• روش مراقبه و محاسبه

روش مراقبه و محاسبه مؤثرترين روش در تصحيح رفتار و حفظ كردار صالح و تداوم عمل ايمانى است. خداى سبحان مؤمنان را به مراقبه و محاسبه خود فرمان داده و فرموده است:

«يَأَيهَّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَ لْتَنظُرْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَ اتَّقُواْ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرُ بِمَا تَعْمَلُونَ * وَ لَا تَكُونُواْ كاَلَّذِينَ نَسُواْ اللَّهَ فَأَنسَئهُمْ أَنفُسَهُمْ أُوْلَئكَ هُمُ الْفَاسِقُون * اى كسانى كه ايمان آورده­ايد، از (مخالفت) خدا بپرهيزيد و هر كس بايد بنگرد كه براى فرداى خود از پيش چه فرستاده است، و از خدا پروا داشته باشيد كه خدا بدانچه مى­كنيد آگاه است. و مانند كسانى نباشيد كه خدا را فراموش كردند و خدا نيز آنان را دچار خودفراموشى كرد، اينانند بدكاران نافرمان. سوره حشر آیات 18 و 19».

روش مراقبه و محاسبه بهترين روش در مقابله با تهاجم سخت­ترين دشمنان است. روايت شده است كه رسول خدا (ص) فرمود:

«برترين جهاد آن است كه انسان با نفس خود و هوا و هوس خويش جهاد كند». (1)

از آنجا كه همه ظلمت­ها و ظلم­ها از خود انسان برمى­خيزد، هيچ روش تربيتى همچون مراقبت از خود نيست.

«يَأَيهَّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ عَلَيْكُمْ أَنفُسَكُمْ * اى كسانى كه ايمان آورده­ايد! مراقب خود باشيد. سوره مائده آیه 105».

 براى اينكه انسان بتواند به مراقبه خود قيام كند بايد آداب و مراحلى را پاس دارد تا بتواند مرزهاى حقيقت وجود خويش را حفظ كند. امير مؤمنان على (ع) به چنين امر خطيرى فرمان مى­دهد و مى فرمايد:

«نفسهاى خود را با محاسبه در بند بكشيد و با مخالفت (هواس و هوس) خود، آنها را مالك شويد». (2)

چنين روشى بهترين راه براى به سامان آوردن خود و تربيت خويش در جهت اهدافى است كه انسان براى آن آفريده شده است. امير بيان على (ع) فرموده است:

«ثمره و نتيجه (مراقبه و) محاسبه نفس به صلاح و سامان آوردن خويش است». (3)

هر انسانی براى به سامان آوردن نفس خود باید چهار مرحله اساسى را طی کند: «مشارطه»، «مراقبه»، «محاسبه» و «معاتبه».

  • مشارطه

«مشارطه» در لغت به معنى شرط كردن با كسى است، و در اصلاح اهل سلوك عبارت از آن است كه انسان در هر شبانه روز يك بار با خود شرط كند كه مرتكب گناه نشود و كارى نكند كه موجب خشم و ناخشنودى خداوند گردد و در طاعات كوتاهى نكند و كار خير و مستحبى كه برايش ميسر شود ترك نكند و بهتر است كه اين عمل پس از نماز صبح و تعقيبات آن باشد.

حقيقت «مشارطه» تجديد عهد با خداست و اينكه انسان با خود تعهد كند كه ديگر عهد الهى را فراموش نكند و در پيمان فطرت خيانت روا ندارد، زيرا همه تباهيها از فراموش كردن و پشت كردن به عهد الهى و پيمان فطرت است .

«أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَابَنىِ ءَادَمَ أَن لَّا تَعْبُدُواْ الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكمُ‏ عَدُوٌّ مُّبِينٌ * وَ أَنِ اعْبُدُونىِ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيم * اى فرزندان آدم، مگر با شما عهد نكردم كه شيطان را نپرستيد كه او دشمن آشكار شماست؟ و اينكه مرا بپرستيد كه اين است راه راست؟ سوره یس آیات 60 و 61».

پس «مشارطه» تصميم آدمى بر پايبندى به عهد و پيمان ربوبى و بيرون نشدن از فرمان الهى در هر روز است. البته بايد اين عهد و پيمان را پاس داشت و در تمام مدت شرط به مراقبت قيام نمود.

  • مراقبه

«مراقبه» در لغت به معنى مواظبت كردن و نگاهبانى كردن است، و در اصطلاح اهل سلوك به معنى آن است كه انسان هر كارى كه مى خواهد بكند مراقب نفس خود باشد و پيوسته ظاهر و باطن خود را بنگرد تا نافرمانى و خلافى از او صادر نشود و در تمام احوال خود را مراقبت كند تا از آنچه بدان اراده و عهد كرده است تخلف نكند؛ زیرا مؤمنان پايبند عهد و پيمان خويشند.

«وَ الَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ رَاعُون * و آنان كه امانتها و پيمان خود را رعايت مى كنند. سوره مومنون آیه 8».

حقيقت «مراقبه» اين است كه انسان در هر حركت و هر حالت خدا را در نظر داشته باشد و بداند كه خداى متعال از درونها آگاه است و پنهانيها را مى داند و بر اعمال و رفتار بندگان مراقب است و پيوسته بر آدمى و آنچه مى كند حاضر و ناظر است و نهانخانه دلها بر او آشكار است و بر زواياى درون انسان واقف است. خداى متعال مى فرمايد:

«قُلْ إِن تُخْفُواْ مَا فىِ صُدُورِكُمْ أَوْ تُبْدُوهُ يَعْلَمْهُ الله * بگو: اگر آنچه را كه در سينه­هاى شماست پنهان داريد يا آشكار كنيد، خدا آن را مى داند. سوره آل عمران آیه 29».

«وَ اعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فىِ أَنفُسِكُمْ فَاحْذَرُوه * و بدانيد كه خداوند آنچه را در دل داريد مى داند، پس از (مخالفت) او بترسيد. سوره بقره آیه 235».

به ياد آوردن عظمت الهى خود بهترين عامل در حفظ مراقبه است، چنانچه در حديثى قدسى آمده است:

«همانا كسانى در بهشت عدن ساكن مى شوند كه چون قصد گناهى كردند عظمت مرا ياد آوردند و متوجه من شدند و از گناه بازايستادند». (4)

دريافت اين حقيقت كه همه چيز در محضر خداى متعال است، عامل بازدارنده از نافرمانى خدا و موجب اصلاح كردار و رفتار است. مربيان الهى پيوسته اين امر را يادآور مى­شدند تا غفلت آدمى از اين حقيقت زدوده شود. روايت شده است كه رسول خدا (ص) فرمود:

«نيكى آن است كه خدا را چنان پرستش كنى كه گويى او را مى بينى و اگر نتوانى او را ببينى، همانا او تو را مى بيند». (5)

امير مؤمنان (ع) در خطبه اى تربيتى چنين فرموده است:

«خدا رحمت كند انسانى را كه هميشه پروردگارش را در نظر دارد و از گناه كناره گيرد و با خواهش دل بجنگند و آرزوى دنيايى خود را تكذيب كند؛ آن انسانى كه نفس سركش خود را به مهار تقوا و پرهيزگارى مهار كند و با لگام ترس از پروردگار خويش دهنه در دهانش زند و مهارش را به سوى طاعت و فرمانبردارى خدا كشاند و با لگامى كه بر آن زده است از نافرمانى و معصيت بازش دارد؛ آن بنده اى كه ديده به روز معاد دوزد و هر لحظه انتظار مرگ خود را دارد و پيوسته در تفكر و انديشه به سر برد». (6)

چنين مراقبتى آدمى را به سوى خير و صلاح سوق مى دهد و از شر و فساد بازمى دارد و به مقام بندگى سير مى دهد. امير مؤمنان على (ع) فرموده است:

«خوشا به حال آن كه هميشه خدا را در نظر دارد و از گناه خويش بيم دارد». (7)

در «مراقبه» بايد مصمم بود و خود را ملزم به حفظ عهد و پيمان كرد تا توفيق عمل به «مشارطه» حاصل شود. به بيان امام خمينى (ره):

«در تمام مدت شرط بايد متوجه عمل به آن باشى و خود را ملزم بدانى به عمل كردن به آن؛ و اگر خداى نخواسته در دلت افتاد كه امرى را مرتكب شوى كه خلاف فرموده خداست، بدان كه اين از شيطان و جنود اوست كه مى خواهند تو را از شرطى كه كردى باز دارند. به آنها لعنت كن و از شر آنها به خداوند پناه ببر؛ و آن خيال باطل را از دل بيرون نما؛ و به شيطان بگو كه من يك امروز با خود شرط كردم كه خلاف فرمان خداوند تعالى نكنم، ولى نعمت من سالهاى زیادی است به من نعمت داده، صحت و سلامت و امنيت مرحمت فرموده و مرحمتهايى كرده كه اگر تا ابد خدمت او كنم از عهده يكى از آنها برنمى آيم، سزاوار نيست يك شرط جزئى را وفا نكنم. ان شاء الله شيطان طرد شود و منصرف گردد و جنود رحمان غالب آيد. و اين مراقبه با هيچ يك از كارهاى تو، از قبيل كسب و سفر و تحصيل و غيرها، منافات ندارد. و به همين حال باشى تا شب كه موقع محاسبه است. (8)

  • محاسبه

«محاسبه» در لغت به معنى حساب چيزى را نگه داشتن و با كسى حساب كردن است؛ و در اصطلاح اهل سلوك عبارت از آن است كه آدمى در هر شبانه روز وقتى را معين كند كه در آن به حساب نفس خويش برسد و طاعات و معاصى خود را با خود حساب كند؛ و پيش از آنكه به حساب وى برسند، خود به حساب خويش برسد.

«وَ نَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيًئا وَ إِن كَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِّنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنَا بِهَا  وَ كَفَى‏ بِنَا حَاسِبِين * ما ترازوهاى عدل را در روز قيامت برپا مى‏كنيم پس به هيچ كس كمترين ستمى نمى‏شود و اگر به مقدار سنگينى يك دانه خردل (كار نيك و بدى) باشد، ما آن را حاضر مى‏كنيم و كافى است كه ما حساب‏كننده باشيم. سوره انبیاء آیه 47».

 هيچ چيز از حسابرسى الهى بيرون نيست و همه افراد هر عملى كه كرده اند، از نيك و بد، در آن روز خواهند ديد. پس انسان عاقل پيش از آنكه فرصتها بگذرد، خود به حسابرسى خويش اقدام مى كند. پيامبر اكرم (ص) در اين باره چنين سفارش ‍ كرده است :

«به حساب خود برسيد پيش از آنكه به حساب شما برسند، و (كردار) خود را بسنجيد پيش از آنكه آن را (به ترازوى روز جزا) بسنجند، و خود را براى قيامت كبرا آماده سازيد». (9)

نجات آدمى از غفلت و اصلاح آينده در گرو محاسبه نفس است چنانكه پيشواى پارسايان على (ع) فرموده است:

«هر كه به حساب نفس خود برسد سود برد، و هر كه از آن غافل ماند زيان بيند». (10)

انسان بدون ارزيابى پيوسته خود و بررسى دائم عملكرد خويش نمى تواند به تصحيح كلى و جزئى خود بپردازد و از اين رو محاسبه نفس مهمترين اقدام در سير تربيت به منظور اصلاح مسير و تقويت خويش در جهت اهداف تربيت است تا جايى كه امام كاظم (ع) فرموده است:

«هر كه نفس خود را در هر روز محاسبه نكند از ما نيست، پس اگر كارى نيك كرده است از خداوند افزون بر آن بخواهد و خداوند را سپاس گويد، و اگر كارى بد مرتكب شده است از خداوند آمرزش بخواهد و به سوى او بازگردد». (11)

بنابراين همان طور كه انسان در ابتداى هر روز وقتى را معين مى كند تا با خود شرط و عهد كند، بايد در انتهاى هر روز وقتى را براى محاسبه آنچه شرط و عهد كرده است قرار دهد و حساب همه كارها را از خود بخواهد و در اين امر هيچ سازش و ملاحظه اى روا ندارد. رسول خدا (ص) در اين باره چنين فرموده است:

«هيچ بندة مؤمن نيست تا آنكه سخت تر از آن گونه كه شريك نسبت به شريكش و مولا نسبت به بنده اش محاسبه مى كند، خود را مورد محاسبه قرار دهد». (12)

پس محاسبه بايد با دقت و كيفيتى درست صورت گيرد. امام عسكرى (ع) روايت كرده است كه شخصى از امير مؤمنان (ع) پرسيد: چگونه انسان خود را محاسبه كند؟ حضرت فرمود:

«چون انسان شب را به روز و روز را به شب مى آورد، شبانگاه بايد به خويش باز گردد و به خود بگويد: امرزوت گذشت و ديگر باز نمى­گردد و خداوند از تو پرسش خواهد كرد كه اين روز را چگونه سپرى كردى و در آن چه كارى انجام دادى؟ آيا خدا را ياد كردى و آيا سپاس او را به جاى آوردى؟ آيا حق برادر مؤمنت را ادا كردى؟ آيا گرفتارى او را رفع نمودى؟ آيا در نبود او از خانواده و فرزندانش ‍ نگهدارى كردى؟ آيا پس از مرگش بازماندگانش را رسيدگى كردى؟ آيا با گذاشتن آبروى خود ديگران را از بدگويى نسبت به برادر مؤمنت بازداشتى و آيا مسلمانى را يارى كردى؟ بالاخره در اين روزى كه گذشت چه كردى؟ پس بايد تمام آنچه را در اين روز انجام داده است به ياد آورد، پس اگر كارى نيك از او سر زده است خدا را سپاس گزارد و او را بر اين توفيق تكريم و تعظيم نمايد، و اگر در ميان آنچه انجام داده است، گناهى يا كوتاهى اى يافت، از خدا آمرزش بخواهد و تصميم بگيرد كه ديگر بدان سوى نرود». (13)

بدين ترتيب محاسبه نفس تنها به امور فردى محدود نمى­شود و همه وجوه زندگى آدمى و كردار و رفتار او را در بر مى­گيرد و محاسبه كامل، حساب كشيدن از خود در تمام وجوه است و در اين راه بايد استقامت ورزيد و به وساوس شيطان اعتنا نكرد و به عقب بازنگشت. و البته در اين راه بايد بتدريج گام برداشت و سست نگشت. امام خمينى (ره) در اين باره مى فرمايد:

محاسبه عبارت است از اينكه حساب نفس را بكشى در اين شرطى كه با خداى خود كردى كه آيا به جا آوردى و با ولى نعمت خود در اين معامله جزئى خيانت نكردى؟ اگر درست وفا كردى، شكر خدا كن در اين توفيق و بدان كه يك قدم پيش رفتى و مورد نظر الهى شدى؛ و خداوند ان شاء الله تو را راهنمايى مى كند در پيشرفت امور دنيا و آخرت، و كار فردا آسانتر خواهد شد. چندى به اين عمل مواظبت كن، اميد است ملكه گردد از براى تو به طورى كه از براى تو كار خيلى سهل و آسان شود؛ بلكه آن وقت لذت مى برى از اطاعت فرمان خدا و از ترك معاصى در همين عالم، با اينكه اينجا عالم جزا نيست.

و بدان كه خداى تبارك و تعالى تكليف شاق بر تو نكرده و چيزى كه از عهده تو خارج است و در خور طاقت تو نيست بر تو تحميل نفرموده است، لكن شيطان و لشكر او كار را بر تو مشكل جلوه مى دهند. و اگر خداى نخواسته در وقت محاسبه ديدى سستى شده در شرطى كه كردى، از خداى تعالى معذرت بخواه و بنا بگذار كه فردا مردانه برای عمل به شرط قيام كنى. و به اين حال باشى تا خداى تعالى ابواب توفيق و سعادت را بر روى تو باز كند و تو را به صراط مستقيم انسانيت برساند. (14)

آخرين گام در تكميل روش مراقبه و محاسبه تأديب و تنبيه خود است كه آن را مؤاخذه يا «معاتبه» ناميده اند.

  • معاتبه

«معاتبه» در لغت به معنى خشم گرفتن، ملامت و سرزنش كردن و عتاب نمودن است؛ و در اصطلاح اهل سلوك عبارت از آن است كه سالك پس از مشاهده نافرمانى و تخلف و خيانت در مقام تأديب نفس خود برآيد و او را سرزنش و ملامت كند و به نحوى مقتضى تنبيه و تأديب كند.

حقيقت «معاتبه» با نفس لوامه انسان است كه همواره در دنيا او را به خاطر گناه و نافرمانى از اطاعت خدا و كوتاهى در بندگى ملامت مى­كند و سبب نجات او در اين جهان و آن جهان مى­شود.

«وَ لَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَة * و سوگند به (نفس لوّامه و) و جدان بيدار و ملامتگر (كه رستاخيز حقّ است)! سوره قیامت آیه 2».

اگر آدمى به ملامتهاى نفس لوامه توجه نكند و به تأديب و تربيت خود قيام نكند، اسباب هلاكت هميشگى خود را فراهم مى سازد. امير مؤمنان على (ع) فرموده است:

«هر كه نفس خود را سياست و تأديب نكند، آن را تباه كرده است». (15)

بنابراين چون انسان با خيانت و كوتاهى نفس در تربيت و هدايت رو­به­رو مى شود در برخورد با آن نبايد سهل انگارى روا دارد و آن را مهمل گذارد، زيرا اين امر سبب گستاخى نفس و ادامه تباهگرى آن مى شود تا جايى كه ديگر بازگرداندنش بسيار دشوار بلكه ناممكن گردد. پيشواى پرهيزگاران على (ع) فرموده است:

«هر كه نفس خود را در لذتهاى آن واگذارد، بدبخت شود و از درگاه حق دور گردد». (16)

بنابراين بايد پيوسته «محاسبه» با «معاتبه» توأم شود تا با اتخاذ راهى مناسب در تأديب و تنبيه نفس، بسرعت به اصلاح دست يابد. امير مؤمنان (ع) فرموده است:

«هر كه نفس خود را مورد محاسبه قرار دهد، بر عيبهاى خويش آگاه شود و از گناهان خود مطلع گردد، (بايد) گناهان خود را بزدايد و عيوب خود را اصلاح نمايد». (17)

پس خردمند در اين مرحله به سرزنش و توبيخ جدى نفس مى پردازد و آن را به تلافى گناه و كوتاهى گذشته، به روشى درست و مناسب تنبيه مى­نمايد. در سخنان نورانى امير بيان على (ع) در اين باره چنين آمده است:

«هر كه نفس خود را نكوهش كند آن را به صلاح و سامان آورد». (18)

«هر كه نفس خود را در اصلاح آن معاتبه نمايد نيكبخت شود». (19)

البته آنچه در اين مرحله بسيار مهم است، آن است كه براى اصلاح نفس به تناسب گناه و كوتاهى اى كه كرده است، تنبيه و تأديبى در نظر گرفته شود و اعمال گردد، چنانكه سفارش كرده اند: انسان در اين مرحله نفس را به عبادات سخت و دشوار و تصدق آنچه دوست ندارد، به تلافى تقصيرات وادار نمايد، چنانكه اگر لقمه مشتبه به حرام خورده بايد شكم را گرسنگى دهد، و اگر به غير محرم نظر افكنده چشم را به منع نظر تنبيه كند، و اگر زبان به غيبت مسلمانى گشوده آن را مدتى دراز به سكوت و ذكر كيفر دهد؛ و همچنين هر عضوى از اعضاى خود را وقتى گناهى از آن سر زده به منع خواهشهايش عقوبت كند. و اگر در نمازى سهل انگارى كرده نماز بسيار با شرايط و آداب به جا آورد، و اگر فقيرى را سبك و خوار شمرده برگزيده مال خود را به او بدهد؛ و همچنين در ديگر گناهان و تقصيرات. و البته اين امور را با توجه به آداب تنبيه به جا آورد تا به نتيجه درست برسد.

—————–

(1) الجامع الصغیر، ج 1، ص 187.

(2) شرح غرر الحکم، ج 4، ص 511.

(3) همان، ج 3، ص 334.

(4) احیاء العلوم، ج 4، ص 365.

(5) جامع السعادات، ج 3، ص 96.

(6) کافی، ج 8، 172.

(7) شرح غرر الحکم، ج 4، ص 238.

(8) چهل حدیث، ص 9.

(9) بحار الانوار، ج 70، ص 72.

(10) نهج البلاغه، حکمت 208.

(11) اختصاص، ص 243.

(12) بحار الانوار، ج 70، ص 72.

(13) تفسیر امام حسن عسگری (ع)، ص 38.

(14) چهل حدیث، ص 10.

(15) شرح غرر الحکم، ج 5، ص 246.

(16) همان، ص 258.

(17) همان، ص 399.

(18) همان، ص 445.

(19) همان، ص 258.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا