• سکوت و مراقبت در زمان سخن گفتن
  • اهميت و ارزش زبان

اجتماع حتي اگر از جفت و همسران تشكيل شود نيازمند ابزارهاي ارتباطي است. به اين معنا كه هر يك از دو طرف نيازمند آن هستند تا نيازها و خواسته ها و دلواپسي هاي خويش را نشان دهند. از اين رو «زبان و بيان» به عنوان نعمت بزرگ، مطرح شده است. بيان به معناي طريق نشان دادن خواسته­هاي نفساني و روحي و رواني و نيازهاي مادي و جسمي است. و لذا مي­تواند به شكل اشارات و تغييرات در چهره و رمز و كنايات و مانند آن ابراز شود ولي بهترين و آسان ترين و كامل ترين شكل بيان همان بيان شفاهي از راه زبان است كه قرآن از آن به نعمت خاص بشر اشاره مي­كند و از انسان­ها مي­خواهد كه سپاسگزار اين نعمت باشند.
بنابراين نقش زبان در زندگي بشر نقش كليدي و حساس است. با اين همه آيا مي­توان از اين نعمت بزرگ كه خداوند از آن در آيات چندي تمجيد و تجليل نموده به عنوان امري بد و نادرست ياد كرد و خواهان توجه به ضد آن يعني سكوت و خاموشي و عدم استفاده از زبان و نعمت بزرگي چون آن شد؟

اين نوشتار پاسخي به اين پرسش براساس آيات و روايات است كه از سوي خدا و رسول (ص) و امامان معصوم(ع) به عنوان راهنمايان بشر مطرح شده است.

زبان در شخصيت سازي و كمال يابي انسان، نقش مهم و اساسي دارد. بسياري از مفاهيم علمي و نظري از راه زبان منتقل مي شود و احساسات و عواطف با بيان شفاهي، در جان ديگري نفوذ مي­كند و خود را نشان مي­دهد. در هر حوزه­اي از زندگي اگر توجه شود مي­توان نقش و كاركردهاي زبان را يافت. ارتباطات اجتماعی در جامعه دو نفره تا ميليوني از راه زبان به آساني امكان پذير و شدني است. زبان براي احياي عدالت و اجراي حق و تبيين مواضع و خواسته ها بهترين ابزار است.

مى‏گويند: مالك «لقمان» به او گفت: بهترين غذاى دنيا را برايم‏ تهيه كن، لقمان زبان پخته‏اى براى خواجه آورد.

گفت: بدترين غذاى عالم را برايم تهيه نما. لقمان زبان پخته‏اى تهيه كرد.

 از لقمان پرسيد: زبان بهترين و بدترين غذاست؟

 گفت: آرى؛ زيرا سعادت انسان در صلاح و تقواى زبان، و شقاوت، بدبختى و هلاكت بشر در كج‌روى اين عضو است.

در جهان امروز، گاهی با یک فرمان ظالمانه از زبان یک فرد سیاسی تربیت‌نیافته، ميليون‏ها انسان بى‏گناه، کشته و زخمی و آواره می‌شوند. در مقابل با يك فرمان الهى از زبان رهبران بزرگ و انديشمند و تربیت‌یافته، جمعيت‌هایی به طرف اخلاق و دین به حركت درآمده، و از اسارت جهان‌خواران پليد به ساحل نجات می‌رسند.

زبان انسان، در موارد بسیاری سبب خیر و عبادت است. مانند: لبیک گفتن براى زيارت خانه خدا، امر به معروف و نهى از منكر، قرائت نماز، شهادت به حق دادن در دادگاه اسلامى، جهت حل مشكل يك مسلمان، اقرار به توحيد و نبوت رسول اكرم به هنگام مسلمان شدن.

در ميدان اخلاق نيز زبان، موضوع بسيارى از مسائل است كه انسان با رعايت آن مسائل يا جدا ماندن از آن، فراهم آورنده سعادت يا شقاوت و هلاكت خويش است.

زبان با يك تهمت نابجا، يا يك دروغ، قدرت دارد آبروى پنجاه ساله انسان بى‏گناهى را بريزد، يا مال و جان بى گناهی را بر باد دهد.

و زبان مى‏تواند با گفتار الهى بين دو نفر را اصلاح نموده، آبروى مسلمانى را حفظ كند، و مال و آبروی مؤمنى را از خطر برهاند آرى! اين است طاعت بزرگ او.

در آموزه‌های اسلامی اعم از آیات و روایات، اهمّیت فوق‌العاده‏‌اى براى سکوت و حفظ زبان بیان شده است.

علماى اخلاق معتقدند که سالکان راه حق بدون رعایت سکوت و حفظ زبان از انواع گناهانى که به آن آلوده مى‌‏شوند به جایى نمى‌‏رسند.

  • اهمیت سکوت

از نظر قرآن و روايات چنان كه دانسته شد زبان نعمتي بزرگ است كه مي­بايست قدر و ارزش آن را دانست. انسان از نظر قرآن موجودي سخنگو است و سخنگويي وي نعمت بزرگي است كه بايد بر آن شكر گذاشت و بهترين شكر و سپاس از هر نعمتي بهره گيري درست از آن نعمت است؛ از اين رو همواره سخن گفتن براي انسان هم براي بيان احساسات و عواطف و هم براي آموزش و يادگيري مفيد و مورد اهتمام و ترغيب بوده است.
قرآن از اين ابزار براي رشد و تعالي انسان بهره جسته است.

هر نعمتي اگر به درستي مورد استفاده قرار نگيرد به نقمت و بلا تبديل مي­شود. لذا در نعمت بودن هر چيزي و يا نقمت و بلاشمردن آن مي­بايست به چگونگي استفاده از آن توجه داشت.

هرگاه چيزي براي انسان و تكامل و تقرب او مفيد و سازنده باشد آن چيز كمالي و خير و نعمت است وگرنه شر و بلايي است كه مي­بايست از آن دوري گزيند و يا رهايي يابد.

به هر حال زبان كه از نعمت­هاي بزرگ خداوند است اگر به درستي از آن استفاده نشود و به جاي شكر و سپاس و بهره گيري براي تكامل، در غيبت و تهمت و فحش و ناسزا به كار گرفته شود نقمت و بلايي بزرگ است كه دارنده وي را از مردم دور و از بهشت مي­راند و به دوزخ مي­كشاند.

يكي از مشكلات طبيعي زبان بهره گيري نادرست و نا به جاست. اين زبان كه مي­بايست عنصر ارتباطي شود به دشمن ارتباطات تبديل مي­شود و به جاي آن كه مهر و محبت را بيافزايد كينه و دشمني را مي­پراكند. از اين رو به انسان سفارش بسياري مي­شود تا آن را مهار و در مديريت و كنترل خود در آورد.

  • سكوت عرفاني

در بسياري از كتب عرفاني سخن از صمت و سكوت و خاموشي است. اين مطلب ريشه روايي دارد و در كتب روايي، سخنان بسياري از معصومان (ع) نقل شده كه خاموشي و سكوت را ستوده­اند و حتي در ميان عارفان يكي از مقامات بلند و شامخ عرفاني شناخته و دانسته شده است.

در روايات آمده است كه وقتي عقل و خرد به كمال مي­رسد و آدمي به يك معنايي به بلوغ عقلاني دست مي­يابد، خاموشي برمي­گزيند و سكوت اختيار مي­كند.

در دو مورد از آیات قرآن مسأله سکوت به عنوان یک ارزش والا مطرح شده است:

در آیه دهم از سوره مریم اشاره به اهمّیت سکوت دیده مى‌‏شود، آنجا که در داستان حضرت زکریّا علیه‌السلام مى‌‏خوانیم هنگامى که مژده تولّد حضرت یحیى علیه‌السلام در آینده نزدیک به او داده شد، در حالى که هم خودش پیرو ناتوان بود و هم همسرش نازا، از خداوند تقاضاى نشانه‌‏اى کرد و به او وحى شد که: «آيَتُكَ أَلاَّ تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلاثَ لَيالٍ سَوِيًّا * نشانه تو اين است كه سه شبانه روز قدرت تكلّم (با مردم) نخواهى داشت؛ در حالى كه زبانت سالم است!»

در داستان حضرت مریم علیهاالسلام در آیات 24-26 همین سوره نیز، به اهمیت سکوت اشاره شده است. در آن لحظات طوفانى که درد زایمان به حضرت مریم دست داد، غم و اندوه سراسر وجودش را فرا گرفت؛ به خصوص از این‌که نوزادش متولّد شود و رگبار تهمت‌هاى مردم بى ایمان متوجّه او گردد، تا آنجا که از خدا تقاضاى مرگ کرد، در این هنگام ندایى شنید که به او دستور داد:

«…أَلَّا تحْزَنىِ قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ تحْتَكِ سَرِيًّا، وَ هُزِّى إِلَيْكِ بجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَيْكِ رُطَبًا جَنِيًّا، فَكُلي‏ وَ اشْرَبي‏ وَ قَرِّي عَيْناً فَإِمَّا تَرَيِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَداً فَقُولي‏ إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمنِ صَوْماً فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنْسِيًّا * غمگين مباش! پروردگارت زير پاى تو چشمه آبى (گوارا) قرار داده است! و اين تنه نخل را به طرف خود تكان ده، رطب تازه‏اى بر تو فرو مى‏ريزد! (از اين غذاى لذيذ) بخور؛ و (از آن آب گوارا) بنوش؛ و چشمت را (به اين مولود جديد) روشن دار! و هر گاه كسى از انسان‌ها را ديدى، (با اشاره) بگو: من براى خداوند رحمان روزه‏اى نذر كرده‏ام؛ بنا بر اين امروز با هيچ انسانى هيچ سخن نمى‏گويم! (و بدان كه اين نوزاد، خودش از تو دفاع خواهد كرد!)».

مى‌‏دانیم که نذر همواره به کارى تعلّق مى‌‏گیرد که داراى برتری و مطلوبیّت‏ الهى باشد، بنابراین «روزه سکوت» در آن امّت، یک عمل الهى بوده که در شریعت اسلام تحریم شده است.

در روایات ما هم اهمّیت زیادى به سکوت داده شده که به بخشى از آن اشاره مى‌‏کنیم:

در زمینه تأثیر سکوت در تفکر عمیق و استوارى عقل، رسول اکرم صلى‌الله‌علیه‌وآله مى‌‏فرماید:

«هنگامى که مؤمن را خاموش ببینید به او نزدیک شوید که دانش و حکمت به شما القا مى‏‌کند، و مؤمن کمتر سخن مى‏‌گوید و بسیار عمل مى‏‌کند و منافق بسیار سخن مى‏‌گوید و کمتر عمل مى‏‌کند.» (1)

از بعضى از روایات به دست مى‌‏‌آید که یکى از مهمترین عبادات سکوت است؛ از جمله در توصیه‌های پیامبر اکرم صلى‌الله‌علیه‌وآله به ابوذر مى‏‌خوانیم:

«چهار چیز است که تنها نصیب مؤمن مى‏‌شود، نخست سکوت است که سرآغاز عبادت است…» (2)

از بعضى احادیث استفاده مى‌‏شود که پرگویى مایه قساوت و سنگدلى است.

در حدیثى از امام صادق علیه‌السلام مى‌‏خوانیم:

«حضرت مسیح علیه‌السلام مى‏‌‌فرمود: جز به ذکر خدا سخن زیاد مگویید، زیرا کسانى که در غیر ذکر خدا سخن بسیار مى‌‏گویند، دل‌هایى پر قساوت دارند ولى نمى‌‏دانند.» (3)

امام على بن موسى الرضا علیه‌السلام نیز مى‌‏فرماید:

 «سکوت؛ درى از درهاى دانش است، سکوت؛ محبّت مى‌‏آورد، و دلیل و راهنماى همه خیرات است.» (4)

سکوت؛ سبب نجات از بسیارى از گناهان مى‌‏شود و در نتیجه کلید ورود در بهشت است، چنان‌که در حدیثى از پیامبر اکرم صلى‌الله‌علیه‌وآله مى‌‏خوانیم: مردى نزد آن حضرت آمد که طالب سعادت و نجات بود.

 پیامبر صلى‌الله‌علیه‌وآله فرمود: «آیا تو را به چیزى راهنمایى کنم که خدا به وسیله آن تو را وارد بهشت سازد؟»

 عرض کرد: آرى اى رسول خدا.

حضرت دستور به انفاق و یارى مظلوم و کمک از طریق مشورت فرمود، و بعد دستور به سکوت داده و فرمود: «سخن مگو جز در جایى که خیر است». (5)

به این معنا که هرگاه صفت سکوت در انسان باشد، او را به سوى بهشت مى‏‌برد.

ی

اصلاح زبان، کلید اصلاح انسان و انحراف آن سبب انواع انحرافات است، چرا که زبان ترجمان دل و نماینده عقل و کلید شخصیّت انسان و مهمترین دریچه روح است.

به تعبیر دیگر، آنچه در صفحه روح انسان نقش مى‏‌بندد، قبل از هر چیز بر صفحه زبان و در لابه‌لاى گفته‏‌هاى او ظاهر مى‏‌شود.

امام على علیه‌السلام مى‌‏فرماید:

«سخن بگویید تا شناخته شوید همانا شخصیت هر کس زیر زبانش نهفته است.» (6)

تا مرد سخن نگفته باشد * عیب و هنرش نهفته باشد

  • آفات زبان

به همان نسبت که برکات زبان و آثار سازنده آن زیاد است، آفات و گناهانى که به وسیله آن انجام مى‌‏گیرد و آثار مخرّبى که در فرد و جامعه دارد، بسیار زیاد است.

برخی از علمای اخلاق تا بیست انحراف و آفت براى زبان شمرده که از جمله آن‌ها موارد زیر است:

1- سخن گفتن، در چيزى كه سود و منفعت براى شنونده ندارد.

2- اضافه و زيادى گفتن در حدى كه، باعث رنج و زحمت ديگران شود.

3- باطل گفتن.

4- مراء و مجادله كردن.

5- پيچيده گفتن، در حدى كه شنونده نتواند از گفتار استفاده كند.

6- فحش و ناسزا و بدگويى.

7- بى جا لعنت كردن مردم.

8- خواندن به صورت غنا.

9- شوخى.

10- مسخره و استهزاء كردن مردم.

11- سخن گفتن به صورتى كه در مردم ايجاد دشمنى كند.

12- فاش كردن اسرار مردم.

13- وعده دروغ.

14- دروغ.

15- غيبت.

16- سخن‌چينى و نمامى.

17- دو زبانه بودن.

18- تعريف و تمجيد و مدح بى‏جا يا تملق‌گويى.

19- سؤال بى مورد.

20- تهمت.

 

در قرآن مجيد آیات فراوانی درباره زبان آمده است. به عنوان نمونه به چند آيه توجه كنيد:

در سوره «صف» آیات 2- 3 می‌فرماید:

«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ * كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ * اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! چرا سخنى مى‏گوييد كه عمل نمى‏كنيد؟! نزد خدا بسيار موجب خشم است كه سخنى بگوييد كه عمل نمى‏كنيد!»

در سوره حجرات نیز كه به سوره اخلاق معروف است، چند آیه مهم به گناهان زبانی اشاره کرده است. در آیه دوم، از داد و فریاد بیهوده و بلند کردن صدا نهی کرده و این‌گونه می‌فرماید:

«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ * اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! صداى خود را فراتر از صداى پيامبر نكنيد، و در برابر او بلند سخن مگوييد (و داد و فرياد نزنيد) آن گونه كه بعضى از شما در برابر بعضى بلند صدا مى‏كنند.»

در آیه 11 این سوره اشاره به گناه تمسخر کرده و از گناه لقب بد دادن به یکدیگر نهی فرموده است:

 «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسى‏ أَنْ يَكُونُوا خَيْراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسى‏ أَنْ يَكُنَّ خَيْراً مِنْهُنَّ وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ * اى اهل ايمان! نبايد گروهى گروه ديگر را مسخره كنند، شايد مسخره شده‏ها از مسخره كنندگان بهتر باشند، ونبايد زنانى زنان ديگر را [مسخره كنند] شايد مسخره شده‏ها از مسخره كنندگان بهتر باشند، و از يكديگر عيب‏جويى نكنيد و با لقب‌های زشت و ناپسند يكديگر را صدا نزنيد».

و بالاخره و در آیه 12 از همین سوره از گناه زشت غیبت نهی فرموده و آن را به خوردن گوشت برادری که مرده تشبیه نموده است:

«وَ لا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً أَ يُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتاً فَكَرِهْتُمُوهُ * و هيچ يك از شما ديگرى را غيبت نكند، آيا كسى از شما دوست دارد كه گوشت برادر مرده خود را بخورد؟! (به يقين) همه شما از اين امر كراهت داريد؛ تقواى الهى پيشه كنيد كه خداوند توبه‏پذير و مهربان است!»

  • تقوای زبان

مؤمن در اسلام با مهار تقوى و خوف از خدا و ايمان به روز جزا، زبانش را از آلودگى حفظ كرده و سعى مى‏كند، اين عضو حساس به طور دائم در راه خدا قرار گرفته، و جز اجراى مسائل ايمانى و گفتار خدايى و كلام نيكو با مردم برنامه‏اى نداشته باشد.

از «سفيان بن عبد اللَّه» روايت است كه به رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله گفت: اى رسول خدا! از چه چيز بر من بيشتر مى‏ترسى؟

فرمود: «اين… و زبان خود را با دست گرفت!» (7)

رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله نقش حفظ زبان را در کامل شدن ایمان این‌گونه بیان فرمودند:

«ايمان هيچ بنده‏اى درست نشود تا آن‌كه دلش درست شود، و دلش درست نشود تا آنكه زبانش درست شود.» (8)

امام على عليه‌السلام نیز در کلامی هشدار دهنده، توصیه به زندانی کردن زبان نموده‌اند:

«پيش از آن كه زبانت تو را به زندان طولانى و هلاكت درافكند، او را زندانى كن؛ زيرا هيچ چيز به اندزه زبانى كه از جاده صواب منحرف مى‏شود و به جواب دادن مى‏شتابد، سزاوار زندان طولانى نيست.» (9)

از دیدگاه امام سجاد عليه‌السلام هر عضوی حقی بر گردن انسان دارد. آن حضرت در مورد نحوه رعایت حقّ زبان، می‌فرماید:

«حق زبان، منزّه داشتتن آن از زشت‌گويى و عادت دادنش به خوبى و فروگذاشتن زياده‏گويى‏هاى بيهوده و نيكى به مردم و خوب گفتن درباره آنان است.» (10)

  • فوايد و آثار سكوت

امام صادق (ع) درباره فوايد خاموشي فرمود: خاموشي طريقه اهل تحقيق و شعار كساني است كه با ديده بصيرت در حقايق ثابت و استوار جهان مي­نگرند؛ كساني كه در حقايق زمانهاي گذشته بررسي كرده و حقايقي را بيان مي­كنند كه قلم ها ننوشته و در كتاب­ها نيامده است. آن گاه فوايد و آثار سكوت را برشمرده و مي­فرمايد:

1- سكوت كليد هرگونه راحتي و آسايش دنيا و آخرت است.

2- موجب رضا و خشنودي خدا است.

3- باعث سبك شدن حساب انسان در روز قيامت است.

4- وسيله محفوظ ماندن از خطاها و لغزش ها است.

5- براي جاهل پرده و ساتر، و براي عالم زينت است.

6- وسيله اي است براي قطع شدن هوي و هوس هاي نفساني.

7- وسيله رياضت نفس است.

8- وسيله درك حلاوت و لذت عبادت و مناجات با پروردگار است.

9- قساوت و سختي دل را از بين مي برد.

10- وسيله اي است براي كسب حيا و پرهيزكاري.

11- سبب زياد شدن تدبر و تعقل و مروت و مردانگي است.

12- موجب فهم و كياست و عقل انسان مي شود.

سپس امام صادق (ع) فرمود: اكنون كه به فايده­هاي سكوت آگاه شدي، پس دهان فرو بند و تا مجبور نشدي لب به سخن مگشاي، به ويژه اگر كسي را پيدا نكني كه براي خدا و در راه خدا با او گفتگو كني.

آنگاه فرمود: وسيله هلاكت و نجات مردم، سخن گفتن و سكوت است. پس خوشا به حال كسي كه توفيق شناخت سخن خوب و بد را پيدا كند و به فوايد و آثار پسنديده كم گويي و سكوت آگاه گردد، زيرا سكوت از اخلاق انبياي الهي و شعار بندگان برگزيده خداوند است و اگر كسي ارزش و قدر كلام را بداند بيجا سخن نمي­گويد و سكوت را شعار خود قرار مي­دهد و كسي كه بر لطايف سكوت آگاهي و اشراف داشته باشد و صمت و خاموشي را امين خزاين و اسرار دل خويش قرار دهد چنين شخصي گفتار و خاموشي اش هر دو عبادت مي شود و كسي جز خدا به حقيقت اين عبادت آگاهي ندارد. (11)

اينها نمونه­هاي اندكي از نقش سكوت و خاموشي در تكامل و خودسازي انسان است كه در روايات آمده است. نقش مهم سكوت و خاموشي به معناي پيش گفته است كه انسان را كامل مي­سازد.

از اين رو سيره عملي بزرگان را بايد در خاموشي، تفكر و ذكر دانست. اين گونه است كه در كنجي به خاموشي، تفكر و ذكر مي­نشينند و با سخنگوي دروني خويش به انديشه و ذكر مشغول مي­شوند و بدين ترتيب ساعتي تفكر به هفتادسال عبادت و پرستش مي­ارزد.

———————

1- تحف العقول، النص، ص 397.

2- الأمالي، طوسي، النص، ص 536.

3- الكافي (ط – دارالحديث)، ج ‏3، ص 297.

4- عيون أخبار الرضا عليه‌السلام، ج ‏1، ص 258.

5- الكافي (ط – دارالحديث)، ج ‏3، ص 295.

6- تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص 209.

7- شرح نهج البلاغة، ابن أبي الحديد، ج ‏10، ص 27.

8- مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏ 9، ص 31.

9- تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص 214.

10- من لا يحضره الفقيه، ج ‏2، ص 619.

11- مصباح الشريعه، باب72.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا