- سعادت بشر
- تعریف سعادت
مسئله سعادت و خوشبختی از مهمترین مسائل مربوط به انسانشناسی است.
سعادت یا نیکبختی، نامی است که معمولاً انسانها به «مطلوب نهایی» خود میدهند؛ اما با وجود توافق در این نام، در تعریف آن بر یک عقیده نیستند؛ در این که آیا سعادت به جسم انسان مربوط میشود، یا به نفس و یا به هر دو، و نیز این که عوامل سعادت چیست، آیا سعادت یک امر نسبی است یا مطلق و… دیدگاههای متفاوتی مطرح شده است.
گروهی آن را «لذت و کامجویی» میپندارند و گروهی «شرافت و حُرمت اجتماعی» و حکیمان آن را «اندیشیدن به واقعیتهای غایی هستی» میدانند.
به دنبال آن، برای معرفی فرد سعادتمند و فرد بدبخت، تعریفهای زیادی ذکر شده است؛ از جمله این که:
– سعادتمند؛ کسی است که از لذّت بیشتر مادّی برخوردار باشد و بدبخت؛ کسی است که رنج و درد بیشتری به او رسیده باشد.
– سعادتمند؛ کسی است که سرور و شادی بیشتری نصیب او شده باشد و بدبخت کسی است که غم و اندوه بیشتری به او رسیده باشد.
– سعادتمند؛ کسی است که به داشتههای خود راضی و خشنود باشد و بدبخت کسی است که از آنچه دارد ناراضی و ناخشنود باشد.
سعادت از خواستهها و گرایشهای فطری آدمیان شمرده میشود. اگر بر مبنای معرفتشناسی انسانی با مبانی دینی، مفهومی از کمال یا سعادت ارائه شود، باید بین خواستههای اصیل و فرعی انسان فرق گذاشته شود تا معنای صحیحی از آن به دست آید؛ از این رو بین سعادت و کمالخواهی انسان و جهانبینی واقعی او رابطه تنگاتنگی وجود دارد.
- سعادت از منظر اسلام
از نظر امام اول شیعیان؛ حضرت علی علیهالسلام، سعادت دارای مؤلفههای متفاوت و مختلفی است که فقدان هر یک از این مؤلفهها به سعادت آدمی آسیب میرساند:
- خیرات بیرونی
مراد از خیرات بیرونی مزایا و برتریهایی مانند ثروت، زیبایی، شهرت خوب و… است که خارج از روح آدمی است.
– ثروت
ثروت و دارایی، یکی از مؤلفههای سعادت به شمار آمده است و فقر و تنگدستی در کلام امام علی علیهالسلام بدبختی بزرگی شمرده شده است؛ (1) و حتی مرگ بزرگتر. (2)
– زیبایی
حضرت علی علیهالسلام از زیبایی؛ که یکی از خیرات بیرونی است، به عنوان کمترین حدّ سعادت نام میبرد. (3)
و یا به تعبیر دیگری آن را آغاز مرز و حریم سعادت میداند. (4)
در اندیشه مبارک حضرت، اوّل نيكبختيها اين است كه آدمى به صورت نيكو خلق شود.
– شُهرت
امام علی علیهالسلام درباره شُهرت خوب میفرمایند:
«عنوان و سرآغاز کتاب سعادت انسان با مدح و ثنای دیگران از او رقم میخورد». (5)
– محیط اجتماعی مناسب
یکی از مهمترین خیرات بیرونی، وجود محیط اجتماعی مناسب است. انسان هرچند اسباب رفاه و نیکبختی را داشته باشد، اما دوستان و برادران خود را در رنج و تیرهروزی ببیند، نمیتوان گفت که او خوشبخت است.
امام علی علیه السلام در این زمینه میفرمایند که نمیتوان برادران خود را در رنج دید و سعادتمند بود. (6)
شاید با توجه به این نکته بوده است که حکیمان بزرگ مسلمان به دنبال بحث سعادت به گفتوگو درباره سیاست کشیده میشدند و پس از کتاب اخلاق، کتاب سیاست مینگاشتند؛ زیرا سعادت فرد را که غایت اخلاق است، موقوف بر سعادت جمع که موضوع سیاست است، میدیدند.
سعادت انسان، در مجموع، به ساختار وجودیاش مربوط میشود و چون انسان چندبُعدی و چندساحتی است، سعادت او نیز به همه ابعاد و ساحتها باز میگردد؛ لکن چون حقیقت انسان به روح او مربوط میشود و بدن فرع آن است، پس اگر آدمی با خواب، خوراک و ورزش به تربیت و شکوفایی بدن میپردازد، این کار او بیشک جنبه مقدّمه دارد و در حقیقت برای رسیدن به کمالات روحی او ارزشمند میگردد.
در بینش الهی حیات انسانی دو مرحله دارد: مرحله دنیا و مرحله آخرت. زندگی دنیوی انسان مقدمه زندگی اخروی اوست و انسان باید در زندگی دنیایی از نعمتهایی که به او داده شده است، استفاده درست و بهینه نماید.
به هرحال، میتوان گفت که خیرات بیرونی در سعادت انسان سهم دارند و از عناصر سازنده آن به شمار میآیند؛ هرچند درجه و اهمیت آنها در مقایسه با مؤلفههای دیگر سعادت بسیار پایین است.
- فضیلتهای اخلاقی
فضیلتهای اخلاقی یکی از مؤلفههای مهم سعادت انسان است.
در برخی از احادیث، انسان به واسطه رعایت فضائل اخلاقی، برتر از فرشتگان شمرده است:
«خداوند در فرشتگان، عقل بدون شهوت و در چهارپایان، شهوت بدون عقل قرار داده است، ولی در بنی آدم هر دو را با هم ترکیب کرده است؛ پس هر که عقل او بر شهوتش غالب گردد، از ملائکه برتر است و هر کس شهوتش بر عقلش غالب آید، بدتر از چهارپایان است.» (7)
- سعادت در گروی رضای الهی
هدف و غایت کمالات اخلاقی اکتفا نمودن به فضایل انسانی نیست؛ بلکه مرحله و مرتبهای بالاتر از آن است و آن، طلب رضایت الهی است.
بر اساس نگرشی که اسلام به عالم آفرینش و مبدأ هستی دارد و مقصدی که برای حرکت عمومی جهان قائل است و عنصر روحانی و الهیای که برای انسان معرفی میکند و آغاز و انجامی که برای حیات او میشناسد، والاترین هدف و مقصود از تربیت؛ «ساختن و خالص کردن انسان برای خداست» که رمز سعادت و فوز و فلاح و جاودانگی او در این نکته نهفته است. (8)
سعادت انسان به کمال و هدف نهایی آفرینش او و امکانات و سرمایهها و گرایشهای فطریای بستگی دارد که در وجودش به ودیعه نهاده شده است.
چون کمال نهایی انسان، قرب و نزدیکی به سوی حق تعالی است، سعادت او نیز در صورت دستیابی به معارف حقیقی و اخلاق حسنه و عمل صالح و رسیدن به مقام قرب الهی حاصل میگردد.
از دیدگاه کتاب آسمانی قرآن، خط سیر انسان بینهایت است. رساندن جان آدمی به آخرین افقهای انسانی و گذشتن از عالم فرشتگان و سیر بینهایت است که هدف نهایی از آفرینش انسان و جهان است. قرآن کریم هرگز هدف حرکت انسانی را به افق فرشتگان محدود نکرده است. بلکه به بیانهای مختلف و با تأکید و تکرار، به صراحت انسان را مسافر کوی خدا میداند؛ از جمله:
«وَ اِلَی اللهِ الْمَصیرِ * و بازگشت همه به سوی خداست. سوره آل عمران آیه 28».
«وَ أنَّ اِلَی رَبِّک الْمُنْتَهَی * و اینکه پایان همه خلق عالم به سوی خدا منتهی میشود. سوره نجم آیه 42».
«أنَّ اِلَی رَبِّکَ الرُّجْعَی * همانا رجعت به سوی خداست. سوره علق آیه 8».
«یَا أیهَا الإنسَانُ إنَّکَ کادِحٌ اِلَی رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقِیه * ای انسان! همانا تو برای رسیدن به پروردگارت به سختی میکوشی و او را ملاقات میکنی. سوره انشقاق آیه 6».
تعبیرات مختلفی که در این آیات کریمه به کار آمده، نشان میدهد که انسان به سوی پروردگارش بر میگردد و در این راه به سختی میکوشد، این مسیر را با پیمودن مراحل و طی تحولات به پایان میرساند و در نهایت به او میرسد.
از این رو بعضی تصریح کردهاند که بالاترین مرتبه سعادت آدمی آن است که در صفات خود به خدای متعال نزدیک شود؛ یعنی همان طور که خدای متعال از تمام صفات کمال، مانند علم، قدرت، حیات، حکمت و مانند آن برخوردار است، انسان نیز به آن صفات جلوه پیدا کند و از علم و قدرت و حیات الهی بهرهمند گردد و همان طور که خدای متعال از صفاتی مانند جهل، ظلم و هر چیزی که از نقص حکایت میکند منزّه است، انسان نیز تا حد امکان باید خود را از آن صفات دور نماید و مظهر صفات حق تعالی گردد.
از دیدگاه قرآن: «سعادت، لذّت پایداری است که انسان با داشتن معارف حقیقی و اخلاق نیک و عمل صالح به آن دست مییابد».
با کمی دقت و تأمل در این گفتار روشن میگردد لذت مادی و زودگذر و سرور و شادمانی و رسیدن به آرزوهای دور و دراز مادّی، بیانگر سعادت واقعی انسان نیست و بسیاری از افراد در تعریف سعادت، تصویر درستی از مقام و منزلت انسان ندارند و یا در مقام نظر و عمل برای او ارزش قائل نیستند؛ اینان آدمی را از مقام خود تنزّل داده و تحقیر و پست کردهاند و هیچ جایگاه ارزشیِ معنوی و قدسی برای انسان قائل نیستند؛ و تمام ابعاد وجودی انسان را مورد توجّه قرار ندادهاند؛ قرآن سعادت و خوشبختی کامل انسان را در مقام «خلافة اللهی، جانشینی خداوند» و «ولایت اللهی، سرپرستی خداوند» که غایت و غرض نهایی آفرینش انسان است میداند؛ بنابراین هر گاه انسان خود را از آن حقیقت مطلق دور سازد و به نعمتهای الهی توجه نکند، شقی و بدبخت خواهد بود.
از این رو عالمان اخلاق نیز با استفاده از آیات و روایات، راه رسیدن به سعادت واقعی که هدفِ اخلاقی زیستن است؛ را کسب معارف حقیقی و نورانی و اخلاق حسنه و اعمال صالح میدانند.
سعادت نهايی بشر در رعایت اخلاق اسلامی با هدف قرب الهی است كه به گوهر وجودی انسان میپردازد.
و نتیجه آنکه در اخلاق اسلامی، تحسين و تقبيح مردم در رسيدن به بهشت و دوری از جهنّم، اهداف اصلی نيست، بلكه هدف اصلی رضايت خداوند است و چون هدف علم اخلاق، رساندن انسان به سعادت و كمال است و از سوی ديگر سعادت و كمال انسان نيز در تحصيل رضای الهی است، پس اخلاق واقعی، همان اخلاق اسلامی است؛ چون، زمينه كمال و سعادت انسان را فراهم میكند و دستيابی به آن برای همگان امكانپذير است.
————————————
1- «الْفَقْرُ الْمَوْتُ الْأَكْبَر»؛ تحف العقول، النص، ص 8.
2- «الْفَقْرُ مَعَ [مِنَ] الدَّيْنِ الشَّقَاءُ الْأَكْبَرُ»؛ تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص 362.
3- «الصّورة الجميلة اقلّ السّعادتين»؛ شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحكم و درر الكلم، ج 2، ص 22.
4- «حُسْنُ الصُّورَةِ أَوَّلُ السَّعَادَةِ»؛ غرر الحكم و درر الكلم، ص 343.
5- «عُنْوَانُ صَحِيفَةِ السَّعِيدِ حُسْنُ الثَّنَاءِ عَلَيْهِ»؛ بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج 75، ص 79.
6- «مَا سَعِدَ مَنْ شَقِيَ إِخْوَانُه»؛ تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص 425.
7- وسائل الشيعة، ج 15، ص 209.
8- «أُولئِكَ هُمُ الْفائِزُونَ»- «أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُون».