• ارکان و شرایط توبه

وقتی شخصی در حضور امام علی علیه‌السلام استغفار كرد، حضرت احساس كرد كه او معنی و حقیقت استغفار را نمی‌داند. به او اعترض كرد و فرمود:

مادرت به عزایت بنشیند! آیا می‌دانی استغفار چیست؟ استغفار درجه علیین است… (1)

و سپس فرمود:

استغفار و توبه یك كلمه است بر اساس 6 پایه:

دو پایه اول: ماهیت توبه است.

دو پایه دوم: شرط قبولی توبه است.

دو پایه سوم: شرط كمال توبه است.

1- پشیمانی از گذشته

اولین پایه توبه، پشیمانی از گذشته و عملکرد قبلی است. انسان باید بکوشد که حالت پشیمانی از گناه را در خود تقویت کند. و این امر مهم با اندیشیدن در پیامدهای گناه به دست می‌آید.

2- تصمیم همیشگی مبنی بر عدم بازگشت به سوی آن

از دیگر ارکان توبه، تصمیم بر عدم بازگشت به حالت گناه و ارتکاب نافرمانی پروردگار می‌باشد.

فرد باید قلباً از بدی رفتار و از خوبی راهی که نرفته، دلتنگ باشد. دلتنگی یکی از عناصر زیبای توبه است.

3- ادای حقوق مردم (جبران مافات)

طبق فرموده آن حضرت، پرداخت حقوق و دیون مردم از شروط قبولی توبه است.

4- ادای حقوق الهی (قضای حق الله)

روی آوردن به سوی هر واجبی که فرد آن را ضایع ساخته، تا حق آن را ادا نماید، مانند حقوق الهی از جمله نماز و روزه قضا مربوط به این مرحله از توبه است.

5- آب کردن گوشتی که از حرام روییده

طبق فرموده امام، شرط کمال توبه این است که گوشتی که به واسطه ارتکاب عمل حرام بر شخص روییده است، باید با اندوه آب شود، به گونه‌ای که پوست فرد گنهکار بر استخوان بچسبد و بین آن‌ها گوشت تازه بروید.

در خصوص از بین بردن گوشتی که با ارتکاب گناه بر بدنش روییده است، شخص می‌تواند با گرفتن روزه‌های واجبی که بر عهده دارد و یا روزه مستحب به این هدف برسد.

6- چشاندن رنج طاعت بر جسم

فرد تائب برای رسیدن به کمال توبه بایستی به بدنی كه لذت معصیت را چشیده رنج طاعت بچشاند.

دانستن این نکته ضروری است که توفیق توبه با حفظ شرایط آن مشکل است و کمتر کسی به این توفیق دست می‌یابد، زیرا ارتکاب گناه، انسان را غافل می‌کند و چه بسا به مرور زمان، به دلیل ارتکاب مکرر گناه، انسان کلاً از توبه رویگردان شود و نسبت به توبه، امروز و فردا کند.

در آیه هشتم سوره تحریم خدای متعال می‌فرماید:

«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَی اللَّهِ تَوْبَةً نَّصُوحًا * اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد بسوى خدا توبه كنيد، توبه‏اى خالص.»

طبق تفسیر المیزان، توبه نصوح مى‏تواند عبارت باشد از توبه‏اى كه صاحبش را از برگشتن به طرف گناه باز بدارد، و يا توبه‏اى كه بنده را براى رجوع از گناه خالص سازد، و در نتيجه فرد، ديگر به آن عملى كه از آن توبه كرده بر نگردد.

امام هادی علیه‌السلام در بیان معنی توبه نَصوح فرمودند:

«ان یکونَ الباطِنُ کالظاهِر و افضِل من ذلک * (2) توبه نصوح، آن است که باطن انسان مانند ظاهر بلکه بهتر از ظاهر باشد.»

جبران گناه از ارکان توبه

از شرایط توبه، جبران ضایعات گناه است. اظهار ندامت از گناهان و پشیمانی به زبان، کافی نیست و باید به طور واقعی و در عمل هم این را ثابت کرد و با توجه به گناه مرتکب شده برای جبرانی همسان کوشید. باید آثاری را که گناهان در زندگی انسان پدید آورده‌اند با کارهای نیک، جبران و اصلاح نمود.

قرآن کریم در سوره نور، آیه 5، در این باره می‌فرماید:

«اِلاّ الَّذینَ تابُوا مِن بَعدِ ذلِک وَ اَصْلحوا * مگر کسانی که بعد از این توبه کنند و به اصلاح و جبران بپردازند.»

جمله «و اصلحوا» بیانگراین است که شرط مهم توبه، اصلاح و جبران ضایعات گناه است.

جبران گناه موجب شستن آثار گناه و زدودن رسوبات گناه می‌گردد.

از این جبران، در اسلام با عنوان «کفارات و تکفیر: پوشاندن و پاک کردن» یاد می‌شود.

«تکفیر» یعنی انسان با کارهای نیک، آثار گناهان از چهره جان خود بزداید.

 به عبارتی توبه دارای دو مرحله است: اول پاک‌سازی و بعد به‌سازی.

همانند بیماری که درمان او دارای دو بُعد است، یکی خوردن داروی‌های درمان کننده، دوم خوردن داروهای نیروبخش، تا آثار و ضایعات بیماری را از بین ببرد.

این جبران در چهره‌های مخصوصی بروز می‌کند، تا عامل تربیت و تکامل انسان گردد. برخی از این موارد عبارت‌اند از:

  • تقوا

رسول اکرم صلّی‌الله‌علیه‌وآله می‌فرماید:

«اتَّقِ اللَّهَ حَيْثُ كُنْتَ أَتْبِعِ السَّيِّئَةَ الْحَسَنَةَ تَمْحُهَا‏؛ (3)

در هر جا هستی، از خدا بترس و هرگاه گناهی کردی کارنیکی انجام بده که آن گناه را محو کند.»

 امام باقر علیه‌السلام نیز می‌فرماید:

«التَّائِبُ إِذَا لَمْ يَسْتَبِنْ أَثَرُ التَّوْبَةِ فَلَيْسَ بِتَائِبٍ يُرْضِي الْخُصَمَاءَ وَ يُعِيدُ الصَّلَوَاتِ وَ يَتَوَاضَعُ بَيْنَ الْخَلْقِ وَ يَتَّقِي نَفْسَهُ عَنِ الشَّهَوَاتِ؛ (4)

هرگاه نشانه‌های توبه، از توبه کننده آشکار نگردد، او توبه کننده حقیقی نیست. (آشکار شدن نشانه‌های توبه این است که:) آن‌ها را که ادعای حقی بر او دارند راضی کند، نمازهای قضا شده‌اش را اعاده نماید، در برابر مؤمنان متواضع باشد، و خود را از طغیان هوس‌های نفسانی حفظ نماید.»

  • زدودن اندوه دیگران

امام علی علیه‌السلام فرمودند:

«مِنْ كَفَّارَاتِ الذُّنُوبِ الْعِظَامِ إِغَاثَةُ الْمَلْهُوفِ وَ التَّنْفِيسُ عَنِ الْمَكْرُوب‏؛ (5)

 از کفارات گناهان بزرگ، پناه دادن به انسان‌های پریشان و گرفتار و زدودن اندوه از اندوهگین است.»

  • استغفار برای دیگران

شخصی از رسول خدا پرسید: کفاره گناه غیبت چیست؟

حضرت فرمودند:

«تَسْتَغْفِرُ لِمَنِ اغْتَبْتَهُ كَمَا ذَكَرْتَهُ؛ (6)

 برای کسی که او را غیبت کرده‌ای، از خدا طلب آمرزش کن، همان‌طور که او را یاد کردی.»

  • سلام کردن، اطعام، نماز شب

در آیه 114 سوره هود آمده است:

«وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَيِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّيْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ…؛

در دو طرف روز، و اوايل شب، نماز را برپا دار چرا كه حسنات، سيئات (و آثار آن‌ها را) از بين مى‏برند…»

پیامبر صلی‌الله‌علیه‌واله نیز در وصیت به امام علی علیه‌السلام ‌فرمودند:

«ثَلَاثٌ كَفَّارَاتٌ إِفْشَاءُ السَّلَامِ وَ إِطْعَامُ الطَّعَامِ وَ الصَّلَاةُ بِاللَّيْلِ وَ النَّاسُ نِيَامٌ؛ (7)

سه کار کفاره و جبران کننده گناه است: بلند سلام کردن، اطعام دادن، نماز شب و عبادت در آن هنگام که مردم خوابیده‌اند.»

  • بسیار سجده کردن

شخصی به حضور رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله آمد و عرض کرد: گناهانم بسیار شده‌اند و اعمال نیکم اندک است. پیامبراکرم فرمود:

«أَكْثِرِ السُّجُودَ فَإِنَّهُ يَحُطُّ الذُّنُوبَ كَمَا تَحُطُّ الرِّيحُ وَرَقَ الشَّجَرِ؛ (8)

 سجده‌های بسیار بجا بیاور چرا که سجده، گناهان را آنچنان می‌ریزد که باد، برگ‌های درخت را می‌ریزد.»

  • جهاد

خدای رحمن در آیه 195 آل عمران می‌فرماید:

«… فَالَّذينَ هاجَرُوا وَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ وَ أُوذُوا في‏ سَبيلي‏ وَ قاتَلُوا وَ قُتِلُوا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ…؛

… آنها كه در راه خدا هجرت كردند، و از خانه‏هاى خود بيرون رانده شدند و در راه من آزار ديدند، و جنگ كردند و كشته شدند، بيقين گناهانشان را مى‏بخشم …»

توبه‌ای مورد قبول است و موجب محو گناهان می‌گردد که با ایمان، عمل صالح، نماز، هجرت، جهاد و شهادت همراه باشد وگرنه ضایعات گناهان سابق، جبران نخواهد شد.

  • صلوات فرستادن بر محمد و آل محمد علیهم السلام

از امام رضا علیه‌السلام نقل شده است:

«مَنْ لَمْ يَقْدِرْ عَلَى مَا يُكَفِّرُ بِهِ ذُنُوبَهُ فَلْيُكْثِرْ مِنَ الصَّلَوَاتِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ فَإِنَّهَا تَهْدِمُ الذُّنُوبَ هَدْماً؛

 «کسی که نمی‌تواند کاری کندکه گناهانش پاک شود پس باید زیاد بر محمد و آل او صلوات بفرستد زیرا زیاد فرستادن صلوات گناهان را از بین می‌برد.» (9)

  • سفر زیارتی

مطابق با روایات اسلامی، سفر زیارتی حج یا عمره، زیارت اهل بیت علیهم‌السلام به ویژه امام حسین علیه‌السلام نیز باعث پاک شدن گناهان می‌شود.

به طور خلاصه همه‌ اعمال خیر مثل قرائت قرآن، نماز، زیارت برادران دینی یا عیادت مریض یا پرستاری از مریض و… همه و همه باعث پاک شدن گناهان می‌شود.

  • تحمل مشکلات و سختی‌ها

با توجه به روایات اهل بیت علیهم‌السلام به دست می‌آید که علت بسیاری از مشکلات، سختی‌ها، بیماری‌ها و همچنین فقر و غم و اندوه و… این است که خداوند اراده کرده است تا با این روش، بنده‌ی خود را از گناهانی که انجام داده است رها سازد تا دچار عذاب‌های سخت و طاقت‌فرسای آخرتی نگردد.

  • تناسب گناه با نحوه جبران

هر چند جبران گناه، با کارهای نیک، ممکن است که به صورت‌های گوناگون مانند کمک‌های مالی، جهاد در راه خدا، روزه گرفتن، شب زنده داری و … انجام گیرد، ولی بهتر است جبران هر گناه متناسب با همان گناه باشد.

 مثلاً جبران بی‌حجابی و ناپاکی با حفظ کامل عفت و پاکدامنی، جبران گناه غیبت با کنترل و مراقبت زبان، جبران گناه ظلم و بیرحمی با احسان به مظلومان و دستگیری از بینوایان، جبران گناه چشم‌چرانی با عفت چشم و نگاه‌هایی که برای آن پاداش است مانند نگاه به قرآن و چهره عالم ربانی و نگاه به چهره‌ پدر و مادر.

برای درک بهتر موضوع، حکایتی از توبه ابولبابه در زمان پیامبر صلی‌الله‌علیه‌واله نقل می‌شود:

ابولبابه یکی از اصحاب پیامبر بود، و با یهود بنی قریظه خویشاوندی و آشنایی داشت.

در جریان کارشکنی‌های یهود، پیامبر تصمیم گرفت تا همه‌ طوایف یهود را که همچون ستون پنجم دشمن در داخل مرکز اسلامی عمل می‌کردند، از اطراف مدینه تبعید کند و گردنکشان آن‌ها را به قتل رساند.

یهودِ بنی قریظه در قلعه‌ خود محاصره شده بودند. بعضی از مسلمانان از پیامبر خواستند آن‌ها را ببخشد، رسول خدا به آن‌ها فرمود: آیا راضی هستید، حَکمیت در مورد آن‌ها را به یکی از افراد شما واگذارم؟

طایفه اوس جواب مثبت دادند، پیامبر، سعد بن معاذ را برای این کار تعیین کرد، ولی بنی‌قریظه حَکمیت سعد را نپذیرفتند. پیام دادند ابولبابه را بفرست تا با او مشورت کنیم، پیامبر، ابولبابه را به سوی آن‌ها فرستاد تا با او مشورت کنند. آن‌ها اطراف ابولبابه را گرفتند و اظهار ناتوانی کردند از جمله به او گفتند: آیا ما به حکمیت سعدبن‌معاذ راضی شویم؟

ابولبابه گفت: مانعی ندارد. ولی با دست، اشاره به گردن کرد، یعنی تسلیم شدن به حکم سعد همان و گردن زدن همان.

به این ترتیب او یکی از اسرار نظامی را نزد دشمن فاش ساخت. ولی بی‌درنگ به گناه خود متوجه شد و دریافت که به پیامبر و مسلمین خیانت کرده است و همان لحظه توبه کرد.

 (آیه 27 و 28 سوره انفال در نهی از خیانت به خدا و رسول، نازل گردید.)

ابولبابه از شدت ناراحتی و خجلت، نزد پیامبر نرفت و مستقیم به مسجد پیامبر رفته و خود را به یکی از ستون‌های مسجد بست و مدت ده تا پانزده روز به همین منوال ماند و با مناجات و راز و نیاز، از خدا می‌خواست تا توبه‌اش را بپذیرد. سرانجام آیه 102 سوره توبه نازل شد و قبول شدن توبه ابولبابه اعلام گردید.

نکته اینجا است که ابولبابه برای جبران گناه خود، به رسول خدا عرض کرد می‌خواهم به شکرانه ‌قبولی توبه‌ام، همه اموالم را صدقه بدهم!

پیامبر فرمود: همه را اجازه نمی‌دهم.

 او عرض کرد: دو سوم اموالم را اجازه بدهید.

پیامبر فرمود: آن هم زیاد است.

او عرض کرد: اجازه بده یک سوم اموالم را صدقه بدهم.

پیامبر این پیشنهاد را پذیرفت و ابولبابه به قول خود وفا کرد.

———–

1- «ثَكِلَتْكَ أُمُّكَ أَ تَدْرِي مَا الِاسْتِغْفَارُ- [إِنَّ لِلِاسْتِغْفَارِ دَرَجَةَ الْعِلِّيِّينَ‏] الِاسْتِغْفَارُ دَرَجَةُ الْعِلِّيِّينَ وَ هُوَ اسْمٌ وَاقِعٌ عَلَى سِتَّةِ مَعَانٍ أَوَّلُهَا النَّدَمُ عَلَى مَا مَضَى وَ الثَّانِي الْعَزْمُ عَلَى تَرْكِ الْعَوْدِ إِلَيْهِ أَبَداً وَ الثَّالِثُ أَنْ تُؤَدِّيَ إِلَى الْمَخْلُوقِينَ حُقُوقَهُمْ حَتَّى تَلْقَى اللَّهَ [عَزَّ وَ جَلَ‏] أَمْلَسَ لَيْسَ عَلَيْكَ تَبِعَةٌ وَ الرَّابِعُ أَنْ تَعْمِدَ إِلَى كُلِّ فَرِيضَةٍ عَلَيْكَ ضَيَّعْتَهَا فَتُؤَدِّيَ حَقَّهَا وَ الْخَامِسُ أَنْ تَعْمِدَ إِلَى اللَّحْمِ‏ الَّذِي نَبَتَ عَلَى السُّحْتِ فَتُذِيبَهُ بِالْأَحْزَانِ حَتَّى تُلْصِقَ الْجِلْدَ بِالْعَظْمِ وَ يَنْشَأَ بَيْنَهُمَا لَحْمٌ جَدِيدٌ وَ السَّادِسُ أَنْ تُذِيقَ الْجِسْمَ أَلَمَ الطَّاعَةِ كَمَا أَذَقْتَهُ حَلَاوَةَ الْمَعْصِيَةِ فَعِنْدَ ذَلِكَ تَقُولُ أَسْتَغْفِرُ اللَّه.»؛‏ نهج البلاغه، حكمت 417.

2- وسائل الشيعة، ج ‏16، ص 77.

3- بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج ‏68، ص 393.

4- بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج ‏6، ص 35.

5- نهج البلاغة، صبحي صالح، حکمت 24.

6- من لا يحضره الفقيه، ج ‏3، ص 377.

7- وسائل الشيعة، ج ‏12، ص 59.

8- وسائل الشيعة، ج ‏4، ص 103.

9- امالی، صدوق، ص 73.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا