• پيمان حلف الفضول‏

پیمانی بین «بنی هاشم»، «بنی زهره»، «بنی تمیم»، و «بنی حارث» از قریش بسته شد تا از هر مظلومی حمایت کنند و حق او را از ستمگر بستانند که حلف الفضول نامیده شد.

این پیمان یکی از شریف‌‌ترین پیمان‌ها بود و حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله در بیست سالگی در آن شرکت کردند. ایشان در خصوص این پیمان می‌فرمودند:

«اگر در اسلام بار دیگر مرا به چنین پیمانی دعوت کنند، اجابت خواهم کرد». (1)

این پيمان با فضيلت در ماه ذى القعده بسته شد. (2)

امّا داستان از این قرار است که:

شخصی كالاهايى را براى فروش آورده بود و مردى آنها را از وى خرید. اما از پرداخت پول آن خوددارى مى‏كرد. (3)

فروشنده از قریشی‌ها درخواست کمک كرد كه او را در گرفتن حقش، يارى كنند. اوّلين كسى كه در اين مورد اقدام كرد، «زبير بن عبد المطلّب» بود. او در ميان قبايل قريش رفت و آمد کرد تا اين كه عده‏اى از آنها در «دار الندوة» جمع شدند كه عبارت بودند از: بنى هاشم، بنى مطلّب، بنى زهره، بنى تيم و بنى حارث بن فهر. آنها قرار گذاشتند حق مظلوم را از ظالم بگيرند.

آن‏گاه به خانه عبد الله بن جدعان رفتند و در آنجا پيمان بستند و زبير بن عبد المطلّب در اين‌باره گفت:

«قسم خورديم كه پيمان عليه اهل حرم ببنديم. اگر چه همه ما اهل آن هستيم. اين پيمان خود را «حلف الفضول» مى‏ناميم؛ كه هر غريبى در مكه به وسيله آن عزيز بشود و تمام كسانى كه در اطراف بيت الحرام هستند مى‏دانند كه ما از ظلم ابا داريم و از هر ننگ و عارى دورى مى‏كنيم».

آن‏گاه حق آن تاجر غريب را گرفتند و به او باز گرداندند.

شركت در اينگونه پيمان‏ها عواملى داشته است كه مى‏توان به سه عامل آن اشاره کرد:

الف) پاسخ‌گويى به نداى وجدان و انگيزه فطرى و حكم عقل.

ب) حفاظت از قداست مكّه مكرّمه و كرامت اهل آن در ميان اعراب.

ج) انگیزه مصلحت اندیشی: زیرا عدم امنیّت مکّه موجب می‌شد که بازرگانان به اعزام کاروان‌های تجاری و مبادلات بازرگانی با مردم مکّه علاقه نشان ندهند. (4)

——————-

1- تاریخ اسلام، منتظر القائم، ص 73؛ برای مطالعه بیشتر ر.ک: طبقات الکبری، ابن سعد، ج 1، ص 128.

2- تاریخ تحقیقی اسلام، ج 1، ص 262؛ برای مطالعه بیشتر ر.ک: مروج الذهب، ج 2، ص 270.

3- برخی فروشنده را مردی از بنی اسد، و خریدار را عاص بن وائل، یا همان عمرو بن العاص می دانند. برخی هم گفته‌اند خریدار قیس بن شیبة سُلمی بوده است. برای مطالعه بیشتر ر.ک: بلاذری، انساب الاشراف، ج 2، ص 12.

4- تاریخ تحقیقی اسلام، ج 1، ص 263؛ برای مطالعه بیشتر ر.ک: مروج الذهب، ج 2، ص 271، الطبقات الكبرى، ج 1، ص 129، البداية و النهاية، ج 2، ص 292 و السيرة الحلبية، ج 1، ص 132.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا