- مقام و مقبره حضرت رقيّه عليها السلام
از زيارتگاههايى كه پس از مقبره حضرت زينب عليها السلام مورد توجه شيعه قرار دارد، مقبره و حرم «رقيّه عليها السلام»، دختر معصوم و كودك خردسال امام حسين عليه السلام است. بر اساس گزارشهاى منابع، سيد الشهدا عليه السلام پنج پسر و دو دختر داشتهاند. دختران آن حضرت عبارت بودند از: «سكينه» دختر رباب بنت امرءالقيس و خواهر على اصغر. «فاطمه» دختر امّاسحاق بنت طلحة بن عبيداللَّه. در برخى منابع نيز سه دختر گفته شده و طبق اين نقل، سوّمين آن «زينب» است كه او نيز خواهر فاطمه و هر دو از يك مادر بودهاند.
بيشتر نسب شناسان، به نام اين سه دختر اشاره كردهاند. (1) احتمال مىرود رقيّه لقب زينب باشد؛ و اينكه از زينب، بر خلاف فاطمه و سكينه، نقش مؤثر و فعالى در كربلا گزارش نشده، به نظر مىرسد وى كودكى بيش نبوده است.
براساس آنچه مشهور است، او همراه ساير اهل بيت امام حسين عليه السلام و زينب كبرى عليها السلام به اسارت در آمد و در مكانى كنار «باب الفراديس» كه در آن زمان خرابهاى بود استقرار يافت. رقيّه در اين زمان چهار ساله بود كه چشم از جهان فرو بست.
آن كودك را، كنار آن مكان، كه مقبرهاى عمومى به نام «مقبره باب الفراديس» بود، به خاك سپردند. اين مقبره در شمال غربى محله قديمىِ دمشق و كنار باب الفراديس قرار داشت و امروزه به «العماره» معروف است. در ابتدا سلاطين ايوبى بر قبر او، كه داخل مسجد «رأس الحسين» واقع بود، مقبرهاى كوچك ولى زيبا ساختند و بر فراز آن نيز گنبد و عمارتى بنا شد.
- اسناد حقّانيت حضرت رقيّه عليها السلام
برخى از تاريخنگاران و پژوهشگران در آثار خود، وجود دختر خردسال امام حسين عليه السلام به نام رقيّه و دفن ايشان در سوريه را ثبت نكرده يا با ترديد از كنار اين مسئله گذشتهاند. اما بر آشنايان به تاريخ اسلام و تشيع پوشيده نيست كه:
اولًا: سرچشمه بعضى از اختلافات را مىتوان در تشابه اسمى يا القاب زيادى دانست كه در خاندان و نوادگان اهل بيت بوده است.
ثانياً: اسناد تاريخى و حديثى عبارتند از:
الف) قديمىترين سندى كه از وجود دخترى به نام رقيه عليها السلام (در كتاب سكينه عليها السلام) خبر مىدهد، قصيده سوزناك «سيف بن عَميره»، صحابى بزرگ امام صادق عليه السلام، است. سيف بن عَميره نخعى كوفى، از اصحاب بزرگوار امام صادق و امام كاظم عليهما السلام و از راويان برجسته مشهور شيعه است. «سيف بن عَميره» همچنين از جمله راويان زيارت معروف عاشورا (به نقل از امام باقر عليه السلام) است كه در رثاى سالار شهيدان عليه السلام چكامه بلند و پرسوزى دارد كه بزرگان بسيارى آن را در كتابهاى خود به صورت مختصر يا مفصل، آوردهاند. در دو بيت از ابيات قصيده سيف بن عميره، نامى از حضرترقيه برده شده است كه فقط به همان دو بيت اشاره مىكنيم:
و رقيّهاى كه حسود، بر ضعف او دل سوزاند، حتى كسى كه عذر نمىپذيرد، او را معذور دانست.
فراموش نكردهام خانم را و سكينه و رقيه را، بر او مىگريند با حسرت و آه. (2)
ب) يكى ديگر از مآخذ كهن ما كه در آن، ضمن شرح جريانات عاشورا، نامى از حضرت رقيه عليها السلام به ميان آمده، كتاب مشهور «لهوف»، نوشته محدّث و مورّخ جليلالقدر، سيّد بن طاووس (متوفّاى 664 ه. ق) است.
سيّد بن طاووس مىنويسد: حضرت سيدالشّهدا زمانى كه اشعار معروف «يا دَهْر افٍّ لَكَ مِنْ خَليلٍ …» را ايراد فرمود و زينب و اهل حرم عليهم السلام، گريه و ناله كردند، حضرت، آنان را به صبر امر كرد و فرمود: «يا أُخْتاه يا امَّ كُلْثُوم، وَ أَنْتِ يا زينب، وأنتِ يا رقيّه و …» (3) اى خواهر اى ام كلثوم و تو اى زينب و تو اى رقيّه و تو اى فاطمه و تو اى رباب! زمانى كه من به قتل رسيدم، در مرگم گريبان چاك نزنيد و روى نخراشيد و كلامى ناروا بر زبان نرانيد.
ج) عبدالوهّاب بن احمد شافعى مصرى، مشهور به شعرانى (متوفّاى 973 ه ق) در كتاب «المنن» و سليمان بن ابراهيم قندوزى حنفى (متوفى 1294 ه ق) در كتاب «ينابيع المودة»، مرحوم آيت اللَّه حاج ميرزا هاشم خراسانى نيز (متوفاى 1352 ه ق) در كتاب «منتخب التواريخ» و بسيارى در نوشتههاى خود به نام رقيّه و بعضى از حوادث مربوط به آن حضرت، اشاراتى كردهاند.
شهادت
پس از وقايع جانسوز بسيار در كربلا و رنجهاى فراوانى كه در مسير اسارت و خرابه شام بر اسيران تحميل شده بود، حضرت رقيه عليها السلام پس از آن گفتوگوى جگر سوز با سر بريده پدرش، لبهاى خود را بر لبان خشكيده پدر گذاشت؛ آنقدر گريست تا از هوش رفت اهل بيت عليهم السلام ديدند ديگر صدايى از نازدانه امام حسين عليه السلام نمىآيد. گمان كردند كه حضرت رقيه عليها السلام به خواب رفته است. حضرت زينب عليها السلام جلو آمد و او را بلند كرد، اما ناگاه متوجه شد كه دُردانه برادرش حركت نمىكند. در اين هنگام متوجه شدند كه روح بزرگش كه در كالبدى كوچك بود، به سوى روح پدر كه با آغوش باز منتظر او بود، پرواز كرده است.
مرحوم شيخ عباس قمى درباره لحظه شهادت حضرت رقيه عليها السلام چنين مىنويسد:
«حضرت رقيه پس از درد دل با سر بريده پدر، رنجور شد و از غم و اندوه فراوان، پس از چند روز، وفات كرد».
———————
1. محمد بن جَرير طبرى، دلائل الامامه، ص 74.
- ستاره درخشان شام، صص 19- 21.
- سيد بن طاووس، اللهوف على قتلى الطفوف.