- مهارت قدرت تحمل
یکی از ویژگیهای لازم برای مدیران و فرماندهان، داشتن قدرت تحمل در جایگاه مدیریتی خویش است.
امام علی (ع) تحمل داشتن را پردهپوشی و نشانه عقل میدانند و میفرمایند:
«احْتَمِلْ مَا يَمُرُّ عَلَيْكَ فَإِنَّ الِاحْتِمَالَ سَتْرُ الْعُيُوبِ وَ إِنَّ الْعَاقِلَ نِصْفُهُ احْتِمَالٌ وَ نِصْفُهُ تَغَافُلٌ * آنچه را بر تو مىگذرد تحمّل کن؛ پس بدرستى كه تحمّل نمودن، پوشاندن عيبهاست و همانا نصف عقل، تحمّل و نصفِ دیگرش، تغافل و چشمپوشی است». (1)
قدرت تحمل در برابر کارهای نامطلوب برای عموم مردم، امتیاز است اما خویشتنداری و صبوری برای کسانی که راهبر و اداره کننده امور دیگرانند، ضرورت و نوعی زینت و آراستگی است.
در یک سخن زیبا از امیرمؤمنان (ع) این نکته نمودار است:
«الِاحْتِمَالُ زَيْنُ السِّيَاسَة * تحمّل، زينت و آرايش حكومت است». (2)
- میزان توانایی شنیدن- رویارویی با نظریات مخالف
همانگونه که بیان شد از ویژگیهای لازم برای مدیران، داشتن قدرت تحمل در جایگاه مدیریتی خویش است. از سوی دیگر، خوب گوش کردن به کلام و سخن دیگران یكی از روشها و ابزارهای مدیران و از مظاهر قدرت تحمل است. در قرآن کریم شنيدن با دقّتِ سخنان و آراى گوناگون و گزينش بهترين آنها از اوصاف پسنديده اولوالالباب برشمرده شده است:
«فَبَشِّرْ عِبَاد، الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئكَ الَّذِينَ هَدَئهُمُ اللَّهُ وَ أُوْلَئكَ هُمْ أُوْلُواْ الْأَلْبَاب * پس بندگان مرا بشارت ده؛ همان کساني که سخنان را ميشنوند و از نيکوترين آنها پيروي ميکنند؛ آنان کساني هستند که خدا هدايتشان کرده و آنها خردمندانند. سوره زمر آیه 18».
ممکن است در پشت هر رأی و سخن، نکته ای کارساز نهفته باشد؛ زیرا همانقدر که نوع مطالعات افراد و افق های فکری آنها متفاوت است، نوع نگرششان نیز به مسائل، با هم فرق دارد، هنر مدیر این است که از اندیشههای مختلف، راه و روش صحیح را بیابد و بدان عمل کند.
امام علی (ع) فرمودند:
«اضْرِبُوا بَعْضَ الرَّأْيِ بِبَعْضٍ يَتَوَلَّدُ مِنْهُ الصَّوَابُ * رأيها را، برخى بر برخى ديگر عرضه كنيد (و آنها را كنار هم نهيد) كه رأى درست اين گونه پديد مىآيد». (3)
این افکار متفاوت میتواند به عنوان بانک اطلاعات قوی و چند سامانه پردازشگر به مدیران در تصمیمگیری یاری رساند.
حضرت علی (ع) در باب فواید استقبال از نظر دیگران میفرمایند:
«مَنِ اسْتَقْبَلَ وُجُوهَ الْآرَاءِ عَرَفَ مَوَاقِعَ الْخَطَاءِ * هرکس از آرای مختلف استقبال کند با جایگاه های خطا و اشتباه آشنا میشود». (4)
با توجه به این حدیث ارزشمند میتوان گفت در رایزنیها فکری نقاط ضعف بهتر نمایان میشود؛ چه بسا نظریات مخالفی که باعث روشن شدن واقعیتها و یافتن راه چاره میشود. این هنرِ مدیر است که همه آرا را در ظرف وجودی خویش نگه دارد و بهترین آنها را برگزیند. گاهی سخن مخالف در آغاز شنیدن بر مدیر سنگین میآید. اما اگر مدیر قدری درنگ، و تجزیه و تحلیل کند، به برخی از سودمندیهای آن پیخواهد برد و چه بسیار از همین سخنان که علاوه بر ارائه افقهای جدید، پند آموز نیز هست.
گوش کردنِ مؤثر، یک شیوهای است که مدیر و فرمانده میتواند برای تغییر رفتار كاركنان در سازمان از آن بهره بگیرد.
گوش دادن یعنی برای دیگران و حرف آنان احترام قائل هستید.
در گوش کردن مؤثر، یعنی مدیر با گوینده مشاركت فعال دارد و گوینده را در انتقال منظور خویش یاری میكند. در این مشارکت هم گوینده از صحبت خویش احساس رضایت دارد و هم شنونده بدون شتاب و با تأمّل کافی از گفتوشنود بهرهمند میشود.
امیرالمؤمنین علی (ع) نیز از شنیدن مؤثر به حسن استماع یاد میکنند و میفرمایند:
«مَنْ أَحْسَنَ الِاسْتِمَاعَ تَعَجَّلَ الِانْتِفَاعَ * هرکس خوب گوش کند، زود بهرهمند میشود». (5)
همانقدر که شنوندة خوب بودن، ثمربخش است بی توجهی به سخنان دیگران میتواند مشکلآفرین باشد. افرادی که از جانب مدیر، خوب شنیده نشوند، معمولاٌ برای وی احترامی قائل نیستند و به مخالفت با او برخواهند خواست؛ چون مسئول، نخواسته بهرهای از دانایی آنها ببرد. البته این بدان معنا نیست که مدیران هر سخن بیهودهای را مؤثر بدانند؛ گاهی سخنی آن قدر بی ارزش است که ردّ آن برای مدیر محرز است. اما در این صورت نیز باید آن را تحمل کرد و عجولانه صحبت گوینده را قطع نکرد؛ چرا که تحمل باورهای گوناگون به انسجام سازمان کمک میکند و یکی از راههای تقویت ارتباطات است.
مدیران باید خویشتندار باشند و با تأمل، آرای گوناگون را خوب بشنوند و مواظب باشند پیشداوری نکنند.
حضرت علی (ع) نیز در این مورد میفرمایند:
«عَوِّدْ أُذُنَكَ حُسْنَ الِاسْتِمَاعِ * گوش خود را به خوب شنیدن عادت بده». (6)
وظیفه مدیر است که موقع شنیدن نظر دیگران، حتی نظر مخالف، حالت تدافعی به خود نگیرد. لازم نیست حرفی بزند یا کاری انجام دهد. حفظ آرامش در زمان شنیدن انتقاد، نشان از کنترل وی بر خودش است.
انتقادپذیری و انتقاد کردن مؤثر برای موفقیت سازمانی اهمیت زیادی دارد. انتقاد، اطلاعاتی است که میتواند به رشد مدیر و کارکنان کمک کند. افراد با مشاهده و درک نتایج ارزشمند انتقاد، پذیرای انتقاد میشوند و یا قادر به ارائه انتقاد میشوند. البته هدف انتقاد باید اصلاح و سازندگی باشد.
مدیران و فرماندهان باید بدانند که پذیرفتن اشتباهات به معنای ناکارامدی آنان نیست. اگر نظری مخالف نظر آنان است ولی عین واقعیت است، آن را با آغوش باز بپذیرند و مطمئن باشند کارکنان، ایشان را ناتوان و شکست خورده قلمداد نخواهند کرد، بلکه مدیران را افرادی مسئول و انتقادپذیر خواهند یافت. به انتقاد به عنوان فرصتی به منظور پیشرفت و ترقی نگاه کنید؛ حتی اگر منتقد با لحنی نازیبا شما را مخاطب قرار دهد.
کارکنان نیز باید بدانند که سخنِ آخر را مدیر میزند و در همه حال بویژه مواقع بحران باید گوش به فرمان او باشند و با انتقادها و سخنان بیجا ذهن او را مشوش نکنند.
- میزان تحمل پرخاشگری ارباب رجوع
تکریم ارباب رجوع، اصل پذیرفته شدهای است و در باور به کرامت انسانی ریشه دارد. فرهنگ تکریم ارباب رجوع باید ابتدا از باورهای کارمندان و مدیران آغاز شود؛ زیرا آنها برنامهریزان جامعه و سازمانها هستند و اهداف سازمانی را به پیش میبرند.
میتوان گفت یکی از عوامل کسب رضایتمندی و نشاط در سازمان، تعامل مثبت میان ارباب رجوع و کارمندان است.
برای بهبود این تعامل، گاهی لازم است مراجع و مدیران، پرخاشگری و رفتار نامطلوب ارباب رجوع را تحمل کنند.
امام مؤمنان علی (ع) در بیان فایده بردباری در برابر سخنان درشت مردم فرمودند:
«تا كسى بردبارى نداشته باشد و تحمّل سخنان زشت و درشت مردم را نكند، مدح و ثناى خود را از مردم، و اين كه او را وصف به خوبى و حلم و بردبارى كنند، نشنود». (7)
ایشان در بیان سودمندی تحمل زحمتهای دیگران فرمودند:
بِاحْتِمالِ الْمُؤَنِ يَجِبُ السُّؤْدَدُ، وَ بِالسِّيرَةِ الْعادِلَةِ يُقْهَرُ الْمُناوِئُ، وَ بِالْحِلْمِ عَنِ السَّفِيهِ تَکْثُرُ الْأَنْصارُ عَلَيْهِ
با تحمل رنجها و سختيهاي مردم بزرگي، واجب و لازم ميشود (زيرا شخص اگر از سختيها و رنجها تنگدل نگشت، بزرگي يابد و شايسته سروري گردد) و با رفتار خوب و پسنديده، دشمن شکست ميخورد (زيرا مردم به او روآورده، دشمن را تنها ميگذارند يا با رفتار پسنديده، دشمن مغلوب ميشود) و با حلم و بردباري نسبت به سفيه و کم خرد، ياوران او بسيار گردند (زيرا مردم او را بر اثر حلم و بردباريش کمک ميکنند)». (8)
با این باور، دیگر عزیز داشتن همنوعان به ویژه مراجعان در محل کار و تکریم و تحمل آنها سخت نخواهد بود.
در فرهنگ غنی اسلام، حفظ کرامت ارباب رجوع و احترام به آنها تنها برای حفظ منافع سازمانی و قدرت و ثروت نیست بلکه به عنوان ارزشی اخلاقی برای رسیدن به خودشکوفایی تلقی میشود.
مسلمانان در دین مبین اسلام با هم برادرند. پس باید حقوق برادری را رعایت کنند. بخشودن رفتارهای نامناسب برادر دینی در اسلام بسیار سفارش شده است.
امام علی (ع) نیز تحمل لغزشهای دیگران را از مروت میداند:
«مُرُوَّةُ الرَّجُلِ فى اِحْتِمالِ عَثَراتِ إِخْوانِهِ * جوانمردی مرد در تحمل لغزشهاى برادران اوست». (9) يعنى گذشتن از گناهان و بىادبيهاى ايشان و تلافى نكردن آنها.
حضرتش میفرمایند:
«بِكَثْرَةِ الِاحْتِمَالِ يُعْرَفُ الْحَلِيم * به بسيارى تحمل، بردباری شناخته مىشود». (10)
يعنى حلیم کسی است که بارها آزار و خلاف آداب مردم را تحمل کند و فرد به مجرّد اين كه گاهى متحمّل این سختی شود، حليم نيست. حليم آنست كه حلم، ملكه او شده باشد.
به طور یقین، کوتاه آمدن در برابر پرخاشگریها و بیادبیهای دیگران نتایج مطلوبی برای فرد صبور خواهد داشت؛ همچنان که امام علی (ع) درباره مقابله به مثل نکردن در برابر رفتارهای بد به فرزند گرانقدرش امام حسن (ع) میفرمایند:
«لِنْ لِمَنْ غَالَظَكَ فَإِنَّهُ يُوشِكُ أَنْ يَلِينَ لَك * با آن كس كه با تو درشتى كرده، نرم باش كه اميد است به زودى در برابر تو نرم شود». (11)
اميرمؤمنان مولاي متقيان حضرت علي (ع) در بخشي از نامه خويش به مالک اشتر حُسن رفتار با مردم را چنین شرح میدهند:
«درشت گفتن و ناتوانى آنان را در بيان مطلب خود تحمل كن با تنگ خلقى و بدبينى با مردم رو به رو مشو تا خدا رحمت خود را بر تو بگستراند و ثواب اهل طاعت را بر تو واجب گرداند». (12)
میتوان دریافت که نرم شدن دلهای ناآرام و ستیزه جو و بالاتر از آن رحمت خداوند و ثواب الهی از نتایج دنیوی و اخروی فرونشاندن خشم در محیط کار است. در این زمینه حضرت صادق (ع) میفرمایند:
«نِعْمَ جُرْعَةُ الْغَيْظِ لِمَنْ صَبَرَ عَلَيْهَا * چه خوب جرعه ایست فرو بردن خشم برای کسی که بر آن صبر کند». (13)
از دیگر برکات حلم و بردباری، افزایش یاران و دوستان است؛ به فرموده حضرت علی (ع):
«بِالاحْتِمَالِ وَ الْحِلْمِ يَكُونُ لَكَ النَّاسُ أَنْصَاراً وَ أَعْوَاناً * با تحمل و حلم، مردم برای تو کمک میشوند و از ياوران تو گردند». (14)
- میزان تحمل در برابر تعرض و رفتارهای غیرقانونی
بشر از آغاز زندگی خود به طور غریزی، همواره مدافع حیات و امنیت فردی و موضعگیری در برابر کسانی بوده است که حریم او را دچار خطر و بی نظمی میکنند و این، امری طبیعی و حقی حیاتی است.
از زمانی که جوامع شکل گرفت به تبع افزایش جمعیت، تعارضات افزایش یافت و با شکلگیری حکومت در جامعه، دولتها عهده دار دفاع از حقوق مردم شدند.
در جامعه اسلامی نیز حکومت اسلامی به اعتبار حمايت و بيعت مردم، موظف است با هر گونه تجاوز خارجی به مرزهای کشور اسلامی رویارویی کند؛ تجاوزگران را به جزای خود برساند و ناامني و فساد را در داخل ريشهکن سازد.
همانطور که خداوند کریم به حضرت رسول (ص) به عنوان ولی مردم میفرماید:
«يا ايّها النَّبي حَرِّض المُؤمنينَ عَليَ القِتال * اي پيامبر! مؤمنان را به جنگ (با دشمن) تشويق کن. سوره انفال آیه 65».
همچنین حکومت اسلامی باید علاوه بر رویارویی و مبارزه با دشمن از مرزهای کشور اسلامی محافظت کند و اجازه ندهد سرزمین اسلامی به تاراج رود:
«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا * اي کساني که ايمان آوردهايد! (در برابر مشکلات و هوسها،) استقامت کنيد و در برابر دشمنان ، پايدار باشيد و از مرزهاي خود، مراقبت کنيد. سوره آل عمران آیه 200».
نکته قابل تأمّل این است که تشخيص جنگ يا صلح و مراحل آن از وظائف امام و رهبر است. رهبر در جایگاه ولیّ، امين و حافظ منافع اسلام و مردم است و باید بر مبانی دین و احکام شریعت مسلط، و اطلاع کامل از اوضاع کشور و تعارضات احتمالی دشمن و رفتارهای غیرقانونی اشرار و فتنه گران داشته باشد؛ به اسرار نظامي آگاه باشد و مصلحت اسلام و کشور را، در اینکه هم اکنون با دشمن صلح، یا قتال کند، تشخیص دهد؛ همچنان که حضرت اميرالمؤمنین علی (ع) ميفرمايند:
«وَجَدْتُ الْمُسَالَمَةَ مَا لَمْ يَكُنْ وَهْنٌ فِي الْإِسْلَامِ أَنْجَعُ مِنَ الْقِتَال * من مسالمت و صلح را در صورتی که موجب ضعف و سستی در اسلام نشود، سودمندتر و مناسبتر از قتال یافتهام». (15)
هنگامي که امام حسن مجتبي (ع) در موقعیت نامساعد حکومتیِ زمان خویش و خود باختگی بسیاری از فرماندهانِ دنیا طلب برای حفظ دین به صلح تحميلي با معاويه تن داد، برخي از دوستان بیاطلاع به ايشان به عنوان مذلّ المؤمنين يعني خوارکننده مؤمنان سلام دادند. حضرت فرمودند:
«مَا أَنَا بِمُذِلِّ الْمُؤْمِنِينَ وَ لَكِنِّي مُعِزُّ الْمُؤْمِنِينَ إِنِّي لَمَّا رَأَيْتُكُمْ لَيْسَ بِكُمْ عَلَيْهِم قُوَّةٌ سَلَّمْتُ الْأَمْرَ لِأَبْقَى * من خوارکننده مؤمنان نيستم بلکه عزيزکننده ايشانم. وقتي شما توان مبارزه با آنها را نداريد به اين کار تن دادم تا اسلام باقی بماند». (16)
اسلام همانقدر که بر دفاع از حریم فردی تأکید دارد بر عفو و گذشت و بردباری طبق مصلحت نیز توصیه میفرماید.
نمونههای بسیاری از تحمل و بردباری در برابر رفتارهای معارض در سیره معصومین و پیشوایان بزرگ اسلام به چشم میخورد:
دعای اميرالمؤمنين (ع) در حقّ دشمن و امیدواری به صلح، نمونهای از این رحمت اسلامی است:
«اللَّهُمَّ احْقِنْ دِمَاءَنَا وَ دِمَاءَهُمْ وَ أَصْلِحْ ذَاتَ بَيْنِنَا وَ بَيْنَهُمْ وَ اهْدِهِمْ مِنْ ضَلَالَتِهِمْ حَتَّى يَعْرِفَ الْحَقَّ مَنْ جَهِلَهُ وَ يَرْعَوِيَ عَنِ الْغَيِّ وَ الْغَدْرِ مَنْ لَهِجَ بِهِ * خداوندا! خونهاى ما و ايشان را نگاهدار و بین ما و ایشان را به اصلاح آور و ايشان را از گمراهى هدایت کن تا کسی که نسبت به حق جاهل است آن را بشناسد و کسی که نسبت به ظلم و دشمنی حریص است از آن بر گردد». (17)
امام سجاد (ع) نیز در دعای مکارم الاخلاق نمونهای از برخورد اسلامی با معارضان را بیان میکنند:
«وَ سَدِّدْنِي لِأَنْ أُعَارِضَ مَنْ غَشَّنِي بِالنُّصْحِ ، وَ أَجْزِيَ مَنْ هَجَرَنِي بِالْبِرِّ ، وَ أُثِيبَ مَنْ حَرَمَنِي بِالْبَذْلِ ، وَ أُكَافِيَ مَنْ قَطَعَنِي بِالصِّلَةِ ، وَ أُخَالِفَ مَنِ اغْتَابَنِي إِلَى حُسْنِ الذِّكْرِ، وَ أَنْ أَشْكُرَ الْحَسَنَةَ، وَ أُغْضِيَ عَنِ السَّيِّئَةِ * و مرا توفيق ده تا با آنکه با من نادرستي نموده از روي خيرخواهي برخورد کنم و آن را که از من دوري کرده به نيکي جزا دهم و به آنکه محرومم نموده با بخشش پاداش دهم و کسي را که از من جدا شده به پيوستن مکافات دهم و از آنکه غيبت من را نموده است به نيکي ياد کنم و نيکي (ديگران) را سپاسگزارم و از بدي (آنها) چشمپوشي کنم». (18)
در سیره معصومین هیچگاه پیشگامی در جنگها به چشم نمیخورد. ایشان حتی برای دشمنان خویش نیز حقوقی مانند ترحّم بر اسیران و فراریان، رعایت حال زنان و کودکان، پرهيز از دشنام به دشمن، عدم استفاده از مواد سَمّی در سرزمین دشمن و … قائل بودند.
آنان با حلم و بردباری راه برگشت و هدایت را تا لحظات آخر برای دشمنان خود باز میگذاردند.
نصیحت های امام علی (ع) به معاویه در قالب نامه های متعدد، نمونهای از صبر آن حضرت در برابر رفتارهای ضد ارزشی معاویه و هدایتگری امام است.
نامه دهم از کتاب ارزشمند نهجالبلاغه حاکی از گفتگوهای غیررسمی و هدایتگرانه است. حضرت، همچنین بعضي از احکام دين را براي رفع شبهات خوارج در خطبه صد و بیست و هفت براي آنها تبيين ميفرمايند.
امیر مؤمنان علی (ع) حتّي تا مرحلهای که خوارج به تحریک مردم پرداختند، نيز تنها به جواب منطقي و سياست افشاگرانه بسنده کرد و آنگاه که با آنان به مبارزه پرداخت، عاقبت خوارج را در جنگ پیش بینی کرد و از یارانش خواست پس از او با آنان مقاتله و جنگ نکنند؛ چرا که این افراد نادانهایی هستند که حق را نیافتهاند و با دشمنان دانایی که قصد براندازی اسلام را دارند، تفاوت دارند و مبارزه امروز ما با آنان برای کوتاه کردن دست آنها از کیان مؤمنان و مسلمانان است.
هم چنین از سخنان آن حضرت (ع) است که میفرمایند:
«مِنَ الْمُرُوَّةِ احْتِمَالُ جِنَايَاتِ الْإِخْوَان * تحمّل كردن خطاهای برادران جوانمردی است (يعنى در گذشتن از آنها و تلافى نكردن)». (19)
———————
(1) شرح غرر الحکم، ج 2، ص 203.
(2) همان، ج 1، ص 197.
(3) غرر الحکم، ص 442.
(4) همان.
(5) همان، ص 60.
(6) همان، ص 215.
(7) شرح غرر الحکم، ج 5، ص 417.
(8) نهج البلاغه، حکمت 215.
(9) شرح غرر الحکم، ج 6، ص 136.
(10) غرر الحکم، ص 286.
(11) بحار الانوار، ج 71، ص 168.
(12) نهج البلاغه، نامه 53.
(13) کافی، ج 2، ص 110.
(14) غرر الحکم، ص 287.
(15) همان، ص 445.
(16) بحار الانوار، ج 75، ص 287.
(17) صحیفه علویه، ص 328.
(18) صحیفه سجادیه، دعای 20.
(19) غرر الحکم، ص 420.