- مصرف و بهرهبرداری
همانگونه که آدمیان در سایر رشتههای علمی و عملی یکسان نیستند، در مسائل اقتصادی نیز همسان نیستند؛ مانند تفاوت گردش خون در رگهای بدن که در برخی از آنها، خون بیشتر و در بعضی خون کمتری به تناسب همان رگها جریان دارد و این تفاوت، بر اساس نظم طبیعی و تفاوت استعدادهای آنهاست. در نیازهای جامعه نیز همینگونه تفاوت هست؛ در برخی اقتضای هزینه کردن بیشتر است و در بعضی به ثروت و هزینههای کلان نیاز نیست و این تفاوت، برخاسته از نیازهای طبیعی جامعه است، بنابراین اگر در قسمت پرهزینه، ثروت کمتر صرف گردد یا در بخش کمهزینه، ثروت بیشتری خرج شود، تعادل جامعه بر هم خواهد خورد.
در قرآن به بهرهبرداری از نعمتهای الهی سفارش شده و همه سفارشها درباره کار و تولید و اهمیت آن برای ایجاد زمینه مصرف درست در جهت رشد و تعالی انسان است. مصرف یاد شده نیز یا برای تأمین نیازهای فردی یا اجتماعی است.
قرآن مال را امانت الهی میداند و در سوره نور، آیه 33 میفرماید: «… از مالی که خدا به شما ارزانی کرده است به ایشان بدهید؛ … وَ آتُوهُمْ مِنْ مالِ اللَّهِ الَّذی ءَاتَئكُم …».
در سوره حدید، آیه 7 نیز میفرماید: «ای مؤمنان! ایمان به خدا و رسول را در خود تقویت کنید و از اموالتان که خدا شما را در آنها جانشین قرار داده است در راه خدا انفاق کنید * آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ أَنْفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُمْ مُسْتَخْلَفينَ فيهِ».
بر این اساس، امام صادق علیهالسلام فرمودهاند:
«خدا اموال را برای اینکه در جهت الهی هزینه کنید به شما عطا فرموده است؛ نه اینکه ثروت جمع آوری کنید». (1)
- هدف مصرف
خدا در قرآن مال و ثروت را نعمت خود به بندگان و زمینه شکرگزاری آنان میشمارد و میفرماید:
«وَ لَقَدْ مَكَّنَّاكُمْ فِي الْأَرْضِ وَ جَعَلْنا لَكُمْ فيها مَعايِشَ قَليلاً ما تَشْكُرُونَ * ما تسلّط و مالكيّت و حكومت بر زمين را براى شما قرار داديم و انواع وسايل زندگى را براى شما فراهم ساختيم اما كمتر شكرگزارى مىكنيد!»
در آیه دیگر، در پاسخ کسانی که دستورهای دین را به امور اخروی محدود کرده، تلاش میکنند معارف و احکام اقتصادی را از دین حذف کنند و دین را صرفاً امری معنوی جلوه دهند در سوره مائده، آیه 87 میفرماید:
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُحَرِّمُوا طَيِّباتِ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَكُمْ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدينَ * اى كسانى كه ايمان آوردهايد! چيزهاى پاكيزه را كه خداوند براى شما حلال كرده است، حرام نكنيد! و از حدّ، تجاوز ننماييد! زيرا خداوند متجاوزان را دوست نمىدارد.»
در اسلام، «اعتقاد» اصل است نه «اقتصاد»؛ لیکن توده مردم تاب و توان سختی و فقر را ندارند و ممکن است بر اثر دشواری معیشت، قدرت حفظ دین از آنها گرفت شود، از این رو پیامبر اکرم درباره اقتصاد و لزوم تأمین و تعدیل ثروت با اشاره به نان که سمبل نعمتهای دنیوی است از خدا چنین میخواهد:
«بار خدایا! نان ما (اقتصاد سالم و جامع) را برکت ده و میان ما و نان ما جدایی نینداز، زیرا اگر نان نباشد، روزهداری و نمازگزاری و انجام دادن واجبات دینی دشوار است.» (2)
مراد از نان، اقتصاد سالم و جامع جامعه است که هزینه مسکن، پوشاک، درمان، تحصیل، و مانند آنها را شامل میشود.
مصرف در نگرش الهی حدودی دارد که انسان را در رشد و تعالی فردی و جمعی، یاری میدهد و اگر از حدود آن کاسته یا بر آن افزوده شود، نظام معیشت آسیب میبیند. امساک در هزینه کردن و نیز محروم کردن دیگران از نعمتهای الهی، «بخل» است و زیادهروی در هزینه کردن، «اسراف» شمرده میشود، بنابراین مصرف از هر دو سو محدودیت دارد و تجاوز از آن نکوهیده است و تنها به اعتدال و میانهروی در آن سفارش شده است.
مسأله ثروت و بهرهبردارى از آن يكى از موضوعات مهم و اساسى مكتبهاى اقتصادى است. اسلام نيز ثروت را در راه انسانيت و تحقق آرمانهاى بلند بشرى به كار مىبرد و آن را وسيله رسيدن به سعادت واقعى مىداند. از اين رو، پيروانش را به كسب و بهرهبردارى از مال در آن جهت مقّدس، تشويق كرده است.
بهره بردارى از ثروت، وقتى به شكل صحيح و در طريق اهداف اصيل انسانى باشد و انسان را در اقامه عدالت و ايجاد روابط برادرى، يارى كند، از پايههاى اقتصاد اسلامى شمرده مىشود و تلاش در مسير آن، در بينش اسلامى، عبادت بوده و انحراف از آن موجب طغيان و سركشى، هلاكت و وبال صاحبش خواهد شد. در ديدگاه اسلام، جريان ثروت در جامعه و بهرهبردارى از آن، به شكل صحيح، اهميت ويژهاى دارد و در مقابل، ركود و انباشته شدن ثروت امرى ناپسند و محكوم شناخته شده است.
رسول خداصلى الله عليه وآله فرمود:
«نِعْمَ الْمالُ الصَّالِحُ لِلرَّجُلِ الصَّالِحِ * چه نيكوست مال خوب دردست مرد صالح». (3)
على عليه السلام فرمود:
«أَلْمالُ وَبالٌ عَلى صاحِبِهِ أِلَّا ما قُدِّمَ مِنْهُ * مال، وبالى برصاحبش است، مگر آنچه ازآن پيش فرستاده باشد (يعنى در كار خيرى صرف كرده باشد).». (4)
امام صادق عليه السلام فرمود:
«لاخَيْرَ فيمَنْ لايُحِبُّ جَمْعَ الْمالِ مِنْ حَلالٍ، يَكُفُّ بِهِ وَجْهَهُ وَيَقْضى بِهِ دَيْنَهُ وَ يَصِلُ بِهِ رَحِمَهُ * كسى كه جمع آورى مال را، از راه حلال، به منظور حفظ آبرو و اداى قرض وصله رحم، دوست نداشته باشد خيرى در او نيست». (5)
بنابراين، ثروت بايد به شكل صحيح و مشروع در جريان باشد و مردم نيز از عايداتش به نحو صحيح بهره گيرند تا استقلال اقتصادى و زدودن ريشه فقر و محروميت رابه ارمغان بياورد.
- راههاى بهره بردارى از مال
در قرآن كريم از اموال به «خير» تعبير شده است و خير بودن اموال، وقتى تحقق پيدا مىكند كه در جهت صحيح و مشروع، به كار گرفته شود و در راهى كه خدا فرموده مصرف گردد، تا پس اندازى جاودان باشد. قرآن مجيد مىفرمايد:
«وَ ما تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ * آنچه از خير (اطاعت خداوكارنيك) براى خويش مى فرستيد، نزد خدا خواهيد يافت. سوره بقره، آيه 110».
از طرف ديگر، براى اينكه از مفاسد ناشى از توانگرى و مال، ايمن بوده لازم است راههاى صحيح بهرهبردارى ازمال را شرح دهيم:
الف- مصرف
اسلام براى بهره بردارى صحيح از مال، براى مصرف آن، حدّ و مرزى تعيين كرده است. بدين معنا كه برخى از مصارف را واجب، برخى را پسنديده و مطلوب و بعضى ديگر را حرام يا مكروه مىشمارد. از باب نمونه در اسلام، مقدار مصرفى كه براى ادامه حيات و حفظ نفس از ابتلا به امراض و ناراحتيهاى بدنى و روحى لازم است، از نظر اسلام براى افراد واجب مىباشد. ديگر از مصارف واجب، مصارفى است كه مربوط به افرادی که انسان متعهد گشته تا مخارج آنها را تأمین کند مىباشد بنابراین انسان بايد نيازهاى متعارف زندگى همسر و فرزندان و ساير افرادی تحت نظر خود را تأمين كند. در اين زمينه بايد شرايط جغرافيايى و اجتماعى، براى ميزان مصارف آنان مورد نظر قرار گيرد.
شهيد اوّل قدّس سره مىنويسد:
برمرد واجب است چيزهايى از قبيل خوراك، پوشاك، مسكن، وسائل آرايش و نظافت كه همسرش به آن نياز دارد، برايش فراهم كند، بگونهاى كه در مورد زنان امثال وى، عادت و رسم است. و در زمستان، لباسهاى گرم و غيره تهيه كند و حتى درصورت نياز، لباسهاى زينتى و تجمّلى به حسب متعارف برايش فراهم نمايد. (6)
و همچنين از نظر شرع، استفاده از نعمتهاى الهى با رعايت شرايط و ضوابط آن، مانند حلال بودن منبع درآمد، نبودن اسراف و تبذير و اداى حقوق ديگران، پسنديده و مطلوب است نظير استعمال عطر و بوى خوش، انفاقها، صدقات مستحب و هديههايى كه انسان به ديگران مىدهد، اطعامها، اكرامها و پذيراييهاى دوستانه مؤمنان نسبت به يكديگر و ….
ب- سرمايهگذارى
سرمايهگذارى در جهت راه اندازى كارهاى توليدى و توسعه آن نيز يكى ديگر از راههاى صحيح بهرهبردارى از ثروت است؛ كارهاى توليدى به اندازهاى اهميت دارد كه حتى رهبران الهى با اينكه حق تأمين زندگى خود را از بيت المال داشتند، به كارهاى توليدى مىپرداختند، تا از بيتالمال بى نياز گردند. چنانكه در سيره عملى امامان معصوم عليهمالسلام نيز بخوبى نمايان است. على عليهالسلام مىفرمايد:
«خداوند به حضرت داود (ع) وحى فرستاد كه تو خوب بندهاى هستى؛ اما تنها اشكال كارت اين است كه از بيت المال مىخورى و با دست خود كار نمىكنى.
او به دنبال اين جريان، چهل سال گريست، تا اينكه خداوند، آهن را برايش نرم كرد و هر روز يك زره مىساخت و آن را به هزار درهم مىفروخت، و سيصد وشصت زره ساخته و آن را به سيصد و شصت هزار درهم فروخت و از اين طريق از بيت المال بى نياز شد». (7)
درباره اهميّت و ارزش كارهاى توليدى، صنعت، كشاورزى و خودكفايى در اين زمينه سفارشهاى زيادى از پيشوايان اسلام وجود دارد. از جمله اينكه اميرمؤمنان عليهالسلام در فرمان معروفش به مالك اشتر توصيه مىكند:
«سفارش مرا در مورد بازرگانان و صاحبان صنايع بپذير، و آنها را به نيكوكارى سفارش كن، بازرگانانى كه در شهر ساكنند، يا آنان كه همواره در سير و كوچ كردن مىباشند، و بازرگانانى كه با نيروى جسمانى كار مىكنند (صنعتگران)، چرا كه آنان منابع اصلى منفعت، و پديد آورندگان وسايل زندگى و آسايش، و آوردندگان وسايل زندگى از نقاط دور دست و دشوار مىباشند، از بيابانها و درياها، و دشتها و كوهستانها، جاهاى سختى كه مردم در آن اجتماع نمىكنند، يا براى رفتن به آنجاها شجاعت ندارند». (8)
گذشته از اين گونه سفارشات، در فقه اسلامى نيز ابوابى تحت عنوان مضاربه (سرمایه گذاری)، مزارعه (کشاورزی)، مساقات (باغداری) و اجاره وجود دارد كه از سرمايهگذارى در كارهاى توليدى، و تجارى و بهرهبردارى از ثروت در اين امور سخن مىگويد كه تفصيلش در كتابهاى فقهى ذكر شده است.
مطالب بالا بيانگر اين نكته است كه يكى از راههاى مهمّ و صحيح بهرهبردارى از مال كه در استقلال اقتصادى، خودكفايى و ريشهكن كردن فقر و محروميت، نقش اساسى ايفا مىكند، به جريان انداختن ثروت در كارهاى توليدى و سرمايهگذارى در اين جهت است.
ج- در راه اطاعت خدا:
بهرهبردارى از مال در مسير اطاعت و بندگى خداوند متعال، يكى از نعمتهاى بزرگ محسوب مىشود و هر چه در اين راه مصرف گردد، باقى بوده و سعادت دنيا و آخرت انسان را تأمين خواهد كرد، امّا ثروتى كه در مسير اطاعت خدا به كار نرود، رو به فنا و نابودى بوده و مايه رنج و سختی انسان مىشود.
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود:
«فرزند آدم مىگويد: مال من، مال من. آيا از مال تو جز آنچه صدقه دادى و باقى گذاشتى براى توست؟ يا آنچه كه خوردى و فانى كردى، يا آنچه كه پوشيدى و پوسيده كردى؟!» (9)
يعنى آنچه نمىخورى و نمىپوشى و صدقه نمىدهى، بلكه باقى مىگذارى براى ديگران، مال تو نيست، پس يا بايد از مال، بهرهگرفت، يا بايد بهره رساند، آن هم در قالب انفاقات و خيرات. على عليهالسلام فرمود:
«همانا صرف كردن اين مال در طاعت و فرمانبردارى خدا، بزرگترين نعمت و در معصيت و نافرمانى بزرگترين محنت است». (10)
د – كمك به محرومان:
خداوند متعال، فقرا و محرومان را در ثروت توانگران شريك قرار داده، بگونهاى كه اگر حق آنان ادا گردد، ديگر فقيرى در جامعه پيدا نخواهد شد. در اين زمينه، علاوه بر آيات قرآنى، احاديث زيادى از معصومين عليهمالسلام رسيده است كه به بعضى از آنها اشاره مىكنيم:
على عليه السلام فرمود:
«لازم است بر هر كس كه خدا نعمتى را بر او وسعت داده، مردم را به انعامى وسعت دهد». (11)
امام صادق عليهالسلام فرمود:
«سير كردن گرسنگى مؤمن يا زدودن غم او يا اداى قرض او از محبوبترين كارها در پيشگاه خداوند است». (12)
از مطالعه در اين گونه سفارشها بخوبى روشن مىشود كه يكى از راههاى صحيح بهرهبردارى از ثروت، پر كردن خلأ فقر و محروميت جامعه اسلامى است.
ن – كمك به دين خدا و دولت اسلامى:
يكى ديگر از راههاى ارزشمند استفاده از ثروت اين است كه آن را در جهت ترويج و تبليغ دين، تعليم و تربيت اسلامى، نشر كتابها و مجلّات مفيد، تأسيس مراكز تبليغاتى وتحقيقاتى مانند: مساجد، مدارس، دانشگاهها و مانند آن به كار گيرند، تا پايههاى دين و دولت اسلامى در جامعه، استوار گردد و در مقابل تهاجم فرهنگى دشمنان اسلام، همچون دژى محكم، ايستادگى كرده و دين و ايمان مردم را از دستبرد بيگانگان حفظ كند. مصرف مال در موارد بالا از نمونههاى روشن انفاق در راه خداست كه قرآن مىفرمايد:
«وَ أَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ … * در راه خدا انفاق كنيد. سوره بقره، آيه 195».
- تاثير بهرهبردارى صحيح از ثروت در اخلاق
بهره بردارى صحيح از ثروت، علاوه بر تأثير در استقلال اقتصادى، خودكفايى، زدودن فقر و محروميت، حفظ نظام اسلامى و ترويج دين و مانند آن، آثار معنوى و روحى بر اخلاق انسان مىگذارد در بينش اسلامى، بهترين مالها مالى است كه نيكوترين اثر را در سعادت انسان داشته باشد و او را در مكارم اخلاقى وكارهاى خير، يارى كند.
على عليه السلام مى فرمايد:
«بهترين اموال آن است كه نيكوترين اثر را برايت داشته باشد». (13)
و نيز مىفرمايد:
«بهترين اموال آن است كه بر مكارم (و كارهاى خير) يارى كند». (14)
همان گونه كه بهرهبردارى از ثروت در راههاى نادرست و غيرمجاز مانند مصرف آن در كارهاى حرام، ستيزه جويى با دين خدا و رهبران الهى، عيّاشى و خوشگذرانى- روحيات پليد انسانى و روح آلوده به رذايل اخلاقى او را آشكار مىكند، بهره بردارى از ثروت در راههاى صحيح نيز گوهرهاى پاك انسانى مانند شرافت، جوانمردى، سخاوت، عفّت، صبر و غيره را ظاهر مىكند. چنانكه اميرمؤمنان عليهالسلام فرمود:
«مالهاى گوهرهاى مردان و طبيعتهاى آنان را ظاهر مىكند». (15)
چون بهرهبردارى از مال در هر يك از راههاى ياد شده ممكن است اثر مخصوصى بر اخلاق داشته باشد، از اين رو، به خاطر رعايت اختصار فقط به دو حديث از امام على (ع) درباره بذل و بخشش و رسيدگى به بينوايان و محرومان و بهرهبردارى از مال در جهت رفاه حال آنان اكتفا مىكنيم:
«سخاوت و بخشش، دوستى مىآورد و اخلاق را زينت مىدهد». (16)
«بسيارى بذل و بخشش، نشانه شرافت و نجابت است». (17)
خلاصه بحث اینکه، بهره بردارى از ثروت يكى از موضوعات اساسى مكتبهاى اقتصادى است.
اسلام، بهرهبردارى از ثروت را در راه انسانيت و براى تحقق آرمانهاى بلند بشرى و برقرارى نظام عادلانه، صحيح و مجاز مىداند و از آن به عنوان وسيلهاى براى رسيدن به اهداف اصيل انسانى بهرهمىگيرد. از اين رو، پيروانش را به كسب روزى حلال و بهرهبردارى از آن در زمينههاى صحيح، تشويق مىكند، تا سعادت آنها را تأمين كند، به همين منظور، راههاى بهرهبردارى صحيح از مال را بيان نموده است كه عبارتند از: مصرف، سرمايهگذارى و خدمت درجهت اطاعت از خدا، كمك به محرومان، كمك به دين و دولت اسلامى.
اگر از ثروت به شكل صحيح و مجاز، بهرهبردارى گردد، نيكوترين اثر را در سعادت انسان ايفا خواهد كرد و در رسيدن به فضايل اخلاقى و انسانى، ياور او خواهد بود و گوهرهاى پاك نهفته در وجود او (مانند روحيه ايثار و فداكارى، سخاوت، انساندوستى، زهد، عفت وغيره) را شكوفا مىكند و بذر محبتش را در دلها مى نشاند و او را به عنوان الگوى اخلاق اسلامى در جامعه مشهور مىكند.
——————————–
(1) من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 57.
(2) الكافي (ط – دارالحديث)، ج 12، ص 347.
(3) مجموعه ورّام، ج 1، ص 158.
(4) شرح غررالحكم، ج 2، ص 90.
(5) وسائل الشيعه، ج 12، ص 19.
(6) اللمعة الدمشقيه، به تصحيح سيد محمد كلانتر، ج 5، ص 469- 471.
(7) وسائل الشيعه، ج 12، ص 22.
(8) نهج البلاغه، نامه 53.
(9) مجموعه ورّام، ج 1، ص 156.
(10) غررالحكم، ترجمه محمد على انصارى، ج 1، ص 216.
(11) شرح غرر الحكم، ج 5، ص 446.
(12) وسائل الشيعه، ج 16، ص 464.
(13) شرح غررالحكم، ج 2، ص 428.
(14) همان مدرك، ج 3، ص 428.
(15) همان مدرك، ج 1، ص 302.
(16) شرح غررالحكم، ج 2، ص 10.
(17) همان مدرك، ج 4، ص 598.