-
- روزه
از جمله پايههاى اساسى دين مبين اسلام روزه است و بعد از نماز، مهمترين دستور عبادى در اين دين مقدس محسوب مىشود. روزه، هم از نظر فردى و تهذيب نفس و هم از نظر اجتماعى و جامعهسازى داراى آثار مادى و معنوى بسيار مهمى است.
«صوم» در لغت به معناى خوددارى است و در اصطلاح شرعى آن است كه مسلمانان در ماه مبارك رمضان از اول اذان صبح تا مغرب، از خوردن، آشاميدن و انجام دادن كارهاى ديگرى كه شرع مقدس تعيين كرده است، اجتناب ورزند.
روزه در ميان اديان مختلف جهان به صورتهاى گوناگون وجود دارد. در اسلام نيز بر عموم مكلفان، در صورت نداشتن دلیلی واجب است كه يك ماه از سال را روزه بگيرند. اگر كسى به دليل داشتن عذر شرعى نتواند در ماه رمضان روزه بگيرد، فقط قضاى آن روزهها بر او واجب مىشود؛ اما اگر شخصى از روى عمد حتى يك روز از ماه مبارك رمضان را روزه نگيرد، علاوه بر قضا، كفاره نيز بر او واجب مىشود. مجازات روزه نگرفتن در اسلام خيلى سنگين است و از اين مجازات معلوم مىشود كه روزه در مكتب اسلام از اهميّت زيادى برخوردار است.
در حديث معراج آمده است كه پيامبراكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از خداوند متعال سؤال كرد: اىپروردگار من، ميراث روزه چيست؟
«خداوند فرمود: روزه حكمت را به ارث مىگذارد و حكمت، معرفت را و معرفت، يقين را؛ پس چون بنده به يقين نائل شود، سختىو آسايش زندگىبراى او تفاوتىندارد.» (1)
- اهميّت روزه
در اهميّت روزه همين بس كه خداوندمتعال در حديث قدسىفرموده است:
«الصَّومُ لِي وَ انَا اجزَى بِهِ * روزه براى من است و من خود پاداش آن هستم.» (2)
چنين پاداشى ارزش مادى ندارد، بلكه نويد بخش لقاى پروردگار است و اين پاداش مخصوص روزهدار است. اين تعبير فقط درباره روزه ذكر شده است و درباره عبادتهاى ديگر چنين بيانى وارد نشده است.
یکی از نکاتی که در توضيح اين حديث قدسى مىتوان ذكر كرد، اين است كه هيچ كدام از مشركان و بتپرستان براى تقرّب و نزدیکی به بتها روزه نمىگرفتند. آنان براى بتها نماز مىخواندند و قربانى نيز مىكردند، اما هيچگاه براى آنان روزه نمىگرفتند. روزه يك فرمان الهى است و هيچ ملتى آن را جز براىپ روردگار متعال، براى هيچ معبودى انجام نداده است. بنابراين خداوند فرمود: روزه براى من است و من خود پاداش آن هستم.
ابوحمزه مىگويد: از امام صادق (علیه السلام) شنيدم كه فرمود: «هر كس از شما روزه بگيرد، در عالم غيب، در باغهاى بهشت از نعمتها و لذتها بهرهمند مىشود، در آنها سير مىكند و ملائكه تا هنگام افطار براى او دعا مىكنند». (3)
خداوند تبارك و تعالىدر اهميّت روزه فرموده است:
«كُلُّ عَمَلِ ابنِ آدَمَ هُوَ لَهُ إِلَّا الصّيِامَ، فَهُوَ لِي وَ انَا أجزى بِهِ * هر عمل فرزند آدم از آنِ اوست، بهجز روزه كه از آنِ من است و من پاداش آن هستم.» (4)
- مراتب روزه
روزه از نظر فقهاى اسلام و علماى اخلاق داراى مراتب مختلفى است.
مرتبه نخست آن، روزه فقهى است و آن روزهاى است كه مطابق دستورهاى فقهى گرفته شود؛ بدين معنا كه روزهدار قبل از اذان صبح نيت روزه كند و تا مغرب از چیزهای که روزه را باطل می کنند، پرهيز نمايد. از نظر فقهاى اسلام، چنين روزهاى صحيح است. اين روزه انسان را از سقوط و گمراهى نجات مىدهد، ولى لزوماً موجب تقرّب انسان به درگاه الهى نمىشود. علماى اخلاق به چنين روزهاى، «روزه عامّه» مىگويند، زيرا عموم مردم بدين صورت روزه مىگيرند.
مرتبه دوم، «روزه خواص» است. در اين مرتبه روزهدار علاوه بر اينكه از مبطلات روزه پرهيز مىكند، از گناهان كبيره و صغيره نيز اجتناب مىورزد؛ به عبارت ديگر، چشم، گوش، زبان و اعضاى بدن او هم روزه هستند.
روزهدار چشم خود را از آنچه نهى شده است، حفظ مىكند؛ گوش خود را از شنيدن هر چيزىكه شايسته شنيدن نيست، نگاه مىدارد؛ زيرا شنونده در معصيت دروغ و غيبت و غير آن، با گوينده شريك است. همچنين، زبان خود را از بيهودهگويى باز مىدارد، يا خاموش مىنشيند يا به خواندن ذكرها و تلاوت قرآن كريم مشغول مىشود و سخنىكه مورد رضايت خداوند نيست، بر زبان نمىآورد. خلاصه آنكه، دست، پا و همه اعضا و جوارح او از كارهاى ناشايست پرهيز مىكنند. چنين روزهاى به افراد خاصّى از انسانها اختصاص دارد و به آن «روزه اخلاقى» نيز مىگويند.
محمد بن مسلم از امام صادق (علیه السلام) روايت كرده كه حضرت فرمودند:
«إِذَا صُمتَ فَليَصُم سَمعُكَ وَ بَصَرُكَ وَ شَعرُكَ وَ جِلدُكَ وَ عَدَّدَ أشياءَ غَيرَ هَذَا وَ قَالَ: لَا يَكُونُ يَومُ صَومِكَ كَيَومِ فِطرِكَ * چون روزه گرفتى، پس بايد گوش، چشم، مو و پوست تو نيز روزهدار باشند و اعضا و جوارح ديگر نيز همينطور. نبايد روزىكه روزهدارى با روزىكه روزه نيستى، يكسان باشد.» (5)
امام باقر (علیه السلام) فرمودند: «روزى رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) زنى روزهدار را ديد كه به كنيز خود دشنام مىداد؛ پس رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند كه طعام بياورند و سپس به آن زن فرمودند: طعام بخور! آن زن گفت: اى رسول خدا چگونه طعام بخورم در حالىكه روزهدار هستم؟! حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: آيا روزهدارى و به كنيز خود دشنام مىدهى؟ روزه تنها خوددارى از خوراك و نوشيدن نيست. به درستىكه خداوند روزه را حجابى در برابر كارهاى زشت و گفتارهاى ناروا قرار داده است، زيرا اينگونه كارها نيز روزه را باطل مىكنند. چه اندكاند روزهداران و چه بسيارند گرسنگان!» (6)
از نظر علماىاخلاق، اگر روزهدارى دروغ بگويد يا غيبت كند و به عيبجويى از مسلمانان بپردازد، روزه او صحيح نيست.
در روايتى آمده است كه در روزى از ماه شعبان، پيامبراكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به اصحاب فرمودند: «امروز روزه بگيريد و هنگام افطار نزد من آييد، آنگاه روزه خود را بگشاييد.
به هنگام افطار، پيرمردى خدمت رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) رسيد و عرض كرد: اى رسول خدا! من و دو دخترم روزهدار هستيم، اجازه مىدهيد تا افطار كنيم؟
حضرت فرمودند: تو روزه هستى، اما دختران تو روزه نيستند. به خانه برو و به آنها بگو كه روزه آنان قبول نيست.
پيرمرد با تعجب به خانه برگشت و به دخترانش گفت: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مىفرمايند كه روزه شما قبول نيست. در اين هنگام دختران در حالت كشف ديدند كه دو لخته گوشت از دهانشان روى زمين افتاد. آنان با ناراحتىخدمت رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) رفتند و عرض كردند: اىرسول خدا! ما ديشب گوشت نخورديم و امروز هم روزه بوديم، لختههاى گوشت چيست؟
حضرت فرمودند: شما با زبان روزه، غيبت كرديد و كسىكه غيبت ديگرى را بكند، مانند آن است كه گوشت مرده خورده باشد. مگر در قرآن نخواندهايد كه مىفرمايد:
«وَ لَا يَغتَب بَعضُكُم بَعضاً أيُحِبُّ أحَدُكُم أن يَأكُلَ لَحْمَ اخِيهِ مَيْتاً فَكَرِهتُمُوهُ وَ اتَّقُوا اللهَ * و از يكديگر غيبت نكنيد. آيا هيچ يك از شما دوست دارد گوشت برادر مردة خود را بخورد؟ پس آن را ناخوش خواهيد داشت و از خدا بترسيد. سوره حجرات آیه 12.»
حضرت رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
«مَنْ صَامَ شَهْرَ رَمَضَانَ إِيمَاناً وَ احْتِسَاباً وَ كَفَّ سَمْعَهُ وَ بَصَرَهُ وَ لِسَانَهُ عَنِ النَّاسِ قَبِلَ اللَّهُ صَوْمَهُ وَ غَفَرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّرَ وَ أَعْطَاهُ ثَوَابَ الصَّابِرِين * كسىكه در ماه رمضان از روىايمان و به انگيزه انجام دادن تكاليف الهىروزه بدارد و گوش، چشم و زبانش را از آنچه به مردم زيان مىرساند، حفظ كند، خداوند روزه او را مىپذيرد، گناهان گذشته و آيندهاش را مىآمرزد و پاداش صابران را به او عطا مىكند.» (7)
حضرت فاطمه سلام الله علیها فرمودند:
«مَا يَصنَعُ الصَّائِمُ بِصِيامِهِ إِذَا لَم يَصُن لِسَانَهُ وَ سَمعَهُ وَ بَصَرَهُ وَ جَوارِحَهُ * روزهدارىكه زبان، گوش، چشم و ساير اندامهاىخود را حفظ نكند، روزهاش به حال او چه سودىدارد؟! » (8)
مرتبه سوم، «روزه دل و باطن» است. در اين مرتبه روزهدار علاوه بر پرهيز از مبطلات روزه و اجتناب از گناهان و حفظ اعضا و جوارح، دل و باطن خود را نيز متوجه حق مىكند و از غير خدا محفوظ نگه مىدارد.
چنين روزهدارى از صبح تا مغرب، دلش در محضر ربوبى است و خود را در پيشگاه خداوند متعال احساس مىكند. روزه دل بهگونهاى ديگر نيز تعبير شده است و آن اينكه گناهان قلبى از قبيل كبر، حسد، ريا، كينه، غرور و … در دل روزهدار راه نمىيابد و قلب او از انديشههاى باطل و صفات ناپسند دور است.
حضرت على (علیه السلام) مىفرمايند:
«صَومُ القَلب خَيرٌ مِن صِيامِ اللِّسان وَ صِيامُ اللّسَان خَيرٌ مِن صيِامِ البَطن * روزه قلب از روزه زبان و روزه زبان از روزه شكم بهتر است.» (9)
روزه قلب كه در برخىاز متون عرفانى از آن به «روزه خاص الخواص» تعبير شده است. داراى اين ويژگى است كه روزهدار در حالىكه روزه است، هيچگونه انديشه غير خدايى به دل خود راه نمىدهد، زيرا توجه به غير خدا و انديشيدن درباره امور دنيوى و حتى اخروى موجب بطلان اين روزه است.
قِسم اول روزه، يعنىروزه فقهى و امساك از خوردن و آشاميدن و ديگر مفطرات روزه، موجب رفع تكليف مىشود. قِسم دوم، يعنى روزه اعضاء و جوارح ظاهرى موجب غفران الهى مىشود. قِسم سوم، يعنى روزهاىكه همراه با حضور قلب باشد و همه قواى باطنى، فكر و دل بنده هم در حال روزه باشد، موجب تقرّب بنده به حقتعالى مىگردد و او در سایة حضرت معبود قرار مىگيرد و ميهمان خداوند مىشود. هر كدام از اين سه قِسم روزه، اجر و پاداش مخصوصى دارد.
روزه دل و باطن از روزه اعضاء و جوارح مهمتر و روزه اعضاء و جوارح نيز از روزه خوردن و آشاميدن مهمتر است. اگر روزه دل و قلب ميسّر نشد، روزهدار بايد بكوشد با گرفتن روزه خواص، دادن صدقه، اطعام روزهداران، توسّل به اهلبيت (علیهم السلام) و كمك به مستمندان، زمينه قبولى روزههاى خود را در درگاه ربوبى فراهم سازد.
روزه حقيقى
از نظر قرآن قبولى اعمال بندگان مشروط به وجود خلوص در آنهاست. عملىكه به انگيزه تقرب به خداوند انجام شود، اگر با خلوص همراه باشد، پذيرفته است. خداوند در قرآن كريم مىفرمايد:
«يَا أيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُبطِلُوا صَدَقَاتِكُم بِالمَنِّ وَ الاذَى كَالَّذِي يُنفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَ لَا يُؤمِنُ بِاللهِ وَ اليَومِ الآخِرِ * اىكسانىكه ايمان آوردهايد، صدقههاىخويش را با منّت نهادن و آزار رسانيدن باطل نكنيد، مانند كسىكه اموال را از روىريا و خودنمايىانفاق مىكند و به خداوند و روز قيامت ايمان ندارد. سوره بقره آیه 264»
قرآن در اين آيه كريمه هشدار مىدهد كه خدمتهاىخود را با منّت باطل نكنيد و در اعمال خود ريا و تظاهر نداشته باشيد. اگر تظاهر و خودنمايىدر عملى باشد، علاوه بر آنكه آن عمل باطل است، گناه آن در حد كفر به خداوند و بىايمانى نسبت به جهان آخرت است. بنابراين، چنانچه در روزه خلوص وجود نداشته باشد، جز تشنگى و گرسنگى فايدهاى براى روزهدار نخواهد داشت. اگر شخصى براى ستايش مردم و خودنمايى و ريا روزه بگيرد، روزه او نه تنها باطل است، بلكه گناه آن در حد كفر به پروردگار عالميان است.
حضرت على (علیه السلام) فرمودند:
«كَم مِن صَائِمٍ لَيسَ لَهُ مِن صِيامِهِ إلّا الجُوعُ وَ الظّمَاءُ، وَ كَم مِن قَائِمٍ لَيسَ لَهُ مِن قِيامِهِ إِلَّا السَّهَرِ وَ العَنَاءَ، حَبَّذا نَومُ الاكيَاسِ وَ إِفطَارُهُم * چه بسا روزهدارىكه از روزهاش جز تشنگى نصيبىندارد و چه بسا شبزندهدارىكه جز رنج و سختى بهرهاى نمىبرد. چه خوش است خواب هوشمندان و افطار آنان». (10)
در قرآن كريم خداوند خطاب به پيامبراكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) مىفرمايد:
«قُل إِنَّمَا أعِظُكُم بِوَاحِدَةٍ أن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثنَى وَ فُرَادَى ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا * بگو شما را به يك چيز اندرز مىدهم: دو نفر، دو نفر و يك يك براىخدا قيام كنيد، سپس بينديشد. سوره سبأ آیه 46»
اين آيه كريمه همگان را به قيام براى خدا كه همانا انجام دادن خالصانه اعمال براى خداست، دعوت مىكند و آن را اندرز يگانه و موعظهبخش بشريت معرفىمىكند.
اگر در يك ظرف غذا مقدار كمى مواد آلوده ريخته شود، محتويات ظرف هر چند غذاى خوش مزهاى باشد، غيرقابل استفاده مىشود. ريا و تظاهر هم اين چنين است. اگر در نماز، روزه و هر عمل عبادى ديگر ذرّهاى ريا و تظاهر وجود داشته باشد، آن اعمال ارزش خود را از دست مىدهند و مورد قبول درگاه احديّت قرار نمىگيرد.
اگر انسان بتواند به گفتار و كردار خود رنگ خدايى بدهد، عمل او با ارزش مىشود و نزد خداوند ارج و بها پيدا مىكند. چنانچه روزهدار با خلوص نيّت و تنها به خاطر خشنودى پروردگار روزه گرفت، مىتواند در وقت افطار بگويد:
«أللَّهُمَّ لَكَ صُمتُ وَ عَلَى رِزقِكَ أفطَرتُ وَ عَلَيكَ تَوَكَّلتُ * خدايا فقط براىتو روزه گرفتم و با روزىتو افطار مىكنم و تنها بر تو توكّل مىكنم.» (11)
آدمى با پر و بال اخلاص مىتواند به عالم ملكوت پرواز كند و به جايى برسد كه جز خدا نبيند. وقتى همه افكار و اعمال انسان نور خدايى داشته باشد، شيطان نمىتواند او را فريب دهد. همانگونه كه در قرآن كريم آمده است:
« ِانَّهُ لَيسَ لَهُ سُلطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَلَى رَبِّهِم يَتَوَكَّلُونَ * شيطان را بر كسانىكه ايمان آوردهاند و بر خدا توكّل مىكنند، تسلّطى نيست. سوره نحل آیه 99»
در قرآن كريم آمده است كه شيطان به خداوند عرض مىكند:
«قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَاغوِيَنَّهُم أجمَعِينَ إِلّا عِبَادَكَ مِنهُمُ المُخلَصِينَ * گفت به عزّت تو سوگند كه همگان را گمراه مىكنم، مگر آنها كه از بندگان مخلص تو باشند.»
بندگان مخلَص كسانى هستند كه خداوند متعال بر قلب و روح آنان حاكم است؛ و عبادتهاى آنان فقط براى تقرب به حق تعالى و لقاى پروردگار است. كسى كه خداوند بر دلش حاكم شده باشد، ديگر هوى و هوس به قلب او راه نمىيابد، افكار و خواطر شيطانى به ذهن او وارد نمىشود و در خطر وسوسههاى شيطان قرار نمىگيرد؛ زيرا كه
«قَلبُ المُؤمِن عَرشُ الرَّحمَان * قلب مؤمن عرش خداى رحمان است.» (12)
- فضيلت روزهدار
روزهدار در پيشگاه خداوند متعال داراى ارزش و مقام والايى است كه نمىتوان آن را توصيف كرد. كسىكه به خاطر رضاى پروردگار و خشنودى حق تعالى، رنج گرسنگى و تشنگى را تحمل مىكند، اجر و ثواب بسيار زيادى نزد خداوند دارد. رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
«إِنَّ لِلجَنَّةِ بَاباً يُدعَى الرَّيَّانَ لَايَدخُلُ مِنهُ إِلّا الصَّائِمُونَ * بهشت را درىاست به نام ريان كه از آن در جز روزهداران به بهشت وارد نمىشوند.» (13)
امام صادق (علیه السلام) در فضيلت روزهدار مىفرمايند: «چنانچه كسىبه خاطر خداى عزّوجل در شدت گرما روزه بگيرد و تشنگى بر او عارض شود، خداوند هزار فرشته بر او مىگمارد تا صورت او را دست بكشند و به او مژده نيكو دهند تا وقتىكه افطار شود، در آن هنگام خداىتعالى مىفرمايد: بوىتو چه خوش و جان تو چه نيكوست! اى فرشتگان من! گواه باشيد كه من او را آمرزيدم.» (14)
- فوايد روزه
روزه از عبادتهايى است كه در تقويت ايمان و اراده و نيز تهذيب روح و روان انسان نقش مؤثرى دارد. روزه موجب مى شود انسان ارادهاى قوى بيابد كه بتواند تمام اعضاء و جوارح و حتى خطورات قلبى خود را كنترل كند و با تمام قوا در مقابل شيطان ايستادگى كند. پرهيز از خوردن و آشاميدن و ديگر مبطلات روزه، موجب استحكام و استوارى ايمان و تقويت اراده مىشود. وقتى اراده قوى شود، جسم نيز از آن پيروى مىكند. روزه سبب شكستن شهوات و خواهشهاى نفسانى است و روزه موجب حيات دل و دورى انسان از گناهان مىباشد و آدمى بر اثر دورى از گناهان و پاك شدن از بدىها، مسير تعالى و رشد را طى مىكند. حضرت على (علیه السلام) مىفرمايند:
«الصِّيامُ اجتِنابُ المَحارِمِ كَمَا يَمتَنِعُ الرَّجُلُ مِنَ الطَّعامِ وَ الشَّرابِ* روزه دورىگزيدن از كارهاىحرام است، همانگونه كه روزهدار از خوراك و نوشيدنى خوددارى مىورزد.» (15)
از فوايد ديگر روزه، تندرستى، نشاط و شادابىجسم است. كسانىكه روزه مىگيرند، اين نشاط و شادابى را به خوبى در خود احساس مىكنند. پيامبراكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) مىفرمايند:
«صُومُوا تَصِحُّوا * روزه بگيريد تا تندرست بمانيد.» (16)
روزه در سير و سلوك و پيمودن راه تقرب به سوى پروردگار نقش مهمى دارد.
استادان علم اخلاق براى تهذيب شاگردان خود به آنان دستور روزه مستحبّىمىدهند. روزه، مجاهدتىاست كه در سوق دادن سالك به سوى مقصد اعلى و آماده كردن او براى لقاى حضرت حق كارساز است.
روزه خود به مثابه معلم اخلاق، انسان را تربيت مىكند. همانگونه كه معلم اخلاق، شاگردان خود را در رسيدن به مقصد و هدف متعالى كمك و راهنمايى مىكند، روزه نيز انسان را به هدفهاى با ارزش و والاى انسانى هدايت و او را در اين راه يارى مىكند.
روزه موجب رفع گرفتارى و برآوردن بعضى از حاجتها در اين دنيا و خشنودى و لقاى پروردگار در جهان آخرت مىشود. امام صادق (علیه السلام) مىفرمايند:
«لِلصَّائِمِ فَرحَتانِ فَرحَةٌ عِندَ إِفطَارِهِ وَ فَرحَةٌ عِندَ لِقَاءِ رَبّهِ * براىروزهدار دو هنگامه شادىو سرور است: نخست شادىوقت افطار و ديگر شادىهنگام ديدار پروردگار» (17)
مهمترين اثر و بركت روزه به وجود آمدن روح تقوا و خداترسى در انسانهاست. خداوند در قرآن كريم مىفرمايد:
«يَا أيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبلِكُم لَعَلَّكُم تَتَّقُونَ * اىكسانىكه ايمان آوردهايد! خداوند روزه را بر شما واجب گردانيد، همانگونه كه بر گذشتگان شما واجب شده بود، باشد كه تقوا پيشه كنيد. سوره بقره آیه 183».
در واقع، راز و حكمت وجوب روزه بر انسانها پديد آمدن روح تقوا و خداترسى در آنهاست. از ديدگاه اسلامى مهمترين عنصر در خودسازى، تقواست. روح خداترسى در انسان موجب مىشود كه شيطانهاى درون و برون نتوانند بر او چيره شوند.
در خصوص فوايد روزه در روايات حضرات معصومان (علیهم السلام) آمده است كه روزه شكرگزارى از نعمتهاىالهى است، چرا كه به سبب روزه و گرسنگى، قدر نعمتهاى خداوند بر روزهدار آشكار مىشود و شكر آن نعمتها را بهجا مىآورد.
فايده ديگر روزه، احسان كردن به مستمندان است؛ زيرا به سبب روزه و درك گرسنگى، حال فقيران بر روزهدار معلوم مىشود و اين باعث نرمی قلب و احسان به آنان مىشود.
- اقسام روزه
روزه داراى اقسامى بدين شرح است: روزه واجب، حرام، مكروه و مستحبّ.
روزه واجب، روزهاى است كه شرع مقدس آن را بر عموم مكلفين، با شرايط خاصى واجب كرده است. مهمترين موارد روزه واجب، عبارت است از: روزه ماه مبارك رمضان و روزهاى كه به واسطه نذر، قسم و عهد بر انسان واجب مىشود.
روزه حرام، روزهاى است كه گرفتن آن در دين اسلام منع شده است. چنين روزهاى باطل است و موجب گناه و معصيت خداوند مىشود؛ مانند روزه عيد فطر و عيد قربان.
روزه مكروه، روزهاى است كه نگرفتن آن بهتر از گرفتن آن است؛ مانند روزه روز عاشورا براى همه مكلّفين و روز عرفه براى كسانىكه در صورت روزه گرفتن از خواندن دعا و مناجات باز مىمانند.
روزه مستحبّى، روزهاى است كه گرفتن آن ترجيح دارد و از سوىحضرات معصومين (علیه السلام) در مورد آن سفارش شده است. كسانىكه به گرفتن روزه مستحبّى موفق مىشوند، نزد خداوند داراى اجر مىباشند. روزه تمام ايام سال به غير از روزههاى حرام و مكروه، مستحبّ است و در مورد بعضى از روزها بيشتر سفارش شده است.
برخى از روزههاى که مستحبّ است عبارت است از: سيزدهم، چهاردهم و پانزدهم هر ماه، تمامىروزهاى ماه رجب و شعبان، روز اول تا نهم ذىالحجّه، عيد سعيد غدير خم، بيست و پنجم ماه ذىالقعده، هفدهم ربيعالاوّل و بيست و هفتم رجب.
- اسرار روزه
نماز، روزه و ساير احكام الهى داراى اسرارى است كه انسان مىتواند از آن آگاه شود. راز اصلى عبادتها اين است كه روح انسان به كمك آن از تيرگىگناهان و رذايل اخلاقى پيراسته و به زيور فضايل و مكارم اخلاقى آراسته گردد. هیچ دشمنى بدتر از دشمن درونى و نفس امّاره نيست. بنابراين، تمام عبادتها براى آن است كه انسان از راههاى مختلف از غرور و خود خواهى رهايى يافته و بر نفس امّاره پيروز شود. حكمت و راز عبادات، كسب طهارت روح و پاكى روان است و اينكه انسان وجود خود را از هرچه غير خداست، پاك كند.
حضرت على (علیه السلام) در مورد حكمت بعضىاز عبادتها مىفرمايند:
«فَرَضَ اللهُ الإِيمَانَ تَطهِيرًا مِنَ الشّركِ وَ الصَّلَوةَ تَنزِيهًا عَنِ الكِبرِ وَ الزَّكَوةَ تَسبِيباً لِلرّزقِ وَ الصّيامَ إبتِلَاءً لِإخلاصِ الخَلقِ * خداوند ايمان را بر مردمان واجب كرد تا از آلودگى شرك پاك شوند، نماز را واجب گردانيد تا از كبر و خودپسندىپاك شوند، زكات را فريضه ساخت تا عاملى براىجلب روزى باشد و روزه را قرار داد تا وسيلهاى براى آزمون اخلاص مردمان باشد.» (18)
يكى ديگر از اسرار روزه كه در روايات به آن اشاره شده است، تحمل گرسنگى و تشنگى و دورى از شهوات و تمايلات نفسانى است. روزهدار با گرفتن روزه، رابطه خود را با خداوند متعال محكم و استوار مىكند و تحمّل سختىها در راه رسيدن به محبوب و كسب رضاى او برايش آسان مىشود.
امام صادق (علیه السلام) در مورد يكى از اسرار روزه فرمودند: «خداوند روزه را واجب كرد تا فقير و غنى با يكديگر برابر شوند و سرّ آن، اين است كه ثروتمندان به رنج و گرسنگى مبتلا نشدهاند تا به افراد فقير مهربان باشند؛ زيرا ثروتمند هرگاه چيزى بخواهد، قادر است آن را تأمين كند. پس خداوند عزّوجل خواست تا ميان آفريدگانش برابرى ايجاد كند و ثروتمندان طعم گرسنگى و رنج را بچشند تا بر ضعيفان نرمی کنند و به گرسنگان مهربانىكنند.» (19)
- اهميّت ماه مبارك رمضان
در روايتى از پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) وارد شده است كه: «إِنَّ لِرَبِّكُمْ فِي أَيَّامِ دَهْرِكُمْ نَفَحَاتٍ أَلَا فَتَعَرَّضُوا لَهَا * خداوند متعال گاهى فرصتهايى را در زندگى انسان قرار مىدهد كه انسان بايستى خود از این فرصت ها استفاده کند و گرنه خسارتى مىبيند كه به آسانى قابل جبران نيست.» (20)
يكى از اين فرصتهاى مبارك، روزها و شبهاى ماه مبارك رمضان است. اين فرصت به اندازهاى مقدّس و با بركت است كه پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در مورد آن فرمودند:
«مردم، ماه خدا با بركت و رحمت و آمرزش به شما رو كرده است، ماهى است كه پيش خدا بهترين ماه است و روزهايش بهترين روزها و شبهايش بهترين شبها و ساعاتش بهترين ساعات. آن ماهى است كه در آن دعوت شديد به ميهمانى خدا و اهل كرامت خداييد در آن. نفسهاى شما در آن تسبيح است و خواب شما در آن عبادت است. كردارتان در آن پذيرفته و دعايتان مستجاب. از خدا بخواهيد با نيات درست و دلهاى پاك كه شما را براى روزه در آن و خواندن قرآن موفق دارد. بدبخت آنكه از آمرزش خدا در اين ماه محروم گردد. به گرسنگى و تشنگى خود در آن گرسنگى و تشنگى روز قيامت را ياد كنيد و بر فقراء و مساكين خود صدقه دهيد و بزرگان خود را احترام كنيد و کودکان را ترحم كنيد و صله رحم كنيد و زبانها را نگه داريد و از آنچه خدا ديدنش را حلال نكرده، چشم بپوشيد و آنچه را از شنيدنش حلال نكرده، گوش ببنديد و بر يتيمان مردم مهر ورزيد تا بر يتيمان شما مهر ورزند و به خدا از گناهان خود توبه كنيد و در وقت نماز دست به دعا برداريد كه بهترين ساعتها است. خدا در آن نظر لطف به بندگان خود دارد، به مناجات آنها پاسخ دهد و فرياد آنها را لبيك گويد و درخواست آنها را بدهد و دعاى آنها را مستجاب كند.
مردم، هر كدام از شما يك روزهدار را افطار دهد، در اين ماه نزد خدا ثواب آزاد كردن بندهاى دارد و گناهان گذشتهاش آمرزيده گردد.» (21)
در روايت ديگرى از پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) مىخوانيم:
«مَنْ ذَكَرَنِي فَلَمْ يُصَلِّ عَلَيَّ فَقَدْ شَقِيَ وَ مَنْ أَدْرَكَ رَمَضَانَ فَلَمْ تُصِبْهُ الرَّحْمَةُ فَقَدْ شَقِيَ وَ مَنْ أَدْرَكَ أَبَوَاهُ أَوْ أَحَدَهُمَا فَلَمْ يَبَرَّ فَقَدْ شَقِي * شقى است كسى كه نام مرا ببرد و بر من درود نفرستد. شقى است كسى كه ماه مبارك رمضان را درك كند و مشمول رحمت قرار نگيرد. شقى است كسى كه والدين خود يا يكى از آنان را درك كند، امّا به آنان احسان نكند.» (22)
در اين ماه بندگان ميهمان خداوند متعالاند. معناى اين ميهمانى اين نيست كه خداوند شكم بندگان را سير مىكند؛ معنايش اين است كه بندگان مىتوانند در اين ماه مبارك رشد معنوى پيدا كنند و روزه، دعا، راز و نياز با خداوند و ساير عبادات در اين ماه، موجب رشد معنوى شده و روز به روز آنان را به سازندگى روح، ريشهكن كردن صفات پست و کاشتن درخت فضائل به جاى آن، نزديك سازد. غنيمت شمردن اين فرصت مبارك، انسان را به مقام قرب الهى مىرساند. فرصت كم نظير شبهاى قدر، براى پيشرفت سير و سلوك، بسيار مفيد است. بندگان مىتوانند با استفاده از اين ماه مبارك، بر نفس امّاره مسلط شوند و به جاى اينكه خادم نفس اماره باشند، آن را تابع خود كنند. در اين صورت، دنيا و آخرت آنان تأمين خواهد شد.
اما توجّه به اين نكته ضرورى است كه براى رسيدن به اين مقامات، صرف اجتناب از مبطلات فقهى، كافى نيست. آنچه در رسالههاى عمليّه مراجع معظّم تقليد آمده، شرايط صحت روزه است و روزه صحيح با روزه مقبول فاصله زيادى دارد. روزه صحيح آن است كه قضا و كفاره را ساقط مىكند، اما روزه مقبول، علاوه بر شرايط صحت روزه، به امور ديگرى نيز نيازمند است. از جمله اينكه تمامى اعضاء و جوارح انسان بايد روزه باشند. چشم او به نامحرم نگاه نكند، گوش او شنونده غنا و غيبت نباشد، زبان او گوينده غيبت و تهمت نباشد. روزهاى كه با اين امور همراه است، اگر چه قضا و كفاره ندارد، امّا روزهاى نيست كه پروردگار عالم آن را بپذيرد.
- روزۀ مسافر
مسافرى كه بايد نمازهاى چهار ركعتى را در سفر دو ركعت بخواند، نبايد روزه بگيرد و قضای آن را بجا آورد.
- روزة قضا
اگر كسى روزه را در وقت آن نگيرد، بايد روز ديگرى، به جاى آن روزه بگيرد، پس روزه اى كه بعد از وقت آن، به جا آورده مى شود، روزة قضا نام دارد.
- كفارة روزه
كفّاره ، همان جريمه اى است كه براى باطل كردن روزه معين شده است و عبارت است از:
– آزاد كردن يك بَرده
– دو ماه روزه گرفتن كه سى و يك روز آن بايد پى در پى باشد
– سير كردن شصت فقير، يا دادن يك مُدّ طعام به هر يك از آن ها.
كسى كه كفّاره بر او واجب شود، بايد يكى از اين سه را انجام دهد و چون امروزه برده به معناى فقهىِ آن يافت نمى شود، مورد دوّم يا سوم را انجام مى دهد، و اگر هيچ يك از اينها برايش مقدور نيست هر مقدار كه مى تواند بايد به فقير طعام بدهد و اگر اصلاً نتواند طعام بدهد، بايد استغفار كند.
لازم به ذکر است احکام بسیاری در مورد روزه بیان شده است از قبیل کسانی که روزه بر آنها واجب نیست یا شرایط قضای روزه و کفارۀ آن و نیز شرایط ثابت شدن اول ماه رمضان و … که به همین میزان اکتفا می شود و عزیزان را به کتابهای مربوطه ارجاع می دهیم.
————————————
(1) مستدرك الوسائل، ج 7، ص 500
(2) من لايحضره الفقيه، ج 2، ص 75
(3) وسائل الشيعة، ج 10، ص 406
(4) وسائل الشيعة، ج 10، ص 403
(5) الكافي، ج 4، ص 87
(6) بحار الأنوار، ج 93، ص 293
(7) وسائل الشيعة، ج 10، ص 164
(8) مستدرك الوسائل، ج 7، ص 366
(9) غررالحكم و دررالكلم، ص 176
(10) مستدرك الوسائل، ج 7، ص 367
(11) مستدرك الوسائل، ج 7، ص 360
(12) بحار الانوار، ج 55، ص 39
(13) وسائل الشيعة، ج 10، ص 404
(14) وسائل الشيعة، ج 10، ص 65
(15) مستدرك الوسائل، ج 7، ص 367
(16) بحار الانوار، ج 93، ص 255
(17) الكافي، ج 4، ص 65
(18) نهج البلاغة، حكمت 252
(19) المحجة البيضاء، ج 2، ص 124
(20) بحار الأنوار، ج 68، ص 221
(21) الأمالى شیخ صدوق، ص 93
(22) جامع الأخبار، ص 59