• مسئولیت‌ پذیری

«مسئولیّت» به معنای موظّف بودن و یا متعهّد بودن نسبت به کاری است. واژه مسئولیت معمولاً با واژه‌هایی مانند «تکلیف»، «وظیفه» و «حقّ» همراه است؛ چرا که در همه این موارد امری بر عهده شخص است که اجرای آن، لازم و واجب است.

در قرآن مجید آیات فراوانی هست که اهمیّت مسئولیت‌پذیری و وظیفه‌شناسی را برای انسان بیان کرده است.

ابعاد پاسخگویی در قیامت به قدری وسیع است که حتّی اعضا و جوارح انسان را نیز در بر می‌گیرد:

«اِنَّ السَّمعَ وَ البَصَرَ وَالفُؤادَ کُلُّ اولئکَ کانَ عَنهُ مسؤولاً * همانا گوش و چشم و دل‌ها همه مسئولند. سوره اسراء آیه 36».

در فرهنگ اسلام، اصولاً دینداری بدون مسئولیت‌پذیری و تعهّد معنایی ندارد. پيامبر (ص) در این‌باره فرموده‌اند:

«أَلَا كُلُّكُمْ رَاعٍ وَ كُلُّكُمْ مسؤول عَنْ رَعِيَّتِهِ فَالْأَمِيرُ عَلَى النَّاسِ رَاعٍ وَ هُوَ مسؤول عَنْ رَعِيَّتِهِ وَ الرَّجُلُ رَاعٍ عَلَى أَهْلِ بَيْتِهِ وَ هُوَ مسؤول عَنْهُمْ فَالْمَرْأَةُ رَاعِيَةٌ عَلَى أَهْلِ بَيْتِ بَعْلِهَا وَ وُلْدِهِ وَ هِيَ مسؤولةٌ عَنْهُمْ‏ * آگاه باشيد كه همه شما فرمانروا و نگهبان هستيد و در مورد فرمانبرداران خويش مؤاخذ و مسئوليد. زمامداران كشور فرمانروايان جامعه هستند و در برابر آن مسئولند. مرد كه رئيس خانواده است فرمانرواى زن و فرزندان خويش است و در برابر آنان مسئول است، زن بر كودكان خود فرمانروا و حاكم است و در برابر آنان مسئوليت دارد». (1)

کارشناسان علوم رفتارشناسی، انسان‌ها را در ارتباط با مسئولیت‌پذیری به دو گروه تقسیم می‌­کنند:

انسان‌های مسئولیت‌پذیر که مسئولیت آنچه را انجام می‌دهند بر عهده می‌گیرند و انسان‌های بی‌مسئولیت که در هر وضعیتی از زیر بار مسئولیت شانه خالی می‌کنند.

انسان‌ها تحت تأثیر عوامل گوناگون تربیتی و اجتماعی و … مسئولیت‌پذیری را می‌آموزند. کسانی که دستورهای تربیتی یا رفتارهای اجتماعی را فرا نمی‌گیرند معمولاً وظایف خود را به درستی انجام نمی‌دهند؛ پیامد تصمیمات خود را در زندگی نمی‌پذیرند و دیگران را عامل شکست‌های خود قلمداد می‌کنند.

امام علی (ع) آنچنان خود را در پیشگاه خدا مسئول می‌داند که حتّی درباره آنچه بر زبان می‌راند، خویش را ضامن می­داند و می­فرماید:

«ذِمَّتی بِما اَقُولُ رَهِینَةٌ وَ اَنا بِهِ زَعِیمٌ * ذمّه من گرو سخنانی است که می‌گویم و تمام آنها را ضمانت می‌کنم». (2)

همین احساس مسئولیت بود که ایشان را به قبول خلافت وادار کرد؛ چنانکه می‌فرمایند:

«آگاه باشید سوگند به خدایی که میان دانه را شکافت و انسان را خلق نمود اگر حاضر نمی‌شدند آن جمعیت بسیار (برای بیعت با من) و یاری نمی‌دادند که حجت تمام شود و نبود عهدی که خدای تعالی از علما و دانایان گرفته تا راضی نشوند بر سیری ظالم (از ظلم) و گرسنه ماندن مظلوم (از ستم او)، هرآینه ریسمان و مهار شتر خلافت را بر کوهان آن می‌انداختم (تا ناقه خلافت به هر جا که خواهد برود و در هر خارزاری که خواهد بچرد و بار ضلالت و گمراهی هر ظالم و فاسقی بشود) و آب می‌دادم آخِر خلافت را به کاسه اول آن و (چنانکه پیش از این بر این کار اقدام ننمودم، اکنون هم کنار می‌رفتم و امر خلافت را رها کرده و مردم را به ضلالت و گمراهی وامی‌گذاشتم زیرا) فهمیده‌اید که این دنیای شما نزد من خوارتر است از عطسه بُز ماده». (3)

امام علی (ع) بارها پیروان خود را به تقوی در برابر مسئولیت‌هایی که بر دوش گرفته‌اند سفارش کرده و حتّی آنان را در مقابل زمین و حیوانات نیز مسئول دانسته است و می‌فرماید:

«اِتَّقُوااللهَ فِی عِبادِهِ وَ بِلادِهِ فَاِنَّکُم مسئولونَ حَتّی عَنِ البِقاعِ وَ البَهائِمِ وَ اَطِیعوا اللهَ وَ لا تَعصُوهُ * از خدا بترسید درباره بندگان و شهرهای او (بر کسی ستم نکرده به ویرانی و تباهکاری در زمین اقدام ننمایید) زیرا (در قیامت همه چیز را) از شما می‌پرسند حتی از زمین‌ها و چهارپایان (سؤال می‌کنند) و از خدا فرمان ببرید و از او نافرمانی ننمایید». (4)

آن حضرت در خطبه دویست‌و‌هفتم نهج‌البلاغه تنها خداوند را صاحب حقّ می‌دانند و این حقّ همان اطاعت و بندگی خداست؛ چون همه هستی از آن خدای‌متعال است و او مالک همه چیز است. روایات اسلامی در باب مسئولیت و تکلیف بسیار است و دامنه این گفتار اندک، از این رو به هفت مبحثی که در ادامه می‌آید بسنده می‌شود.

  1. پاسخگو بودن در برابر مردم و ارباب رجوع

انسان‌ها در برابر خداوند، معصومين (ع)، دیگران و خود، مسئولیت دارند. یکی از ابعاد مسئولیت ‌پذیری، پاسخگو دانستن خویش نسبت به ارباب‌رجوع در حیطه کار است.

پاسخگويي به نوعی التزام و پايبندي صاحبان قدرت و مقام به حساب‌پس‌دادن يا پذيرش مسئوليتِ‌ اقدامات خويش است. دين مبين اسلام، كه حكومت را همچون امانتي در دست حاكمان و كارگزاران حكومت مي‌داند، نظارت بر چگونگي استفاده و نگهداري از اين امانت و ضرورت پاسخگويي در برابر اين امانت را از مسلمات مباني سياسي اسلام به شمار مي‌آورد. فرد مسئول و مدیر، حتی بايد پاسخگوي رفتار و کردار کارمندان تحت امر خود باشد. پسندیده نيست مدیری مدعي شود که عيب‌ و ‌نقص از وی نبوده و به فلان کارمند مربوط است.

همانطور که در بخش روابط اجتماعی قسمت «پاسخگو دانستن خود نسبت به دیگران» گفته شد، نهادينه شدن پاسخگويي براي اين كه از خطاها كاسته، و از بروز اشتباهات جلوگيري شود، مفید و ضروری است. احقاق حقوق ارباب‌رجوع نیز از مهم‌ترین مزیت‌های پاسخگویی کارگزاران است.

پاسخگویی ملزومات و شرایطی دارد که بدون آنها امکان پاسخگو بودن نیست:

۱ـ نخستين و مهم‌ترين مبنا و پيش زمينه پاسخگويي، نظارت است به گونه‌اي كه بدون نظارت، پاسخگويي معنا پيدا نمي‌كند و عملاً تا نظارتي نباشد، نمي‌توان افراد و نهادها را به پاسخگويي فراخواند.

۲ـ دومين مبناي پاسخگويي، شفافيت است. بدون وجود شفافيت در تمام کارها پاسخگويي نمي‌تواند منشأ آثار و نتايج مثبت باشد. شفافيت در نظام سازمانی سهم بزرگی در به وجود آوردن مديريت صحيح دارد.

۳ـ سومين مبناي پاسخگويي كه مي‌تواند نظام پاسخگويي را به نتيجه برساند و استمرار، تداوم و صحت آن را تضمين كند، رسيدگي به شكايت است. پس از تدوين نظام پاسخگويي بايد موارد تخلف به طور جدي پيگيري، و به ارباب رجوع اطمينان داده شود كه در صورت تضييع حقوقشان افراد متخلف مجازات خواهند شد.

به طور کلی پاسخگويي در مقابل ذينفعان بيروني زماني مي‌تواند كاملاً منطقي به اجرا گذاشته شود كه سازمان‌ها از نظام پاسخگويي مناسبي در ساختار و تشكيلات خود برخوردار باشند تا به اتكاي آن بتوانند تمهيدات و ملزومات پاسخگويي را فراهم آورند.

 امام علي (ع) براي اطمينان از پاسخگويي اداري، تشكيلاتي را به نام دارالقصاص به منظور رفع کاستی در عملکرد مدیران ايجاد كرده بودند. اميرالمؤمنين (ع) در مورد پاسخگویی به ارباب رجوع به مالک سفارش می‌فرمایند:

«وَ اجْعَلْ لِذَوِي الْحَاجَاتِ مِنْكَ قِسْماً تُفَرِّغُ لَهُمْ فِيهِ شَخْصَكَ وَ تَجْلِسُ لَهُمْ مَجْلِساً عَامّاً فَتَتَوَاضَعُ فِيهِ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَكَ وَ تُقْعِدُ عَنْهُمْ جُنْدَكَ وَ أَعْوَانَكَ مِنْ أَحْرَاسِكَ وَ شُرَطِكَ حَتَّى يُكَلِّمَكَ مُتَكَلِّمُهُمْ غَيْرَ مُتَتَعْتِعٍ * مقداري از وقت خود را براي مراجعه‌کنندگان نيازمند قرار بده و خويش را براي شنيدن سخنانشان آماده‌سازند؛ در جمع آنان بنشين و براي خشنودي خداوندي که تو را آفريد در برابرشان فروتن باش و سپاهيان و همکاران و نگهبانان و پاسداران خود را از حضور در آن مجلس دور بدار تا بدون ترس و نگراني، سخن دل خويش را بگويند». (5)

کارکنان سازمان­ها، که خود را خادم مردم می‌دانند، به این نکته توجه دارند که باید نياز‌های مراجعه‌کنندگان را برآورد و هر خدمتى كه از دستشان بر‌مى‏آيد از ديگران دريغ ندارند؛ چنين‌كارى، هم خشنودى خدا را در پى‌دارد و هم سبب همبستگى، تأليف قلوب، صفا و صميميت و افزايش مهر و محبت مى‏گردد.

در روايتى از امام صادق (ع) آمده كه خداوند عزوجل فرموده است:

«الْخَلقُ عِيالى فَاحَبُّهُم الَىَّ الْطَفُهُمْ بِهِمْ وَ اسْعاهُم فى حَوائِجِهَمْ * مردم عيال منند. محبوب‌ترين آن‌ها نزد من كسى است كه بيش از همه به مردم مهربان باشد و كوشش بيشترى در رفع نيازمندى‏هاى آنان كند». (6)

امام حسین (ع) مى‏فرمايند شنيدم كه اميرمؤمنان (ع) از پيامبر (ص) چنين نقل كرد:

«مَنْ سَعَى فِي حَاجَةِ أَخِيهِ الْمُؤْمِنِ فَكَأَنَّمَا عَبَدَ اللَّهَ تِسْعَةَ آلَافِ سَنَةٍ صَائِماً نَهَارَهُ قَائِماً لَيْلَهُ * هر كس كه در براوردن نياز برادر مؤمنش بكوشد، گويى نُه هزار سال با روزه‌دارى و شب‌زنده‌دارى خدا را عبادت كرده است». (7)

بر اين اساس، معصومين (ع) همت خويش را در راه خدمت و رفاه و حل مشكلات مردمی که به آنان مراجعه و اظهار نیاز می‌کردند به كار مى‏بردند و چون پدرانى دلسوز، همه مسلمانان را فرزندان خويش مى‏دانستند و آسايش آنان را بر راحتى خود ترجيح ‏مى‏دادند.

در سازمانی که مسئولان، خود را خدمتگزار مردم می‌دانند، پاسخگویی در صدر اهداف مدیریتی قرار دارد.

  1. با ارزش دانستن شغل

آيين اسلام به كار ارزش فراوان مى‏دهد و معتقد است براى انسان بهره‏اى جز سعى و كوشش او نيست. در هر سازمان بايد به كار و تلاش تكيه کرد که صِرف نظریه‌پردازی، منشأ اثر نمى­شود و هر نوع پيشنهاد و طرح  بدون پشتوانه عملى در روند تكاملى مجموعه تأثیری نخواهد داشت. بايد تأثیر طرح را در اجرای آن ثابت نمود و دانست که برای پیشرفت کارها باید پس از برنامه‌ریزی منسجم، کار و تلاش مضاعف به خرج داد. حضرت امام صادق (ع) مى‏فرمايند:

«ما جَعَلَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بَسْطَ اللِّسانِ وَ كَفَّ الْيَدِ وَ لكِنْ جَعَلَهُما يُبْسَطانِ مَعاً وَ يُكَفَّانِ مَعاً * خدا، زبان را براى گشادن [گفتن‏] و دست را براى بستن [كار نكردن‏] نيافريده است، بلكه بايد اين دو عضو با هم گشاده و با هم بسته شوند». (8)

چند عامل می‌تواند اهمیت و ارزشمندی مشاغل را در نظر مدیران و کارکنان سازمانی بهتر آشکار سازد تا به تبع آن حس مسئولیت‌پذیری نیز ارتقا یابد.

یکی از ملاک‌های با ارزش و از ويژگي‌هاى كار در نظام اقتصادى اسلام شايسته و مفيد بودن آن است؛ يعنى كسى كه كارى انجام مى‏دهد بايد به حال جامعه كنونى و آينده مفيد باشد و از كارهاى پراكنده و بى‏فايده پرهيز كند و وقت و نيروى خود را به هدر ندهد.

حضرت على (ع) مى‏فرمايند:

«الْعاقِلُ مَنْ لا يُضيعُ لَهُ نَفَساً فيما لا يَنْفَعُهُ وَ لا يَقْتَنى‏ ما لا يَصْحَبُهُ * عاقل كسى است كه (حتى به اندازه) يك نَفَس به كار بى‏سود نپردازد و چيزى كه با او نماند، گرد نياورد». (9)

یکی دیگر از این عوامل، شناخت زوایای مهم و فواید شغل مورد نظر است. اگر فرد شاغل به اهمیت وجودی کار خود و تأثیر مفید آن در اجتماع پی ببرد، حس مفید بودن را درک، و به جایگاه خود در سازمان افتخار خواهد کرد. اندیشیدن به چشم‌اندازهای سازمان و اهداف آن هنگام کار و فعالیت به حس با ارزش دانستن فعالیت‌ها کمک می‌­کند.

عامل سوم، رضایت شغلی است. رضایت شغلی، احساسی روانی است که از عواملی نظیر وضعیت محیط کار، روابط حاکم بر محیط کار و عوامل فرهنگی و اجتماعی تأثیر می­پذیرد. اگر افراد شاغل در سازمان، رضایت شغلی مطلوبی داشته باشند می‌توانند از كارایی، نشاط عمومی و حداكثر بهره‌وری برخوردار گردند. چنانچه این امر نباشد از بین‌ رفتن انگیزة تلاش و ایجاد روحیه یأس و دلسردی، طبیعی‌ترین نتیجه آن خواهد بود و در نهایت عوارض آن علاوه بر شخص، متوجه سازمان نیز خواهد شد.

بنابراین می‌توان با شناخت عوامل ضدانگیزشی در سازمان به افزایش ارزشمندی مشاغل و به دنبال آن به افزایش رضایت شغلی کمک نمود. به عقیده صاحب‌نظران رفتار سازمانی، افزایش رضایت از شغل، باعث برانگیخته‌شدن کارکنان به کار بیشتر می‌شود و در نتیجه تولید یا خدمات افزایش پیدا می‌کند. رضایت شغلی بر فرد و سازمان تأثیر متقابل دارد. هنگامی که خواست‌ها و آرزوهای فرد در سازمان برآورده شود، مسلماً در وی رضایت شغلی ایجاد خواهد شد و او از اشتغال در آن سازمان لذت خواهد برد و طبعاً از تمام توانایی‌ها و استعداد و امکانات خود در راه رسیدن به هدف‌های شغلی استفاده خواهد کرد. با شناسایی وضع موجود و عواملی که به ‌گونه­ای در رضایت یا عدم‌رضایت شغلی کارکنان مؤثر است و با ایجاد جوّی مناسب، می‌توان رضایت شغلی را برای خود و کارکنان فراهم آورد. ارزشمندی مشاغل در نظر کارکنان، یکی از عوامل افزایش حس مسئولیت‌پذیری در آنان است. ارزشمندی مشاغل بدین معناست که کار نباید با اخلاق و اهداف تربيتى اسلام مخالف باشد و مسئولان نباید کارمندان را به کارهایی بگمارند که با اصول اخلاقی سازگار نیست.

کارکنان سازمان­ها وقتی کارهای خود را در راستای دین اسلام ببینند و خود را مفید حس کنند و به عظمت و شأن خدمتی که برای جامعه مسلمین انجام می‌دهند، بیندیشند و با ارزشمندی آن نزد خداوند و معصومین آشنا شوند با رغبت بیشتری این بار مسئولیت را بر دوش خواهند کشید.

  1. علاقه و دلسوزی در کارها

یکی از بزرگ‌ترین عوامل موفقیت در کارها، علاقه به کار است. کسی که به کاری علاقه‌مند باشد با تمام توان در انجام دادن آن می‌کوشد. بر عکس، یکی از عوامل مهم در شکست انسان، نداشتن انگیزه است که نه تنها انسان را به پیشرفت نمی‌رساند، بلکه روز به روز به شکست و ناکامی نزدیک تر می‌کند.

پیامبر گرامی اسلام (ص) در نکوهش انجام دادن کار با بی‌علاقگی و به اجبار می‌فرمایند:

«إِذا حاکَ فِی نَفْسِکَ شَیْئٌ فَدَعْهُ * وقتی دل تو از کاری چرکین است از آن چشم بپوش». (10)

بنابراین مدیری کارامد است که به کار خود علاقمند باشد و از صمیم قلب نسبت به آن دلسوزی کند. از این رو، باید تدیبر کارها به کسانی سپرده شود که به ارزش کار خود اعتقاد و انگیزه‌ای از درون داشته باشند.

بزرگترین الگوی ناب مدیریت دلسوز، پیامبر اسلام (ص) است. ایشان آنچنان عاشق هدایت مردم بود که گاه از عدم پذیرش آنان به اندازه‌ای متأثر می‌شد که به فرموده قرآن نزدیک بود جان عزیزش را از دست بدهد:

«فَلَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ عَلى آثارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَدِيثِ أَسَفاً * گويي مي‏خواهي بخاطر اعمال آنان، خود را از غم و اندوه اينكه چرا به قرآن ايمان نياورند هلاک کني. سوره کهف آیه 6».

رهبران الهي بيش از آنچه تصور شود از گمراهي مردم رنج مي‏بردند و به ايمان آنها عشق مي‏ورزيدند؛ از اينکه مي‏ديدند تشنه‏کاماني در کنار چشمه‏ آب زلال نشسته‏اند و از تشنگي فرياد مي‏کشند، ناراحت بودند؛ اشک مي‏ريختند؛ دعا مي‏کردند؛ شب و روز تلاش و کوشش داشتند؛ در نهان و آشکار تبليغ مي‏کردند؛ در خلوت و اجتماع فرياد مي‏زدند و از اينکه مردم راه روشن و راست را گذارده به بيراهه مي‏رفتند، غصه مي‏خوردند؛ غصه‏اي جانکاه که گاهي آنها را تا سرحد مرگ پيش مي‏برد! و البته تا چنين نباشد «رهبري» در مفهوم عميقش پياده نخواهد شد!

خداوند متعال در سوره توبه آیه 128 خطاب به مردم می‌فرماید:

«لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْکُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ * به يقين، رسولي از خود شما به سويتان آمد که رنجهاي شما بر او سخت است و اصرار بر هدايت شما دارد و نسبت به مؤمنان، رئوف و مهربان است».

تعداد زیادی از افراد وقتی کار جدیدی را آغاز می‌کنند، بسیار شیفته و علاقه‌مند آن هستند. اما انگیزه آنها به سرعت کاهش می‌یابد. این مشکل به اصول و مبانی مدیریت مربوط می‌شود.

مدیران و فرماندهان برای حفظ علاقه و شیفتگی از ابتدای شروع کار خود، باید اهدافی را که در پی آن هستند، شناسایی، و سپس آنها را برآورده کنند؛ اهدافی مانند امنیت شغلی، موفقیت و افتخار، روابط خوب و پربار با همکاران.

اگر این نیازها برطرف شود، حس علاقمندی نیز افزایش می‌یابد. مدیران باید بدانند که نتیجه خوب، نتیجه تلاشی خوب و مشفقانه است. لذا باید پس از برطرف کردن موانع علاقمندی با شور و شوقی مضاعف به فعالیت بپردازند و این شور و انگیزه را به دیگران نیز منتقل سازند.

در نظر داشتن خداوند متعال به عنوان ناظر همیشگی، عامل مهمی در اجرای دلسوزانه کارها است.

فعالیتی که برخاسته از اعماق وجود آدمی باشد و با شور و اشتیاق عجین گشته با فعالیتی که تنها برای رفع تکلیف است، نتایج متفاوتی دارد. براین اساس قصد خدمتگزارى در كارهاى مسلمانان و نگران آنان بودن در دین مبین اسلام، ارزش است و پیشوایان دینی همواره بر آن تأکید کرده‌اند. رسول‌اللَّه (ص) در این‌باره فرموده‌اند:

«مَنْ أَصْبَحَ لَا يَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ * کسی که صبح کند و به امور مسلمین همت نگمارد، مسلمان نیست». (11)

  1. انجام دادن داوطلبانه کارها

حضور در محل کار و کار انجام دادن، آنگاه از ارزش والايى برخوردار است كه داوطلبانه باشد. کارکنان و کارمندان سازمان بايد با علاقه و شناخت كامل در محل کار حضور يابند و از دستور مدیر و فرمانده اطاعت کنند. نه اینکه به اجبار و برای دریافت صرفا حقوق و مزایا  و گذراندن ایام به سازمان رفت و شد داشته باشند. حضرت علی (ع) پس از دعوت سپاهیانش به مبارزه و جهاد، مایل است که انتخاب با رغبت آنان همراه باشد؛ لذا می‌فرمایند:

«وَ لَيْسَ لِي أَنْ أَحْمِلَكُمْ عَلَى مَا تَكْرَهُون * من نمى‏توانم شما را به راهى که دوست نداريد اجبار کنم». (12)

در صدر اسلام، جوانان نزد پيامبر (ص) می­آمدند و براى حضور داوطلبانه در جبهه اعلام آمادگى مى‏كردند و بدين ‏ترتيب شوق و رغبت خود را نسبت به ‏حضور در جبهه‏ نشان می­دادند و افراد علاقه‏مندى كه داوطلب حضور در جبهه جنگ بودند، مورد تشويق پيامبر خدا قرار مى‏گرفتند.

مدیری که در رأس هر مجموعه قرار می‌گیرد علاوه بر اینکه همکاری از همکاران خود شناخته می‌شود در چشم دیگران اُسوه و الگو نیز به حساب می‌آید لذا در هر کار و در رسیدن به هر نیّت و مقصودی او عامل سرمشق دهنده به زیردستان به شمار می­رود و همه راه و روش و شیوه او را در رفتار خود به کار می‌گیرند. از این زاویه، مدیر دیگر همکار دیگران نیست بلکه رهبر، مقتدا، مرشد و معلم آنهاست.

  1. رعایت حقوق و مصالح سازمانی

تمام افراد سازمان موظفند ضمن حفظ ارزش‌ها، تمامي تلاش خود را در جهت تحقق ارزش‌ها و مصالح سازماني بكار بندند؛ یعنی تمامی افراد سازمان موظف به رعايت حقوق سازمان و دفاع از آن در هر مقطع و زمان و مكان هستند.

 اصل بر پاداشتن حق به عنوان یک اصل مدیریتی در کلام امیرالمؤمنین (ع) بارها به چشم می‌خورد. در نظر آن حضرت نجات و رستگاری هر كس تنها در عمل نمودن به حق است. ایشان برتری انسان‌های حق‌مدار را نسبت به دیگران اینگونه تبیین می‌فرمایند:

«إِنَّ أَفْضَلَ النَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ مَنْ كَانَ الْعَمَلُ بِالْحَقِّ أَحَبَّ إِلَيْهِ وَ إِنْ نَقَصَهُ وَ كَرَثَهُ مِنَ الْبَاطِلِ وَ إِنْ جَرَّ إِلَيْهِ فَائِدَةً وَ زَادَهُ‏ * همانا برترين مردم نزد خدا كسي است كه عمل به حق را بیشتر دوست داشته باشد از باطل؛ اگر چه حق به او زیان رساند و اندوهگینش کند و باطل سود داشته باشد و بهره‌مندش سازد». (13)

در نگاه معنوی، آنچه در نظام اسلامى باید براى مدیر به عنوان اصلى از اصول اوليه مورد توجه و دقت قرار بگيرد، رعايت حدود و حقوق سازمان و بیت‌المال و تلاش براى حفظ منافع و مصالح سازمان با رعایت حقوق کارکنان است.

ممکن است در این مسیر برخی از کارکنان، قوانین سازمانی را رعایت نکنند و یا بدون دلیل به ماموریت بروند و یا از مزایای اضافه کار استفاده کنند و در پی دریافت پاداش و مزایایی باشند که حق آنان نیست. در این‌صورت مدیران باید با وضع قوانین از اتلاف حقوق سازمانی جلوگیری، و با افراد خاطی و سودجو برخورد قاطع کنند و همان‏گونه كه حقوق سازمان را از كاركنان مطالبه مى‏كنند، حقوق كاركنان را نيز از سازمان استيفا کنند و بین سازمان و کارکنان تبعیض قائل نشوند؛ چرا که يكى از عوامل مهم گردهمايى و همكارى افراد در هر سازمان، سود مادّى و برخوردارى از امكانات، حقوق و مزاياى رفاهى، و دوام و پويايى تشكيلات و موفقيت مدير نيز با آن مرتبط است. به همين دليل، مدير بايد در راستای رعایت حقوق و مصالح سازمان بلندنظر و سخاوتمند باشد و حقوق و رفاهيات نيروها را مدّ نظر قرار دهد و در استيفاى آن كوشا باشد؛ رفاه و شادابى زندگى آنان را از خود بداند و ركود و مستمندى آنان را برنتابد.

در روايات اسلامى بر سخاوت مديران و مسئولان -در چارچوب اختيارات قانونى و مصالح سازمانی- تأكيد شده است به گونه­ای که مى‏توان از آن‏ها چنين برداشت كرد كه سخاوتمندى، لازمه مديريت و تنگ‏چشمى آفت آن است. امير مؤمنان (ع) فلسفه آن را چنين بيان مى‏كنند:

«لا يَنْبَغى‏ انْ يَكُونَ عَلَى الْفُرُوجِ وَالدِّماءِ وَالْمَغانِمِ وَ الْاحْكامِ وَ امامَةِ الْمُسْلِمينَ الْبَخيلُ فَتَكُونَ فى‏ امْوالِهِمْ نَهْمَتُهُ * هرگز روا نيست كه انسان تنگ‏نظر بر ناموس، جان، مال، احكام و قوانين و پيشوايى مسلمانان گمارده شود تا حرص و ولع خويش را بر بيت‏المال تحميل كند». (14)

اين روايت گوياى این است كه مديران بخيل علاوه بر ناديده گرفتن حق مردم و همكاران به علت حرص و تنگ نظرى، هزینه­ها و ريخت و پاش‏هاى خود را نيز بر بودجه سازمان تحميل مى‏كنند.

مدیران باید با احقاق حقوق سازمانی و ترجیح دادن مصالح سازمانی بر منافع فردی، بُعد دیگری از مسئولیت خویش را انجام دهند. هر سازمانی برای خود، مصالح و منافع متفاوتی دارد. مدیران با دانستن این ارزش‌ها و احترام به آن، می‌توانند در تمام تصمیم‌گیری‌ها و برنامه‌ریزی‌ها احقاق حق کنند. این مصلحت‌گرایی ابعاد گوناگونی دارد. عدم سوءاستفاده‌های شخصی یکی از این ابعاد است. رعایت اصول شايسته‌سالاري در سازمان و عدم اقدامات خودسرانه و دلخواهانه نشانی از این مصلحت‌گرایی است. در سخنان امام علی (ع) به کارگزارانش به عدم تخصیص امتیازات به خود بسیار سفارش شده است.

بُعد دیگر، طرح‌ریزی اهداف اساسی و اولویت‌بندی آنهاست. مدیر کارامد و مصلحت‌اندیش وقت خود را صرف کارهای زائد و غیر مهم نمی‌سازد و طبق منطق و عقل عمل می‌­کند.

  1. پذیرش مسئولیتِ نتایج اقدامات

پذیرفتن مسئولیت يکي از بهترين معيارهاي توانايي و بلوغ فرد است.

کسي که مسئوليتي را به عهده مي‏گيرد، باور دارد که هر اتفاقي بيفتد، چه خوب و چه بد، خود، موجباتش را فراهم آورده است.

قبول مسئوليت نشان دهنده‏ خودباوري و اعتماد به نفس است. شخص مسئول و متعهد به شکست باور ندارد و مي‏داند که اگر بر خود مسلط باشد، موفق مي‏شود؛ و در نهايت چيزي از دست نمي‏دهد، بلکه تجربيات زيادي کسب مي‏کند و به نتايج سودمندي مي‏رسد. آنان که قبول مسئوليت مي‏کنند، نيرومندند و آنان که از زير بار مسئوليت شانه خالي مي‏کنند، افراد ضعيفي هستند که توانايي رویارویی با مسائل را ندارند.

مسئولیت‌پذیری در نظام اسلامی در عین اینکه وجوه مردم‌سالار را نیز شامل می‌گردد به گونه­ای با اخلاق و معرفت اسلامی نیز در ارتباط است. مسئولیت‌پذیری در نظام اسلامی گذشته از وجوه بوروکراتیک و سیاسی صرفاً نوعی عمل بر اساس اصول و باورهای اسلامی است.

بسیاری از آموزه‌های اسلامی و قرآنی ما مسلمانان نیز بر محوریت و اهمیت بحث مسئولیت‌پذیری به ویژه در زمینه حکومت تأکید دارد.

هر مدیری نه تنها مسئول اجرای وظایف خاص خودش است بلکه مسئولیت رفتار زیردستان نیز بر عهده اوست. وقتی مدیری معیارهایی را تعیین می‌کند تا کارها با رعایت آن انجام شود در واقع کارهای زیردستان خود را کنترل می‌­کند و کارکنان را در چارچوب این معیارها پاسخگو می‌داند. پاسخگویی نقطه‌ای است که اختیار و مسئولیت در آنجا با هم تلاقی می‌کند.

البته مدیران به تنهایی نمی‌توانند تمام وظایف مورد نیاز را برای تحقق هدف‌های سازمانی انجام دهند؛ بنابراین برای اطمینان از اجرا و تکمیل کارها باید اختیار رسمی را بین اعضای سازمان توزیع کنند. چگونگی توزیع اختیار در سراسر سازمان کلیدی برای تصمیم‌گیری است.

واگذاری اختیار به معنای انتقال قسمتی از اختیارات و وظایف خاص مدیر و فرمانده سازمان به زیردستان و مدیران واحدهای تابع به منظور تسریع در اجرای کارها و تحقق به موقع هدف‌های سازمان است. واگذاری اختیار به زیردستان از مدیر سلب مسئولیت نمی‌کند و مدیران نمی‌توانند با واگذاری کار به دیگران از خود سلب مسئولیت کنند.

حضرت علي (ع) در بخشي از خطبه سي و چهار مي‏فرمايند:

«غُلِبَ وَ اللَّهِ الْمُتَخاذِلُونَ * به خدا سوگند که هر مسئولیت گريز بي‏تفاوت، محکوم به شکست است». (15)

در نتیجه، هدف از واگذاری اختیار این است که زیردستان بتوانند در حدود وظایف محول به طور مستقل تصمیم‌گیری کنند و در هر مورد موظف نباشند از مافوق خود نظرخواهی کنند تا تحقق هدف‌های سازمان را سرعت بخشند.

اختیار با مسئولیت و پاسخگویی همراه است. وقتی مدیران از اختیار خود استفاده می‌کنند؛ یعنی مسئولیت نتایج را می‌پذیرند و در برابر موفقیت یا ناکامی خود پاسخگو هستند.

هر فرد در هر سازماني که به کار اشتغال دارد، بايد حدود اختيارات خود را بداند و در کاري که به عهده دارد به شدت احساس مسئوليت کند. در اين صورت وظيفه‏اش را به گونه­ای مطلوب انجام خواهد داد. هر فرد سازماني بايد بداند کار او به کار ديگران وابسته است و اين ديگران کساني هستند که يا در مقام‏ بالاتر از او قرار دارند و يا در جایگاه پائين‏تر؛ در هر حال رعايت حقوق و اختيارات آنها بر او، لازم است. حيثيت و اعتبار شغلي افراد مطلبي است که هر فرد سازماني، بايد آن را همواره محترم بشمارد و خود را به رعایت آن ملزم بداند. بسيار ديده شده است که مديری در نتيجه ترس از عدم موفقيت در کارها و يا احيانا سرزنش و مجازات به هيچ کاری دست نمي‏زند؛ اين طرز فکر به کلي مردود است؛ زيرا معايبي در بردارد؛ از جمله اين که زيردستان نيز به تدريج به آن عادت مي‏کنند و در مجموع، سازمان به سوي رخوت و عدم تحرک سوق داده مي‏شود.

خداوند متعال در سوره مبارکه بقره فرموده است:

«تِلْکَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَها ما کَسَبَتْ وَ لَکُمْ ما کَسَبْتُمْ وَ لا تُسْئَلُونَ عَمَّا کانُوا يَعْمَلُونَ * آنها امتي بودند که درگذشتند. اعمال آنان، مربوط به خودشان بود و اعمال شما نيز مربوط به خود شماست و شما هيچ‏گاه مسئول اعمال آنها نخواهيد بود. سوره بقره آیه 134».

همه مسلمانان مشمول همين اصل اساسي هستند و باید هر کس خود را نسبت به رفتار فردی خویش مسئول بداند. با استنباطی که از این کلام الهی می‌شود باید قبل از هر كاري به پیامد آن خوب فكر کرد. گرچه برخی از اشتباهات با صرف وقت و پشتکار قابل جبران است، بررسی همه زوایای تصمیم و اقدام، راهی عاقلانه برای دستیابی به موفقیت در کار است.

موفق‌ترین‌ها، هیچوقت آنهایی نیستند که بی‌خطرترین و امن‌ترین راه‌ها را انتخاب می‌کنند. افراد موفق کسانی هستند که از اشتباهاتشان درس می‌گیرند. برای چالش‌های تازه باید تا آخرین مرحله را در نظر خود مجسم نمود و نتیجه هر چه شد، باید مسئولیت آن را پذیرفت. تنها انسان‌های شجاع و مسئول هستند که با پذیرش پیامد کار خود اقدام می‌کنند. در کلامی معروف آمده است:

«برنده هیچ گاه نمی‌ترسد و ترسو هیچ گاه برنده نمی‌شود.»

از این رو نباید از کارهای منفی و ناخوشایند حاصل از تصمیمات خود فرار نمود بلکه باید آن را فرصتی برای اصلاح خود و آینده کاری دانست. با استفاده از این فرصت می‌توان همه چیز را دوباره به حالت مثبت درآورد. انسان‌های مسئول می‌دانند که مردم همیشه کارهایشان را نقد خواهند کرد؛ اما این بدان معنی نیست بنشینند و به هیچ اقدامی دست نزنند. این افراد با همه انتقاداتی که از آنها می‌شود خردمندانه اقدام می‌کنند و مسئولانه پیامد آن را می‌پذیرند و با ایمان به توانایی‌های خویش در صدد جبران اشتباهاتشان برمی‌آیند.

  1. پافشاری برای حل مشکلات و چالش‌ها

یکی از صفاتی که برای مدیر و مدیریت ضروری است، صبر و مقاومت است. از این دیدگاه می‌توان گفت که صبر، اساس و زیر بنای سایر صفات است؛ چرا که توانایی و نیروی هیچ‌کس در رویارویی با مشکلات، نامحدود و بی‌نهایت نیست و پیروزی و کامیابی مستلزم این است که مدیر توانایی و نیروی عظیمی از این دست داشته باشد؛ یعنی از ظرفیت روحی بسیار قوی برای تحمل سختی‌ها و دشواری‌ها برخوردار باشد. خدای متعال پیامبر گرامی اسلام (ص) را بارها به صبر و استقامت توصیه و امر می‌فرماید:

«فَاسْتَقِمْ کَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَکَ وَ لا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ * پس همان‏گونه که فرمان يافته‏اي، استقامت کن و همچنين کساني که با تو به سوي خدا آمده‏اند (بايد استقامت کنند) و طغيان نکنيد که خداوند آنچه را انجام مي‏دهيد، مي‏بيند. سوره هود آیه 112».

طبق این آیه شریفه، امروزه مسئوليت مهم مدیران مسلمانان در اين چهار اصل خلاصه مي‏شود: استقامت، اخلاص، رهبري مؤمنان و عدم طغيان و تجاوز. بدون به کار بستن اين اصول، پيروزي بر دشمناني که از هر سو از داخل و خارج ما را احاطه کرده‏اند و از تمام وسائل فرهنگي، سياسي، اقتصادي، اجتماعي و نظامي بر ضد ما بهره‏گيري مي‏کنند، امکان‏پذير نیست.

حضرت رسول (ص) که تابع دستور الهی و تربیت یافته مکتب توحیدی و قرآنی است در برابر مشکلات رسالت، بسیار تلاش و پافشاری می‌نمود.

پافشاری و ابرام در کارها، تأثیرات و نتایج بسیار شیرینی دارد و هیچ سعی و تلاش برنامه‌ریزی شده‌ای بدون نتیجه نخواهد ماند. مدیران و فرماندهان با پافشاری بر برنامه‌های خویش و عزم راسخ در تصمیمات می‌توانند در چالش‌ها و مشکلات، برنده میدان باشند.

طبق فرموده امام علی (ع) مدیر و مسئول بايد کسي باشد که فشار کار و دشواري‌ها و فراز و نشيب‌هاي شغلي و تلخي‌ها و سختي‌هاي آن، وي را هيجان‏زده نکند و او را سرکش نسازد و بالعکس، بايد که در برابر ضعف و ناتواني ديگران (چه فرودستان خود و چه ديگر ضعيفان که در جامعه و يا در سازمان‌هاي ديگر هستند) زمينگير و ناتوان نشود و ضعف آنان به وي سرايت نکند، بلکه در برابر دشواري‌ها چون کوه استوار و با استقامت باشد و در برابر سستي‏ها و کاستي‌ها صاحب عزم و اراده پولادين و پشتکار باشد.

«وَ مِمَّنْ لا يُثِيرُهُ الْعُنْفُ، وَ لا يَقْعُدُ بِهِ الضَّعْفُ * از آنانکه دُرُشتی او را از جا نکَند (که بر اثر آن ستم روا دارد) و نرمی او را (در انجام دادن کار) باز ندارد». (16)

————————-

(1) مجموعه ورام، ج 1، ص 6.

(2) نهج البلاغه، خطبه 16.

(3) همان، خطبه 3.

(4) همان، خطبه 166.

(5) همان، نامه 53.

(6) بحار الانوار، ج 71، ص 336.

(7) همان، ص 335.

(8) الحیاه، ج 1، ص 518.

(9) تصنیف غرر الحکم، ص 54.

(10) نهج الفصاحه، ص 192.

(11) الکافی، ج 2، ص 163.

(12) نهج البلاغه، خطبه 199.

(13) همان، خطبه 125.

(14) بحار الانوار، ج 25، ص 167.

(15) نهج البلاغه، خطبه 34.

(16) همان، نامه 53.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا