• مراكز علمى در تمدن اسلامى

مراكز علمى در قلمرو تمدن اسلامى از ارج و منزلت والايى برخور دارند. ميراث عظيم فرهنگى مدون در طى اعصار و قرون مبين آن است كه اين نهاد های فرهنگى، در ادوار درخشان تمدن اسلامى داراى فضيلت فراوانى بوده و از اركان اساسى جامعه اسلامى به شمار مى آمده است.

اصولا كتابخانه ها، مدرسه، دانشگاه، دارالعلم و بيت الحكمه در يك جامعه باثبات و دارای وحدت، صلح و صفا و پيشرفت و موفقيت، ايجاد مى شوند. هر زمان چنين زمينه هايى در قلمرو تمدن اسلامى فراهم شده، مدارس و كتابخانه هاى عظيمى در آن به وجود آمده، رشد كرده و به كانونهاى فرهنگى روزگار خود بدل شده است. در اين قلمرو منظور اصلى و هدف از به وجود آمدن اين مدارس اين بود كه هر كسى بتواند دانسته به دين اسلام وارد شود و مسلمان واقعى گردد.

رسول اكرم (ص) براى رساندن پيام خدا به گوش مردم و هدايت آنان به صراط مستقيم از همان روزهاى اول بعثت، افراد شايسته اى را براى تبليغ و دعوت به اسلام به اطراف اعزام كرد. براى نمونه، طفيل بن عمرو به محض ايمان آوردن، مأمور شد كه به سوى قبيله خود باز گردد و به آنان تعليم دهد. وى در روز حادثه خيبر با هشتاد مسلمان ديگر در حال تعليم قرآن كشته شد و شمار بسيارى از مبلّغان، از جمله زيد بن وثنه و حبيب بن عدى، به دست قبايل خودشان شهيد شدند.

كم كم دامنه دعوت عمومى پيامبر گسترش يافت و نخستين مسجدى كه در مدينه تأسيس گرديد، مركز آموزش، تبليغ، قضاوت، امور سياسى، نظامى و فرهنگى شد.

حضرت على (ع) نيز در روشهاى تربيتى خود همچنان از رسول خدا (ص) پيروى مى كرد و نظام آموزشى را بيشتر در همان مساجد قرار داده بود. حضرت در جلسات مشترك با خلفا، معارف اسلامى را مطرح مى كرد و حتى در زمان جنگ به بحث و گفت و گوى علمى مى پرداخت و پس از شهادت ايشان اين خط سيربه وسيله طرفداران اهل بيت (ع) ادامه يافت و در بغداد و اكناف جهان اسلام مدارس، بيت الحكمه ها و كتابخانه هايى تأسيس گرديد.

در مكتب امام صادق (ع) در تمام رشته هاى علوم تتبع و بحث مى شد و امام براى هر يك از شاگردان، تخصصى تعيين كرده بود، براى نمونه به ابان بن تغلب، كه در فقه تبحر داشت، فرمودند كه در مسجد بنشيند و فتوا دهد و حمران بن اعين در زمينه علوم قرآن به پرسشها پاسخ مى داد و زرارة بن اعين در زمينه فقه، مناظره و بحث مى كرد و هشام بن حكم در مسائل رهبرى و امامت و اصول عقايد مناظره مى كرد.

 امام صادق (ع) به مسائل علمى و تجربى نيز اهتمام داشت و بنابر نقلهاى مختلف از علماى پيشين، جابربن حيان، يكى از شاگردان امام، در رشته هاى گوناگون، از جمله در علم كيميا مهارت داشت. امام صادق (ع) پايه گذار مكتب جعفرى در مدينه است كه هزاران تن در رشته هاى گوناگون در آن به فراگيرى علوم اسلامى مى پرداختند و در فقه و معارف اسلامى بيش از چهار هزار نفر در مساجد تحصيل علم مى كردند. مجلس درس امام بيشتر در مسجد برگزار مى شد و شاگردان آن حضرت هم بيشتر حلقه هاى درس را در مسجد تشكيل مى دادند.

  • تأسیس مسجد

مساجد نخستين مراكز اجتماعات دينى براى مسلمانان به شمار مى آمد و حتى اگر از مدارس قديم و اوليه كشورهاى اسلامى سخن بگوييم بايد مسجد را مورد توجه قرار دهيم. ساختمان مدرسه ها نيز، كه پس از مساجد معمول شد، مانند نقشه ساختمان مساجد بود. حتى پس از ايجاد و توسعه مدارس، مساجد جنبه تربيتى و آموزشى خود را حفظ كردند. مثلا در سيستان، شخصى به نام عبدالرحمان بن سمره (سده اول هجرى) مسجد آدينه اى ساخت كه حسن بصرى، يكى ازعلماى دينى، مدتها در آنجا سرگرم تدريس و تعليم مسائل دينى بود و در بخارا، كه معروف به قبه الاسلام شده بود، از چند مسجد براى آموزش علوم شرعى استفاده مى شد. در نيشابور كه يكى از مراكز مهم سياسى و علمى خراسان بود، مساجدى بزرگ مانند مسجد مطرزى، مسجد قديم و مسجد عقيل، جاى آموزش و آموختن بود.

مساجد معروف كه يا از همان آغاز تأسيس و يا چندى بعد كتابخانه نيز در آنها تشكيل يافته، در شهرهاى مهم اسلامى فراوان بوده اند كه به برخى از اين مساجد اشاره مى شود:

جامع البصره (12 ق)،

جامع فُسطاط (21 ق)،

جامع الكبير قيروان (50 ق)،

جامع اموى دمشق (88 ق)،

مسجد الاقصى (72 ق)،

جامع الكبير تونس (سده دوم هجرى)،

جامع زيتونه (114 ق)،

جامع قرطبه (170 ق)،

جامع قُرويين فاس (192 ق)،

مسجد ميافارقين دياربكر (سده چهارم هجرى)،

مسجد آمد دياربكر (سده چهارم هجرى)،

مسجد عقيل نيشابور (سده چهارم هجرى)،

جامع الازهر قاهره (359 ق)،

جامع الاعظم قيروان (سده پنجم هجرى)،

جامع الخصيب اصفهان (سده پنجم هجرى) كه به روايتى فهرست كتابهاى كتابخانه آن سى جلد بزرگ بوده است،

جامع الاعظم مكناس (سده پنجم هجرى)،

جامع حلب (سده پنجم هجرى)،

مسجد زيدى بغداد (سده ششم هجرى)،

جامع كماليه، جامع عزيزيه مرو (سده ششم هجرى)،

جامع قُمريه بغداد، جامع النجف الاشرف بغداد (سده هفتم هجرى)،

جامع الحكمه مراكش،

جامع الكبير الجزائر (سده هفتم هجرى)،

جامع گواشير كرمان،

جامع گوهرشاد مشهد،

جامع ابو ايوب انصارى،

مسجد الفاتح استانبول،

مسجد ركنيه يزد و مسجد عتيق اصفهان در قرون ياد شده داراى كتابخانه هاى معتبرى بوده اند.

در بسيارى از مشاهد مقدسه نيز كتابخانه هايى وجود داشته كه برخى از آنها عبارتند از حرم مكى (مسجدالحرام)، حرم نبوى مدينه، حرم امام على (ع)، حرم موسى بن جعفر (ع) كاظمين، آستانه على بن موسى الرضا (ع) مشهد، آستانه حضرت عبدالعظيم رى، آستانه شاهچراغ شيراز و آستانه حضرت معصومه در قم.

همچنين در كنار آرامگاهها و مزارهاى بزرگان جهان اسلام، مانند آرامگاه ابوحنيفه در بغداد، قبة المنصوريه قاهره، مزار مولانا در قونيه، مقبره غازان خان در تبريز، آرامگاه شيخ احمد جام ژنده پيل در جام، مقبره شيخ صفى در اردبيل و مانند اينها، كتابخانه هايى معتبر بوده است.

بيمارستانهاى جهان اسلام، كه «مارستان» خوانده مى شدند، نيز ضمن درمان بيماران، مراكز تحقيق و مطالعه پزشكان به شمار مى رفته اند و كتابخانه هاى تخصصى داشته اند كه برخى از آنها عبارتند از مارستان فسطاط مصر، مارستان الكبير منصورى قاهره، مارستان مقتدرى بغداد، مارستان نورى بغداد، مارستان بلنسيه در اندلس و بيمارستان رى.

مدارس به منزله كانونهاى آموزش و پرورش، يكى ديگر از پايگاههاى تأسيس كتابخانه در جهان اسلام بوده است؛ چنانكه در حوزه كشورهاى اسلامى كمتر مدرسه اى را مى توان يافت كه در آن كتابخانه اى برپا نشده باشد. شمارى از اين مدارس كه شهرت تاريخى داشته اند از اين قرارند: مدارس نظاميه، جليليه، فخريه، مجاهديه، مستنصريه، فاخريه، مسعوديه و جوزيه در بغداد؛ مرادخانيه و قبهان در عماديه؛ حساميه در ماردين؛ صلاحيه، عادليه، ظاهريه، جوانيه، نوريةالكبرى، عمريه، خياطين، مراديه، شميساطيه، ياغوشيه، خسرويه، بادرائيه و رواحيه در دمشق؛ سيفيه، حلاويه و شرفيه در حلب؛ فاضليه، ظاهريه، كامليه، طيبرسيه، ملكيه، صاحبيه و سلطانيه در قاهره؛ خاتونيه، ضميريه، نظاميه، عميديه و منصورى در مرو؛ شاهرخيه در هرات؛ نظاميه، صابونى، سعديه، بيهقيه و عطاملك جوينى، در نيشابور؛ مظفريه در تبريز؛ تورانشاهى و قطبيه در كرمان؛ نظاميه در اصفهان و صدها مدرسه ديگر در سراسر شهرهاى مهم و معتبر جهان اسلام.

شمارى از كتابخانه ها به صورت مستقل، خارج از مساجد، مشاهد، بيمارستانها و مدارس تشكيل يافته اند و به عناوينى مانند دارالعلم، دارالكتب، دارالحديث، بيت الكتب و خزانة الحكمه شهرت داشته اند. اين نوع كتابخانه ها، كه به حالت عمومى و نيمه عمومى اداره مى شده اند، مراكز علمى و فرهنگى بوده اند كه در آنها تدريس، تحقيق، تأليف و ترجمه نيز انجام مى گرفته است.

برخى از اين كتابخانه ها عبارت اند از خزانة الحكمة، متعلق به على بن يحيى منجم، خزانةالحكمة، متعلق به فتح بن خاقان.

همراه با نهضت ترجمه، كار تأليف علوم اسلامى نيز رونق بسيارى يافت؛ چنانكه در مدت كوتاهى تأليفات فراوان و مهمى در تمامى زمينه هاى معارف اسلامى فراهم گرديد. رشد روز افزون ترجمه و تأليف و انتقال مجموعه كتابهاى به غنيمت گرفته شده از سرزمينهاى فتح شده به جهان اسلام موجب افزايش كتاب در شهرهاى اسلامى و سبب پيدايش كتابخانه هاى كوچك و بزرگ در جهان اسلام گرديد.

  • تأسيس بيت الحكمه وكتابخانه ها

با استقرار نظام نوبنياد اسلامى و تكامل درونى اين اجتماع، رفته رفته نهادهاى آموزشى به وجود آمد كه نقش برجسته اى در پرورش و گسترش علوم و فنون داشت. نخستين مركز مهمى كه به همين منظور تأسيس گرديد و بيشتر به فلسفه و علوم رياضى و طبيعى مى پرداخت، بيت الحكمه نام داشت كه در بغداد ساخته شد. اين مركز كه به هزينه خزانه دولتى يا بيت المال اداره مى شد، محل اجتماع دانشمندان و پژوهشگران و به ويژه مترجمان شايسته اى بود كه كتابهاى علمى و فلسفى يونانى را به عربى ترجمه كردند.

اساس بيت الحكمه را كه نخستين كتابخانه مسلمانان و در بغداد بود، هارون الرشيد پايه ريزى كرد. پيش از آن، منصورعباسى، كه از زمان وى كار ترجمه آغاز شده بود، دستور داد كتابهايى از زبانهاى ديگر به عربى ترجمه شود و همين كتابها، پايه كتابخانه هاى مذكور گرديد.

 يحيى بن خالدبرمكى، وزير اعظم هارون الرشيد، نيز به تشويق مترجمان پرداخت و كار ترجمه نيز در زمان او ادامه يافت و محلى براى كتب مذكور ساخته شد.

چون نوبت به مأمون رسيد اين بناى علمى توسعه يافت. وى صد ِ بار شتر كتاب به بغداد حمل كرد و ظاهرا اين كتابها به دنبال قرار صلحى كه بين وى و امپراتور روم، ميشل دوم، بسته شد، به مسلمانان داده شد. وى سيصد هزار دينار صرف ترجمه كتاب كرد.

از جمله كتابخانه هاى مشهور مانند بيت الحكمه، «خزانه الحكمه» متعلق به على بن يحيى منجم (م 275 ق) است.

وى پسر يحيى بن منصور بود كه در بيت الحكمه مأمون كار مى كرد. در خزانه الحكمه دانشمندان مى توانستند ساكن شوند و براى آنها مقررى نيز تعيين كرده بودند. بنابراين، از اين ديدگاه كتابخانه مزبور به بيت الحكمه شبيه بود.

خزانه الحكمه ديگرى نيز توسط على بن يحيى براى فتح بن خاقان گردآورى شد. فتح، على بن يحيى را مأموركرد كه كتابخانه اى ازكتب نفيس براى او گردآورد و وى براى او خزانه الحكمه اى ترتيب داد و شمارى از كتب شخصى خود را به آنجا منتقل ساخت.

فقط بيت الحكمه ها و مانند آن نبودند كه دانشمندان در آنجا رفت وآمد مى كردند؛ در كنار آنها كتابخانه هاى خصوصى نيز وجود داشت، مانند دارالقرى كه متعلق به محمرة بن نوفل بود و سيوطى در تحقيقات خود به اين محل اشاره مى كند.

در آغاز سده چهارم هجرى كتابخانه هاى عمومى عربى ظاهر شدند. دارالعلم هايى كه در اين عصر پيدا شدند، نخستين كتابخانه هاى عمومى عربى بودند كه براساس وقف به وجود آمدند. دارالعلم فاطميان دنباله بيت الحكمه به شمار مى آيد. در اين نهاد كه در 395 ق الحاكم بامرالله، خليفه فاطمى مصر آن را در قاهره بنا نهاد، رياضيات و طبيعيات تدريس مى شد و كتابخانه اى با بيش از يك ميليون جلد كتاب داشت.

دارالعلم موصل را نيز ابوالقاسم جعفر بن محمد حمدان موصلى شهام برپا ساخت. اين دارالعلم نخستين دارالعلمى بود كه در آن كتبى از همه رشته هاى علمى گردآورى شده بود. در همين شهر در سده چهارم هجرى، ابوعلى بن سوار كاتب، كتابخانه اى ايجاد كرده بود كه به كتابخانه ابن سوار معروف شد.

 دارالعلم شاپور با 10هزار جلد كتاب در بغداد از جمله مراكز مهم فرهنگى به شمار مى آمد. شابور كه چند بار وزارت بهاءالدوله از آل بويه را برعهده داشت، به عنوان كاتب، فرهنگى نسبتا غنى داشت و دانشمندان را گرامى مى داشت.

طرابلس (در لبنان كنونى) نيز در اواخر سده پنجم هجرى دارالعلمى با 6 / 1 ميليون جلد كتاب داشت. از همان دورهاى كه معرّى در آن مى زيست، يعنى از اوايل سده پنجم هجرى، به تأييد ذهبى كتابخانه هاى زيادى براى استفاده عموم وقف شده بودند.

در پايان عصر دارالعلمها، سه كتابخانه وجود داشت كه همتاى دارالعلمها به شمار مى آيند. دارالكتب كوى ابن ابى عوف در بغداد كه در سال 452 ق به كوشش ابوالحسن محمد بن هلال بن محسن بن ابراهيم صابى، معروف به غرس النعمه، ايجاد شد.

 دارالكتب ارسطوى فيلسوف در اسكندريه و دارالكتب ابن شاه مردان نيز به دست ابو منصور بن شاه مردان وزير در بصره ايجاد شد.

شاپور بن اردشير، وزير بهاءالدين ديلمى در كرخ بغداد كتابخانه اى شامل دوازده هزار جلد كتاب نفيس بنا كرد و آن را دارالعلم ناميد و استفاده از آن براى همگان آزاد بود.

كتابخانه سلطان محمود در غزنين و مجدالدوله ديلمى در رى و شاهرخ گوركانى و فرزندش، بايسنقر درهرات و اُلغ بيگ، فرزند ديگرش در سمرقند و پير محمد بن عمر شيخ بن تيمور گوركانى در فارس و خليل سلطان در تاشكند و شاه عباس صفوى و شاه سلطان حسين صفوى از ديگر كتابخانه هاى ارزشمند بوده اند.

در ميان وزيران نيز افراد بسيارى اقدام به تأسيس كتابخانه كرده اند كه برخى از آنها عبارت اند از يحيى برمكى (م 190 ق) در بغداد، عبدالملك زيات، (م 233 ق) در سامرا كه غير از كتابخانه، دارالترجمه اى نيز داشته است، قاسم بن عبيدالله بن سليمان (م 291 ق)، حبشى بن معزّ الدوله (م357 ق) در بصره كه پانزده هزار جلد كتاب داشته است، عضدالدوله ديلمى (م 372 ق) كه به گفته مقدسى هيچ كتابى تا زمان وى تأليف و تصنيف نشده بود، مگر اينكه نسخه اى از آن در كتابخانه وى موجود بود، صاحببن عباد (م385 ق) در رى كه 117هزار و به گفته اى120هزار و به قولى 206هزار جلد كتاب داشته است، چنانكه فهرست كتابخانه او ده مجلّد بوده و تا زمان على بن زيد بيهقى نيز وجود داشته است، ابوالفضل ابن عميد در همين دوره بيش از صد بار كتاب در علوم گوناگون داشته و ابوعلى ابن مسكويه، خازن و كتابدار او بوده است.

تأسيس نظاميه ها در نيمه دوم سده پنجم هجرى، خواجه نظام الملك، وزير آلب ارسلان سلجوقى، با ساخت مدارسى به نام نظاميه در بغداد و نيشابور و شهرهاى ديگر دانشگاه به عنوان سازمان آموزش عالى را به اوج كمال رساند. در نظاميه بغداد (تأسيس: 459 ق)، يكى از مشهورترين نظاميه ها، ابواسحاق شيرازى تدريس مى كرد. پس از آن بزرگترين مقام تدريس در اين مدرسه به غزالى رسيد و از آن پس تأسيس مدارس در جهان اسلام گسترش يافت.

كتابخانه نظاميه بغداد، نخستين كتابخانه دانشگاهى اسلامى بوده است كه به لحاظ اشتهار و غنا، تاريخچه اى پرافتخار داشته است. نظام الملك اين كتابخانه را ساخت و خود به مراقبت و نظارت بر كارهاى آن مى پرداخت.

حتى در نخستين بازديد از مدرسه در سال 479 ق به تقرير يك جزوه حديث همت گماشت. خوشبختانه بخشى از تاريخچه مربوط به اداره اين كتابخانه باقى و محفوظ مانده است.

مدارس و مراكز علمى كه به امر خواجه در قلمرو سلجوقيان تأسيس شد، به سبب انتساب به نظام الملك به نظاميه مشهور شدند. نظاميه بغداد فضاى وسيع و ايوانهاى بزرگ، براى اقامت فقها و مدرسان، مسجد، كتابخانه و… داشته است. اين مدارس به خاطر توجه ويژه به برنامه هاى مذهبى و مجالس پرشور وعظ و مناظره و مجادلات مذهبى، مورد توجه علما و فقها در سراسر جهان اسلام واقع شد. خواجه نظام الملك به خاطر تعصب شديد مذهبى و اعتقاد خاصى كه به خلفاى سنى مذهب عباسى داشت، تصميم گرفت دارالخلافه بغداد را به مركز تبادل آرا و عقايد مذهبى تبديل كند؛ از اينرو، كوشيد تا نظاميه بغداد را به صورت يكى از بزرگترين پايگاههاى مذهبى و تبليغاتى شرق اسلامى در آورد تا بدينوسيله با تبليغات شديد و مؤثر اسماعيليه از سوى جامع الازهر قاهره، مركز خلفاى فاطمى، به مبارزه برخيزد و تا حدودى در اين راه كامياب شد، زيرا نظاميه بغداد يكى از دارالعلمهاى بزرگ اسلامى شد تا بدان پايه كه ديگر مدارس علمى كه به وسيله خواجه در ديگر شهرهاى خراسان و عراق تأسيس گشت، نتوانست از نظر شهرت و اعتبار علمى به پاى آن برسد.

در آغاز تأسيس نظاميه بغداد، رشته هاى تحصيلى به فقه شافعى و حديث و قرائت قرآن منحصر مى شد، اما به تدريج فقه و اصول، حديث، تفسير و علوم قرآنى، كلام، رياضى، طب و علوم ادبى نيز در آن تدريس گرديد.

توجه خاص نظام الملك و پادشاهان بزرگ سلجوقى به نيشابور سبب شد كه اين شهر شكوفا گردد. نوابغى نامور مانند امام موفق نيشابورى، حكيم عمر خيام، حسن صباح، امام الحرمين جوينى، امام محمد غزالى و برادرش امام احمد، امام محمد يحيى نيشابورى و عطار نيشابورى در دامان نيشابور پرورش يافتند. نظاميه اى در نيشابور تأسيس شد و جايگاه آن از نظر شمار مدرسان و فقهاى مشهورى كه به تعليم در اين مدرسه مشغول بودند و از نظر كيفى پس از نظاميه بغداد قرار گرفت.

خواجه همچنين مدرسه نظاميه اصفهان را تأسيس كرد. اين نظاميه با توجه به موقعيت ممتاز اين شهر در دوره سلجوقى و علاقه فراوان خواجه به دانشمندان و فقها، از استادان و دانشمندان مشهورى، كه بيشتر از آل خجند بودند، برخوردار بود. وجود اين مدرسه، اصفهان را به عنوان يكى از مراكز مهم علمى و مذهبى مطرح نمود. از مدرسان اين نظاميه مى توان به ابوبكر محمد بن ثابت خجندى (م 483ق)، ابوسعيد احمد بن ثابت خجندى (م 531 ق) و فخرالدين ابوالمعالى وركانى (م 559 ق) اشاره كرد.

  • خلاصه بحث

با استقرار نظام نو بنياد اسلامى و تكامل درونى اين اجتماع، به ‏تدريج نهادهاى آموزشى به‏وجود آمد كه نقش برجسته‏اى در پرورش و گسترش علوم و فنون داشت. اين مراكز از تنوع و تعدد بسيار برخوردار بود ازجمله مسجد، بيت‏الحكمه، دارالعلم، نظاميه، بيمارستان‏ها، رصدخانه و ….

1) مسجد:

مساجد يكى از فراگيرترين مراكز آموزشى جهان اسلام بود كه در سراسر قلمرو اسلامى به‏ چشم مى‏خورد. مساجد نخستين مراكز اجتماعات دينى و علمى براى مسلمانان به‏ شمار مى‏آمد. به ‏طور مثال مسجد مدينه كه از زمان رسول اعظم (ص) پايگاه علم و دانش قرار گرفت در دوره‏هاى بعدى به حيات علمى خود ادامه داد و در دوره امام صادق (ع) پذيراى بيش از چهار هزار طالب علم و دانش شد. همچنين است مسجد كوفه.

مساجد معروفى كه از همان آغازِ تأسيس يا چندى بعد به كتابخانه تجهيز شدند در شهرهاى مهم اسلامى فراوان بودند. ازجمله جامع بصره، جامع فُسطاط، جامع كبير قيروان، جامع اموى دمشق، جامع زيتونه در تونس، جامع قرَويّين فاس و جامع الخصيب اصفهان.

2) بيت‏الحكمه:

در دوره‏هاى بعد، مركز علمى مهمى در بغداد تأسيس شد كه بيت‏الحكمه نام داشت. اين مركز كه به هزينه بيت‏المال اداره مى‏شد، محل اجتماع دانشمندان و پژوهشگران، به‏ ويژه مترجمان شايسته‏اى بود كه كتاب‏هاى علمى و فلسفى را به عربى ترجمه مى‏كردند.

3) دارالعلم:

يكى ديگر از اين مراكز، دارالعلم‏هايى بودند كه در حكم كتابخانه‏هاى عمومى به‏حساب مى‏آمدند. از جمله دارالعلم فاطميون در مصر كه در 395 هجرى و به دستور الحاكم بامرالله در قاهره تأسيس شد و تقريباً يك ميليون جلد كتاب داشت.

دارالعلم موصل را نيز جعفر بن محمد حمدان موصلى بر پا ساخت. اين مركز نخستين مركزى بود كه در آن كتاب‏هايى از همه رشته‏هاى علمى گردآورى شده بود.

در طرابلس، از شهرهاى لبنان كنونى نيز در اواخر سده پنجم هجرى، دارالعلمى با 6/ 1 ميليون جلد كتاب وجود داشت.

4) نظاميه:

از ديگر مراكز علمى و بسيار مهم و مشهور دوره اسلامى، نظاميه‏ها بودند. در نيمه دوم سده پنجم هجرى، خواجه نظام الملك با ساخت مدارسى در بغداد (459 هجرى) و نيشابور و شهرهاى ديگر، بناى اين نظاميه‏ها را پديد آورد.

به‏جز نظاميه بغداد، نظاميه‏هاى ديگر را نيز مى‏توان نام برد: نظاميه نيشابور، كه به‏خاطر توجه خواجه نظام الملك و ديگر پادشاهان سلجوقى به شهر نيشابور، در اين شهر تأسيس شد و افراد مشهورى چون امام موفق نيشابورى، حكيم عمرخيام، حسن صباح، امام محمد غزالى و برادرش امام احمد و امام محمد نيشابورى در آنجا تربيت شدند. نظاميه نيشابور، به‏خاطر شمار مدرسان و فقهاى مشهورى كه در آن به تعليم مشغول بودند، پس از نظاميه بغداد، در جايگاه دوم قرار گرفت. نظاميه اصفهان و بلخ نيز استادان نامورى داشت.

5) رصدخانه:

از ديگر مراكز علمى رصدخانه‏ها بودند. در قلمرو جهان اسلام، رصدخانه‏هاى متعدد و بزرگى ساخته شد كه در نوع خود از مهم‏ترين و بزرگ‏ترين رصدخانه‏ها به‏شمار مى‏آمدند و پيشرفته‏ترين پژوهش‏هاى رياضى و نجومى در آنها صورت مى‏گرفت. بسيارى از يافته‏هاى دانشمندان اسلامى در اين رصدخانه‏ها تا سده‏هاى بعد در اروپا بررسى و تحليل مى‏شد، ازجمله اين رصدخانه‏ها، رصدخانه مراغه و سمرقند را مى‏توان نام برد.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا