• شبانی حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌و‌آله‏

بعضی از پیامبران، بخشی از عمر خود را پیش از رسیدن به مقام نبوّت، در چوپانی و شبانی در بیابان‌ها می‌گذراندند. تا در طریق تربیت انسان‌ها شکیبا و بردبار باشند و تمام مصائب و سختی‌ها را آسان بشمارند. زیرا اگر شخصی توانست دشواری‌های پرورش حیوان را که از نظر هوش و فهم با انسان قابل مقایسه نیست، بپذیرد؛ قطعاً خواهد توانست هدایت گمراهان را که شالوده فطرت آنان، ایمان به خدا است، بر عهده بگیرد.

از این جهت در حدیثی می‌خوانیم:

«خدا هیچ پیامبری را بر نیانگیخت، مگر اینکه او را بر شبانی گمارد تا از این طریق، تربیت مردم را به او بیاموزد». (1)

علّت دیگری که می‌توان برای این کار یادآوری کرد، این نکته است که، دیدن مناظر زورگویی زورمندان قریش، روی گردانی جامعه مکّه از پرستش حق، طواف آنان در اطراف بت‌های بی‌روح، بیش از هر چیز برای یک شخص فهمیده ناگوار است.

از این جهت پیامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله‏ مصلحت را در این دید که مدّتی در دامنه کوه‌ها و صحراها زندگی کند تا از اوضاع رقت بار محیط آن روز آسوده باشد. البته این بدان دلیل بود که نبی مکرم اسلام مأمور به سکوت بودند و زمینه بعثت هنوز فراهم نشده بود.

سوّمین دلیلی که می‌توان برای این کار برشمرد، این است که، این کار فرصتی بود برای مطالعه صفحه زیبای آسمان و اوضاع ستارگان، دقت در آیات تکوینی و انفسی که همگی نشانه‌های وجود خداوند هستند.

البته برخی سیره‌نویسان در تشریح فلسفه شبانی پیامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله سخنانی گفته‌اند که با موازین علمی مطابقت ندارد و اگر چوپانی حضرت صحیح باشد علل آن همان‌هایی خواهد بود که بیان شد. (2)

در خصوص اصل شبانی پیامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله از ائمه علیهم‌السلام حدیثی گفته نشده است؛ مگر اين كه شيخ صدوق با سندى از امام صادق عليه‌السلام نقل كرده است كه فرمود:

«خدا هيچ پيامبرى را مبعوث نكرد مگر آن كه مدتى او را به چوپانى مشغول كرد تا رفتار با مردم را به او بياموزد». (3)

همچنين از امام صادق عليه‌السلام در همين كتاب نقل شده است كه فرمود:

«همانا خداوند متعال از ميان تمام كارها كشاورزى و چوپانى را براى پيامبرانش پسنديده است تا هيچ‏گاه از باران كراهتى نداشته باشند». (4)

همين مطلب را بخارى با سندى از ابى هريره از نبىّ اكرم صلى‌الله‌عليه‌و‌آله نقل مى‏كند كه مى‏فرمود:

«خدا هيچ پيامبرى را مبعوث نكرد مگر اين كه مدتى چوپانى كرده باشد. اصحابش گفتند: و آيا تو هم چوپانى كرده‏اى؟ فرمود: بله. گوسفندان اهل مكه را بر قراريط مى‏چرانيدم». (5)

علامه سید جعفر مرتضی در کتاب «الصحیح من سیرة النبی الاعظم» در خصوص شبانی پیامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله و این حدیث چنین بیان می‌کند که:

«قراریط» جزیی از درهم و دینار است که با آن خریدهای ناچیز و اندک انجام می‌دادند. (6)

وی در ادامه می‌افزاید: ما در صحّت این داستان تردید جدّی داریم که رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله برای کسانی جز خانواده‌اش در مقابل اجرتی چنین ناچیز که حتّی پیرزنان هم از گرفتن آن إبا دارند، برای مردم مکّه شبانی کرده باشد.

دلایل خویش را نیز در این باره چنین بر می‌شمرد:

الف) یعقوبی که یکی از معدود مورخان دقیق است، تأکید کرده که پیامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله هرگز اجیر کسی نبوده است. (7)

ب) روایات دیگری وجود دارد که با این روایت در تناقض هستند.

در برخی واژه «لأهلی- برای خانواده‌ام» آمده، و در برخی «لأهل مکّة- برای مردم مکّه».

در برخی روایات «قراریط» آمده، در شماری دیگر کلمه «اجیاد» ثبت شده است.

در صورتی که راوی همه این روایات یک نفر باشد، قطعاً از او پذیرفته نخواهد بود. (8)

البته برخی نیز گفته‌اند: «قراریط» نام محلی بوده است. برخی هم گفته‌اند نام کوهی که پیامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله بالای آن مشغول شبانی بوده است.

باید دانست برای صحّت احتمالات شاهدی نداریم. وانگهی در صورتی باید سراغ این شواهد رفت که سند روایت صحیح باشد و از معصوم علیهم‌السلام نقل شود. در حالی که در این مورد، وضع چنین نیست؛ بلکه روایت از ابوهریره و دیگر کسانی است که نمی‌توان به آنها اعتماد کرد. (9)

—————–

1- «مَا بَعَثَ‏ اللَّهُ‏ نَبِيّاً قَطُّ حَتَّى‏ يَسْتَرْعِيَهُ‏ الْغَنَمَ يُعَلِّمُهُ بِذَلِكَ رِعْيَةَ النَّاس»؛ بحار الأنوار، ج ‏11، ص 65.

2- فرازهایی از تاریخ اسلام، ص 77.

3- علل الشرایع، ج 1، ص 34.

4- علل الشرايع، ج 1، ص 46.

5- تاریخ تحقیقی اسلام، ج 1، ص 268؛ برای مطالعه بیشتر ر.ک: فتح البارى و در حاشيه آن قول بخارى آمده است، ج 4، ص 363 و از او در سيره حلبيه، ج 1، ص 125 و سيره دحلان، ج 1، ص 51 نقل قول شده است.

6- الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ج 1، ص 336؛ سیره حلبی، ج 1، ص 125؛ سیره دحلان، ج 1، ص 51؛ و فتح الباری، ج 4، ص 364.

7- الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ج 1، ص 336 و تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 21.

8- الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ج 1، ص 337.

9- الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ج 1، ص 337.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا