• مالک

کلمه­ی مالک از ریشه­ی مَلِک به معنی «در اختیار گرفتن چیزی و حاکمیت بر آن» است.

طبق آیه­ی شریفه قرآن «الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض * خداوند مالك هستی و تمام آسمان­ها و زمین است. سوره فرقان آیه 2»؛ همچنین در آیه­ی دیگری، کلمه­ی مَلِک به کار رفته است که در لغت هم به معنای «سلطان و زمامدار» آمده و هم به معنی کسی است که «مالک و صاحب اختیار چیزی» است. «فَتَعالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ * پس بلند مرتبه است خداوندى كه سلطان حق است. سوره طه آیه 114».

  • اثبات توحید در مالكيت خداوند

واجب الوجود بودن خداوند مقتضي است كه ذات حق، مالك و سلطان كل هستي باشد و سلطنت الهي بر سراسر گيتي گسترده باشد؛ به دليل اين كه پادشاهي و سلطنت به سه چيز بستگي دارد:

  1. بي نياز بودن از ديگران،
  2. نياز ديگران به او، چه در ذات و چه كمالات ذات،
  3. متصرف بودن در همه امور، بدون اين كه عاملي مانع و مزاحم باشد.

خداوند متعال چنين است، او محتاج به غير نيست و غير او هر چه هست، محتاج به اوست؛ او هر کار مصلحت بداند انجام می­دهد و هيچ كس را توان باز خواست او نیست. قرآن مي فرمايد: «لا يُسْئَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَ هُمْ يُسْئَلُونَ * خدا از آنچه مى‏كند باز خواست نمى‏شود ولى آنان بازخواست خواهند شد. سوره انبياء آیه 23» پس ذات حق مالك حقيقي كل هستي است

  • سرّ تأکید انبیاء بر توحید مالکیت خداوند

قرآن بارها بیان کرده است که پیامبران مأمور بوده­اند بگویند مالک چیزی نیستند «قُل لاأَمْلِكُ لِنَفْسىِ نَفْعًا وَ لاضَرًّا إِلاّ مَا شَاءَ الله * بگو كه من مالك نفع و ضرر خويش نيستم مگر آنچه خدا خواسته. سوره اعراف آیه 188‏»، حال می­خواهیم ببینیم دلیل این تأکید چیست و چه رازی در این مسأله نهفته است و چرا این موضوع دارای اهمیت است.

اين تأكيد از دوجهت حائز اهميت است:

  1. انبیاء به خاطر آنکه توانسته بودند به کمال شهود برسند به طور واضح می دیدند که این جهان فقط یک مالک حقیقی دارد و آن را به طور جدّی و کامل باور داشتند، در حالی که دیگران در قیامت که حقایق کاملاً آشکار می­شوند می­فهمند که هیچ کس در هیچ مرتبه­ای مالک حقیقی چیزی نبوده است «لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ * در روز قيامت گفته مي­شود امروز مُلك از آن كيست؟ از آن خداى واحد قهار. سوره غافر آیه 16»؛ چرا كه قيامت ظرف ظهور حقايق توحيدي است. بنابراین چون انبیاء به این درک رسیده بودند، مأمور بودند آن را بیان کنند تا سخن آنها حجت را بر مردم تمام کند.
  2. همیشه در کنار انبیاء دوستانی جاهلی حضور داشته­اند و همواره این خطر وجود داشته است که این دوستان از روی شدت علاقه و جهل خود آنها را تا مقام الوهیت و خدایی بالا ببرند، بنابراین برای جلوگیری از چنین خطری که می­تواند مشکلات زیادی را در جامعه ایجاد کند و باعث انحراف افراد و هدر رفتن تلاش انبیاء در جهت ایجاد جامعه توحید باشد، آنها مدام به مردم تأکید می کردند که مالک چیزی نیستند و تنها مالک حقیقی خداوند است. هدف انبیاء دعوت مردم به توحید است و این هدف مشترک، رسالت همه پیامبران می­باشد، ولی گاهی پیروان متعصب با افراط خود آنها را تا مقام الوهیت بالا می­برند، همانطوری که مسیحیان با صراحت گفتند که حضرت عیسی خدا است و به واسطه این ادعا از ایمان خارج شده و دچار کفر شدند. «لَّقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَم‏ * آنها كه گفتند خدا، همان مسيح بن مريم است بطور مسلّم كافر شدند. سوره مائده آیه 17» و خداوند در جواب آنها می فرماید که اگر خداوند اراده کند که حضرت عیسی و مادرش را هلاک کند چه کسی می­تواند مانع تحقق اراده خداوند شود؟ «قُلْ فَمَن يَمْلِكُ مِنَ اللَّهِ شَيًا إِنْ أَرَادَ أَن يُهْلِكَ الْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَ أُمَّهُ وَ مَن فىِ الأَرْضِ جَمِيعًا وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّمَوَاتِ وَ الأَرْضِ وَ مَا بَيْنَهُمَا يخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَ اللَّهُ عَلىَ‏ كلِّ شىْءٍ قَدِير * بگو اگر خدا بخواهد مسيح بن مريم و مادرش و همه كسانى را كه روى زمين هستند هلاك كند، چه كسى مى‏تواند جلوگيرى كند؟ (آرى) حكومت آسمانها و زمين، و آنچه ميان آن دو قرار دارد از آن خداست هر چه بخواهد، مى‏آفريند (حتّى انسانى بدون پدر، مانند مسيح) و او، بر هر چيزى تواناست. سوره مائده آیه 17»

و از آنجایی که اعتقاد به الوهیت هر کسی غیر از خدا با هدف اصلی انبیاء منافات دارد و در واقع تمام تلاش پیامبران این بوده است که مردم موحد باشند و جز خداوند الاهی برای خود نشناسند، مدام این نکته را به مردم گوشزد می­کردند که آنها مالک چیزی نیستند و اگر معجزه­ای هم به دست آنها انجام می­شود به اذن خدا و به واسطه قدرت خداوند است و به این صورت نیست که آنها مستقلاً این کارها را انجام دهند، همانطوری که در مورد معجزات حضرت عیسی در آیات قرآن بیان شده است که همگی به اذن خداوند است، و این با اذن خداوند بودن؛ یعنی اینکه صاحب و مالک اصلی این افعال خداست و اگر دیگری بخواهد آنها را انجام دهد باید با اذن و اجازه صاحب اصلی باشد، «وَ رَسُولاً إِلىَ‏ بَنىِ إِسْرَائِيلَ أَنىِّ قَدْ جِئْتُكُم بِايَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ  أَنىّ‏ أَخْلُقُ لَكُم مِّنَ الطِّينِ كَهَيَةِ الطَّيرْ فَأَنفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيرْا بِإِذْنِ اللَّهِ  وَ أُبْرِئُ الأَكْمَهَ وَ الأَبْرَصَ وَ أُحْىِ الْمَوْتىَ‏ بِإِذْنِ اللَّهِ * و (او را به عنوان) رسول و فرستاده به سوى بنى اسرائيل (قرار داده، كه به آنها مى‏گويد:) من نشانه‏اى از طرف پروردگار شما، برايتان آورده‏ام من از گِل، چيزى به شكل پرنده مى‏سازم سپس در آن مى‏دمم و به فرمان خدا، پرنده‏اى مى‏گردد. و به اذن خدا، كورِ مادرزاد و مبتلايان به برص [پيسى‏] را بهبودى مى‏بخشم و مردگان را به اذن خدا زنده مى‏كنم. سوره آل عمران آیه 49‏».

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا