- سخن پايانى
بايد در نظر داشت كه روشهاى تربيتى ياد شده و جز اينها كه بايد طبق اصول تربيت در جهت اهداف مطلوب به كار گرفته شوند، زمانى نتيجه مى دهند و به كمك آنها مى توان صفات باطنى را اصلاح كرد و صفحه دل را از آلودگيها پاك نمود و كمالات اخلاقى را در آدمى جلوه بخشيد كه در اثر تكرار و تلقين و تمرين، آن كمالات در روح انسان نقش ببندد و راسخ و غير قابل زوال گردد، يا لااقل به آسانى زايل نشود. مثلا اگر شخصى ترسو بخواهد اين صفت زشت را از خود بزدايد و به صفت شجاعت دست يابد، بايد مكرر در جريانات و اقدامات سخت و هولناك كه دل را مى لرزاند گام نهد و استوار ماند كه هرگاه در يكى از اين موارد گام مى نهد و از اقدام شجاعانه خود لذت مى برد و زشتى گريز از معركه ها را درك مى كند، صورتهايى از كمال در روح او نقش مى بندد و در اثر تكرار و تمرين به جايى مى رسد كه ملكه شجاعت در او راسخ مى شود.
كتاب هدايت الهى قرآن كريم انسان را بدين ترتيب به سوى مقصد كمال سير مى دهد و به صفات الهى متصف مى سازد. به بيان امام خمينى (ره):
قرآن كتاب معجزه است و در عين حال كه در قرآن راجع به مسائل، تكرار زياد است. البته در هر تكرارى مسائلى طرح شده است، اما براى اينكه براى رشد مردم قرآن آمده است و براى انسان سازى، مسائلى كه براى ساختن انسان است، نمى شود يك دفعه بگويند و از آن رد بشوند؛ بايد هى بخوانند، توى گوشش مكرر تلقين کنند، تلقين با يك دفعه درست نمى شود. اگر شما بخواهيد بچه اى را تربيت كنيد، بايد يك مسأله را چندين دفعه با چند زبان، با چند وضع به او بخوانيد، مطلب يكى باشد لكن طرز بيانش مختلف باشد، به طورى كه در قلب او نقش ببندد.
البته همه تلاشهاى تربيتى نقش مهیا کننده دارد و نقش ايجادى از آن خداى متعال است و هر حسن و كمالى از اوست و مربى اول و آخر هم اوست.