- اوصاف منافقین
در این نوشتار سعی داریم خصوصیاتی که برای منافقان بیان شده را باز خوانی کنیم. هدف از بیان و معرفی این صفات در درجه اول معرفی و شناسایی شاخصههای افراد منافق و در درجه دوم با شناسایی این صفات دوری و کناره گیری از این شاخصههای شوم میباشد.
یقیناً کسانی که به دنبال سعادت و رسیدن به درجات عالی و طهارت روح هستند با شناسایی این مناطق ممنوعه و دوری از آنها میتوانند به رضایت و رضوان الهی برسند.
- منافقان چه کسانی هستند؟
منافقان خطرناكترين افراد هر اجتماعند؛ چرا كه اولاً در درون جامعه زندگی میكنند و از تمام اسرار باخبرند.
ثانياً شناختن آنها هميشه كار آسانی نيست و خود را چنان در لباس دوست نشان میدهند كه انسان باور نمیكند.
ثالثاً چون چهره اصلی آنها برای بسياری از مردم ناشناخته است، درگيری مستقيم و مبارزه صريح با آنها كار مشكلی است.
رابعاً آنها پيوندهای مختلفی با مومنان دارند (پيوندهای سببی و نسبی و غير اينها) و وجود همين پيوندها مبارزه با آنها را پيچيدهتر میسازد.
خامساً آنها از پشت خنجر میزنند و ضرباتشان غافلگيرانه است.
- عدم اعتقاد قلبی
اولین شاخصه در معرفی منافقین عدم اعتقاد قلبی به آنچه بیان میکنند میباشد. چون منافق به کسی گفته میشود که در ظاهر مسلمان، ولی در باطن کافر باشد و اعتقادی به باورهای دینی و اسلامی نداشته باشد.
در منطق قرآن کریم نیز منافق به کسی گفته میشود که به آنچه بر زبان جاری میکند، اعتقاد و باوری نداشته باشد:
«یقُولُونَ بِأَفْواهِهِمْ ما لَیسَ فِی قُلُوبِهِمْ * به زبان خود چيزى مىگويند كه در دلهايشان نيست! سوره آل عمران آیه ۱۶۷».
امام على عليه السلام نیز در این خصوص میفرمایند:
«آشكارترين منافق كسى است كه به فرمانبرى از خدا فرمان مى دهد و خود بدان عمل نمى كند و از گناه باز مى دارد و خود از آن باز نمى ايستد». (1)
- دروغگویی
شاخصترين علامت منافقين دروغ گفتن آنان در ارتباط با ديگران است. آنان نه تنها اخبار دروغ و كذب را در گفت و گوهايشان به كار ميگيرند بلكه با قسمهاي كه بر آن ميافزايند در سقوط به دره هولناك معصيت شتاب ميورزند:
«إِذَا جَاءَكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُواْ نَشهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَ اللَّهُ يَشهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ * اتخَّذُواْ أَيْمَانهَمْ جُنَّةً فَصَدُّواْ عَن سَبِيلِ اللَّهِ إِنهُّمْ سَاءَ مَا كاَنُواْ يَعْمَلُون * هنگامى كه منافقان نزد تو آيند مىگويند: ما شهادت مىدهيم كه يقيناً تو رسول خدايى! خداوند مىداند كه تو رسول او هستى، ولى خداوند شهادت مىدهد كه منافقان دروغگو هستند (و به گفته خود ايمان ندارند). * آنها سوگندهايشان را سپر ساختهاند تا مردم را از راه خدا باز دارند، و كارهاى بسيار بدى انجام مىدهند! سوره منافقون آیه 1و2».
بنابراين دروغگوئي و يادكردن قسمهاي كذب يكي از گناهان كبيره و از نشانههاي بارز منافقين است.
بیان این شاخصهها به این معنا است که اگر کسانی که در دلهایشان نفاق رسوخ کرده است اگر کلامی را نقل کردند بدون دلیل و مدرک نباید سخنهای آنها را قبول کرد.
- ریاکاری
از جمله صفات بارز منافقان ریاکاری و ظاهر سازی میباشد، این رویه هم به خاطر نفاقی میباشد که در دلهایشان وجود دارد؛ زیرا کسانی که ایمان، قلبهای آنها را خاشع کرده است، به خود اجازه نمیدهند برای غیر خدا کاری انجام دهند، در واقع منافقان که ایمان به قلبهای ایشان نفوذ نکرده سعی دارند با ظاهر نمایی و خوب جلوه دادن خود، خود را در زمرهی افراد مطمئن و مورد قبول جلوه دهند، در حالیکه هدفشان از این کار نفوذ در قلبهای دیگران و ریاکاری میباشد:
«وَ إِذا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسامُهُمْ * هنگامى كه آنها را مىبينى، جسم و قيافه آنان تو را در شگفتى فرو مىبرد. سوره منافقون آیه4».
آنان با اين شيوه بسياري از مردم عوام و افراد ساده لوح را به دام انداخته و از راه حق منحرف ميكنند. امروزه ما بهتر ميتوانيم كاربرد اين شيوه را از سوي اهل نفاق مشاهده كنيم آنان با ظاهري فريبنده، شعارهائي جذاب و عباراتي حساب شده، به ستيز با حق و اهل آنان ميپردازند.
امام علي (ع) در نهج البلاغه در تشريح اين ويژگي ميفرمايد:
«آنان دلي بيمار اما ظاهري آراسته دارند، در پنهاني راه ميروند و از بيراهه ها حركت ميكنند، گفتارشان درمان، اما عملكرد آنان دردي است كه درمان ندارد، بر رفاه و آسايش مردم حسد ورزيده و بر بلا و گرفتاري آنان ميافزايند، آنان هميشه آيه يأس خوانده و اميدواران را نااميد مي گردانند».
«إِنَّ الْمُنافِقينَ يُخادِعُونَ اللَّهَ وَ هُوَ خادِعُهُمْ وَ إِذا قامُوا إِلَى الصَّلاةِ قامُوا كُسالى يُراؤُنَ النَّاسَ وَ لا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلاَّ قَليلاً * منافقان مىخواهند خدا را فريب دهند در حالى كه او آنها را فريب مىدهد و هنگامى كه به نماز برمىخيزند، با كسالت برمىخيزند و در برابر مردم ريا مىكنند و خدا را جز اندكى ياد نمىنمايند! سوره نساء آیه 142».
- اهل انفاق نبوده؛ و به دنبال تفرقه هستند
از جمله خصوصیات منافقان این است که اهل انفاق و سخاوتمندی نیستد و به دنبال متفرق کردن اجتماع مسلمانان میباشند، در حالی که دین مبین اسلام اهمیت ویژهای به سخاوتمندی و اتحاد همدلی داده ولی این افراد با توجه به این که باوری به آداب و سنن اسلامی ندارند خود را پایبند به آن نمیدانند:
«هُمُ الَّذينَ يَقُولُونَ لا تُنْفِقُوا عَلى مَنْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى يَنْفَضُّوا وَ لِلَّهِ خَزائِنُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنَّ الْمُنافِقينَ لا يَفْقَهُونَ * آنها كسانى هستند كه مىگويند: به افرادى كه نزد رسول خدا هستند انفاق نكنيد تا پراكنده شوند! (غافل از اينكه) خزاين آسمانها و زمين از آن خداست، ولى منافقان نمىفهمند! سوره منافقون آیه 7».
«… وَ يَقْبِضُونَ أَيْدِيَهُمْ * و دستهاى خود را از انفاق و بخشش مىبندند. سوره توبه آیه 67».
بنابراین نه در راه خدا انفاق ميكنند، نه به كمك محرومان ميشتابند و نه خويشاوند و آشنا از كمك مالي آن ها بهره ميبرد.
روشن است آنها چون ايمان به آخرت، نتايج و پاداش انفاق ندارند، در بذل اموال سخت بخيل اند، هر چند براي رسيدن به اغراض شوم خود، اموال فراواني خرج ميكنند و يا به عنوان رياكاري، بذل و بخششي دارند، اما هرگز از روي اخلاص و براي خدا، دست به چنين كاري نميزنند.
ديگر آن كه اسير دنيا و لذات آن شدهاند، از اين رو طمّاع و حريص و لذا دنبال جمع آوري دنيا هستند، از اين رو دست بخشنده ندارد.
- اهل توبه و استغفار کردن نیستند
از جمله خصوصیات منافقان این است که سر و کاری با خدای متعال، توبه و استغاثه به درگاه الهی و راز و نیاز با خداوند منان ندارند، این هم چیزی نیست جز بیاعتقادی یا باورهای غیر دینی آنها، که همچون مرضی در قلب و جان آنها وجود دارد:
«وَ إِذا قيلَ لَهُمْ تَعالَوْا يَسْتَغْفِرْ لَكُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُؤُسَهُمْ وَ رَأَيْتَهُمْ يَصُدُّونَ وَ هُمْ مُسْتَكْبِرُونَ * هنگامى كه به آنان گفته شود: بياييد تا رسول خدا براى شما استغفار كند!، سرهاى خود را (از روى استهزا و كبر و غرور) تكان مىدهند و آنها را مىبينى كه از سخنان تو اعراض كرده و تكبر مىورزند! سوره منافقون آیه 5».
- اهل کبر و غرور
از جمله صفات غیر اخلاقی که در منابع اسلامی برای منافقان بیان شده، کبر و غرور منافقین می باشد.
«… وَ هُمْ مُسْتَكْبِرُونَ * و تكبر مىورزند! سوره نحل آیه 22».
بدترین نوع تکبری که در منابع اسلامی به آن اشاره شده، تکبر در برابر خداوند متعال و انبیاء الهی می باشد. انسانهایی که در وجودشان مرضِ نفاق ریشه دوانده است به خود اجازه نمیدهند در برابر شریعت پاک الهی سر تسلیم فرود آورند.
- دوستی با کفار را ترجیح می دهند
«الَّذينَ يَتَّخِذُونَ الْكافِرينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنين * همانان که غیر از مؤمنان، کافران را دوستان [خود] می گیرند. سوره نساء آیه 139».
- با شعار اصلاح طلبی فساد میکنند
«وَ إِذا قيلَ لَهُمْ لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ قالُوا إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُون * و چون به آنان گفته میشود: در زمین فساد نکنید میگویند: ما خود اصلاح گریم. سوره بقره آیه 11».
- فراموش کردن خدا
تمام اعمال، گفتار و رفتارشان نشان ميدهد كه آن ها خدا را فراموش كردهاند و نيز وضع زندگي آنها نشان ميدهد كه خدا هم آنها را از بركات و توفيقات و مواهب خود فراموش نموده است. يعني با آنها معامله فراموش شده كرده است و آثار اين دو فراموشي در تمام زندگي آنان آشكار است:
«… نَسُوا اللَّهَ فَنَسِيَهُم … * خدا را فراموش كردند و خدا (نيز) آنها را فراموش كرد. سوره توبه آیه 67».
بديهي است، نسبت نسيان به خدا، به معني فراموشي واقعي نيست، بلكه كنايه از اين است كه، هيچ گونه سهمي از رحمت و توفيق خود، براي آنها قائل نميشود.
آری، فراموش كاري آن ها، نسبت به فرمان الهي و ذات پاك الهی، اثرش اين است كه، خدا هم آن ها را از مواهب خويش محروم ميسازد و اين نتيجه عمل آن ها است.
- خودخواهي و غرور
عجب و غرور كه از صفات ناپسند انساني است چنان در شخصيت آنان ريشه دوانيده است كه هيچگاه به گذشته خود نميانديشند و فرصت جبران لغزشهاي گذشته را نمييابند. اشتباهات خود را نميپذيرند و از بازگشت و توبه، گريزانند.
خداوند ميفرمايد:
«وَ إِذا قيلَ لَهُمْ تَعالَوْا يَسْتَغْفِرْ لَكُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُؤُسَهُمْ وَ رَأَيْتَهُمْ يَصُدُّونَ وَ هُمْ مُسْتَكْبِرُونَ * هنگامي كه به آنان گفته شود: بياييد تا رسول خدا براي شما استغفار كند سرهاي خود را [از روي استهزاء و كبر] تكان ميدهند و آنان را ميبيني كه تكبركنان از تو روي بر میگردانند. سوره منافقون آیه 5».
اهل نفاق به خود اجازه تفكر در عملكردهاي گذشتهشان را نميدهند و اين مهمترين عامل بدبختي آنان است كه بدترين جايگاه جهنم را به خود اختصاص ميدهند. قرآن غرور و خودخواهي و عدم انعطاف آنان را به چوپ خشك تشبيه كرده است كه هيچ تغييري در آن نمي توان ايجاد كرد.
«كَأَنهُّمْ خُشُبٌ مُّسَنَّدَة * اما گويى چوبهاى خشكى هستند كه به ديوار تكيه داده شدهاند. سوره منافقون آیه 4».
انديشه و عقل كه رسول باطني بشر و راهنماي است، كه همواره انسان را به سوي شاهراه حقيقت هدايت ميكند اگر از انسان سلب شود و او نتواند از اين نعمت الهي بهره گيرد هرگز روي سعادت و خوشبختي را نخواهد ديد. ره آورد اين غفلت كه ريشه در غرور و خودخواهي افراد دارد، در تمام زمينههاي زندگي نمايان شده و ذلت و خواري دنيا و آخرت را به ارمغان خواهد آورد.
- استفاده ابزاري از مقدسات
منافقين و دنياپرستان معمولا براي رسيدن به اهداف مادي خود از هر وسيلهاي استفاده مي كنند، آنان بر اين باورند كه هدف وسيله را توجيه ميكند و هر روشي را اعم از حق يا باطل كه در رسيدن به مقصود آنان را ياري كند مورد توجه قرار ميدهند.
هدف آنان سد راه خدا و جلوگيري از نشر فرهنگ اسلامي و معارف عاليه آن در جامعه است. براي رسيدن به هدف نامقدس، حتي از مقدسات ديني نيز بهره ميگيرند و بر عليه دين استفاده ميكنند. قرآن مجيد اين شيوه آنان را فاش كرده و در آيه 2 سوره منافقون به پيامبر (ص) فرمود، آنان سوگندهاي خود را سپر قرار دادهاند تا مردم را از راه خدا باز دارند:
«اتخَّذُواْ أَيْمَانهُمْ جُنَّةً فَصَدُّواْ عَن سَبِيلِ اللَّهِ إِنهُّمْ سَاءَ مَا كاَنُواْ يَعْمَلُون * سوگندهاى خود را [چون] سپرى بر خود گرفته و [مردم را] از راه خدا بازداشتهاند. راستى كه آنان چه بد مىكنند».
حضرت علي (ع) در توضيح اين ويژگي اهل نفاق ميفرمايد:
«در مورد منافقان به شما هشدار ميدهم، آنان گمراه و گمراه كننده و خطاكارند و ديگران را به سوي خطا و گناه ميكشانند، به هر رنگي در ميآيند و در رسيدن به مقصود، شيوههاي متفاوت به كار ميبرند، براي انحراف و شكار شما از هر پناهگاهي استفاده ميكنند و در هر كمين گاهي براي صيد دلهاي شما مخفي ميشوند.»
آري آنان چهره واقعي خود را در چتر مقدسات پنهان كرده و به فريب مردم مي پردازند.
- نگراني و افسردگي
منافقين گرچه در ظاهر خود را شاداب و پرنشاط نشان ميدهند اما در حقيقت چنان نيستند، آنان در زير پوشش سيماي خندان، دلي مضطرب، نگران و افسرده دارند و هر لحظه منتظر حادثهاي ناگوار بر عليه خود هستند. هر حركت كوچكي را توطئهاي بر ضد خود پنداشته و هر گفتاري را اهانتي به خود تلقي ميكنند. قرآن مي فرمايد:
«يَحْسَبُونَ كُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيهِمْ * آنان هر فريادي را بر عليه خويش ميپندارند. سوره منافقون آیه 4».
نداشتن توكل و اخلاص، روحيهشان را تضعيف كرده و رُعب و وحشت و هراس از آيندة مبهم، تمام وجودشان را فرا گرفته است. از معاشرت با برادران ديني، خانواده و دوستان ميگريزند و چون براي خود شخصيتي قائل نيستند از ارتكاب اعمال زشت و ناهنجار ابائي ندارند. طاقت انتقاد و شنيدن سخن حق را ندارند اگر آنان را ملامت و سرزنش كنند پرده دري كرده و از هر وسيلة براي نجات خود و يارانشان استفاده ميكنند. دوست دارند همواره اذهان مردم آشفته، پریشان باشد، امنيت و آسايش آنان سلب شود و آشوب جامعه را فراگيرد. غوغاسالاري، متهم كردن ديگران، بر هم زدن نظم عمومي از ديگر شيوههاي آنان است.
البته ويژگيهاي اهل نفاق به چند مورد ذکر شده محدود نميشود بلكه معيارهاي ديگري نيز در قرآن و روايات براي شناختن آنان ميتوان يافت اما مهمترين شان مواردي بود كه گفته شد.
اين سخن در این زمینه را با دو کلام گهر بار از اميرمؤمنان عليه السلام به پايان ميبريم كه فرمودند:
«اگر با شمشيرم بر بيني انسانِ مؤمن را بزنم كه دشمن من شود هرگز دشمن من نخواهد شد و اگر تمام دنيا را به منافق ببخشم كه مرا دوست بدارد هرگز دوست من نخواهد شد». (2)
امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمود:
«پیامبر اکرم (ص) فرمودند: من بر امتم نه از مومنان بيمناكم، نه از مشركان؛
زیرا مومن، ايمانش مانع ضرر اوست؛ و مشرك، خداوند او را به خاطر شركش رسوا میكند؛ ولی من از «منافق» بر شما میترسم كه از زبانش علم میريزد (و در قلبش كفر و جهل است) سخنانی میگويد كه برای شما دلپذير است؛ اما اعمالی در خفا انجام میدهد كه زشت و بد است!» (3)
بنابراین، خطرناكترين افراد در يك جامعه منافقان هستند؛ چراكه تكليف انسان در برابر آنها روشن نيست. نه واقعاً دوست هستند و نه ظاهراً دشمن؛ از امكانات مؤمنين استفاده میكنند و از مجازات كفار ظاهراً مصوناند؛ ولی اعمالشان از كفار بدتر است.
———————–
(1) غرر الحکم و درر الکلم، ص 206.
(2) نهج البلاغه، حکمت 45.
(3) سفيةالبحار، ج 2، ص 606.