- محیط مناسب تربیتی
یکی از عوامل مهم تغییر خلق و خوی انسانی، شرایط مختلف محیطی است.
از میان عوامل گوناگونی که در تربیت نقش دارند، نقش محیط، بسیار اهمیت دارد. منظور از محیط؛ «تمام عوامل خارجی است که پیرامون انسان از زمان جنینی تا مرگ وجود دارد». حتی حالات داخلی رحم مادر از نظر گرما و سرما و طرز نگاهداری آن برای جنین نوعی محیط محسوب میشود و نمو جنین تحت تأثیر این عوامل خارجی قرار دارد.
اگر معنای وسیعتری را برای محیط در نظر بگیریم باید بگوییم: محیط؛ عبارت از هر امری است که انسان را احاطه کرده است.
بنابراین هر چه انسان رشد میکند دایره محیط او وسعت مییابد.
از این رو، به جز خواص ذاتی، وراثتی و فطری، کلیه عواملی که در دوران زندگی به اشکال گوناگون، انسان را تحت تأثیر قرار میدهند «عوامل محیطی» نامیده میشوند.
- اقسام محیط
عوامل محیطی بسیار است ولی در تقسیم اولیه، میتوان آن را به دو قسم مادی و معنوی تقسیم نمود:
1- محیط مادی
محیط مادی عبارت است از: آب و هوا، نور، حرارت، مسکن، خوراک و پوشاک و بالاخره هر امر مادی که انسان به وسیله آن، پوشیده و احاطه شده است.
تردیدی نیست که محیط طبیعی در انسان مؤثر است و از نظر اخلاق، حالات خاصی را در افراد ایجاد مینماید. غالباً جود و سخا، و شجاعت در صحرانشینان و کسالت و سستی در محیطهای گرم و علاقه به استقلال و بزرگواری در کوهنشینان و رضا و قناعت در محیط کشاورزی و علاقه به کوشش و کار در محیطهای سردسیر دیده میشود.
2- محیط معنوی
محیط معنوی شامل عواملی مانند عوامل فرهنگی؛ از قبیل مجلات و کتب و روزنامه و رادیو و سینما و تلویزیون و کنفرانسها و امثال آن میشود.
اگر در نظر بگیریم که انسان میتواند از طریق رادیو و تلویزیون مطالب و شنیدنیها و دیدنیها را از هر نقطه عالم بشنود و ببیند، میفهمیم که محیط معنوی او در زمان حاضر شامل وطن جغرافیایی او میشود. این پیوستگی فرهنگی میان اجزاء عالم با وسایل ارتباط جمعی، محیط معنوی انسان را به قدری وسیع و گسترده ساخته که شامل تمام جهان میشود، حتی پهنه هستی را در برمیگیرد.
محیط؛ در مقوله تعلیم و تربیت، بیشتر شامل محیط خانه و خانواده و مدرسه میگردد.
عوامل بیرونی میتوانند بر خصوصیات و استعدادهای ذاتی و فردی شخص تأثیر گذاشته و «شخصیت» وی را دگرگون سازند.
اهمیت محیط، در شکلگیری شخصیت و اخلاق، به حدی شایان توجه است که گاهی میتوان گفت محیط و تأثیرات آن هستند که شخصیت را میسازند.
در بسیاری از موارد دستکاری محیط و فراهم نمودن محیط تربیتی مساعد و مناسب، میتواند رفتار، افکار و خصلتهای تربیت شونده را تغییر دهد و ویژگیهای جدید را جایگزین سازد.
با فراهم نمودن بستر مناسب میتوان امکان پدید آمدن فضایل اخلاقی را در حد بالایی فراهم آورد و بر عکس از ایجاد زمینههایی که امکان باروری منفی دارد و میتواند رذایل اخلاقی را بپرورد، پیشگیری کرد.
رهنمودهای اسلام در این زمینه قابل توجه است:
- انتخاب همسر شایسته
اولین محیط پرورش اخلاقی دامان مادران است. از این رو در انتخاب همسر که یکی از گامهای اساسی در رشد فرزند صالح است، باید به فضایل اخلاقی وی توجه شود. حضرت رسول اعظم صلیاللهعلیهوآله در این باره میفرمایند:
«بنگر فرزند خود را در کجا قرار میدهی که خون (ژن)، تأثیر خود را باقی میگذارد». (1)
و امام علی علیهالسلام نیز فرمودهاند:
«سجایای اخلاقی افراد، دلیل پاکی و فضیلت خانوادگی آنهاست». (2)
درباره منع ازدواج با افرادی که در خانوادههای نابهنجار پرورش یافتهاند یا دارای ضعف عقل و حماقتاند، نیز روایات فراوانی آمده است.
امیر مؤمنان علیهالسلام در نامه خود به مالک اشتر، به این عنصر زمینهساز چنین اشاره میکنند:
«لازم است در حوزه اداری از افراد بافضیلت استفاده کنی؛ همانها که در خاندانهای شریف به وجود آمده و با حُسن سابقه و نیکنامی زندگی کردهاند؛ مردمی که دارای رشادت، شجاعت و صاحب همتی بزرگ و سخاوتاند؛ زیرا چنین مردمی کانون کَرم و شاخه درخت نیکی و فضیلت هستند». (3)
بنابراین فرزندانی که در دامان مادران شایسته و زیر چتر حمایت پدران با فضیلت، رشد مییابند، مهمترین عنصر پشتیبان در تربیت اخلاقی را دارند.
- نام نیک
انتخاب نام شایسته برای کودک نیز بر شخصیت آینده او تأثیر بسزایی دارد. اسلام عزیز بر این امر بسیار تأکید نموده است و آن را یکی از حقوق واجب فرزندان دانسته است:
«حق فرزند بر پدرش این است که نامش را نیکو گرداند». (4)
از کارهای زیبایی که پیامبر اسلام در زمینه ترویج نام نیک انجام میداد این بود که نامهای زشت مردم و سرزمینها را به نامهای نیک تغییر میدادند. (5)
- محل زندگی، تحصیل و کار
انتخاب محل زندگی (کشور، شهر یا روستا، محله و همسایگان) نیز از عناصر زمینهساز است. همچنین انتخاب محل تحصیل، کار، دوستان و همکاران همگی در زمینهسازی تربیتی اهمیت دارند.
- سالمسازی محیط
عناصر و افراد ناسالم، در هر محیط به طور طبیعی وجود دارند. بدون تردید محیط فاسد و ناسالم، امر تربیت اخلاقی را دشوار و چه بسا ناممکن میسازد. از این رو سالمسازی محیط که تقریباً معادل احیای فریضه امر به معروف و نهی از منکر است وظیفهای عقلی انسانی و نیز تکلیفی دینی برای همگان است. مقصود از این شیوه، ایجاد و احیای خوبیها و حذف و طرد امور ناپسند، در میان آحاد جامعه است. نکات زیر اهمیّت و ابعاد امر به معروف و نهی از منکر را که در حقیقت آسان کننده تربیت اخلاقی در جامعه است، روشنتر میکند:
- امر به معروف و نهی از منکر، به وضوح این نکته را در بردارد که دعوت باید به یک امر شناخته شده شرعی و مطلوب عقلی باشد. از این رو هرگاه سخن از واجب یا حرام شرعی است، باید پشتوانه فرهنگی آن ایجاد شود و به عنوان یک معروف یا منکر نزد غالب مردم شناخته شود. در چنین شرایطی است که امر به معروف و نهی از منکر مقبولیت و تأثیر همگانی خواهد داشت. به عبارت دیگر مشکل در دشواری امر به معروف و عدم پذیرش کلی آن نیست، بلکه در موارد و مصادیق خاصی است که معروف بودن یا منکر بودن آن به قدر کافی و مستدل برای مردم بیان و روشن نشده است.
- امر به معروف و نهی از منکر، وظیفهای همگانی است، ولی امر و نهی کنندگان باید دارای شرایط خاصی باشند؛ شرایط و مراتب امر و نهی را بدانند و نیز خود معروف و منکر را بشناسند. افزون بر اینها، شیوه بیان و تذکر باید به گونهای باشد که بیشترین احتمال تأثیر را داشته باشد.
- موارد امر به معروف و نهی از منکر باید گسترش یابد و به مصادیق خاصی که امروزه در جامعه شیوع بیشتری دارد (مثل بدحجابی) محصور نگردد. رفتارهای خلاف اخلاق مثل اخذ رشوه، تهمت زدن، غیبت کردن و بدگویی، باید به صورت یک فرهنگ عمومی مورد نهی از منکر و تذکرهای حساب شده قرار گیرند.
- تغییر موقعیت
نیرومندی و اثرگذاری شرایط محیطی گاهی به قدری است که تربیت اخلاقی فقط با جابهجایی و تغییر موقعیت، ممکن میگردد. اگر چه تغییر محیط معمولاً هزینه اقتصادی و روانی بالایی دارد، اما به عنوان آخرینِ شیوه ایجاد محیط تربیتی مساعد، اجتنابناپذیر میگردد.
«هجرت» از جمله دستوراتی است که در دین توصیه شده و گاه به حدّ وجوب میرسد. به گفته قرآن مجید، در سوره توبه، آیه 71 هنگامی که فرشتگان برای قبض روح عدهای میآیند، آنان نامطلوب بودن محیط را بهانه و عذرِ خود میشمارند، امّا فرشتگان میگویند:
«أَ لَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا * مگر سرزمین خدا، پهناور نبود که مهاجرت کنید!؟».
کسی که در خانه و محلهای که اهالی آن شرایط مساعد برای تربیت شایسته خود یا فرزندانش را ندارند، زندگی میکند، با استفاده از همین شیوه (مهاجرت) میتواند امکانات جدیدی را برای رشد و تحول اخلاقی اعضای خانواده خود فراهم کند.
جلسهای را که امکان جلوگیری از اعمال خلاف اخلاق در آن وجود ندارد، باید ترک گفت؛ طبق هشداری که در سوره مدّثّر، آیات 45- 40 آمده است:
«مَا سَلَکَکم فیِ سَقَرَ … وَ کُنَّا نخُوضُ مَعَ الخْائضِینَ * و سؤال میکنند از مجرمان: چه چیز شما را به دوزخ وارد ساخت!؟ … گویند و پیوسته با اهل باطل همنشین و همصدا بودیم».
اسلام در ترسیم برنامه روزانه یک مسلمان نیز از این روش مدد میجوید و او را به حضور مستمر و به موقع در کانونهای مذهبی همچون مساجد فرا میخواند. این خود نوعی تغییر موقعیت است؛ اگر چه هجرت محسوب نمیشود. افزون بر آن، نوعی نشاط و طراوت اخلاقی به فرد میبخشد و او را از محیط یکنواخت و چه بسا نامساعد روزانه جدا میسازد.
محیطهای آلوده مخصوصاً محیطی که در آن تظاهر به گناه و فساد اخلاق زیاد است خطر ابتلای به مفاسد اخلاقی را افزایش میدهد و این یک حقیقت غیر قابل انکار است، بنابراین یکی از اقداماتی که جنبه بهداشت اخلاق دارد مبارزه با مفاسد محیط و جلوگیری از تظاهر به گناه و فساد است.
برای اصلاح محیطهای آلوده و فاسد حداکثر کوشش را باید به خرج داد؛ ولی اگر به عللی اصلاح محیط امکان نداشته باشد و بیم آن رود که ماندن در آن محیط موجب آلودگی گردد و محیط سالمتری که امکان مهاجرت به آن هست وجود داشته باشد، چارهای جز «مهاجرت» نیست.
نظیر این موضوع نیز در بیماریهای جسمانی دیده میشود که افرادی که به سلامت خود علاقه مندند، در چنان شرایطی از محیط آلوده فوراً مهاجرت میکنند.
مسأله «مهاجرت» در اسلام اهمیت خاصی دارد و جالب این است که پایه نخستین تاریخ اسلام را تشکیل میدهد. مهاجرت پیامبر اسلام از مکه به مدینه جز رفتن از یک محیط آلوده و نامساعد به یک محیط مساعدتر برای نشر ایمان و فضیلت، نبود.
مهاجرت گروهی از مسلمانان راستین، از مکه به سرزمین حبشه، طبق فرمان پیامبر اکرم نیز نمونه دیگری از این موضوع بود.
مهاجرین صدر اسلام امتیاز و اهمیت بسیاری در تاریخ اسلام دارند و آیات متعددی در قرآن درباره آنان دیده میشود. احادیث متعددی نیز در زمینه مهاجرت از نقاط آلوده به گناه و شرک، به نقاط سالم وارد شده که اهمیت موضوع را روشن میسازد.
خداوند متعال در سوره نساء آیه 100 میفرماید:
«وَ مَنْ یُهاجِرْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ یَجِدْ فِی الْأَرْضِ مُراغَماً کَثِیراً وَ سَعَة * کسی که در راه خدا هجرت کند، جاهای امن فراوان و گستردهای در زمین مییابد».
در ذیل این آیه نقل سخنی از پیامبر اسلام، برازنده است:
«مَنْ فَرَّ بِدِینِهِ مِنْ أَرْضٍ إِلَی أَرْضٍ وَ إِنْ کَانَ شِبْراً مِنَ الْأَرْضِ اسْتَوْجَبَ الْجَنَّةَ وَ کَانَ رَفِیقَ إِبْرَاهِیمَ وَ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِمَا وَ آلِهِمَا * کسی که برای آیین خود از سرزمینی به سرزمین دیگر مهاجرت کند اگرچه به اندازه یک وجب از زمین باشد، مستحقّ بهشت میگردد و همنشین ابراهیم و محمد (دو پیامبر بزرگ مهاجر) خواهد بود». (6)
تأکید مطلب، از جمله: «اگرچه به اندازه یک وجب باشد» روشن میشود و رفاقت و مصاحبت با این دو پیامبر عظیم الشأن به واسطه این است که هر دو اقدام به هجرت فرمودند، ابراهیم علیهالسلام از بابِل که مرکز بتپرستان و نمرودیان بود آهنگ شام و فلسطین کرد و پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله از مکه به مدینه.
از امام عسکری علیهالسلام نیز نقل شده است:
«لا تُطِیعُوا اَهْلَ الْفِسْقِ مِنَ الْمُلُوکِ فَاِنْ خِفْتُمُوهُمْ اَنْ یَفْتِنُوکُمْ عَنْ دِینِکُمْ فَاِنَّ اَرْضِ الله واسِعَة *
از زمامداران گنهکار پیروی نکنید و اگر میترسید شما را از آیین پاکتان منحرف سازند (مهاجرت کنید) زیرا زمین خدا وسیع و گشاده است». (7)
عدم شرکت در مجالس معصیت و گناه که در دستورات اسلام وارد شده نیز یک نوع مهاجرت کوتاه از منطقه معصیت و لغزشگاه و خطر محسوب میگردد و مسلماً برای جلوگیری از سرایت مفاسد اخلاقی و آلوده نشدن به گناه میباشد.
——————-
1- نهج الفصاحة، ص 266.
2- تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص 254.
3- نهج البلاغه، نامه 53.
4- من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 372.
5- «أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلیاللهعلیهواله کَانَ یُغَیِّرُ الْأَسْمَاءَ الْقَبِیحَةَ فِی الرِّجَالِ وَ الْبُلْدَانِ»؛ وسائل الشیعة، ج 21، ص 390.
6- بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج 19، ص 31.
7- البرهان فی تفسير القرآن، ج 4، ص 328.