- شجاعت
اين جهان در همه ابعادش همچون يك ميدان نبرد است، موانع، مشكلات و خطرها هميشه وجود داشته و دارد، و تا انسان با آنها دست و پنجه نرم نكند و خود را به طور جدّى آماده مقابله با آنها نسازد موفّق نخواهد شد.
غالباً ممكن نيست ما دست به كارى بزنيم كه پيروزى در آن صد در صد تضمين شده باشد، يا هيچ گونه خطرى در آن وجود نداشته باشد، اين يك خيال محال و يك پندار باطل است. اينجاست كه نقش شجاعت و شهامت روشن مىشود و آثار منفى صفت رذيله ترس و جبن خود را نشان مىدهد.
هر كشاورزى احتمال خشكسالى و آفت را مىدهد، هر تاجرى احتمال نوسان قيمتها و دگرگونى وضع بازار را مىدهد، هر مسافرى احتمال تصادف و خطرات ديگر را مىدهد، و در هر عمل جرّاحى احتمال خطر وجود دارد، اگر به اين احتمالات ترتيب اثر داده شود بايد دست روى دست بگذاريم و هيچ كارى نكنيم و فقط در انتظار مرگ باشيم.
به يقين در اين گونه موارد بايد خطرات جدّى را پيشبينى كرد و راه مقابله با آن را شناخت، و از بى پروايى و تهوّر پرهيز نمود، در عين حال احتمالات نسنجيده و نامعقول و يا احتمالاتى كه هميشه و در هر حال وجود دارد نبايد سدّ راه انسان شود.
بنابراین، شجاعت، نهراسیدن از کسی یا چیزی است که شایسته ترسیدن نیست و حذر نمودن از افراد یا چیزهایی است که عقل و شرع دستور پرهیز از آنها را داده است.
اين روشنترين تعريفى است كه براى مسئله شجاعت به عنوان يكى از صفات فضيله مىتوان بیان كرد.
اصل و ریشه همه خیرات و خوبیها، در قوت دل و شجاعت است. شجاعت؛ صفت و فضیلت اخلاقی بزرگی است که انسانی که از آن به دور است از مردانگی و بزرگی به دور است.
شجاعت؛ فضیلتی مهم است، که قرآن شریف در سورهاحزاب آيه 39 می فرماید:
«الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَ يَخْشَوْنَهُ وَ لَايَخْشَوْنَ احَداً الَّا اللَّهَ وَ كَفَى بِاللَّهِ حَسِيباً * (پيامبران پيشين) كسانى بودند كه تبليغ رسالتهاى الهى مىكردند و (تنها) از او مىترسيدند و از هيچ كس جز خدا واهمه و ترس نداشتند و همين بس كه خداوند حسابگر (و پاداش دهنده اعمال آنها) است».
اين آيه كه در مورد پيامبران پيشين است به پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله در درجه اوّل و در درجه بعد به همه پيروان راستين او هشدار مىدهد كه در مقام بیان فرامین و دستورات الهى از هيچ چيز و هيچ كس جز خدا ترس و واهمهاى نداشته باشند.
همچنین درباره گروهى از ياران پيامبر صلى الله عليه و آله مىفرمايد:
«الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ انَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ ايمَاناً وَ قَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ * انَّمَا ذَلِكُمُ الشَّيْطَانُ يُخَوِّفُ اوْلِيَائَهُ فَلَاتَخَافُوهُمْ وَ خَافُونِ انْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ * آنها كسانى بودند كه مردم به آنان گفتند: لشكر دشمن براى حمله به شما اجتماع كردهاند، از آنان بترسيد، امّا (نه تنها نترسيدند بلكه) بر ايمانشان افزوده شد و گفتند: خدا ما را كافى است و بهترين حامى ماست! اين فقط شيطان است كه پيروان خود را مىترساند، از آنها نترسيد و تنها از من بترسيد اگر ايمان داريد. سوره آل عمران آیه 173 و 175».
در احاديث اسلامى نكوهش از اين رذيله اخلاقى بازتاب گستردهاى دارد از جمله:
عبدالله بن بیکر از امام صادق علیهالسلام روایت میکند که فرمود:
«ما دوست داریم کسی را که عاقل، فهمیده، فقیه، خویشتندار، با مدارا، بردبار، راستگو و با وفا باشد. همانا خدای عزوجل پیامبران را به مکارم اخلاق مخصوص گردانید. پس هر که این مکارم را داشته باشد، باید خدا را به شکرانه آن سپاس گزارد و هر کس آن را نداشته باشد، باید به درگاه خدای عزوجل تضرع کند و از او بخواهد.»
راوی میگوید عرض کردم: فدایت شوم آنها چه صفاتی هستند؟
فرمود: «الْوَرَعُ، وَ الْقَنَاعَةُ، وَ الصَّبْرُ، وَ الشُّكْرُ، وَ الْحِلْمُ، وَ الْحَيَاءُ، وَ السَّخَاءُ، وَ الشَّجَاعَةُ، وَ الْغَيْرَةُ، وَ الْبِرُّ، وَ صِدْقُ الْحَدِيثِ، وَ أَدَاءُ الْأَمَانَةِ * پرهیزکاری و قناعت و بردباری و شکر و خویشتنداری و حیا و سخاوت و شجاعت و غیرت و نیکوکاری و راستگویی و امانتداری.»(1)
در جایی دیگر نیز عبدالله بن مسکان از قول امام صادق علیهالسلام شجاعت را جزء ده صفت برتر اخلاقی برشمرده و روایت میکند که حضرت فرمود:
«خدای عزوجل پیامبرانش را به مکارم اخلاق، مخصوص گردانید. شما خود را بیازمایید، اگر آنها در وجود شما بود، پس خدا را سپاس گویید و بدانید که بودن آنها در وجود شما خیر است و اگر در شما نبود، آنها را از خدا بخواهید و نسبت به آن رغبت جویید. سپس آنها را این گونه بیان کردند:
الْيَقِينَ وَ الْقَنَاعَةَ، وَ الصَّبْرَ، وَ الشُّكْرَ، وَ الْحِلْمَ، وَ حُسْنَ الْخُلُقِ، وَ السَّخَاءَ، وَ الْغَيْرَةَ، وَ الشَّجَاعَةَ، وَ الْمُرُوءَةَ * یقین و قناعت و صبر و شکر و خویشتنداری و خوشرویی و سخاوت و غیرت و شجاعت و جوانمردی» (2)
در این زمینه امام باقر عليه السلام مىفرمايد: «لَايَكُونُ الْمُؤْمِنُ جَبَاناً وَ لَاحَريِصاً وَ لَاشَحِيحاً * انسان با ايمان نه ترسوست و نه حريص و نه بخيل». (3)
از اين تعبير به خوبى استفاده مىشود كه «ترس» و «حرص» و «بخل» با روح ايمان سازگار نيست، چرا كه مؤمن، متّكى به خداست، و آن كس كه چنين تكيهگاهى دارد ترسى به خود راه نمىدهد، و نه بخيل و حريص است زيرا او به فضل و كرم الهى اميدوار مىباشد، و با اين حال حرص و بخلى به او راه نمىيابد.
در حديث ديگرى از اميرمؤمنان على عليه السلام مىخوانيم: «الْجُبْنُ وَ الْحِرْصُ وَ الْبُخْلُ غَرَائِزُ سُوءٍ يَجْمَعُهَا سُوءُ الظَّنِّ بِاللَّهِ سُبْحَانَهُ * ترس و حرص و بخل، صفات زشتى است كه در سوء ظن به خداوند سبحان خلاصه مىشود». (4)
اميرمؤمنان على عليه السلام دوستان خود را از مشورت با افراد ترسو نهى مىكند، چرا كه ترس آنها از آفات مشورت است مىفرمايد: «لَاتُشْرِكَنَّ فِى رَأْيِكَ جَبَاناً يُضَعِّفُكَ عَنِ الْامْرِ وَ يُعَظِّمُ عَلَيْكَ مَا لَيْسَ بِعَظِيمٍ * هرگز با انسان ترسو مشورت نكن چرا كه تو را از كارهاى مهم بازمىدارد، و موضوعات كوچك را در نظر تو بزرگ جلوه مىدهد». (5)
همين معنى در عهدنامه مالك اشتر به شكل ديگرى مطرح شده است، امام عليه السلام مالك را از مشورت با بخيلان و ترسوها و حريصان نهى مىكند. (6)
در حديث ديگرى امام اميرمؤمنان عليه السلام میفرمایند:
«جايز نيست افراد ترسو در جنگ شركت كنند چرا كه به سرعت فرار مىكنند و مايه تضعيف ديگران مىشوند». (7)
و نيز همان حضرت در حديث ديگرى مىفرمايد: «السَّخَاءُ وَ الشَّجَاعَةُ غَرَائِزٌ شَريِفَةٌ يَضَعُهَا اللَّهُ سُبْحَانَهُ فِى مَنْ احَبَّهُ وَ امْتَحِنْهُ * سخاوت و شجاعت صفات شريفى است كه خداوند سبحان آن را در وجود كسانى كه دوستشان دارد و آزموده است قرار مىدهد». (8)
ذكر اين نكته نيز لازم به نظر مىرسد كه «شجاعت» معنى وسيع و گستردهاى دارد كه دليرى در ميدان نبرد يكى از شاخههاى آن است. شجاعت در ميدان سياست، در مسائل علمى، و ابراز و اظهار نظرات جديد منطقى و نوآوريها، و شجاعت در مقام قضاوت و داورى و مانند آن هر كدام يكى از شاخههاى مهمّ شجاعت محسوب مىشود، لذا در بعضى از روايات مىخوانيم: «الصَّبْرُ شَجَاعَةٌ * صبر نوعى شجاعت است». (9)
در حديث ديگرى از على عليه السلام آمده است: «اشْجَعَ النَّاسُ اسْخَاهُمْ * شجاعترين مردم كسى است كه از همه با سخاوتتر باشد». (10)
- ترس معقول و نامعقول
بى شك منظور از ترس در اينجا ترس معقول نيست بلكه ترس نامعقول است، توضيح اينكه:
ترس از امورى كه واقعاً خطرناك است يكى از پديدههاى روحى و طبيعى و از نعمتهاى بزرگ خداست، چرا كه اگر انسان از هيچ چيز خطرناكى نترسد، به زودى زندگى خود را از دست مىدهد، اين همان چيزى است كه از آن تعبير به تهوّر و بىپروايى در مقابل خطر مىكنند، مانند كسى كه بى خيال و بدون نگاه كردن به اين طرف و آن طرف، از يك خيابان پر رفت و آمد مىگذرد، چنين كسى به يقين در معرض حوادث خطرناك رانندگى قرار دارد.
اين گونه ترسها خواه در زندگى عادى روزانه باشد يا در مورد موادّ غذايى مشكوك يا مسائل اقتصادى و سياسى و غير آن كاملًا منطقى است و سبب نجات از خطراتى است كه انسان را تهديد مىكند.
ترس مذموم آن است كه انسان از عواملى بترسد كه در خور ترسيدن نيست، هر خطر موهومى را جدّى بگيرد، و هر دشمن خيالى را مايه وحشت قرار دهد، از همه چيز و به اصطلاح از سايه خودش نيز بترسد، و از ورود در هر كارى به احتمال عدم موفقيّت واهمه داشته باشد، چنين ترسى مايه عقب ماندگى و بدبختى و ناكامى است، مايه شكست و ذلّت و زبونى است.
- مراتب شجاعت
شجاعت از نظر شدت و ضعف دارای مراتبی است و هر مرتبهای نیز به نوبه خود دارای درجات شدت و ضعف میباشد.
– اولین مرتبه شجاعت چیرگی بر دشمن در میدان جنگ، بحث، مسابقه و … است.
«إنّ اللَّه يُحِبُّ الشَّجَاعَةَ وَ لَوْ عَلَى قَتْلِ حَيَّة * خداوند شجاعت را دوست دارد، اگرچه به اندازه کشتن ماری باشد.» (11)
– دومین مرتبه شجاعت، چیره شدن بر نفس اماره و هوای نفس است. چنانکه رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمود:
«أَشْجَعُ النَّاسِ مَنْ غَلَبَ هَوَاه * شجاعترین مردم کسی است که بر هوای نفسش چیره گردد.» (12)
– سومین مرتبه شجاعت غلبه بر مشکلات در فراز و نشیب زندگانی دنیا و سختیها و ناملایمات آن است که بر اساس سنت الهی روی میدهد. چنانکه قرآن کریم در آیات دوم و سوم سوره عنکبوت میفرماید:
«أَ حَسِبَ النَّاسُ أَن يُترَكُواْ أَن يَقُولُواْ ءَامَنَّا وَ هُمْ لَا يُفْتَنُونَ * وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُواْ وَ لَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ * آيا مردم گمان كردند همين كه بگويند: ايمان آورديم، به حال خود رها مىشوند و آزمايش نخواهند شد؟! ما كسانى را كه پيش از آنان بودند آزموديم (و اينها را نيز امتحان مىكنيم) بايد علم خدا درباره كسانى كه راست مىگويند و كسانى كه دروغ مىگويند تحقق يابد!»
قرآن، روایات، تجربه و تاریخ، گواه آناند که انسان در عرصه مشکلات زندگی مغلوب شده است، مگر آنان که مورد رحمت الهی قرار گرفتهاند.
- آثار شجاعت
دز بیان فواید و آثار شجاعت میتوان به مقام شهادت در راه خدا اشاره کرد که در پرتو صفت شجاعت به دست میآید.
انسان شجاع از عهده انجام کارهایی برمیآید که دیگران از انجام آن عاجزند. یاری ستمدیدگان و کوبیدن مخالفان دین تنها از عهده افراد شجاع برمیآید.
نیکنامی در میان مردم و بالا رفتن سطح استقامت فردی نیز از دیگر فواید آن است.
- راه به دست آوردن صفت اخلاقی شجاعت
صفت شجاعت را نمىتوان يكباره به دست آورد، بلكه از كودكى بايد به پرورش آن همّت گماشت و با رفتارهاى مناسب، روح شجاعت را در كودك دميد. كودكى كه شجاع تربیت شود، توان مقابله با مشكلات زندگى را خواهد داشت و همواره با عزّت و شرف زندگى خواهد كرد.
بنابراین، پدر و مادر بايد از هر چيز كه موجب ترس كودك مىشود، مانند نقل داستانهاى ترسناك، تنبيه شديد و … پرهيز كنند.
عامل مهمّى كه شجاعت فرزند را تقويت مىكند، پرورش روح بلند همّتى كودك است. اگر پدر و مادر بتوانند روح بلند همّتى را در كودك خود تقويت كنند، او براى رسيدن به اهداف بلند خود شجاعت را كسب خواهد كرد. پرورش اوصافى چون غيرت، مردانگى و … در كودك، موجب رشد شجاعت او خواهد شد.
همچنین برای به دست آوردن این فضیلت، انسان میتواند در زندگینامه شجاعان و قهرمانان اندیشه کند و با وارد شدن در معرکهها و درگیریهای کوچک در دفاع از حق، خود را برای ورود به عرصههای بزرگتر آماده سازد.
تمرین صبر و بردباری که ریشه شجاعت است، راهکاری دیگر است.
یکی از منابع و ذخائر غنی برای پرورش شجاعت، و الهام گرفتن، واقعه عاشوراست.
——————-
1- الكافي (ط – دارالحديث)، ج 3، ص 146.
2- الكافي (ط – دارالحديث)، ج 3، ص 144.
3- بحارالانوار، جلد 72، صفحه 301.
4- غررالحكم.
5- غررالحكم، حديث 10349.
6- نهج البلاغه، نامه 53.
7- بحارالانوار، جلد 97، صفحه 49.
8- غررالحكم، حديث 1820.
9- نهج البلاغه، حكمت 4.
10- غررالحكم، حديث 2899.
11- نهج الفصاحة (مجموعه كلمات قصار حضرت رسول صلىاللهعليهوآله)، ص 316.
12- من لا يحضره الفقيه، ج 4، ص 395.