- غیرتمندی
«غیرت» یکی از کمالات انسانی است و به معنای محافظت از عصمت و آبرو و ناموس و نگهداری عزّت و شرف آمده است.
«غیرتمندی»؛ کوشش برای نگهداری آنچه که حفظش، عقلاً یا شرعاً واجب و لازم است میباشد؛ مانند: دین و آبرو ناموس اموال و اولاد. به عبارت دیگر؛ غیرتمندی؛ اکراه داشتن انسان از دخالت و تصرف بیگانه در امور مربوط به او و حقوق متعلق به اوست.
صفت غیرت و حمیّت، از شجاعت، بزرگمنشی و قوت نفس انسان سرچشمه میگیرد همانطور که امام علی علیهالسلام فرمودهاند:
«ثمره شجاعت، غیرت است.» (1)
و نیز دلیل آن را عفت، بیان فرمودهاند:
«دلیل غیرت مرد، عفت اوست.» (2)
غیرتورزی سبب مردانگی است و مردِ بیغیرت از زمره مردان خارج است. غیرتمندی در حد عالی آن، لازمه انسانیت آدمیان مخصوصاً مؤمنان پرهیزکار است.
وجود غیرت در جامعه انسانی تا آنجا ضروری و حیاتی است که شارع مقدس اسلام در تشریع احکام نیز به آن عنایت داشته است و هیچ کس غیورتر از خدا نیست که از روی غیرت، زشتیها را حرام کرده است. امام صادق علیهالسلام فرمود:
«همانا خداوند، غیرتمند است و هر غیرتمندی را دوست دارد، و از نشانههای غیرتش این است که زشتیهای ظاهری و باطنی را حرام کرد.» (3)
بر همین اساس، خدا به هر غیرتمندی نظر لطف و مرحمت دارد.
از آنچه گذشت، به اهمیت، ضرورت و تقویت غیرت پی میبریم، ذکر این نکته نیز ضروری است که انسان با شنیدن واژه غیرت، ناموس و حریم خانواده در ذهنش تداعی میشود در حالی که مرز غیرت از این حد فراتر رفته انواع و اقسام دیگری را شامل میشود که اهمیت آنها نیز از غیرت ناموسی کمتر نیست. در این جا به انواع غیرت اشاره میشود.
- انواع غیرت
شاید بتوان انواع غیرت را به تعداد پدیدههایی که نزد انسان تقدّس و حرمت دارد، گسترش داد که در این صورت از مرز شمارش فراتر میرود. اما از دیدگاه دیگر میتوان همه پدیدههای مقدّس را در قالب دین، ناموس و آبرو و میهن خلاصه کرد که در نتیجه، غیرت به سه نوع: دینی، ناموسی و ملّی تقسیم میشود.
الف) غیرت دینی
منظور از غیرت دینی، این است که انسان مسلمان نسبت به کیان اسلام و آنچه بدان مربوط میشود حسّاس باشد، با تمام توان در اثبات و اجرای آن بکوشد و از کوچکترین خدشه و تعرّضی نسبت به آن جلوگیری کند. براین اساس، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر، سفارش به حق و صبر، تعلیم و تعلّم و… میتواند در راستای غیرت دینی قرار گیرد، چرا که هر یک از موارد یاد شده از یک سو، در تحکیم احکام اسلام مؤثر است و از سوی دیگر، با ضدّ آن سرستیز دارد.
قرآن مجید در سوره نساء، آیه 75، بر اساس تحريك عواطف انسانى مسلمانان، دعوت به سوى جهاد مىكند و میخواهد که ضمن تقویت غیرت دینی خویش، در موارد لزوم آن را به کار گیرند و از اسلام و مسلمانان بی یاور دفاع کنند:
«وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلوُنَ فی سَبیلِ اللهِ وَ الْمُستَضْعَفینَ مِنَ الرِّجالِ و النِساءِ وَ الْوِلْدان * چرا در راه خدا، و (در راه) مردان و زنان و كودكانى كه (به دست ستمگران) تضعيف شدهاند، پيكار نمىكنيد؟!».
این آیه نشانگر آن است که جنگیدن در راه خدا و تلاش در رهاسازی مستضعفان خواستِ خدا و لازمه مسلمانی است که اگر انجام نپذیرد، مورد اعتراض خدا قرار میگیرد.
همه جنگهای پیامبر صلیاللهعلیهوآله، و امیرمؤمنان علیهالسلام، مبارزه و صلح تحمیلی امام مجتبی علیهالسلام و حماسه جاوید عاشورا و مبارزات بیامان پیشوایان معصوم علیهمالسّلام و افراد درد آشنا در طول تاریخ، جملگی رنگ «غیرت دینی» دارد.
خداوند در سوره شعراء، آیه 3، میفرماید حتی پیامبر صلیاللهعلیهوآله از اینکه مردم ایمان نمیآورند، نزدیک بود جان خود را از شدّت اندوه از دست بدهد:
«لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَّفْسَكَ أَلَّا يَكُونُواْ مُؤْمِنِينَ * گويى مىخواهى جان خود را از شدّت اندوه از دست دهى به خاطر اينكه آنها ايمان نمىآورند!»
امام علی علیه السلام از این که مسلمانان نسبت به اجرای احکام اسلام و جهاد در راه خدا، بی تفاوتی نشان میدادند، دلش چرکین بود و از خدا مرگ طلب کرد:
«دوست دارم که خدا میان من و شما جدایی افکند و به کسی که سزاوارتر از شما به من است، ملحقم سازد.» (4)
از این رو حراست و جهاد در راه حفظ دین از بدعت بدعتگذران، دفع ادعای تکذیب کنندگان دین، قصاص نمودن افرادی که از دین خارج میشوند، تحقیر اهانت کنندگان به دین و حمایت از اهل تقوا و دینداران، همگی مصداق غیرت دینی است.
ب) غیرت ناموسی (خانوادگی)
حمایت و حفاظت از ناموس، ارتباطی تنگاتنگ با شرف و مردانگی شخص مسلمان دارد و اسلام با تأکید از او خواسته که از ناموس خود و همکیشانش در برابر هر گونه گزند داخلی و خارجی به شدت دفاع کند و کمترین سستی از خود بروز ندهد.
همچنین، مسلمانان وظیفه دارند که در میان خود در روابط اجتماعی و خانوادگی عفّت شخصی و عمومی را رعایت کنند. زنان با حجاب کامل اسلامی و رعایت شؤون اجتماعی، از هر گونه خودنمایی و تحریک مردان امتناع ورزند و مردان نیز با متانت و حفظ امانت نسبت به پاکدامنی خود و دیگران همت گمارند. نیز ناموس خویش را از رفت و آمدهای غیر ضروری، پوشیدن لباسهای جلف و زننده، هر گونه خودآرایی در اجتماع، سخن گفتن و روبهرو شدن با نامحرم بدون دلیل و ضرورت شرعی و عقلی و… باز دارند تا زمینههای ناامنی ناموسی محو شده، جای خود را به امنیت و عفت بدهد.
عدم غفلت از مسائلی که در نهایت به فساد خانواده میانجامد، مثل: حفاظت خانواده از نامحرمان، تهیه مایحتاج زن از قبیل غذا، مسکن، لباس و ارضاء تمایلات آنان از راه صحیح، افراط نکردن در غیرت و پرهیز از حساسیتهای بیمورد، رعایت مسائل تربیتی در تربیت فرزند نیز از مصادیق غیرت خانوادگی در قابل خانواده و فرزندان است.
ج) غیرت ملّی
مراد از «غیرت ملّی» احساس مسؤولیت در برابر تمامیت ارضی کشور اسلامی و دلسوزی و حمایت از مسلمانان و عزت و شرف آنان است که به شکلی با «غیرت دینی» و «غیرت ناموسی» نیز پیوند دارد.
ناگفته مشخص است که «ملّی گرایی» به معنای امروزی از نظر اسلام محکوم و نامعقول است؛ ولی وطن دوستی و مشارکت در دفاع از میهن و هم میهنان مسألهای است که با سرشت انسانی عجین و از سوی اسلام نیز به رسمیت شناخته شده است و روایت زیر گواه آن میباشد:
«وطن دوستی از ایمان است.» (5)
پس از جنگ صفّین و فتنه حکمیّت، نیروهای معاویه یک سلسله عملیات در نوار مرزی و شهرهای تحت فرمان امیرمؤمنان علیهالسلام انجام دادند، آن حضرت از چنین جسارتی بسیار دلگیر شد و با جدّیت از نیروهای خویش خواست که به این حملات پاسخ دهند و پس از آنکه شنید ضحّاک بن قیس به زائران خانه خدا حمله کرده و اموالشان را به غارت برده است، به مردم فرمود:
«حق، جز در سایه تلاش و کوشش به دست نمیآید، پس از (تصرف و غارت) این میهن از چه دیاری دفاع خواهید کرد و بعد از من، همراه کدام پیشوا خواهید جنگید؟» (6)
- راههای کسب غیرت
اندیشه و تأمل در آثار و منافع صفت غیرت و دقت در آیات و روایات و سفارش بزرگان در این زمینه و مطالعه تاریخ و زندگی انسانهای غیور میتواند برای انسان برانگیزاننده صفت غیرتمندی باشد.
شناخت مسئولیت در قبال خود، خانواده، جامعه، دین و … نیز اهمیت صفت غیرت را برای انسان مشخص میکند.
همنشینی با افراد غیور و پرهیزکار نیز در کسب این صفت ارزشمند مؤثر است.
———-
1- تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص 259.
2- تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص 256.
3- وسائل الشيعة، ج 20، ص 153.
4- نهج البلاغه، صبحي صالح، خطبه 116.
5- قاموس قرآن، ج 7، ص 226.
6- نهجالبلاغه، صبحی صالح، خطبه 29.