- مهارت مدیریت منابع انسانی
- اهمیت منابع انسانی و نقش آن در تحقق اهداف
مدیریت منابع انسانی یکی از ضروریترین دانشها برای هدایت کارکنان سازمان است که شاید مهمترین مهارت برای تمام مدیران در سازمانها و تلاشهای گروهی به شمار آید. بدون برخورداری از این مهارت نمیتوان به اهداف متعالی گروهها در سازمان دست یافت.
مدیریت منابع انسانی ارتباط با افراد است. افراد مهمترین منبع سازمان و عامل اصلی قدرت در هر سازمان هستند. این منبع در سازمان «نیروی انسانی» نامیده میشود. شیوه و روش رفتار و عملکرد این نیروهاست که به طور مستقیم بر کیفیت و خدمات اثر میگذارد. طرحها، خط مشیها، برنامهریزیها، اجرای صحیح کارها و کنترل آن با این عامل انجام میگیرد.
هدف مدیریت منابع انسانی از اهداف کلی سازمان جدا نیست؛ زیرا مدیریت منابع انسانی جزئی از مدیریت سازمان را تشکیل میدهد. دانش مدیریت منابع انسانی با پیگیری اهداف زیر در راستای اهداف کلی سازمان گام برمیدارد:
- تأمین نیروی انسانی مورد نیاز
- پرورش و توسعه تواناییها و انگیزه نیروی انسانی
- حفظ و نگهداری نیروی انسانی شایسته از طریق برقراری نظام پرداخت مناسب، متعادل و انگیزهای
- جلب رضایت کارکنان و ایجاد همسویی لازم بین اهداف فردی و سازمانی از
- طریق توجه به نیازهای سطوح بالای انسانی و بهبود زندگی شغلی
بر اساس مطالعات صاحبنظران مدیریت، اهمیت اهداف و وظایف مدیریت منابع انسانی فزاینده است. سازمانهایی که نتوانستهاند در این زمینه موفقیت لازم را به دست آورند از صحنه فعالیت محو شدهاند!
از نتایج مهمی که مطالعات دانشمندان نشان داده این است که اگر تمام وظایف و اقدامات مدیریت منابع انسانی به صورت صحیح در تمام سطوح صورت پذیرد، موجب افزایش انگیزه میگردد.
انسان، آمیخته از تمایلات، افکار، نیازها و ارزشهاست و برای آن که بتوان او را وادار ساخت که با رغبت، نیروی فکری و جسمی خود را برای دستیابی موفقیت آمیز هدفهای سازمان به کار بندد، باید به او توجه کرد و نیازهای مادی، روحی و معنوی او را برآورد. بنابراین میزان انگیزه به اقدامات و عملکرد مدیریت منابع انسانی بستگی دارد. اقدامات اساسی مدیریت منابع انسانی تابع نگرش مدیران عالی سازمان به انسان است.
بدیهی است در مکتب اسلام، که بیش از تمام مکاتب بر انسان و رشد و تعالی او تأکید کرده است، باید به انسان و پرورش او توجه بیشتری شود.
اصولا در اسلام، رشد و تعالی انسانها از عالیترین اهداف است. از سوی دیگر انسانها نیازمند رهبری شدن، مدیریت و هدایت هستند و این نیاز، جزء ذات آنهاست. در واقع مبنا و فلسفه بعثت انبیا نیاز به رهبری بوده است؛ زیرا در وجود انسان، ذخایر و منابع قدرت بیشماری نهاده شده است که خود به آن آگاه نیست؛ بلکه باید مدیر شایسته و اسوهای نیکو، رهبری آن را به عهده بگیرد. اینگونه است که وظایف و مسئولیتهای مدیران به ویژه مدیران منابع انسانی در مکتب اسلام بسیار سنگین و مقدس است. مدیریت منابع انسانی، تخصص ویژهای است که برای رضایت کارکنان و تأمین هدفهای سازمانی، برنامهریزی و کوشش میکند.
از مهارتهای مدیریت منابع انسانی میتوان به تغییر رفتار کارمندان در مسیر اهداف سازمان، حل کشمکشها و تعارضات بین افراد با یکدیگر و سازمان، برقراری حسن همکاری بین افراد، ایجاد ساز و کارهای گروهی و شناخت نیروها و عوامل انگیزشی افراد اشاره نمود.
- راه های نفوذ در دیگران و تغییر رفتار آنان در مسیر اهداف سازمان
اسلام عزیز یکی از وظائف مدیران و فرمانروایان را جلب اعتماد مردم و نفوذ در آنان میداند و معتقد است با این نفوذ و حکومت بر دلها میتوان رفتارهای کارکنان را در مسیر اهداف سازمانی تغییر داد و حتی رفتارهای ناهنجار را اصلاح نمود.
ائمه گرامى مظهر صفات خداوند هستند. از اين رو از تمام صفات نیکو برخوردار بودهاند؛ چندان كه دوست و دشمن با مشاهده اخلاق و اوصاف ملكوتیشان در محضرایشان سر فرود مىآوردند. آنها اين عظمت، شكوه، هيبت و نفوذ در دلها را در پرتو عبادت حقّ و ورود در دژ بندگى عزّت بخش او و دارا بودن صفات حمیده كسب كرده بودند نه در سايه قدرت مادّى و سلطنت ظاهرى.
اين نفوذ در حد مردم عادى محدود نمىشد بلكه دل برخى از دولتمردان زمان را نيز تسخير كرده، و آنان را دلباخته حاكم اصلى اسلامى و پيشواى واقعى مسلمانان ساخته بود.
حضرت علی (ع) برای نفوذ در قلب دیگران، عواملی را در سخنان مختلف و متعدد بیان میکنند که به اختصار به بعضی از آنها از کتاب غرر الحکم اشاره میشود:
- حسن نيت
اولین شرط جذب دیگران و نفوذ در مردم این است که نیت انسان، پاک و نیکو باشد.
امام علي (ع) فرمودند:
«مَنْ حَسُنَتْ نِيَّتُهُ… وَجَبَتْ مَوَدَّتُهُ * هرکس نيّتش نيکو گردد … دوستي او بر همگانْ واجب ميشود».
- خوشگماني
خوش گمانی ناشی از فکر و اندیشه صحیح نسبت به دیگران است؛ لذا دیگران را بسوی انسان متمایل میسازد. امام علي (ع) فرمودند:
«مَنْ حَسُنَ ظَنُّهُ بِالنّاسِ حازَ مِنْهُم ُالَمَحبَّةَ * هرکس به مردم، خوشگمان باشد، دوستي آنان را به دست ميآورد».
بر عکس، بدگمانی، که برخاسته از اندیشهای پست است، دیگران را از انسان دور میسازد.
- خوشخلقي
امام علي (ع) فرمودند:
«عَلَيْكَ بِحُسْنِ الْخُلُقِ فَإِنَّهُ يُكْسِبُكَ الْمَحَبَّة * خوشخُلق باش که خوشخلقي، موجب دوستي میشود».
- خوشگفتاري
مداومت بر گفتار خوش، وظیفه انسان مسلمان است. امام علي (ع) در این زمینه فرمودند:
«عَوِّدْ لِسَانَكَ لِينَ الْكَلَامِ وَ بَذْلَ السَّلَامِ يَكْثُرْ مُحِبُّوكَ وَ يَقِلَّ مُبْغِضُوكَ * زبانت را به نرمگويي و سلام کردن، عادت بده تا دوستانت فراوان و دشمنانت کم شوند».
طبق فرموده آن امام، مردم نیز به خوشگفتاران بیشتر تمایل دارند:
«مَنْ لَانَتْ كَلِمَتُهُ وَجَبَتْ مَحَبَّتُه * هرکس گفتارش نرم باشد، دوستي او لازم ميگردد».
بسیاری از دشمنیهای دیرینه با خوشگفتاری اصلاح میشود.
امام علي (ع) در اینباره سخنی ارزشمند دارند:
«الِاسْتِصْلَاحُ لِلْأَعْدَاءِ بِحُسْنِ الْمَقَالِ وَ جَمِيلِ الْأَفْعَالِ أَهْوَنُ مِنْ مُلَاقَاتِهِمْ وَ مُغَالَبَتِهِمْ بِمَضِيضِ الْقِتَال
* اصلاح دشمنان از راه خوشگفتاري و خوشرفتاري، سادهتر از برخورد با آنان و غلبه بر آنان از راه جنگِ مصيبتبار است».
- خوشرفتاري
یکی دیگر از عوامل نفوذ در قلوب مردم، خوشرفتاری و کردار زیبا است.
به گفته امیرمؤمنان علی (ع):
«حُسنُ الصُّحْبَةِ يَزيدُ في مَحَبَّةِ القُلُوبِ * خوشرفتاري بر دوستيِ دلها ميافزايد».
تا آنجا که باعث زیاد شدن دوستان میشود:
«مَنْ أحْسَنَ المُصاحَبَةَ کَثُرَ أصْحابُهُ * هرکس رفتارش را نيکو سازد، دوستانش بسيار ميشوند».
- نرمخويي
قرآن شريف در توصيف بندگان خدا مىفرمايد:
«عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً * بندگان خداى رحمان کسانى هستند که روى زمين به نرمى گام برمىدارند و چون نادانان، ايشان را طرف خطاب قرار دهند به تهیت و نرمخويي پاسخ مىدهند. سوره فرقان آیه 63».
اين صفت ناشى از صفت تحمّل و خويشتن دارى آنان از خشم و حركات نسنجيده است. امامان معصوم در اين ميدان پيشتاز بودند.
مردى نصرانى خطاب به امام باقر (ع) گفت تو بَقَر (گاو) هستى. امام با ملايمت و خونسردى فرمود من باقر هستم.
مرد (كه همچنان بر بى ادبى خود پافشارى مىكرد) گفت تو پسر زنى آشپز هستى. امام بار ديگر با ملايمت و نرمى جواب داد آشپزى حرفه او بود (و اين ننگ نيست).
مرد نصرانى همچنان به گفتار ناهنجار خود ادامه داد و مادر امام را به نسبتى زشت متهم ساخت.
امام با ملاطفت جواب داد اگر راست مىگويى، خدا او را بيامرزد واگر دروغ مىگويى، خدا تو را بيامرزد.
مرد نصرانى با مشاهده برخورد كريمانه امام به اشتباه خود پى برد و اسلام آورد.
باید توجه کرد كه مسيحيان در جامعه اسلامى در اقليت، و به پرداخت جزيه و رعايت حرمت مسلمانان موظف بودند و چنين برخوردى از يك نصرانى با امام باقر (ع) از كمال مظلوميت آن بزرگوار حکایت دارد؛ زيرا بايد از سوی حكومت آن قدر عليه امام سمپاشى شده باشد كه فردى از اقليتى مذهبى آن حضرت را مطرود حكومت بداند و جرأت كند به وى جسارت نمايد. اما برخورد كريمانه امام، كه از روح متعالى وسعه صدرآن بزرگوار نشأت میگیرد، چنان مؤثر مىافتد كه آن مرد را به اشتباه خود آگاه میکند و به راه حق مىكشاند.
- متبسّم بودن
در سخنی از امام علی (ع) در مورد تبسّم آمده است که:
«اَلْبَشاشَةُ حِبالَةُ الْمَوَدَّةِ * تبسّم، دامِ دوستي است».
- اظهار دوستي
امام مؤمنان (ع) یکی از عوامل ایجاد دوستی حُب را ابراز نمودن آن برمیشمرند:
«بِالتَوَدُّدِ تَکونُ المَحَبَّة * با اظهار دوستي، محبّت به وجود ميآيد».
و اینکه:
«بِالتَوَدُّدِ تَتَأَکَّدُ المَحبَّة * با اظهار دوستي، محبّتْ استوار ميگردد».
- فروتني
به عقیده امیرالمؤمنین (ع) نتیجه تواضع و فروتنی، ایجاد روابط دوستانه با دیگران است:
«ثَمَرةُ التَّواضُعِ المَحَبَّةُ * ميوه فروتني، دوستي است».
- وفا
ایشان وفا را عامل همبستگی معرفی میکنند:
«سَبَبُ الاِيتِلافِ الْوَفاءُ * وفا، سبب همبستگي است».
- انصاف
امام مؤمنان علی (ع) انصاف داشتن در زندگی را نیز از عوامل نزدیکی قلبها میدانند:
«الْإِنْصَافُ يَتَأَلَّفُ الْقُلُوب * انصاف، دلها را به هم نزديک ميسازد».
- راستگويي
حضرت علي (ع) در مورد فواید راستگویی و آثار و برکات آن بیان کردهاند:
«يَکْتَسِبُ الصَّادِقُ بِصِدْقِهِ ثَلاثاً:حُسْنَ الثِّقَةِ بِهِ، وَالْمَحَبَّةَ لَهُ، وَالْمَهابَةَ عَنْهُ * راستگو با راستگويیش سه چيز به دست ميآورد: اعتماد نيکو، محبوبيّت و شکوه».
- کَرَم
آن حضرت (ع) درباره شخص کریم فرمودهاند:
«الْكَرِيمُ عِنْدَ اللَّهِ مَحْبُورٌ مُثَابٌ وَ عِنْدَ النَّاسِ مَحْبُوبٌ مُهَاب * شخص کريم، نزد خداوند، برخوردار از نعمت و پاداش است و نزد مردم، محبوب و شکوهمند».
- سخاوت
در باب ارزشمندی سخاوت، امام علي (ع) سخن زیبایی دارند:
«السَّخَاءُ يَكْسِبُ الْمَحَبَّةَ وَ يُزَيِّنُ الْأَخْلَاقَ * سخاوت، محبّت ميآورد و اخلاق را زينت ميدهد».
- نيکوکاري
حضرت علي (ع) احسان را نیز یکی از عوامل جذب محبت بر میشمارند:
«سَبَبُ الْمَحَبَّةِ الْإِحْسَان * نيکوکاري، موجب محبّت است».
و اینکه:
«مَنْ كَثُرَ إِحْسَانُهُ أَحَبَّهُ إِخْوَانُه * نیکوکاری هرکس بسيار شود، برادرانش او را دوست ميدارند».
- هدیه دادن
امام علي (ع) دادن هدیه به دیگران را نیز نشانه محبت میدانند:
«الْعَطَاءُ مَحَبَّة * هدیه دادن محبّت است».
امام، جلب محبت به این شیوه را نیز بیان کرده است:
«اَلْهَدِيّةُ تَجْلِبُ الْمَحَبَّة * هديه دادن، محبّت ميآورد».
حضرت در باب فواید هدیه دادن سخن دیگری دارند:
«هيچچيزي چون هديه، مهرباني فرمانروا را جلب نميکند و کينه انسان خشمگين را فرو نمينشانَد و دلْبُريده را علاقهمند نميسازد و کارهاي سخت را به نتيجه نميرساند و بديها را دور نميکند».
آن حضرت بذل خوبیها را عاملی برای زیاد کردن طرفداران میشمارند:
«مَنْ بَذَلَ مَعْرُوفَهُ كَثُرَ الرَّاغِبُ إِلَيْه * هرکس خوبيهاي خود را نثار ديگران کند، علاقهمندانش بسيار ميشوند».
پیشوای اول شیعیان در مورد روحیه بخشندگی فرمودند:
«مَنْ سَمَحَتْ نَفْسُهُ بِالْعَطَاءِ اسْتَعْبَدَ أَبْنَاءَ الدُّنْيَا * هرکس روحيه بخشندگي داشته باشد، مردم را زير فرمان ميگيرد».
- ترک حسدورزي
امام مؤمنان (ع) دوری از حسد را عامل محبوبیت میدانند:
«مَنْ تَرَكَ الْحَسَدَ كَانَتْ لَهُ الْمَحَبَّةُ عِنْدَ النَّاس * هرکس حسدورزي را کنار بگذارد، نزد مردم محبوب ميشود».
- ناديده گرفتن بديها
امام علی (ع) چشمپوشی از بدیها را راهی برای ثبات دوستی برشمرده اند:
«تَناسَ مَسَاوِيَ الْإِخْوَانِ تَسْتَدِمْ وُدَّهُم * بديهاي برادرانت را ناديده بگير تا دوستيهايشان با تو پايدار شود».
- دل کندن از آنچه در دست مردم است.
امیرمؤمنان (ع) دوستی را از فواید دل کندن از مال مردم میدانند و فرمودند:
«تَجَبَّبْ إِلَى النَّاسِ بِالزُّهْدِ فِيمَا أَيْدِيهِمْ تَفُزْ بِالْمَحَبَّةِ مِنْهُم * با دل کَندن از آنچه در دست مردم است، دوستي مردم را بجوي تا دوستي آنان را به چنگ آوري».
- دادگري
اگر کسی رفتارش بر اساس حقانیت و عدالت باشد، مردم به وی روی خواهند آورد و از او اطاعت خواهند کرد. سخنی از امام علي (ع) شاهدی بر این واقعیت است:
«مَنْ عَدَلَ نَفَذَ حُكْمُهُ * هر که عدل ورزد، حکم او نفوذ خواهد کرد».
ایشان فرمودند:
«مَنْ عَمِلَ بِالْحَقِّ مَالَ إِلَيْهِ الْخَلْق * هرکس بر اساس حقْ رفتار کند، مردم به وي گرايش مییابند».
- کارامدي
امام علی (ع) کفایت و کارامد بودن نیروی انسانی را عاملی برای محبوب شدن نزد مدیران میدانند:
«مَن حَسُنَتْ کِفايَتهُ أحَبَّهُ سُلطانهُ * هرکس کارامد باشد، فرمانروايش او را دوست خواهد داشت».
- دلجویی
دلجویی عامل بسیار مهمی در تسخیر قلوب است. مصداقهای دلجویی کردن در سخنی از امام علي (ع) نمودار است:
«بهترين چيزهايي که مردمْ با آنها دلِ دوستانشان را به دست ميآورند وکينه را از دل دشمنانشان دور ميکنند، خوشرويي هنگام ديدار دوستان، سُراغ گرفتن هنگام نبودنشان و خندهرويي در حضورشان است».
- حل کشمکشها و تعارضات بین افراد با یکدیگر و با سازمان
حل اختلاف و مشاجرات بین دو یا چند مسلمان، وظیفه دینی و ملی همگان است تا جایی که اگر در راه برقرار کردن صلح و دوستی بین آنان دروغی گفته شود نه تنها گناه ندارد و عقابی را مستوجب نمیگردد بلکه فرد، عملی شایسته و در خور تقدیر انجام داده است و رفتار او مورد تأیید ائمه هدی قرار دارد.
امام صادق (ع) در این باره به یاران خود میفرمودند:
«سخن بر سه گونه است: راست و دروغ و اصلاح ميان مردم. راوی به حضرت عرض می کند قربانت شوم! اصلاح ميان مردم چيست؟حضرت فرمودند از كسى در باره ديگرى سخنى مىشنوى كه اگر به او برسد از او دلگیر مىشود و تو به او بر مىخورى و به او مىگویى از فلانى شنيدم كه در باره تو چنين و چنان خوبى مىگفت و تمجيد مىكرد بر خلاف آنچه شنيدى». (1)
حوادث کوچک و ناراحتکنندهای که بارها روی میدهد، باعث میشود همکاری با همکار دیگر رفتار بدی داشته باشد. مدیرانی که نسبت به بعضی کارمندان توجه بیشتری نشان میدهند با مشکلاتی از سوی سایر کارمندان روبهرو میشوند. گاهی برخی کارمندان بیکارند و خودشان را مشغول نشان میدهند و تظاهر به پرکاری میکنند، این امر باعث ناراحتی دیگران میشود.
گذشته از اینها در بسیاری از موارد، علت اختلافها، کشمکشها و دشمنیها جهل و نادانی یکی از طرفهای اختلاف است و حتی وی این مشاجره را بسیار گسترده، و پای همه کارکنان را به این کشمکش باز میکند که اگر جهل او نبود، مشاجرهای صورت نمیگرفت؛ همچنان که امیرمؤمنان علی (ع) فرمودهاند:
«لَوْ سَكَتَ الْجَاهِلُ مَا اخْتَلَفَ النَّاس * اگر جاهل سکوت میکرد، مردم با هم اختلاف نمیکردند. (با سکوت جاهل اختلاف حل میشود)». (2)
سؤالی که ممکن است برای مدیران در تمامی دوران مدیریتی پیش بیاید این است که به راستی من به عنوان مدیر مجموعه در چه اختلافاتی باید دخالت کنم.
باید توجه کرد که مدیر نباید در تمام اختلافهای جزئی دخالت کند؛ چرا که برخی از کشمکشها آنچنان سطحی است که با گذشت اندک زمان حل میشود. در این موارد بهتر است یکی از همکاران دخالت، و طرفین را به خویشتنداری و رعایت تقوا و خدا ترسی دعوت، و آنان را در صورت اقتضا نصیحت کند:
غياثبنابراهيم گويد امام صادق (ع) هر گاه به گروهى كه با هم نزاع مىكردند در آنجا توقف مىفرمود و سه بار با صداى بلند مىفرمود از خداوند بترسيد (دعوت به تقوا). (3)
بنابراین مدیر فقط در مشاجراتی دخالت کند که مهم است و در آینده برای کارمندان تهدیدی ایجاد میکند.
البته هر نوع اختلافی که محیط کار را برهم میزند برای دیگر کارمندان تهدیدی به شمار میرود. وقتی بین کارمندان مشاجره لفظی خیلی جزئی پیش آید، دخالت مدیر لازم نیست، اما اگر هر روز در محیط کار مشاجره و درگیری باشد و دامنه آن به سایر کارمندان گسترش یابد یا کارمندی محیط کار را به خطر اندازد، دخالت فوری مدیر لازم است. مدیر باید در مرحله نخست، موقعیت را شناسایی کند و جوانب اختلاف و کشمکش را مورد بررسی قرار دهد و اطلاعات کاملی از علتهای اختلاف به دست آورد.
کشف علل اختلاف باید با آرامش و بدون شتاب انجام گیرد و مدیر برای ارزیابی موقعیت و کسب اطلاعات وقت صرف کند. تصمیمگیری سریع، خطرناکتر و زیانآورتر از تصمیمگیری اشتباه است.
اگر اختلافات بین تمام کارکنان بوجود آمده و یا اختلاف بسیار عمیق است، بهتر است مدیر از باب عاطفی و دینی وارد شود و حتی با رعایت موازین شرعی و حفظ بیتالمال برای رفع کدورتها هزینههایی را خرج کند.
امام صادق (ع) در اینباره میفرمایند:
«إِذَا رَأَيْتَ بَيْنَ اثْنَيْنِ مِنْ شِيعَتِنَا مُنَازَعَةً فَافْتَدِهَا مِنْ مَالِي * هر گاه بين دو نفر از شيعيان من نزاعى مشاهده كردى میان آن دو را به وسیله اموال من سازش بده (حل کشمکش با بذل وبخشش).». (4)
امام اجازه میدهند که از اموال خودشان و وجوه شرعی برای رفع اختلاف هزینه شود. رفع اختلاف بین کارمندان چنان مهم است که اگر موضوع نادیده گرفته شود، نظر کارمندان نسبت به مسئول بهعنوان مدیر کارامد و توانا تغییر میکند.
آنان تصور میکنند که وی یا نمیتواند مشکل را حل کند یا نسبت به آنان بیتوجه است. شاید همه همکاران با تصمیمگیری او موافق نباشند اما میدانند که در حل مشکل دخالت کرده و آن را به پایان رسانده است.
باید توجه کرد که با فریاد و تهدیدکردن کارمند، شاید بتوان مشکل را موقت حل کرد اما مشکل برای دراز مدت حل نمیشود.
طرفهای متخاصم نیز باید بدانند که ریشه تمام اختلافات و درگیریها، شیطان و القائات اوست؛ لذا هیچگاه بین دو پیامبر و امام اختلافی نیست. پس با ریشهکن کردن بدیها میتوان اختلافات را کم کرد.
امیرمؤمنان (ع) میفرمایند:
«اُحْصُدِ الشَّرَّ مِنْ صَدْرِ غَيْرِكَ بِقَلْعِهِ مِنْ صَدْرِك * با كندن بدى از سينه خودت، بدى را از سينه ديگران ريشهكن كن». (5)
- برقراری تفاهم و حسن همکاری بین افراد سازمان
هر مسئول و مدیر مجموعه باید این توانمندی را داشته باشد که افراد را در کنار هم بگونهای بکار گیرد که همگان احساس آرامش کنند و از اینکه در کنار یکدیگر و در این جمع صمیمی و یکدل مشغول به کار هستند، رضایت داشته باشند و مشکلات را به صورت گروه مشترکالمنافع حل کنند.
امام علی (ع) سخن ارزشمندی در این زمینه دارند:
«به ملازمت راه راست و ترك کارهای ناروا و ناپسند، ياور و معين يكديگر باشيد و حق را در ميان خويش جارى سازيد و فرا گيريد و بر آن يكديگر را يارى كنيد». (6)
برای دستیابی به چنین جامعه و مجموعهای باید در مرحله نخست همه افراد با یکدیگر مهربان باشند. زیرا برقراری تفاهم در جامعه ممکن نیست مگر به نیکی و مهربانی با یکدیگر. امام باقر (ع) ضمن تأکید بر ایجاد تفاهم بین برادران دینی و رفع نزاع و کدورت بر الفت بین مؤمنان اصرار میکنند:
«فَرَحِمَ اللَّهُ امْرَأً أَلَّفَ بَيْنَ وَلِيَّيْنِ لَنَا يَا مَعْشَرَ الْمُؤْمِنِينَ تَأَلَّفُوا وَ تَعَاطَفُوا * خدا رحمت كند کسی را كه بين دو دوست ما مهربانى و آشتى برقرار كند. اى گروه مؤمنان با يك ديگر مهربان باشيد». (7)
امر امام باقر (ع) بر مهربان بودن برادران دینی با یکدیگر این پیام را دارد که در تمام ناملایمات و حتی مواضع سیاسی و اجتماعی باید حس همکاری و برادری در تمامی جامعه دینی زنده و پایدار باقی بماند؛ چرا که با مهر و محبت به همکاران میتوان بین آنان هماهنگی ایجاد نمود؛ همانگونه که پیشوای اول شیعیان میفرمایند:
«لَكِنْ مِنْ وَاجِبِ حُقُوقِ اللَّهِ عَلَى الْعِبَادِ …َ التَّعَاوُنُ عَلَى إِقَامَةِ الْحَقِّ بَيْنَهُم * از حقوق واجب الهي بر بندگان اين است که…. براي برقراري حق و عدل، همکاري و هماهنگي داشته باشند». (8)
ایشان میفرمایند:
«تَوَازَرُوا وَ تَعَاطَفُوا وَ تَبَاذَلُوا وَ لَا تَكُونُوا بِمَنْزِلَةِ الْمُنَافِقِ الَّذِي يَصِفُ مَا لَا يَفْعَلُ * به هم كمك كنيد؛ مهربان باشيد و بخشش بنمایيد نه مانند منافق که میگوید و عمل نمیکند». (9)
دومین گام برای ایجاد تفاهم در افراد و کارمندان، رسیدگی به مشکلات شخصی و اداری آنان است. از همین رو امیر مؤمنان امام علی (ع) به مالک اشتر دستور میدهند که در سختیها با مردم همدردی کند و به آنان در مسائل مالی تخفیف دهد.
«اگر مردم از سنگيني ماليات يا آفتزدگي يا بيآبي يا خشکسالي شکوه کردند به آنان تا هر قدر که فکر ميکني موجب بهبود وضعشان خواهد شد، تخفيف بده. زيرا که اين ذخيرهاي است که به صورت آباداني و زيباسازي کشور به تو باز خواهند گردانيد». (10)
البته در جامعه آرمانی علاوه بر آنکه مدیران به فکر زیر مجموعه هستند و آنان را یاری میکند، کارمندان و همه افراد نیز همچون اعضای یک پیکر به یاری هم میشتابند.
جابربنعبدالله میگوید: با چند نفر پس از مراسم حج خدمت حضرت باقر (ع) رسيديم و خواستيم با امام وداع كنيم. عرض كرديم يابن رسولالله ما را سفارشى بفرما. حضرت فرمودند:
«بايد کسی که در شما نیرومند است به ضعيفان كمك، و غنى و ثروتمند شما به مستمند رحم کند. بايد مومن، خيرخواه برادرش باشد همان طورى كه خيرخواه خويش است». (11)
سومین قدم برای تفاهم بین کارکنان، جلوگیری از سخنان پراکنده و غیر مسئولانه است؛ یعنی هر کس به خود اجازه ندهد از سوی جمع و مجموعه در خارج از سازمان و در جمع رسانهها سخن بگوید و یا نظر خود را با عنوان نظر تمام افراد مطرح کند؛ به همین دلیل در مرکز و سازمانهای بزرگ، فردی را به عنوان سخنگو منصوب میکنند.
امام علي (ع) نیز به این وحدت زبان اشاره نموده است:
«وَ اجْعَلُوا اللِّسَانَ وَاحِدا * زبانهاي خود را متحد سازيد». (12)
برای رسیدن به مجموعهای متحد و برقراری تفاهم بین آنان و حسن همکاری بین افراد سازمان، وظیفه مدیر بسیار حساس و اساسی است. حضرت، مدیر و فرمانده را محور یگانه کننده در مجموعه معرفی میکنند:
«مَكَانُ الْقَيِّمِ بِالْأَمْرِ مَكَانُ النِّظَامِ مِنَ الْخَرَزِ يَجْمَعُهُ وَ يَضُمُّهُ * کسي که مدیریتِ مجموعهای را عهدهدار است، درست همانند رشتهاي است که مهرهها را نظام ميبخشد». (13)
- ایجاد ساز و کار برای کارِ گروهی
از مهارتهای انسانی هر مدیر کارامد ایجاد ساز و کار گروهی در تشکیلات خویش است. و آدمی بدون ارتباطات قادر به زندگی نيست. سلامت و تندرستی انسان نيز به همين ارتباطات وابسته است. هر چه زمان بيشتر به جلو میرود، برقراری ارتباط ميان انسانها ضرورت بیشتری میيابد.
شکلگيری گروههای کاری فعال در دل سازمانها میتواند گامی بلند برای اجرای برنامههای سازمان باشد. افراد در دل گروههای کاری هدفمند، میتوانند سريعتر تصميمگيری کنند و نسبت به تغييرات زمانه، زودتر واکنش نشان دهند و با اصلاح سريع کارها، به راه خويش ادامه دهند. مشارکت کارکنان در جهت دستیابی به اهداف عالی سازمان، کمک مؤثری است. مسلماً چنانچه افراد خلاق و صاحب اندیشه برتر گرد هم آیند و با تفکر مشارکتی، سازمان را یاری کنند، معضلات سازمان راحتتر و سریعتر حل خواهد شد؛ همچنانکه امیرالمؤمنین علی (ع) میفرمایند:
«مَنِ اسْتَبَدَّ بِرَأْيِهِ هَلَكَ وَ مَنْ شَاوَرَ الرِّجَالَ شَارَكَهَا فِي عُقُولِهَا * هر کس استبداد رأی داشته باشد، هلاک میشود و هر که با مردمان مشورت کند در عقلها و افکار آنان شریک شده است». (14)
اهمیت مشارکت نیروی انسانی بویژه مشارکت گروهی در پیشبرد اهداف سازمان، غیرقابل انکار است. این موضوع به علت افزایش فضای رقابتی بین سازمانها و مزیت رقابت برای هر سازمان و توسعه روزافزون حائز اهمیت است.
از ویژگیهای فرهنگ مشارکتی وجود کار گروهی مؤثر، تشویق خلاقیتها و نوآوری، خطرپذیری و همدلی، مبادله اندیشهها و افکار، صداقت و اعتماد بین کارکنان سازمان است.
وضعیت جمعی در کارِ گروهی، افراد را به رقابت در ارائه اندیشه برتر تشویق میکند و این به موقعیت گروه انسجام، برتری و قدرت میبخشد و چنانچه نظام پیشنهادها در تمامی سازمانها از تفکر خلاق جمعی استفاده کند، مسائل و معضلات به منظور دستیابی به اهداف و آرمانهای سازمان حل میشود.
از آنجا که بدون بستر سازی مناسب اجرای هر طرحی بعید به نظر میرسد، لازمه توسعه تفکر کار گروهی نیز به فرهنگسازی نیاز دارد.
حل مسئله به صورت گروهی، پاسخهای مختلفی را میطلبد. پس هماهنگی کامل و منسجمی لازم است تا فرایند تفکر خلاق به بیراهه نرود و از مسیر اهداف راهبردی سازمان خارج نشود.
شکلگيری هر گروه کاری موفق به راحتی فراهم نمیشود و نيازمند تلاشی جدی است.
در بسیاری از مواقع از سوی مدیریت در مورد اهداف راهبردی توجیه کافی انجام نمیپذیرد و به علت عدم هماهنگیهای لازم بین اهداف راهبردی سازمان و کارِ گروهی، وحدت سازمانی نیز به مخاطره میافتد. معمولا در این گونه موارد به جای اصلاح فرایند، مدیران سراغ حذف مشارکت میروند.
برای رفع مشکلات سازمان و تقویت ارتباطات میان اعضا باید حس مسئولیت مشترک در آنان ایجاد شود تا در فضایی صمیمی و محبت آمیز با دارا بودن حس مشترک همکاری و تعاون در راستای دستیابی به اهداف، وظیفه خود را انجام دهند.
قرآن کریم انسانها را به همکاری و تعاون در نیکوکاری و تقوای اجتماعی دعوت، و از تعاون در گناه و ظلم نهی میکند:
«تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ * یکدیگر را در نیکوکاری و پرهیزکاری یاری کنید و تعاون بر ظلم و گناه نکنید. سوره مائده آیه 2».
با توجه به این رویکرد، کارکنان سازمانهای اسلامی با تأکید بر همکاری در ارتباطات خویش در محیطهای کاری، لازم است محور و مبنای این همکاری و همیاری را تقوای اجتماعی، پرهیزکاری و پیشی گرفتن در عمل صالح قرار دهند.
مدیر موفق میتواند با به کارگیری دو عامل مهم یعنی دادن «استقلال عمل» به کارکنان با تقسیم وظایف و دیگری ایجاد «حس ارزشمندی» در آنان به حفظ وحدت سازمان کمک کند و مشارکت را دوام بخشد.
استقلال عمل، خود یکی از راههای ایجاد انگیزه در کارکنان است. به علت استقلال عمل در گروه و تقسيم وظايف بين افراد، هر عنصر گروه به راحتی میتواند در گروه تصميمگيری، و در کارها مستقيم، دخالت کند و پیامد رفتار خود را به سرعت ببيند.
هماهنگی گروههای کاری با اهداف سازمان به همراه استقلال عمل میتواند راه حل خوبی برای مشارکت موفق باشد.
متأسفانه در سازمانهای بزرگ و با بروکراسی گسترده اين اتفاقات به راحتی رخ نمیدهد و آزادی عمل افراد محدود میشود و توانمندی فرد نيز به آسانی به چشم نمیآيد. در نهايت فرد ترجيح ميدهد که نظاره گر باشد و فقط در موقعیتی که از او خواسته میشود، واکنش نشان دهد.
عامل دیگر، حس ارزشمندی افراد است. مشارکت در گروه، بستر مناسبی برای بروز این حس است. توانمندی افراد به راحتی در گروه ظهور میيابد و مورد تحسين واقع میشود. اين ظهور میتواند احساس مفید بودن را در افراد زنده کند.
امام علی (ع) در نامه خود به مالک اشتر به آگاهیهای لازم مدیر در کار گروهی اینگونه اشاره میفرمایند:
«آگاه باش كه هر كس چه اندازه تلاش كرده و رنج ديده است. تلاشها و سختيهاى هيچ كس را به حساب ديگرى مگذار و از ارزش سختيهايى كه هر كس (به هنگام انجام دادن وظيفه) ديده است مكاه و شرف و بزرگوارى هيچ كس، تو را بر آن ندارد كه رنجهاى كوچك او را بزرگ شمارى؛ نيز حقارت هيچ كس تو را بر آن ندارد كه تلاشها و محنتهاى بزرگى را كه او ديده است، كوچك به حساب آورى». (15)
یکی از مسائل مهم در مدیریت رسول اکرم (ص) هم این بود که تصمیماتی اثر بخش و همراه با مشارکت افراد میگرفتند و مشورت و نرمخویی با آنان سیره آن حضرت بود.
این سیره نبوی در زمان وحی، لطف و رحمت بر مشارکت جویان در تصمیمگیری تعبیر شده است؛ یعنی در کنار آیهای که بیانگر خلق و خوی رحمتآمیز پیامبر اعظم است و موفقیت او را در تبلیغ به دلیل اخلاق عظیم وی دانسته است از پیامبر میخواهد در کارهای اجتماعی با مردم مشورت کند:
«وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِي الْأَمْر * اگر سخت قلب بودى هر آينه از اطرافت متفرّق میشدند. پس از آنها گذشت كن و ایشان را ببخش و با آنان مشاورت كن. سوره آل عمران آیه 159».
بنابراین سیره پیامبر اسلام بر تثبیت روش مشاوره و مشارکت گروههای مسلمان در تصمیمات بود که گاهی طبق نظر آنان تصمیم میگرفتند و زمانی نیز با آنان رایزنی می کردند ولی طبق نظر خود عمل میکردند. از این رو گروههای مسلمان احساس میکردند که پیامبر به نظر و فکر آنان توجه میکنند و آنان را مورد تفقد قرار میدهند.
توجه به این نکته مهم است که که این همکاری و همفکری باید در راستای حق و به دور از گرایشهای فردی و حزبی باشد.
امام مؤمنان علی (ع) در باب همکاری میفرمایند:
«طَلَبُ التَّعَاوُنِ عَلَى إِقَامَةِ الْحَقِّ دِيَانَةٌ وَ أَمَانَة و طَلَبُ التَّعَاوُنِ عَلَى نُصْرَةِ الْبَاطِلِ جِنَايَةٌ وَ خِيَانَةٌ *
درخواست نمودن همکاری برای به پا داشتن حق، ديندارى و امانتداريست و درخواست همکاری بر يارى نمودن باطل گناه است و خيانت». (16)
تضاد در آرا و افکار، نمود بسيار زيادی دارد. و اگر نتوان اين تضاد را به خوبی مديريت نمود، احتمال پاشيده شدن گروه هست؛ لذا پيشنهاد میشود رهبر گروه در زمينه حل تضاد در گروه، مهارت کافی داشته باشد تا بتواند با همفکری اعضا اين مرحله را پشت سر بگذارد.
او باید همه را به وحدت و یکدلی فرا خواند و آنان را از پیامد اختلاف و تکروی آگاه سازد. امیرالمؤمنین (ع) در بیان گهربار خود اینچنین هشدار میدهند:
«إِيَّاكَ وَ الْفُرْقَةَ فَإِنَّ الشَّاذَّ عَنْ أَهْلِ الْحَقِّ لِلشَّيْطَانِ كَمَا أَنَّ الشَّاذَّ مِنَ الْغَنَمِ لِلذِّئْب * از جدایی و تنهایی بپرهیزید؛ همانا کسی که از اهل حق جدا شده باشد به تصاحب شیطان درخواهد آمد؛ همانگونه که اگر گوسفندى از گله جدا شود، گرگ آن را تصاحب خواهد کرد». (17)
- شناخت نیروها و عوامل انگیزشی افراد
شناخت ویژگیهای انسانی و انگیزهکاری، یکی از مهمترترین جنبههای مدیریت منابع انسانی است؛ لذا شناخت و گزینش افراد مناسب در راستای اهداف از مهمترین گامهای شروع به کار در هر سازمانی است.
برآورد نیروی انسانی موجود شامل تعیین تعداد، نوع افراد، خلاقیت و کارامدی آنان در سازمانهای کوچک به آسانی صورت میگیرد؛ اما در سازمانهای بزرگ برآورد دقیق آن، قدری پیچیده است.
در واقع این پیش بینی شامل فهرستی از نام افراد، تحصیلات، آموزش، تجربههای قبلی، وضعیت ارزشیابی، میزان حقوق، تواناییها و مهارتهاست.
از دیدگاه برنامهریزی نیروی انسانی این اطلاعات به منظور مقایسه آن با نیازهای انسانی سازمان در آینده ضروری است.
البته شناسایی استعداد موجود برای فعالیتهای دیگر سازمان نیز مفید واقع میشود؛ برای مثال میتوان از این اطلاعات برای بررسی توانایی بالقوه نیروی انسانی، بررسی راهبردهای دیگر و گسترش سازمان، بررسی توان مدیریتی افراد در آینده، بررسی وضعیت رقابتی سازمان با توجه به وضعیت نیروی انسانی رقیبان و بررسی فرصتها و تهدیدها استفاده نمود.
نیروی انسانی سازمان باید به طور دقیق از تمام جوانب بویژه اخلاق فردی و پایبندی به ارزشهای دینی، بررسی و براورد شود.
امام علي (ع) به مالک فرمودند:
«كسى را به فرماندهى سپاهيانت برگزين كه در نظر خود، او را نسبت به خدا و رسول و امام، مخلصتر و پاكيزهجانتر و داناتر بيابى؛ از آن كسان كه زود خشم نمىگيرند و پوزشخواهى مقصّران را به راحتى مىپذيرند و نسبت به ناتوانان مهربانند و بر زورمندان سخت مىگيرند؛ كسانى كه برخورد تند، آنان را از جا به در نمىبرد و سستى و ضعف، آنان را از كار باز نمىدارد». (18)
از این رو باید مسئولیتهای مهم به افرادی داده شود که از تمام آزمایشها و یا بیشتر آنها سر بلند بیرون آمدهاند.
امام علی (ع) در همان فرمان توصیه میکنند:
«در امور كارگزارانت نيك بنگر و آنان را پس از آزمايش به كار برگمار، نه از روى خاطر خواهى و استبداد رأى كه اين دو از شاخههاى ستم و خيانتند و كسانى را برگزين كه اهل تجربه و آزمایش اند و از خاندانهاى صالح و در اسلام صاحب سابقه باشند كه اخلاق ايشان كريمانهتر است و ذاتشان درستتر و كمتر در پى برآوردن آزمنديهاى خود مىروند و بيشتر به پیامد كارها نظر دارند».
پس از شناخت و گزینش افراد مناسب، حفظ و نگهداری نیروهای کارامد از وظایف مهم مدیران است. به همین دلیل عملکرد مدیریت باید منصفانه و مشوّقانه باشد.
از بزرگترین چالشها و دستاوردها برای مدیران امروز ایجاد انگیزه در اعضای گروههای کاری تحت رهبری آنهاست؛ چرا که این انگیزه سبب افزایش بازده کاری کارکنان و آشکار شدن بیشتر تلاش و جدیت آنان میشود. انگیزه، زمانی به وجود میآید که در کارکنان احساس امنیت و ثبات شغلی، مشارکت و نقش مؤثر در سازمان و همچنین نشاط و شادابی باشد.
هنر مدیریت ایجاد موقعیتی است که برای با انگیزه کردن افراد، بیشترین کارآیی را دارد.
از همین رو لازم است مدیرانی که مستقیماً با نیروی انسانی در ارتباط هستند؛ برخی از عوامل انگیزشی در محیط کار آشنا شوند:
- برگزاری دورههای آموزشی
- شرح اهداف شغلی
- طراحی نظام حقوق مناسب
- تشویق کارکنان
- ایجاد فضای کاری آرام
- احساس امنیت و ثبات شغلی
—————–
(1) کافی، ج 2، ص 342.
(2) بحار الانوار، ج 75، ص 81.
(3) مشکاه الانوار، ص 50.
(4) کافی، ج 2، ص 209.
(5) بحار الانوار، ج 72، ص 212.
(6) توحید صدوق، ص 34.
(7) ارشاد، ج 1، ص 179.
(8) بحار الانوار، ج 27، ص 252.
(9) الخصال، ج 2، ص 614.
(10) نهج البلاغه، نامه 53.
(11) بحار الانوار، ج 71، ص 225.
(12) نهج البلاغه، خطبه 176.
(13) نهج البلاغه، خطبه 146.
(14) نهج البلاغه، حکمت 152.
(15) نهج البلاغه، نامه 53.
(16) غرر الحکم، ص 70.
(17) همان، ص 466.
(18) نهج البلاغه، نامه 53.