خود، به اطراف می‌گردد و نیازمندان را درمان می‌کند و قلب‌هایی که کور هستند و گوش‌هایی که کر هستند، همه را شفا می‌دهد.

این نسخه و طبیب را کسی فرستاده که خالق بشر است، هم نقطه ضعف‌ها را می‌داند، هم بیماری قلب‌ها را می‌شناسد و هم علم لازم برای تجویز داروی مناسب را دارد و هم وعده شفا و صحت داده است.

«يَأَيهَّا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْكُم مَّوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَ شِفَاءٌ لِّمَا فىِ الصُّدُورِ وَ هُدًى وَ رَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ * اى مردم عالم، به حقيقت نامه‏اى كه همه پند و اندرز و شفاى دلها و هدايت و رحمت بر مؤمنان است از جانب خدايتان آمد. سوره یونس آیه 57».

«وَ نُنزِلُ مِنَ الْقُرْءَانِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ وَ لَا يَزِيدُ الظَّلِمِينَ إِلَّا خَسَارًا * و ما آنچه از قرآن فرستيم شفا (ى دل) و رحمت (الهى) براى اهل ايمان است و ظالمان را به جز زيان (و شقاوت) چيزى نخواهد افزود. سوره اسراء آیه 82».

 اما به شرطی که بیمار، به این شفاخانه بیاید و شأن این طبیب را بشناسد و به نسخه او عمل کند و همین است معنای تدبّر، پس به این شفاخانه باز گردیم، ولی با دو مبنا: شناخت قرآن و عمل به آن.

یکی از موانع مهم تدبّر در قرآن، نوع برخورد ما با این کلام است؛ یعنی این که تصور شود قرآن یک سخن عادی است. در حالی که ارزش این کلام به اندازه­ی ارزش صاحب کلام است. از این رو امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:

«برتری قرآن بر سایر سخن‌ها، مانند برتری خدا بر خلق است».

این کلام، خدایی­ست، پس نباید مانند کتاب بشری تلقی شود. این کلام، جان دارد، روح دارد، روحی از عالم امر.

«وَ كَذَالِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِّنْ أَمْرِنَا  مَا كُنتَ تَدْرِى مَا الْكِتَابُ وَ لَا الْايمَانُ وَ لَاكِن جَعَلْنَاهُ نُورًا نهّْدِى بِهِ مَن نَّشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا وَ إِنَّكَ لَتهَدِى إِلىَ‏ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ * و همين طور ما روحى از امر خود را به سويت وحى كرديم، و گر نه تو مى‏دانستى كتاب چيست، و نه مى‏توانستى ايمان چيست، و ليكن ما آن را نورى كرديم تا به وسيله آن هر كه از بندگانمان را خواستيم هدايت كنيم، و تو به يقين به سوى صراط مستقيم هدايت مى‏كنى. سوره شوری آیه 52».

تدبر یعنی گذشتن از فضای حروف و کلمات به باطن آنها. باطنی از یک عالم که روح انسان نیز از آنجا آمده است.

«وَ يَسَئلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ  قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبىّ‏ وَ مَا أُوتِيتُم مِّنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا * و تو را از حقيقت روح مى‏پرسند، جواب ده كه روح از (عالم) امر خداست (و بى‏واسطه جسمانيات به امر الهى به بدنها تعلق مى‏گيرد) و (شما پى به حقيقت آن نمى‏بريد زيرا) آنچه از علم به شما دادند بسيار اندك است. سوره  اسراء آیه 85».

پس قرآن، مِثل روحِ انسان، برای انسان قابل تصور نیست. اگر علوم و رمزهایی در کلمات و الفاظ قرآن نهفته شده، اگر در ظاهر منحصر به فرد است و تافته جدا بافته؛ اگر از همه صنایع لفظی در آن به کار رفته و هزاران اگر دیگر؛ همه به خاطر این است که انسان به این برسد که این کلام، عادی نیست و به گوینده کلام پی ببرد و از این ظواهر بگذرد و در این سطح نماند و متوقف نشود. اینها آیه و نشانه و علامت هستند تا انسان به عمق برود؛ و تدبّر همین است.

  • شاگردی در محضر قرآن

یکی دیگر از شرایط مهم تدبّر در قرآن این است که بداند، بر یک مؤمن راستین لازم است در برابر قرآن، خاضعانه زانو زند و خود را با آن منطبق سازد، نه اینکه قرآن را مطابق آرای خود تفسیر نماید؛ و باید یک مسلمان واقعی قرآن را به افکار خویش حاکم کند، نه اینکه افکار خود را بر قرآن حاکم قرار دهد.

  • فهم نادرست از قرآن

قرآن مانند موجود زنده­ای است که پیکر واحدی را تشکیل می­دهد و هر عضوی در آن بر اعضای دیگر تأثیر می­گذارد و در حقیقت میان همه­ی اعضاء نوعی فعل و انفعال وجود دارد. لذا جدا کردن اجزاء و اعضاء قرآن از همدیگر به منزله­ی تهدید زندگی یک موجود زنده است.

 پس برای فهم صحیح باید هر آیه را در ارتباط با سایر آیه­ها و کل قرآن بررسی کرد؛ زیرا تمام آیات قرآن تأثیری متقابل بر همدیگر دارند. لذاست که در احادیث آمده است:

«قرآن بعضی از قسمتهایش بعض دیگر را تفسیر می‌كند».

و از حضرت علی (ع) نقل شده است كه:

«به درستی كه قرآن بعضی از قسمت­هایش بعض دیگر را تصدیق می‌نماید و همدیگر را تكذیب نمی‌كنند».

به وجود آمدن فرقه­های منحرف اسلامی، چه آن دسته از فرق منحرفی منقرض شده­اند و چه آنهایی که در عصر حاضر مایه­ی ننگ اسلام شده­اند ریشه در همین امر دارد.

بدین صورت که برای اثبات حقانیّت خود استناد به آیاتی از قرآن می­کنند، بدون آنکه آیات دیگر قرآن را در نظر بگیرند و ارتباط آيات را پیدا کنند؛ به عبارت دیگر دست به تفسیر گسسته و بیگانه می­زنند.

باید دانست که قرآن به صورت موضوعی گرد آوری و باب بندی نازل نشده است. بلکه آیات مربوط به یک مطلب در سوره­های مختلف به صورت پراکنده آمده. لذا کسی که می­خواهد درباره­ی موضوعی در قرآن جستجو کند و یا درباره­ی قرآن دید کلی به دست آورد باید آیات پراکنده در یک موضوع را به صورت زیر جمع آوری کند؛ زیرا درک صحیح از یک موضوع باید همخوانی و هماهنگی با کل قرآن داشته باشد.

و امّا مراحل جمع آوری آيات برای فهم یک موضوع عبارتند از:

  1. جمع کردن آیاتی که مربوط به یک موضوع معین است. نظیر آیه­های تاریخی، تبلیغی، تجارت، قیامت و … .
  2. دسته بندی کردن آیات به حسب موضوع.
  3. رعایت جنبه­ی اطلاق و تقیّد و عموم و خصوص، تقدم و تأخر و … .

مفهوم جمله­ی بالا یعنی اینکه ممکن است آیه­ای یک موضوع را به صورت کلی بیان کرده باشد و سپس آیه­ای آمده و در توضیح آیه­ی قبل دایره را کمی کوچکتر کرده و مواردی را استثناء و خارج کرده باشد.

مثلا در آیه­ی 2 سوره­ی عصر آمده است:

«إِنَّ الْانسَانَ لَفِى خُسْرٍ * انسانها همه در خسران و زيانند.»

این آیه عام است، یعنی تمام انسان­ها را در بر می­گیرد. ولی آیه­ی بعدی می­گوید

«إِلَّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ وَ تَوَاصَوْاْ بِالْحَقِّ وَ تَوَاصَوْاْ بِالصَّبرِ * مگر افراد و اقليتى كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام داده‏اند و يكديگر را به حق سفارش كرده و به صبر توصيه نموده‏اند. سوره  عصر آیه 3».

این آیه توضیح تکمیلی آیه­ی قبلی است و دایره را کوچکتر کرده و مؤمنین را از دایره­ی انسانهای زیان دیده خارج می­کند.

  1. رسیدن به یک دید کلی و بازبینی نهایی.

البته این نکته­ی مهم را نباید فراموش کرد که در همه جا مراجعه به تفاسیر معتبر و سخنان معصوم (علیهم السلام) ضرورت دارد و حلال مشکلات و روشنگر راه ماست.

  • عمل کردن به مفاهیم قرآن در زندگی

مسلمان بودن و بيگانگى با قرآن، سازگار نيست. اعتقاد به اسلام داشتن و نا آشنائى نسبت به كلام الله مجيد، نكوهيده است؛ بنده خدا بودن و با پيامبر خدا، انس نداشتن، عجيب و باور نكردنى است. ادعاى دوستى خدا كردن ولى كلام او را نخواندن و نفهميدن، قابل قبول نيست.

لذا برای رهایی از ادعاهای بی اساس، یک مسلمان باید بداند وظيفه­اش نسبت به قرآن كريم چیست؟

اولین اقدام و کوچکترین وظیفه­ای که یک مسلمان می­تواند در قبال این نعمت بزرگ الهی انجام دهد آن است كه اين كتاب آسمانى كه مجموعه­ی پيام‏هاى الهى و حاوى دين است را بتواند درست بخواند.

مرحله دوم درک معانى آيات و مفهوم سوره ‏ها است و در مرحله­ی سوم، به دستورات قرآن عمل كند و در عمل هم اخلاص داشته باشد و در راه تحقق بخشيدن به اهداف قرآن و اجراى قوانينش در سايه­ی يك حكومت و نظام اسلامى بكوشد.

برای درک عظمت و جایگاه قرآن، همچنین شناخت وظیفه­ی یک مسلمان در قبال این کتاب شریف به اختصار به بیان چند روایت از معصومین (علیه السلام) اکتفا می­شود:

در روایتی از پيامبر اسلام (ص) در خصوص عظمت قرآن چنین آمده‏:

«إِنْ‏ أَرَدْتُمْ‏ عَيْشَ‏ السُّعَدَاءِ وَ مَوْتَ الشُّهَدَاءِ وَ النَّجَاةَ يَوْمَ الْحَشْرِ وَ الظِّلَّ يَوْمَ الْحَرُورِ وَ الْهُدَى يَوْمَ الضَّلَالَةِ فَادْرُسُوا الْقُرْآنَ فَإِنَّهُ كَلَامُ الرَّحْمَنِ وَ حِرْزٌ مِنَ الشَّيْطَانِ وَ رُجْحَانٌ فِي الْمِيزَان‏ * اگر در زندگى، خواستار سعادت‏، و در مرگ، طالب شهادت‏ هستيد. اگر نجات در روز قیامت، و سايه سار در گرماى محشر را مى‏خواهيد، و اگر هدايت را در روز سرگردانى و ایمنی در حيرتِ قيامت را مى‏خواهيد؛ قرآن بياموزيد، زيرا كه آن، كلام خدا و ايمنى از شيطان است و مايه­ی برترى در ميزان است.». (6)

و نيز در روایتی دیگر ایشان می­فرمایند:

«بهترين شما كسانى هستند كه قرآن را فراگيرند و به ديگران هم بياموزند». (7)

و از امام صادق (ع) نقل شده است:

«إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمْ يَجْعَلْهُ لِزَمَانٍ دُونَ زَمَانٍ وَ لِنَاسٍ دُونَ نَاسٍ فَهُوَ فِي كُلِّ زَمَانٍ جَدِيدٌ وَ عِنْدَ كُلِّ قَوْمٍ غَضٌّ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ * خداوند قرآن را براى زمان خاص يا مردم خاص قرار نداده است. بلكه قرآن، تا روز قيامت، در هر زمان، تازه، و نزد هر قومى شاداب است.». (8)

——————————————-

(1) مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل- ج‏4- ص 372.

(2) مشكاة الأنوار في غرر الأخبار- النص- ص 138.

(3) نهج البلاغه – خطبه ی 86  .

(4) الإحتجاج على أهل اللجاج، ج‏1، ص: 263.

(5) الحياة با ترجمه احمد آرام، ج‏2، ص: 219.

(6) بحار الأنوار (ط – بيروت)- ج‏90- ص 127.

(7) مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل- ج‏4- ص 232.

(8) بحار الانوار- ج 2- ص 280.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا