• شکر خالق

«شکر» در لغت به معنای تصور نعمت در ذهن و اظهار آن در گفتار و کردار است. شکر در فرهنگ اسلامی، شناخت نعمت‌های الهی و به کارگیری آن‌ها در مسیر رضایت اوست.

شکر یعنی نمایان شدن اثر نعمت‌های الهی بر زبان به اعتراف و ثناگویی در مورد نعمت‌ها و در قلب به صورت محبت نسبت به نعمت‌دهنده و در عمل به اطاعت و پیروی از او.

شکر؛ ثمره یقین به احسان الهی است. کسی که می‌داند تمامی خیرات و نعمت‌ها از جانب اوست و حتی بلاها و گرفتارهایی که می‌فرستد، همه از سر جود، احسان و حکمت و به نفع و مصلحت انسان است، ناخواسته قلبش پر از تشکر و قدردانی می‌شود؛ به همین دلیل، قرآن کریم برای نهادینه کردن شکر در جان انسان‌ها، پیش و بیش از هر چیز به توسعه و تثبیت معرفت بشری نسبت به نعمت‌ها و صفت‌های نعمت‌دهنده پرداخته، برای زدودن جهل انسان‌ها اساسی‌ترین نعمت‌های مادی و معنوی را به طور گسترده مطرح، و تأثیر و فایده‌های آن‌ها در زندگی انسان یادآوری کرده است. در برخی موارد نیز، زندگی سخت و ناخوشایند آدمی در صورت نبودن آن‌ها را ترسیم کرده است؛ برای نمونه درباره نعمت آب در سوره مُلک، آیه 30 می‌فرماید:

«قُلْ أَ رَءَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُکم غَوْرًا فَمَن یَأْتِیکمُ بِمَاءٍ مَّعِینِ * بگو: به من خبر دهید اگر آب‌های (سرزمین) شما در زمین فرو رود، چه کسی می‌تواند آب جاری و گوارا در دسترس شما قرار دهد!؟»

در قرآن کریم بر این نکته تأکید فراوان شده است که فقط خداوند متعال، منع و عطای این نعمت‌ها را در اختیار دارد.

شکر از جانب بنده، به معنای درک و اظهار نعمت و استفاده صحیح از نعمت است و از جانب خدا به معنای پاداش دادن در برابر اعمال نیک و اندک بندگان، آمرزش آنان و چشم‌پوشی از خطاهای آن‌هاست.

تفاوت بنده شاکر و شکور در این است که شاکر فقط در حال آسایش و راحتی سپاسگزار خداست ولی شکور حتی در حالت سختی و بلا نیز سپاسگزار خداوند است.

تفاوت بین حمد و شکر در این است که حمد، ثنای لفظی و قلبی در برابر نعمت است، چه به انسان برسد و چه مربوط به سایر مخلوقات و نعمت‌ها باشد، اما شکر، ثنای لفظی، قلبی و جوارحی بر نعمتی است که به انسان رسیده است.

  • مراتب شکر

«سپاسگزاری» در برابر خداوند نعمت‌گستر در سه مرتبه انجام می‌پذیرد: قلب، زبان و عمل.

الف) شکر قلبی

شکر قلبی یعنی این‌که فرد بداند نعمت او از خداست. از نشانه‌های شکر قلبی، شادشدن از نعمت‌های خدا و کسب محبت او است.

انسان «سپاسگزار»، همواره به یاد نعمت و بخشش «نعمت‌دهنده» و بزرگداشت و تعظیم اوست و در برابر بزرگی و توجّه او اظهار کوچکی و نیاز می‌کند و با تفکر در مخلوقات گوناگون خدا و اراده خیررسانی به بندگانش، سپاس خویش را ابراز می‌دارد و خضوع و خشوعش افزون می‌گردد.

بنابراین برای شکر نعمت­های خداوند مهربان ابتدا باید این نعمت را شناخت، مى‏دانيم نعمت‏هاى خداوند سر تا پاى وجود انسان را در بر مى‏گيرد، نعمت‏هاى مادى و معنوى، نعمت‏هاى ظاهرى و باطنى و نعمت‏هاى فردى و اجتماعى. خوشبختانه پيشرفت علوم و دانش‏هاى بشرى كمك بسيار مؤثّرى به شناخت نعمت‏ها كرده است و در پرتو آنها بسيارى از شگفتى‏هاى وجود انسان و موجودات جهان كشف شده كه هر كدام نعمت بزرگى محسوب مى‏شود، امروز ما به خوبى مى‏دانيم كه جسم يك انسان از ميلياردها واحد كوچك زنده به نام سلول تشكيل شده كه هر كدام از آنها ساختمان بسيار پيچيده و حيرت انگيزى دارد، و هر كدام نعمتى از نعمت‏هاى خدا است، امروز است كه ما مى‏دانيم در درون خون ما ميليون‏ها موجود زنده به نام گلبول سفيد وجود دارد كه هر كدام به صورت سرباز مدافعى از سلامت انسان در برابر هجوم انبوه ميكروب‏هاى بيمارى‏زا كه از زمين و هوا و آب و غذا وارد بدن انسان مى‏شوند دفاع مى‏كنند، اگر يك روز گفته مى‏شد در هر نفسى دو نعمت موجود است و بر هر نعمتى شكرى واجب، امروز ما به خوبى مى‏دانيم كه در هر نفس هزاران بلكه ميليون‏ها نعمت وجود دارد و بر هر نعمتى شكرى واجب است. اگر پيشينيان با آگاهى از علوم زمان خود مى‏گفتند.

ابر و باد و مه و خورشيد و فلك دركارند       تا تو نانى به كف آرى و به غفلت نخورى‏

امروز در پرتو پيشرفت علوم ما مى‏دانيم تنها اين چهار موجود نيستند كه به ما كمك مى‏كنند، بلكه هزاران عامل دست به دست هم مى‏دهد تا گندمى از زمين برويد و خوراك انسانى شود.

بنابراين انگيزه شكر كه از طريق معرفت نعمت حاصل مى‏شود، در عصر و زمان ما ابعاد گسترده‏ترى پيدا كرده است.

بنابراين، دوام سپاسگزارى از دوام مطالعه بررسى نعمت‏ها حاصل مى‏شود.

ب) شکر زبانی

شکر زبانی آن است که شکرگزار به تمجید و ثناگویی و تسبیح و تهلیل «نعمت‌دهنده»‌ می‌پردازد و در حد فکر و توان خود، او را می‌ستاید. همین‌طور در قالب «امر به معروف و نهی از منکر» دیگران را نیز به اطاعت از او وا می‌دارد. این نوع از شکر، شامل اظهار سپاسگزاری زبانی با ذکرهایی که مفاد آن تحمید و سپاسگزاری است. «الحمد لله رب العالمین»، «الحمد لله علی هذه النعمة»، «الحمد لله علی کلِّ نعمة».

ج) شکر عملی

مرحله سوم شکر، سپاسگزاری عملی در برابر «نعمت‌گستر» است که «نعمت‌پذیر» باید تلاش کند نعمت‌های خدا را در راه نافرمانی او به کار نگیرد، بلکه از آن‌ها برای اطاعت و عبادت او کمک بجوید. شکر عملی یعنی این که فرد نعمت‌های خدا را صرف راهی کند که خدا خواسته و رضای اوست و از استفاده آن در مسیر معصیت اجتناب کند (مثلاً گناه با چشم و زبان، ناسپاسی این دو نعمت است.)

در روایات اسلامی به نحوه شکرگزاری، اشاره شده است. امام صادق علیه‌السلام درباره شکر قلبی می‌فرماید:

«هر کس نعمت خدا داده را با دل بشناسد، شکرش را ادا کرده است.» (1)

و نیز آن حضرت می‌فرماید:

«شکر نعمت، دوری از کارهای حرام است و شکر کامل، گفتنِ «الحمد للِّه ربِّ العالَمینَ» است.» (2)

  • ارکان شکر

ارکان شکر، برای یک فرد شکرگزار عبارت‌اند از:

شناخت نعمت‌دهنده

شناخت نعمت

خضوع، محبت و ثناگویی در برابر نعمت‌دهنده

اعتراف به نعمت

عدم استفاده نعمت بر خلاف رضایت نعمت‌دهنده

عدم اسراف نعمت

بالاترین حد شکر آن است که فرد شاکر بفهمد از شکر نعمت‌های الهی عاجز است.

شکر، باعث دفع بلا و مشکلات می‌شود، نعمت‌ها را زیاد می‌کند و سبب ماندگاری آن‌ها می‌شود. یکی از صفات حق تعالی نیز شاکر است و مقام شکر از بالاترین منازل نیکوکاران است. شکر از درجه و مقام رضا نیز بالاتر است. انسان شاکر، از رضایت الهی برخوردار است. فرد شاکر، مغرور به نعمت‌ها نیست و فخرفروشی نمی‌کند.

از نتایج و آثار شکر نسبت به مردم نیز، جلب وفاداری و رضایت دوستان، مهربان شدن دشمن نسبت به انسان و موفق شدن در به جا آوردن شکر الهی است.

  • تشویق به شکرگزاری

آیات قرآن و روایات اهل بیت علیهم‌السّلام به شکرگزاری سفارش و تشویق کرده و افراد سپاسگزار را ستوده‌اند به طور نمونه قرآن کریم در سوره آل عمران، آیه 145 می‌فرماید:

«وَ مَن یُرِدْ ثَوَابَ الدُّنْیَا نُؤْتِهِ مِنهْا وَ مَن یُرِدْ ثَوَابَ الاَخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنهْا وَ سَنَجْزِی الشَّاکِرِینَ * هر کس پاداش دنیا را بخواهد (و در زندگی خود، در این راه گام بردارد،) چیزی از آن به او خواهیم داد و هر کس پاداش آخرت را بخواهد، از آن به او می‌دهیم و به زودی سپاسگزاران را پاداش خواهیم داد.»

امام علی علیه‌السلام نیز در امر توصیه به شکر در هنگام سختی می‌فرماید:

«در گشایش و راحتی، بنده‌ای سپاسگزار و در تنگنا و سختی بنده‌ای بردبار باش.» (3)

آن‌گونه که امام صادق علیه‌السلام نیز فرموده‌اند در تورات نوشته شده است:

«کسی که به تو نعمت داد، سپاسش را به جا آور و هر کس از تو سپاسگزاری کرد، نعمتش بده؛ زیرا با سپاسگزاری، نعمت‌ها نابود نگردد و با ناسپاسی پایدار نماند. سپاسگزاری مایه افزایش نعمت و ایمنی از دگرگونی است.» (4)

  • الگوهای شاکران

در میدان سپاسگزاری، تعداد اندکی از بندگان صالح و خالص خدا، گوی سبقت را ربوده‌اند که برتر از همه اولیای خدا هستند، آن بزرگواران در تمام عمر خویش لحظه‌ای از پروردگار خود غافل نماندند و همواره در حال قدردانی و سپاسگزاری از او بوده‌اند. در اینجا به ذکر چند نمونه بسنده می‌کنیم:

  • رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله و اهل بیت آن حضرت علیهم‌السّلام

رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله در همه فضایل انسانی از دیگران برتر و در مقام سپاسگزاری نیز بنده‌ای بسیار شاکر بود.

روزی یکی از همسران پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله به آن حضرت عرض کرد: خداوند، گذشته و آینده تو را مشمول رحمت خویش قرار داده است. چرا این‌قدر خود را در زحمت عبادت می‌افکنی؟

حضرت پاسخ داد: آیا بنده‌ای بسیار شکر کننده نباشم؟

اهل بیت علیهم‌السّلام نیز هم‌چون رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله با همه وجود، سپاسگزار نعمت‌های خدا بودند به طوری که خداوند، سپاس آنان را پذیرفت و در سوره انسان، آیه 22، فرمود:

«وَ کانَ سَعیُکُم مَشْکوراً * این پاداش شماست، و سعی و تلاش شما مورد قدردانی است!»

  • حضرت نوح علیه‌السلام

خداوند، حضرت نوح علیه‌السلام را با صفت «شکور» یعنی بسیار سپاسگزار ستوده، می‌فرماید:

«… إِنَّهُ کانَ عَبْداً شَکُور * او بنده شکرگزاری بود.»

  • حضرت ابراهیم علیه‌السلام

حضرت ابراهیم علیه‌السلام نیز از شاکران نمونه قرآنی است که در میدان مبارزه با شرک و کفر یک تنه در برابر همه ایستاد و با شکستن بت‌ها، نظام توحیدی را بنیان نهاد، و از دریای آتش نمرودیان، ذرهّ‌ای نهراسید و در راه تحکیم پایه‌های دین خدا همه نوع عذاب و شکنجه را به جان خرید. قرآن کریم آن حضرت را چنین می‌ستاید:

«إِنَّ إِبْراهِیمَ کانَ أُمَّهً قانِتاً لِلَّهِ حَنِیفاً وَ لَمْ یَکُ مِنَ الْمُشْرِکِینَ * شاکِراً لِأَنْعُمِهِ اجْتَباهُ وَ هَداهُ إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیم * همانا ابراهیم چون امتی پاک به فرمان خدا بر پای ایستاد و از مشرکان نبود، سپاسگزار نعمت‌های خدا بود، خداوند هم او را برگزید و به راه درست هدایتش کرد.»

  • اهمیت تشکر از مخلوق

در اسلام شکر کسی که واسطه وصول نعمت به ما باشد بسیار مهم شناخته شده و در کنار شکر خداوند که صاحب نعمت است باید واسطه وصول نعمت را نیز شکر نمود و حق خدمت او را بجا آورد و در این باره روایات بسیاری از اولیای گرامی اسلام رسیده است. به طور نمونه حضرت رضا علیه‌السلام فرموده است:

«کسی که شکر نعمت مخلوق خدا را ادا نکند شکر خداوند خالق را ادا ننموده و بجا نیاورده است.» (5)

نعمت حیات بزرگ‌ترین نعمت خداوند برای ما است و باید شکر این نعمت بزرگ را به جا آوریم ولی می‌دانیم که آن نعمت گرانقدر به وسیله پدر و مادر به ما اعطا شده است و اگر آن دو نمی‌بودند ما به وجود نمی‌آمدیم بنابراین طبق دستور اسلام، وظیفه داریم در نعمت زندگی، خداوند را شکرگزار باشیم و همچنین پدر و مادر را که وسیله این فیض بزرگ بوده‌اند شکر نماییم. خداوند در قرآن کریم، سوره لقمان، آیه 14، به انسان توصیه نموده است:

«أَنِ اشْکُرْ لیِ وَ لِوَالِدَیْک… * مرا و پدرت و مادرت را شکرگزار باش.»

علم نیز فیضی از طرف باری تعالی است و باید او را در اعطای این نعمت سپاسگزار باشیم ولی می‌دانیم که مجرای فیض علم، معلم است، اوست که در مدارج مختلف علمی دست محصل را می‌گیرد و قدم به قدم به پیش‌رویش موفق می‌دارد. بنابراین تمام افراد تحصیل ‌کرده باید آموزگاران، دبیران، مدرسین، و استادان خود را در هر مرتبه و مقامی که باشند شکر نمایند.

برای دانستن قدر و منزلتِ شکر نعمت مخلوق در پیشگاه خداوند باید به روایت زیر توجه کافی نمود. رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود:

«بنده‌ای را در قیامت به پیشگاه الهی می‌آورند و خداوند درباره او فرمان عذاب می‌دهد عرض می‌کند، بارالها! درباره‌ام امر به دوزخ فرمودی با آن که من در دنیا مسلمان و قاری قرآن بودم، خداوند می‌فرماید بنده من! نعمت‌هایی را به تو دادم و شکر آن‌ها را بجای نیاوردی. عرض می‌کند، بارالها! فلان نعمت را دادی تو را شکر کردم، فلان نعمت را دادی، تو را شکر نمودم، یک به یک نعمت‌ها را می‌شمرد و از شکرها نام می‌برد. خداوند می‌فرماید: بنده من! راست می‌گویی، جز آن که کسی را که من به دست او نعمت خود را به تو رساندم شکر نکردی، و من با خود عهد نموده‌ام شکر نعمت‌هایی را که به بنده‌ای داده‌ام نپذیرم تا شکر کند کسی را که نعمت من توسط او به وی رسیده است.» (6)

شکرِ واسطه نعمت، علاوه بر این که اطاعت از خالق و حق‌شناسی از مخلوق است، دارای اثر روانی است و شکرگزار، خود از آن اثر بهره‌مند می‌گردد.

امام علی علیه‌السلام فرموده‌اند:

«آن کس که به تو نعمت می‌دهد و شکرش را ادا می‌کنی، اگر قلباً از تو راضی باشد، شکرت بر خشنودی و وفایش می‌افزاید.» (7)

شکر حسنات و چشم‌پوشی از سیئات در جوامع بشری دارای فواید روانی و آثار عملی است و هر یک در جای خود می‌تواند نتیجه مفیدی به بار آورد. شکر نعمت مایه تشویق نعمت‌دهنده است، در وی اثر روحی می‌گذارد و او را با علاقه و رغبت بیشتری به خدمات اجتماعی وامی‌دارد، به علاوه، دیگران را نیز به راه نیکوکاری سوق می‌دهد و بر تعداد خدمتگزاران می‌افزاید و در نتیجه، جامعه از تعاون و رفاه بیشتری برخوردار می‌گردد. برعکس، بی‌تفاوتی در مقابل احسان و خودداری از تشکر مایه دلسردی و یأس می‌شود و خدمتگزاران را در ادامه خدمت بی‌رغبت می‌نماید.

تشویق می‌تواند محصل خردسال و جوان را در رشته درسی، کارمند دولت را در وظایف اداری و نیروهای مسلح را در دفاع از کشور، بیش از پیش دلگرم نماید و آنان را با جدیت زیادتری در ادامه کار، باانگیزه سازد. امام علی علیه‌السلام ضمن عهدنامه خود تشویق نظامیان خدمتگزار و نام بردن از خدمات آنان را اکیداً به مالک اشتر، والی مصر، توصیه فرموده و این مطلب را در خلال این بیان گرانقدر، خاطر نشان ساخته است:

«همواره از نظامیان خدمتگزار به نیکی یاد کن و کارهای بزرگ را که انجام داده‌اند به شمار آور، زیاد نام بردن از کارهای نیک آنان، افراد شجاع را تحریک می‌کند و اشخاص سست را ترغیب می‌نماید و به تحرک و فعالیت وادار می‌سازد، اگر خدا بخواهد.» (8)

  • فلسفه شكرگزارى‏

ممكن است انسان‏ها در برابر نعمت‏هايى كه به ديگرى مى‏بخشند انتظار شكرگزارى داشته باشند، و يا حتّى در بعضى از شرايط به آن نيازمند باشند، خواه نياز روحى باشد، و يا نياز به خاطر موقعيت‏هاى اجتماعى.

ولى بى‏شك خداوندى كه از همگان بى‏نياز است و اگر تمام جهانيان كفران كنند، يا كافر شوند گردى بر دامان كبريائيش نمى‏نشيند، نيازى به شكرگزارى بندگان ندارد، بنابراين اين همه تأكيد در مسأله شكرگزارى كرده است (همانند ساير عبادات) نتيجه‏اش به خود انسان‏ها بازگشت مى‏كند، و اگر كمى دقّت كنيم فلسفه آن روشن مى‏شود.

كسى كه از نعمت‏هاى پروردگار قدردانى مى‏كند، خواه در دل باشد يا با زبان يا عمل، نشان مى‏دهد كه لايق نعمت است، خداوند حكيم نيز كارش همه جا از روى حكمت است، نه بدون دليل نعمتى را از كسى مى‏گيرد نه بى‏دليل نعمتى را به كسى مى‏بخشد، بنابراين هنگامى كه انسان در برابر نعمت‏هاى او شكرگزارى مى‏كند به زبان حال مى‏گويد من لايق نعمت بيشترم و حكمت پروردگار ايجاب مى‏كند نه تنها آن نعمت را بر او پايدار كند بلكه افزون نمايد.

ولى فرد ناسپاس با زبان حال بى‏لياقتى خود را عرضه مى‏دارد و حكمت پروردگار ايجاب مى‏كند كه نعمت را از او بگيرد و اگر انسان روزى در صف شاكران بود، و روز ديگر به صف كفران كنندگان پيوست خداوند مطابق اين تغيير روش با او رفتار مى‏كند. «ذلِكَ بأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّراً نِعْمَةً انْعَمَها عَلى‏ قَومٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِانْفُسِهِمْ وَ انَّ اللَّهَ سَمِيعُ عَلِيمٌ‏ * و اين به خاطر آن است كه خداوند هيچ نعمتى را كه به گروهى داده تغيير نمى‏دهد جز آنكه آنها خودشان را تغيير دهند، و خداوند شنوا و دانا است. سوره انفال، آيه 53».

و اگر در آيات و روايات اسلامى شكر سبب دوام نعمت يا افزايش آن شمرده شده دليلش همين است. در حديثى اميرمؤمنان على عليه السلام مى‏فرمايد:

«بِالشُّكْرِ تَدُومُ النِّعَمُ * شكر سبب دوام نعمت است»؛ (9)

و در حديث ديگر مى‏فرمايد: «ثَمَرَةُ الشُّكْرِ زِيادَةُ النِّعَمِ * ثمره شكر فزونى نعمت است». (10)

اضافه بر اين هنگامى كه روح شكرگزارى در انسان پرورش يابد، از شكر خالق به شكر مخلوق مى‏رسد، و تشكر و سپاسگزارى در برابر خدمات و زحمات مخلوق انگيزه مؤثّرى مى‏شود براى حركت بيشتر در جامعه انسانى و شكوفا شدن استعدادهاى خلّاق و ظرفيت‏هاى وجودى اشخاص، و در نتيجه جامعه به پيش حركت مى‏كند.

شكرگزارى از خالق راهى به سوى معرفت او مى‏گشايد و پيوند انسان را با آفريدگار محكم‏تر مى‏كند، و همان گونه كه در نخستين بحث علم كلام كه مسأله وجوب شناخت خدا مطرح مى‏شود، مهمترين دليل همان مسأله شكر منعم است كه از مسايل وجدانى است.

شكرگزارى علاوه بر اين كه معرفت بخشنده نعمت‏ها را به دنبال دارد، معرفت نعمت را نيز همراه خواهد داشت، چرا كه هر قدر نعمت از نظر كيفيّت و كميّت بالاتر و بيشتر باشد، شكرى افزونتر مى‏طلبد، و براى اداى حق شكر منعم، معرفت نعمت ضرورى است، و همين معرفت نعمت روز به روز پيوند بندگان را با خدا محكم‏تر مى‏سازد و آتش عشقش را در دل‏ها شعله‏ورتر مى‏كند، و اى بسا اين مواهب مادّى آن چنان مواهب معنوى به دنبال داشته باشد كه از آن به مراتب برتر و والاتر باشد.

  • راه‌های کسب صفت شکرگزاری

از راه‌های کسب شکرگزاری معرفت و تفکر در مخلوقات و نعمت‌های ظاهری و باطنی است. یادآوری مرگ و بلاهایی که از شخص برگردانده شده است نیز راهی برای کسب این صفت الهی است. مجالست با فقرا و نیازمندان، زیارت اهل قبور، نگاه به زیردستان، گفتن اذکاری که حاوی حمد و ثنای الهی است و خواندن دعاهایی با مضمون شکر در این راه مؤثر است.

شمردن نعمت‌های خداوند و شناخت آثار شکر از دیگر راه‌کارها برای کسب صفت اخلاقی شکرگزاری است.

از راه‌های کسب صفت اخلاقی تشکر از مردم، مطالعه سیره بزرگان و معصومین در این جهت و تأمّل در فواید این کار است. از شیوه‌های تشکر از مردم، می‌توان به هدیه دادن، تشکر به وسیله نامه، بوسیدن دست پدر و مادر، نگاه مهربان به استاد و پدر و مادر و صله رحم و دیدار نام برد. یکی از مصادیق تشکر از صاحبان حقوق دعا کردن در حق آنان است.

—————

الکافی (ط – دارالحدیث)، ج 3، ص 248.

الکافی (ط – دارالحدیث)، ج 3، ص 246.

تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص 277.

بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج 69، ص 196.

وسائل الشیعة، ج 16، ص 313.

وسائل الشيعة، ج ‏16، ص 312.

غرر الحكم و درر الكلم، ص 407.

نهج البلاغه، صبحی صالح، نامه 53.

شرح فارسى غررالحكم، جلد 3، صفحه 198.

همان مدرك، صفحه 328.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا