• نظم و انضباط

در این گفتار به بررسی موضوع بسیار مهمِ نظم و انضباط به عنوان یک ویژگی لازم برای مدیران و فرماندهان پرداخته می­شود.

در اصطلاح عموم، نظم و انضباط در لغت به معنای، ترتیب و درستی، عدم هرج و مرج، سامان‌پذیری و آراستگی است.  اما در اصطلاح اداری، نظم را به پیروی كامل از دستورات معنا کرده‌اند.

در دستگاه خلقت و نظام آفرینش، هر پدیده‌ای جای خاصی دارد و نقش ویژه‌ای به عهده اوست. گویی همه به دنبال مأموریت خود هستند تا در نهایت به هدفی غایی و یگانه دست پیدا کنند.

خالق هستی از این اندازه‌گیری دقیق در کائنات در کلام نورانی خویش سخن به میان آورده است:

«إِنَّا كُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ * البته ما هر چیزی را به اندازه آفریدیم. سوره قمر آیه 49».

قرآن کریم از این نظم به «اِتقان صُنع» تعبیر نموده است به این معنا که در آفرینش هیچ‌گونه خلل و شکافی نیست و عالم بر اساس نظمی محکم استوار است:

«صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْءٍ * اين صنع و آفرينش خداوندى است كه همه چيز را متقن آفريده است. سوره نمل آیه 87».

ایجاد و حفظ نظم همواره یکی از اهداف مهمّ پیامبران الهی در تمام ابعاد زندگی بشری بوده است.

امام علی (ع) درباره کتاب آسمانی آخرین پیامبر به عنوان برنامه­ای منظم برای زندگی می‌فرمایند:

«آگاه باشید كه نظم و ترتیب زندگی روزمرّه شما در قرآن آمده است». (1)

مسئله نظم و برنامه‌ریزی در کارهای زندگی آنقدر اهمیت دارد که حضرت علی (ع) در آخرین پیامش، فرزندان خود و مسلمانان را به تقوای الهی و نظم در كارها فراخواندند و فرمودند:

«أُوصِيكُمَا وَ جَمِيعَ وَلَدِي وَ أَهْلِي وَ مَنْ بَلَغَهُ كِتَابِي بِتَقْوَى اللَّهِ وَ نَظْمِ أَمْرِكُم * شما را (ای حسن و حسین) و همه خانواده و فرزندانم و هر كس را كه نوشته من به او می‌رسد به تقوای الهی و نظم در كارهایتان سفارش می‌كنم». (2)

بشر به تجربه این را دریافته است که بی‌برنامگی و نداشتن اصول و مقررات در روابط انسانی باعث توقف کارهای زندگی و هرج و مرج در جامعه می‌گردد. وجود قوانین و قراردادهای انسانی در سازمان‌ها و گروه‌ها نشانگر این ضرورت است. پس بدون شک رسیدن به اهداف سازمانی مرهون رعایت قالب‌های گوناگون نظم است که در این فصل به مصادیق و جلوه‌هایی از آن خواهیم پرداخت.

  1. آراستگی ظاهری

آراستن به معناي زينت دادن، تزیين كردن و همچنين به معناي منظم و مرتب بودن، هماهنگ، آماده و مهيا بودن است؛ زيرا تزیين كردن به نوعي با نظم و هماهنگي همراه است و نشان دهنده آماده و مهيا بودن براي مقصودی (مثلاً ملاقات دوست) است.

راغب اصفهانی در کتاب مفردات الفاظ قرآن، زینت و آرایش را به سه دسته تقسیم کرده است:

 اول زینت نفس همانند علم و اعتقادات نیکو. دوم زینت بدنی همانند قدرت و بلندی قامت. سوم زینت خارجی مانند مال و مقام و جامه نیکو و مانند آن.

به نوعی می‌توان گفت آراستگی به دو شکل ظاهری و باطنی است. اما آنچه اکنون مد نظر است، آراستگی ظاهری است.

از آنجا که خداوند کمال مطلق است، همه هستی را  بر اساس کمال و زیبایی بنیاد نهاده و جهان را به امور زیبا و کمالات آراسته است. انسان نیز به طور طبیعی و فطری به کمال و زیبایی گرایش دارد و از زشتی‌ها و نواقص می‌گریزد. این میل طبیعی چیزی جز ودیعه الهی نیست.

امام صادق (ع) پیشوای ششم شیعیان این حقیقت انکارناپذیر را چنین بیان می‌فرمایند:

«اِنَّ اللَه يُحِبُّ الْجَمالَ وَ التَّجْمِيلَ وَ يُكْره ُالبُؤسَ وَ التّباؤُسَ * خداوند زيبايي و آراستن را دوست دارد و از نپرداختن به خود و خود را ژوليده نشان دادن، كراهت دارد». (3)

میل به آراستگي در برقراري و بهبود روابط تأثیراتی مثبت دارد. پيشوايان ما نيز به اهميت جمال و آمادگی ظاهری در ارتباطات اشاره داشته و خود در این زمینه همیشه اسوه و الگو بوده‌اند.

پيامبر اكرم (ص) مي‌فرمايند:

«إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ مِنْ عَبْدِهِ إِذَا خَرَجَ إِلَى إِخْوَانِهِ أَنْ يَتَهَيَّأَ لَهُمْ وَ يَتَجَمَّل‏ * خداوند دوست مي‌دارد كه چون بنده‌اش به سوي برادرانش بيرون مي‌آيد، خود را براي آنها آماده و زيبا سازد». (4)

و در جایی دیگر امام صادق (ع) می‌فرمایند:

«فإيّاكَ ان تَتَزَيَّنَ إِلاّ في أَحسن زِيِّ قَومِك * پس مبادا كه جز در بهترين شكل مورد پسند قوم خود بيرون بيايي». (5)

داشتن ظاهری آراسته در محل کار نیز اهمیت زیادی دارد. بویژه در مواقع روبرو شدن با ارباب رجوع. ظاهر آراسته، این پیام را به ارباب رجوع انتقال می‌دهد که شما همانطور که در ظاهر مرتب هستید در کار نیز منظم و دقیق هستید.

اميرالمؤمنين علی (ع) با همه زهد و ساده زيستي که داشت، هرگز سهل‌انگاري در آراستگي و آراسته بودن را روا نمي‌دانست. روايتي از آن حضرت نشان مي‌دهد رفاقت، صميميت و خويشاوندي نبايد باعث كوتاهي در اين زمینه شود:

«لِيَتَزَيَّنَ اَحَدُكُم لأَخيهِ الْمُسْلِمِ كما يَتَزَيَّنَ لِلْغَريبِ الَّذي يُحِبُّ أَنْ يَراهُ فِي أَحْسَنِ الْهَيْئَةِ * هر يك از شما بايد خود را براى برادر مسلمانش چنان آرايش دهد كه براى بيگانه‏اى كه دوست دارد او را به بهترين هيئت ببيند، آراسته مى‏كند». (6)

آراستگی ظاهری موارد بسیاری دارد که می توان به مهمترین آنها اشاره کرد:

1- پاکیزگی بدن و لباس

در آموزه‌های دین مبین اسلام به پاکیزگی بسیار اهمیت داده شده تا حدی که نظافت را نیمی از ایمان برشمرده است.

پیامبر (ص) می‌فرمایند:

«النَّظَافَةُ مِنَ الْإِيمَان * نظافت از ایمان است». (7)

رسول خدا (ص) به پاکیزگى و نظافت بدن نیز سفارش بسیار می­کردند و می‌فرمایند:

«تنَظَّفُوا بِالْماءِ مِنَ الْمُنْتَنِ الرّیحِ الَّذى یُتَاءَذّى بِهِ، تَعَهَّدوا اَنْفُسَکُمْ فَاِنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ یُبْغِضُ مِنْ عِبادِهِ الْقاذُورَةَ الَّذى یَتَاءَنَّفُ بِهِ مَنْ جَلَسَ اِلَیْه * خویشتن را با آب از هر بوى بد زننده‌اى که موجب اذیت مى‌شود، پاکیزه کنید و خود را عهده‌دار این کار سازید؛ زیرا خداوند بزرگ از بندگان خود آن کس را که به سبب کثیفى و آلودگى موجب اذیت همنشین خود مى‌گردد، دشمن مى‌‌دارد». (8)

پيامبر اكرم (ص) در مورد شخص آلوده باز فرموده‌اند:

«انّ الله تعالي يُبغِضُ الوَسِخَ و الشَعِثَ * خداوند متعال شخص‌آلوده و ژوليده را دشمن مي‌دارد». (9)

یکی از مهم‌ترین نشانه‌های پاکیزگی و آراستگی برای هر انسانی، تمیز و مرتب بودن لباس است که نه تنها نشانه شخصیت فرد بلکه در کیفیت روابط اجتماعی تأثیر بسزایی دارد.

قرآن کریم از لباس با عنوان نعمت یاد کرده و به تنوع‌ لباس در مشاغل و موقعیت‌های گوناگون اشاره نموده است:

«جَعَلَ لَكُمْ سَرابِيلَ تَقِيكُمُ الْحَرَّ وَ سَرابِيلَ تَقِيكُمْ بَأْسَكُمْ، كَذلِكَ يُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ، لَعَلَّكُمْ تُسْلِمون

 * براى شما پیراهن‏هايى آفريده كه شما را از گرما (و سرما) حفظ مى‏کند و پیراهن‏هايى که هنگام جنگ حافظ شماست. اين‌گونه نعمت‌هایش را بر شما کامل مى‏كند شاید تسلیم فرمان او شوید. سوره نحل آیه 81».

حضرت امام جعفر صادق (ع) نیز در سخنی زیبا آراستگی ظاهری را نوعی اظهار نعمت الهی معرفی می‌کنند:

«فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ إِذَا أَنْعَمَ عَلَى عَبْدٍ نِعْمَةً أَحَبَّ أَنْ يَرَى عَلَيْهِ أَثَرَهَا. قِيلَ: وَ كَيْفَ ذَلِكَ؟ قَالَ: يُنَظِّفُ ثَوْبَهُ وَ يُطَيِّبُ رِيحَه‏ * هنگامى كه خداوند به بنده‏اى نعمتى داد، دوست دارد اثر آن نعمت را در زندگى او ببيند. پرسيدند اين ظهور نعمت خدا در زندگى چگونه بايد باشد؟ فرمود لباسش تميز باشد و از عطر و بوي خوش استفاده كند (و خود را معطر و خوشبو سازد)». (10)

پيشوايان دین اسلام همواره به تمايل جوان به خودآرايي و تجمل دوستي در چارچوب اخلاق و مصلحت جامعه توجه کرده­اند و خودآرايي را براي جوان تحريم نكرده‌اند.

حکایت معروفی است که علي (ع) جامه بهتر را به غلام جوانش قنبر داد. به وي فرمود تو جواني و مانند ساير جوانان به تجمل و زيبايي رغبت بسيار داري و به علاوه من از خداي خود حيا مي‌كنم كه لباس خودم بهتر باشد.

باید توجه کرد که برای هر عملی، حد و اعتدال نگه داشتن مطلوب است و نباید افراط یا تفریط باشد. اسلام نه ژولیدگی و ژنده پوشی را می‌پسندد و نه لباس شهرت، تبرّج و فتنه انگیزی را.

 بر اين اساس، همانگونه كه آراستگي حلال و شايسته موجب استحكام و ايجاد نشاط و سلامت در ارتباطات مي‌شود، آراستگي ناشايست و حرام، موجب فساد فرد و جامعه مي‌­شود.

2- مرتب بودن موی سر، محاسن و شارب

در مقابلِ آراستن، پيراستن قرار مي‌گيرد كه ويژگي آن كاستن و زدودن شاخ و برگ است. از موارد پیراستن می توان به اصلاح موی سر و صورت اشاره کرد که تأثیر بسیاری در زیبایی ظاهر دارد.

– آراستگی مو

یکی از نشانه های آراستگی هر مردی آراستگی و نظافت موی سر و صورت اوست که پیشوایان معصوم (ع) نیز بسیار به آن اشاره کرده‌اند.

رسول خدا (ص) درباره اهمیت مراقبت از مو مى‌فرمایند:

«مَنِ اتَّخَذَ شَعْراً فَلْیُحْسِنْ وِلایَتَهُ اَوْ لِیَجُزَّهُ * هر کس مو بگذارد باید خوب به آن برسد یا کوتاهش کند». (11)

امام صادق (ع) نیز در مورد فواید کوتاه نمودن مو فرموده‌اند:

«اِسْتَأصِلْ شَعرَكَ يَقِلُّ دَرَنُهُ و دوابُّهُ وَ وَسِخَهُ و تغلظ رقبَتُكَ و يجلو بَصَرُكَ * موي سرت را كوتاه كن؛ چرا كه كوتاه كردن مو آلودگي‌ها و انگل‌هاي آن را كم و گردنت را استوار و نور چشمت را افزون مي‌كند». (12)

امام کاظم‌ (ع) نیز درباره اصلاح و تمیزى مو این چنین سفارش مى‌فرمایند:

«اِنَّ الشَّعْرَ عَلَى الرَّاءْسِ اِذا طال اَضْعَفَ الْبَصَرَ وَ ذَهَبَ بِضَوْءِ نُورِهِ، وَ طَمُّ الشَّعرِ یَجْلِى الْبَصَرَ، وَ یَزیدُ فى ضَوْءِ نُورِهِ * همانا موى سر چون دراز شود، بینایى را ضعیف کرده، نور چشم را مى‌برد و کوتاهى موى سر موجب جلاى دیده و فزونى نور آن مى‌گردد». (13)

شانه زدن، روغن مالیدن و خضاب کردن مو نیز از سنت پیامبر اعظم (ص) است. این مراقبت‌ها علاوه بر تأثیر مثبت آن در ارتباطات انسانی فواید بسیار برای سلامت بدن و روان آدمی دارد.

– آراستگی محاسن و شارب

در دین اسلام تراشیدن ریش، همواره مورد نکوهش بوده و در مورد کوتاه کردن شارب نیز توصیه اکید شده است؛ از جمله رسول خدا (ص) می‌فرمایند:

«اِنَّ الَمجُوسَ جَزُّوا لِحاهُمْ وَ وَفَّرُوا شَوارِبَهُمْ، وَ اِنّا نَحْنُ نَجُزُّ الشَّوارِبَ وَ نُعْفِى اللِّحى، وَ هِىَ الْفِطْرَةُ * همانا مجوس ریش‌هاى خود را مى‌زدند و سبیل‌هاى خود را انبوه مى‌گذاشتند، ولى ما (مسلمانان) سبیل‌ها را مى‌زنیم و ریشها را بلند مى‌گذاریم و این روش با فطرت و خلقت مطابق است». (14)

  1. معطر بودن

استفاده از بوى خوش، جزو سیره و سنت پیشوایان دین اسلام است و به مسلمانان نیز سفارش کرده‌اند که بخشى از درامد خود را به خریدن عطر اختصاص دهند. بوى خوش علاوه بر ایجاد جاذبه در ارتباطات اجتماعى در سلامت روانی فرد نیز مؤثر است و به او نشاط و شادابى مى‌بخشد.

امام صادق‌ (ع) در مورد میزان مصرف عطر پیامبر (ص) در زندگی فرموده‌اند:

«کانَ رسول اللّه يُنْقِقُ علیَ الطِّيبِ أَکْثَر مِمّا يُنْقِقُ علي الطّعام * پيامبر‌اکرم براي بوي خوش، بيشتر از غذا هزينه مي‌کرد». (15)

امام رضا (ع) نیز درباره جد بزرگوارش صادق آل محمد (ع) می‌فرمایند:

«كَانَ يُعْرَفُ مَوْضِعُ جَعْفَرٍ فِي الْمَسْجِدِ بِطِيبِ رِيحِهِ وَ مَوْضِعِ سُجُودِه‏ * جايگاه امام جعفر صادق در مسجد از بوى خوش و از جاى سجودش شناخته مى‏شد». (16)

همچنین حضرت رضا (ع) درباره اهمیت و ضرورت استفاده از بوی خوش می‌فرمایند:

«لَا يَنْبَغِي لِلرَّجُلِ أَنْ يَدَعَ الطِّيبَ فِي كُلِّ يَوْمٍ فَإِنْ لَمْ يَقْدِرْ عَلَيْهِ فَيَوْمٌ وَ يَوْمٌ لَا فَإِنْ لَمْ يَقْدِرْ فَفِي كُلِّ جُمُعَةٍ وَ لَا يَدَعُ ذَلِك‏ * براى مؤمن شايسته نيست كه عطر زدن را در هيچ روزى ترك كند و اگر بر آن توانايى ندارد يك روز عطر بزند و يك روز نزند و اگر به آن هم توانايى ندارد، هر جمعه عطر بزند و آن را ترك نكند». (17)

لازم به ذکر است آراستگی بانوان مسلمان در محیط اجتماعی باید بدون زینت و آرایش باشد و در استفاده از عطر در محیط اجتماعی دقت کنند که از مصرف عطرهای تند و شدید پرهیز کنند. ایشان می‌توانند در کمال پاکیزگی و مرتب بودن، رعایت سادگی و وقار را در اجتماع به ویژه محیط کار بنمایند.

  1. وقت‌شناسی و حضور به موقع در محل کار

وقت‌شناسی از مظاهر داشتن انضباط فردی و اجتماعی است. در بُعد فردی آن می‌توان گفت کسی که برای زندگی فردی خود برنامه‌ریزی و انتظام دارد خود را به وقت شناسی ملزم می‌داند. در بُعد اجتماعی نیز وقت شناسی احترام گذاشتن به حقوق مردم است.

انسان علاوه بر اینکه باید محافظ اوقات خود باشد، باید مراقب باشد که مبادا با اهمال‌کاری خود، اوقات دیگران را ضایع سازد.

همواره از وقت به اشیای گرانقیمت تعبیر شده است از جمله اینکه وقت طلاست. بلکه می‌توان گفت ارزش وقت بیش از اینهاست، چون فرصتی که از دست برود هرگز برنمی‌گردد؛ همان‌گونه که امام علی‌ (ع) فرمودند:

«الْفُرْصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ فَانْتَهِزُوا فُرَصَ الْخَيْر * فرصت، همچون ابر می‌گذرد، فرصت‌های نیک را غنیمت بشمارید و قبل از گذشتن از آن ها بهره بگیرید». (18)

باید قدر این نعمت الهی را دانست.  باید دانست که در جهان امروز، افراد در ثانیه‌ها با هم رقابت دارند و چه بسا لحظه‌هایی که تعیین کننده سرنوشت‌ها است. می‌توان با ذخیره کردن این ثانیه‌ها و دقایق، باعث افزایش کارایی سازمان‌ها و به تبع آن صرفه‌جویی اقتصادی شد. انسان مؤمن اگر باور کند که حضور به موقع وی در محیط کارش چه میزان بر بهره‌وری مجموعه تأثیر مثبت می‌گذارد، هیچگاه با تأخیر، سستی یا بیهوده‌کاری خود را مدیون خداوند و انسان‌ها نمی‌سازد.

امیرمؤمنان (ع) داشتن اوقات پُر و اشتغال زیاد را از صفات مؤمن برمی‌شمردند:

«وقت مؤمن، پُر است (مؤمن، هيچ گاه بيكار نيست)». (19)

با توجه به این حدیث، استفاده حداکثر از اوقات به ایمان افراد اشاره دارد.

پس وقت‌شناسی و بهره‌برداری از لحظات از ویژگی‌های انسانهای موفق و پیروز است. مدیر و فرمانده موفق با وقت شناسی و حضور به موقع و حتی زودتر در محل کار، عملاً به دیگران نیز ارزش وقت را آموخته است.

یک ضرب‌المثل ایرانی مشهور كه به بزرگمهر منسوب است به تأثیر بیداری صبحگاهی بر زندگی شادكامانه و سعادت آمیز اشاراتی نغز دارد و آن این که:

«سحر خیز باش تا كامروا شوی.»

یکی از مواد شیمیایی داخل بدن، كه به طور غیر ارادی سبب شادی انسان می‌شود و به او شعف و نشئه بی‌نظیر می‌بخشد، ماده ای به نام «كورتیزول» است كه میزان آن در داخل بدن انسان در ساعات سحرگاهی به شدت افزایش می‌یابد و در صورت بیدار بودن انسان در این ساعات، لذت و شعف بسیاری به او دست می‌دهد كه بی‌شك بر زندگی او در تمام طول روز تأثیر‌گذار است.

افزایش كورتیزول در ساعات اول صبح و ارتباط آن با سرخوشی صبحگاهی كه امروزه از مسلمات پزشكی است در واقع توجیه قابل توجهی است بر همه مضامینی كه در فرهنگ و ادب و عرفان در مورد «اسرار سحر» معرفی می‌شود.

حضرت علی (ع) در مورد شکار فرصت‌ها فرمودند:

«غَافِصِ الْفُرْصَةَ عِنْدَ إِمْكَانِهَا فَإِنَّكَ غَيْرُ مُدْرِكِهَا بَعْدَ فَوْتِهَا * فرصت را در وقت خود غافلگير كن كه چون فوت شد ديگر به آن دسترسى نخواهى داشت». (20)

امیرمؤمنان (ع) در بیان عاقبت تأخیر در وقتِ مقرر فرمودند:

«مَنْ أَخَّرَ الْفُرْصَةَ عَنْ وَقْتِهَا فَلْيَكُنْ عَلَى ثِقَةٍ مِنْ فَوْتِهَا * هر كه فرصت را از وقت خود به تأخير اندازد، مطمئن باشد كه فوت خواهد شد». (21)

وقت‌شناسی این پیام را می‌رساند که شما برای وقت خود و دیگران ارزش قائل هستید. این ویژگی در محیط کار سبب جلب احترام همکاران است. شخص وقت‌شناس در دید دیگران قابل اعتمادتر از دیگران خواهد بود.

  1. اجرای وعده‌ها و تعهّدات در موقع مقرر

اجرای وعده و وفا نمودن به عهد در اسلام همواره مورد اهمیت و سفارش بوده است. این صفت برای همه اقشار لازم و ضروری است ولی برای کسانی که در پست‌های مدیریتی و رهبری هستند از حساسیت بیشتری برخوردار است.

خدای تبارک و تعالی در کتاب آسمانی قرآن آورده است:

«أَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كانَ مَسْؤُلا * به عهد (خود) وفا کنيد که از عهد سؤال مي‏شود. سوره اسراء آیه 34».

پیش‌بینی زمان لازم برای هر کار و تعیین اولویت کارهای مختلف و انجام دادن هر کار در جای خود، تشخیص درست و به موقع مشکلات، حوادث و راه حل آنها می‌تواند مدیران را در اجرای تعهدات یاری کند.

حضرت حق، آنجا که از صفات بندگان مؤمن خویش می‌گوید، رعایت عهد و پیمان را از ویژگی‌های آنان برمی‌شمرد:

 «الَّذِينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُون * ‏و آنها که امانت‌ها و عهد خود را رعايت مي‏کنند. سوره مومنون آیه 8».

بر اساس آموزه­های اسلامی و احادیث ائمه گرامی هر کس امانتدار نباشد و به عهد و پیمان خود وفا ننماید، دارای دین نیست و نمی‌توان از او به عنوان مسلمان و متدین یاد کرد.

امیر مؤمنان (ع) نیز مالک اشتر را از خُلف وعده در کارهای مدیریتی و فرماندهی برحذر می­دارند و فرمودند:

«ايّاک و… أَنْ تَعِدَهُمْ فَتُتْبِعَ مَوْعِدَكَ بِخُلْفِك‏ * پرهیز کن که (به زیردستان خود) وعده بدهى سپس تخلف کنی». (22)

پس باید زمان را مدیریت کرد به گونه­ای که همه وعده‌ها و تعهدات در موقع خویش اجرا شود. چه بسا فرصت‌ها و زمان‌های مناسب که به علت بی‌توجهی و یا غفلت از دست می‌رود.

مدیریت زمان مجموعه‌ای از مهارت‌هاست که شما را در استفاده مؤثر از زمان کمک می‌کنند. از مهمترین فواید مدیریت زمان، کاهش تنش در زندگی است؛ چون با رعایت زمان مربوط به هر کار، وعده ها و تعهدات نیز در زمان مقرر خویش اجرا خواهد شد و جایی برای دلهره، خلف وعده و به دنبال آن، عذرخواهی باقی نمی‌ماند.

مدیریت زمان کمک می‌کند که تعیین کنید کدام یک از کارهایی که انجام می‌دهید، مهمترین است. این عمل به شما این امکان را می‌دهد به برخی فعالیتها اولویت بیشتری بدهید و برخی از فعالیت‌ها را حذف کنید. هم‌چنین کمک می‌کند که از طریق حذف مزاحمت‌ها و فعالیت‌های غیرضروری، مدت زمانی را که واقعاً کار می‌کنید افزایش دهید.

برای رسیدگی به قراردادها، تعهدها و و اجرای وعده‌های خود سعی کنید از واگذاری کارها به نیروهای خود استفاده کنید.

واگذاری زمان بیشتری ایجاد می‌کند. گاهی اوقات توضیح انجام دادن یک کار به فرد دیگر، بیش از کار توسط خود، طول می‌کشد. اما اگر آینده‌نگر باشید متوجه می‌شوید که اگر یک وقت اضافی صرف کنید، می‌توانید در آینده نیز کار مورد نظر را محوّل کنید.

گاهی مدیران به دلیل کمال‌گرایی به واگذاری کارها تمایلی ندارند. به افراد اجازه ‌دهید که اشتباه کنند. اگر شما تحمل تصحیح اشتباهات را داشته باشید، افراد بیشتری یاد می‌گیرند که کار مورد واگذاری را به صورت مناسب انجام دهند.

از کاهش قدرت و نفوذ خود نترسید. به فوایدی که در برابر واگذاری به دست می‌آورید، بیشتر فکر کنید تا به چیزی که از دست می‌دهید. به شیرینی پایان کار و عمل به قول‌ها و پیمان‌ها بیندیشید.

برای اینکه همیشه شیرینی اجرای آنچه را عهده دار شده‌اید، بچشید، باید با موانع و علت‌های اتلاف وقت و بدقولی‌های ناخواسته در فرماندهی و مدیریت آشنا شوید:

– بی‌برنامگی

– خودداری از واگذاری اختیار به زیردستان

– نداشتن قاطعیت در تصمیم‌گیری

– طولانی بودن بیش از حد جلسات

– عدم اولویت‌بندی قوی در کارها

– عدم برقراری ارتباط صحیح با دیگران و تأخیر در مبادله اطلاعات

– اجرای فعالیتهای نامربوط

– نبودن اهداف واضح و روشن

– وجود ضعف خودکنترلی که موجب دوباره کاری می‌شود…

امام مؤمنان (ع)، تعلّل در اجرای وعده را از ویژگی افراد پست می‌داند و کسی را که در اجرای تعهد خود سرعت عمل داشته باشد کریم می‌نامد:

«وَعْدُ الْكَرِيمِ نَقْدٌ وَ تَعْجِيل‏، وَعْدُ اللَّئِيمِ تَسْوِيفٌ وَ تَعْلِيل‏ * جوانمرد وعده‏اش نقد و فورى است، ناكس وعده‏اش به فردا انداختن و بهانه‏جوئى است». (23)

  1. اجرای به موقع وظایف

منظور از اجرای به موقع کارها عملکرد در زمان مناسب است؛ یعنی نه دیرهنگام و نه زودهنگام بلکه به هنگام. در این گفتار به اهمیت ظرف زمانی هر عمل پرداخته، و راه اجرای به موقع آنها بیان می­شود.

تخصیص وقت خاص برای هر کار از عوامل سودمندی آن کار است و نتیجه بخشی هر عمل مرهون اجرای آن در وقت مناسب است. رسول اعظم (ص) به این نکته اینچنین اشاره فرموده‌اند:

«اَلاْمُوُرُ مَرْهُونَةٌ بِاَوْقاتِها * هر کاري در گرو وقت و زمان خاص خود است». (24)

مدیر کارامد برای اجرای هر کار، خوب فکر می کند و قبل از عمل، موانع را برطرف، و راه‌های ورود و خروج صحیح آن را براورد می­سازد و در شروع و پایان دادن به کارها عجله و شتاب نمی‌­کند.

امام صادق (ع) نیز در مورد شتاب بی‌مورد در کارها فرمودند:

«مَنِ ابْتَدَأَ بِعَمَلٍ فِي غَيْرِ وَقْتِهِ كَانَ بُلُوغُهُ فِي غَيْرِ حِينِه‏ * كسى كه كارى را جز در وقت آن آغاز كند، تمام شدن آن در وقت خود نخواهد بود». (25)

فرماندهان لایق و کارامد بخوبی می‌دانند شتاب در کارها و پرداختن به امور سست و آنچه زوایای آن برای او مشخص نیست، غیر از شکست پیامدی ندارد.

امیرالمؤمنین امام علی (ع) در عهدنامه مالك اشتر به مالک به عنوان فرمانده اینچنین سفارش می‌كنند:

«… إِیَّاكَ وَ الْعَجَلَهَ بِالْأُمُورِ قَبْلَ أَوَانِهَا أَوِ التَّسَقُّطَ فِیهَا عِنْدَ إِمْكَانِهَا أَوِ اللَّجَاجَهَ فِیهَا إِذَا تَنَكَّرَتْ أَوِ الْوَهْنَ عَنْهَا إِذَا اسْتَوْضَحَتْ فَضَعْ كُلَّ أَمْر مَوْضِعَهُ وَ أَوْقِعْ كُلَّ أَمْر مَوْقِعَهُ * …. از عجله در مورد كارهایی كه وقتشان نرسیده، یا سستی در كارهایی كه امكان عمل آن فراهم شده، یا لجاجت در اموری كه مبهم است، یا سستی در كارها هنگامی كه واضح و روشن است بر حذر باش! و هر امری را در جای خویش و هر كاری را به موقع خود انجام بده». (26)

به همان اندازه که شتاب در کار بدون فکر، مطرود است، سهل‌انگاری نیز پسندیده نیست. چه بسا کوتاهی در کارهایِ لازم خسارات جبران‌ناپذیری را بر مجموعه و جامعه وارد می‌سازد. بر همین اساس حضرت امام محمدباقر (ع) دیرهنگامی در کار را نفی کرده و فرموده‌اند:

«إِيَّاكَ وَ التَّسْوِيفَ فَإِنَّهُ بَحْرٌ يَغْرَقُ فِيهِ الْهَلْكَى‏ * مبادا در عمل تأخير كنيد كه تأخير، دريايى است كه بسيار كسان در آن به هلاكت مى‏رسند». (27)

حضرت علی (ع)، شتاب قبل از موعد انجام دادن کار را نفی کرده و انتظار بیهوده و دست روی دست گذاشتن را مردود دانسته و فرموده‌اند:

«لَا تَعَجَّلُوا الْأَمْرَ قَبْلَ بُلُوغِهِ فَتَنْدَمُوا وَ لَا يَطُولَنَّ عَلَيْكُمُ الْأَمَدُ فَتَقْسُوَ قُلُوبُكُم ‏* پيش از وقت در كار شتاب مكنيد كه پشيمان مى‏شويد و زياد منتظر نمانيد كه دلگير مى‏گرديد». (28)

در سیره ائمه اطهار (ع) نمونه‌های برجسته­ای از موقعیت سنجی هست. سکوت بیست و پنج ساله امام علی (ع) شاهدی بر این مدعاست. از فرزندان بزرگوارش، امام حسن (ع) در وضعیت تزویر زمانه، صلح را برگزیدند و امام حسین (ع) نیز ده سال به قرارداد صلح امام حسن (ع) برجا ماندند و پس از مرگ معاویه، قیام را انتخاب نمودند. اما چگونه می‌توان هر وظیفه‌ای را در زمان مناسب به انجام رساند؟

باید گفت مدیران در بعضی اوقات قادر به کنترل تمامی زوایای کارها و بدست گیری زمان نیستند و گاهی دچار روزمرگی می‌شوند و گاهی به بحرانهای ناخواسته باید پاسخ دهند. در این مواقع کلید موفقیت مدیران، بررسی هدف انجام دادن کار، بهره‌گیری مطلوب از زمان و به کارگیری مدیریت زمان است.

در مورد اهداف باید گفت اگر شخص، افق فکری خویش را گسترده کند و بداند برای چه منظور تلاش می‌کند، بی شک تشخیص موقعیت مناسب برای اجرای وظایف دشوار نخواهد بود. مدیر مؤمن و متعهد، وظایف خویش را می‌داند و هدف او در راستای خدمت به عموم و جلب رضایت حق است.

سرور کائنات، پیامبر گرانقدر اسلام (ص) درباره غنیمت شمردن کارهای خیر فرمودند:

«مَنْ فُتِحَ لَهُ بَابُ خَيْرٍ فَلْيَنْتَهِزْهُ فَإِنَّهُ لَا يَدْرِي مَتَى يُغْلَقُ عَنْه‏ * كسى كه درِ نيك و خير بر او گشوده شود، بايد آن را غنيمت شمارد؛ پس به تحقیق او نمى‏داند كه چه وقت بر روى او بسته خواهد شد». (29)

درباره برنامه‌ریزی زمانی باید گفت زمان مدیر به دو گونه است: بخش قابل کنترل و بخش غیرقابل کنترل.

مدیران لایق در زمان قابل کنترل به کارهای مهم  و برنامه‌ریزی‌های کلان می­پردازند و حتی برای لحظات و ساعات غیر قابل کنترل، برنامه‌ریزی می‌کنند و در ساعاتی که برای آنان قابل کنترل نیست، تصمیمات قبلی را اجرا می­کنند و از کارهای شتابزده دوری می‌جویند. برای هر یک از مدیران، ساعاتی خاص از شبانه روز از بهره‌وری بیشتری برخوردار است.

مدیران باید سعی کنند دوره زمانی بهره‌وری خود را بشناسند و برای آن زمان، برنامه‌ریزی کنند تا به افزایش اثر بخشی منجر شود؛ اما زمانی که بهره‌وری حداقل است، بهتر است کارهای جزئی مانند مکالمات تلفنی، ملاقات‌ها و… انجام پذیرد. ناگفته نماند که کلید مدیریت زمان، نظم است و بهترین راه برای منظم شدن است که عوامل آشفتگی و بی‌نظمی را تشخیص دهد و آنها را از خود دور کند. اولویت‌بندی فعالیت‌ها یکی دیگر از مهمترین قدم‌های مدیریت زمان است. مدیر کارامد هنگام اولویت‌بندی موضوعات اصلی، کارهایی را مرور می­کند که قرار است انجام دهد.

 تمرکز بر کارهای مهمتر و حذف مسائل حاشیه‌ای باعث افزایش بهره‌وری می‌شود. ناگفته نماند که برنامه‌ریزی زمانی باید بر طبق براورد توان شخصی و مجموعه باشد؛ نه بیشتر از طاقت و نه کمتر از حد توان.

برنامه‌ریزی برای اوقات در اسلام همواره نشانه خردمندی بوده این در حالی است که اسوه‌های دین ما با همه اهمیتی که برای تلاش و کوشش قائل بوده‌اند، تفریح و لذت بردن از زندگی را نیز از مظاهر حیات سالم می‌دانستند. اباذر می‌گوید پیامبر اکرم (ص) به اصحاب سفارش فرمودند:

«…. خردمند برای اینکه دچار ضرر و زیان نشود باید هر روز را به چند بخش تقسیم کند: ساعتى براى مناجات با خدا و ساعتی اعمال خود را محاسبه، و ساعتی در تفکرِ عجایب خلقت الهی سپری نماید و ساعتی را برای لذت بردن از لذائذِ حلال اختصاص دهد که همین کار در همین ساعات، کمک دیگر ساعات است و قلب را تمیز می‌سازد». (30)

به فرموده حضرت، باید تمام امور عبادی، فکر و اندیشه، پرداختن به اخلاق و خود سازی و لذائذ دنیوی در یک روز انجام گیرد و به واسطه بخش چهارم از اوقات (لذات) است كه قادر به انجام دادن سه بخش ديگر می‌شویم. امام حسين (ع) می‌فرمایند از پدرم درباره زندگى شخصی پيامبر (ص)، سؤال كردم پدرم‏ فرمودند:

«ورود ايشان به هر خانه‏اى به دلیل اجازه‏اى كه از همسران و كسان خود داشت در اختيار خودش بود؛ هر گاه به خانه مى‏رفت، وقت خود را سه قسمت مى‏كرد: يك قسمت براى خداوند تبارك و تعالى، يك قسمت براى خانواده و يك قسمت براى خود؛ سپس، قسمت خود را بين خود و مردم، تقسيم مى‏كرد و اوّل، خواص وارد مى‏شدند و پس از آن، ساير مردم و چيزى از وقت خود را از مردم، دريغ نمى‏نمود و در مورد قسمت امّت، روش او اين گونه بود كه اهل فضل را با اجازه دادن به آنها به اندازه فضلشان در دين بر ديگران ترجيح مى‏داد. بعضى از آنان (مردم) يك حاجت داشتند؛ بعضى دو حاجت و بعضى بيشتر». (31)

  1. برقراری نظم و انضباط در حوزه مسئولیتی

نظم، واژه‌ اصیلی با ابعاد بسیار گسترده است. نظم در حوزه مسئولیتی یعنی انجام دادن کارهایی که کارکنان را به تطبیق و سازگاری با قوانین و مقررات و عملکرد بر اساس سود همگانی سوق دهد.

یکی از ابعاد نظم، ایجاد نظم در حوزه وظیفه و مسئولیت است. مدیر و فرمانده کارامد باید علاوه بر داشتن نظم فردی، قادر به برقراری انضباط مطلوب در محیط کار خویش باشد؛ یعنی مهارت ایجاد فضای سالم انضباطی را داشته باشد. برقراری نظم و انضباط در هر حوزه کاری، نیازمند شناخت اصول مدیریت است. برای نظم یافتن و سامان گرفتن کارها، تقسیم‌کار و تعیین حدود مسئولیت افراد باید با دقت هر چه تمام انجام گیرد و گزارش‌گیری به صورت غیرمحسوس و غیرعلنی انجام، و از مسئولان نتیجه کار خواسته شود.

شاید بتوان گفت رعایت تمامی شاخص‌های مدیریتی، اعم از هدفگذاری، برنامه‌ریزی، اجرا، کنترل و ارزیابی، همگی مقدماتی است برای اجرای نظم آرمانی. مدیر می‌تواند با عملکرد درست، حس اجرای وظیفه با رغبت و بر اساس معیارهای اخلاقی مطابق با موازین شرعی و قوانین سازمانی را به کارکنان خویش منتقل کند.

وقتی امام علی (ع) از اهمیت وجود فرماندهی نظام بخش در گروه ها سخن می‌‌راند وجود رهبر، حتی ستمگر را بر بی‌نظمی و آشوب، برتر معرفی می‌کند و می‌فرماید:

«أَسَدٌ حَطُومٌ خَيْرٌ مِنْ سُلْطَانٍ ظَلُومٍ وَ سُلْطَانٌ ظَلُومٌ خَيْرٌ مِنْ فِتَنٍ تَدُوم‏ * شیر بیشه از فرمانروای ستم پیشه بهتر است، و فرمانروای ستم پیشه از فتنه و آشوب پیوسته بهتر است». (32)

این سخن ارزشمند، نقش محوری ناظم را در دور کردن فتنه و آشوب به روشنی نشان می‌دهد. حضرت (ع) در سخنی دیگر فرمودند:

«وجود حاکم و زمامدار براي مردم ضروريست؛ چه حاکم نيکوکار و چه حاکم بدکار که اگر زمامدار، بدکار و منحرف باشد، شخص باايمان در زمامداري او عمل صالح خود را انجام مي‏دهد و شخص کافر براي دنيايش برخوردار مي‏گردد تا روزگار زندگي مؤمن و کافر يا روزگار زمامداري بدکار و منحرف سپري شود؛ و خداوند به وسيله زمامدار منحرف، غنائم را جمع و به وسيله او مقابله با دشمن را به راه مي‏اندازد و راهها به وسيله او امن مي‏گردد و به وسيله او حق ضعيف از قوي گرفته مي‏شود تا نيکوکار راحت شود و مردم از شر تبهکار در امن باشند». (33)

این سخن ارزشمند از امیرالمؤمنین (ع) نیاز به نظم بخشیدن جامعه و انتظام کارهای مردم را بخوبی بیان می‌کند؛ یعنی در منطق امام، این امر آنچنان مهم و اساسی است که وجود حاکم و مدیر ستم پیشه را از بی‌نظمی و فتنه‌های پیوسته و هرج و مرج بهتر می‌دانند.

نظم از تمام کارها لازمتر و از همه امکانات بالاتر است. جامعه بی‌نظم دچار اسراف می­شود و نمی‌تواند از منابع به خوبی استفاده کند.

فلسفه وجودی مدیر جز ایجاد آرامش و امنیت برای مردم نیست و این وظیفه خطیر تنها در سایه برقراری نظم، عملی است.

در برقراری نظم باید اهم و مهم کارها تشخیص داده شود و زمان، صرف امور بیهوده نشود. چه بسا کارهای بسیار مهمی که فدای امور کم اهمیت، و باعث بر زمین ماندن مسئولیت‌ها شده است.

حضرت علی (ع) می‌فرمایند:

«مَنْ طَلَبَ الْعَقْلَ الْمُتَعَارَفَ فَلْيَعْرِفْ صُورَةَ الْأُصُولِ وَ الْفُضُولِ فَإِنَّ كَثِيراً مِنَ النَّاسِ يَطْلُبُونَ الْفُضُولَ وَ يَضَعُونَ الْأُصُولَ فَمَنْ أَحْرَزَ الْأَصْلَ اكْتَفَى بِهِ عَنِ الْفَضْلِ… * هر کس جوياي عقل عملي (انديشه کاربردي) است بايد امور اصلي را از فرعي بازشناسد و تشخيص دهد؛ چه اينکه اکثريت مردم در پي امور غير اصلي هستند و از پي‌جويي کارهاي اساسي در غفلت. هر کس امر مهم و اصلي را تشخيص داد از کار فرعي و زايد دست مي‌کشد». (34)

امام علی (ع) فرمودند:

«إِنَّ رَأْيَكَ لَا يَتَّسِعُ لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ فَفَرِّغْهُ لِلْمُهِم * رأى (و ذهن) تو براى همه چيز جا ندارد؛ آن را براى مسائل مهم خالى كن‏». (35)

اگر انضباط به درستی برقرار شود، سازمان به اهداف نهایی خویش دست می‌یابد؛ اهدافی چون ایجاد آرامش و امنیت، افزایش کارایی و رفع ناهنجاری‌ها.

  1. انضباط فیزیکی محیط کار

از آنجا که افراد بخش مهمی از اوقات خود را در محیط کار به سر می‌برند و در واقع فضای کاری برای آنها خانه دوم به شمار می‌آید، لازم است اقداماتی که برای داشتن خانه‌ای زیبا، پاکیزه، آرام و آراسته (اعم از نظافت و معطر ساختن، استفاده از ابزارهای تزیینی مانند گلدان، قاب عکس و …) انجام می‌شود در محیط کار نیز اجرا شود؛ این کار هم آثار مطلوبی در شخصیت فرد می‌گذارد و هم ذهنیت مثبت در اذهان همکاران نسبت به فرد به وجود می‌آورد و باعث رواج فرهنگ آراستگی در میان آنان نیز خواهد شد.

برای حفظ سلامت تن و روان و نیز بالا بردن سطح کیفی کار محیط سرشار از امید و رضایت بر همه کارکنان تأثیر مطلوبی خواهد گذاشت. برای رسیدن به این اهداف، رعایت آراستگی و بهداشت و ایمنی محل کار بسیار مهم است. این عمل یک ارزش به شمار می‌رود. برای پایداری این ارزشمندی می‌توان همیشه آراستگی را مد نظر قرار داد و در جهت تمدید آن کوشش نمود. حال اگر بخواهیم فرهنگ آراستگی را فراگیر، و اجرای نظم و آراستگی را صحیح اجرا کنیم، باید ابتدا بستر آن را فراهم سازیم.

نظم و انضباط در جامعه امروز در محیط کار جایگاهی ویژه دارد به گونه‌ای که پژوهشگران پس از مطالعه و بررسی کارشناسانه، پنج اصل را برای اجرای نظام آراستگی محیط کار به عنوان  الگوهای اولیه مورد تأکید قرار داده‌اند که عبارت است از:

1- ساماندهی

ساماندهی اولین اصل در بر قراری نظم در سازمان است. ساماندهی به معنای شناسایی اقلام و وسائل ضروری و غیر‌ضرور و جداسازی کاربردی‌ها از غیر کاربردی‌ها است. دور کردن امکانات غیر کاربردی از محیط کار و تعمیر و یا تعویض آنها در صورت لزوم برای برطرف کردن عیوب و نواقص نیز از ویژگی‌های این مرحله است.

 این کار برای نظم محیط و جلوگیری از آشفتگی و پراکندگی است. در محیط سامان یافته، دسترسی به اقلام مورد نظر راحت‌تر است. در واقع برای رعایت این اصل، خانه تکانی اساسی باید انجام داد.

2- نظم و ترتیب

پس از حذف وسائل از کارافتاده و غیر ضروری در مرحله اول و تعمیر و تجهیز ملزومات، نیاز به نظم و ترتیب ضروری می‌نماید. برای استفاده راحت‌تر از وسایل و امکانات، نیاز به بهترین چیدمانِ ممکن است تا افراد بتوانند بدون اتلاف وقت از امکانات بهره ببرند. پس با در نظرداشتن مکان مناسب و چیدمان درست هم سرعت و هم دقت در کارها افزایش می­یابد.

3- پاکیزه سازی

پاکیزه‌سازی سومین اصل از پنج اصل است. این مرحله در ارتباط با زیباسازی و پاکیزه نگهداشتن محیط و وسایل و ابزاری است که مورد استفاده قرار می‌گیرد.

برای این مرحله باید آلودگی‌ها را از محیط کار زدود و در جهت زیباتر و سالم‌تر شدن محیط گام برداشت. هر فردی به نوبه خود باید در برنامه پاکیزه‌سازی مسئول باشد.

4- استاندارد سازی

استانداردسازی چهارمین اصل است که در واقع برای حفظ و نگهداری سه اصل قبلی و تداوم وضعیت مطلوب ناشی از اجرای سه اصل قبل اجرا می­شود.

در صورت تداوم نداشتن مراحل قبلی اوضاع دوباره به حالت آشفتگی قبلی برخواهد گشت. بنابراین در اصل استانداردسازی، قوانین، روش‌ها و دستورهایی اتخاذ شده است که با عمل و رعایت آنها دستورها از آشفتگی و به‌هم‌ریختگی جلوگیری به عمل می‌آید. بنابراين اصل استانداردسازي به معني تعريف و تعيين مقررات، استانداردها و قواعد مربوط به تكرار منظم فعاليت‌هاي ساماندهي است.

5- انضباط

انضباط آخرین گام از پنج اصل این قانون است؛ بدین منظور که انجام دادن هر کاری به گونه صحیح آن به صورت عادت و رفتار درآید؛ همیشگی باشد و در هر موقعیتی اجرا شود. این مرحله بر اساس جلب مشارکت عمومی استوار است.

برای دست یافتن به این منظور باید فرهنگ‌سازی، و به افراد آموزش‌های لازم در خصوص وظایف و تعیین و تبیین وظایف آنها داده شود و حتی می‌توان از روش تشویق افراد به منظور به وجود آوردن رقابتی سالم بهره برد.

 رعایت اصول نظم در محیط فیزیکی کار با انتظام عملی و نتیجه کار نیروها رابطه مستقیمی دارد.

با به کاربردن روش‌ها و دستورالعمل‌های یاد شده می‌توان سطح کیفی کار را بالا برد و از اتلاف وقت و سرمایه جلوگیری نمود و از همه مهم‌تر با ذهنی منضبط و طبقه‌بندی شده در جهت پیشرفت و موفقیت گام برداشت. گاهی حتی با ایجاد ترفندهای کوچکی مانند استفاده روزانه از یک پیام شادی‌بخش و امیدوار‌کننده می‌توان به سلامت روانی محیط کمک نمود.

موضوع نظم و آراستگی در نظام مدیریتی همواره مورد تأکید پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین (ع) بوده است به گونه‌ای که در گفتار و کردار آن گرامیان، نظم و برپایی انضباط تبلور ویژه‌ای دارد.

برای نمونه اقدام مهمي که توسط رسول خدا (ص) براي ايجاد انضباط در ميان انصار صورت گرفت، این بود که تعداد دوازده نفر از آنان را به عنوان نقیب (ضامن و شاهد) برگزيد تا ديگران را کنترل کنند و مردم با آنان در تماس باشند. آن حضرت آنان را به حواريين حضرت عيسي تشبيه کرد و فرمودند که کفالت قوم خود را داشته باشيد؛ همان‌گونه که حواريين عيسي کفالت قوم خود را براي عيسي داشتند.

آن حضرت در نظم دادن به مسلمانان و مراعات انضباط توسط آنان بسیار حساس بودند و حتی در صف‌های جماعت به انضباط امر می­نمودند.

همه کارهاي حضرت اميرالمؤمنین علی (ع) نیز از نظم و انضباط خاصي برخوردار بود، ولي اين انضباط در کارهای حکومتي از نمود بيشتري برخوردار است. آن حضرت هميشه به فرمانداران و مأموران خويش دستور مي‏فرمود که در کارهايشان منظم، و برنامه دقيق داشته باشند و از بي‌برنامگي بپرهيزند حتی زماني که مأموراني را براي گرفتن ماليات گسيل مي­داشت به آنان نيز سفارشهایی در داشتن نظم و انضباط در امور مي­کرد؛ چنان که مي‏فرمايند:

«وَ إِيَّاكُمْ وَ تَأْخِيرَ الْعَمَلِ وَ دَفْعَ الْخَيْرِ فَإِنَّ فِي ذَلِكَ النَّدَم‏ * از تأخير در کار و دور ساختن خير بپرهيزيد؛ زيرا موجب پشيماني مي‏شود». (36)

————————–

(1) نهج البلاغه، خطبه 157.

(2) همان، نامه 47.

(3) الحیاه، ج 6، ص 215.

(4) مکارم الاخلاق، ص 35.

(5) الحیاه، ج 6، ص 237.

(6) همان، ص 216.

(7) طب النبی، ص 21.

(8) بحار الانوار، ج 73، ص 84.

(9) نهج الفصاحه، ص 304.

(10) الحیاه، ج 6، ص 215.

(11) الکافی، ج 6، ص 485.

(12) من لا یحضره فقیه، ج 1، ص 129.

(13) بحار الانوار، ج 73، ص 85.

(14) همان، ص 112.

(15) سنن النبی، ج 1، ص 198.

(16) مکارم الاخلاق، ص 42.

(17) بحار الانوار، ج 73، ص 140.

(18) نهج البلاغه، حکمت 20.

(19) همان، حکمت 325.

(20) الحیاه، ج 1، ص 568.

(21) همان.

(22) نهج البلاغه، نامه 53.

(23) تصنیف غرر الحکم، ص 252.

(24) بحار الانوار، ج 74، ص 167.

(25) خصال، ج 1، ص 100.

(26) نهج البلاغه، نامه 53.

(27) تحف العقول، ص 285.

(28) همان، ص 112.

(29) بحار الانوار، ج 74، ص 167.

(30) وسائل الشیعه، ج 16، ص 97.

(31) بحار الانوار، ج 16، ص 150.

(32) همان، ج 72، ص 359.

(33) همان، ج 33، ص 358.

(34) همان، ج 78، ص 7.

(35) الحیاه، ج 1، ص 552.

(36) بحار الانوار، ج 72، ص 355.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا