سير تاريخى كعبه و مسجدالحرام
الف- كعبه نخستين خانه در زمين
«إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَ هُدىً لِلْعالَمِينَ * همانا نخستين خانهاى كه براى مردم قرار داده شد، خانهاى در بكّه است كه مبارك گردانيده شد و آن هدايتى براى جهانيان است. سوره آل عمران آیه 96».
روايات مذكور در كهنترين منبعِ تاريخى؛ يعنى «اخبار مكّه» حاكى از آن است كه كعبه پيش از آفرينش آسمانها و زمين، چون حُبابى روى آب بود و اندك اندك قسمتهاى ديگر زمين از زير آن گسترده شد و وسعت يافت. به گفته برخى از روايات، كعبه را حضرت آدم عليه السلام بنا كرد.
از امام صادق عليه السلام نقل شده كه جاى كعبه، سكويى مرتفع از زمين و سفيد بود و از آن نورى چون نور خورشيد و ماه مىدرخشيد تا اينكه فرزند آدم، برادرش را كشت و آن زمين سياه شد. پس وقتى خداوند آدم عليه السلام را به زمين هبوط داد آن را برجسته ساخت و به نظر او رسانيد. وى از خداوند پرسيد: آن قطعه سفيد درخشان چيست؟ خداوند گفت: آن زمين من است و آن را براى تو قرار دادهام تا هر روز هفتصد بار پيرامون آن بگردى. (1) هنگام طوفان نوح عليه السلام كعبه از ديدهها پنهان شد و از آن دوران تا زمان حضرت ابراهيم عليه السلام پنهان بود و تنها برخى جايگاه آن را مىدانستند تا آنكه خداوند مكان آن را به ابراهيم عليه السلام نشان داد. ايشان از شام به مكّه حركت كرد و پسرش، اسماعيل عليه السلام و همسرش، هاجر عليها السلام را نيز همراه خود برد. اسماعيل عليه السلام در آن دوران، كودكى شيرخوار بود. ابراهيم عليه السلام با راهنمايى جبرئيل عليه السلام، آن دو را در كنار حِجر اسماعيل كنونى جاى داد و سايهبانى براى آنان فراهم كرد و گفت: «رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ * خدايا! من ذُرّيّه خود را در اين سرزمينِ بىكشت و زرع، در كنار خانهات جاى دادم. سوره ابراهیم آیه 37». آنگاه خود به سوى شام برگشت. چون آب زمزم فوران كرد، قبايلى از جُرهميان، با ديدن پرندگان، به آن سو شتافتند. آنان كنار هاجر و اسماعيل عليهما السلام ساكن شدند و اين نقطه بىآب و سوزان، آبادانى يافت. پس از چندى ابراهيم عليه السلام نزد فرزند خود بازگشت و همراه او، پايههاى كعبه را در همان جاى اصلىِ آن، بر افراشتند. (2) حجرالأسود از كوه «ابوقُبيس» و از بهشت فرود آمد. ابراهيم عليه السلام در كنار كعبه براى اسماعيل سايهبانى از چوبهاى درخت فراهم كرد كه خوابگاه گوسفندان او گرديد و نيز كنار كعبه، كه به صورت مكعّب ساخته شده بود، گودالى حفر كرد و آن را خزانه و محلّ نگهدارى هداياى كعبه قرار داد. چون ديوارها بالا آمد، اسماعيل عليه السلام از كوه ابوقبيس سنگى را كه اكنون مقام ابراهيم عليه السلام شناخته مىشود، براى پدر آورد و ابراهيم عليه السلام روى آن ايستاد و كعبه را ساخت. از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه: «خداوند- عزّ و جلّ- زمين را از زير كعبه گسترد تا منا، سپس آن را از منا به سوى عرفات گسترانيد. پس زمين از عرفات است و عرفات از منا است و منا از كعبه است.» (3)
نام ديگر كعبه، بيتاللَّه و عتيق است. از امام باقر عليه السلام پرسيدند:
چرا كعبه را عتيق ناميدند؟ پاسخ داد: براى اينكه خانهاى آزاد و رها شده از مالكيّت مردم است كه هيچ كس مالك آن نيست. (4) گفتنى است از نامهاى كعبه -بيتالحرام- بيت و عتيق در قرآن كريم آمده است.
ب. سير بنا و بازسازى كعبه
در دوران حضرت ابراهيم عليه السلام ارتفاع كعبه 9 ذراع؛ يعنى حدود 43/ 4 متر و طول آن 30 ذراع- 79/ 14 متر- و عرض آن 22 ذراع- 85/ 10 متر- بوده است. در آن زمان كعبه سقف نداشت. قريش در دوره جاهليّت- 5 سال پيش از بعثت- هنگامى كه كعبه بر اثر سيل خراب شد، 9 ذراع ديگر بر ارتفاع آن افزودند و آن را به 18 ذراع- 87/ 8 متر- رسانيدند و آن را مسقف كردند. (5) از طول آن نيز حدود 6 ذراع و يك وجب- حدود سه متر- كاستند كه حِجر اسماعيل عليه السلام امروزى بخشى از آن است. (6) اين كار بدان سبب صورت گرفت كه اموال حلال آنان براى بازسازى به اتمام رسيد و قريش مال ديگرى براى اين كار نداشتند. بنابراين، طول كعبه از بنايى كه ابراهيم عليه السلام ساخته بود، كمتر شد.
آنگاه در داخل بيت پايهاى پىريزى كرده، ديوار را بر آن قرار دادند، كه بدينگونه حدود 50 سانتىمتر نيز ديوار كعبه به داخل رفت؛ همانجايى كه امروزه به «شاذروان» معروف شده و با سنگ سفيد گرداگرد كعبه را احاطه كرده است. اطراف حِجر را هم سنگ چين كردهاند. از آن پس، طواف كنندگان از پشت آن طواف مىكردند. درِ كعبه را هم بالاتر از زمين بردند و درِ پشت را بستند. بناى كعبه همينگونه بود تا آنكه «عبداللَّه بن زبير» در زمان يزيد به كعبه پناهنده شد و اين مكان مقدس به وسيله عامل يزيد حُصَين بن نُمير، كه بعد از مسلمبن عقبه و كشتار مردم مدينه (واقعه حرّه) جانشين او شده بود، به منجنيق بست و تخريب شد. ابن زبير پس از مرگ يزيد، آن را بازسازى و به همان اساس ابراهيم عليه السلام برگرداند؛ يعنى 3 مترِ كاسته شده را بار ديگر به كعبه ملحق ساخت. بر ارتفاع آن 9 ذراع ديگر افزود و ارتفاع كعبه را به 27 ذراع (31/ 13 متر) رسانيد. درِ خانه را هم روى زمين قرار داد و پشت كعبه، درِ ديگرى به موازات آن گشود. پس از آنكه حجاج، عامل عبدالملك بن مروان، كعبه را با منجنيق به آتش كشيد و ابن زبير را به قتل رسانيد، آن را از پايه خراب كرد. بخشى (حِجر اسماعيل) را، كه ابن زبير به بناى قريش افزوده بود، ويران و آن را به همانگونه كه قريش ساخته بودند برگرداند؛ يعنى از طول آن كم كرد و درى را كه پشت كعبه گشوده بود بست و درِ اصلى را بلندتر از زمين قرار داد كه هنوز به همين وضع باقى است. در دورانهاى بعد تا عصر حاضر، تنها گاهى مرمّتهاى جزئى از قبيل تعويض سنگها و لايهكشى روى كعبه انجام مىشده است.
گفتنى است كعبه در طول تاريخ پس از بناى اوليه به دست آدم عليه السلام 10 بار بازسازى شده كه عبارتاند از:
- شيث بن آدم 2. ابراهيم و اسماعيل عليهما السلام 3. عمالقه 4. جُرهم 5. قُصىّ بن كلاب 6. قريش 7. عبداللَّه بن زبير 8. حجاج بن يوسف 9. سلطان مراد عثمانى 10. سعودى
در مورد آخرين بازسازى كه در سال 1417 ق. به دستور فهد بن عبدالعزيز انجام شد، زيربنا و اساس كعبه تقويت و تحكيم و شاذروان مرمّت گشت و شكافها و روزنههاى بين سنگها گرفته شد. سقف كعبه نيز با دو سقف جديد، بازسازى گرديد.
بنابراين، پس از آن بازسازىها، ابعاد و اندازههاى كعبه در حال حاضر عبارتاند از:
ارتفاع كعبه 14 متر، طول آن از سمت ملتزم (سمت حجرالأسود) 84/ 12 متر، طول از سمت حِجر اسماعيل 28/ 12، بين ركن يمانى و حِجر اسماعيل؛ يعنى عرض 11/ 12 و ميان دو ركن ديگر 52/ 11 است.
ج) مسجدالحرام و سير تاريخى آن
مسجد الحرام بر اساس روايت ابوذر، از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله، نخستين مسجد بر روى زمين است. (7) فضيلت يك ركعت نماز در آن، بيش از يكصد هزار ركعت در ديگر مساجد است. در گذشته، مسجدالحرام به كعبه و مطاف پيرامون آن اطلاق مىشد ليكن به مرور بر وسعت آن افزوده شد.
طبق روايتى از امام صادق عليه السلام، ابراهيم و اسماعيل عليهما السلام، حدّ مسجدالحرام را تا ميان صفا و مروه قرار داده بودند. (8)
در دوران جاهلى؛ يعنى تا قبل از سلطه «قُصىّ بن كلاب»، جدّ چهارم رسولاللَّه صلى الله عليه و آله، مردم در پيرامون كعبه، خانه و عمارتى نداشتند و بيشتر قبايل، براى احترام و بزرگداشت كعبه، از سكونت و ساختن خانه در كنار آن پرهيز مىكردند و بيشتر در درّههاى مكه سكونت مىگزيدند. با تسلّط قصىّ بر مكه، وى از مردم خواست تا پيرامون كعبه ساكن شوند و خانههايى بنا كنند تا به امنيت بهترى دست يابند. وى نخستين خانه را در سمت شمالى كعبه به نام «دار الندوه» ساخت. بدينگونه، قريش پيرامون كعبه خانههايى ساختند و درهايى به سوى كعبه گشودند و مقدارى از اطراف كعبه را براى طواف زائران باز گذاشتند. آنان براى احترام به كعبه، خانهها را كوتاهتر از آن، به شكل دايره، و نه مربع، ساختند. مسلمانانى كه از مدينه و ساير سرزمينها براى حج مىآمدند، راهى جز داخل شدن در اين خانهها و ورود به مسجدالحرام نداشتند. در آن دوران، تنها محدوده طواف مطرح بود و اعراب چيزى به نام مسجدالحرام نمىشناختند تا اينكه خداوند آيات سوره اسرا را نازل و در آن از مسجدالحرام ياد كرد.
در دوران خليفه دوم، كه به جمعيت مسلمانان افزوده شد، انجام مراسم عبادى حج با مشكلاتى روبهرو گرديد، لذا وى براى نخستين بار به توسعه مسجدالحرام پرداخت.
او در سال هفدهم هجرى، پس از آنكه سيل «ام نهشل» مقام ابراهيم عليه السلام را به پايين مكه برد، براى بازسازى كعبه وارد مكه شد و پس از نصب مجدد مقام، به سبب گسترش جمعيت، خانههايى كه اطراف مسجد بنا شده بود را از صاحبان آنها خريد و خراب كرد و سپس ديوارى كمتر از قامت يك انسان بر گرد مسجد كشيد و محدوده آن را مشخص و به وسيله سنگريزه پوشانيد. سپس درهايى نيز براى آن قرار داد و به وسيله مشعلهايى اطراف را روشن كرد. مجموع افزودههاى او 860 متر مربع بود.
در اين دوران، براى انحراف مسير سيلهايى كه داخل مسجدالحرام مىشد و موجب تخريب مىگرديد، سدّى در «مدعا» بالاى مكه ساخته شد و اطراف مسجدالحرام نيز با سنگهاى بزرگ و كيسههاى پر از سنگريزه پوشانيده شد. اين سدّ به رَدَم «بنى جُمح» مشهور شد.
خليفه سوم نيز بعضى از خانههاى باقىمانده را خريد و خراب كرد و تا حد زيادى مسجد الحرام را توسعه داد. عثمان نخستين كسى بود كه براى مسجد الحرام رواقها و سقفهايى قرار داد. مساحت مسجد در اين دوران به 4400 متر مربع مىرسيد كه او حدود 2000 متر به مسجد افزوده بود.
هنگامى كه ابن زبير در مكّه اعلان خلافت كرد؛ مانند گذشتگان خود، به توسعه مسجد الحرام پرداخت. وى خانههاى ديگرى از مردم خريد و ناحيه صفا را به مسجد ضميمه و ديوار مسجد را به «دارالندوه» متصل كرد كه در آن موقع، در ميانه شمالى صحن كنونى مسجدالحرام قرار داشت. توسعههاى او عمدتاً در جهت شمال، جنوب و شرق بود. ابن زبير قسمتهايى از مسجدالحرام را با ستونهاى مرمرين مسقّف كرد. اقدامات ترميمى وى، پس از آسيبى انجام شد كه در سال 64 ق. از سوى سپاهيان يزيد بر كعبه و مسجدالحرام وارد گرديد. عبداللَّه بن زبير باقىمانده ديوار كعبه را برداشت و دوباره آن را بر اساس پايههاى قبلى (قبل از ترميم قريش) ساخت. مساحت افزوده در ايندوران به مسجد الحرام 4000 متر بود كه مساحت مسجد را به 8400 متر مربع رساند.
پس از آن كه عبداللَّه بن زبير در مكّه به قتل رسيد، عبدالملك بن مروان، خليفه اموى، به ترميم مسجد الحرام همت گماشت. وى ديوارهاى مسجد الحرام را بالا برد و براى آن سقفى از چوب ساج فراهم كرد. در تزيين ستونها، از طلا استفاده كرد و كتيبهاى از شرح اقدامات خود، بر يكى از ستونها نوشت. وى ستونهاى مرمر به مسجد الحرام آورد و براى آن سقفِ يك پارچهاى كه بر ستونها و پايههاى مرمر قرار داشت، استوار ساخت، آنگاه با چوب ساجِ آراسته و تزيين شده، آن را پوشانيد و سطح مسجد را نيز سنگفرش كرد. او در تزيين مسجد الحرام از كاشى بهره برد و كنگرهها و غرفههايى ساخت و آن را تزيين كرد. فرزند وى وليد نيز 2300 متر مربع به مساحت مسجد افزود و مجموع مساحت آن را به 10750 متر رسانيد.
ابو جعفر منصور، خليفه عباسى نيز مسجد الحرام را در سال 137 ق. توسعه داد. وى درقسمت شامى كه پايين مسجد و سمتدار العِجله و دار النَّدوه بود، بر مساحت مسجد افزود.
در اين توسعه، قسمت زيادى از دارالنَّدوه داخل مسجد شد. وى نيز به كاشى كارى و تزيين آن همّت گماشت و از توسعه خود كتيبهاى منقوش بر جا گذاشت و درهايى نيز براى مسجد قرار داد. وليد 4700 متر به مساحت مسجد افزود و آن را به 15450 متر مربع رسانيد.
مهدى عباسى در سال 160 ق. حج بهجا آورد و پردههاى كعبه را عوض كرد و دستور داد مسجدالحرام را ترميم و از منطقه بالا توسعه دهند.
با قرار دادن درهاى جديد، به درهاى گذشته افزود كه معروفترين آنها باب بنىشيبه بود. وى در دو مرحله به توسعه مسجد پرداخت. در توسعه نخست خانههاى زيادى در سمت مسعى خريد و خراب كرد و كوشيد تا كعبه در وسط مسجد قرار گيرد.
لذا آن را از اطراف توسعه داد. وى همچنين 484 ستون مرمرين براى رواقها قرار داد كه 498 سقف گنبدى شكل روى آن رواقها قرار مىگرفت. حدود 270 كنگره نيز بر بيرون ديوارهاى مسجد ساخت كه بيشتر به صورت بسيار زيبايى گچكارى شد. او در اين توسعه 8000 مترمربع به مسجد افزود و مساحت مسجد را به 23400 مترمربع رسانيد. مهدى عباسى در دومين مرحله، به توسعه مسجد پرداخت و درهاى ديگرى نيز به آن افزود. در اين اقدام، مسجد به مسعى متصل و در اين توسعه 2350 مترمربع به مساحت قبلى مسجد افزوده شد و به 25750 مترمربع رسيد.
ديگر خلفاى عباسى تا عصر عثمانى نيز بر مساحت مسجد افزودند. خليفه معتضد 1250 متر و خليفه المقتدر 850 متر، به مسجد اضافه كرده و مساحت آن را به 28000 متر رسانيدند. همچنين پادشاهان مماليك مصر و شام نيز به مساحت مسجد افزودند و تا آغاز عصر سعودى مساحت مسجد به 30000 متر مربع رسيد. در دوران عثمانى بيشترين اقدام براى ترميم، تزيين، ساخت درها، گنبد، رواقها انجام شد؛ اما بر مساحت مسجد چيزى افزوده نگشت.
همزمان با توسعه اول و دوّم مسجدالنبى صلى الله عليه و آله، در سال 1344 ق. و 1368 ق. كه به دستور ملك عبدالعزيز سعودى انجام شد، مسجد الحرام نيز در طرح توسعه جدّى قرار گرفت و به مساحت مسجد 131000 متر مربع اضافه شد. در دوران فهد در سال 1406 و 1409 ق. نيز دو توسعه انجام شد كه طى آن 118000 متر مربع بر مساحت قبلى افزوده شد و مساحت كل مسجد به 280000 متر مربع رسيد. در سمت صفا و مروه، بازار و خانههاى بسيارى تخريب شد كه بيشتر از لحاظ تاريخى ارزش ويژهاى داشتند. با توسعهاى كه در مرحله نخست انجام شد، حدود دويست هزار نمازگزار بر گنجايش قبلى مسجد افزوده شد و در اين توسعه 492 ستون به قطر 71 سانتىمتر و ارتفاع 21/ 14 متر به ستونهاى مسجد اضافه گشت كه اكنون فنكوئلها و كولرها براى خنك كردن شبستانها در داخل ستونها تعبيه شده است. يك طبقه نيز بر مسجد الحرام اضافه شد. براى راهيابى به آن طبقه و نيز پشتبام، پلههاى برقى و ثابت تعبيه گرديد. اين توسعه در سالهاى 1377 تا 1381 ش. نيز دوباره در قسمتهاى ديگر آغاز شد. از جمله ميدانهاى اطراف و بابهاى اصلى مسجد مسطح و سنگفرش شد. بر مساحت برخى شبستانها در دو طبقه افزوده شد و اكنون مساحت مسجد به 336000 متر مربع رسيده است.
د) درهاى مسجد الحرام از ابتدا تا كنون
مسجد الحرام در عصر خليفه مهدى عباسى (160 هجرى) داراى 19 در بود كه از معروفترين آنها مىتوان به «باب الزياده» و «باب القطبى» اشاره كرد. در دوران ملك عبدالعزيز سعودى (1344 ق) اين تعداد به 26 در افزايش يافت. در دوران فهد بن عبد العزيز، در توسعه اول 51 درِ اصلى و فرعى گشوده شد و در توسعه دوم به 62 در رسيد، كه اكنون نيز همه آنها وجود دارد و به همراه راهپلههاى ورودى به 92 در مىرسد. در ميان آنها چهار درِ اصلى و بزرگ وجود دارد كه در چهار جهت اصلى قرار يافته و بر فراز هريك دو مناره، به ارتفاع 92 و عرض 777 متر ساخته شده است. اين درها عبارتاند از:
- باب ملك عبدالعزيز، 2. باب فهد بن عبدالعزيز 3. باب العمره 4. باب فتح.
————————–
- كلينى، الفروع من الكافى، ج 4، ص 189؛ شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، ج 2، صص 156 و 157.
- شيخ صدوق، همان، ج 2، صص 162- 161.
- كلينى، همان، ج 4، ص 189.
- همان.
- حر عاملى، وسايل الشيعه، ج 9، ص 328.
- كلينى، همان، ج 4، ص 207؛ مسلم، صحيح، بشرح النووى، ج 9، صص 95- 93.
- مسلم، صحيح، باب المساجد، حديث 1161.
- كلينى، همان، ج 4، ص 210.