قرائت از ریشهی قَرَءَ به معنی جمع کردن حروف و چسباندن آنها به یکدیگر و خواندن است و در مورد خواندنِ چیزی که از قبل جمع شده نیز به کار میرود.
در خصوص نحوهی قرائت قرآن در روایت آمده است که پیامبر (صلی الله علیه و آله)، قرآن را بسیار زیبا، واضح و آهسته میخواندند، به گونهای که تلاوت یک سورهی متوسط به اندازهی خواندن یک سورهی بلند به طول میانجامید.
که این شیوهی خواندن باعث میشد اصحاب به طور واضح قرآن را شنیده و به طور صحیح آن را فرا گیرند. در بعضی روایات آمده که قرائت حضرت قرائت مفسره یعنی قرائتی که حروف در آن روشن و آشکار است و هیچ گونه پیچیدگی و درهم رفتن آوای حروف ندارد، بوده است.
خداوند متعال نیز در مورد قرائت قرآن دستوراتی در قرآن بیان فرمودهاند که به برخی از آنها اشاره میشود:
«فَاقْرَؤُا ما تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ عَلِمَ أَنْ سَيَكُونُ مِنْكُمْ مَرْضى وَ آخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِي الْأَرْضِ يَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَ آخَرُونَ يُقاتِلُونَ في سَبيلِ اللَّهِ فَاقْرَؤُا ما تَيَسَّرَ مِنْهُ وَ أَقيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ أَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً * هر مقدار كه برايتان ميسر است از قرآن بخوانيد. و نيز (خدا) مىداند كه براى شما بيمارى پيش مىآيد، عدهاى به سفر مىروند تا از رزق خدا به دست آورند، جمعى ديگر در راه خدا جنگ مىكنند، در چنين احوال نيز هر مقدار كه مىتوانيد از قرآن بخوانيد و نماز بپا بداريد و زكات بدهيد. و به خدا وام دهيد وامى نيكو. سوره مزمل آیه20».
در اينكه منظور از جملهی «فاقرؤوا ما تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ* هر مقدار كه مىتوانيد از قرآن بخوانيد» چيست؟ گفتگو بسيار است: ولی مفهوم آيه اين است كه هر مقدارى كه انسان به زحمت نمىافتد از قرآن بخواند.
اينجا سؤال ديگرى پيش مىآيد كه: آيا قرائت به مقدار ممكن كه در اين آيه به آن امر شده، واجب است، يا جنبهی مستحبّ دارد؟
در این خصوص برخی گفتهاند: مسلماً مستحبّ است و بعضى هم احتمال وجوب دادهاند، چرا كه قرائت قرآن موجب آگاهى بر دلائل توحيد و ارسال رُسل و اعجاز اين كتاب آسمانى و فراگيرى ساير واجبات دين مىگردد. لذا بر هر مكلّفى لازم است كه به مقدار لازم براى تعليم و تربيت و آگاهى بر اصول و فروع اسلام و نیز حفظ قرآن و رساندن آن به نسلهاى آينده قرائت كند بدون اينكه وقت و زمان خاصى برای قرائت مطرح باشد.
و امّا در خصوص قرائت قرآن به مقداری که ميسر است «فَاقْرَؤُا ما تَيَسَّرَ مِنْهُ»، در روايتى امام على بن موسى الرضا (علیه السلام) از جدش چنين نقل مىفرمايند:
«مَا تَيَسَّرَ مِنْهُ لَكُمْ فِيهِ خُشُوعُ الْقَلْبِ وَ صَفَاءُ السِّرِّ * آن مقدار بخوانيد كه در آن خشوع قلب و صفاى باطن و نشاط روحانى و معنوى باشد». (1)
در مورد قرائت آیات کلام الله روایاتی ارزشمند از معصومین به ما رسیده که به چند نمونه اشاره می شود: حضرت محمد (ص) میفرمایند:
«أَفْضَلُ الْعِبادَةِ قِرآءَةُ الْقُرْ انِ * برترين عبادت خواندن قرآن است.» (2)
از حضرت رسول (ض) در وصیّت به امیر المؤمنین علی (ع) چنان كه امام جعفر صادق (ع) میفرمایند چنین نقل شده:
«بر تو باد به خواندن قرآن در همه حال». (3)
و نیز از امام صادق (ع) چنین نقل شده:
«الْقُرْآنُ عَهْدُ اللَّهِ إِلَى خَلْقِهِ فَقَدْ يَنْبَغِي لِلْمَرْءِ الْمُسْلِمِ أَنْ يَنْظُرَ فِي عَهْدِهِ وَ أَنْ يَقْرَأَ مِنْهُ فِي كُلِّ يَوْمٍ خَمْسِينَ آيَة * قرآن پيمان نامهاى است از خدا براى آفريدگان او، پس وظيفه مرد مسلمان است كه در پيمان نامه خود بنگرد، و در هر روز پنجاه آيه از آن بخواند». (4)
لذا برای هر مسلمانى شايسته است روزانه مقدارى از وقت خود را به تلاوت قرآن اختصاص دهد.
- آموزش قرآن در عصر پیامبر (ص)
هدف نزول قرآن هدایت و راهبری انسان است. رسول گرامی اسلام (ص) در اجرای این هدف، قرآن را بر تمام مردم عرضه داشت. سیاست رسول خدا (ص) از طریق به گوش مردم رساندن و قرائت پی گیری میشد، یعنی هم قرآن را برای مردم تلاوت میفرمودند تا آیات آن به گوش مردم برسد و هم مسلمانان را تشویق مینمودند تا آن را قرائت کنند. در این بخش گزارشی از آموزش قرآن توسط رسول گرامی اسلام (ص) داده خواهد شد.
- محوریّت قرائت
لفظ قرآن، طوری که از معنای لغوی آن هم پیداست یعنی کتابی خواندنی و قرائت آن موضوعیّت ویژهای دارد. با توجه به شواهد روایی روشن میشود إقراء در عصر رسول خدا (ص) به معنای تعلیم لفظ و معنای قرآن به صورت همزمان بوده، هر چند بعد از رسول اسلام (ص) این اصطلاح بیشتر در معنای آموزش الفاظ و عبارات قرآن به کار برده میشود.
روش رسول گرامی اسلام (ص) در هدایتگری مردم توسط قرآن به تناسب مخاطبان به دو صروت انجام میپذیرفت:
- الف) شنیدن قرآن:
پیامبر (ص) معمولاً در مکّه نسبت به مشرکان، زائرین خانه کعبه و رهگذران این کار را انجام میدانند یعنی رسول گرانقدر اسلام در قالب عبادات روزانه، یا به واسطهی قرائت در مسجد الحرام یا در نمازها آیههای قرآن را به گوش مخاطبان میرساند.
در این نوع آموزش آیات بدون توضیح بیان میشدند. ولی به دلیل کوتاه بودن و محتوایی چون مبدأ و معاد و علاون بر آن تناسب زبانی قرآن با مخاطبان، معنای آن قابل درک برای افرادی بود که آیات به گوششان میرسید.
- ب) قرائت قرآن:
رسول خدا (ص) در مقابل مؤمنان سیاست قرائت قرآن را در پیش گرفت که به معنای تعلیم همه جانبهی قرآن است؛ زیرا مؤمنان پس از وارد شدن به دایرهی اسلام نیازمند آموزش احکام دینی بودند. لذا رسول خدا (ص) در کنار تعلیم قرآن به توضیحات شفاهی و گاه عملی هم مبادرت داشتند.
پس از آنکه رسول خدا (ص) به مدینه هجرت کردند با توجه به از بین رفتن محدودیّت هایی که در مکّه بود، تعلیم و تعلّم قرآن گسترش بیشتری یافت به نحوی که مسجد رسول (ص) مرکز آموزش قرآن قرار گرفت.
- دانش قرآن اساس تفاضل و برتری
یکی از ملاکهای سنجش مؤمنان نزد رسول گرامی اسلام (ص) طبق آیهی 9 زمر دانش قرآنی بود. حضرت به عنوان یک قائدهی کلی فرمودند:
«خَيْرُكُمْ مَنْ تَعَلَّمَ الْقُرْآنَ وَ عَلَّمَه * بهترین شما کسی که قرن را بیاموزد و به دیگران یاد دهد». (5)
این تعبیر در تشویق مؤمنان به فراگیری قرآن و کوشش در ترویج و آموزش آن به دیگران بسیار مؤثر بود. لذا موجب گردید قاریان قرآن در عصر رسول (ص) موقعیّت ممتازی پیدا کنند و در کسب بسیاری منصبهای معنوی یا اجتماعی از قبیل احراز امام جماعت و فرماندهی نسبت به دیگران پیش قدم گردد.
ایشان دانش قرآن را نیز ملاک و تفاضل درجات مؤمنان در بهشت هم میدانند و در این خصوص روایت معروفی از حضرت است که میفرمایند:
«در بهشت به قاری قرآن گفته میشود که بخوان و بالا برو آن طور که در دنیا به قرائت نیکو می پرداختی، قرآن بخوان زیرا درجهی تو به اندازهی آخرین آیهای است که بتوانی بخوانی». (6)
البته باید دانست قرائت در عصر نزول چیزی جدای از فهم و درک قرآن نبود؛ به عبارت دیگر قاری قرآن در آن جامعه شأنی در حد یک فقیه یا یک مفسّر داشت؛ زیرا پیامبر (ص) به چند نکته توجه ویژهای داشتند:
- اهتمام ایشان به آموزش مفاهیم.
- ترغیب و تشویق اصحاب به قرائت دائمی و هشدار به فراموشی قرآن.
- سفارش به اثر پذیری از قرآن.
این موضوع از نظر قرآن نیز مورد تأکید قرار دارد:
«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبهُمْ وَ إِذَا تُلِيَتْ عَلَيهِمْ ءَايَاتُهُ زَادَتهُمْ إِيمَانًا وَ عَلىَ رَبِّهِمْ يَتَوَكلَّونَ * مؤمنان حقيقى آنانند كه چون ذكرى از خدا شود دلهاشان ترسان و لرزان شود و چون آيات خدا را بر آنها تلاوت كنند بر مقام ايمانشان بيفزايد و به خداى خود در هر كار توكل مىكنند. سوره انفال آیه2».
- علم تجوید
تجوید از نظر لغوی به مفهوم تحسین و نیک گردانیدن و پاکیزگی و زیبایی و درستی امر است. امّا اصطلاحی که در مورد خواندن قرآن به کار میرود عبارتند از ادای هر حرفی از مخارج و محل تلفظش.
یا به عبارت دیگر چگونگی ادای صحیح حروف و کلمات قرآن به همان شیوه ای که در صدر اسلام از پیامبر (ص) شنیده شده است.
این علم طرز تلفّظ صحيح حروف و كلمات قرآن را مى آموزد، كه نتيجهی آن صحيح خواندن قرآن و عدم تغيير معانى آيات مى باشد. همچنين با رعايت دستورهاى تجويدى مى توان قرآن را به گونه اى دلنشين و زيبا قرائت كرد. در این خصوص در قرآن و احاديث نیز بیاناتی وارد شده است که به چند مورد اکتفا میشود:
خداوند در آیهی 4 سورهی مزمل میفرماید:
«وَ رَتِّلِ الْقُرْانَ تَرْتيلاً * و قرآن را شمرده شمرده بخوان».
ايـن آيـه ما را به شمرده خواندن و با درنگ تلاوت نمودن كلام خدا دعوت مى كند. امام (على عليه السلام) در تفسير اين آيه مىفرمايد:
«اَلتَّرْتيلُ تَجْويدُ الْحُرُوفِ وَ مَعْرِفَةُ الْوُقُوفِ * ترتيل عبارت اسـت از اداى نيكو و صحيح حروف و شناخت محل وقفهاى قرآن».
از اين كلام امير مؤمنان میتوان نتيجه گرفت كه ترتيل همان علم تجويد است؛ كه در برگيرنده صحيح ادا كردن حروف (در نتيجه صحيح خواندن كلمات و عدم تغيير معانى آيات) و رعايت قواعد وقف و ابتدا مى باشد.
رسول خدا (ص) نیز فرمودهاند:
«اِقْرَءُوا الْقُرْانَ بِاَلْحانِ الْعَرَبِ وَ اَصْواتِها * قرآن را با لهجه و صوت عربى بخوانيد». (7)
از اين رو، روا نيست كه قرآن را با لهجهی غير عربى خواند. اگر خواسته باشيم قرآن را با لحن و صوت عربى بخوانيم بايد علم تجويد را بدانيم.
احترام به گفتار پروردگار و رسول اکرم ايجاب مىكند كه خوانندگان قرآن، صداى زيبا و دلنشين را با قرائت قرآن همراه كنند و پيام خدا را به زيباترين صوتها آراسته و دل و جان خویش را از زنگار دنیا صیقل دهند.
حال که با تعریف علم تجوید آشنا شدیم باید دید یک مسلمان تا چه اندازه باید به آن پایبند باشد؟ باید گفت که علم تجوید به عنوان یک واجب کفایی است؛ یعنی حتماً باید عدهای از جوامع مسلمین تخصصی به این کار بپردازند و در این صورت است که تکلیف از دیگران ساقط میشود.
لذا هدف و غرض از علم تجوید حفظ و صیانتِ زبان از لحن و اشتباه در امر قرائت کلام الله است.
- لحن و اشتباه در قرائت
لَحنْ به مفهوم اشتباه و انحراف از صحت و درستی قرائت قرآن کریم است. این اشتباه در قرائت دارای دو نوع است؛ آشکار و پنهان.
لحن آشکار عبارتند از اشتباه در عبارات و الفاظ به گونهای که بعضی مواقع باعث اختلال در معنا و مفهوم کلمه میشود:
مثلاً اگر در کلمه (الصَّمَد)، (صاد) را به صورت (سین) تلفظ کنیم به معنی کفر آمیز (کود) و یا (غافل و مغرور) خواهد بود.
و بعضی مواقع باعث اختلال در معنا و مفهوم کلمه نمیشود.
و لحن پنهان عبارتند از اشتباه در الفاظ که موجب اخلال در معنی نمیشود و فقط مُخل قرائت معمولی در قرآن است. مثلاً کلمهی کشیده را کوتاه یا کلمهی کوتاه را کشیده بخوانیم.
باید گفت که لحن و اشتباه آشکار ممنوع است، چه به عمد باشد و چه غیر عمد. ولی لحن و اشتباه پنهان مکروه است، یعنی باید سعی شود از آن پرهیز شود، ولی اگر رخ داد اخلال در معنی آیات به وجود نمیآيد.
- آثار تلاوت قرآن
قرآن کتابی شریف است که حامل سخنان خداوند برای بندگان است. کتابی که بالاترین رتبهی عظمت را داراست؛ چون گوینده آن: خداوند متعال و حامل آن: ملک مقرب، جبرئیل، گیرندهی آن اشرف مخلوقات، خاتم پیامبران، حضرت محمد (ص) و حافظ و نگهبان آن خداوند متعال است و شارح، مفسر و معلم آن، اهل بیت اطهار (علیهم السلام) هستند و زمان ارسال آن، شب قدر است، لذا همهی جهتهایی که در عظمت قرآن دخیل اند، خود از بعد عظمت بی نظیرند.
بنابراین میبینیم که در قرآن جهات متعددی وجود دارد که هر یک از آنها کافی است تا هر بشری در مقابل آن سر تعظیم فرود آورد و از برنامههای متعالی آن بهره بجوید.
علاوه بر موارد ذکر شده در عظمت قرآن که خود باعث میشد اَعراب در آن دوران مجذوب قرآن شوند علل دیگری نیز دخیل بوده که اشارهای بدانها میشود:
- قرآنی با شیوایی خود، هر انسانی را به سوی خود کشیده و مجذوب خود میکند زیرا که افرادی به حفظ سخن جذاب گرایش داشته و دارند.
- رغبتی که پیامبر (ص) به تعلّم و آموزش قرآن داشتند.
- فراگیری قرآن سبب رفعت شأن شخص فراگیرنده نزد مردم بود.
- جایگاه کتاب و خدا و سنت به عنوان اصل دین.
- عمل کردن پیامبر (ص) و صحابه به قرآن.
- تزکیه و تعلیم
برای تبیین چرایی تلاوت قرآن بهتر است از آیات شریفهی آن بهره گرفته شود.
خداوند در خصوص انگیزه بعثت پیامبر در آیه 164 سوره آل عمران چنین میفرماید:
«لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلىَ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِّنْ أَنفُسِهِمْ يَتْلُواْ عَلَيهْمْ ءَايَاتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِن كاَنُواْ مِن قَبْلُ لَفِى ضَلَالٍ مُّبِينٍ * خدا بر اهل ايمان منّت گذاشت كه رسولى از خودشان در ميان آنان برانگيخت كه بر آنها آيات او را تلاوت مىكند و آنان را پاك مىگرداند و به آنها علم كتاب (احكام شريعت) و حقايق حكمت مىآموزد، و همانا پيش از آن در گمراهى آشكار بودند».
در این آیه خداوند انگیزه بعثت نبی مکرم اسلام (ص) را آوردن و تلاوت این کتاب شریف معرفی میکند. گرچه همه عالم آیات حق تعالی هستند، لکن قرآن کریم فشردهای از تمام خلقت و تمام معارف و کارهایی است که در بعثت باید انجام گیرد؛ و اهداف مهم از تلاوت قرآن این نشانه ی بزرگ الهی تزکیه نفس و آلایشِ درون و مصفا شدن از ظلماتی که در آن است؛ و تعلیم آن هم به صورت همگانی و برای تمام بشریت و این از مهترین هدف های تلاوت است که خداوند به صراحت به آن اشاره میکند.
- ارتقاء درجه، نجات و استقرار صورت قرآن در قلب
باید دانست، هر عملی را که اهل بیت علیهم السلام بدان سفارش کرده اند به سود خود بشریت است، ناگفته پیداست که سفارش به تلاوت قرآن هم از این امر مستثنی نیست. در روایات در مورد قاریان قرآن آمده است:
«مؤمنی که قرائت قرآن کند در حال جوانی، داخل شود قرآن به گوشت و خون او؛ و در قیامت قرآن پناه اوست و در محضر حق گوید: خداوندا، هر عامل اجر عملش را گرفت غیر از عامل به من، پس بهترین عطایای خود را به او برسان.
پس خدای تعالی به او بپوشاند دو حلّه از حلّه های بهشتی و بر سر او تاج کرامت نهد. پس خطاب شود: آیا راضی شدی؟
قرآن عرض کند: من امید بیشتر داشتم. پس امن و امان از آتش جهنم را به دست راست او دهند و جواز ورود به بهشت را به دست چپ؛ پس داخل بهشت شود و به او گفته شود: قرائت کن و بالا بیا درجه ای. پس به قرآن خطاب شود: آیا او را به مقامات رساندیم و تو راضی شدی؟ عرض کند: آری». (8)
از این حدیث شریف مشخص میشود که مطلوب در تلاوت قرآن شریف آن است که در اعماق قلب انسان تأثیر کند و باطن انسان صورت کلام الهی گردد؛ و عبارت (داخل شود قرآن به گوشت و خون او) کنایه از آن است که صورت قرآن در قلب شخص مستقر و جایگزین گردد به طوری که خودِ باطن انسان، کلام الله مجید گردد، اما به درجه استعدادش؛ و یکی از اسرار بزرگ عبادات و تکرار آن همین حک شدن صورت عبادات در قلب و جان انسان است.
- صفا و صیقل جان
پيامبرخدا (ص) فرمود: «اين دلها چون آهن زنگار مىگيرد و جلا و پاك كردن آنها به وسيله قرآن صورت مىگيرد». (9)
- قرآن طبیب فكر و روح بشر
قرآن كريم در ارتباط با انسان، مقاماتي را داراست؛ مقام هدايت و رهبري، تذكر و ارشاد و بشارت و انذار و غيره. از ميان اين مقامات، یک مقام خاص وجود دارد كه دو خصوصيت مهمّ را داراست:
اول اینکه اغلبِ مقاماتِ ديگر در اين مقام، نهفته است؛ و دومین ویژگی آن این است که ضروري ترين مقام، در برخورد با بشريّتِ گمراه و درمانده محسوب ميشود. در مورد این ویژگی قرآن می فرماید:
«وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ لا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلاَّ خَساراً * و پيوسته از قرآن فرو ميفرستيم آنچه را كه ماية شفاء و رحمت براي مؤمنين ميباشد و ستمگران را چيزي جز سرمايه باختگي نميافزايد. سوره اسراء آیه 82».
و آن مقام، مقام طبابت روح و فكر بشر ميباشد. اصلاح انديشة فاسد و درمانِ فساد اخلاقي و آلودگي روح و اين مقامي است كه بشرِ به بن بست رسيده، بدنبال يافتنِ آن، در جستجو و تكاپوست.
اين مقام در واقع شأنِ انحصاري خداوندِ عالم ميباشد؛ اين خداست كه درمان كنندة دردها و امراض بشرميباشد، از اين رو در دعاي جوشن كبير دردمندانه او را چنين ميخوانيم:
«يا طَبيبَ الْقُلُوبِ، ياطَبيبَ مَنْ لا طَبيبَ لَهُ * اي طبيب دلها، اي طبيبی كه برايش طبيبي نيست»،
بارزترين جلوة طبابتِ خداوند، از طريق كلامش، قرآن و پيامبر (ص) و اوصياء پيامبر محقق گشته است. قرآن و معصوم (عليهم السّلام) به إذن الهي، مقام طبابت بشر را بر عهده دارند و به همين جهت حضرت علي (ع) پيامبر اسلام را چنين معرّفي مينمايد:
«طَبيبٌ دَوّارٌ بِطِبِّهِ، قَدْ أحْكَمَ مَراهِمَهُ وَ أحْمي مَواسِمَهُ يَضَعُ ذلِكَ حَيْثُ الْحاجَةُ إلَيْهِ * رسول خدا، طبيبي است دوره گرد که خود به دنبال بیمارهایش میرود، براستي مرهمها را محكم كرده و ابزار داغ را سخت گداخته است (ابزار برای هدایت را آماده دارد)، آن را هر جايي كه نياز باشد قرار ميدهد و درمان ميكند. درمان قلوبي كه از ديدن حقيقت كور و گوشهايي كه از شنيدن سخنِ حق كر، و زبانهايي كه از بيان حقيقت لال ميباشند؛ او با دارويش جايگاههاي غفلت و بيخبري و مكانهاي حيرت و سرگشتگي را جستجو ميكند تا درمان نمايد».
- ايمان به طبابت انحصاري و قطعي قرآن:
از آنجا كه قرآن كريم سِمَت طبابت را از خداوند عالم اخذ كرده است پس نسخهاش منحصر به فرد و قطعي است:
«يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُورِ وَ هُدي وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ * اى مردم! اندرزى از سوى پروردگارتان براى شما آمده است و درمانى براى آنچه در سينههاست (درمانى براى دلهاى شما) و هدايت و رحمتى است براى مؤمنان! سوره یونس آیه 57».
قرآن كريم به تمام حوزههاي معارف انساني، در آنچه كه به درمان و هدايت و رشدِ فكر و روح بشر مربوط ميشود، نظر داشته، روشنگريها و ضوابط و احكام آنها را بيان فرموده است و هيچ مسألهاي نيست كه قرآن آن را فروگذاشته و نظر قطعيِ خود را در آن زمينه بيان نكرده باشد؛ اين وسعت برخورد و قاطعيت در حكم، از استحكام پايگاه قرآن، ناشي ميشود، كه سخنِ خالق عالم است و محيط بر همة عوالم و آگاه بر مصلحت بشر که در حلِّ معضلات خبرگي دارد:
«وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ وَ هُدي وَ رَحْمَةً وَ بُشْري لِلْمُسْلِمِينَ * و به تدريج بر تو كتاب را فرو فرستاديم در حالي كه بيانگر هر چيزي است و سراسر هدايت و رحمت و مژدهاي است براي تسليم شدگان. سوره نحل آیه 89».
بر اين اساس قرآن كريم تمام مكتبها و مدّعيان هدايت و ارشاد بشر را به مبارزه طلبيده؛ ميفرمايد:
«قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلي أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ كانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيراً * بگو اي پيامبر اگر تمام انس و جنّ اجتماع كنند بر اينكه همانند اين قرآن را ارائه دهند هرگز همانندش را نميتوانند بياورند اگر چه گروهي از ايشان مددكار گروه ديگر شوند. سوره اسراء آیه 88».
اين هماورد طلبی قرآن در مقابل دشمنان اسلام با وجود كبر و غرور مدّعيان، تاكنون بدون پاسخ مانده است و جرأت رويارويي مستقيم با قرآن را در خود نديده به كذب و افترا و تهمت متوسل شدهاند تا شايد از اين طريق، با ستمگري، مانع نفوذ گستردة قرآن شوند. بنابراين آنكه روي به اين طبيب ميآورد بايد از طبابت مدعيان به يأس رسيده باشد.
تا اين يأسِ از دیگران حاصل نشود و تنها اميدش به قرآن بجاي نماند، نميتوان از طبابت قرآن بهرهمند شد چرا كه نسخههاي قرآن، همه با هم مرتبط بوده، در پيوند با هم تأثير خود را ميگذارد؛ و كنار گذاردن بعضي از آنها، موجبِ اختلال در تأثير نسخههاي ديگر گشته، هلاكت را بدنبال ميآورد.
- تعقل و عمل به قرآن
قرآن در موارد متعددي بيان ميفرمايد كه اين آيات براي تعقل است؛ تعقل در جایي استعمال ميشود كه بعد از درك و فهم مطلب، انسان وارد مرحلهی عمل گردد.
انديشهی تنها در جهان هستي، نتيجهاي نخواهد داد بلكه بايد عمل را نيز به دنبال داشته باشد. در قرآن کریم آیات متعددی برای توصیه به تعقل و به کارگیری عقل در مسیر حق دارد. از آن آیات می توان اشاره کرد به:
«كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ آياتهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلوُنَ * خدا آيات خود را براي شما اينگونه روشن بيان ساخت، باشد كه خردمند شويد. سوره بقره آیه 242».
و نيز خداوند متعال ميفرمايد:
«إِنَّا أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ * قرآن را به عربي فرستاديم، باشد كه خردمند شويد. سوره يوسف آیه 2».
هدف تنها قرائت و تلاوت و تيمن و تبرك با خواندن آيات قرآن نيست، بلكه هدف نهايى درك است، دركی نيرومند و پرمايه كه تمام وجود انسان را به سوى عمل دعوت كند.
- هدايت به استوارترين راه
قرآن از اين جهت كه از سرچشمهی زائل نشدنی و ماندگار الهي است و نیز مطابق با نيازهاي روحي و جسمي انسانهاست و عاری از هر گونه ناراستي و پلیدی است يكسره تعاليم انسانساز است، لذا انسانها را به بهترين راه هدايت ميكند.
«إِنَّ هَذَا الْقُرْءَانَ يهْدِى لِلَّتىِ هِىَ أَقْوَمُ وَ يُبَشرِّ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لهُمْ أَجْرًا كَبِيرًا * همانا اين قرآن (خلق را) به راست و استوارترين طريقه هدايت مىكند و اهل ايمان را كه نيكوكار باشند به اجر و ثواب بزرگ بشارت مىدهد. سوره اسراء آیه 9».
در آيات قبل از این آيه، سخن از بنى اسرائيل و كتاب آسمانيشان تورات و تخلفشان از اين برنامه الهى و كيفرهايشان در اين رابطه است.
بعد از آن خداوند متعال به قرآن مجيد، كتاب آسمانى مسلمين، آخرين حلقهی كتب آسمانى اشاره می کند مىفرماید: «اين قرآن مردم را به آيينى كه مستقيمترين و پابرجاترين آيينهاست هدايت مىكند».
صافتر و مستقيمتر، از نظر قوانين اجتماعى و اقتصادى و نظامات سياسى كه بر جامعهی انسانى حكم فرماست؛ و بالاخره صافتر و مستقيمتر از نظر نظام حكومتى كه بهپا دارنده عدل است و درهم كوبنده ستم و ستمگران.
- بشارت و انذار
«هذا كِتابٌ مُصَدِّقٌ لِساناً عَرَبِيًّا لِيُنْذِرَ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ بُشْري لِلْمُحْسِنِينَ * اين كتاب تصدیقکننده كتب آسماني پيشين به زبان عربي نازل شده تا ستمكاران عالم را بترساند و نيكوكاران را بشارت دهد. سوره احقاف آیه12».
در پايان آيه هدف نهايى از نزول قرآن را در دو جمله كوتاه به اين صورت شرح مىدهد: «هدف اين بوده كه ظالمان را انذار و نيكوكاران را بشارت دهد».
کلمهی (يُنْذِرَ/ بترساند)، فعل مضارع است و دلالت بر استمرار دارد. لذا از این آيه روشن مىشود كه انذار قرآن همچون بشارت آن دائمى و مستمر است، ظالمان و ستمگران را در طول تاريخ بيم مىدهد و انذار مىكند و به نيكوكاران همواره بشارت مىدهد.
- آداب تلاوت قرآن
آداب، مجموعهای از ضوابط رفتاری است که از یک جامعه، طبقه و یا گروهی انتظار انجام آن میرود. آداب بستگی زیادی به فرهنگ دارد و در درون فرهنگ تکامل مییابد؛ و آداب اسلامى عبارتست از رهنمودهاى اسلام در بارهی بسيارى از جزئيات و مسائل مربوط به زندگى انسان كه شامل عبادات نیز میشود که در بعضى موارد توصيه فرموده كه انجام داده شود و در بعضى موارد ديگر نیز سفارش به ترک کاری کرده است. ولى بى ترديد، توجه به اينگونه دستورات اسلام، فرد و جامعه را در مسير تكامل قرار می دهد و در دنيا و آخرت مقام انسان را بالا مى برد.
همان گونه که بیان شد دین کامل اسلام برای تمام شؤن زندگی انسان، از غذا خوردن گرفته تا آداب حمام رفتن و لباس پوشیدن و … تا مسائل مهمی چون قوانین اجتماعی و سیاست و اقتصاد آداب و برنامه دارد. یکی از شؤن زندگی یک مسلمان تلاوت قرآن و آداب مربوط به آن است. آداب تلاوت قرآن را میتوان به دو دستهی آداب ظاهری و آداب باطنی تقسیم کرد:
- آداب ظاهری
خواندن قرآن داراى احكام و آداب فراوانی است كه به برخى از احکام ظاهری آن اشاره مىكنيم:
- احترام گذاشتن به قرآن و برگههاى آن.
- بدون وضو يا طهارت نبايد دست يا عضوى ديگر از بدن خود را به نوشتههاى قرآن برسانيم. اگرچه قرآن به زبان فارسى يا زبانى ديگر ترجمه شده باشد
- براى خواندن قرآن، لباس پاكيزه بپوشيم، وضو بگيريم، مسواك بزنيم، عطر زده، رو به قبله بنشينيم و قرآن را تلاوت کنیم.
- هنگام خواندن قرآن، پاهاى خود را دراز نكنيم و پشتمان را به جايى تكيه ندهيم.
- در حال خواندن قرآن، تنها به قرآن و معانى آن توجّه كنيم و حضور قلب داشته باشيم، يعنى ياد خدا و عظمت و بزرگى او را در ذهن خود تقويت كنيم.
- در آيات قرآن تفكّر و تدبّر كنيم و به گونهاى قرآن بخوانيم كه گويى با خدا سخن مى گوييم و خدا نيز با ما سخن مى گويد.
- پيش از خواندن قرآن صَلَوات بفرستيم و دعا بخوانيم، به ويژه دعاهايى كه پيشوايان معصوم (عليهم السلام) به ما آموختهاند.
- پيش از خواندن قرآن، اوّل بگوييم: «أَعُوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجيمِ * از شيطان رانده شده به خدا پناه مى برم»
- هنگام خواندن قرآن، به كلمات و آيات آن نگاه كنيم، حتّى اگر آنها را حفظ كرده باشيم.
- كلمات قرآن را نه به تندى و نه با فاصله زياد بخوانيم، بلكه آنها را شمرده شمرده قراءت كنيم.
- بكوشيم تا قرآن را درست ياد بگيريم و درست بخوانيم.
- اگر مى توانيم، قرآن را با صداى زيبا و نيكو بخوانيم.
- بكوشيم تا گذشته از خواندنِ قرآن، معانى آيات را نيز فرا گيريم.
- بسيار قرآن بخوانيم و به دستورهاى آن عمل كنيم. مخصوصاً بايد بكوشيم كه در هر روز حداقل 50 آيه از قرآن را بخوانيم.
- هنگامى كه صداى قرآن به گوشمان مىرسد، ساكت باشيم و به آن گوش فرا دهيم و چيزى نخوريم و ننوشيم.
- هنگام خواندن قرآن، آن را در جايى بلندتر از زمين ـ مانند رَحل ـ بگذاريم يا با دستهامان آن را بگيريم.
- اگر مى توانيم، قرآن را با لحن و لهجهی عربى بخوانيم.
- هر گاه به آيات مربوط به بهشت رسيديم، خوشحال شويم و رفتن به بهشت را از خدا بخواهيم؛ و هر گاه به آيات جهنّم رسيديم، ناراحت شويم و به خدا پناه ببريم.
- در پايان قراءت قرآن، بگوييم: «صَدَقَ اللّهُ الْعَلِىُّ الْعَظيمُ» یعنی: راست گفته است خدای بلند مرتبه و بزرگ.
- آداب باطنی
تمام عبادات بندگان، مانند معلّم اخلاق است و منجر به خودسازی و تهذیب نفس ميشود. ولی شرط اساسی در اثرگذاری عبادات، مراعات شرایط عبادت است. اگر چنین نباشد، ممکن است گاهي آدمی یک عمر نماز بخواند، نماز او هم صحیح باشد، ولی به جایی نرسد. به عبارت روشنتر نماز و سایر عبادات چنین کسی کاربردی نبوده و صرفاً برای رفع تکلیف بوده است.
امام صادق «سلام الله علیه» فرمودند: چه بسا یک نفر یک عمر نماز بخواند، امّا قدمی رو به جلو برندارد و يک نماز مقبول نزد خدا نداشته باشد! بدتر از اين چيست؟ (10)
قرائت هم عبادتی است که از این امر مستثنی نیست یعنی وسیلهای سیر به سوی خدا و الهی شدن است. لذا مانند هر عمل دیگری داراى آدابى است كه خود بر دو نوعند: ظاهرى و باطنى. از این دو قسم آداب باطنى تلاوت قرآن از اهمیّت بیشترى برخوردار است كه در هنگام تلاوت قرآن بایستى مد نظر قرار گیرد.
- اخلاص
از آداب لازمهی قرائت قرآن که بر تأثیر قرآن در قلب، رکنیّت دارد و بدون آن هیچ عملی را قیمتی نیست بلکه ضایع و باطل است؛ اخلاص است و در روایت داریم «کسی که قرائت کند قرآن را برای خدا و خالص از ریا و برای یاد گرفتن علوم دین باشد؛ ثواب او مثل ثوابی است که به جمیع ملائکه و انبیاء و مرسلین می دهند؛ یعنی از سنخ ثواب آنان به او مرحمت فرمایند».
- تفکر و تدبر
آنچه در قرائت قرآن مهم است، تأثیر اوامر و نواهی آن در قلوب است و این مطلوب حاصل نشود مگر آنکه آداب قرائت رعایت شود. مقصود آدابی است که در شریعت مطهره منظور شده است که عمدهی آن تفکر و تدبر و اعتبار به آیات آن است.
بدین صورت که هر گاه قاری در آیات شریفهای تفکر میکند، مفاد آن را با حال خود منطبق کند و ضعف های اخلاقی و اعتقادی و… را به وسیلهی آن رفع کند و امراض خود را به وسیلهی قرآن شفا دهد. مثلاً در قصهی آدم (علیه السلام) ببیند سبب طَرد شدن شیطان از درگاه مقدس الهی چه بود، با آن که شیطان این همه سجدهها و عبادتها را داشت؟ و با رسیدن به پاسخ این سؤال خود را از آن عامل طرد شیطان از در گاه الهی تطهیر کند؛ زیرا مقام قرب الهی جای پاکان است، با اوصاف و اخلاق شیطانی قدم در آن بارگاه نمی توان گذاشت؛ و نیز تفکر کنیم در قصهی حضرت آدم و سبب مزیّت و برتری آدم نسبت به ملائک را دریابیم و خود را متصف به آن صفات کنیم.
- ترک دنیا و تحصیل طهارت برای وصول به حقایق قرآن
ما همه میدانیم که قرآن شریف از معدن وحی الهی برای تکمیل و تکامل بشر و رهایی انسان از زندان ظلمانی مادیات است؛ و وعد وعیدهای آن همه حق و حقیقت هستند و هیچ خلاف و شکی در آنها نیست. با این اوصاف این کتاب الهی در دل سخت ما به اندازه یک کتاب قصه تأثیر ندارد، نه دلبستگی به وعده های آن داریم تا دل را از این دنیای پست بر کنیم و به آن پاداش های باقی آخرت بیندیشیم و نه خوفی از وعید آن در قلب ما حاصل میآید تا از معصیت الهی و مخالفت با خداوند دست برداریم. این نیست جز آنکه حقیقت قرآن به قلب ما نرسیده و دل ما به آن نگرویده است.
اگر قلب از تعلقات دنیایی خالی شود، مهیا برای ذکر خدا و قرائت کتاب خدا خواهد بود، در غیر این صورت استفاده از ذکر شریف و قرآن میسور نخواهد بود، چنانکه در قرآن آمده است:
«لَّا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ * كه جز دست پاكان (و فهم خاصّان) بدان نرسد. سوره واقعه آیه 79».
پس باید دل را از زنگار مادیّات پاک نمود تا از این گنجینه الهی بتوان بهره جست.
- رفتار قرآنی داشتن
پيامبر (ص) فرمودهاند:
«قرآن پنج بخش دارد، حلال و حرام و محكم و متشابه و تاريخ، پس به حلال آن عمل و از حرامش دورى و محكمش را تبعيت كنيد و به متشابهش ايمان داشته باشيد و از تاريخش درس بگيريد، وكسى كه حرام قرآن راحلال بداند، به آن ايمان نياورده و بدترين مردم كسى است كه قرآن مىخواند و از آنچه نهی کرده دورى نمىجويد».
——————————————————–
(1) بحار الأنوار ج84- ص 135.
(2) وسائل الشيعة، ج 4، ص 825.
(3) الحياة با ترجمه احمد آرام- ج2- ص 155.
(4) وسائل الشيعة- ج6- ص 198.
(5) مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل- ج4- ص 235.
(6) تفسير نور الثقلين- ج5- ص 447.
(7) الكافي ج4- ص 629.
(8) عدة الداعي و نجاح الساعي- ص 285.
(9) ارشاد القلوب ج1- ص 203.
(10) کافي- ج 3- ص 269.