- جایگاه رزق
شايد رزق در زندگي از يك منظر مهمترين مسئله و از منظري ديگر سادهترين مسئله زندگي باشد، و همين امر است كه اگر دید خود را نسبت به رزق تصحيح نكنيم ممكن است طلب رزق، تمام زندگي ما را اشغال كند و امري كه بايد براي هدفي بسيار بزرگتر در كنار زندگي ما باشد، هدف زندگي ما گردد. لذا براي نجات از چنين مهلكهاي بايد با دقت هرچه تمامتر جايگاه رزق را در زندگي خود بشناسيم و بررسي كنيم كه آيا خالق انسان او را در تهية رزق به خودش واگذاشته يا نه؟ آيا همراه با خلقت او رزق او را نيز خلق كرده و يا چيزي است بين اين دو؟ و خلاصه انسان در طلب رزق چه وظيفهاي بر عهده دارد؟
براي روشن شدن جايگاه رزق در زندگي، بايد از منظري بسيار فراتر از تجربيات فردي به آن نظر كرد. چرا كه محل و جايگاه رزق چيزي است كه همة زندگي انسان را فرا گرفته و براي شناختن پديدهاي به اين وسعت نميتوان به تجربههاي روزمرّه بسنده كرد، اينجاست كه بايد از منظر خالقِ انسان جايگاه آن را تجزيه و تحليل كرد و به سخنان ائمه معصومين (ع) كه بازگو كنندة سخنان خدا هستند و از منظر الهي به اين پديده مينگرند، توجه خاص نمود تا با بصيرتي كامل نسبت به طلب رزق برخورد كنيم و همچنان كه آن ذوات مقدسه متذكر ميشوند از هلاكت نجات يابيم.
آنچه بايد بر آن تأكيد نمود دقت هرچه بيشتر بر آيات الهي و سخنان ائمه معصومين (ع) است تا خود را از وَهمِ نگراني از فقر بِرهانيم و به اندازهاي كه در سخنان آنان دقت كنيم و رهنمودهاي آنان را در زندگي خود پياده نماييم از اين وَهمِ زندگي برانداز خود را رهانيدهايم.
بارها شاهد بودهايد كه غفلت از خاستگاه رزق چه هلاكتهايي را براي جوامع و افراد بهوجود آورده است و نه تنها در اصلاح زندگي خود راه و برنامة پیدا نکردهاند بلكه برعكس؛ در جهت هلاكت خود تلاش نمودهاند.
- تعریف رزق
حال برای شناخت بهتر به تعریف رزق خواهیم پرداخت:
رزق در لغت به معنی عطا و بخشش مستمر است. و از آن تعبیر به روزی میشود.
و در اصطلاح به هر چیزی که مایه دوام حیات مخلوقات زنده است، رزق گویند. در واقع رزق موهبت و بخششی است از ناحیه خدای متعال به بندگانش، بدون اینکه استحقاق آن را داشته باشند.
- دیدگاه امیر مومنان (ع) نسبت به رزق
حضرت امامالموحدين علی (ع) در ادامه نصايح و دستورالعملهاي خود در نامه 31 نهج البلاغه به فرزندشان امامحسن (ع) فرازي مهم از عواملي كه انسان را گرفتار خودش و موجب غفلت از خدا میشود بیان میکنند، یکی از مهمترین این عوامل نگراني از رزق است، حضرت در این باره ميفرمايند:
«اي فرزندم! بدان كه رزق، دو رزق است: رزقي كه تو به دنبال آن هستي و رزقي كه آن به دنبال تو است، كه رزقِ نوع دوم طوري است كه اگر هم به سوي آن نروي، به سوي تو ميآيد. چه زشت است فروتني به هنگام نياز و ستمكاري به هنگام بينيازي. دنياي تو براي تو همان قدر است كه قيامتت را اصلاح كند و اگر به جهت آنچه از دستت رفته نگران و ناراحت هستي، پس نگران باش براي همة آنچه در دست نداري».
در همين رابطه رسولخدا (ص) ميفرمايند: «رزق انسان در جستجوي اوست، بيش از آنكه اجلش به دنبال اوست». (1)
و نيز از پيامبر (ص) داريم: «حتي اگر بندة خدا از رزقش فرار هم بكند، رزقش او را دنبال ميكند تا به او برسد، همانطور كه مرگ، انسان را دنبال ميكند تا به او برسد». (2)
اين نكته بايد به خوبي براي ما حلّ شود و إنشاءالله در بحثهاي آينده موضوع روشن ميشود. عمده آن است كه عنايت داشته باشيم اين موضوع يكي از نكات مهم بينش توحيدي است و پيامبر خدا (ص) و امامان معصوم (ع) بر آن تأكيدها كردهاند.
سخن اميرالمؤمنين (ع) به فرزندشان اين بود؛ يك رزق است كه به سراغ تو ميآيد و يك رزقي هم هست كه به سراغ تو نميآيد، هر چند هم به دنبالش بدوي، به آن نميرسي. عنايت داشته باشيد اين حرف، حرف امام معصوم است، اگر عقل معمولي يا بهتر بگويم «وَهْم» آن را تصديق نكرد، بايد آن وَهْمِ عقلنما را عوض كرد. سخن امام معصوم از عقل قدسي نشأت گرفته است، يعني عقلي كه قواعد كلّ هستي را ميبيند. حالا اگر رسيديم به اينكه اين حرف، حرفِ امام معصوم است، نميشود بر اساس «وَهْم» خودمان آن را تحليل كنيم. ما در روش تحقيق معتقديم، تكتك حرفهايي را كه امام معصوم زده است بگيريم و بر روي آنها دقّت كنيم و ببينيم منظور آن حضرت چه بوده است؟
نبايد انسان نعمت بصيرت آنها را رها كند و خودش بخواهد همة آنچه را امامان معصوم گفتهاند تجربه كند. از طرفي معارفی را که امام معصوم بیان کردهاند را كه نميتوانيم تجربه كنيم، چرا که منبع علم ایشان علم بی انتهای الهی است، و از مقامي صادر شده كه آن مقام، مقام خالق انسان و جهان است و جوانبي از ابعاد انسان را در نظر دارد كه هرگز انسانها به خوديخود نميتوانند متوجّة آن جوانب بشوند. پس اگر به این معارف عمل نکنیم هرگز از بعضي از تنگناهايي كه بايد خود را آزاد نماييم، آزاد نميشويم.
الف) رزقي كه به دنبال توست
عنايت داشتيد كه حضرت فرمودند: دو نوع رزق هست، يكنوع رزقي كه تو به دنبال آن ميدوي و براي تو مقدّر نشده است و بدون آنكه به آن محتاج باشي، حرص تو دنبال آن است و در عين اينكه در طلب آن هلاك ميشوي هرگز به دست نميآوري چون اصلاً مال تو نيست.
يك نوع رزق ديگر هم هست كه خدا برايت مقدّر كرده است و آن به دنبال تو است تا خودش را به تو برساند، و هيچكس هم نميتواند آن را از تو بگيرد.
خداوند در قرآن ميفرمايد: «ما مِنْ دابَّةٍ فِيالْاَرْضِ اِلاّ عَلَياللهِ رِزْقُها * هيچ جنبندهاي نيست جز اينكه رزقش بر خدا واجب است سوره هود، آيه 6». يعني آن رزق حقيقي كه خداوند براي جنبندهها تقدير كرده، طوري است كه خداوند براي خود واجب كرده است كه آن را به موجودات برساند، پس آن رزق كه خدا تقدير كرده است تو را ميجويد تا به تو برسد.
البته اگر بخواهيد از اين آيه و روايات اينطور نتيجه بگيريد كه ما نبايد هيچ تلاش بكنيم، خود رزق ميآيد، درک صحیحی از حرف خدا و امامان معصوم نداشتهایم. آري؛ آن رزق مقدّر را كسي نميتواند از تو بگيرد، تلاش اضافه هم آن را اضافه نميكند، ولي اين در صورتي است كه تو با حالت معمولي عمل كني. حضرت ميگويند: خودت را ذليل رزقت نكن، نفرمودند اصلاً تحرّك نداشته باش و برنامهريزي نكن و از حالت يك انسان معمولي هم خارج شو.
ب) تحليلهاي غلط نسبت به فقر و ثروت
حضرت در ادامه نصيحتشان به امامحسن (ع) ميفرمايند: «چقدر زشت است در موقع نياز، انسان خود را خوار كند». چون آن رزقي كه بناست براي تو بيايد كه ميآيد و آن رزقي هم كه براي تو مقدّر نشده كه نميآيد، پس چرا خود را در مقابل اهل دنيا، خوار و ذليل ميكني؟ با توجه به اينكه وقتي خودت را در مقابل صاحبان ثروت سبك و ذليل ميكني، رزقت اضافه نميشود، پس چه جاي چنين كاري؟! پس از آنكه فرمودند: چه زشت است در موقع نيازمندي، انسان خود را ذليل كند، ميفرمايند: «و چه زشت است ستمكاري به هنگام بينيازي!».
چون فكر كردهاي آنچه به تو رسيده است خودت به دست آوردهاي، نميفهمي كه آنچه بهعنوان رزق فعلاً در اختيار توست، خداوند اين چنين مقدّر كرده است تا در اين شرايط امتحان بدهي، فكر ميكني تو خودت به دست آوردهاي و مال تو است.
از سوی دیگر ظلم و تكبّر در موقع ثروتمندي از آنجا ناشي ميشود كه انسان تصوّر كند خودش اين ثروتها را به دست آورده است و هر كاري دلش بخواهد ميتواند با آنها انجام دهد، ولي وقتي فهميد يك قاعدهاي در عالم جاري است و طبق آن قاعده و سنّت به او چنين ثروتي رسيده است، طور ديگري با ثروتش عمل ميكند.
در جامعه در رابطه با ثروت دو نوع بينش باطل داريم: يكي فقيري كه فكر ميكند به نفعش بوده است كه بيشتر داشته باشد و ديگري ثروتمندي كه فكر ميكند دارايياش برايش بزرگي و كمال است. براي اصلاح چنين افكار غلطي قرآن ميفرمايد: «فَاَمّا الْاِنْسانُ اِذا مَا ابْتَليهُ رَبُّهُ * وقتي پروردگارِ انسان، بخواهد او را امتحان كند، دو نوع برخورد با او دارد، «فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبّي اَكْرَمَنِ * يا او را با ثروت محترم ميدارد و او ميگويد: پروردگارم مرا گرامي داشت «وَ اَمّا اِذا مَاابْتَليهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبّي اَهانَنِ * و يا او را با محدود كردن ثروت، امتحان ميكند و او ميگويد: پروردگارم مرا سبك شمرد. خداوند پس از طرح اين دو بينش ميفرمايد:«كَلّا!»؛ يعني اين چنين نيست! «بَلْ لا تُكْرِمُونَ الْيَتيم وَ لا تَحاضُّونَ عَلي طَعامِ الْمِسْكين * بلكه شما با ثروتتان بايد وسيله اكرام يتيمان و اطعام مسكينان را فراهم كنيد و نكرديد. سوره فجر، آيات 15 تا 18»، با اين تصوّر كه فكر كردهايد خداوند شما را ثروتمند كرده چون ميخواسته شما را بزرگ بدارد. اين فرهنگ، فرهنگ غلطي است كه فقر را نشانة خواري و غنا را نشانة بزرگي ميداند. اگر ميخواهيد دريچة معارف اهلالبيت به روي قلبتان باز شود، بايد از اين نوع تحليلهاي تاريك دنيايي فاصله بگيريد.
حضرت اميرالمؤمنين (ع) سپس در يك جمله فوقالعاده نوراني ميفرمايند: «اي پسرم! دنياي تو براي تو همان قدر است كه قيامتت را اصلاح كند و اگر به جهت آنچه از دستت رفته نگران و ناراحت هستي، پس نگران باش براي همة آنچه در دست نداري.
حضرت ميفرمايند: آن مقدار از ثروت دنيا از تو است كه ميتواني به كمك آن قيامت خود را اصلاح كني، بقيّهاش مال تو نيست و اين مقدارش هم برايت حتمي است.
محال است خدا كار لغو كند، چون حكيم است. اگر ما را خلق كند و رزق مناسب ما را براي ما خلق نكند، مسلّم ما به نتيجهاي كه بايد در راستاي خلقت خود برسيم، نميرسيم. اگر خداوند ما را در اين دنيا نگه دارد، كار لغو كرده است. پس حتماً ما را براي ابديت خلق كرده است، پس بايد رزق مناسب اصلاح ابديت ما را به ما برساند و لذا حتماً به ما رزق ميدهد و حتماً هم به ما آن رزقِ مناسب ابديت را ميرساند. ثروتي كه ما را از ابديت باز كند، رزق ما نيست. خداوند آن رزقي كه ما را به ابديت بكشاند و قيامت ما را اصلاح بكند، حتماً به ما ميرساند و حضرت ميفرمايند: پس حرص و غصّه ندارد، چون رزق حقيقي تو آني است كه قيامت تو را براي تو اصلاح كند و اين رزق مطمئناً همواره نزد تو است، مواظب باشیم از اين مسئله مهم غفلت نكنيم.
- تقسیمات رزق
رزق را از چند جهت می توان تقسیم بندی کرد:
- رزق مادی و معنوی
رزق مادی به عطایی میگویند که محسوس است، چشم انسان آن را میبیند، دست میتواند آن را لمس کند، و به طور خلاصه میتوان گفت رزق مادی برای جسم انسان و دیگر موجودات مفید است و اثر آن هم رشد و حیات جسمانی است.
اما رزق معنوی نیاز روح انسان است، و روح را به کمال و رشد میرساند و باعث تعالی و تقرب انسان به پروردگار میشود.
قرآن کریم در موارد متعدد به رزق مادی و معنوی اشاره نموده است:
در مورد رزق مادی خداوند در سورة بقره در آیة 27 میفرماید:
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ * اى كسانى كه ايمان آوردهايد، از نعمتهاى پاكيزهاى كه روزى شما كردهايم، بخوريد. سوره بقره آیه 172».
در مورد رزق معنوی نیز در آیة 169 از سورة آل عمران در مورد شهید چنین میفرماید:
«وَ لَا تحْسَبنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فىِ سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتَا بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ * نپنداريد كه شهيدانِ راه خدا مردهاند بلكه زنده به حيات ابدى شدند و در نزد خدا متنعم خواهند بود. سوره آل عمران آیه 169».
روح به دلیل اینکه از سنخ دیگری غیر از بدن است، دارای رزق مخصوص به خود نیز می باشد، مثلاً از نمونه های رزق معنوی می توان افزایش سطح اطلاعات دینی انسان، تصحیح و تقویت عقاید، و … را نام برد.
یا وقتی که انسان دارای اخلاق بدی است، زود عصبانی میشود، کینة دیگران را در دل دارد، محبت گناه و دنیا در وجودش هست، در این هنگام روح او حلم، صبر، عفو، شجاعت و مکارم دیگر اخلاقی را نیاز دارد، که به آن رزق معنوی گویند.
- رزق حلال و حرام
رزقی که از طریق شرعی و قانونی به دست آید، رزق حلال نام دارد و اگر بر خلاف دستور دین یا بر خلاف قانون کسب شده باشد، رزق حرام نامیده میشود؛ و شخص حق ندارد از رزقی که بر خلاف شرع و یا قانون به دست آمده را استفاده کند.
رزق حلال و حرام، همانطور که در مادیّات معنا دارد، در معنویات هم مصداق پیدا میکند. به عبارت دیگر رزق معنوی هم گاهی حلال است و گاهی حرام. به این صورت که اصلاح فکر و عقیده و قرار گرفتن در صراط مستقیم، رزق حلال خواهد بود و به عکس منحرف نمودن فکر، عقاید، و سوق دادن به سمت گناه و آلودگی رزق حرام.
البته از تقسیمات دیگر رزق میتوان، رزق شبهه ناک را نام برد. رزق شبهه ناک رزقی است که انسان نه به حلال بودنش یقین دارد و نه به حرام بودنش.
- رازقیّت خداوند
«وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ رِزْقُها وَ يَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها كُلٌّ في كِتابٍ مُبينٍ * هيچ جنبندهاى در زمين نيست مگر اينكه روزى او بر خداست! او قرارگاه و محل نقل و انتقالش را مىداند همه اينها در كتاب آشكارى ثبت است. سوره هود آیه 6».
گفتیم که رزق در لغت بمعنى بخشش مستمر و متداوم است اعم از اينكه مادى باشد يا معنوى، بنابراين هر گونه بهرهاى را كه خداوند نصيب بندگان مىكند از مواد غذايى و مسكن و پوشاك، و يا علم و عقل و فهم و ايمان و اخلاص به همه اينها رزق گفته مىشود.
مساله تامين نيازمنديهاى موجودات زنده و به تعبير ديگر رزق و روزى آنها از جالبترين مسائلى است كه با گذشت زمان و پيشرفت علم، پرده از روى اسرار آن برداشته مىشود، و صحنههاى شگفت انگيز تازهاى از آن بوسيله علم فاش مىگردد.
در گذشته همه دانشمندان در فكر بودند كه اگر در اعماق درياها موجودات زندهاى وجود داشته باشد غذاى آنها از چه راهى تامين مىشود، زيرا ريشه اصلى غذاها به نباتات و گياهان باز مىگردد كه آن هم نيازمند به نور آفتاب است، و در اعماق بيش از 700 متر مطلقا نورى وجود ندارد و يك شب تاريك ابدى بر آن سايه افكنده است.
ولى بزودى روشن شد كه نور آفتاب، گياهان ذرهبينى را در سطح آب، و در بستر امواج پرورش مىدهد، و هنگامى كه مرحله تكاملى خود را پيمود، همچون ميوه رسيدهاى، به اعماق دريا فرو مىرود، و سفره نعمت را براى موجودات زنده ژرفناى آب فراهم مىسازند.
از سوى ديگر بسيارند پرندگانى كه از ماهيان دريا تغذيه مىكنند حتى انواعى از حشرات وجود دارد، كه در ظلمت شب همچون يك غواص ماهر به اعماق آب فرو مىرود و صيد خود را كه با امواج مخصوص رادار مانندى كه از بينى آنها بيرون فرستاده مىشود شناسايى و نشانه گيرى كردهاند بيرون مىآورد.
روزى بعضى از انواع پرندگان در لابلاى دندانهاى پارهاى از حيوانات عظيم الجثه دريا نهفته شده! اين حيوانات كه پس از تغذيه از حيوانات دريايى دندانهايشان احتياج به يك خلال طبيعى دارد به ساحل مىآيند، دهانشان را كه بىشباهت به غار كوچكى نيست باز نگه مىدارند، آن گروه از پرندگان كه روزيشان در اينجا حواله شده است بدون هيچگونه وحشت و اضطراب وارد اين غار مىشوند، و به جستجوى روزى خويش در لابلاى دندانهاى حيوان غولپيكر مىپردازند، هم شكمى از اين غذاى آماده از عزا در مىآورند، و هم حيوان را از اين مواد مزاحم راحت مىسازند، و هنگامى كه برنامه هر دو پايان پذيرفت، و آنها به خارج پرواز كردند، حيوان با احساس آرامش دهان را به روى هم مىگذارد و به اعماق آب فرو مىرود!
شکل روزى رساندن خداوند به موجودات مختلف، به درستی حيرتانگيز است، از جنينى كه در شكم مادر قرار گرفته و هيچكس به هيچ وجه در آن ظلمتكده اسرار آميز به او دسترسى ندارد، تا حشرات گوناگونى كه در اعماق تاريك زمين و لانههاى پرپيچ و خم و در لابلاى درختان و بر فراز كوهها و در قعر درهها زندگى دارند از ديدگاه علم او هرگز مخفى و پنهان نيستند، و همانگونه كه قرآن مىگويد خداوند، هم جايگاه و آدرس اصلى آنها را مىداند و هم محل سيار آنان را، و هر جا باشند روزى آنان را به آنان حواله مىكند.
مىدانيم هر جا حركتى وجود دارد نيازمند به ماده انرژى زا است يعنى مادهاى كه منشا حركت گردد، قرآن نيز در آيات مورد بحث مىگويد خدا به تمام موجودات متحرك روزى مىبخشد! و اگر حركت را به معنى وسيعش تفسير كنيم گياهان را هم در بر مىگيرد، زيرا آنها نيز يك حركت بسيار دقيق و ظريف در مسير نمو دارند.
آرى اين خدا چگونه ممكن است به هنگامى كه انسان بزرگ مىشود و توانايى و قدرت به هر گونه كار و فعاليت پيدا مىكند او را فراموش نمايد، آيا عقل و ايمان اجازه مىدهد كه انسان در چنين حالى به گمان اينكه ممكن است روزيش فراهم نشود در وادى گناه و ظلم و ستم و تجاوز به حقوق ديگران گام بگذارد و حريصانه به غصب حق مستضعفان پردازد.
قرآن کریم در آیة 58 سورة ذاریات، رازق را فقط خدای متعال میداند و میفرماید:
«إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ * خداست كه خود روزىبخشِ نيرومندِ استوار است. سوره ذاریات آیه 58».
اینکه خداوند در این آیه رازقیّت را منحصر در خویش نموده است، یعنی بدانید که رازق واقعی و مستقل، فقط خداست؛ و این به دلیل اصیل بودن رازقیّت خداست؛ یعنی فقط اوست که که به تنهایی رزق تولید و ایجاد میکند و سپس به مخلوقات خود افاضه میکند، و خدای بزرگ در این کار از هیچ کس کمک نمیگیرد و غیر از خدا خداوند هیچ موجودی نیست که خودش مستقیماً و مستقلاً بتواند رازق باشد.
- تأثیرات رزق حلال و حرام بر انسان
خداوند متعال آنچه را كه در روي زمين براي انسان قرار داده ، فقط نوع حلال و پاكيزه اش را براي حيات طيبه و رسيدن به كمال و سعادت مباح و مجاز ميداند، اين درحالي است كه شيطان براي نابودي و منحرف ساختن انسان از مسير درست و الهي، نقشه و دامهايي دارد كه اولين، بهترين، سادهترين و در دسترسترين آن نفوذ و رخنه در مال و روزي انسان ميباشد، به طوري كه پروردگار متعال بعد از توصيه به استفاده از روزي حلال و پاكيزه، سريعاً هشدار ميدهد كه مراقب دام و گامهاي شيطان باشيد، همان هشداري كه خداوند به حضرت آدم و حوا در اولين روزهاي خلقت داد كه مبادا از ميوۀ درختي كه نهي شدهاند تناول نمايند و اينجا بود كه شيطان اولين نقشۀ خود را براي گمراهي آدم طراحي نمود و با وسوسۀ انسان به خوردن اولين لقمۀ حرام باعث سقوط آدم از بهشت و سپس شروع انحراف و دامهاي بعدي شيطان براي انسانها شد.
در واقع انسان با اولين لقمۀ حرام، قدمهاي شيطان را در وجود خود احساس و با او عجين و همراه ميشود و به مرور اعضا و جوارح خود را كه آغشته به مال حرام است را در مسير و قدمهاي شيطان قرار داده و در منجلاب تباهي سقوط كرده و سلامت و زندگي خود را به خطر مياندازد.
از گذشتههاي دور تا كنون باور نميكردند كه مال و غذای حرام اثرات روحی و رواني هم داشته باشند. فكر ميكردند غذا فقط از نظر ويتامينها و پروتئينها مهم است. تا آنكه با گسترش مرزهاي دانش بشري، هم اكنون از نظر تجربي اثبات كردهاند كه غذا دو چيز به انسان منتقل ميكند:
اول: انواع ويتامينها و پروتئینها
دوم: صفات رواني و روحيات
به اين معني كه تحصيل مال حرام خواسته يا ناخواسته داراي تبعاتي در روح و زندگي خواهد بود كه گريزي از آن نيست. لذا توصيه و سفارش فراوان شده است كه انسان بايد به روزي خود بنگرد:
«فَلْيَنظُرِ الْانسَانُ إِلىَ طَعَامِهِ * پس انسان بايد به خوراك خود بنگرد. سوره عبس آیه 24».
امام حسين عليه السلام در خطبۀ روز عاشورا به مردمي كه به جنگ او آمده بودند، فرمود:
«شكم شما از مال حرام پر شده است» و همين گناه باعث شد دست به گناه عظيمي همچون كشتن امام بزنند. به همين جهت در تعاليم ديني بر حلال خوري تأكيد شده و مقدّمۀ عمل صالح شمرده شده است.
از دیگر اثرات مخرب رزق حرام، جدا شدن انسان از توسل و ارتباط با خداوند است. خداوند در این رابطه می فرماید:
«يَأَيهَّا الرُّسُلُ كلُواْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَ اعْمَلُواْ صَالِحًا * اى پيامبران، از چيزهاى پاكيزه بخوريد و كار شايسته انجام دهید. سوره مؤمنون آیه 51».
این که خداوند ابتدا میفرماید از چیزهای پاکیزه بخورید، سپس در ادامه میفرماید و عمل صالح انجام دهید، به ترتیب معنوی اشاره دارد. یعنی جملة اول علّت است برای جمله دوم.
لذا کسی که رزق حلال استفاده میکند بهرة بسیاری از جهت روحی نصیبش میشود و توفیقات الهی به سویش سرازیر میگردد، چنین کسی بیشتر توفیق توصل و تمسّک به اهل بیت (ع) را نیز پیدا میکند.
ورود لقمة حرامی در بدن باعث تأثیر گذاری در روح انسان شده، و موجب می شود تا چهل روز دعای انسان مستجاب نشود و او را از ساحت مقدس الهی دور کند.
رزقهای حلالِ معنوی میتواند در سلامتی جسم هم تأثیر داشته باشد؛ بدین صورت که رزق معنوی هم چون دانستن توحید، نبوت، امامت، معاد و … باعث رشد روحی انسان شده و روح انسان را به تعادل و نشاط میرساند، و همین تعادل و نشاط روح در جسم هم تأثیر گذار است، طوری که میبینیم عمر نسبی افراد متدین نسبت به دیگران بیشتر است.
زیرا در صورتی که فکر و روح انسان مشوش و در اضطراب و استرس باشد تأثیر بسیار زیادی در بدن دارد، تا جایی که کمترین عوارض آن برای انسان فشار خون، سکته و امثال آن خواهد بود.
اگر بخواهیم اثرات مال حرام در زندگی را بر اساس روایات و تجربة عملی بیان کنیم سخن به درازا خواهد انجامید.
- روزی رسانی خداوند بر مبنای حکمت
در قرآن کریم آیاتی وجود دارد که انسان با خواندن آن گمان میکند که رزق او بدون دلیل کم و زیاد می شود، مثلاًدر آیة 37 سورة روم چنین میخوانیم:
«أَ وَ لَمْ يَرَوْاْ أَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاءُ وَ يَقْدِرُ * آيا ندانستهاند كه اين خداست كه روزى را براى هر كس كه بخواهد وسیع يا تنگ مىگرداند؟».
باید دانست که خداوند متعال رزق افراد را بر اساس مصلحت توسعه میدهد و یا کم میکند. مصلحتها نیز دلایل گوناگونی دارد؛ که در اینجا به تعدادی از آنها میتوان اشاره کرد، از جمله:
- طغیان انسان:
طغیان در مقابل پروردگار، یکی از مصلحتها میباشد، که در مورد آن چنین میفرماید:
«إِنَّ الْانسَانَ لَيَطْغَى * أَن رَّءَاهُ اسْتَغْنىَ * حقّاً كه انسان سركشى مىكند، همين كه خود را بىنياز پندارد. سوره علق آیه 6 و 7».
اين طبيعت غالب انسانها است، طبيعت كسانى است كه در مكتب عقل و وحى پرورش نيافتهاند كه وقتى خود را بینیاز مىپندارند، شروع به سركشى و طغيان مىكنند.
نه خدا را بندهاند، نه احكام او را به رسميت مىشناسند، نه به نداى وجدان گوش فرا مىدهند، و نه حق و عدالت را رعايت مىكنند.
انسان و هيچ مخلوق ديگر هرگز بى نياز و مستغنى نخواهد شد، بلكه موجودات ممكنه هميشه نيازمند به لطف و نعمتهاى خدا هستند، و اگر لحظهاى فيض او قطع شود درست در همان لحظه همه نابود مىگردند، منتها انسان گاهى به غلط خود را بى نياز مىپندارد، و تعبير لطيف آيه نيز اشاره به همين معنى است كه مىگويد: «خود را بى نياز مىبيند» نمىگويد: «بى نياز مىشود».
- مصلحت فرد:
حکمت دیگر تفاوت در رزق، به مصالح خود انسان بر میگردد؛ یعنی خداوند حکیم و آگاه میداند که آیا رزق وسیع مناسب بندة اوست یا رزق کم.
«وَ لَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوْا فِي الْأَرْضِ وَ لكِنْ يُنَزِّلُ بِقَدَرٍ ما يَشاءُ إِنَّهُ بِعِبادِهِ خَبيرٌ بَصيرٌ * هر گاه خداوند روزى را براى بندگانش وسعت بخشد، در زمين طغيان و ستم مىكنند از اين رو بمقدارى كه مىخواهد (و مصلحت مىداند) نازل مىكند، كه نسبت به بندگانش آگاه و بيناست. سوره شوري آیه 27».
- امتحان الهی:
از حکمت های دیگر وسعت و کمی رزق، امتحان الهی میباشد، زیرا با این روش انسانهایی که به خاطر خود خدا، به او عشق میورزند و او را اطاعت میکنند را از کسانی که به خاطر مال و روزی، خداوند را پرستش میکنند جدا میکند، که قطعاً در پاداش و جایگاه آنان در دنیا و آخرت تأیرات بسیار زیادی خواهد داشت.
«وَ لَنَبْلُوَنَّكُم بِشىْءٍ مِّنَ الخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِّنَ الْأَمْوَالِ وَ الْأَنفُسِ وَ الثَّمَرَاتِ وَ بَشِّرِ الصَّابرِين * قطعاً همه شما را با چيزى از ترس، گرسنگى، و كاهش در مالها و جانها و ميوهها، آزمايش مىكنيم و بشارت ده به استقامتكنندگان! سوره بقره آیه 155».
- جریان داشتن زندگی و مختل نشدن آن:
که اگر تمام افراد جامعه ثروتمند باشند و یا سطح زندگی برابری داشته باشند، نظم جامعه به هم میخورد؛ زیرا در این صورت کسی حاضر نیست برای بر طرف کردن نیاز دیگران کار کند و هر کس باید تمام کارهای مربوط به خودش را خودش انجام میداد که این کار غیر ممکن است.
بنابراین اگر انگشتهای ما همه يك شکل و اندازه باشند همة كارها را نميتوانيم انجام دهیم، و بسياري از كارها روی زمین ميماند، لذا تفاوتها بايد باشد.
- تلاش و کوشش برای کسب رزق
در دین اسلام تجارت و کار، مورد مدح و ستایش واقع شده است و نشستن و تنبلی کردن مذمّت شده است. اشتغال به هر کاری حتّی اگر زحمت فراوان هم داشته باشد، از نظر اسلام محترم است.
آنچه از دیدگاه اسلام بد و نامطلوب است، بیکاری و درخواست نيازهاي متعارف زندگی از قبيل مسكن، لباس، غذا، اثاث منزل و هزینة درمان و… از دیگران است؛ و به عبارت دیگر اسلام سربار دیگران شدن را بسیار زشت و ناپسند میداند.
البته ممکن است در موارد استثنائی شخصی تلاش کرده باشد، و به شرط عدم زیاده خواهی، نتوانسته باشد هزینههای زندگی اش را تأمین کند، در اینگونه موارد درخواست کمک از دیگران در حد رفع ضرورت اشکال ندارد.
- دنیا خوب است یا بد؟!
با تحقیقی در آیات و ورایات در مییابیم که مطالب گوناگونی در مورد دنیا بیان شده است و این سؤال اساسی برای انسان مطرح میشود که بالاخره با توجه به آیات و روایات دنیا خوب است یا بد؟
اگر چه پاسخ به این سؤال نیاز به بحث مفصلی است، امّا به طور خلاصه میتوان گفت: خودِ دنیا به خودی خود بد نیست؛ زیرا دنیا هم یکی از مخلوقات خداوند متعال است و خداوند حکیم، مخلوق بد و بی فایده نمیآفریند؛ آنچه بد است استفادة نادرست از دنیاست.
به عبارت دیگر استفاده از نعمتهای خداوند به معنای عدم وابستگی و دل بستگی به آن است. انسان مؤمن در همان حالی که به خاطر برطرف نمودن نیازهای جسمی و مادی خود، از نعمت های الهی استفاده میکند، فقط جسمش را با دنیا مرتبط مینماید و سعی میکند از نظر روحی علاقهای به دنیا پیدا نکند. دینداران واقعی نه تنها دنبال دنیا نیستند بلکه دنیا به دنبال آنان است.
در همین خصوص میتوان به مسئله زهد اشاره کرد، زاهد کسی نیست که از نظر ظاهری در وضعیّت پائین و یا فقیر باشد؛ بلکه معنای زهد دل نبستن به دنیاست؛ یعنی میشود انسان زاهد، از لحاظ دارایی هم وضعیت مطلوبی داشت باشد، امّا نکتهای مهم است این است که هیچگونه دل بستگی و اشتیاق به آنها ندارد. لذا زهد به معنای ترک دنیا، همان معنای غلطی که در میان عوام مردم رایج شده است، نیست.
امّا اینکه چگونه بفهمیم که دلبستگی به دنیا داریم یا نه، میتوان با نشانهای که قرآن کریم بیان نموده خود را آزمود:
«لِّكَيْلَا تَأْسَوْاْ عَلىَ مَا فَاتَكُمْ وَ لَا تَفْرَحُواْ بِمَا ءَاتَئكُمْ * بر آنچه از دست شما رفته اندوهگين نشويد و به آنچه به شما داده است شادمانى نكنيد. سوره حدید آیه 23».
در این آیة شریفه دو نشانه برای دل کندگی از دنیا وجود دارد، یکی اینکه اگر چیزی از نعمتهای دنیوی از ایشان گرفته شد، ناراحت نشود؛ و دوم آنکه اگر چیزی از دنیا به دست آورد خوشحال نگردد، این است معنای واقعی زهد.
- عوامل توسعه رزق
آنچه باید از آن به عنوان اولین عامل توسعة رزق نام برد، تلاش و کوشش برای تحصیل معاش است، ولی در آیات قرآن و ورایات اهل بیت (ع) عوامل دیگری نیز وجود دارد که رعایت آنها موجب گشایش در روزی انسانها است، که عبارتند از:
1- تقوا:
خداوند متعال در آیات 2 و 3 سورة طلاق میفرماید:
«وَ مَن يَتَّقِ اللَّهَ يجْعَل لَّهُ مخَرَجًا * وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يحْتَسِبُ * و هر كس از خدا پروا كند، خدا براى او راه خروج از سختیها قرار مىدهد. و از جايى كه حسابش را نمىكند، به او روزى مىرساند».
2- خوش رفتاری و حسن خلق:
امام صادق (ع) فرمودند:
«خوش رفتاری رزق انسان را زیاد میکند».
3- دعا:
دعا کردن در درگاه الهی، نوعی طلب رزق است. خداوند در آیه ی 32 سوره ی نساء می فرماید:
«وَ سَئلُواْ اللَّهَ مِن فَضْلِهِ * و از فضل خدا درخواست كنيد. سوره نساء آیه 32».
4- اطعام:
شخصی به محضر امام صادق (ع) شرفیاب شد و از کم شدن روزیش شکایت کرد؛ حضرت فرمود:
«دوستانت را دعوت کن و به آنها غذا بده و بگو برایت دعا کنند.».
و پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند:
«سرعت تأثیر طعام دیگران برای جلب روزی، از چاقویی که گوشت را می برد بیشتر است».
5- آسان گرفتن و مدارا با دیگران:
امیر المؤمنین علی (ع) میفرماید:
«آسان گرفتن نسبت به دیگران، باعث جلب روزی میشود».
6- تدبیر و برنامه ریزی صحیح:
امام علی (ع) در روایتی میفرمایند:
«برنامهريزى درست، مال اندك را افزايش مىدهد، و برنامهريزى نادرست مال فراوان را نابود مىكند».
7- ازدواج:
خداوند در قرآن کریم چنین می فرماید:
«وَ أَنكِحُواْ الْأَيَامَى مِنكمُ وَ الصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكمُ وَ إِمَائكُمْ إِن يَكُونُواْ فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَ اللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ * بىهمسران خود و غلامان و كنيزان درستكارتان را همسر دهيد. اگر فقیراند خداوند آنان را از فضل خويش بىنياز خواهد كرد، و خدا گشايشگر داناست. سوره نور آیه 32».
- رعایت حق مردم:
اگر کسی حق مردم را ضایع نموده و آن را ادا نکند، خداوند متعال برکت را از رزق او میبرد، مگر اینکه توبه کند و توبة او این است که حق مردم را به آنها برگرداند.
9- صله رحم:
امام صادق (ع) فرمودند:
«صله رحم اعمال را پاک میکند، اموال را زیاد میکند، حساب را آسان میکند، بلا را دفع می نماید و رزق را زیاد میکند».
—————————
(1) نهجالفصاحه، حديث شماره 630.
(2) مستدركالوسائل، ج 13 ص 31.