- پرهیز از کینهجویی و تحقیر زیر دستان
- تعریف کینه و مذمت کینه توزی
كينه در فرهنگ لغت به معناي بغض است که ضد حب و دوستي است. معادل این واژه در فرهنگ لغت عربی «حِقد» است به معنای پنهان کردن دشمنی در دل. (دشمنی در ظاهر را عداوت میگویند.) کینهتوزی عداوت باطنی است و در حقیقت بدخواهی پنهانی و نخواستن خیر برای دشمن است و ضد آن«نصیحت» است که به معنای خیرخواهی و نخواستن شر است.
راغب اصفهانی، كينه را حالتي نفساني برمیشمرد كه موجب تنفر و بيزاري شخص از چيزي و يا كسي ميگردد.
کینه پیامد غضب است؛ زیرا وقتی انسان خشمگین از انتقام عاجز باشد و قدرت بخشایش و اغماض نیز نداشته باشد، غضب خود را به صورت درمان نشده فرومیخورد. این بغض به باطن میرود و در آن جا به صورت کینه درمیآید.
کینهجویی از صفات هلاککننده است و اعمال و احساسات غیراخلاقی دیگری نیز به دنبال دارد: دروغ، غیبت، بهتان، فاش کردن راز، پردهدری، اظهار عیب، سرزنش، شادی از ظهور لغزشها وخطاهای طرف کینه، استهزا و تحقیر کردن، ادا نکردن حقوق (مانند دِین یا صله رحم) و… که همگی از پیامدهای کینهورزی است؛ حتی اگر فرض شود هیچ یک از اینها پدید نیاید، کینه از بیماریهایی است که بر باطن آدمی سنگینی میکند و روان را دچار کدورت و آزار میسازد.
از آنجا که کینه، انسان را از رسیدن به کمالات اخلاقی و قرب الهی باز میدارد، داشتن سینه بیکینه، همواره دعای اهل ایمان بوده و هست:
«وَ الَّذِينَ جاؤُا مِنْ بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ لِإِخْوانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونا بِالْإِيمانِ وَ لا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنا غِلاًّ لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنا إِنَّکَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ * (همچنين) کساني که بعد از آنها ( بعد از مهاجران و انصار) آمدند و ميگويند پروردگارا! ما و برادرانمان را که در ايمان بر ما پيشي گرفتند بيامرز و در دلهايمان حسد و کينهاي نسبت به مؤمنان قرار مده. پروردگارا تو مهربان و رحيمي. سوره حشر آیه 10».
صفت کینه توزی آنچنان پست است که با ایمان سازگار نیست؛ از این رو رسول خدا (ص) فرمودهاند:
«اَلمؤمِنُ لَیسَ بِحَقُودٍ * مؤمن کینهتوز نیست». (1)
امام مؤمنان، علی (ع) نیز ناصافترین قلبها را قلب پُرکینه معرفی نمودهاند: «أَشَدُّ الْقُلُوبِ غِلٍّا قَلْبُ الْحَقُود * سختترين دلها به حسب غشّ و ناصافى، دل صاحب كينه است».
بغض و کینه با قرار دادن مهار نفس در دست هيجانات به نوعی قدرت عقل را ميگيرد و شخص بدون استفاده از عقل، نمیتواند رفتارها و واکنشهای خود را مديريت كند. در نتیجه موجب ناراحتی خود و دیگران میگردد.
از نظر روانشناسي عمل و رفتار، انساني كه با كينه و نفرت با مسائل برخورد ميكند، انسانی نامتعادل است و از وي به عنوان شخصيت ناسالم ياد میشود.
شخص با كينهتوزي از حالت اعتدال بيرون میرود و بينش و نگرش و كنش و واكنشهايش بر پايه بيعدالتي خواهد بود. در واقع بغض زمينه ساز انحراف از حوزه عدالت در همه ابعاد آن است. شخصي كه دچار كينه شديد است در تحليل واقعيتها از حقيقت دور ميشود و به سبب بيزاري و تنفر نسبت به موضوع، نگرش و واكنش منفي از خود نشان ميدهد.
کینهورزی در مدیریت مانع از تصميمگيري درست مبنی بر عقلانيت میشود. بغض و تنفّر، همانطور که بر نوع تصمیمگیری تأثیر میگذارد، موجب ارزیابی غیرواقعی مدیر نسبت به وضعیت و موضوع مورد تنفّر میشود. با این اوصاف قضاوت و داوری به خطا میرود و سازمان در دستيابي به موفقيت با شكست رو به رو گردد.
امام علی (ع) در اینباره میفرمایند:
«هر که کینهها را بکارد، محنتها و رنجها را درو میکند». (2)
مطابق با احادیث فراوانی که در مورد حُقد آمده است کینه، عامل بسیاری از فتنههاست. کینه سلاح شر است. کینه بدترین ساکن قلب آدمی است که برادری و مروت را از بین میبرد.
از آنجا که ايمان بازگشت به فطرت است و شخصيت شخص را بازسازي میکند و به اعتدال رهنمون ميسازد و ميتواند به عنوان بهترين راهكار براي رهايي از بغض و كينه باشد، قرآن کریم، ايمان را به عنوان مهمترين عامل زدودن كينه از دلها برميشمارد و طريقه بسيار مؤثّر و مهمّى را براى پايان دادن به كينهتوزيها و عداوتها، ارائه و نقش اخلاق را در برچيدن نفرتها و كينهها روشن مىسازد؛ آنجا که مىفرمايد:
«وَ لا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَ لاَ السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَکَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ * هرگز نيکي و بدي يکسان نيست؛ بدي را با نيکي دفع کن، ناگاه (خواهي ديد) همان کس که ميان تو و او دشمني است، گويي دوستي گرم و صميمي است. سوره فصلت آیه 34».
سپس مىافزايد اين كار، كار همه كس نيست و اين بزرگوارى و سعه صدر از هر كس برنمىآيد؛ تنها كسانى به اين مرحله مىرسند که:
«وَ ما يُلَقَّاها إِلاَّ الَّذِينَ صَبَرُوا وَ ما يُلَقَّاها إِلاَّ ذُو حَظٍّ عَظِيمٍ * جز کساني که داراي صبر و استقامتند به اين مقام نميرسند و جز کساني که بهره عظيمي (از ايمان و تقوا) دارند به آن نايل نميگردند. سوره فصلت آیه 35».
هميشه يكى از مشكلات بزرگ جوامع بشرى، انباشته شدن كينهها و نفرتها بوده است كه وقتى به اوج خود برسد، آتش جنگها از آن زبانه مىكشد و همه چيز را در كام خود فرو مىبرد و خاكستر مىكند.
- تحقیر یکی از عوامل ایجاد کننده کینه
یکی از زمینهسازهای کینه، تحقیر و توهین است. مدیری که درون خویش را از بدیها و کینهها پالایش کند نه تنها به تحقیر زیردستان خویش نمیپردازد، بلکه با فراهم آوردن زمینههای رشد، تواناییهای ایشان را ارتقا میدهد.
امام علي (ع) در خطبهها و نامههاي خويش خطاب به فرمانداران مختلف به اهميت توجه به زيردستان اشاره فراوان كرده و لزوم توجه به ايشان و نيازهايش را درجهت ايجاد رهبري و زمامداري عادلانه خاطرنشان ساختهاند. ایشان در نامهای خطاب به عبداللهبنعباس نسبت به بعضي از رفتارهاي غلط مدیر در برخورد با زيردستان مانند درشتي و ستمورزي بر زيردستان، تحقير زيردستان، تدارك وضعیت سخت براي زيردستان و … تذکر داده و برحذر داشتهاند:
«فَارْبَعْ أَبَا الْعَبَّاسِ رَحِمَكَ اللَّهُ فِيمَا جَرَى عَلَى [يَدِكَ وَ لِسَانِكَ[ لِسَانِكَ وَ يَدِكَ مِنْ خَيْرٍ وَ شَرٍّ فَإِنَّا شَرِيكَانِ فِي ذَلِكَ * ای ابوالعباس خدا تو را بیامرزد در نیک و بدی که بر دست و زبان تو جاری میشود. (در گفتار و کردارت با مردم) مدارا کن؛ زیرا ما در گفتار و کردار با هم شریکیم (چون تو از جانب من حکم میرانی) ». (3)
در مدیریت، توجه به شخصيت زيردستان بسيار اهميت دارد؛ زیرا مهمترين عامل در هر وضعيت مدیریت و رهبري، زيردستان هستند.
شوخی بیمورد و استهزا نیز میتواند به کینه و دشمنی منجر شود. معصومین (ع) در سخنان خویش بارها به این نکته اشاره نمودهاند.
حضرت على (ع) در این زمینه مىفرمایند:
«لَا تُمَازِحِ الشَّرِيفَ فَيَحْقِدَ عَلَيْكَ وَ لَا تُمَازِحِ الدَّنِيَّ فَيَجْتَرِئَ عَلَيْك * از شوخى با انسان شریف بپرهیز که بر تو کینه میورزد و با انسان پست نیز شوخی نکن که بر تو جری شود». (4)
سوءظن و بدگمانی نیز بسترساز کینه است. گمان بد داشتن نسبت به دیگران صفای درون را از بین میبرد و تخم کینه میکارد.
امیرمؤمنان على (ع)، سخنچینى را از عوامل مهم کینهتوزى مىدانند و مىفرمایند:
«اِیّاکُم وَ النَّمائِم فَاِنَّها تُورِثُ الضَّغائِنَ * از سخن چینى بپرهیزید که کینهتوزى مىآورد». (5)
پس از آشنایی با زمینههای ایجاد بغض و کینه میتوان با دوری از این عوامل از به وجود آمدن کینهتوزی جلوگیری نمود.
طبق احادیث اسلامی، برخی از راههای درمان خوی بدِ کینهتوزی، عبارت است از:
عفو و گذشت، هدیه دادن، مصافحه کردن، سخن نرم گفتن و شنیدن سخنان حکیمانه.
- حدّ بغض و کینه
برخي از كينهها در عوامل طبيعي ریشه دارد و انسان به دلیل بيزاري از کاری ناپسند و بيرون از دايره فطرت و طبيعت، آن را بروز ميدهد. شخص برخوردار از طبيعت و فطرت پاك و سالم به طور طبيعي نسبت به کار زشت و ناپسند بيزار و متنفر است و به طور طبيعي واكنش تند و شديد نسبت به آن نشان ميدهد. از اين روست كه ميتوان از دو دسته از بغضها و كينهها سخن گفت. برخي را پسنديده و درست و طبيعي دانست و برخي را نادرست و غيرطبيعي ارزيابي كرد؛ به عنوان نمونه، قرآن از بغض حضرت ابراهيم نه تنها به عنوان بغض پسنديده ياد ميكند بلكه به مؤمنان پيشنهاد ميكند كه از وي پيروي کنند و اين حالت را نسبت به مشركان و شرك (درونی و بیرونی) بغض و عداوت داشته باشند. دشمني و بغض نسبت به شرك به معناي بيزاري و برائت داشتن از يك کاری زشت و نفرت انگيز است.
حقتعالی میفرماید:
«قَدْ کانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْراهِيمَ وَ الَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآؤُا مِنْکُمْ * براي شما سرمشق خوبي در زندگي ابراهيم و کساني که با او بودند وجود دارد در آن هنگامي که به قوم (مشرک) خود گفتند ما از شما و آنچه غير از خدا ميپرستيد بيزاريم. سوره ممتحنه آیه 4».
بغض پسنديده نیز همانند همه صفات اخلاقی که حدّ تعادل دارند، باید در حدّ متعادل باشد و نه فراتر از آن.
————
(1) منیه المرید، ص 321.
(2) تصنیف غرر الحکم، ص 299.
(3) نهج البلاغه، نامه 18.
(4) ورام، ج 1، ص 112.
(5) بحار الانوار، ج 68، ص 293.