• توجه به سوابق دينى و اخلاقى‏

كسى كه به دين و موازين دينى و ضوابط اخلاقى پاي‌بند نباشد، نه مى‏تواند به درستى به مردم خدمت كند و نه مى‏تواند احكام دينى را در جامعه اجرا كند و نه مى‏تواند گامى در جهت توسعه اخلاقى جامعه بردارد. كسى كه در برابر خداوند خود را مسئول نداند، هرگز خود را در برابر مردم نيز مسئول نخواهد دانست؛ هر چند ممكن است براى ظاهرسازى و مردم‏فريبى چنين وانمود كند كه مدافع حقوق مردم و جامعه است؛ اما اگر كوچك‏ترين فرصتى به دست آورد، از هيچ خيانتى به مردم و جامعه فروگذار نخواهد كرد. بنابراين هر يك از ما اخلاقاً وظيفه داريم كه به سهم خود از حضور چنين افراد سست ‏ايمان و غيرمعتقدى در مسئوليت‏هاى جامعه اسلامى جلوگيرى كنيم. حضور چنين كسانى در جمع مسئولان كشور اسلامى، زمينه را براى فتنه‏انگيزى دشمنان دين فراهم خواهد كرد. قرآن كريم، در سوره توبه، آیه 47، در باره حضور سست ‏ايمانان در جمع مؤمنان مى‏فرمايد:

«لَوْ خَرَجُوا فيكُمْ ما زادُوكُم إلا خَبالًا وَ لأَوْضَعُوا خِلالَكُمْ يَبْغُونَكُمُ الْفِتْنَةَ وَ فيكُمْ سَمّاعُونَ لَهُمْ وَ اللَّهُ عَليمٌ بِالظّالِمينَ * اگر آن‌ها همراه شما (به سوى ميدان جهاد) خارج مى‏شدند، جز اضطراب و ترديد، چيزى بر شما نمى‏افزودند و به سرعت در بين شما به فتنه‏انگيزى (و ايجاد تفرقه و نفاق) مى‏پرداختند و در ميان شما، افرادى (سست و ضعيف) هستند كه به سخنان آن‌ها كاملًا گوش فرامى‏دهند و خداوند، ظالمان را مى‏شناسد.»

امام على عليه‌السلام، در نامه خود به مالك اشتر او را از به‌كارگيرى افراد سست ايمان و داراى سوء سابقه برحذر داشته و مى‏فرمايند:

«بدترين وزيران تو، كسى است كه پيش از تو وزير بدكاران بوده و آن‌كه در گناهان آنان شركت نموده. پس مبادا چنين كسان مَحرم تو باشند كه آنان ياوران گناهكاران‏اند، و ستمكاران را كمك كار، و تو جانشينى بهتر از ايشان خواهى يافت كه در رأى و گذاردن كار چون آنان باشد، و گناهان و كردار بد آنان را بر عهده ندارد. آن‌كه ستمكارى را در ستم يار نبوده، و گناهكارى را در گناهش مددكار. بار اينان بر تو سبك‏تر است، و يارى ايشان بهتر، و مهربانى‏شان بيشتر و دوستى‏شان با جز تو كمتر. پس اينان را خاص خلوت خود گير و در مجلس‏هايت بپذير.» (1)

بنابراين يكى از وظايف اخلاقى ما اين است كه در انتخاب افراد، سوابق ايمانى و اخلاقى و انقلابى آنان را به‏عنوان يك شاخص مهم همواره در نظر بگيريم. كسى كه همواره خداوند را حاضر و ناظر همه اعمالش مى‏بيند، هرگز ظلم و خيانت را روا نخواهد دانست. كسى كه مرگ و قيامت و صراط را باور دارد، و مى‏داند كه بايد در برابر همه حركات و سكناتش پاسخگو باشد، هرگز خيال سوءاستفاده از مقام و مسئوليت را به خود راه نمى‏دهد. كسى كه خود عملًا به موازين اخلاقى و ايمانى پايبند باشد، نه تنها با گفتار بلكه با رفتار خود، زمينه توسعه اخلاق و معنويت را در جامعه فراهم مى‏كند.

اميرمؤمنان عليه‌السلام، در باره علت در نظر گرفتن اين ويژگى مى‏فرمايند:

«به درستى كه اخلاق آنان گرامى‏تر است و آبروشان محفوظ‌تر و طمعشان كمتر و عاقبت‏نگرى‏شان فزون‏تر.» (2)

—————–

1- نهج البلاغه، نامه 53.

2- نهج البلاغه، نامه 53.

 

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا