قرآن آخرین کتاب آسمانی است. این کتاب شریف، کتاب مقدس مسلمانان می­باشد. مجموعه­ای از آیات و سوره­ها که از طریق وحی و از سوی خداوند تبارک و تعالی به منظور نجات بشر از گمراهی، بر پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) نازل شده است. خداي سبحان كه متكلم قرآن و نازل كننده آن است، قرآن را از هر موجود ديگري بهتر مي‏شناسد و در تعريف آن از هر صاحب نظر ديگري شايسته‏تر است. در حقيقت شايستگي آن ذات مقدس با صلاحيت ديگران براي تعريف قرآن قابل سنجش نيست، زيرا ديگران يا اصلاً قرآن شناس نيستند يا در پرتو معرّفي خدا آن را شناخته و به ديگران مي‏شناسانند، بنابراين برجسته‏ترين تعريف، همان تعريفي است كه خداي سبحان درباره اين كتاب عظيم آسماني بيان فرموده است.

  • نور بودن قرآن کريم

خداي سبحان، قرآن كريم را با عنوان نور به جهانيان شناسانده است: «يَأَيهُّا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُم بُرْهَانٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَ أَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُّبِينًا * اي مردم، در حقيقت براي شما از جانب پروردگارتان برهاني آمده است، و ما به سوي شما نوري تابناك فرو فرستاده‏ايم. سوره نساء، آيه 174‏»؛ «قَدْ جَاءَكُم مِّنَ اللَّهِ نُورٌ وَ كِتَابٌ مُّبِين‏ * به راستي، روشنايي و كتابي روشن از سوي خدا نزد شما آمده است. سوره مائده، آيه 15‏».

خاصيت نوراني بودن قرآن آن است كه هم معارف آن روشن و از ابهام و تيرگي مصون است و هم جوامع بشري را از هرگونه تاريكي اعتقادي يا تيرگي اخلاقي يا ابهام در شناخت، يا سرگرداني در انتخابِ راه و ترجيح هدف و مانند آن مي‏رهاند و به شبستان روشن «صراط مستقيم» مي‏رساند: «كِتَابٌ أَنزَلْنَهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلي النُّور * كتابي است كه آن را به سوي تو نازل کردیم تا مردم را به اذن پروردگارشان، از تاريكي‌ها به سوي روشنايي بيرون آوري. سوره ابراهيم آيه 1».

لازمه اين توصيف (نور بودن)، آن است كه قرآن حاوي همه معارف و قوانين سعادت بخش بشري باشد و در روشن ساختن آن‌ها نيز، همانند نورافكني نيرومند، قوي و غني عمل کند؛ يعني هم در محتوا بي‏نياز از علوم ديگران است و هم در دلالت بر آن‌ها از چاره‏جويي دیگر علوم بی نیاز است.

  • تبيان بودن قرآن کريم

خداي سبحان، قرآن كريم را با عنوان تبيان (روشن و واضح کننده) همه چيز به انسان‌ها شناسانده‌ است: «وَ نَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَنًا لِّكلُ‏ شىَ‏ءٍ وَ هُدًي وَ رَحْمَةً وَ بُشْرَي‏ لِلْمُسْلِمِين * ما اين كتاب را بر تو نازل كرديم كه بيانگر همه چيز، و مايه هدايت و رحمت و بشارت براى مسلمانان است! سوره نحل، آيه 89». چرا که هر چيزي كه در تأمين سعادت انسان سهم مؤثر دارد، در اين كتاب الهي بيان شده است و اگر انجام كاري سعادت بشر را فراهم مي‌سازد يا ارتكاب عملي مايه شقاوت بشري مي‏گردد، دستور انجام يا پرهيز از آن، به صورت امري لازم در آن آمده است.

خداي سبحان از جامعيّت قرآن نسبت به همه اصول اسلامي به عنوان تبيان ياد كرده است. بر اين اساس در اين كتاب هيچ‏ كمبودي نيست؛ نه كمبود قانون و دستورهاي انساني و نه كمبود شناخت و معارف اسلامي و نه کوتاهی در تبيين آن‌ها؛ پس هم از لحاظ محتوا و مضمون، از مطالب بيگانه بي‏نياز است و هم در تعليم و تفهيم آن‌ها بياني رسا و لساني گويا دارد كه از زبان ديگران بي‏نياز و از قلم بيگانگان مستغني است.

  • قرآن، تجلّي خدا

خداي سبحان، در بياني تمثيلي، به عظمت قرآن مي‌پردازد: «لَوْ أَنزَلْنَا هَذَا الْقُرْءَانَ عَلي‏ جَبَلٍ لَّرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَ تِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُون * اگر اين قرآن را بر كوهي فرو مي‏فرستاديم آن را از بيم خداوند فروتن و فروپاشيده مي‏ديدي و اين مثل‏ها را براي مردم مي‏زنيم باشد كه بينديشند. سوره حشر، آيه 21». كوهِ استوار، توان تحمّل قرآن را ندارد، زيرا قرآن كريم، تجلّي خداوند متعال است.

در ماجراي ميقات موساي كليم و تكلّم خداي سبحان با او، آن‌گاه كه موسي (ع) رؤيت خدا را درخواست کرد، خداي سبحان در پاسخ فرمود: تو هرگز مرا نمي‏بيني؛ ليكن به كوه بنگر كه اگر بر جاي خود برقرار ماند، تو نيز مرا خواهي ديد. آن‌گاه خدا بر كوه تجلّي فرمود و كوه را متلاشي ساخت: «وَلَمَّا جَاءَ مُوسي‏ لِمِيقَاتِنَا وَ كَلَمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبّ‏ أَرِنىِ أَنظُرْ إِلَيْكَ قَالَ لَن تَرَئنىِ وَ لَكِنِ انظُرْ إِلىَ الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَئنىِ فَلَمَّا تجَلي‏ رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَ خَرَّ مُوسي‏ صَعِقًا * و چون موسي به وعده‏گاه ما آمد و پروردگارش با وي سخن گفت، عرض کرد: پروردگارا! خودت را به من نشان ده، تا تو را ببينم!، فرمود: مرا هرگز نخواهي ديد اما در اين كوه بنگر! اگر بر جاي خود استوار ماند مرا نيز خواهي ديد و همين كه پروردگارش بر آن كوه تجلّي كرد آن را با خاك يكسان ساخت و موسي مدهوش افتاد. سوره اعراف، آيه 143». كوه‌ها گرچه در نهان خود معدن مي‌پرورانند، سرماي سنگين يخ‌ها، برف‌­ها و تگرگ­‌ها را در سينه ژرف خود تحمّل مي‌كنند و اگرچه ميخ‌هاي‏ زمين هستند: «وَالجِبَالَ أَوْتَادًا * و مگر كوه‏ها را ميخ‏هايي (محكم) نساختيم؟ سوره نبأ، آيه 7» ولي تحمّل تجلّي وحي ويژه خدا را ندارند.

اميرمؤمنان (ع) در نهج‏البلاغه‏ مي‏فرمايد: «خداي سبحان در اين كتاب براي مردم «تجلّي» كرده، بي‌آن‌كه بتوانند او را ببينند». (1)

روايت ديگري نيز با همين مضمون، از امام ششم (عليه‌السلام) نقل شده است: «همانا خدا در کلام الهي قرآن، براي مخلوقات خود تجلّي کرده است؛ ليکن ايشان او را نمي‌بينند». (2) اين بيان نوراني، در حقيقت تعبير ديگري از همان سخن علوي (عليه‌السلام) در نهج‌البلاغه است. پس اگر كوه توان دريافت و تحمل قرآن را ندارد، براي آن است كه قرآن كريم تجلّي خداست.

  • قرآن کتاب هدايت

قرآن کريم در آيات مربوط به خلقت انسان، به دو نكته مهم توجه مي‌دهد: نخست آن‌كه انسان، از فطرتي الهي و طبيعتي مادّي وجود يافته، و موجودي است طبيعي و مجرّد كه طبيعتش به خاک و فطرتش به مارواي طبيعت وابسته است. دوم آن‌كه هدف از خلقت اين موجود دو بعدي، رسيدن او به كمال در خور خويش و مقام جانشینی خداوند است.

انسان براي رسيدن به كمال شايسته‏، نخست بايد خود و سپس هدف و راه رسيدن به کمال را بشناسد، آن‌گاه از راه مستقيم راهي آن هدف شود؛ در حقيقت همه كتب آسماني و رسولان الهي براي تحقّق اين هدف تلاش کرده‏اند. كتب آسماني، راه هدايت انسان را مي‌نمايانند و قرآن كريم كه آخرين كتاب و پيام‏الهي است، كامل‌ترين كتاب هدايت و عالي‌ترين دستور سير به سوی الله است.

خداي سبحان، در بسياري آيات، قرآن كريم را كتاب هدايت معرفي كرده‌است: «وَ نَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَنًا لِّكلُ‏ شىَ‏ءٍ وَ هُدًي وَ رَحْمَةً وَ بُشْرَي‏ لِلْمُسْلِمِين * ما اين كتاب را بر تو نازل كرديم كه بيانگر همه چيز، و مايه هدايت و رحمت و بشارت براى مسلمانان است! سوره نحل، آيه 89» خداي سبحان در اين آيه و بسياري آيات ديگر، قرآن را عين هدايت مي‌خواند؛ يعني قرآن هم در ذات و گوهر وجودي خود هدايت است و هم هدايت‌گر ديگران. قرآن هدايت محض است؛ هدايتي كه ضلالت، گمراهي و تيرگي در آن راه ندارد.

  • قرآن، آخرین كتاب پيامبران الهی

دين براي پايان دادن به همه اختلافات طبيعي، اعتباري و فطري بشري ظهور كرده ‌است. اکنون بشر با عبور از دوران اولیه به دوران پيچيده و مدرن رسيده ‌است. هر اندازه پيشرفت انسان، در علوم، صنايع و روابط اجتماعي بيشتر مي‏شود، نيازمندي وي به دين بيشتر مي‏شود و به دين كامل‌تري نياز دارد.

نيازهاي انسان هنگامي که انسان‌ها در شهر يا روستايي كوچك زندگي مي‏كرد، با روزي كه شرق و غرب عالم به هم مرتبط شده و مجموعه كره زمين به صورت شهري کوچک در آمده است، تفاوت دارد. پيشرفت صنايع و ازدياد روابط اجتماعي، زمينه اختلاف را بيشتر كرده، در نتيجه نياز جوامع بشري به دين، آشکارتر شده است. انسان در اين عصر به دين كامل‌تري نياز دارد تا به همه اين نيازها و اختلافات پاسخ دهد.

به همين دليل، هر كتاب و شريعت آسماني، از كتاب و شريعت پيش از خود کامل‌تر است. تا آنجا كه يک كتاب و شريعت، به دليل جامعيّت و كمالِ برتر، نهايت ترقّي علمي و پيشرفت عملي بشر را پيش‏بيني مي‌كند و با ارائه اصول، قوانين و قواعد كلي خود، هدايت آنان را براي هميشه تضمين مي‌کند. چنين شريعتي، شريعت خاتم و چنين كتابي كتاب خاتم است.

قرآن كريم آخرين كتاب الهي است كه به همراه خاتم پيامبران (صلّي الله عليه وآله وسلّم) بر بشر نازل شده‌است: «مَّا كاَنَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِكُمْ وَ لَكِن رَّسُولَ اللَّهِ وَ خَاتَمَ النَّبِيِّن * محمّد (ص) پدر هيچ يك از مردان شما نيست؛ او فرستاده خدا و آخرین پيامبران است‏‏. سوره احزاب، آيه 40». اين کتاب به دليل در بر داشتن بالاترين معارف توحيدي و انسان‏شناسي و نيز اشتمالِ برترين اصول و قوانين حيات‏بخش و انسان‏ساز، «تبيان» نام گرفته‌است و همه آنچه در سعادت بشر دخالت دارد، بيان فرموده و در بُعد اخلاقي و عملي نيز شفاي همه امراض دروني است و انسان را به سلامت و سعادت ابدي مي‏رساند. از اين رو پس از آن، شريعت و کتاب ديگري نخواهد آمد.

  • ساختار قرآن

در دوران حیات پیامبر (صلی الله علیه و آله) هرگاه پیش آمدی رخ می­داده، یا سؤالی مطرح می­شده چه از سوی مسلمانان و چه از سوی مخالفان و یا اینکه مسلمانان با مشكلی روبرو می­شدند، آیه یا مجموعه­ای از آیات و یا سوره­ای نازل می­شده است؛ و همین نزول تدریجی آیات، قرآن را از دیگر كتب آسمانی جدا می­سازد؛ زیرا کتاب­های آسمانی قبل یك جا نازل شده است. امّا قرآن هم نزول تدریجی داشته و هم نزول دفعی و یک جا.

محتوا و معانی قرآن بسیار متعدد، متنوع، درهم تنیده و سرشار از طراوت است. مضامینی چون توحید، دعوت به اندیشه درباره خداوند، دعوت به ایمان، نهی و نفی شرك و نفاق، تخطئه شیطان و بت پرستی و اشاره به گوشه­هایی از قصص انبیاء از آدم تا خاتم انبیاء محمد (ص) و اشاره به گوشه­هایی از زندگی مردم معاصر پیامبر (ص) وعظ و پند در باب زندگی مادی و مظاهر آن، چون نهی از مال پرستی و مال اندوزی؛ و نیز مباحثی در مورد احكام فقهی چون نماز و روزه و حج و زکات و خمس و ارث و تعیین و تنظیم سهم­الارث و مجازات زناكاران و دزدان.

همچنین احكام اخلاقی چون دستگیری از بینوایان و اطعام مساكین تا رعایت حقوق و احترام فوق العاده به پدر و مادر و نهی از مفاسد و رذایل اخلاقی، همچون كُشتن فرزندان از ترس فقر و یا به دلیل فرهنگ جاهلی؛ و نیز مبارزه با رباخواری و کم فروشی و خیانت در معامله و … .

و توصیه به مكارم اخلاق چون راستگویی و اخلاص و همچنین مباحثی در مورد فرشته ­شناسی و توصیف فرشتگان و شیاطین و جنیّان. اشاره به وقایع تاریخی و قصص انبیاء و معاد شناسی و توصیف عالم آخرت و بهشت و جهنّم و حیات پس از مرگ.

و توجه دادن به آیات الهی و شگفتیهای آفرینش. اشاره به ادیان الهی پیشین و كتب آسمانی آنها. داستان آفرینش و خلقت انسان و انسان شناسی و صدها موضوع دیگرِ.

این کتاب شریف مهمترین سند تاریخی مسلمانان می­باشد که علاوه بر ذکر تاریخ گذشتگان و حوادث رخ داده، از ما می­خواهد که از آن رویدادها عبرت بگیریم؛ و در هدایت بندگان علاوه بر تاریخ گذشتگان از آینده نیز سخن می­گوید.

———————————–

(1) نهج البلاغه، خطبه 147

(2) بحارالانوار، ج 89، ص 107.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا