• شناخت لغزشگاههای سیاسی

اخلاق نیک سیاسی به صفات و رفتارهایی می‌گویند که یک سیاست‌مدار باید در حوزه سیاست بدان پای‌بند باشد و مراد از سیاست اخلاقی، اخلاقی کردن سیاست در روش و هدف است. روش سیاسی شامل عناصری مانند: روش حکومت، راه رسیدن به قدرت، ساخت سیاسی، اخلاق زمامداران و کارگزاران، رعایت حقوق مردم و اجتناب از ستم می‌شود.

در تعبيري، اخلاق، دين و معنويت و ارزش بسان روح و سياست و دولت بسان جسم و ابزار فرض شده است.

به عبارت دیگر؛ اخلاق سیاسی به مجموعه کنش‌ها و واکنش‌ها و حالات و افعال انسان در برخورد با پدیده قدرت و حکومت، حاکمیت و حاکمان گفته می‌شود.

اخلاق سیاسی به معنای احراز بصیرت نسبت به زمان و زمانه، مردم و حکومت و حاکمان و موضع‌گیری صحیح در برابر جریانات سیاسی حق و باطل نیز می‌باشد.

در تعریفی دیگر، اخلاق سیاسی به معنای شناخت پیشوای حق در هر زمان و پیروی و دفاع از او و یاری دادن او در اشاعه و حفظ قوانین حق می‌باشد.

اخلاق سیاسی را می‌توان شناخت حقوق اجتماعی خود و اِعمال آن و شناخت وظایف اجتماعی و سیاسی خود و انجام آن نیز دانست.

یکی از مهم‌ترین ابعاد زندگی هر انسانی، زندگی سیاسی اوست. هیچ کس نمی‌تواند به طور کلی، خود را از سیاست و امور سیاسی جدا کند. حتی کسی که تصمیم می‌گیرد در امور سیاسی دخالت نکند، در حقیقت، تصمیمی سیاسی گرفته است! سیاست جزء جدایی‌ناپذیر زندگی هر شخصی است. هر یک از ما، چه بخواهیم و چه نخواهیم، درگیر مسائل سیاسی هستیم و در بسیاری از مواقع رفتارهای سیاسی انجام می‌دهیم و در زمان‌های خاص نیز لازم است تصمیماتی سیاسی اتخاذ کنیم. به همین دلیل، همواره در زندگی سیاسی خود با پرسش‌هایی مواجه هستیم. پرسش‌هایی از دین دست که معیار تصمیم‌گیری سیاسی ما چیست؟ یا چه باید باشد؟ آیا اخلاقاً مجاز هستیم کسی را به کار بگماریم یا انتخاب کنیم که برخلاف تخصص بالا، از تعهد کافی به ارزش‌ها برخوردار نیست؟ ما به عنوان شهروندان و افراد عادی این جامعه، در قبال دولتمردان و سیاستمداران چه وظایفی را بر عهده داریم؟

دولتمردان در قابل مردم جامعه خود، چه الزامات اخلاقی‌ای دارند؟ آیا هر کسی اخلاقاً مجاز است که خود را در معرض انتخاب مردم قرار داده و برای کسب قدرت به رقابت بپردازد؟ آیا رقابت در عرصه سیاست، کاری شایسته و پسندیده است؟ آیا در عرصه سیاست، هدف می‌تواند توجیه‌گر وسیله باشد؟ آیا مردم اخلاقاً ملزم به پیروی از همه قوانینی که از سوی دولتمردان به تصویب می‌رسد، هستند؟

آیا دولتمردان، به حکم این‌که نماینده و منتخب مردم‌اند اخلاقاً موظف‌اند به همه خواسته‌های مردم، هرچند خلاف خواست خداوند باشد، جامه عمل بپوشانند؟ آیا دولتمردان که وظیفه توسعه اقتصادی و فرهنگی جامعه را بر عهده دارند، می‌توانند به منظور بهره‌مندی جامعه از سود اقتصادی بیشتر، اقدام به عقد قرارداد با شرکت‌ها یا دولت‌هایی نمایند که منافع خود را مصروف اقدامات ضد انسانی و اسلامی کنند؟

آیا دولتمردان یا مردم، اخلاقاً مجازند که تصمیمات سیاسی خود را صرفاً بر محور سود مادی و رفاه دنیوی اتخاذ کنند؟ یا آن‌که باید منافع و مصالح اخروی را نیز در نظر بگیرند؟

این‌ها بخشی از پرسش‌های فراوانی است که پاسخ دادن به آن‌ها مبتنی بر تعیین موضع خود در باب رابطه اخلاق و سیاست است. به همین دلیل، یکی از بزرگترین دغدغه‌های اندیشمندان مختلف کوشیده‌اند تا به این پرسش‌ها پاسخ دهند که اخلاق در سیاست چه نقش و جایگاهی دارد؟

آیا قلمرو اخلاق جدای از سیاست است؟ یعنی رفتارها و تصمیمات سیاسی خارج از قلمرو داوری‌ها و ارزش‌گذاری‌های اخلاقی بوده و سیاست مسأله‌ای غیراخلاقی است؟ یا آن‌که سیاست، مسأله‌ای ضد اخلاقی بوده و هر کس می‌خواهد انسانی اخلاقی و وارسته باشد بهتر است به وادی سیاست گام نگذارد؟ و یا آن‌که اخلاق را باید در همه امور سیاسی مورد توجه قرار دهیم و بکوشیم تا همه رفتارهای سیاسی خود را بر اساس موازین اخلاقی شکل دهیم؟ یعنی اخلاق حاکم بر سیاست و رفتارهای سیاسی است؟

یکی از مهم‌ترین اهداف انبیاء الهی تشکیل حکومت مشروع و قانونی و الهی جهت سلامت روابط اجتماعی و مبارزه با طاغوت‌ها و ستمگران بوده است و در نهایت هدف از ظهور امام زمان علیه‌السلام تشکیل حکومت واحد عدالت‌گستر جهانی است.

در مکتب اسلام، سیاست برای کسب قدرت نیست، بلکه قدرت، وسیله‌ای است برای احقاق حق و گسترش دادگری و از بین بردن ظلم و فساد.

 در مکتب اسلام، هدف، خدمت به مردم و آشنا ساختن آن‌ها با فضائل و کمالات انسانی است از این رو هیچ وقت مرد سیاست در اسلام، در معرض این خطر قرار نمی‌گیرد که به شر روی آورد و خویشتن را به گناه و پلیدی‌ها آلوده سازد.

در برخوردهای سیاسی، چالش‌های سیاسی و اختلافات طبیعی بین احزاب، گروه‌ها و جناح‌ها، نوع برخورد و اخلاق و رفتار هم باید به گونه‌ای باشد که جامعه را به تشنج، هرج و مرج و اختلاف و تفرقه نکشاند. در عین این که ممکن است با هم اختلافات کوچک و بزرگ؛ در روش‌ها، رویکردها و راهکارها داشته باشند، ولی باید سعی کنند همدیگر را درک و تحمّل و احترام نمایند. چنین برخورد سازگارانه‌ای می‌تواند در توسعه‌ سیاسی جامعه‌ دین‌دار و حلّ مسائل بزرگ سیاسی نقش بسیار مثبتی ایفا کند؛ اما اگر در این حوزه، نوع رفتارها نسبت به همدیگر تخریبی باشد، به گونه‌ای که برای کنار زدن رقیب از هیچ حیله و مکری کوتاهی نکنند، بی‌شک جامعه به بحران سیاسی مبتلا خواهد شد. متأسفانه یکی از مشکلات دامن‌گیر بعضی از سیاست‌مداران، در نظام مبتنی بر ارزش‌های اخلاقی و دینی، همین است.

افراد باید در عین این که با یکدیگر اختلاف سلیقه دارند با هم ارتباطی عاطفی و برخورد دین‌محورانه داشته باشند. لازم است به این نکته توجّه شود که هیچ کس نمی‌تواند رأی و نظر خود را مصون و محفوظ از خطا و اشتباه بداند؛ از این رو احتمال می‌رود که در دیدگاه و نگاه خود تا حدی اشتباه کرده باشد. همین نگاه باعث می‌شود به فکر و تأمل فرو رود، نظر و دیدگاه طرف مقابل را نیز کارشناسانه و منصفانه و عالمانه ارزیابی کند و در صورت نپذیرفتن آن، بدون این که حالت تخریبی نسبت به رقیب داشته باشد، دست کم آن را تحمّل کند.

از آثار و فواید داشتن اخلاق سیاسی؛ مبارزه با ستمگران، دفاع از مظلوم، اجرای قوانین حق در جامعه، امکان حاکمیت پیشوایان حق، استقلال اقتصادی، تشکیل گروه‌های متشکل و منظم اجتماعی، وحدت و یکپارچگی، عدم غارت ثروت مسلمین، بسته شدن راه‌های نفوذ دشمن، تشکیل حکومت اسلامی، زمینه‌سازی برای حکومت واحد جهانی و دفاع از مستضعفین و ستم‌دیدگان است.

سیاستمدار مسلمان، طبق وظیفه دینی مکلف است تعالیم اخلاقی را در اعمال خود به کار بندد و در اخلاق و رفتار، نمونه فضائل عالی انسانی باشد.

در میان روایات اسلامی، نمونه‌های فراوانی از اخلاق سیاسی دیده می‌شود.

در نهج‌البلاغه به‌ویژه در نامه‌های حکومتی حضرت علی علیه‌السلام به مالک اشتر، مطالب مهمی در این خصوص وجود دارد. دوره پنج ساله حکومت امام علی علیه‌السلام در کوفه به عنوان حاکم جهان اسلام، یکی از منابع مهم برای تربیت و تحصیل اخلاق سیاسی است. پیام غدیر خم نیز یک پیام سیاسی بود.

یکی از اهداف امام حسین علیه‌السلام نیز تشکیل حکومت اسلامی در شهر کوفه بود.

در صحیفه سجادیه از امام زین‌العابدین هم، مواضع سیاسی و اجتماعی در قالب بی‌بدیل مناجات و دعا به بهترین وجه ممکن، تبیین شده است.

هدف نهضت جهانی امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف نیز تشکیل حکومت دینی و عادلانه در سرتاسر گیتی است.

  • راه‌های به دست آوردن اخلاق سیاسی

مطالعه سیره انبیاء و اولیاء الهی و مطالعه زندگی افراد صالح و شهیدان، در راه به دست آوردن اخلاق سیاسی مؤثر است.

تدبّر در تاریخ و سرگذشت افراد جنایتکار و ستمگر نیز می‌تواند برای کسب تقوای سیاسی، اثر هشداردهندگی داشته باشد.

مسلّماً یکی از منابع تبیینی اخلاق سیاسی، تفسیر و توضیح آیات قرآن و روایات معصومین عليهم‌السلام در این باب است. علاوه بر این، سیره‌ و منش‌ رفتاری ائمه هدی در حکومت و اداره جامعه و به خصوص روش حکومتی امیر المومنین عليه‌السلام در دوره چند ساله خلافت خود، بهترین و والاترین مرجع برای دستیابی به آداب صحیح اسلامی در این زمینه هستند. تأمل در فواید تربیت صحیح سیاسی در این زمینه بسیار راه‌گشاست.

تقویت مبانی فلسفه امامت و امام‌شناسی هم، در تقویت اخلاق سیاسی مؤثر است.

از راه‌های عملی در این زمینه می‌توان به شرکت در فعالیت‌‌های مدیریتی و اجتماعی، برنامه‌ریزی برای بهره‌برداری بیشتر از مراسم حج، گسترش فرهنگ عاشورا، اطلاع‌رسانی سالم به مردم، معرفی و گسترش فرهنگ مهدویت و سفر به دیگر کشورها برای کسب تجربه اشاره نمود.

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا