- سیاستگذاری
- مقدمه
یکی دیگر از وظایف مهم مدیران و رهبران، سیاستگذاری است. سیاستگذاری ارتباط تنگاتنگی با برنامهریزی دارد و نگاه بلندمدت و خطمشی سازمان را تداعی میکند.
بنابراین در این گفتار به تعریف سیاست و سیاستگذاری میپردازیم.
- تعریف سیاست و سیاستگذاری
واژهی سیاست در غیاثاللغات به معنی «پاس داشتن ملک» معنی شده است. فرهنگ آنندراج آن را به معنی «رعیتداری» معنی کرده و در منتهیالارب به معنی «حکومت، ریاست و داوری» آمده است. در ترجمه المنجدالطلاب آمده است که این واژه از ریشهی «سوس» گرفته شده است و به معنی «اصلاح امور مردم و اداره کردن کارهای کشور براساس یک مدل و دستورالعمل خاص است».
در فرآیند برنامهریزی باید دربارهی مطلوبترین اقدامی که باعث توسعهی سازمان میشود تصمیمگیری کرد. وقتی تصمیم خاصی در این چارچوب مورد تأیید مقامات قرار میگیرد به «سیاست» تبدیل میشود. واژههای سیاستگذاری، سیاستآفرینی، سیاستگری، وضع خطمشی، تعیین خطمشی و خطمشیسازی همگی بیانگر این عملکرد هستند.
در تعریف این بخش از وظایف مدیران میتوان گفت: «سیاستگذاری» طراحی و برنامهریزیِ روشها و راههایی برای دستیابی به اهداف معین در زمینههای مشخص است.
برای روشنتر شدن تعریف سیاستگذاری میتوان این عمل را با برنامهریزی مقایسه کرد. تفاوتهای عمدهی دو عرصهی سیاستگذاری و برنامهریزی شامل این موارد است:
- سیاستگذاری، کلاننگر است اما برنامهریزی خُردنگر.
- در سیاستگذاری، نگاه بلندمدت وجود دارد، اما در برنامهریزی نگاه کوتاهمدت.
- سیاستگذاری، معمولاً مقید به زمان نیست، ولی در برنامهریزی دوره زمانی وجود دارد.
- سیاستگذاری، مقیّد به بودجه و هزینه نیست، اما برنامهریزی به بودجه نیاز دارد.
امر سیاستگذاری در کلیهی سازمانها، بنگاهها، نهادها و تشکلات، امری ضروری و اجتنابناپذیر است. در بیان اهمیت تعیین سیاستها باید گفت: استفاده از الگوی برنامهریزی برای توسعهی کلان، مستلزم تدوین هدفها و سیاستهای آن برنامه است. از این رو، سیاستگذاری عبارت از خطمشیگذاری و تصمیمگیری است و به عبارتی تعیین چشماندازها برای برنامهریزی بلندمدت در هر سازمانی به حساب میآید که جزو اصول اولیه است.
سیاستهای درست میتواند تضمینی برای بقای مدیریت باشد. همانطور که امام علی (علیهالسلام) در مورد درستی سیاست میفرمایند:
«مَنْ حَسُنَتْ سِیاسَتُهُ دَامَتْ رِیاسَتُهُ * کسی که سیاستگذاری او نیکو باشد ریاست او دوام دارد». (1)
برنامهریزی کلان و تدوین سیاستهای جامعه از جمله فرآیندهایی هستند که به کمک آنها میتوان استفادهی بهتری از منابع و امکانات کشور به عمل آورد و با کارآمدتر کردن نظام کلان جامعه، آن را بر چرخههای صحیح به حرکت درآورد. در صورتی این چشمانداز محقق میشود که سیاستها با توجه به استفادهی صحیح از منابع و دوری از اسراف اتخاذ شود. همانگونه که امام علی (علیهالسلام) جلوگیری از ریخت و پاش و حیف و میل اموال عمومی را حاصل حُسن مدیریت و دوری از تبذیر را حاصل سیاستِ درست میدانند:
«حُسْنُ التَّدْبِیرِ وَ تَجَنُّبُ التَّبْذِیرِ مِنْ حُسْنِ السِّیاسَةِ * تدبیر نیکو و دوری از اسراف نشانهی نیکویی سیاست است». (2)
- مراحل سیاستگذاری
سیاستگذاری شامل تعیین سطح سیاستگذاری، گردآوری دادهها، برنامهریزی، اجرا، ارزیابی و اصلاح است.
مراحل مذکور، محورهای اصلی سیاستگذاری هستند که اگر به دقت به هر کدام از آنها پرداخته شود، مراحل جزییتر از دل آنها پدیدار میشود:
الف) تصمیمگیریهای آگاهانه و بخردانه درباره اهداف سیاستهای اجرایی، تحقق این اهداف را میسر میسازد. این تصمیمگیریها بر پایهی داشتهها و اطلاعات استوار است. در مرحلهای که دادهها گردآوری میشود، شناسایی باورها، ارزشها، پندارها و مأموریتهای جاری، همراه با بررسیهای مدرن و برونسازمانی، سبب میشود قابلیتها و نیازها تعیین شود.
بر اساس تشخیص مشکلات و کاستیهای نظام، میتوان سیاستهای مؤثری را تدوین کرد و «دادههای کمّی و کیفی» را تشخیص داد همچنین میتوان با به کار بردن دادههای مربوط به عوامل نظام و تحلیل آنها، به شناخت وضعیت موجود دست یافت.
در این راه ابتدا باید دادههای لازم را فراهم آورد و سپس آنها را به اطلاعات مورد نیاز تصمیمگیری تبدیل کرد. انجام کارآمد این امر مستلزم ایجاد «نظام اطلاعاتی مدیریت» است.
«نظام اطلاعاتی مدیریت»، مجموعهای است که دادههای کمّی و کیفی درباره درونداد، فرآیند، برونداد و محیط نظام را نظم میبخشد؛ به طوری که از تحلیل این دادهها میتوان اطلاعات لازم را درباره کارایی درونی و برونی فعالیتهای مختلف نظام به دست آورد. چنین نظام اطلاعاتی، شالودهای استوار فراهم میآورد که موجب میشود تصمیمگیریها در نظام خردمندانه شود».
————–
(1) تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص 342.
(2) همان، ص 331.