• مدارا با مردم
  • تعریف مدارا و اهمیت آن

مدارا در لغت به معنای ملاطفت، نرمی، ملایمت و احتیاط کردن است. مدارا مانند صفات پسنديده‌ ديگر، اکتسابي است؛ يعني با تمرين و رياضت و تلاش مي‌توان آن را تقویت کرد و یا به دست آورد.

سجیه اخلاقی مدارا در حوزه‌هاي مختلف سياسي، اخلاقي، جامعه‌شناسي و روان‌شناسي مورد بحث قرار گرفته است. آنچه در این گفتار مورد بحث است، مدارا در حوزه مدیریت و رهبری است. حضرت رسول (ص)، که بزرگترین مدیر و رهبر اسلامی بودند، بخش مهمی از رسالت خویش و سایر انبیا را مدارا با مردم معرفی نمودند:

«إِنَّا أُمِرْنَا مَعَاشِرَ الْأَنْبِيَاءِ بِمُدَارَاةِ النَّاسِ كَمَا أُمِرْنَا بِأَدَاءِ الْفَرَائِض‏ * ما گروه پيامبران (از جانب خدا) مأموریم به مدارا با مردم همانگونه که به اقامه واجبات امر شده‌ایم». (1)

به فرموده امام صادق (ع) زمانی که جبرئیل امین بر پیامبر (ص) نازل شد، توصیه پروردگار را در زمینه مدارای با مردم این‌گونه به رسولش رساند:

«يَا مُحَمَّدُ رَبُّكَ يُقْرِئُكَ السَّلَامَ وَ يَقُولُ لَكَ دَارِ خَلْقِي * ای محمّد پروردگارت سلام می رساند و می‌فرماید با خَلق من مدارا کن». (2)

سیره عملی آن حضرت سرشار از مدارا و رفق با مردم بود به گونه‌ای که شریعت اسلام را مبتنی بر آسان‌گیری و نه سهل‌انگاری معرفی می‌کردند. آن رسول گرامی (ص) فرموده‌اند:

«مُداراةُ النَّاسِ نِصْفُ الْايمانِ وَ الِّرفْقُ بِهِمْ نِصْفُ الْعَيْش * مدارا با مردم نیمی از ایمان است و رفق و همراهی با آنان نیمی از زندگی کردن». (3)

امام على (ع) نيز در وصيت به محمد‌حنفيه مى‏نويسد:

«وَ اعْلَمْ انَّ رَأْسَ الْعَقْلِ بَعْدَ الْايمانِ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مداراةُ النَّاسِ وَ لا خَيْرَ فى‏ مَنْ لايُعاشِرُ بِالْمَعْرُوفِ مَنْ لابُدَّ مِنْ مُعاشَرَتِهِ * بدان كه پس از ايمان به خداى بزرگ، رأس خردمندى مدارا كردن با مردم است و كسى كه با مردم به نيكى معاشرت نكند، خيرى در او نيست». (4)

در زمینه استفاده از این ویژگی در سیاست و تدبیر امور، امام علی (ع) می‌فرمایند:

«سرلوحه سیاست، رفق و مدارا است». (5)

امام صادق (ع) نیز مدیریت رهبران اسلامی را بر طبق اصول رفق، الفت، وقار و خویشتن‌داری، ارتباطات شایسته، پرهیزگاری و تلاش می­دانند و فرمودند:

«بر مردم فشار نیاورید، مگر نمی­دانی که حکومت بنی‌امیه بر اساس شمشیر و زور و فشار و ظلم و ستم بود و حکومت ما بر پایه رفق و الفت و وقار و خویشتن داری و حسن رابطه و پرهیزکاری و کوشش است؛ پس شما مردم را به دینتان علاقه‌مند کنید و به آنچه در آن قرار گرفته‌اید». (6)

بر اساس آموزه­های دینی یکی از وظایف مدیران، مدارا با زیردستان است. مدارا در کارهای مدیریتی کاربرد فراوانی دارد. امام مؤمنان (ع) در این‌باره سخنی گهربار دارند:

«هر گاه زمامدار شدی، رفق و مدارا در پیش گیر». (7)

مدیران در سامانه پاداش و تنبیه نیز باید به این اصل مهم دقت کنند. آن حضرت توصیه می‌کنند که حتی هنگام تنبیه باید رفق و مدارا را رعایت نمود:

«إِذَا عَاقَبْتَ فَارْفُقْ * هرگاه عقاب می­كنى پس نرمى كن». (8)

هم چنین مدیران باید در سلوک مدیریتی خویش نسبت به کسانی که با مردم رفق بیشتری دارند، توجه بیشتری کنند:

«لِيَكُنْ أَحْظَى النَّاسِ عِنْدَكَ أَعْمَلَهُمْ بِالرِّفْقِ * بايد بهره‏ورترين مردم نزد تو عمل كننده‏ترين ايشان به نرمى (يعنى به نرمى كردن با مردم در سلوك و معاملات) باشد». (9)

  • آثار و فواید مدارا

به گفته امام علی (ع) یکی از فواید مدارای با عموم مردم در امان ماندن از کید و حیله‌های آنان است:

«دَارِ النَّاسَ تَأْمَنْ غَوَائِلَهُمْ وَ تَسْلَمْ مِنْ مَكَايِدِهِم‏‏ * مدارا كن با مردم تا ايمن باشى از مصيبتهاى ايشان‏ و سالم مانى از نیرنگ­های ايشان‏». (10)

امام (ع) در سخن دیگری زندگی سالم را از دیگر برکات مدارا می­دانند و فرمودند:

«سَلَامَةُ الْعَيْشِ فِي الْمُدَارَاة * سلامت زندگانى در مدارا كردن با مردم است». (11)

مدارا با مردم سبب محبت و عطاى الهى می‌شود؛ همانگونه که رسول خدا (ع) فرمودند:

«انَّ اللَّهَ رَفيقٌ يُحِبُّ الرَّفيقَ وَ يُعْطى‏ عَلَى الرِّفْقِ ما لا يُعْطى‏ عَلَى الْعَنْفِ * خداوند (بهترين) رفيق است و اهل مدارا را دوست دارد و عطايى كه در برابر رفق و مدارا مى‏دهد (هرگز) در برابر خشونت نمى‏پردازد». (12)

از دیگر فواید مدارا با عموم مردم در کلام امام مؤمنان علی (ع) به وجود آمدن اخوت و برادری در ارتباطات است:

«دَارِ النَّاسَ تَسْتَمْتِعْ بِإِخَائِهِمْ وَ الْقَهُمْ بِالْبِشْرِ تُمِتْ أَضْغَانَهُم‏‏ * مدارا كن با مردم تا بهره يابى به برادرى ايشان و ملاقات كن با ايشان با شكفته رویى تا بميرد كينه‏هاى ايشان». (13)

در ضرب‏المثل‏ها آمده است كه: «يك دشمن زياد است و هزار دوست كم». اين سخن حكيمانه از معارف دينى و فطرت آدمى سرچشمه مى‏گيرد. طبع انسان به دوستى با همگان تمايل دارد مگر اينكه علل و اسباب ديگرى موجبات دشمنى را فراهم سازد. دين مقدّس اسلام نيز چنين نظرى دارد و براى تداوم دوستى‏ها و زدودن كدورت‏ها پيشنهادهاى متعددى نموده است؛ از جمله نرم‌خويى و خوش‌رويى.

یکی از آثار مدارا، پیشگیری از دشمنی، جنگ و درگیری‌ها است. چه بسیار از دشمنیها که با مدارا قابل حل خواهد بود. امام علی (ع) در این باب فرمودند:

«مَنْ دَارَى أَضْدَادَهُ أَمِنَ الْمَحَارِب‏‏ * هر كه مدارا كند با مخالفان خود، ايمن گردد از جنگ‌ها». (14)

بدخلقى و سخت‏گيرى، بسيارى از كارها را مشكل مى‏كند و سبب لجبازى ديگران مى­شود و بعكس، نرم‌خويى و رفاقت و مدارا دل افراد را به دست مى‏آورد و بسيارى از گره‏هاى كور كارها را مى‏گشايد. به فرموده امام مؤمنان علی (ع) همراهی و نرمی با مردم یکی از راه‌های غلبه بر مشکلات است:

«الرِّفْقُ يُيَسِّرُ الصِّعَابَ وَ يُسَهِّلُ شَدِيدَ الْأَسْبَابِ * نرمى و مهربانى، دشواري‌ها را آسان مي كند و سختی سبب‌ها و وسيله‏ها را سهل مى‏گرداند». (15)

امام حسین (ع) نیز نظیر این سخن را فرموده‌اند:

«مَنْ أَحْجَمَ عَنِ الرَّأْيِ وَ عَيِيَتْ بِهِ الْحِيَلُ كَانَ الرِّفْقُ مِفْتَاحَهُ * کسی که در مشکلات سرگردان شده است، نداند چه باید بکند و راه چاره‌ای ندارد، کلید حل مشکلات او، نرمی و مهربانی و مدارا با مردم است». (16)

دوزخ هر كسى، ساخته و پرداخته رفتار زشت اوست؛ همان‏گونه كه بهشت، پاداش كارهاى نيك است. رفق و مدارا به سهم خود، انسان را از دوزخ ايمن مى‏سازد و به بهشت نزديك مى‏كند. رسول خدا (ص) فرموده است:

«اتَدْرُونَ مَنْ يَحْرُمُ عَلَى النَّارِ؟ كُلُّ هَيِّنٍ لَيِّنٍ سَهْلٍ قَريبٍ * مى‏دانيد چه كسى به دوزخ نمى‏رود؟ هر نرمخوى خوش‌برخورد آسانگيرى كه با مردم گرم مى‏گيرد». (17)

عصاره این فواید در کلام پیامبر (ص) است. ایشان در مورد برکات مدارا در دنیا و آخرت می‌فرمایند:

«مَن أُعطِىَ حَظَّهُ مِنَ الرِّفقٍ فَقَد أُعطِىَ حَظَّهُ مِن خَيرِ الدُّنيا وَالآخِرَةِ * هر كس را كه بهره‌اى از مدارا داده اند، بدون شك بهره‌اش را از خير دنيا و آخرت داده‌اند». (18)

روش و اخلاق رسول اکرم (ص) به عنوان اسوه بشریت این‌گونه بود که با مردم انس می‌گرفت و آنان را از خود دور نمی‌کرد؛ بزرگ هر قومی را گرامی می‌داشت؛ همیشه خود را حفظ می‌کرد که بدخلقی کند؛ از اصحاب خود تفقد می‌نمود و دلجویی به عمل می‌آورد و از مردم حال مردم را می‌پرسید و هر کار نیکی را تحسین و تقویت می‌کرد و هر کار زشتی را تقبیح می‌نمود و کوچک می‌شمرد و در همه کارها درباره حق کوتاهی نداشت و از آن هم تجاوز نمی‌کرد. اطرافیان آن حضرت از نیکان بودند و برترین آنان نزدش کسانی بودند که مردم را بیشتر نصیحت کنند و بزرگترین ایشان کسانی بودند که درباره برادران دینی بیشتر مواسات و خیرخواهی داشته باشند.

  • حدّ مدارا

سرانجام باید دانست هر چند در اسلام، مدارا اصل است اما نرمش بي‌حساب و عدم قاطعيت در کارهای مهم، آدمي را به عنصري ضعيف، ترسو و بي‌عرضه تبديل مي‌کند. آن چه مورد نظر اسلام است، آسان‌گيري در عين قدرت و قاطعيت است؛ نه خشونت مطلق و نه مداراي مطلق. پس گاهي ضرورت اقتضا مي‌کند اصل مدارا کنار گذاشته، و قاطعيت و سخت گيري در پیش گرفته شود. رفتار امام علی (ع) نمونه والای قاطعیت و مدارا بود. از دیدگاه امام، کارگزاران باید در عین قاطعیت از مدارا برخوردار باشند. ایشان خشونت مطلق را آفت مدیریت می‌دانند؛ همان‌گونه که نرمش بی‌حساب را در کارها زیانبار تلقی می‌کنند.

از نگاه امام علی (ع) مدیری موفق خواهد بود که میان قاطعیت و رأفت و نیز نرمش و شدت، جمع کند. امیر سخن علی (ع) در نامه به یکی از کارگزاران خویش، حد و اندازه مدارا را اینگونه تبیین می‌کنند:

«وَ ارْفُقْ مَا كَانَ الرِّفْقُ أَرْفَقَ وَ اعْتَزِمْ بِالشِّدَّةِ حِينَ لَا تُغْنِي عَنْكَ إِلَّا الشِّدَّةُ * و مدارا و مهربانی کن، هنگامی که مدارا شایسته تر باشد و به سختی و درشتی بپرداز آن‌گاه که از تو جز سختگیری پیش نمی‌رود». (19)

حضرت علی (ع) در جایی دیگر فرموده‌اند:

«مَنْ لَمْ يُصْلِحْهُ حُسْنُ الْمُدَارَاةِ أَصْلَحَهُ سُوءُ الْمُكَافَاةِ * کسی که مدارای نیکو او را اصلاح نکند، مکافات بد او را اصلاح کند». (20)

با توجه به این حدیث وقتی مدارا نمودن مشکلی را در روابط سازمانی حل نکند، مدیران مجبورند با زبان مجازات و تنبیه با خاطیان برخورد کنند.

———————

(1) بحار االانوار، ج 72، ص 53.

(2) همان، ص 438.

(3) تحف العقول، ص 42.

(4) وسائل الشیعه، ج 12، ص 202.

(5) غرر الحکم، ج 1، ص 372.

(6) خصال، ج 2، ص 354.

(7) تصنیف غرر الحکم، ص 244.

(8) همان.

(9) همان.

(10) همان، ص 445.

(11) همان.

(12) جامع السعادات، ج 1، ص 339.

(13) تصنیف غرر الحکم، ص 445.

(14) همان، ص 334.

(15) همان، ص 244.

(16) فرهنگ سخنان امام حسین (ع)، ص 95.

(17) جامع السعادات، ج 1، ص 340.

(18) نهج الفصاحه ص 739.

(19) نهج البلاغه، نامه 49.

(20) تصنیف غرر الحکم، ص 445.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا