• نقش مربی

در امر تربیت؛ یکی از عواملی که زمینه‌ساز رشد و تعالی است، مربی و معلم است. و مسلماً در مسير تربیت و رشد، كسى مى‏تواند جلودار و راهنمای خوبی باشد كه خود، راه را به خوبى طى كرده باشد.

امام علی ‏عليه‌السلام فرمودند:

«هركس خود را پيشواى مردم نمود، بايد پيش از ياد دادن به ديگرى، نخست به تعليم نفس خويش بپردازد. (زيرا اثر سخن كسى كه گفتار و كردارش يكسان باشد، بيشتر است، و مردم در مُخالفت با او نمى‏كوشند) و بايد پيش از ادب كردن و آراستن ديگرى به زبان، به روش (در عمل)؛ خود را ادب و آراسته سازد (مثلاً پيش از آنكه به ديگرى بگويد نماز بخوان تا رستگار شوى، بايد خود نماز بخواند) و آموزنده و ادب كننده نفس خود از آموزنده و ادب كننده مردم به تعظيم و احترام سزاوارتر است». (1)

امام ‏عليه‌السلام در اين كلام، دو مطلب اساسى را در موضوع «تربيت‏» بيان فرموده‏اند:

مطلب اول: مربى و معلم بايد قبلاً خودش دانش‏آموخته و تربيت‏شده باشد، آن‏گاه‏ مربى و معلم ديگران شود. سخن گفتن و خطابه و وعظ بدون آگاهى به جز انحراف و گمراهى نتيجه‏اى ندارد.

مطلب دوم: واعظ و مربى بايد با عمل خود ديگران را تربيت و هدايت نمايد. گفتار بدون عمل نه تنها موجب هدايت نمى‏شود، بلكه گاهى ممكن است موجب سلب ‏اعتماد و گمراهى شخص گردد.

البته شخصى، كه هم خودسازى‏كرده و هم مردم را تربيت مى‏كند، مسلماً برتر است از كسى كه تنها گليم خود را از آب ‏مى‏كشد.

تربيت و تعليم دو اصل مسلم  و غيرقابل تفکيک در اسلام است، و علماي اخلاق و حکمت عملي اتفاق دارند که تربيت نيکو، وابسته به مقام مربي است، هر قدر مربي فاضل‏تر و عالم‌تر باشد تربيتش نيکوتر و مؤثرتر است.

نسبت تربيت از جهت بالا و پایین بودن سطح، نسبت مستقيمي با علم و فضيلت مربي دارد.

شکي نيست که بهترين و بالاترين مربيان عالم بشريت حضرت خاتم النبيين (ص) مي‏باشد که در مکتب ربوبي رب‌العالمين تربيت يافته و از مبدأ فياض سرچشمه فضيلت گرفته، و دريچه‏ دل نازنينش با انوار فيوضات رباني چنان منطبق شده است که گویی آیینه صفات الهی است. بهترين و قوي‏ترين شاهد، قرآن مجيد است آنجا که فرمود: «پس بزرگ است خدایی که بهترین آفرینندگان است.» (2)

اين مفاخره درباره‏ تمام‌ترین و کامل‌ترین فرد آفرينش؛ عقل کل و اشرف رُسل است که براي نجات بشر برگزيده شد، و دل‌هاي سياه و سخت و تاريک اعراب را به فاصله کوتاهي چنان تربيت کرد که روشن‏ترين و نرم‏ترين و باعاطفه‏ترين دل‌ها گرديدند. حضرت با دست تواناي همان مردم، نهضت ديني و جنبش جهان‌گيري و قيام علمي در دنياي آن روز کرد.

  • صفات و ويژگى‏هاى مربيان

صفات و ويژگى‏هاى مربيان برتر و شايسته عبارت است از:

  1. نرم‌خویی و مهربانی

از مهم‏ترين رازهاى توفيق در امر تعليم و تربيت اخلاق نيكو و برخورد ملايم با متربيان است.

تمام پيامبران و اولياء الهى بدون استثناء در تربيت انسان‏ها از اين خصيصه‏ والا بهره‏مند بوده و در طريق هدايت شيوه ملايمت و خوش خلقى اولين حربه‏ آنان بوده است. تاريخ و تجربه نيز گواهى مى‏دهد كه مربى موفق كسى است كه بتواند با رفتارى خوش و چهره‏اى گشاده دل متربيان را صيد كرده و آنان را به سوى سجاياى پسنديده و مطلوب هدايت نموده و لغزش‏ها و خطاهاى آنان را اصلاح نمايد. به قولی رفتار و كردار اولياء و معلمان بايد به گونه‏اى باشد كه فرزندان و شاگردان آنان شيفته‏ او باشند، مصاحبت و هم‏نشينى با آنان بايد جذاب، فرح‏انگيز و نشاط‌آور باشد.

 امام حسن مجتبی علیه‌السلام مى‏فرمايد:

«زيباترين زيبايى‏ها اخلاق زيبا و خوش‌رفتارى است.» (3)

  1. رفتار مطابق گفتار

خدای متعال در قرآن كريم مى‏فرمايد:

«آيا مردم را به نيكى (و ايمان به پيامبرى كه صفات او آشكارا در تورات آمده) دعوت مى‏كنيد، اما خودتان را فراموش مى‏نماييد با اين‌كه شما كتاب (آسمانى) را مى‏خوانيد! آيا نمى‏انديشيد؟!» (4)

در تفسیر این آیه امام باقر عليه‌السلام مى‏فرمايند:

«كسانى هستند كه با زبان، عدالت را توصيف و در عمل، خلاف آن را عمل مى‏كنند.» (5)

پيامبر اكرم ‏صلى‌الله‌عليه‌وآله نیز در بیان احوال عالمان بی‌عمل فرمودند:

«شب معراج مردمى را ديدم كه لب‏هاي‌شان با قيچى‏هاى آتشين چيده و به دور انداخته مى‏شد. از جبرئيل پرسيدم: اين‌ها كيانند؟ گفت: خطيبان امت تو هستند كه مردم را به نيكى دعوت مى‏نمايند؛ در حالى كه خود را فراموش نموده‏اند و به گفته خود عمل نمى‏كنند و ايشان قرآن را تلاوت مى‏كنند، آيا در آن تعقل نمى‏كنند؟» (6)

امام صادق‏عليه‌السلام نیز مى‏فرمايند:

«اگر عالم به علم خويش عمل نكند، پند و اندرزش در دل‏هاى شنوندگان فرو نمى‏رود، همان‏گونه كه باران در سنگ صاف فرو نمى‏رود.» (7)

مربيان براى تربيت شايسته نسل آينده، بايد به رفتارهاى خود توجه دقيق داشته باشند. اگر آنان به گفته‏هاى خويش جامه عمل بپوشانند، بهترين، مؤثرترين و پرثمرترين شيوه را در تربيت به كار گرفته و به طور غيرمستقيم و ناخودآگاه متربيان را تحت تأثير قرار داده‏اند.

پندها و نصيحت‏هاى مربيان و والدين زمانى، مؤثر واقع خواهد شد، كه آنان هر يك نمونه‏اى عملى از آن توصيه‏ها باشند، و گفتار خويش را با عمل هماهنگ سازند.

حضرت مجتبى عليه‏السلام در اين رابطه يكى از دوستان خود را كه شايسته تمجيد و ستايش آن بزرگوار بود، با صفات زيبايى ستوده و در ضمن شمارش خصلت‏هاى پسنديده‏ او مى‏فرمايد:

«او آن‌چه را كه عمل نمى‏كرد نمى‏گفت، و كارهايى را كه نگفته بود، انجام مى‏داد.» (8)

البته تطبيق رفتار با گفتار كار آسانى نيست و معمولاً عده‏اى از عهده‏ آن برنمى‏آيند، كه امام مجتبى عليه‏السلام با اشاره به اين دسته مى‏فرمايد:

«روايت كننده‏گان پيام‏ها و آيات الهى بسيار است، اما رعايت كننده و عامل به آن كم مى‏باشد.» (9)

 در صورت مطابق نبودن گفتار با رفتار مطمئناً ساير روش‏ها و تلاش‏هاى مربيان و والدين بى‏ثمر خواهد بود و نه تنها نتيجه تربيتى حاصل نخواهد شد، بلكه در ذهن متربى گفتارها، نصايح و ساير اهداف مطلوب تربيتى سست و سبك و بدون كارآيى و غير قابل عمل، جلوه خواهد كرد.

  1. اخلاص و ايمان به اهداف تربيت

بالاترين سرمايه‏ جاويدان يك مربى اخلاص و ايمان مى‏باشد. اگر مربى به اين صفت دارا باشد هيچ‌گاه از كار تعليم و تربيت خسته نمى‏شود. پدر و مادرى كه مخلصانه و با جان و دل دوستدار تعالى و رشد فرزند خويش هستند از مشكلات طاقت‏‌فرسا و موانع تربيت هراسى به دل راه نمى‏دهند. اولياء و مربيانى كه به خاطر رضاى خدا و با خلوص نيت امر تربيت را انجام مى‏دهند منتظر تحسين و خوش آمد ديگران باقى نمى‏مانند، آنان هرگونه سختى، محروميت و ناملايمات را به جان خريده و راه پيچيده و پرمشقت تربيت را دنبال مى‏كنند. عمل و ايمان به هدف يكى از مهم‏ترين رموز توفيق است زيرا مؤثر واقعى خداوند متعال است و اگر تربيت را براى رضاى او انجام دهيم بر دل‏هاى اثر گذاشته و روش متربی را از رفتار موجود به رفتار مطلوب تغيير خواهيم داد. امام حسن حسن عسکری عليه‏السلام در مورد اهميت اخلاص در عمل فرمود:

«اگر تمام دنيا يك لقمه شود و من آن را در دهان شخصى كه عبادت و عمل خالصانه انجام مى‏دهد بگذارم، باز هم در حق او كوتاهى كرده‏ام.» (10)

با توجه به اين‌كه مؤثر واقعى خدا است، مربى براى تأثير سخن و رفتارش بايد اخلاص داشته باشد و براى خدا تربيت كند. اگر مربى، تمام ابزارهاى تربيت را در دست داشته باشد، اما خدا را در نظر نگيرد، در تربيت موفق نخواهد بود.

  1. عشق به تربيت

مربى بايد دلبسته و عاشق امر تربيت باشد و همّ و غم خويش را در مسير تربيت مصروف دارد اگر مهم‏ترين دغدغه‏هاى پدران و مادران كشاندن كودكان به مسير صحيح زندگى و تربيت باشد و در اين راه با جديت و اهتمام تمام استقامت داشته و پشتكار به خرج دهند، مسلم است كه ثمره‏ شيرين زحمات خود را در آينده‏ نه چندان دور خواهند چشيد و نتيجه‏ تلاش آنان در وجود فرزندانى شايسته و كارآمد متبلور خواهد شد. فرزندانى كه مايه‏ چشم روشنى و افتخار پدر و مادر خواهند بود و والدين با ديدن آنان احساس عزت و سربلندى كرده و از زندگى بيش از پيش لذت خواهند نمود. اما در مقابل والدينى كه به پرورش و تربيت كودكان خود بى‏توجه هستند و كودك را يك موجود بى‏احساس و ابزارى بيش نمى‏دانند و اساساً علاقه‏اى به امر تربيت ندارند چه طور مى‏توانند در آينده صاحب نسلى سعادتمند و دل‌خواه باشند.

پدر و مادرى كه به خاطر علاقه به ثروت و يا شغل و مقام خويش، از كار تربيت فرزندان خود غافل شده و در نگهدارى كودكش به مؤسسات و افراد ديگر رجوع مى‏كند، چگونه مى‏تواند شاهد فرزندانى با عاطفه، با شهامت و با نشاط و مسئوليت‏پذير باشد. براى همين در صورت سهل‏انگارى و مسامحه در امر تربيت فرزندان، به جز پشيمانى چيزى عايد والدين نخواهد شد. امام مجتبى عليه‏السلام مى‏فرمايد:

«نيكى آن است كه با كندى و مسامحه كارى آغاز نشود و دنبال آن منت هم نباشد.» ‏(11)

امر تربيت كودكان كه بالاترين نيكى‏هاست، مسلماً بايد مورد تسامح و سهل‏انگارى قرار نگيرد. كار تربيت در زندگى پدران و مادرانى كه عاشق رشد فرزندان خويش هستند، زمان و مكان نمى‏شناسد، آنان براساس خواسته‏ درونى خويش، از هر روشى و فرصتى براى تحت تأثير قرار دادن كودكان در امر تربيت بهره مى‏گيرند. والدين علاقه‏مند به تربيت فرزند، از وقت و ساير امكانات خويش براى تربيت دريغ نمى‏ورزند و هميشه در صحنه‏ تربيت حاضرند. اما عده‏اى از والدين كه احساس مسئوليت نمى‏كنند و از امر تربيت غافلند، به خيال اين‌كه كودك ابزارى بى‏احساس در دست آن‏هاست، وقت خود را در اشتغالات ديگر صرف مى‏كنند و در پرورش نسل خويش از وقت‏هاى زنده‏ خود، هيچ سرمايه‏گذارى نمى‏كنند و بهترين و با نشاط‌ترين ساعات‌شان را در به دست آوردن زندگى‏هاى مجلل و جاذبه‏هاى لوكس و پرطمطراق آن صرف مى‏كنند و به دنبال تلاش براى رسيدن به قله‏هاى كاذب زندگى تجملاتى و تشريفاتى هستند. از چنين افرادى كه در تربيت فرزند دست به دامن مؤسسات ديگر و يا افراد فاميل مى‏شوند، چگونه مى‏توان داشتن فرزندانى صالح و شايسته سراغ داشت.

  1. خوش گفتارى

سخن گفتن يكى از امتيازات بشر مى‏باشد و ارتباط كلامى يكى از نعمت‏هاى خداوندى است كه انسان اجتماعى را در ارتباط با همنوعان خود يارى مى‏كند. ارتباط گفتارى بهترين و راحت‏ترين و كم هزينه‏ترين وسيله تربيتى است كه اگر با موازين درست انجام شود بهره‏هاى خوبى را نصيب مربيان و والدين خواهد نمود.

به كار بردن كلمات احترام‏آميز و عبارات مهرافزا و دل‌نشين در برخورد با متربيان و به طور كلى در ارتباط با هر مخاطبى تأثير فوق‏العاده در جذب و انعطاف طرف مقابل دارد. يك فروشنده‏ خوش‌گفتار در دل مشتريان خود نفوذ مى‏كند و يك مبلغ، مربى، معلم و صاحب هر شغل و حرفه‏اى مى‏تواند با جمله‏هاى محبت‌آفرين مخاطبين خود را جذب كرده و آنان را تحت تأثير عاطفى قرار دهد.

البته اين سخن زمانى نتيجه مى‏دهد كه انسان از دورويى و نفاق و چاپلوسى بر كنار باشد و حقيقتاً گوينده‏ كلمات زيبا از ته دل مخاطبين خود را دوست داشته و با ارادت قلبى آن سخنان را ادا كند، و گرنه همين روش تأثيرگذار در صورت كاذب و مصنوعى بودن بدترين تأثير را در شنونده گذاشته و تنفر شديد ايجاد خواهد كرد.

پدران و مادران آگاه در گفت‌‌وگوهاى خود با فرزندان خويش به بهداشت روانى آنان توجه كرده و صميمانه از گفتارى خوب و كلمات دلنشين بهره مى‏گيرند. يك مربى آگاه مى‏تواند متربيان خود را با گفتارهاى دل‌نشين شيفته خود نموده و از خود شخصيت قابل قبولى براى آنان بسازد. مربيان و والدين از به كار بردن الفاظ زشت و تحقيرآميز، سركوفت زدن و ساير عبارات و كلماتى كه به نابودى شخصيت يك كودك و نوجوان مى‏انجامد، بايد كاملاً خوددارى نمايند.

متأسفانه بعضى مربيان و والدين در حضور ديگران فرزندان و شاگردان خود را تحقير مى‏كنند و با اعمال نادرست خويش شالوده‏ شخصيت فرزندان خويش را ويران مى‏سازند و نتيجه‏ آن يأس و نااميدى، سردرگمى، بحران هويت، و ده‏ها مشكل روحى ديگر براى فرزندان مى‏باشد. امام مجتبى عليه‏السلام آن‌چنان زيبا سخن و خوش گفتار بود كه مخاطبين را به خود جذب نموده و تحت تأثير قرار مى‏داد و علاوه بر اين كه از به كار بردن كلمات نامناسب پرهيز مى‏نمود مؤمنين را نيز از آن باز مى‏داشت، آن حضرت در جمله‏اى فرمود:

«انسان با ايمان طعنه نمى‏زند و با لقب‏هاى زشت و كلمات ركيك ديگران را خطاب نمى‏كند.» (12)

در مورد سيره تربيتى پيامبر اكرم صلى‌الله‌عليه‌وآله آمده است:

«هر گاه از پيامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله حاجتى خواسته مى‏شد، آن را برآورده مى‏كرد و اگر امكان رفع نياز سائل نبود او را با زبان خوش و سخنان دل‌نشين و چهره‏اى گشاده جواب مى‏گفت.»

  1. اعتدال و پرهيز از شيوه‏هاى ناشايست

اعتدال در به كارگيرى روش‏هاى تربيتى از جمله‏ صفاتى است كه بايد يك مربى آن را رعايت نمايد، زيرا هر چيزى هر قدر زيبا و شيرين و دوست داشتنى باشد، افراط در آن موجب مى‏شود ديگران دلزده شده و از آن نوعى نفرت داشته باشند و انسان را خسته و ملول مى‏كند. امر تربيت هم از اين گفته مستثنى نيست. براى يك مربى برتر شايسته نيست كه در اعمال روش‏هاى تربيتى به ويژه در تربيت دينى زياده‏روى نموده و از دايره‏ اعتدال بيرون رود، براى اين كه در اين صورت نتيجه‏ تلاش برعكس شده و به ضد تربيت تبديل خواهد شد. به عنوان مثال مربى اگر در تربيت دينى سخت‏گير باشد، موجبات ملالت و دين‌گريزى متربيان را فراهم خواهد نمود و اين همان چيزى است كه مخالفين و دشمنان تربيت دينى مى‏خواهند. امام مجتبى عليه‏السلام مى‏فرمايد:

«هرگاه انجام دادن اعمال مستحبى به واجبات لطمه بزند [و موجب خستگى و اتلاف وقت شده و در نتيجه باعث ‌زدگى و فوت شدن واجبات شود] آن‏ها را ترك كنيد.» (13)

در اين جا لازم است اضافه كنيم كه در تربيت دينى، شايسته است كه دستورات، راهنمايى‏ها و احكام زيباى دين مبين اسلام در قالب‏هاى دل‌پسند و زيبا و با روش‏هاى خوب و ستوده عرضه شود، تا نتيجه‏ مطلوب به دست آيد، ارائه مطالب خوب و سازنده‏ تربيتى با روش‏هاى ناشايست و غلط نتيجه‏اى جز بدبينى و گريزاندن جوانان و نوجوانان از اسلام نخواهد داشت.

  1. استقامت و پشتكار

در كار تربيت، يك مربى ممكن است با انواع مشكلات و موانع روبه‌رو شود، ناسازگارى فرزندان، بيمارى‏هاى گوناگون، همسران ناموافق، مشكلات شغلى، و اختلالات روانى اعضاى خانواده و ده‏ها نمونه ديگر، ممكن است براى يك پدر يا مادر و يا ساير مربيان، به وجود آيد، در اين‌گونه موارد سزاوار است كه آنان با بردبارى، حوصله، استقامت و پشتكار اين موانع را تحمل نموده و به اهداف والاى تربيت بينديشند.

رسول گرامى اسلام تحمل سختى و مشكلات در راه تربيت و اصلاح فرزند را به منزله‏ جهاد در راه خدا مى‏داند و مى‏فرمايد:

«اى مردم! همه‏ شما نسبت به زيردستان خويش نگهبان و مسئول هستيد، كسى كه به اصلاح خويش و ديگران مشغول است، همانند كسى نيست كه تنها به اصلاح خود مى‏پردازد. كسى كه آزار ديگران را تحمل مى‏كند، همانند كسى نيست كه در رفاه و آسايش به سر مى‏برد، تحمل سختى‏هاى خانواده و فرزند به منزله‏ جهاد در راه خداست.» (14)

و حضرت مجتبى عليه‏السلام نيز سختى‏هاى زندگى را كليد پاداش عنوان نموده و انسان را به تحمل سختى‏ها و مشكلات توصيه مى‏كند و مى‏فرمايد:

«مصيبت‏ها و سختى‏هاى زندگى كليدهاى پاداش است.» (15)

تحمل سختى‏ها و مشكلات انسان‌ساز و سعادت‌آفرين است و هيچ‌كس بدون رنج و مصيبت به اهداف خويش نرسيده است. پدر و مادرى كه در برخورد با حوادث دردناك و مشكلات طاقت فرساى زندگى مقاومت كرده و بردبارى از خود نشان دهند و خود را در پيچ و خم‏ها و پستى و بلندى زندگى نبازند، فرزندان آنان نيز اين چنين صبور و مقام خواهند بود.

امام مجتبى عليه‏السلام در گفتارى نغز فرمود:

«افراد با ايمان در سختى‏ها به خدا پناه مى‏برند.» (16)

مربيان برتر شخصيتى متين و استوار دارند، آنان در تندبادهاى حوادث و ناملايمات، پناهگاهى امن و پايدار براى فرزندان و نوجوانان خويش محسوب مى‏شوند.

  1. سعه‏ صدر و عذرپذيرى

سعه صدر و روحيه‏ عذرپذيرى در امر تربيت امرى لازم و ضرورى مى‏باشد. مربيان موفق مى‏دانند كه كودك از روى ناآگاهى اشتباهاتى انجام مى‏دهد، نوجوان در اثر غرور در رفتارهاى غلط خود پافشارى مى‏كند، در برخى كودكان و نوجوانان ناهنجارى‏هايى از قبيل شرارت، خشونت و عصبانيت ديده مى‏شود. اما بعد از مدت كوتاهى اين حالت برطرف شده آنان متوجه خطاى خود مى‏شوند و با زبان حال يا زبان قال عذرخواهى مى‏كنند. در اين حالات مربيان آگاه، با سعه صدر خطاهاى آنان را ناديده گرفته و با روحيه‏ عذرپذيرى كه دارند از اشتباه آنان چشم‏پوشى مى‏كنند. حضرت مجتبى عليه‏السلام در يك عبارت زيبايى مى‏فرمايد:

«اگر كسى در يك گوشم به من فحش دهد و در گوش ديگرم از من عذرخواهى كند، من از او قبول مى‏كنم.» (17)

اگر ما خطاهاى فرزندان را ناديده نگيريم و اشتباهات آنان را كم اهميت جلوه ندهيم، كمترين نتيجه‏ آن، احساس كمبود شخصيت و از دست دادن اعتماد به نفس، در فرزندان خواهد شد. در احاديث مى‏خوانيم كه امام دوم شيعيان در يك رفتارى پسنديده، خصيصه‏ى عذرپذيرى را به عنوان يك خصلت مطلوب براى مربيان عالم ارائه نمود.

جمعى از سادات بنى‏هاشم، شبى در منزل حضرت امام حسن مجتبى عليه‏السلام مهمان بودند و از موضوعات مختلف سخن مى‏گفتند، هنگام صرف غذا رسيد، در اين موقع يكى از خادمين حضرت، مشغول خدمت‌گزارى و پذيرايى گرديد. او همين‌طور كه غذاى داغ را تقسيم مى‏كرد در اثر سهل‏‌انگارى مقدارى از آن بر روى بدن حضرت ريخت و از حرارت آن، پوست بدنش آسيب ديد. غلام از كار خود ناراحت شده و زبان به عذرخواهی گشوده و گفت:

«سرور من! خداوند متعال مى‏فرمايد: «پرهيزگاران خشم خود را فرومى‏برند.»

 امام فرمود: «خشم خود را فرو بردم.»

و غلام ادامه داد: «و از خطاى مردم مى‏گذرند.»

فرمود: «از تو عفو كردم و از خطايت گذشتم.»

غلام اضافه كرد: «و خداوند نيكوكاران را دوست دارد.»

امام فرمود: «تو را آزاده كرده و پانصد درهم نيز به تو بخشيدم.» (18)

  1. سيماى پاكيزه و آراسته

رعايت نظافت و پاكيزگى ظاهر، ناخواسته در ديگران جاذبه ايجاد مى‏كند و اين يكى از ويژگى‏هاى مربيان و والدين موفق مى‏باشد. پدران و مادرانى كه با رسيدگى به وضع ظاهرى خويش و مرتب كردن لباس و پوشش مناسب و تميز، خود را بيشتر در دل فرزندان دوست داشتنى‏تر مى‏كنند، در حقيقت پاكيزگى و آراستگى ظاهر را هماهنگ با پرورش جمال باطنى به فرزندان‌شان مى‏آموزند. براى اين كه كودكان و نوجوانان زيبايى و جمال ظاهرى را دوست دارند، و اساساً عشق به زيبايى از تمايلات فطرى بشر مى‏باشد و تمام طبقات مردم، از اقوام و ملت‏هاى پيشرفته تا عقب افتاده‏ترين افراد جامعه، به اين نكته اذعان دارند. در روايات اهلبيت عليهم‏السلام به پوشيدن لباس تميز زيبا و رسيدگى به وضع ظاهرى بارها تأكيد شده است.

امام مجتبى عليه‏السلام مى‏فرمايد:

«يكى از ويژگى‏هاى مؤمنين اين است كه در عين فقر و نادارى ظاهرى آراسته و پاكيزه دارند.» (19)

آرى مؤمنين هر چقدر هم فقير و بى‏چيز باشند، خود را در ظاهر مفلوك و درمانده و كثيف نشان نمى‏دهند. ظاهر فرد با ايمان جلوه‏اى از ايمان باطنى اوست.

امام مجتبى عليه‏السلام چنان از صورت زيبا و ظاهرى پاكيزه و آراسته برخوردار بود كه حتى توجه دشمنان و مخالفين را به خود معطوف مى‏داشت.

بديهى است كه آراستگى ظاهر با تجمل‌گرايى و تشريفات كاملاً متفاوت است، چرا كه اولى امرى مثبت، مفيد، پسنديده و داراى ارزش مى‏باشد، اما تجمل‏‌گرايى صفتى منفى، ناپسند، و ضد تربيت، تلقى مى‏شود.

تجمل‏گرايى زاييده‏ انديشه‏هاى دنياپرستى، تكبر، تفاخر و هوس‌رانى است و افراط در رسيدگى به وضع ظاهر و اسراف در پوشيدن لباس‏هاى گران‌قيمت و آن چنانى، منجر به تجمل‏گرايى مى‏شود. انسان‏هاى متجمل، جمال معنوى و سيرت زيبا را به بوته فراموشى سپرده و در مظاهر فريبنده‏ دنيا غرق مى‏شوند.

طبق تعليمات اسلامى مربيان برتر در عين اين كه ظاهرى پاكيزه و آراسته دارند، از تجمل‏گرايى شديداً متنفر بوده و آن را از آفات تربيت مى‏دانند. آنان روح تجمل‏گرايى و تشريفاتى را با روح تربيت اسلامى كاملاً در تضاد دانسته و آن را با تعليمات بيگانه مطابق قلمداد مى‏كنند.

———————-

1- نهج البلاغه، ترجمه و شرح  فيض الإسلام، حكمت 70.

2- «تبارک الله أحسن الخالقين»؛ سوره مؤمنون، آیه14.

3- «اِنَّ اَحسَنَ الحَسَن الخُلقُ الحَسَن»؛ وسائل‌الشيعه، ج 12، ص 153.

4- «أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُم‏ وَ أَنْتُمْ تَتْلُونَ الْكِتابَ أَ فَلا تَعْقِلُون»‏؛ سوره بقره، آيه 44.

5- «هُمْ قَوْمٌ وَصَفُوا عَدْلًا بِأَلْسِنَتِهِمْ ثُمَّ خَالَفُوهُ إِلَى غَيْرِهِ»؛ الكافي (ط – الإسلامية)، ج ‏1، ص 47.

6- «رَأَيْتُ لَيْلَةَ أُسْرِيَ بِي إِلَى السَّمَاءِ قَوْماً يُقْرَضُ شِفَاهُمْ بِالْمَقَارِيضِ مِنْ نَارٍ ثُمَّ يُرْمَى بِهَا فَقُلْتُ يَا جَبْرَئِيلُ مَنْ هَؤُلَاء؟ فقال: خُطَبَاءُ أُمَّتِكَ يَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ يَنْسَوْنَ أَنْفُسَهُمْ وَ هُمْ يَتْلُونَ الْكِتَابَ فَلَا يَعْقِلُون»‏؛ إرشاد القلوب إلى الصواب، ديلمي، ج ‏1، ص 16.

7- «إِنَّ الْعَالِمَ إِذَا لَمْ يَعْمَلْ بِعِلْمِهِ زَلَّتْ مَوْعِظَتُهُ عَنِ الْقُلُوبِ كَمَا يَزِلُّ الْمَطَرُ عَنِ الصَّفَا»؛ الكافي (ط – الإسلامية)، ج ‏1، ص 44.

8- «كَانَ لَايَقُولُ مَا لَايَفْعَلُ وَ يَفْعَلُ مَا لَايَقُول»‏؛ تحف‌العقول، ص 234.

9- «فَإِنَّ رُوَاةَ الْكِتَابِ كَثِيرٌ وَ رُعَاتَهُ قَلِيل»‏؛ تحف‌العقول، ص 228.

10- «لَوْ جَعَلْتُ الدُّنْيَا كُلَّهَا لُقْمَةً وَاحِدَةً وَ لَقَّمْتُهَا مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ خَالِصاً لَرَأَيْتُ أَنِّي مُقَصِّرٌ فِي حَقِّهِ»؛ بحارالانوار، ج67، ص245.

11- «الْمَعْرُوفُ مَا لَمْ يَتَقَدَّمْهُ مَطْلٌ وَ لَا يَتْبَعُه‏ مَنٌّ»؛ بحارالانوار، ج 75، ص 113.

12- «إِنَّ الْمُؤْمِن‏… وَ لَا يَطْعُن‏ ‏… وَ لَا يُنَابِزُ بِالْأَلْقَابِ»؛ اعلام‌الدين، ص 137.

13- «إِذَا أَضَرَّتِ النَّوَافِلُ بِالْفَرِيضَةِ فَارْفُضُوهَا»؛ بحارالانوار، ج 75، ص 109.

14- بحارالانوار، ج 72، ص 38.

15- «الْمَصَائِبُ مَفَاتِيحُ الْأَجْر»؛ بحارالانوار، ج 75، ص 113.

 16- «إِنَّ الْمُؤْمِنَ عَوَّاذٌ بِاللَّه»؛‏ اعلام الدين، ص 137.

17- امام مجتبى علیه‌السلام، ص 183، به نقل از احقاق الحق، ج 11، ص 116.

18- «و الْكاظِمينَ الْغَيْظَ* وَ الْعافينَ عَنِ النَّاس*وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِين»؛ سوره آل عمران، آیه 134.

19- «تَجَمُّلًا فِي فَاقَةٍ»؛ اعلام الدين، ص 137.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا